مجموعه هیلو مدتها است که برای جامعه کاربری ایکس باکس از حد یک فرنچایز معمولی گذشته و به یک قدیس فراموش ناشدنی بدل شده است. یکی از دلایل اصلی این حجم از احترام، کمپینهای داستای فوقالعاده سری بازی های Halo است که در ادامه به رتبه بندی مجموعه Halo (از بهترین تا ضعیفترین) میپردازیم.
مستر چیف و به طور کلی مجموعه هیلو، نماد اصلی پلتفرم Xbox به شمار میرود و در طی ۲۰ سال گذشته به روند صعودی خود از لحاظ محبوبیت، ادامه داده است. مجموعهای که در سال ۲۰۰۲ برای اولین بار به طور استاندارد شوترهای اولشخص را به کنسولهای خانگی آورد و آغازگر یک راه طولانی، هیجانانگیز و فراموش نشدنی شد. سری Halo با عرضه نسخه جدید که با نام Infinite شناخته میشود، از آن حالت عرضه شمارهدار خود خارج شده تا با این روش به کار خود ادامه دهد. اما اینفینیت به عنوان نسخه جدید سری، باعث به وجود آمدن یک سری بحثها میان جامعه کاربری بازی شده است. یک دسته از طرفداران (که تعدادشان کم هم نیست)، اعتقاد دارند که بازی Halo Infinite با بالا بردن استانداردهای مختلف، باید به عنوان بهترین شماره سری شناخته شود و دسته دیگر، معتقد هستند که هیچ چیزی نمیتواند جای سهگانه کلاسیک استودیو Bungie را بگیرد.
نظر هر دو دسته مذکور قابل احترام است و با توجه به برخی استدلالها میتوان منظور آنها را به طور کامل درک کرد. اما با این وجود، مقایسه سهگانه فوقالعاده استودیو Bungie با سهگانه استودیو 343 Industries کمی سخت است. سه بازی Halo 4، Halo 5: Guardians و Halo: Infinite در نوع خود آثار قابلاحترامی به شمار میروند و میتوان در مورد ویژگیهای مثبت هر یک از آنها، مطالب متعددی را به دست نگارش درآورد. ولی موضوع به این جا ختم نمیشود و باید بدانید که به غیر از بازی Halo Infinite، دو ساخته دیگر استودیو 343 Indstries نمیتوانند حداقل از لحاظ تاثیری گذاری روی دنیای بازیهای ویدیویی، با Trilogy کلاسیک مجموعه هیلو مقایسه شوند. به هر حال، در ادامه این مقاله به ردهبندی بهترین کمپینهای داستانی سری Halo میپردازیم تا با بهترین و ضعیفترین آنها بیشتر آشنا شوید. فقط توجه داشته باشید که در این مقاله کیفیت بازیها بر اساس کمپین داستانی آنها ملاک است و ما بخش چندنفره یا Multiplayer آنها را به عنوان معیار سنجش قرار نخواهیم داد.
بازی Halo 4 به عنوان اولین ساخته استودیو 343 Industries پس از خروج استودیو Bungie از زیرشاخههای شرکت Microsoft، کار به شدت سختی را در پیش داشت. این بازی نه تنها زیر ذرهبین رسانهها و بازیکنان قرار گرفته بود، بلکه باید به شکل هر چه منطقیتری داستان بازی Halo 3 را با روش خود ادامه میداد. بازی Halo 4 بالاخره و پس از کلی حرف و حدیث در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و در نوع خود هم حرفهای زیادی برای گفتن داشت؛ اما موضوع این جا است که به قیمت نوآوری حسابی از ریشههای خود فاصله گرفته بود. خاص بودن و فاصله گرفتن از جریان اصلی شوترهای اولشخص موضوعی بود که همیشه به عنوان نقطه قوت مجموعه Halo به حساب میرفت، اما استودیو 343 Industries کاری کرد که این برهان به پاشنه آشیل اولین ساخته بزرگاش تبدیل شود. گانپلی (Gunplay) سنگینی که حس نبرد در قالب یک اسپارتان را منتقل میکرد جای خود را به یک فرمول کالاف دیوتی زده داده بود که فقط ابهت خود مستر چیف باعث فراموشی این موضوع میشد. این موضوع بدان معنا نیست که گانپلی و فرمول سری Call of Duty ضعیف است؛ بلکه بیشتر این معنی را میدهد که هیلو باید روی خط مشی ریشههای خود حرکت کند و کالاف دیوتی هم راه خاص و همیشه موفق خود را ادامه دهد. متاسفانه استودیو 343 Industries زیاد حرف طرفداران قدیمی مجموعه هیلو را جدی نگرفت و در بازی Halo 5: Guardians بیشتر از هر زمان دیگری ریشههای خود را میان سلیقههای مدرن بازیکنان جدید، به دست فراموشی سپرد.
اما از گانپلی متفاوت هیلو 4 که بگذریم، به ایرادات آن در عرصه روایت داستانی میرسیم. بازی Halo 4 به زیبایی هرچه تمامتر پایان شکوه Halo 3 را ادامه داد و در تکتک لحظات خود غیرمنتظره بود. از بازگشت Forerunnerها به جریان اصلی داستان گرفته تا رفتارهای نامتعارف کورتانا که مربوط به روند زوال هوشهای مصنوعی میشد؛ بازی Halo 4 واقعا داستان خوبی داشت و در این موضوع هیچ شکی نیست. شاید اگر کمی حس قدرتمند نوستالوژی را کنار بگذاریم، بتوانیم داستان هیلو 4 را در میان بهترین داستانپردازیهای مجموعه قرار دهیم. اما باید توجه کنید که روایت این بازی بیشتر از هر زمان دیگری به افسانهها و تاریخ دنیای هیلو مربوط میشد و اگر مطالعه خاصی نسبت به آنها انجام نداده بودید، در فهم داستان و نامهای مختلف به مشکل میخوردید. این موضوع در حدی بحرانی و مبتدیانه کار شده بود که اگر مطالعهای روی Lore مجموعه هیلو نداشتید، حتی نمیتوانستید شخصیت منفی اصلی بازی که Didact نام داشت را هم به خوبی درک کنید؛ چرا که Didact سالها پیش از متولد شدن مستر چیف به زندان افتاده بود و رسما هیچ تاثیری روی وقایع سهگانه اول نداشت.
از موضوع داستان و ضعفهای آن هم که بگذریم، بازی Halo 4 در طراحی دشمنان جدید میلنگید و مشکل داشت. Prometheanها که به نوعی نیروهای نژاد Forerunner و خود Didact بودند، طراحی به شدت ضعیفی داشتند و مانند یک سری موجود شیشهای و بدون هیچ رفتار یا افکار خاصی به سمت مستر چیف حملهور میشدند. البته این بیهویت بودن Prometheanها با حضور نیروهای نژاد کاوننت کمی قابل تحملتر بود و نبرد با Gruntها و Eliteها و شنیدن صدای آنها هنوز هم جذاب است. ورود Prometheanها به داستان تنها یک نکته مثبت در گیمپلی داشت و آن هم ورود اسلحههای عجیب و غریب Forerunnerها بود که حتی Reload کردن آنها هم لذت خاصی داشت.
بازی Halo 5: Guardians با اینکه به تلاش از بین بردن ایرادات نسخه چهارم روانه بازار شد، اما ایرادات و مشکلا خاص خود را داشت. اگر بخواهیم دو بازی Halo 4 و Halo 5: Guardians را به عنوان بدترین نسخههای مجموعه هیلو در کنار هم قرار دهیم شماره پنجم جایگاه بهتری دارد؛ چرا که حداقل تلاش خود را برای پیشرفت میکند. سازندگان بازی در استودیو 343 Industries هنگام ساخت نسخه پنجم تلاش کردند تا Prometheanها را جذابتر، باهوشتر و عمیقتر نشان دهند و اگر راستاش را بخواهید، تا حدودی هم موفق بودند. اما تلاش برای بهبود وضعیت در همین موارد جرئی خلاصه شد و به قول معروف، سازندگان در جست و جوی طلا، الماسهای خود را از دست دادند. همانطور که پیش از این هم اشاره کردیم، استودیو 343 Industries به بهانه نوآوری گانپلی بازی Halo 4 را به طور کلی تغییر داد و کاری کرد که حسی مانند سایر شوترهای اولشخص امروزی پیدا کند. این روند غیرضروری در بازی Halo 5: Guardians به اوج خود رسید تا ما شاهد تغییر کنترلهای همیشگی هم باشیم.
از این بحثها که بگذریم به داستان و روایت بازی میرسیم. خوشبختانه برای درک داستان شماره پنجم دیگر نیازی به زیر و رو کردن افسانههای دنیای هیلو نیست و اگر تنها کمی با اصطلاحات و نامهای خاص آشنایی داشته باشید، کاملا متوجه اتفاقات در حال جریان خواهید شد. اما موضوع منفوری که در مورد هیلو 5: گاردینز وجود دارد، پایانبندی داستانی آن است. به طور تقریبی بیشتر طرفداران مجموعه هیلو نسبت به پایانبندی نسخه پنجم جبهه گرفتند و مخالف آن بودند؛ اما این به معنی بد بودن پایانبندی آن نیست. شاید اگر نتیجهگیری داستان بازی مورد بحث را با واژه «بیش از حد تاریک» توصیف کنیم، درست گفت باشیم. داستان بازی Halo 5: Guardians بیش از حد تاریک به اتمام میرسد و تا زمانی که به تجربه هیلو اینفینیت نپردازید، نکات منفی آن را فراموش نخواهید کرد.
اما از آنجایی که از نکات منفی بازی گفتیم، موطف هستیم که به نقاط مثبت و قوت آن هم اشاره کنیم. طراحی کمپین داستانی در شماره پنجم به گونهای طراحی شد تا همیشه همتیمیهایی را پیرامون خود داشته باشید و به لطف همین ویژگی، اضافه شدن سایر بازیکنان برای تجربه بازی در قالب حالت Co-op، منطقیتر به نظر میرسید. علاوه بر این، اضافه شدن یک سری قابلیتهای جدید مانند Dash کردن حسابی به گیمپلی کمک کرد تا متنوعتر از همیشه به نظر برسد.
بازی Halo 3: ODST اولین نسخه از مجموعه هیلو (با در نظر نگرفتن Halo Wars که یک بازی شوتر نبود) است که کمی از داستان مستر چیف فاصله میگیرد و به روایت اتفاقاتی دور از جبهه اصلی جنگ با کاوننتها میپردازد. Halo 3: ODSt بازی به شدت خوب و سرگرم کنندهای است که خیلی سخت میتوان از آن ایراد گرفت. این بازی کمی از حالت حماسی فرنچایز فاصله میگیرد و به روایت قصهای با مقیاس کوچک میپردازد که پر از اتفاقات مهم، جذاب و غیرمنتظره است. اما آن چه که بیشتر در مورد این بازی دوست داریم، فضای به شدت افسرده و تاریک آن است که خرابیهای حاصل از جبهه اصلی جنگ را به نمایش میکشد.
بازی Halo 3: ODST در یک نقشه نیمهباز جریان دارد که نیروهای کاوننت در نقطهنقطه آن گشت میزنند و همه اتفاقها را زیر نظر خود میگیرند. در این میان، شما در نقش یک سرباز تازهکار از گروه ODST (گروهی از نیروهای UNSC که شامل سربازهای قدرتمند میشود) قرار میگیرد و وظیفه دارید اعضای مختلف تیم خود که پراکنده شدهاند را پیدا کنید. در این میان داستان با ظرافت خاصی ادامه پیدا میکند و شما با دیدن یک سری میانپرده و فلشبکها به تدریج بیشتر در جریان قرار میگیرید. داستان بازی Halo 3: ODST درست در میان جریانهای بازی Halo 2 رخ میدهد؛ جایی که نیروهای کاوننت به شهر نیو مومباسا (New Mombasa) میرسند و سپس با شروع یک Slipspace خرابی بزرگی در سطح شهر ایجاد میکنند. شما در میان همین خرابیها و صدمات قرار میگیرید و باید مسیر خود را ادامه دهید.
بازی Halo 3: ODST از لحاظ گیمپلی در بلوغ کامل به سر میبرد و همان کاری که سه نسخه ابتدایی انجام دادند را به بهترین شکل ممکن پیاده میکند. مبارزه با وسایل نقلیه مختلف و مبارزات شلوغ در سطح شهر نیو مومباسا کاری میکند که به غیر از لحظات آرامی که در حال قدم زدن در نقشه آزاد بازی هستید، فرصت چشم به هم زدن هم نداشته باشید. این بازی اتفاقات نسخه دوم را به خوبی به یکدیگر پیوند میزند و با اضافه کردن داستان خاص خود، کاری میکند هرآنچه تا به حال مشاهده کردهایم، منطقیتر به نظر برسد.
بازی Halo: Reach از چند جهت اثر خاصی به حساب میرود. اول از همه باید اشاره کنیم که Reach آخرین هیلو ساخته شده استودیو Bungie است و به همین دلیل باید به عنوان یک نامه خداحافظی کار خود را به خوبی انجام میداد. علاوه بر این، بازی Halo: Reach اولین قدمها را برای فاصله گرفتن از ریشه مجموعه هیلو برداشت تا بتواند به یک اثر مدرن تبدیل شود. از اضافه شدن Sprint بگیرید تا یک سری مهارتهای جدید مانند Armor Lock؛ استودیو بانجی نهایت سعی خود را به کار گرفت تا آخرین حرف خود را به طور هر چه محکمتری به کرسی بنشاند. اگر بخواهیم کمی با صراحت در مورد این اثر صحبت کنیم، باید بدانید که ریچ از بسیاری از بازیهای همدوره خود جلوتر بود و حتی با استانداردهای امروزی هم بازی فوقالعادهای به شمار میرود.
داستان بازی Halo: Reach به عنوان یک پیشدرآمد، درست چند روز پیش از شروع وقایع بازی Halo: Combat Evolved جریان دارد و نحوه ورود کورتانا (Cortana) و دکتر هالزی (Dr. Halsey) به داستان را شرح میدهد. اگر این علامت سوال در ذهن شما وجود دارد که منظور از Reach چیست، باید بدانید که ریچ نام یکی از آخرین سیارههای نسل بشر بود که در زمان زیستن، اهمیت بالایی برای انسانها و UNSC داشت. به هر حال، شما در این بازی شاهد داستان گروهی به نام Noble Team هستید که از اسپارتانهای سطح سه (Spartan III) تشکیل شدهاند و وظیفه دارند که از سیاره خود در مقابل نیروهای کاوننت، محافظت کنند. با اینکه در این بازی خبری از شخصیتهای معروف مجموعه هیلو مانند مستر چیف و سرگروهبان جانسون نیست، اما روایت داستان به زیبایی هرچه تمامتر در دل اتفاقهای مختلف جاری میشود و کاری میکند که با تکتک شخصیتهای جدید گمنام آن ارتباط برقرار کنید. استودیو Bungie آنقدر کار خود در شخصیتپردازی و داستانسرایی را بینقص انجام میدهد که تنها پس از گذشت چند ساعت، حس ترحم و عشق خاصی به کاراکترهای داستان پیدا میکنید.
از داستان فوقالعاده غمگین و دراماتیک بازی Halo: Reach که بگذریم، به گیمپلی جذاب و نوآورانه آن میرسیم. استودیو بانجی در آخرین Halo خود تعادل خوبی را میان گانپلی کلاسیک مجموعه و سلیقه بازیکنان تازهوارد ایجاد کرد تا همگی در نوع خود راضی شوند. قابلیت دویدن یا Sprint در ریچ برای اولین بار به مجموعه هیلو اضافه شد و Loadoutها هم راه خود را به بخش چندنفره یا Multiplayer بازی پیدا کردند. هیلو ریچ با اینکه انقلاب خاصی به وجود نمیآورد و تنها فرمول موفق مجموعه را گسترش میدهد، اما باز هم به شدت جذاب و فراموش نشدنی است. حتی اگر زمان کافی برای تجربه تمامی نسخههای کلاسیک فرنچایز را ندارید، به شما پیشنهاد میکنیم که برای تجربه یک اکشن ناب هم که شده به سراغ بازی Halo: Reach و تلاشهای Noble Team برای حفاظت از نسل بشر بروید.
بازی Halo: Infinite به عنوان پایاندهنده سهگانه استودیو 343 Industries روند متفاوتی را روبروی خود قرار داد و نهایت تلاش را برای بازگشت به ریشههای سری به کار گرفت. در این بازی شما درست مانند سالهای قبل کنترل مستر چیف را به دست میگیرید و به کمک یک هوش مصنوعی (که کورتانا نیست و با نام The Weapon شناخته میشود)، روی حلقه یا هیلویی به نام Zeta به جنگ با نیروهای کاوننت میپردازید.
هیلو کار خود را به به عنوان یک حماسه فضایی با روایتی شخصیتمحور شروع کرد و هرچند که در ادامه از آن فاصله گرفت، اما در هیلو اینفینیت باز هم به آن بازگشت. در این بازی ما درست مانند قدیم با نقشههای بزرگ و باز روبرو هستیم که امکان گشت و گذار در سطح آن وجود دارد. اما این دفعه اوضاع کمی فرق میکند و میتوانید فعالیتهای مختلفی مانند تسخیر پایگاههای دشمن را در نقشه آزاد بازی، انجام دهید.
از برخی زاویهها، اینفینیت حس بازی Halo: Combat Evolved را میدهد که در زمانی متفاوت و با بودجهای بزرگتر به دست توسعه سپرده شده است. محیطهای باز و آزاد اینفینیت یادآور مرحل کلاسیک Combat Evolved هستند که حالا به بلوغ و تکامل رسیدهاند. اما آن ویژگی جدیدی که باعث یک تغییر بزرگ در گیمپلی شده، Grappling Hook است. این Grappling Hook، درست مانند یک قلاب است که به دست مستر چیف وصل میشود و به او اجازه میدهد که با آزادی عمل هرچه بیشتری در سطح محیط جا به جا شود. این آیتم بیشتری در زمانی به چشم میآید که که وسیل نقلیه خاصی در پیرامون شما وجود ندارد و باید با پای پیاد راه منجر به مقصد را طی کنید.
اما موضوع ناراحت کنندهای که در مورد بازی Halo Infinite وجود دارد، این است که به احتمال زیاد ما تا چند سال آینده شاهد نسخه جدیدی از مجموعه هیلو نخواهیم بود. به گفته سازندگان بازی در استودیو 343 Industries، اینفینیت در طی سالهای متوالی میزبان محتویات و فعالیتهای جدیدی میشود تا طرفداران از آن فاصله نگیرند و همواره به تجربه آن بپردازند.
بازی Halo: Combat Evolved به عنوان اولین و قدیمیترین نسخه مجموعه هیلو کاری کرد که راه شوترهای اولشخص به کنسولهای خانگی باز شود. این بازی نه تنها به خاطر نوآوریها و انقلابی بودن، بلکه به خاطر ساخت یک دنیای عمیق و جذاب شناخته میشود. اثری که باعث شد سرنوشت پلتفرم ایکس باکس برای همیشه تغییر کند و در سالهای بعد به رقیب اصلی پلی استیشن و سونی برای تسخیر بازار کنسولهای خانگی تبدیل شود. در واقع بازی Halo: Combat Evolved فرهنگ خاص خود را به وجود آورد و باعث شد امروزه شیوه صحبت در مورد دنیای بازیهای شوتر تغییر پیدا کند.
اگر مسائل بصری و گرافیکی را کنار بگذاریم، Combat Evolved سالها از زمان خود جلو بود. قطعات موسیقی، طراحی گیمپلی و از همه مهمتر داستان و خود مستر چیف، به معنی واقعی کلمه حماسی بودند. علاوه بر این موارد، نسخه اول هم درست مانند سایر شمارههای مجموعه یک اثر Sandbox به شمار میرفت که به واسطه آن بازیکن میتوانست مراحل را با روشهای مختلف و دلخواه خود به پایان برساند. به طور کلی بازی Halo: Combat Evolved ساخته بزرگی است و شاید اگر منتشر نمیشد، الان شاهد جریان متفاوتی در بازیهای شوتر اولشخص بودیم.
به عقیده بسیاری از گیمرها، بازی Halo 2 ضعیفترین نسخه سهگانه اول به شمار میرود؛ چرا که نه نوآوریهای زیادی نسبت به Combat Evolved داشت و نه حس تازگی خاصی. اما حالا و با گذشت حدود ۱۸ سال از عرضه از بازی مذکور، میتوانیم آن را تحسین کنیم. هیلو 2 نسخه کامل و بالغ شده Combat Evolved بود که پای خود را در قصهگویی فراتر از همیشه میگذاشت. در این بازی ما تنها شاهد مبارزه مستر چیف با دشمنان نبودیم و در بخش بزرگی از طول آن، کنترل شخصیتی به نام Arbiter را دست میگرفتیم. همین موضوع و تعریف داستان از دو دید متفاوت، باعث شد تا روایت نهایی عمیقتر از همیشه باشد. ما در یک دست مستر چیف را داشتیم که برای نجات بشریت دست به هر کاری میزد و در دستی دیگر، شاهد شخصیتی به نام Arbiter بودیم که برای به دست آوردن احترام از دست رفته خود در جامعه Covenant، راهی ماموریتهای غیرممکن میشد.
اما یکی از بزرگترین مکانیکهایی که در نسخه دوم به مجموعه هیلو اضافه شد، قابلیت حمل دو اسلحه به صورت همزمان بود. این قابلیت که با نام Dual-Wielding معرفی شد، به شما اجازه میداد که به طور همزمان از دو اسلحه استفاده کنید. این Dual-Wielding بعدها الهامبخش بسیاری از بازیهای دیگر شد و ما در مجموعههایی مانند ولفنشتاین (Wolfenstein)، باری دیگر شاهده این پدیده بودیم.
به طور کلی بازی Halo 2 پلی برای رسیدن به اتفاقات مهمتر شد. در واقع این نسخه دوم مجموعه هیلو بود که باعث شد داستان از یک تلاش برای بقا ساده، به نجات کهکشان ارتقا یابد. استودیو Bungie با عرضه نسخه دوم مرزهای جاهطلبی خود را شکست و به دنبال ایدههای عظیمی رفت؛ ایدههایی که بعدها و با عرضه Halo 3 با واقعیت تطبیق پیدا کرد.
در این نقطه به بهترین و به یادماندنیترین نسخه مجموعه هیلو، یعنی بازی Halo 3 میرسیم. ما میتوانیم لقبهای زیادی به این بازی دهیم که با پسوند «ترین» همراه میشوند، اما شاید لقب حماسیترین از همه مناسبتر باشد. هیلو 3 به مخاطب خود اجازه نفس کشیدن نمیدهد و او را با اتفاقهای غیرمنتظره متعددی روبرو میکند. این بازی به اعتقاد بسیاری از طرفداران از لحاظ داستانی بهترین سری به شمار میرود و این اعتماد را بدون زحمت به دست نیاورده است. صحنههای پایانی هیلو 3 آنقدری جذاب و بدیع بود که حتی با گذشت این همه سال، هنوز هم خاطرات آن میتواند تحولی در احساسات یک فرد به وجود آورد.
بازی Halo 3 یک قدم رو به جلو برای مجموعه هیلو بود و شامل نوآورهای متعددی نسبت به دو نسخه اول میشد. گانپلی و طراحی اسلحهها از نو کار شده بودند و دیگر حسی تکراری نداشتند. علاوه بر این، نحوه کنترل وسایل نقلیه (از جمله Warthog) هم متحول شده بود و دیگر آن شکل و شمایل ابتدایی و خشک را نداشت. گرافیک بازی با پیشرفت خوبی همراه شده بود و انیمیشنها هم از اول طراحی شده بودند. به طور کلی، هیلو 3 از خیلی معیارها بهترین نسخه فرنچایز است و سخت میشود که اثری با استانداردهای آن را در تاریخ بازیهای ویدیویی پیدا کرد.
اگر پس از دیدن نام Halo به تجربه نسخههای مختلف آن ترغیب شدهاید، به شما پیشنهاد میکنیم که هر چه سریعتر به سراغ بازی Halo: Master Chief Collection بروید. این پک به غیر از دو بازی Halo 5: Guardians و Halo Infinite، شامل همه نسخههای اصلی و شوتر مجموعه میشود که با اتمام آنها و کمی مطالعه، میتوانید به خوبی در جریان شرایط قرار گرفته و سپس به سراغ بازیهای جدید هیلو بروید. تجربه دو نسخه Halo Wars هم زیاد مهم نیست و اگر وقت آن را ندارید، عدم رفتن به سراغ آنها لطمهای به برداشت نهایی نخواهد زد.
در این نقطه به پایان ردهبندی بهترین نسخههای مجموعه هیلو میرسیم. نظر شما در این باره چیست؟ آیا با سری Halo رابطه خوبی دارید و جزو طرفداران آن محسوب میشوید؟ به نظر شما کدام یک از بازیهای مذکور دست بالا را نسبت به سایرین دارد؟ نظرات خود را با تیم پارسی گیم و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: PC Gamer
اگر نرم افزار مدیریت دانلود ندارید، قبل از دانلود هرگونه فایلی، یک نرم افزار مدیریت دانلود مانند IDM و یا FlashGet نصب کنید.
برای دانلود، به روی عبارت “دانلود” کلیک کنید و منتظر بمانید تا پنجره مربوطه ظاهر شود سپس محل ذخیره شدن فایل را انتخاب کنید و منتظر بمانید تا دانلود تمام شود.
فایل های قرار داده شده برای دانلود به منظور کاهش حجم و دریافت سریعتر فشرده شده اند، برای خارج سازی فایل ها از حالت فشرده از نرم افزار Winrar و یا مشابه آن استفاده کنید.
چنانچه در مقابل لینک دانلود عبارت بخش اول، دوم و … مشاهده کردید تمام بخش ها می بایستی حتماً دانلود شود تا فایل قابل استفاده باشد.
کلمه رمز جهت بازگشایی فایل فشرده عبارت www.par30game.ir می باشد. تمامی حروف را می بایستی به صورت کوچک تایپ کنید و در هنگام تایپ به وضعیت EN/FA کیبورد خود توجه داشته باشید همچنین بهتر است کلمه رمز را تایپ کنید و از Copy-Paste آن بپرهیزید.
چنانچه در هنگام خارج سازی فایل از حالت فشرده با پیغام CRC مواجه شدید، در صورتی که کلمه رمز را درست وارد کرده باشید. فایل به صورت خراب دانلود شده است و می بایستی مجدداً آن را دانلود کنید.
فایل های کرک به دلیل ماهیت عملکرد در هنگام استفاده ممکن است توسط آنتی ویروس ها به عنوان فایل خطرناک شناسایی شوند در این گونه مواقع به صورت موقت آنتی ویروس خود را غیر فعال کنید.
تمامی زیر دامنه های پارسی گیم که فایل های دانلودی بر روی آنها قرار گرفته اند در سرور های ایران هستند و ترافیک داخلی و نیم بها محاسبه خواهند شد.
در صورتی که ISP شما این مسئله را نقض کرده است از طریق فرم شکایت سازمان ارتباطات رادیویی به نشانی www.195.cra.ir ، این مسئله را پیگیری بفرمایید و نتیجه را به تیم ما اعلام کنید.