در قسمت اول بهترین بازی های نقش آفرینی نامهای درخشانی در صنعت بازیهای ویدیویی مثل Bloodborne یا Fallout: New Vegas را لیست کردهایم که هر کدام از آن بازیها ارزش تجربه بسیار بالایی دارند؛ عنوانهایی که تا به امروز با المانهای بنیادی گیم پلی آنها در کنار داستان و روایت خارقالعاده، طرفداران سبک نقشآفرینی را میخکوب به پای صندلیها مینشانند و آنها را گرم تجربه خواهند کرد. حالا سراغ پانزده عنوان بعدی و قسمت دوم مقاله ۳۰ عنوان برتر در سبک نقشآفرینی خواهیم رفت. با پارسیگیم همراه باشید.
درست زمانی که فکر میکنید بایوور بهترین استودیو در ساخت بازیهای نقشآفرینی است و از طرفی هم به بتزدا فکر میکنید، اسم بلیزارد را به یادتان میاورم که در ساخت بازیهای نقشآفرینی درخشان است. فرنچایز دیابلو از آن دسته سریهایی است که طرفداران آن برای دست یافتن به قسمت سوم این بازی جلوی فروشگاههای گیم استاپ چادر زدند تا صبح زود و به محض باز شدن فروشگاه، بتوانند سریعا نسخه فیزیکی آن را خریداری کنند.
با ترکیب المانهای اکشن، هکاند اسلش و نقشآفرینی با یکدیگر بلیزارد ترکیبی رؤیایی را برای طرفداران سبک نقشآفرینی به ارمغان آورد و از طرفی با طراحی یک روایت و داستان پیچیده اما بسیار گیرا باعث شد تا دیابلو ۲ در زمان انتشارش به یکی از انقلابیترین بازیهای ویدیویی بدل شود. موفقیت قسمت دوم دیابلو چه از لحاظ فروش و چه از دیدگاه رسانهها آنقدر گسترده بود که بلیزارد تا چند سال برای ساخت قسمت سوم درنگ کرد و به نوعی جرئت ساخت قسمت جدید و ریسک خراب کردن تمام استحکامی که دیابلو ۲ به وجود آورده بود را نداشت.
نیازی به توصیه نیست که قسمت سوم این فرنچایز را هم تجربه کنید؛ اگر قسمت دوم را بازی کنید، خودبهخود سراغ قسمت بعدی هم خواهید رفت اما خبر خوب اینجاست که بلیزارد هماکنون در حال توسعه قسمت چهارم است و اگر از این سهگانه لذت بردید، میتوانید در آینده (نه چندان نزدیک!) قسمت چهارم هم تجربه کنید.
در کنار اسامی که از فرنچایز، استودیو و ناشرهای بزرگ خواندید، بهتر است سراغ یک بازی ایندی و مستقل برویم که به جرئت میتوانم بگویم اگر Undertale در این لیست قرار نگیرد، کملطفی بزرگی در حق سبک نقشآفرینی شده است. بازی که توسط توبی فاکس ساخته و در سال ۲۰۱۵ عرضه شد تا به همگان یک بار برای همیشه ثابت شود که بازی مستقل حتی در سبک سختی مثل نقشآفرینی هم میتواند بدرخشد.
بازی راجع به شخصیتی به نام فریسک است که به دنیای زیرزمینی میرود که این زیرزمین جادو زده پر از هیولاهای مختلف است که جان فریسک را در خطر قرار دادهاند و شما به عنوان کنترلکننده شخصیت فریسک باید به او کمک کنید که فریسک بار دیگر به سطح زمین بیاید. داستان و روایت محشر این بازی و دیالوگهای شیرین آن کاملا مورد دلخواه طرفداران سبک نقشآفرینی است که به قصه و روایت اهمیت ویژه میدهند. البته از گیم پلی این بازی هم نباید غافل شد که پیادهسازی کم نقص المانهای گیم پلی باعث میشود تا ساعتها بدون متوجه شدن گذر زمان به تجربه این بازی بپردازید.
بااینکه این بازی قبل از عرضهاش هیچ سروصدای به پا نکرد و توجه رسانهای چندانی به خود جذب نکرد، اما بعد از عرضه این بازی به خاطر فروش بالای بازی و نمرات فوقالعادهای که دریافت کرد، خیلی زود توانست در میان اثرهای نقشآفرینی موفق بدرخشد. اگر اهل تجربه بازیهای مستقل هستید و سبک نقشآفرینی را دوست دارید، توصیه میکنم که حتماً این بازی را تجربه کنید.
Darkest Dungeon از آن دسته عنوانهایی است که بعد از انتشار دارک سولز و تحت تأثیر یک سری از المانهای گیم پلی این عنوان منتشر شد و به همین خاطر به آن برچسب سبک نقشآفرینی شبه-سولز زدهاند که شاید کاملترین توصیف ممکن برای این بازی باشد. بازی مستقلی که اگر سراغ آن بروید، دهها ساعت گیم پلی تکرارناپذیر را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
جلوههای بصری پیکسلی و ۱۶ بیتی تأثیری در جذابیت کلی بازی نگذاشته است و اگر طرفدار بازیهای مستقل باشید، قطعاً از ترکیب خارقالعاده جلوههای بصری، انیمیشنهای نیمهکند و گیم پلی نوآورانه این بازی بسیار لذت میبرید. علاوه بر نقشآفرینی کلاسیک، سازندگان رگههایی از نقشآفرینی نوین و البته نوبتی را در دل این بازی جای دادهاند تا خسته شدن از تجربه این بازی و تکراری شدن آن امری ناممکن شود. شاید مهمترین المان این بازی را بتوان توسعه دادن کارکترهای داخل بازی دانست که از بین هیروهای موجود در بازی باید بتوانید هیرویی که تجربه بهتری را برای شما فراهم میکند را انتخاب و در طول بازی تواناییهای او را ارتقا دهید.
هماکنون استودیوی سازنده این بازی یعنی Red Hook Studios در حال ساخت قسمت دوم این عنوان است که به گفته خودشان قرار است در سال جاری میلادی یعنی ۲۰۲۱ عرضه کنند که با استقبال بسیار خوب مخاطبان این سری و سبک نقشآفرینی همراه شد. قبل از تجربه قسمت دوم که به گفته سازندگان قرار است کلی المان جدید به آن اضافه شود، بد نیست که سراغ قسمت اول بروید و با دنیای این بازی بیشتر آشنا شوید.
استودیوی Larian در اقدامی عجیب تصمیم گرفت که پریکوئلی برای بازی Divine Divinity توسعه و منتشر کند و آن را Divinity: Original Sin نامگذاری کرد. بازی که با استقبال بسیار خوب مخاطبان این سری همراه شد و در حقیقت این بازی همان ریبوتی بود که این سری احتیاج داشت و خیلی از کسانی که تا به زمان عرضه بازی نام این سری را نشنیده بودند، حالا به لطف یک اثر خوشساخت توانستند با یکی از خاصترین بازیهای نقشآفرینی آشنا شوند.
البته قسمت اول مشکلات خاص خودش را داشت و شاید مهمترین مشکل این بازی را بتوان ریتم کند آن دانست؛ اما قسمت دوم تمام ایرادات قسمت اول را برطرف کرد و تبدیل به یکی از کمنقصترین عنوانهای این فرنچایز، در بین بازیهای نقشآفرینی و آثاری که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، بشود. قسمت دوم از هر لحاظ نسبت به قسمت اول برتری داشت و سازندگان با انتشار بستههای الحاقی مختلف به خوبی از این بازی پشتیبانی کردند.
شاید جالب باشد که بدانید طراح ارشد این بازی فردی ایرانی به نام «فرهنگ نامدار» است که از قسمتهای ابتدایی فرنچایز Divinity به عنوان طراح و نویسنده حضور داشته و حالا با کسب تجربه طی این سالها، به روانه کردن عنوان موفقی همچون Divinity: Original Sin 2 کمک کرد. به لطف موفقیت قسمت دوم این سری، چندان دور از انتظار نیست که ناشران این بازی یعنی Focus Home Entertainment سفارش ساخت قسمت بعدی را به استودیوی Larian بدهند؛ پس این تابستان بهترین زمان برای تجربه این عنوان است.
یک لیست از برترینها زمانی کامل میشود که حداقل یکبار نامی از کمپانی بزرگ «نیتندو» برده شود. بعد از عرضه کنسول دوستداشتنی نیتنندو یعنی «سوییچ»، این کمپانی سراغ یکی از بزرگترین فرنچایزهای خود رفت تا فروش قابلقبول این کنسول را تثبیت کند و در کنار «سوپر ماریو»، چه فرنچایزی بهتر از «افسانه زلدا» تا بار دیگر با «لینک» باید در دنیای هایرول به ماجراجویی بپردازید؛ اما این بار تنها المانهای یک بازی اکشن و ماجراجویی نبودند که سری زلدا را درخشان کردند و نیتندو تصمیم گرفت تا رگههای سبک نقشآفرینی را در این بازی بیشتر از گذشته کند که این ریسک به خوبی توانست در دل مخاطبان جایش را پیدا کند.
جهان آزاد و بزرگ بازی، مأموریتهای اصلی و فرعی در کنار المانهای نقشآفرینی کلاسیک باعث شده بود که چند صد ساعت گیم پلی ناب و بکر انتظار طرفداران سبک نقشآفرینی را بکشد و با دریافت نمرات خوب و فروش بینظیر این بازی که در نهایت به فروش بالای کنسول نینتندو سوییچ کمک کرد، بازی The Legend of Zelda: Breath of The Wild بعد از ۴ سال از انتشارش، هنوز هم یکی از قابلستایشترین آثار صنعت بازیهای ویدیویی است.
هنوز اسم عنوان بعدی سری زلدا تائید نشده اما نینتندو تائید کرده است که در حال ساخت دنبالهای برای این بازی است که در سال ۲۰۲۲ منتشر خواهد شد. اگر صاحب کنسل Wii U یا سوییچ هستید، توصیه میکنم که حتماً به دنیای هایرول و ماجراجویی عجیب لینک سر بزنید که سال ۲۰۲۲ قرار است بار دیگر تاریخسازی نینتندو با نام «افسانه زلدا» را ببینیم.
هنوز کارمان با استودیوی Obisidian به پایان نرسیده؛ این استودیو در سال ۲۰۱۹ در کنار ناشر و همکاری عجیبش Private Division دست به ساخت یک بازی بزرگ زد که حال و هوای Fallout: New Vegas در آن موج میزد و برای طرفدارانی که از تکرار مکررات قسمتهای اخیر سری Fallout، به خصوص افتضاح Fallout: 76 خسته شده بودند، این عنوان مثل ناجی سبک نقشآفرینی از راه رسید تا با دریافت نمرات قابلقبول و فروش موفقیتآمیز، بار دیگر ثابت کند که تا Obsidian بازی میسازد، نباید نگران مرگ سبک نقشآفرینی بود.
بازی The Outer World همهچیز را به خوبی در خود جای داده است. از داستان و روایت فوقالعاده و شبه آخرزمانیاش گرفته تا گیم پلی مبتنی بر المانهای نقشآفرینی کلاسیک، جهان آزاد و پر از مأموریتهای اصلی و فرعی و البته تم علمیتخیلیاش که خواه یا ناخواه دل از هر گیمری میربایید. این بازی حتی المانهای اکشن و ماجراجویی را هم به خوبی در خود جای داده بود تا علاقهمندان به بازیهای اکشنی که پیچیدگی کمتری نسبت به سبک نقشآفرینی دارند هم بتوانند از تجربه این عنوان لذت ببرند.
در E3 2021 و در کنفرانس مایکروسافت، اعلام شد که قسمت دوم این بازی در دست ساخت است و به زودی و به صورت انحصاری برای پلتفرم مایکروسافت (ایکس باکس و ویندوز) منتشر خواهد شد و در روز عرضه روی سرویس گیم پس قرار میگیرد. هماکنون هم قسمت اول این بازی رو سرویس گیمپس قرار دارد؛ پس اگر از پلتفرم مایکروسافت استفاده میکنید و به سبک نقشآفرینی علاقه دارید، پس حتماً باید این بازی را تجربه کنید.
اما اگر به سراغ بازیهای به مراتب کوچکتر اما کماکان با کیفیت استودیوی Obsidian برویم، سری Pillars of Eternity هم میتواند نامی درخشان در لیست بهترین بازیهای نقشآفرینی برای تجربه در این تابستان داغ باشد. حدود ۳۵ ساعت گیم پلی خالص با تمرکز فقط بر بخش داستانی و اهمیت ندادن به مأموریتهای فرعی، POE را کاندید یکی از بهترین عنوانهای نقشآفرینی برای گذراندن وقت در این تابستان میکند.
اما طولانی بودن مدت زمان این بازی هیچگاه با افتادن ریتم به خصوص و جذابیت این بازی نیست و از شروع تا ابتدای بازی، خصوصاً اگر طرفدار سبک نقشآفرینی کلاسیک باشید، نفس در سینهتان حبس خواهد شد. اینکه سازندگان این بازی با بودجه کم و با موتوری قدیمی (اما پویایی) همچون Unity، موفق به ساخت چنین عنوانی شدهاند، نشان میدهد که آبسیدین به خوبی میداند که یک بازی سرگرمکننده باید به چه شکل باشد و برایشان اهمیتی ندارد که با چه بودجه و چه منابعی میخواهند یک اثر خلق کنند.
قسمت دوم این بازی تنها دو سال پس از عرضه قسمت اول بازی با نام Pillars of Eternity II: Deadfire منتشر شد که موفقیت بیشتری از قسمت اول را با خود به همراه داشت و آبسیدین را بار دیگر در بین بهترین استودیوهای RPG ساز جای داد. هنوز خبری از ساخت قسمت سوم این بازی نیست و همانطور که پیشتر گفتم، ای استودیو در حال حاضر روی قسمت دوم The Outer Worlds کار میکند؛ اما سازندگان این بازی قبلاً گفتهاند که اگر برای ساخت ادامه Pillars of Eternity هیجانزده شوند، حتماً قسمت سوم این عنوان را در دستور کارشان قرار میدهند.
اگر در این مقاله به جای لیست کردن بازیهای سبک نقشآفرینی، بازیهای «هکاند اسلش» را قرار میدادیم، قطعاً بیشتر اسم استودیوی Platinum Games را میشنیدید. استودیویی که به ساخت بازیهای اکشن سریع شهرت و در آن مهارت دارد در ساخت بازی NieR: Automata که یکی از مهمترین عنوانهای نسل هشتم بازیهای ویدیویی هم محسوب میشود، پایش را فراتر از یک بازی اکشن گذاشت و به خوبی از المانهای سبک نقشآفرینی استفاده کرد تا یکی از خوشساختترین بازیهای آر پی جی را در اختیار مخاطبان قرار دهد.
بازی که در کنار گیم پلی تکرارناپذیرش، داستان و روایت خارقالعادهای را به نمایش گذاشت و طرفداران این سبک را با اثری آشنا کرد که ترکیب خارقالعادهای از المانهای نقشآفرینی کلاسیک، نوین و ژاپنی را در آن پیادهسازی کرده بود. این بازی چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ ستایش رسانهها موفق شد که تا نزدیکی دریافت جایزه بهترین بازی سال از دیدگاه The Game Awards هم رفت اما نتوانست در دریافت آن موفق شود.
متأسفانه استودیوی پلتینوم گیمز به جز فرنچایز Bayonetta که به سفارش نیتندو میسازد، معمولاً به سراغ فرنچایزهای قدیمیترش نمیرود و همواره در حال خلق آثاری جدید است اما توصیه میکنم که این الماس را حتماً تجربه کنید که یکی از ماندگارترین آثار در بین بازیهای ویدیویی است.
شاید این نام برای خیلی از گیمرهای نسل جدید ناآشنا باشد اما سری ومپایر از محبوبترین فرنچایزهای نقشآفرینی است و بازی Vampire: The Masquerade – Bloodline در سال ۲۰۰۴ عرضه شد. این بازی توانست طرفداران زیادی را برای این فرنچایز جذب کند و خیلی زود به عنوان یکی از بهترین آثار نقشآفرینی در میان بازیهای ویدیویی هم سبکش بدرخشد. پس از عرضه این بازی و به لطف موفقیت به دست آمده، ساخت قسمت دوم این سری پس از مدت کوتاهی تائید شد اما توسعه آن وارد پروسه پیچیدهای شد که دیگر خبری از آن به بیرون درز نکرد.
شاید مهمترین دلیل محبوبیت این بازی، طراحی خاص کارکترها، روایت و داستانپردازی محشر آن بود که به راحتی یک از بهترین دنیاهای خونآشام محور را در کنترل بازیکن قرار میداد. گیم پلی بازی هم این فرصت را در اختیار پلیر قرار میدهد که با انتخاب خود چه با مخفیکاری یا اکشن سریع بازی را پیش ببرید و آزادی عمل فوقالعاده این بازی در سال ۲۰۰۴ یکی از نایابترین حسهایی بود که از یک بازی ویدیویی به مخاطب منتقل میکرد.
بعد از مدتها شایعه راجع به ساخت قسمت جدید، مدتی پیش تائید شد که Vampire: The Masquerade – Bloodline 2 در دست ساخت است و در سال ۲۰۲۱ منتشر خواهد شد. برای ساخت قسمت جدید باز هم قرار است از موتور فوقالعاده و بهینه Source استفاده شود که پیشتر عنوانی مثل Titanfall 2 را به لطف این موتور تجربه کرده بودیم.
Disco Elysium اتفاق بزرگی در صنعت بازیهای ویدیویی و در سال ۲۰۱۹ بود. استودیوی ZA/UM با توسعه این بازی به کمک پلتفرم Humble Bundle به شهرت بسیار زیادی رسید و عنوان آنها برخلاف انتظار خیلیها چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ دریافت توجه رسانهها و مخاطبهای سبک نقشآفرینی، یک موفقیت تمام عیار بود و این موفقیت به حدی رسید که این بازی چند جایزه مختلف در مراسم The Game Awards مثل جایزه «بهترین طراحی روایت/ بهترین روایت» را دریافت کرد.
این عنوان یک بازی نقشآفرینی خالص است و هیچ المانی از سبکهای دیگر به جز سبک نقشآفرینی در آن یافت نمیشود و این موضوع شاید جذابترین تعریفی باشد که بتوان از این بازی برای یک طرفدار واقعی سبک نقشآفرینی کرد. این داستان در شهری بزرگ رقم میخورد که هنوز درگیر بازیابی روح خود از یک جنگ طولانی مدت است و پلیر باید در نقش کارآگاهی پرده از راز یک قتل عجیب در شهر بردارد.
شایعاتی از ساخت قسمت دوم این بازی منتشر شده اما اخیرا سازندگان این بازی بسته محتوایی بزرگی را برای این بازی منتشر کردهاند که ارزش تجربه این بازی را بیش از پیش میکند اما با توجه به موفقیتی که این بازی به دست آورده، چندان دور از ذهن نیست که بار دیگر سازندگان تصمیم بگیرند دیسکو الیزیوم با داستانی جدید بسازند.
کپکام هم از کارناوال نقشآفرینیسازها عقب نیفتاده است و در کنار Ace Attorney، فرنچایز نقشآفرینی دارد که نه تنها گیمرهای شرقی بلکه گیمرها در سرتاسر جهان با این فرنچایز ارتباط خوبی گرفتهاند و این فرنچایز Monster Hunter نام دارد. کپکام همواره سعی کرده است که در هر سبک یک بازی موفق عرضه کند و شاید موفقترین فرنچایز کپکام در سبک نقشآفرینی را بتوان Monster Hunter نامید و آخرین قسمت از این فرنچایز که با موفقیت خارقالعاده چه از لحاظ فروش و چه میانگین نمرات همراه بود، در سال ۲۰۱۸ و با نام Monster Hunter: World منتشر شد.
این بازی هرچند منتقدان بسیار زیادی دارد اما موفقیت بسیار زیادی را برای کپکام به همراه داشت و مخاطبان نسل جدید بازیهای ویدیویی هم به لطف این بازی بیشتر با سبک نقشآفرینی ژاپنی آشنا شدند. شخصیسازی کارکترها یکی از مهمترین نکات مثبت این بازی است و سنت همیشگی بازیهای نقشآفرینی یعنی اژدها و هیولاکشی هم مثل همیشه یکی از فاکتورهای تأثیرگذار در موفقیت این بازی بود که کپکام تا به امروز و با انتشار بستههای الحاقی مختلف سعی کرده است تا به جذابیت این بازی اضافه کند. در یکی از بستههای الحاقی این بازی، شخصیت «گرالت» از فرنچایز ویچر هم به این بازی اضافه شد تا گیمرهای غربی کمی بیشتر برای تجربه این بازی ترغیب شوند.
فعلاً خبری از قسمت بعدی این بازی نیست و کپکام در E3 برگزار شده در سال جاری میلادی بسته الحاقی جدیدی برای این بازی معرفی کرد و مشخصاً قرار است به پشتیبانی از این بازی ادامه دهد؛ اما هماکنون فیلمی بر اساس فرنچایز Monster Hunter در حال ساخت است که توسط کارگردان سری فیلم رزیدنت ایول و با بازی میلا یوویچ (بازیگر آلیس در سری فیلم رزیدنت ایول) مراحل نهایی فیلمبرداری خود را طی میکند.
اما اگر دوست دارید Monster Hunter: World را در مقیاسی کوچکتر و به صورت رایگان تجربه کنید، اپیک گیمز عنوانی موفق و F2P در سبک نقشآفرینی با درونمایه هیولاکشی به نام Dauntless را منتشر کرده که خیلی از رسانهها در نقدهای منتشر شده از این بازی اذعان داشتهاند که این بازی الهام مستقیمی از Monster Hunter: World است اما المانهای نقشآفرینی کلاسیک آن بسیار بیشتر از نقشآفرینی ژاپنی است و شاید همین موضوع دلیل اصلی باشد که Dauntless ارزش تکرارپذیری زیادی دارد.
این بازی فرق چندانی با گیم پلی Monster Hunter ندارد و تمرکز اصلی آن بر روی کشتن اژدها و شخصیسازی و ارتقای کارکتر شماست اما بخش چندنفره بازی و تجربه کوآپ آن به مراتب سرعت بیشتری نسبت به بازی ذکر شده دارد؛ البته بعد از مدت کوتاهی به خاطر کمبود پیچیدگی که نسبت به MH دارد، میتواند کمی جذابیت خود را از دست بدهد اما برای چند ساعت تجربه در طی روز که به کشتن اژدها به همراه دوستانتان بپردازید، Dauntless بازی مناسبی است.
متأسفانه اپیک گیمز بر خلاف پشتیبانی خارقالعادهای که از Fortnite دارد، پشتیبانی چندان جالبی از Dauntless نمیکند و محتوای این بازی بعد از مدتی تکراری میشود اما برای چنددهساعت اژدها و هیولاکشی با دوستانتان، Dauntless یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی است که میتوانید به صورت رایگان تجربه کنید.
حالا که صحبت از بازیهای رایگان یا همان F2P و سبک نقشآفرینی شد، بیانصافی است اگر اسمی از Genshin Impact نبریم. بازی که طی سال گذشته طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کرده و به یکی از پدیدههای بازیهای ویدیویی بدل شده است؛ با انتشار روی پلتفرمهای بزرگ مثل کامپیوترهای شخصی و PS4 در کنار انتشار روی گوشیهای هوشمند، توده عظیمی از گیمرها را به سمت خود جذب کرد و کسی نمیتواند گیمرها را برای تجربه این بازی مقصر بداند؛ گنشین ایمپکت فوقالعاده است!
سازندگان گنشین ایمپکت متوجه این موضوع شدهاند که با مارکتینگ و ارائه محتوای درست میتوانند گیمرها را از سرتاسر جهان وسوسه به تجربه بازی خود کنند و همین موضوع باعث شده تا المانهای موجود در این بازی تنها به انحصار طرفداران نقشآفرینی ژاپنی نباشد؛ با تمرکز دقیق بر پیادهسازی المانهای اکشن و نقشآفرینی کلاسیک و صد البته شخصیسازی کارکتر و دنیای بازی، گنشین ایمپکت یکی از کاملترین بازیهای حال حاضر صنعت بازیهای ویدیویی در سبک نقشآفرینی است که میتوانید در جیب و گوشیهای هوشمند خود هم حمل کنید.
ارائه محتوای جدید به صورت مداوم نه تنها گیمرهای ثابت این بازی را درگیر با این بازی نگهداشته، بلکه به صورت روزانه کاربرهای جدیدی را به این بازی هدیه میکند؛ اگر قصد تجربه یک بازی سرحال و جذاب با تم ژاپنی دارید که المانهای نقشآفرینی به خوبی در آن پیادهسازی شده، حتماً Genshin Impact را تجربه کنید.
Level-5 در محضر طرفداران سبک نقشآفرینی ژاپنی، احترام بسیار زیادی دارد اما اگر اسم این استودیو را نشنیدهاید، عجیب نیست. این استودیو همیشه در زیر سایه استودیوهای بزرگ دیگر کار کرده و اکثر آثاری که تا به امروز ساختهاند، مختصر به بازیهای موبایلی میشود اما بالاخره با فرنچایز Ni No Kuni نشان دادند که در ساخت بازیهای بزرگ هم تبحر خاصی دارند. قسمت اول این بازی هم موفقیت بسیار زیادی کسب کرد اما ترجیح دادم که به سراغ قسمت دوم برای قرار دادن در این لیست بروم.
Ni No Kuni II: Revenant Kingdom تغییر بسیار بزرگی نسبت به قسمت اولش داشت و آن هم تغییر رویه گیم پلی بازی از نقشآفرینی ترن-بیس به رئال-تایم بود. حالا المانهای اکشن بازی نسبت به گذشته پررنگتر شده بودند و بااینکه قسمت اول هم گیم پلی جذابی داشت، اما با قسمت دوم Level-5 نشان داد که در ساخت بازیهای نقشآفرینی در هر حالتی تبحر دارد. داستان و روایت خارقالعاده در کنار گرافیک هنری انیمه-محور آن از دلایل دیگری هستند که تجربه این بازی میتواند بسیار لذتبخش باشد. لازم به ذکر است که «جو هیسایشی»، یکی از موسیقیدانهای افسانهای ژاپن، وظیفه ساخت موسیقی این فرنچایز را بر عهده داشته.
هنوز خبری از قسمت سوم این فرنچایز نیست و تا به امروز چند اسپینآف از این بازی برای گوشیهای موبایل منتشر شدهاند اما با توجه به موفقیت دو قسمت قبلی این سری، میتوان انتظار این را داشت که قسمت جدیدی از این فرنچایز سرحال و جذاب در نسل جدید برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۵ و ویندوز منتشر شود.
چه طرفدار بازیهای ژاپنی باشید چه خیر، بالاخره یک بار اسم فرنچایز «یاکوزا» را شنیدهاید. بااینکه اکثر بازیهای این فرنچایز در سبک Beat`em Up یا اکشن ماجراجویی منتشر شده، اما خوشبختانه Yakuza: Like a Dragon منتشر شد تا یکی از بهترین بازیهای سبک نقشآفرینی ژاپنی را در اختیار طرفداران این سری و سبک نقشآفرینی قرار دهد.
گیم پلی بازی بر اساس طراحی و توسعه شخصیتهای داخل بازی است و از المانهای قدرتمند شخصیسازی کارکتر بهره میبرد؛ اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود و مأموریتهای اصلی و فرعی هم بر اساس کارکتری که انتخاب میکنید شکل و فرم میگیرد و همین موضوع باعث میشود که تجربه این بازی هیچوقت تکراری نشود. المانهای اکشن هم به لطف سابقه دیرینه این فرنچایز در پیادهسازی مناسبشان هم ستودنی است و میتوان ساعتها سرگرم بازی شد.
یاکوزا تنها فرنچایز کمپانی سگا است که هیچوقت پشتیبانی آن به پایان نمیرسد و این کمپانی همواره در حال تولید قسمتهای جدیدی از این فرنچایز است؛ اخیرا به خاطر فروش بسیار خوبی که روی پلتفرم PC داشتهاند، شاهد پورت قسمتها قدیمی این فرنچایز به کامپیوترهای شخصی هستیم و اگر دوست دارید یاکوزایی با نقشآفرینی پررنگتر تجربه کنید، حتماً سری به دنیای دوستداشتنی Like a Dragon بزنید.
بازیهای زیادی در سبک نقشآفرینی هستند که در این لیست حضور ندارند که ارزش تجربه بسیار زیادی دارند؛ حتی یک سری از بازیهای مثل League of Legends هم المانهای نقشآفرینی دارند اما سبک اصلی آنها نقشآفرینی نبود و در این لیست جایی نداشتند. در این لیست سعی کردیم به سراغ بازیهایی برویم که طرفداران نقشآفرینی خالص آن را دوست داشته باشند و از هر پسزمینه و تمی در این سبک به خوبی پوشش داده شود.
به نظر شما جای چه بازی در این لیست خالی است؟
دنیای بازیهای نقش آفرینی با عناوین بزرگ و کوچک گره خورده و استودیوهای بازیسازی مختلفی تلاش میکنند تا هر ساله، بازیهای جذابی را برای طرفداران این ژانر منتشر کنند؛ اما آنچه باقی میماند، تنها چند اسم بزرگ است که میان عناوین بیشمار، چون ستارهای میدرخشند. در این دو قسمت سعی داشتیم تا بهترین بازی های نقش آفرینی را برای شما معرفی کنیم و اگر از طرفداران این ژانر هستید یا تابهحال سراغ آن نرفتهاید، حتما بازیهای معرفی شده را تجربه کنید.
بازی نقش آفرینی که اغلب به صورت مخفف RPG نوشته میشود، بازی است که در آن گیمر نقش یک شخصیت خیالی (و بعضاً حقیقی) را به عهده گرفته و با آن به انجام بازی میپردازد و عملکرد شخصیت در بازی را بر اساس صفات شخصیتی خود تعیین میکند و موفقیت و شکست آن با سیستم و قوانین بازی مرتبط است، و بوسیله آن میتوان قدرتها یا تواناییهای شخصیت را براساس قوانین بازی افزایش و کاهش داد
بدون شک بازی The Elder Scrolls V بهترین بازی نقش آفرینی است که میتوانید تجربه کنید. البته بازی ویچر 3 هم کیفیت بسیار بالایی دارد.
بازی The Elder Scrolls V Skyrim نه تنها طولانیترین داستان میان بازیهای نقش آفرینی را دارد، بلکه طولانیترین داستان تاریخ بازی هم به اسم این اثر جذاب شرکت بتسدا است.
