بازی تانکی آنلاین
بتل رویال به بازی آنلاین زولا آمد
بازی مختار فصل قیام
پلی استیشن در نسل هفتم بازیهای ویدیویی، نبرد سختی را با اکس باکس و کنسول قدرتمندش داشت که در این رقابت، از نظر سرویسهای آنلاین، به طور مشهود از اکس باکس شکست خورد. پلیاستیشن به دنبال راهحلی برای پیروزی و رسیدن به کیفیت مطلوب عملکرد خود میگشت که بهترین راه ممکن یعنی تولید محتوای انحصاری را پیدا کرد. هرچند قبل از نسل هفتم هم پلیاستیشن به ساخت محتوای انحصاری مشغول بود اما در اواخر نسل به طور جدیتری این امر را دنبال کرد که نتایج آن انتشار بازیهایی همچون The Last of Us و Beyond: Two Souls بود. در این مطلب به معرفی برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 میپردازیم.
در نسل هشتم، پلی استیشن شروع، روند و پایانی طوفانی داشت و به طور قطع برنده این نسل بود. بازیهای انحصاری بزرگ و بسیار خوبی برای کنسول نسل هشتمی پلیاستیشن یعنی PS4 توسعه و نشر داده شدند که تجربه آنها خالی از لطف نبود. در این مقاله به بررسی اجمالی و معرفی ۳۰ عدد از برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 میپردازیم. با پارسی گیم همراه باشید.
قسمت اول این فرنچایز همراه با انتشار کنسول PS4 به عنوان بازی لانچ این کنسول منتشر شد که طراح آن مارک سرنی، مهندس ارشد طراح کنسول PS4 بود. با این که در نمایشها این عنوان بسیار سرگرمکننده به نظر میرسید اما بعد از انتشار نتوانست چندان به وعده خودش عمل کند و بازی نسبتا ضعیفی را از پلیاستیشن شاهد بودیم. اما قسمت دوم این عنوان چند سال بعد و در سال ۲۰۱۷ میلادی عرضه شد که بازخوردهای بهتری را نسبت به قسمت اول داشت.
Knack 2 شاید همان بازی قدرتمندی نبود که از پلیاستیشن انتظار داشتیم، اما از هر لحاظ نسبت به قسمت اول بهتر و قویتر بود. اولین نقطه قوت این عنوان معرفی بخش کوآپ و تجربه دونفره آفلاین بود. بازیکنها حال میتوانستند به صورت دونفره این بازی را پیش ببرند که البته درجه سختی بازی در حالت دونفره تغییر مشهودی داشت. پیشرفت قابل توجه در طراحی درخت مهارت، المانهای اکشن و پلتفرمر دیده میشد که این بازی را به یکی از عناوین انحصاری ارزشمند پلیاستیشن بدل میکرد.
مدیا مولکول، یکی از استودیوهای قابل احترام تحت نظر پلی استیشن است. آنها بازیهای بسیار خوبی را طی سالیان برای کنسولهای پلی استیشن توسعه دادهاند. از دستکمگرفته شدهترین بازی آنها میتوان به بازی Tearaway اشاره کرد که به صورت انحصاری برای کنسول دستی PSVita منتشر شد. اما در سال ۲۰۱۵، پلیاستیشن در فستیوال گیمزکام اعلام کرد که نسخه بهبودیافته این بازی با نام Tearaway Unfolded برای کنسول نسل هشتمی این کمپانی یعنی PS4 عرضه خواهد شد که با بازخورد بسیار خوب طرفداران مواجه شد.
بازی Tearaway Unfolded ترکیب دلپذیری از دو سبک ماجراجویی و پلتفرمر است که استودیوی مدیا مولکول به خوبی قدرت خود را در این سبک با ساخت LittleBigPlanet در گذشته به نمایش گذاشته بود. بازی تعامل بسیار گستردهای را با محیط و طراحی داخلی آن از پلیر میخواهد و سازندگان برای این که تجربه بازی را برای پلیرها دلچسبتر کنند، از تمام قابلیتهای کنترلر پلیاستیشن ۴ یعنی Dualshock 4 استفاده کردهاند؛ به عنوان مثال از بار چراغ پشت دسته میتوان برای روشن کردن محیطهای تاریک داخل بازی استفاده کرد. اگر بازیهای فانتزی پلفترمر را دوست دارید، Tearaway Unfolded همان بازی انحصاری است که میتوانید در این سبک تجربه کنید.
با این که استودیو Supermassive Games قبل از توسعه بازی Until Dawn هم در صنعت مشغول بود، اما چندان فعالیت بزرگی نداشت و بازی Until Dawn را میتوان اولین پروژه بزرگ این استودیو دانست. آنها به طور عجیبی برای اولین پروژه بزرگشان سراغ ساخت بازی انحصاری برای کنسول PS4 رفتند. این بازی قرار بود، نوآوریای در روایت داشته باشد؛ یک درامای تعاملی با المانهای سبک ترس و بقا که شاید در پیادهسازی بسیار موفق نبودند اما خروجی را ارائه دادند که تجربه آن چندان خالی از لطف نیست.
اولین موضوعی که در این بازی نظر شما را به خود جلب میکند، جلوههای بصری بسیار خوب آن است که نسبت به دیگر رقبای خودش در سال ۲۰۱۵، چند سر و گردن بهتر بود. پیادهسازی مدلها و انیمیشنهای صورت به قدری جذاب و خوب کار شدهاند که میتوانید آن را در نسل جاری یعنی نسل نهم هم تجربه کنید و احساس نکنید که ۶ سال از انتشار آن میگذرد. از لحاظ گیمپلی هم این بازی جذابیتهای خودش را دارد و فضاسازی بازی طرفداران سبک ترس و بقا را راضی نگهمیدارد. لازم به ذکر است که بازیگر برنده اسکار یعنی رمی مالک هم در این بازی به عنوان یکی از شخصیتهای قابل بازی حضور دارد.
چند سال بود که از سری LittleBigPlanet خبری نشده و استودیوی سازنده این عناوین یعنی Media Molecule درگیر ساخت پروژه بزرگ خود یعنی Dreams بود. اما سونی و پلیاستیشن هیچگاه این فرنچایز را به حال خود رها نکردند و با همکاری Sumo Digital، اسپینآفی از این بازی ساختند که البته تفاوتهای فاحشی را نسبت به قسمتهای قبلی داشت اما کماکان میتوانستید روح سری LBP را در این بازی احساس کنید.
این بازی برخلاف قسمتهای قبلی که در فرم ۲.۵ بعدی منتشر شدند، یک بازی سه بعدی است که مثل همیشه در سبک ماجراجویی منتشر شد. Sack Boy: A Big Adventure به خوبی توانست نظر طرفداران این سری را به خود جلب کند و گیمپلی هیجانانگیز و سرگرمکنندهای را برای گیمرها داشته باشد. موسیقی متن، جلوههای بصری و طراحی مراحل جذاب و خلاقانه باعث میشود که نتوانید به راحتی از این بازی دل بکنید. در بخش کوآپ یا همان دو یا چندنفره آفلاین هم این بازی میدرخشد اما کماکان مثل قسمتهای قبلی، تجربه تکنفره این بازی بسیار سرگرمکنندهتر است.
این بازی جز اولین نمایشهای نسل هشتم بود که به خوبی این موضوع را به ما فهماند که حالا وارد نسل هشتم بازیهای ویدیویی شدهایم. استودیوی Ready at Dawn که تا قبل از ساخت بازی The Order 1886 روی پروژههای کوچکتری مثل نسخههای PS Vita فرنچایز God of War کار کرده بود، حالا وظیفه ساخت بازی انحصاری بسیار مهمی را برای پلیاستیشن داشت که در نمایشهای اولیه، این بازی نظر رسانهها و طرفداران را به خود جلب کرد. هرچند که در نتیجه و خروجی نهایی، شاید متفاوت با چیزی بود که انتظار داشتیم.
نقطه قوت این سری بدون شک جلوههای بصری آن بودند؛ تمام طراحی جزئیات و انیمیشنها به قدری قدرتمند و جذاب بودند که هیچکس باور نمیکرد، در خروجی نهایی به این شکل بدرخشد. اما شاید تنها فاکتوری که در این بازی بینقص و کمایراد بود، جلوههای بصری آن بود. البته گیمپلی بازی هم جذابیت خودش را داشت اما بیشتر بازی را مشغول تماشای صحنههای میانپرده هستیم و مدت زمان کوتاه بازی، این اجازه را به مخاطب نمیدهد که به اندازه کافی با گیمپلی بازی تعامل داشته باشد. اما با همه این ایرادها، باز هم The Order 1886 را میتوان یکی از برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 دانست که باید تجربه کرد.
از بازیهای انحصاری با تم ژاپنی موفق PS4، میتوان به بازی Gravity Rush 2 اشاره کرد که بعد از عرضهاش موفق به جذب طرفداران زیادی شد. البته قسمت اول این عنوان هم بازی بسیار خوشساختی بود اما تنها برای کنسول دستی پلیاستیشن یعنی PS Vita منتشر و همین موضوع باعث شد که کاربرهای زیادی موفق به تجربه این بازی نشوند. اما قسمت دوم با مقیاس و بودجه بزرگتر و بیشتری ساخته شد تا حالا طرفداران قسمت اول و گیمرهایی که بازیهای ژاپنی دوست دارند، بتوانند یکی از بهترین بازیهای انحصاری پلیاستیشن ۴ را تجربه کنند.
محوریت گیمپلی این بازی روی مکانیک «کنترل جاذبه» قرار دارد که بسیار فوقالعاده عمل میکند. این مکانیزم در قسمت اول طراحی شده بود اما در قسمت دوم به لطف سختافزار قدرتمندتر از PS4 نسبت به PS Vita، سازندگان آن را گسترش دادند که نتیجه آن گیمپلی فوقالعاده و سرگرمکننده Gravity Rush 2 شد. متاسفانه در سال ۲۰۲۰، این استودیو برای همیشه منحل شد و هنوز خبری راجع به آینده این فرنچایز از سمت سونی منتشر نشده، اما بعید است، سونی بخواهد پتانسیل فوقالعاده این فرنچایز را برای همیشه رها کند.
استودیوی Housemarque از آن دسته استودیوهایی است که شاید نام آن را به ندرت شنیده باشید اما کارنامه درخشانی در زمینه تولید بازیهای ویدیویی دارد. این استودیو از سال ۱۹۹۳ مشغول به توسعه بازی است و در کارنامه آنها بازیهایی همچون Nex Machina دیده میشود. اخیرا و به صورت انحصاری برای کنسول نسل نهم پلیاستیشن یعنی PS5، این استودیو، بازی Returnal را ساخته که بازخورد خوبی را از سمت رسانهها و پلیاستیشن فنها دریافت کرد.
بازی Resogun یکی از بازیهای لانچ کنسول PS4 بود که نسبت به دیگر بازیهای لانچ این کنسول، عملکرد بهتری را در زمینه دریافت و میانگین نمره داشت. بازی در سبک سایداسکرول و Shoot’em Up است که گیمپلیای سراسر از جذابیت را به همراه دارد. رزوگان همان عنوانی بود که پلیاستیشن هیچوقت فکر نمیکرد بتواند به این همه محبوبیت و موفقیت برسد و شاید به همین خاطر بود که در نسل جدید، سونی وظیفه ساخت بازی با مقیاس بزرگتر را به دوش استودیو سازنده این بازی یعنی Housemarque گذاشت. اگر به بازیهای ساید اسکرول علاقه دارید، حتما Resogun را تجربه کنید که یکی از بهترین بازیهای انحصاری این استودیو است.
در سال ۲۰۱۴ که استودیو Pixelopus به عنوان یکی از استودیوهای انحصاری پلیاستیشن معرفی شد، در اولین بازی خود یعنی Entwined نتوانست آنطور که باید نظر مخاطبان پلیاستیشن و رسانهها را به خود جلب کند. بعد از پنج سال غیبت، این استودیو بازی دوم خود با نام Concrete Genie را توسعه و توسط پلیاستیشن منتشر کرد که موفقیت مشهودی برای این استودیو محسوب میشد. بازی که هرچند بودجههای هنگفتی مثل دیگر بازی های انحصاری پلی استیشن نداشت اما توانست اثر قابل احترام و ارزشمندی باشد و میان دیگر بازیهای انحصاری پلیاستیشن ۴ بدرخشد.
با این که Concrete Genie تنها ۷ ساعت گیم پلی دارد اما همین ۷ ساعت بسیار درخشان ظاهر میشود و یکی از سرگرمکنندهترین هفت ساعتهایی خواهد بود که در زندگی تجربه کردهاید. در این بازی کنترل شخصیت Ash را خواهید داشت که در شهر دنسکا باید با نقاشی کردن، کنترل این شهر را به دست بگیرد. این نقاشیها بعدا به موجودات زنده تبدیل میشوند و نحوه نقاشی کردن شما میتواند مشخص کند که هر موجود زندهای چه قابلیتی خواهد داشت. ترکیب المان نقاشی با امکانات کنترلر پلیاستیشن ۴ یعنی Dualshock 4 به قدری جذاب است که ممکن بازی ۷ ساعته را چند ساعت بیشتر طول دهید و با وسواس بیشتری گیمپلی این عنوان که یکی از بهترین آثار انحصاری کنسول PS4 است را تجربه کنید.
استودیوی گوریلا گیمز اولین بازی نسل هشتم خود را تحت انحصار کنسول PS4 و به عنوان بازی لانچ این کنسول منتشر کرد و برای این بازی به سراغ فرنچایز محبوب خود یعنی Killzone رفت. این بازی از دیدگاههای مختلفی بسیار بازی خوبی محسوب میشد. در ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که این بازی اولین عنوان نسل بود که هیچ لودینگ ابتدایی نداشت و بعد از اجرای بازی میتوانستید مستقیم وارد بازی شوید. البته این بازی چندان موفق چه در فروش و چه در جلب کردن نظر رسانهها عمل نکرد، اما نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که Killzone: Shadow Fall یکی از بهترین بازیهای انحصاری کنسول PS4 است.
سیستم مبارزات بازی به لطف سختافزار قدرتمندتر PS4، حالا رنگ و لعاب تازهای به خود گرفته بود و جلوههای بصری بازی کاملا خبر از شروع نسل هشتم میداد. کوتاه بودن گیمپلی بازی شاید مهمترین نقطه ضعف این بازی بود اما در همین گیمپلی کوتاه میتوانید تجربه هیجانانگیز و سرگرمکنندهای را داشته باشید. از اول نسل تا به امروز، هنوز خبری از انتشار Killzone جدید نیست و هماکنون گوریلا گیمز در حال ساخت دنباله فرنچایز Horizon است؛ اما دور از انتظار نیست که در نسل نهم بازیهای ویدیویی، موفق به تجربه دنبالهای به Killzone: Shadow Fall که یکی از برترین بازی های پلی استیشن 4 است، شویم.
بازی Journey یکی از موفقترین عنوانهای کنسول PS3 بود که علی رغم فروش جهانی موفق و قابل قبول، توانست جوایز زیادی را در فستیوالهای جهانی دریافت کند. بازی که شاید قبل و حین عرضه نتوانست سر و صدای زیادی را به پا کند، اما بعد از عرضه و شناختهتر شدنش خیلی از گیمرها را ترغیب کرد که این عنوان را تجربه کنند. پلیاستیشن که از محبوبیت بسیار زیاد این بازی آگاه بود، تصمیم گرفت که این عنوان را با تمام محتوای اضافه و البته کمی صیقلدادن جلوههای بصریاش، در نسل هشتم در اختیار صاحبان کنسول PS4 قرار دهد که با استقبال خوب طرفداران رو به رو شد.
گیمپلی این بازی با انیمیشنهای گرم و روانش بیشتر به المانهای ماجراجویی و مقدار کمی پازل میپردازد که به عنوان یک بازی مستقل، سازندگان این عنوان کار فوقالعادهای را انجام دادهاند. روایت آرام اما درگیرکننده بازی از ابتدا تا انتهای بازی با پلیر همراه میشود و در نهایت پایان بندی فوقالعاده را از این بازی شاهد هستیم. موسیقی این بازی از دلایل مهم جذابیت آن است که آلبوم موسیقی Journey به تولید Austin Wintory موفق به دریافت جوایز زیادی شد که کاملا لیاقت آن را داشت. اگر کمی به تجربه این بازی بپردازید، متوجه میشوید که چرا Journey Collector’s Edition یکی از برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 و حتی کنسول PS3 است.
اگر بخواهم infamous: First Light را در یک جمله خلاصه کنم، باید بگویم که این عنوان محتوای قابل دانلودی است که به هیچوجه حس محتوای قابل دانلود نمیدهد. بعد از انتشار و موفقیت بازی Infamous: Second Son، استودیوی سازنده این بازی یعنی Sucker Punch Production اعلام کرد که محتوای قابل دانلودی برای این بازی ساخته خواهد شد. البته برای تجربه این محتوا نیازی به داشتن Infamous: Second Son نیست و این بازی به صورت مستقل عرضه شد اما تحت عنوان محتوای قابل دانلود I:SS. محتوایی که برای همیشه معنای جدیدی به فرم و شکل یک DLC داد و تا به امروز یکی از بهترین عنوانهای انحصاری PS4 قلمداد میشود.
کنترل این بازی را شخصیت «ابیگیل واکر» یا همان «فچ» بر عهده دارد که این شخصیت را پیشتر در بازی Infamous: Second Son دیده بودیم. برخلاف شخصیت دلسین که چند قدرت مختلف را با یکدیگر کنترل میکرد، در این بازی تنها روی قدرت نئون فچ تمرکز شده که با همین یک قدرت بتوانند قابلیتهای متعددی را در «فچ» ایجاد کنند. درخت مهارت بازی به پیچیدگی Second Son نیست اما در همین سادگی، قابلیتهای فچ در سیستم و سکانسهای مبارزات میدرخشد و یکی از بهترین اکشنها در سری Infamous را به طرفداران هدیه میدهد. به عنوان یک بسته محتوایی ۱۵ دلاری، این بازی حس یک بازی ۶۰ دلاری را میدهد که شاید تنها کوتاه بودن گیمپلی باعث شود کمی از این مهم دور باشد اما در دیگر المانها همچون موسیقی یا جلوههای بصری، Infamous: First Light اثری جذاب و سرحال است.
انتشار The Last of Us روی کنسول PS3، رویداد بسیار مهمی برای پلی استیشن و طرفدارانش بود. این بازی به تنهایی باعث شد تا خیلی از کسانی که تا به آن روز کنسول PS3 را نداشتند؛ در روزهای واپسین نسل هفتم، به تهیه این کنسول بپردازند. ناتی داگ که بالاخره دست از سری Uncharted برداشته بود، حالا با یک اکشن ماجراجویی جدید با طعم ترس و بقا به صنعت بازگشته تا یکی از بهترین بازیهای ویدیویی نسل هفتم یعنی The Last of Us بار دیگر ثابت کند که آنها یکی از بهترین استودیوهای بازیهای ویدیویی در تاریخ هستند.
بعد از انتشار The Last of Us، استودیو ناتی داگ محتوای قابل دانلودی برای این بازی با نام Left Behind منتشر کرد. محوریت اصلی داستان این محتوای قابل دانلود شخصیت الی بود که در بازی اصلی به عنوان شخصیت همراه وجود داشت. داستان و روایت این بازی مثل بازی اصلی بسیار جذاب و درگیرکننده بود و گیمپلی بازی به خاطر تغییر کارکتر اصلی، کمی با بازی اصلی تفاوت داشت و این تفاوت به واقعگرایانهترین شکل ممکن پیادهسازی شده بود. اگر بازی اصلی یعنی The Last of Us را تجربه کرده بودید، امکان نداشت که برای تجربه Left Behind وسوسه نشوید. محتوای قابل دانلودی که قطعا لیاقت جایگاه نوزدهم برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 را دارد.
استودیوی Japan Studio یکی از تاثیرگذارترین استودیوهای صنعت بازیهای ویدیویی در نسل ششم بود. با تولید بازیهایی مثل Ico و Shadow of Colossus، این استودیو محبوبیت زیادی را برای خود دست و پا کرد. در نسل هفتم این استودیو بازی جدید خود را با نام The Last Guardian رونمایی کرد اما پروسه توسعه این بازی در مسیر جهنمی افتاد که توسعه و انتشار آن هشت سال به طول انجامید. در نهایت پلیاستیشن اعلام کرد که این بازی برای کنسول نسل هشتمیاش یعنی PS4 منتشر خواهد شد و پلتفرم اورجینال این بازی یعنی PS3، خانه اصلی این بازی نخواهد بود.
موضوعی که در حین تجربه بازی متوجه میشوید آن است که مشخصا این بازی برای کنسول PS3 و برای زمان دیگری ساخته شده و به همین خاطر شاید نتوان ارتباط چندان خوبی با بازی گرفت اما در کنار همه این موضوعات، نمیتوان کتمان کرد که The Last Guardian بازی بسیار خوشساختی است. المانهای ماجراجویی و ترکیب دلپذیرشان با پلتفرمینگ و پازل باعث میشود تا ساعتها غرق تجربه این بازی شوید. طراحی بصری بازی از حیث هنر بسیار کمنقص و کامل است و طراحی کارکترها به خصوص هیولای دوستداشتنی بازی یعنی «تریکو»، یادآور بازیهای جذاب گذشته این استودیو هستند. The Last Guardian نمیتواند مانند بازیهای گذشته این استودیو مثل Ico یا Shadow of Colossus بینقص باشد، اما باید به عنوان یکی از برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 آن را تجربه کنید.
خیلی از طرفداران فرنچایز «خدای جنگ» معتقدند که قسمت سوم این بازی، بهترین بازیای است که در این فرنچایز منتشر شده. البته این موضوع چندان هم دور از ذهن و باور نیست. قسمت سوم اولین قسمتی بود که در نسل هفتم و برای کنسول PS3 منتشر شده بود؛ به لطف سختافزار بهتر نسبت به PS2، جلوههای بصری بازی و انیمیشنها بسیار جذابتر بودند و گیمپلی بازی جذابیت بیشتری به خود گرفته بود. داستان و روایت بازی هم از ابتدای این فرنچایز درگیرکننده بود و در این قسمت به عمق آن افزوده شده بود تا یکی از بهترین بازیهای PS3 را تجربه کنیم.
پلیاستیشن که به خوبی از ارزش این بازی آگاه بود، در نسل هشتم بازیهای ویدیویی هم تصمیم گرفت تا تجربه مجدد این بازی را اما اینبار با جلوههای بصری بهتر در کنسول PS4 فراهم کند. تب و تاب سری «خدای جنگ» به لطف قسمت جدید این بازی یعنی God of War بیشتر شده بود و حالا با انتشار مجدد قسمت سوم اینبار با گرافیک بهتر و روی کنسول نسل هشتمی سونی، باعث شد تا استقبال بسیار خوبی از این تصمیم پلیاستیشن بشود. بعد از انتشار این بازی و تجربه مجدد آن، به این نتیجه میرسید که God of War III هنوز هم بازی جذابی است و چند سال از زمان انتشار خود جلوتر بوده.
استودیوی Bend از قدیمیترین استودیوهای فعال انحصاری پلیاستیشن است که در نسل پنجم و ششم با ساخت فرنچایز Syphon Filter، در رقابت با بازیهای همسبک خودش مثل Metal Gear Solid و Splinter Cell بسیار موفق بود و به عنوانی درخشان تبدیل شد. اما به خاطر افت فروش این سری به خصوص در نسل ششم، این استودیو برای مدتی سکوت کرد و طی یک دهه مشغول ساخت بازی برای کنسولهای دستی پلیاستیشن شد و بازی بسیار خوبی مثل Uncharted: Golden Abyss را توسعه داد که از فروش قابل قبول و بازخورد خوب رسانهها برخوردار شد. اما این استودیو خود را برای پروژه بزرگتری آماده کرده بود Days Gone همان پروژهای بود که استودیوی Bend برای رونمایی از آن لحظهشماری میکرد.
از نسل قبلی، بازیهای آخر زمان زامبیمحور با المانهای اکشن و ماجراجویی و ترکیبشان با فرم ترس و بقا طرفداران زیادی پیدا کرده بود. دلیل طرفداران زیاد این سبک از بازی، بازی The Last of Us بود که بعد از انتشارش انقلابی در بازیهای ویدیویی به پا کرد و استودیوی Bend هم از این فرصت استفاده کرد تا بازی جدید خود را در همین سبک با نام Days Gone روانه مارکت کند. البته به خاطر مشکلات فنی بازی، انتقادات زیادی نسبت به این عنوان شد ولی به طور کلی گیمپلی، جلوههای بصری و روایت (تا حدودی) بازی به اندازهای درگیرکننده است که دهها ساعت مشغول تجربه این بازی شوید و از زامبیکشی گسترده لذت ببرید.
از جمله مهمترین بازیهای انحصاری کنسول PS4، باید به فرنچایز جدید Horizon: Zero Dawn اشاره کرد که بر خلاف انتظارهای خیلی از طرفداران پلیاستیشن به یکی از مهمترین بازیهای منتشر شده در سال ۲۰۱۷ بدل شد. البته این بازی در سال گذشته میلادی از حالت انحصاری برای پلی استیشن خارج شد و از طریق پلتفرم استیم در دسترس کاربران کامپیوترهای شخصی هم قرار گرفت اما کماکان این بازی با عنوان یکی از آثار انحصاری پلیاستیشن شناخته میشود.
این بازی در سبک اکشن ماجراجویی روایت تازه و متفاوتی را از آخرالزمان بیان میکند که پلیر را با کارکتر «آلوی» برای از پا در آوردن رباتهایی که حال دنیا را فتح کردهاند و نسل انسان را به لبه انحطاط کشاندهاند، همراه میکند. خیلی از المانهای این بازی شما را یاد سری Tomb Raider و البته Uncharted میاندازد. این عنوان با جهان بازی که دارد، ماموریتهای فرعی و جذاب در اختیار پلیر قرار میدهد که البته هر از چند گاهی احساس میکنید که بازی خالی از المانهای تعامل است، اما ماموریتهای اصلی و کمپین جذاب بازی، این موضوع را جبران میکند. حتما سعی کنید که این عنوان که یکی از برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 است را تجربه کنید.
با وجود کمترین هزینه مارکتینگی برای تبلیغ انتشار این بازی، عنوان Let it Die ساخته گوییچی سودای افسانهای، یکی از بهترین بازیهای رایگانی است که برای مشترکهای PS Plus منتشر شد. سختی بیش از حد بازی به طور عجیبی یکی از لذتبخشترین المانهای بازی محسوب میشود. با هر بار مردن در این بازی، بیشتر ترغیب میشوید که آن را ادامه دهید و همین موضوع باعث میشود که این عنوان در رسالت اصلی خودش به عنوان یک بازی ویدیویی، یعنی سرگرمکننده بودن موفق ظاهر شود؛ البته چنین موضوعی را به راحتی میتوان از بازیساز ماهری همچون گوییچی سودا و تیمش انتظار داشت.
گوییچی سودا و استودیوی دوست داشتنی Grasshopper Manufacture که در اذیتکردن و دادن چالشهای عجیب به گیمرها تبحر خاصی دارند، این بار به سراغ ترکیبی از دو تا از سختترین سبکها در بین بازیهای ویدیویی یعنی هک اند اسلش و روگلایک رفته بودند. علاوه بر سرعت و سختی قابلتوجه دشمنان در بازی، با هر مردن به اول بازی برمیگردید. هدف اصلی کارکتر شما رسیدن به طبقه نهایی ساختمانی است که ابتدای بازی از طبقه اول شروع میکنید. همانطور که میتوانید حدس بزنید، این ساختمان بسیار بلند است و در هر طبقه، دشمنان بازی بسیار قویتر میشوند و شکست دادن آنها، سختتر. یکی از بهترین نکات مثبت بازی رایگان بودن آن است و البته این بازی بعدها از انحصار این کنسول خارج و برای کامپیوترهای شخصی هم منتشر شد؛ اما اگر بخواهید این بازی را روی کنسول تجربه کنید، فقط میتوانید آن را روی دستگاه PS4 خود داشته باشید.
بعد از تجربه این عنوان متوجه میشوید که هیچ عجیب نیست که یک بسته الحاقی مستقل، بتواند در رده سیزدهم یکی از ۳۰ بازی برتر پلیاستیشن ۴ قرار بگیرد. به هر حال هر بازی که نام «آنچارتد» را یدک بکشد، باید به قدری خوب باشد که لحظهای، نام این بازی را خدشهدار نکند. این اولین باری بود که بازی با نام آنچارتد منتشر میشود و خبری از نیتن دریک به عنوان پروتاگونیست اصلی بازی نبود که البته این اتفاق بسیار خوبی برای این سری محسوب میشود. بعد از مدتها بالاخره متوجه شدیم که میتوانیم آنچارتد را بدون نیتن دریک ببینیم و احتمالا در آینده از شخصیت اصلی این قسمت یعنی «کلویی فریز» بیشتر خواهیم دید. البته باید اذعان داشت که پیشتر این شخصیت را در قسمت دوم این سری یعنی Uncharted 2: Among Thieves دیده بودیم که در گذشته رابطه نزدیکی با نیتن دریک داشت.
تفاوت چندانی میان گیمپلی قسمت چهارم و این بسته مستقل وجود ندارد و بیشتر تنوع بازی را میتوانید در روایت و محیط بازی قلمداد کرد. با این که Lost Legacy گیمپلی چندان زیادی ندارد اما در همین چند ساعت کوتاه به راحتی بازیکن را درگیر روایت و قصه جذاب کلویی میکند و همین موضوع باعث میشود تا ارزش تکرارپذیری این بازی چندبرابر باشد. شاید حوصله تجربه آنچارتد ۴ را نداشته باشید اما مواقعی که دوست داشته باشید بازی با گیمپلی سرضرب و سریع تجربه کنید، قطعا میتوانید روی Lost Legacy به عنوان یکی از برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 حساب ویژهای باز کنید.
مدیا مولکول پیشتر هم در این لیست با عنوان Tearaway Unfolded قرار گرفته بود اما نمیتوان کتمان کرد که بدون شک مهمترین عنوانی که برای PS4 در نسل هشتم منتشر کرد، بازی Dreams بود. بازی که نه تنها در رسانهها نمرات قابل قبولی را دریافت کرد، بلکه در جامعه گیمرها هم از توجه زیادی برخوردار شد. بازی که در آن گیمرها میتوانستند دنیای خود را طراحی کنند و هر کس میتوانست خلاقیت خود را به نحوی در این بازی در قالب یک «مرحله قابل اجرا» پیادهسازی کند. نتیجه این تعامل جامعه به گونهای بود که خیلی از گیمرها توانسته بودند مراحل معروف در دیگر بازیهای ویدیویی را در این بازی پیادهسازی کنند و با دیگر گیمرها به اشتراک بگذارند تا آنها بتوانند این مراحل طراحی شده را تجربه کنند.
محوریت اصلی Dreams، محتوای تهیه شده توسط کاربران داخل بازی است که با همین رویکرد هم به خوبی توانست نتیجه قابل قبولی را دریافت کند. Dreams پروژه سختی برای مدیا مولکول بود که آنها چند سال از وقت خود را برای تهیه آن سپری کردند که در نهایت نتیجه قابل قبولی را دریافت کردند و اسم خود را به عنوان یکی از بهترین استودیوهای فرست پارتی پلیاستیشن ثبت کردند. اگر این بازی را روی کنسول خود داشته باشید، به سختی به فکر دست برداشتن از تجربه آن خواهید افتاد؛ چرا که این عنوان همیشه محتوای بکر و جذابی را برای مخاطبان خود دارد. چه یک محتواساز باشید، چه بخواهید از محتوای تولید شده در بازی توسط کاربران استفاده کنید.
البته نمیتوان این بازی را تماما انحصاری پلیاستیشن ۴ نامید؛ چرا که پس از مدت کوتاه انحصار این بازی برای این کنسول، کمپانی 505 Games، وظیفه نشر این عنوان روی کامپیوترهای شخصی را برعهده گرفت و پلیرهای پی سی توانستند از آخرین ساخته کارگردان محبوب صنعت بازیهای ویدیویی یعنی «هیدیو کوجیما» بهرهمند شوند. «دث استرندینگ» یکی از مهمترین بازیهای ساخته شده در نسل هشتم است که پوشش رسانهای فوقالعادهای به لطف محبوبیت کوجیما برخوردار بود. این بازی اولین ساخته این کارگردان بعد از جدایی تلخش از کمپانی کونامی بعد از بیش از ۲۰ سال همکاری بود و خیلیها منتظر بودند که ببینند کوجیما که دیگر قرار نبود فرنچایز Metal Gear Solid را ادامه دهد و فرنچایز محبوب دیرینهاش یعنی Silent Hill را کارگردانی کند، قرار است چه محتوایی را در صنعت بازیهای ویدیویی عرضه کند.
سبک دقیقی نمیتوان به «دث استرندینگ» داد؛ از شبیهساز پیادهروی، ماجراجویی، اکشن، مخفیکاری، بقا و ساخت ساز، عناصر مختلفی در این بازی پیادهسازی شده که در کنار هم به خوبی چفت شدهاند. البته کوجیما به خوبی امضای خود را با پرودیها و شیطنتهایش در این بازی ثبت کرده؛ یا مثلا اگر دلتان برای میانپردههای طولانی تنگ شده، کوجیما هنوز مانند گذشته علاقه زیادی به صحنههای میانپرده با دیالوگهای طولانی و پیچیده دارد و در دث استرندینگ آن را به طرز مشهودی پیادهسازی کرده. دث استرندینگ بازی بحثبرانگیزی است و به عقیده خیلیها شاید بهترین بازی نسل باشد و به عقیده خیلیهای دیگر یکی از ضعیفترین ساختههای کوجیما است؛ اما نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که جنجال رسانهای، پیشرفت فنی و بصری، نوآوری در گیمپلی و البته روایت جذاب این بازی، شما را دهها ساعت درگیر خود خواهد کرد.
استودیوی Sucker Punch همان استودیوی ریسکپذیری است که دو بازی بزرگ برای پلیاستیشن ۴ را درست چند ماه بعد از شروع نسل هشتم و درست مدتی کوتاه قبل از شروع نسل نهم عرضه کرد و در رده دهم بهترین بازیهای پلیاستیشن سراغ عنوان اول یعنی Infamous: Second Son میرویم؛ بازی که تا لحظه انتشارش، به خوبی درکی از پیشرفتهای نسل جدید بازیهای ویدیویی و پرش مشهودی که نسبت به نسل قبل چه در کیفیت جلوههای بصری، انیمیشنها، اجرای روان گیمپلی و گستردگی زنجیره عناصر بازی نداشتیم و حالا به لطف این عنوان میتوانستیم دقیقا درک کنیم که نسل جدید ویدیوگیم از راه رسید.
ساکرپانچ این بار با شخصیت و قصه جدید یعنی آقای خوشخنده، «دلسین» از راه رسیده بود و یکی از بهترین اکشنهای نسل هشتم را به طرفداران این سری هدیه داد. همه چیز در این بازی به خوبی کنار هم قرار گرفته بود تا بتوانید عنوانی جذاب را تجربه کنید. این بازی به اندازهای موفق شد که طول نکشید تا ساکرپانچ تصمیم گرفت که بستهای مستقل برای این بازی به نام First Light بر اساس کارکتر Abigail Walker که در Second Son هم حضور داشت بسازد. اگر دلتان یک اکشن شلوغ، سریع، درگیرکننده و جذاب میخواهد، حتما سراغ Infamous: Second Son بروید.
قطعا خیلیها با دیدن «لست آو آس» در رده نهم، در حال ناسزاگویی به نویسنده هستند اما عجله نکنید؛ در این لیست، سرنوشت خوبی در انتظار فرنچایز The Last of Us است! بعد از ساخت چند آنچارتد و درست زمانی که سونی در حال نبرد سختی با مایکروسافت بود که بتواند کنسول نسل هفتمی خود را بیشتر در معرض دید و تجربه گیمرها قرار بدهد، ناتی داگ مثل یک منجی برای پلیاستیشن ظاهر شد و عنوان فوقالعاده The Last of Us را عرضه کرد. اما مساله همینجاست! این بازی در نسل هفتم و برای کنسول PS3 عرضه شد و شاید اگر این لیست متعلق به بهترین بازیهای PS3 بود، این عنوان در سه رده اول جای داشت اما در این لیست صحبت از بازیهای PS4 است.
نسخه ریمستر شده این بازی بسیار خوش رنگ و لعابتر از نسخه نسل هفتمی خود به نظر میرسد و با این که بازی چند سال از انتشارش گذشته اما تجربه مجدد این شاهکار، باز هم در ده تجربه اول بهترین بازیهای PS4 قرار میگیرد. بازی که روایت در کنار گیمپلی عالی اما نه چندان گستردهاش نسبت به قسمت دوم، توانست به یکی از محبوبترین بازیهای تاریخ بدل شود و جوایز بینالمللی را یکی پس از دیگری درو کند.
زمانی که در کنفرانس مطبوعاتی سونی در E3 به صورت رسمی تریلری از بازسازی قسمت هفتم فرنچایز محبوب فاینال فانتزی پخش شد، تمام حضار در کنفرانس بیشترین صدایی که میتوانستند از خوشحالی تولید کنند را شنیدیم. قسمت هفتم این فرنچایز یکی از بهترین بازیهای ساخته شده در نسل خود بود و حالا طرفداران قدیمی این سری و حتی گیمرها نسل جدید میتوانستند این بازی را در قالب جلوههای بصری نسل جدید و هشتم تجربه کنند. پس از عرضه بازی، FFVIR نمرات بسیار خوبی را از سمت رسانهها دریافت کرد و طرفداران این سری هم از عملکرد این عنوان راضی بودند.
گیمپلی سرتاسر سرگرمکننده و سریع بازی در کنار داستان و روایت فوقالعاده که البته در نسخه اورجینال هم از این ویژگی مهم برخوردار بود باعث میشود تا به راحتی بتوانید به این بازی ارتباط خوبی برقرار کنید، حتی اگر از طرفداران بازیهای ژاپنی و سبک نقشآفرینی نباشید. این بازی با گذشت مدت طولانی و چند بار تاخیر و بدقولی سازندگان منتشر شد اما پس از عرضه به راحتی در لیست یکی از ارزندهترین عناوین کنسول PS4 قرار گرفت. اگر به دنبال بازی خوب برای تجربه در PS4 هستید، توصیه میکنیم که حتما سراغ Final Fantasy VII Remake بروید.
پیشتر در لیست و در بخش بازی Infamous: Second Son گفته بودیم که استودیوی ساکرپانچ یکی از ریسکپذیرترین استودیوهای حال حاضر در صنعت است. توسعه بازی در شروع و توسعه بازی دیگر در پایان یک نسل ریسک بسیار بزرگی است و برای ابتدای نسل Infamous: Second Son و در اواخر نسل هشتم بازیهای ویدیویی، این استودیو Ghost of Tsushima را توسعه داد. این بازی دنده مخالفی بر تمام عناوینی بود که تا به آن روز از این استودیو دیده بودیم؛ به جای روایت قصهای در آینده با درونمایه ابرانسانها، حالا ساکرپانچ سراغ بازی با استایل سامورایی رفته بود که با توجه به اختلاف نظرها، این استودیو در نتیجه نهایی کار بسیار موفق ظاهر شد.
البته شاید در نمرات آنچنان که باید خوب عمل نکرد و در هفتههای ابتدایی انتشار بازی، این عنوان درگیر مشکلات فنی بود اما با برطرف شدن این مشکلات و زمان بیشتر دادن برای تجربه این بازی، متوجه میشوید که نه تنها با یکی از بهترین بازیهای PS4 رو به رو هستیم، بلکه شاید بتوان این عنوان را یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم قلمداد کرد. جلوههای بصری هنرمندانه بازی در کنار گیمپلی پر کش و قوس آن باعث میشود تا ساعتها بتوانید بدون هیچ خستگی از گشت و گذار در محیط بازی لذت ببرید. البته نباید فراموش کرد که ساکرپانچ زحمت بسیار زیادی را برای نوشتن قصهای متفاوت و روایتی نزدیک به واقعیت بیان کرد تا خود را در بین بازیهای بزرگ استایل سامورایی که تعداد آنها کم نیست، قرار دهد.
Persona 5 از آن دسته بازیهایی بود که قبل و بعد از انتشارش تا مدتها تیتر هر روز رسانههای بازی بود. این بازی به قدری جریانسازی کرد که چه درست یا چه غلط، خیلیهای از آن به عنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ یاد کردند. البته سری پرسونا همیشه از محبوبیت بسیار بالایی در میان طرفداران برخوردار بود، اما قسمت پنجم به طرز عجیبی توانست در نسل هشتم جریانسازی کند و کسانی که حتی به این سبک از بازیها علاقه نداشتند را به لطف استایل متفاوت خود، به این سبک و این فرنچایز علاقهمند کند. کاری که امروزه کمتر بازی ویدیویی قادر به انجام آن است.
حضور شخصیت جدیدی به نام Joker در Persona 5 و ارتباط خوبی که پلیرها توانستند با او بگیرند، باعث میشود که به راحتی دوست داشته باشید تا داستان این دانشآموز پرحاشیه را دنبال کنید؛ این شخصیت به اندازهای محبوب شد که در آینده به یکی از کارکترهای قابل بازی Super Smash Bros. Ultimate اضافه شد. جوکر سومین شخصیت از بین شخصیتهای کمپانی SEGA بود که بعد از سونیک و بایونتا به این لیست اضافه شده بود. در کنار شخصیتپردازی و داستان جذاب Persona 5، جلوههای بصری که ترکیبی از جلوههای کامیکی، انیمهای و مدرن بود که باعث شده بود تا لحظه به لحظه بازی حس چشمنوازی داشته باشد. لازم به گفتن نیست که گیمپلی بازی پر از تجربههای جدیدی است که شاید نمونه آن را پیشتر تجربه نکرده باشید. اگر میخواهید حس تجربه بهترین بازیهای PS4 را با خود داشته باشید، حواستان باشد که Persona 5 را از لیستتان جا نیندازید.
قرار دادن قسمت چهارم فرنچایز محبوب آنچارتد در رده پنجم کار بسیار دشواری بود؛ برای من به شخصه این قسمت از آنچارتد با قسمت دوم در کنار یکدیگر به عنوان بهترین بازیها از این فرنچایز و البته به عنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ قرار دارند اما در ردهها بالاتر بازیهای قرار دارند که به هیچوجه نمیشد آنها را در ردههای پایینتر از آنچارتد قرار داد. رونمایی Uncharted 4: A Thief’s End هم خیلی ناگهانی بود و همه را سورپرایز کرد و تقریبا از نمایشها برای همه قابل حدس بود که قرار است با یکی از بهترین بازیهای نسل رو به رو باشیم. بازی که شاید پایانی برای داستان نیتن دریک دوست داشتنی و برادرش سالی باشد و در همین بازی بتواند به خوبی افسانه این شخصیت را ماندگار کند.
گیمپلی فوقالعاده بازی و ترکیب بینظیری از اکشن، ماجراجویی، پلتفرمینگ و پازل باعث میشود تا این بازی هیچگاه حس خستگی به مخاطب ندهد؛ درست زمانی که حس کنید بازی نمیتواند چیز جدیدی به شما ارائه بدهد، سازندگان شما را به طرز ناباورانهای شگفتزده میکنند. جلوههای بصری این بازی یکی از انقلابیترین گرافیکها بود که استودیوی ناتی داگ در قالب این جلوههای بصری کارهای خارقالعادهای میکند و قدرت تیم انیمیشن خود را به نمایش میکشد. احتمال آن کم است که صاحب کنسول PS4 باشید و این بازی را تجربه نکرده باشید اما اگر تا به حال Uncharted 4: A Thief’s End را تجربه نکردهاید، خودتان را از حدود ۲۰ ساعت تجربه به شدت سرگرمکننده محروم کردهاید.
شاید خیلیها با خود بگویید که چرا آنچارتد رتبه پایینتری نسبت به مرد عنکبوتی داشته باشد اما با کمی بررسی عملکرد هر دو این بازیها شاید متوجه شوید که چرا Marvel’s Spider-Man یکی از مهمترین بازیهای نسل هشتم باشد. بازیهای ابرقهرمانی در چند نسل اخیر به خوبی ندرخشیدهاند و تنها نمونههای موفق آنها سری Batman Arkham است. این که حالا به لطف Insomniac Games توانستیم یکی از بهترین بازیهای ابرقهرمانی تاریخ را با یکی از محبوبترین کارکترهای کامیکی یعنی مرد عنکبوتی تجربه کنیم، جریانسازی بسیار مهمی توسط این استودیو بود و مارول بعد از موفقیت این بازی بود که توانست به صنعت بازیهای ویدیویی ورود کند و بازی Marvel’s Avengers را بسازد و حالا Marvel’s Guardians of Galaxy هم در دست ساخت قرار دارد.
با این که شاید بعضی از المانهای بازی از سری Batman Arkham قرض گرفته شده باشد اما این بازی در شخصیسازی موفق و منحصربه فرد این المانها به خوبی پیروز است و میتواند حس خاص خودش را به مخاطب انتقال دهد. همانند تمام کتابهای کامیک مرد عنکبوتی و البته فیلمهایش، سکانسهای شلوغی را در بازی میبینیم که ترکیب آن با سرعت بالای گیمپلی به قدری دلچسب است که بعد از تجربه بازی به راحتی میتواند ساعتی از روز خود را تنها با گشت و گذار در نیویورک با مرد عنکبوتی برای جلوگیری از جرم و جنایت سپری کنید. توصیه میکنم که حتما به سراغ بازی Marvel’s Spider-Man بروید.
اگر بخواهیم نامهای مهم صنعت بازیهای ویدیویی طی دهه اخیر را لیست کنیم، قطعا در بین پنج نفر برتر میتوانیم نام هیدتاکا میازاکی را قرار دهیم. رییس استودیوی From Software که با خلق فرنچایز Dark Souls و بازی Sekiro: Shadow Dies Twice توانست سبک و سیاق Loreمحور خود در بازیهای ویدیویی را به محبوبیت زیادی برساند. یکی از ساختههای نسل هشتمی او بازی انحصاری برای PS4 با نام Bloodborne بود که به عقیده خیلیها، این بازی الهام مستقیمی از سری Dark Souls است و خیلیهای دیگر معتقدند که این بازی در دنیای دارک سولز جریان دارد.
بعد از عرضه دارک سولزها تقریبا برای همه این موضوع تایید شده بود که گیمرهای زیادی نمیتوانند به این سبک از بازیها ارتباط بگیرند و اگر در قسمتهای بعدی فرنچایز، سبک و سیاق بازی تغییر نکند، فروش بازیهای این استودیو دچار مشکل خواهد شد اما با انتشار هر قسمت جدید از این فرنچایز، محبوبیت این سری بیشتر شد و امروز یکی از فعالترین و وفادارترین جامعههای گیمری را به خود اختصاص داده است. بلادبورن هم از این قائده مستثنی نیست و علاوه بر ستوده شدن توسط رسانههای بینالمللی و دریافت جوایز مختلف، Bloodborne در میان گیمرها هم بسیار محبوب واقع شد و تا به امروز یکی از پرتکرارترین عنوانهای انحصاری PS4 است. اگر دنبال بازی خوشساخت اما چالشبرانگیز هستید که دهها ساعت خود را در آن سپری کنید، حتما به Bloodborne سر بزنید.
قسمت دوم The Last of Us در صدر لیست مهمترین بازیهای نسل هشتم یا حتی تاریخ قرار دارد. این بازی با انتظارهای بسیار زیاد طرفداران منتشر شد و توانست نمرات بسیار خوبی را کسب کند. این بازی در سال انتشارش موفق به کسب جایزه بهترین بازی سال از دید The Game Awards شد. نیل دراکمن، کارگردان این بازی که پیشتر قابلیتهای خود را با قسمت چهارم آنچارتد و قسمت اول The Last of Us نشان داده بود، حالا با انتشار قسمت دوم این فرنچایز یک بار برای همیشه نشان داد که چرا او انتخاب بسیار خوبی برای مدیریت استودیوی ناتی داگ است.
حین تجربه این بازی متوجه میشوید که اگر استودیوی ناتی داگ بهترین تیم انیمیشن در بین استودیوهای بازیسازی را نداشته باشد، قطعا یکی از بهترینها را دارد. The Last of Us Part II همان بازی آخر نسلی است که خبر از شروع نسل جدید بازیهای ویدیویی میدهد و همه چیز در این بازی حس شروع نسل جدید جلوههای بصری را میدهد. اما برای طرفداران این فرنچایز که از مدت کوتاه گیمپلی قسمت اول چندان راضی نبودند، قسمت دوم مدت زمان گیمپلی بسیار بیشتری دارد و با توجه به المانهای شبه سندباکس بازی، ارزش تکرارپذیری آن بسیار بیشتر شده است. فکر نکنم نیاز به گفتن باشد که داستان و روایت این بازی یکی از شاهکارهای بیمانند در تاریخ بازیهای ویدیویی است.
انتخاب بین The Last of Us Part II و God of War به عنوان شماره یک این لیست بسیار کار سختی بود، اما در نهایت تصمیم گرفتم که عنوان بهترین بازی PS4 را به بازی محبوب God of War بدهم. هرچند که این بازی هم بعضی از المانهای طراحی رابط کاربریاش را از The Last of Us قرض گرفته، اما به طور کلی God of War آن بازی انحصاری PS4 است که هرچقدر تلاش خود را بکنید، نمیتوانید ایراد بزرگی از آن بگیرید. شاید از بخش داستانی The Last of Us Part II بتوانید چند ایراد بزرگ پیدا کنید، اما از God of War این موضوع نزدیک به غیرممکن است.
تیم کوری بارلوگ با بازتعریف داستان بازی و قدم گذاشتن به منطقه افسانههای نورس و خدایان اسکاندیناوی، کریتوس دوست داشتنی را بار دیگر به دنیای جنگ با خدایان و تایتانها برمیگرداند و اینبار با صیقل دادن تقریبا تمام المانهای گیمپلی سعی کردند تا کمی بازی را از همان هک اند اسلش سرراست کمی به سمت ماجراجویی ببرند و بتوانند بیشتر روی سکانسهای میانپرده و البته داستان کلی بازی توجه کنند. همین موضوع باعث میشود تا به راحتی بتوانید از زمان شروع بازی تا انتها، خود را میخکوب سرجای خود احساس کنید و با کمترین پلکزدن ممکن، داستان کریتوس و پسرش آتریوس را دنبال کنید. حالا که قسمت بعدی این بازی هم در راه است، اگر چه بعید اما اگر این عنوان را تجربه نکردهاید، به نظرم برترین بازی ساخته شده برای پلی استیشن 4 را از دست دادهاید.
انتخاب بازیهای این لیست چندان کار سختی نبود اما ردهبندی آنها یکی از سختترین کارهایی بود که مجبور به انجام آن بودم و هرچقدر به ردههای اول نزدیکتر میشدم، این امر دشوارتر میشد، اما سعی کردم که بر اساس تاثیرگذاری، جریانسازی و از همه مهمتر سرگرمکننده بودن هر عنوان، بازیها را در رده مناسبی قرار بدهم. بهتر است این موضوع را در نظر داشته باشید که به بازیهای ریمستر شده رتبههای چندان بالایی ندادم، چون این عنوانها پیشتر برای کنسولهای دیگری منتشر شده بودند که قرار دادن آنها به عنوان برترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 چندان کار درستی نبود چون محتوای اورجینال نسبت به محتوای تکراری و صرفا صیقل داده شده، ارجحیت داشتند. به نظر شما کدام بازی لیاقت جایگاه پایینتر یا بالاتری داشت؟ در بخش نظرات حتما با پارسی گیم به اشتراک بگذارید.
اگر نرم افزار مدیریت دانلود ندارید، قبل از دانلود هرگونه فایلی، یک نرم افزار مدیریت دانلود مانند IDM و یا FlashGet نصب کنید.
برای دانلود، به روی عبارت “دانلود” کلیک کنید و منتظر بمانید تا پنجره مربوطه ظاهر شود سپس محل ذخیره شدن فایل را انتخاب کنید و منتظر بمانید تا دانلود تمام شود.
فایل های قرار داده شده برای دانلود به منظور کاهش حجم و دریافت سریعتر فشرده شده اند، برای خارج سازی فایل ها از حالت فشرده از نرم افزار Winrar و یا مشابه آن استفاده کنید.
چنانچه در مقابل لینک دانلود عبارت بخش اول، دوم و … مشاهده کردید تمام بخش ها می بایستی حتماً دانلود شود تا فایل قابل استفاده باشد.
کلمه رمز جهت بازگشایی فایل فشرده عبارت www.par30game.ir می باشد. تمامی حروف را می بایستی به صورت کوچک تایپ کنید و در هنگام تایپ به وضعیت EN/FA کیبورد خود توجه داشته باشید همچنین بهتر است کلمه رمز را تایپ کنید و از Copy-Paste آن بپرهیزید.
چنانچه در هنگام خارج سازی فایل از حالت فشرده با پیغام CRC مواجه شدید، در صورتی که کلمه رمز را درست وارد کرده باشید. فایل به صورت خراب دانلود شده است و می بایستی مجدداً آن را دانلود کنید.
فایل های کرک به دلیل ماهیت عملکرد در هنگام استفاده ممکن است توسط آنتی ویروس ها به عنوان فایل خطرناک شناسایی شوند در این گونه مواقع به صورت موقت آنتی ویروس خود را غیر فعال کنید.
تمامی زیر دامنه های پارسی گیم که فایل های دانلودی بر روی آنها قرار گرفته اند در سرور های ایران هستند و ترافیک داخلی و نیم بها محاسبه خواهند شد.
در صورتی که ISP شما این مسئله را نقض کرده است از طریق فرم شکایت سازمان ارتباطات رادیویی به نشانی www.195.cra.ir ، این مسئله را پیگیری بفرمایید و نتیجه را به تیم ما اعلام کنید.
انتخاب بین The Last of Us Part II و God of War به عنوان شماره یک این لیست بسیار کار سختی بود، اما در نهایت تصمیم گرفتم که عنوان بهترین بازی PS4 را به بازی محبوب God of War بدهم.
لینک بکاپ اکثر بازیهای معرفی شده در پارسی گیم موجود است و میتوانید با ترافیک نیم بها به دانلود آن بپردازید.