نقاشی های مشهور با رنگ و لعاب قرن 21: با کمک هوش مصنوعی تعدای از نقاشی های معروف به انسان واقعی تبدیل شدند. در حال حاضر بحث گسترده ای در مورد اینکه آیا هنر تولید شده توسط هوش مصنوعی اصلاً باید هنر تلقی شود وجود دارد. و در حالی که ما نمی توانیم درباره آن قضاوت داشته باشیم، مطمئناً می توانیم توانایی های این ابزار قدرتمند را آزمایش کنیم. از ساخت آثار هنری گرفته تا نوشتن آهنگهای جدید. با طراحی نقاشی های مشهور با رنگ و لعاب قرن 21 همراه شوید.
تبدیل نقاشی به انسان واقعی
هوش مصنوعی در کنار ماست و در سالهای آینده قدرتمندتر میشود. به همین دلیل است که ما کمی آن را آزمایش کردیم و تصور کردیم که برخی از چهره های مشهور در نقاشی ها به عنوان افراد واقعی در این عصر چگونه هستند. با بخش فناوری مجله خبری چشمک و نقاشی های مشهور با رنگ و لعاب قرن 21 همراه باشید.
The Birth of Venus
زایش ونوس (به ایتالیایی: Nascita di Venere) نقاشی ساندرو بوتیچلی است که گمان میرود در میانه دهه ۱۴۸۰ میلادی کشیده شده باشد. این نقاشی سر برکشیدن ونوس از قعر دریا و پا نهادنش بر ساحل را نشان میدهد.
تولد ونوس در گالری اوفیتزی فلورانس نگهداری میشود.
Jacob Cornelisz van Oostsanen painting his wife’s portrait
The Arnolfini portrait
این نقاشی نشانگر جیووانی دی نیکولا آرنولفینی و همسرش میباشد که تا مدتها فرض بر این بوده که احتمالاً تابلو یک نشانه و سندی بر ازدواجشان است، تابلوی نقاشی آرنولفینی جزئیات بسیار دقیقی در اجزای درون طرح دارد، جزئیات دستها، چهرهها، سگ، آیینهای که در پشت مدلها قرار دارد و بسیاری از نکات ریز و فنی دیگر.
همچنین تا مدتها تصور بر این بود که همسر آرنولفینی باردار است اما با ارائهٔ مدارک و شواهد تاریخی مربوط به زمان طرح پرتره مشخص شد که همسر آرنولفینی باردار نیست و این بالا گرفتن دامن لباس احتمالاً به نشانهٔ احترام به شوهر میباشد که دستش را به علامت سلام و تهنیت بالا آورده البته تحلیل این اثر توسط جان کانادی به این صورت است که احتمالا این حالات ، مراسم ازدواج را نشان میدهد و این مکان اتاق زفاف است. همچنین حالت دست ها به معنای سوگند است زیرا در آن زمان سنت بر این بوده که زن و شوهر خودشان مراسم را اجرا کنند.
وجود سگ در تصویر به معنی وفاداری مرد نسبت به زن است و میوه های پراکنده در نقاشی اشاره به باغ عدن دارد. این سمبل ها و چند سمبل دیگر در اثر همه گی اشاره به انجیل دارد.
Portrait of Ludwig van Beethoven
Adele Bloch-Bauer I
پرتره آدل بلوخ-باوئر اول (آلمانی: Portrait of Adele Bloch-Bauer I) که با نام بانوی طلایی یا زن طلایی هم شناخته میشود، یک نقاشی از گوستاو کلیمت و نقاشِ نماد گرای اتریشی است که بین سالهای ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۷ میلادی تکمیل شدهاست. این اثر؛ اولین پرتره از دو نقاشیِ هَمسان هنرمند با یک مدل است که به عنوان یک طرحِ پایانی و کامل شناخته میشود.
این نقاشی توسط نازیها و در قالب پروژه غارتگری نازیها، در سال ۱۹۴۱ به سرقت رفت و در گالری کاخ بلودر به معرض تماشا گذاشته شد. در سال ۲۰۰۶ و پس از ۸ سال پیگیریهای یکی از وراث خانواده، این نقاشی به خانواده بازگشت اما در همان سال و با مبلغ ۱۳۵ میلیون دلار به فروش رفت. قیمت پرداختی برای این اثر هنری در آن زمان یک رکورد محسوب میگردید.
Mona Lisa
مونا لیزا (به ایتالیایی: Monna Lisa) (به انگلیسی: Mona Lisa) که به لبخند ژوکوند (به فرانسوی: La Gioconda) هم معروف است، نام یکی از پرآوازهترین تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که با رنگ روغن بر روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شدهاست. این نقاشی دارای عناوینی همچون شناختهشدهترین، پُربازدیدترین و مورد تقلید واقعشدهترین اثر جهان است که بیشترین مطالب نوشته شده مرتبط را نیز شامل میشود.
این اثر در طول تاریخ چندین بار ربوده شده و با اینکه بیش از ۵۰۰ سال از زمان خلق آن میگذرد، آسیب چندانی ندیدهاست. مونا لیزا هماکنون در تملک دولت فرانسه است و در موزه لوور در پاریس نگهداری میشود.
تابلوی مونا لیزا به دلیل لبخند بسیار مرموز مونا لیزا و همچنین سبک نوین نقاشی لئوناردو داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید. گفته شده که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد، اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد. در سال ۲۰۰۵ میلادی بهطور قطع ثابت شد که لیزا دل ژوکوندو همان مدل شناخته شده برای پرترهٔ مونا لیزا است.
Frida Kahlo’s self-portrait
خودنگاره با گردنبند خار و مرغ مگس (به اسپانیایی: Autorretrato con Collar de Espinas)، نقاشی رنگ و روغن روی بوم اثر فریدا کالو (۱۹۰۷–۱۹۵۴)، نقاش مکزیکی در سال ۱۹۴۰ و به ابعاد ۴۹٫۵ در ۶۳٫۵ سانتیمتر است. فریدا تصویر خود را با گردنبندی از خار رسم کردهاست که گردنش را زخمی کردهاست و مرغ مگس مردهای از گردنبند آویخته شدهاست. مرغ مگس در نمادشناسی مکزیکی طلسمی برای خوشبختی در عشق است. همچنین مکزیکیها معتقدند قهرمانان مرده به شکل این پرنده به زمین بازمیگردند.
به نظر میآید دو حیوان تیرهرنگ همراه فریدا هیچیک خوشآیند نباشند: گربه وحشی در کمین مرغ مگس است و میمون در حال کشیدن گردنبند که بر درد آن میافزاید.میمون در مکزیک، هم نماد مرگ و هم نماد شوخطبعی و سرزندگی است و در تعدادی از خودچهرهنگاریهای فریدا دیده میشود. برگهایی بسیار بزرگ پشت سر فریدا قرار دارند و دو گُل با بالهایی ظریف مانند سنجاقک دو طرف فریدا در پرواز هستند. این اثر در مجموعه شَمایلنگاری مرکز انسانشناسی هاری رانسوم، دانشگاه تگزاس نگهداری میشود.
William Shakespeare
ویلیام شکسپیر (به انگلیسی: William Shakespeare) (زاده ۱۵۶۴ – درگذشته ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر انگلیسی بود که بسیاری وی را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانستهاند. «سخنسرای آون» (به انگلیسی: Bard of Avon) لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی دادهاند.
شکسپیر در استراتفورد-آن-آون، واریکشر متولد و بزرگ شد. وی در سن ۱۸ سالگی با ان هتوی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد: سوزانا هال و دوقلوهای همنت و جودث کواینی. حدوداً بین سالهای ۱۵۸۵ و ۱۵۹۲، وی فعالیت حرفهای موفق خود را در لندن به عنوان بازیگر، نویسنده و مالک بخشی از یک شرکت بازیگری به نام مردان لرد چمبرلین، که بعداً به عنوان مردان پادشاه شناخته شد، آغاز کرد. به نظر میرسد در ۴۹ سالگی (حدود سال ۱۶۱۳) در استراتفورد بازنشسته شده، جایی که سه سال بعد درگذشت. کمتر سوابقی از زندگی خصوصی شکسپیر باقی ماندهاست. این مسئله گمانهزنیهایی قابل توجه در مورد مواردی مانند ظاهر فیزیکی، گرایش جنسی ، اعتقادات مذهبی و اینکه آیا آثار منتسب به وی توسط دیگران نوشته شده؟ به وجود آورده است.
شکسپیر بیشتر آثار شناخته شده خود را بین سالهای ۱۵۸۹ و ۱۶۱۳ تولید کردهاست. وی سپس تا سال ۱۶۰۸ غالباً تراژدیهایی نوشت، از جمله هملت، رومئو و ژولیت، اتلو، شاه لیر و مکبث که همگی از بهترین آثار به زبان انگلیسی محسوب میشدند. وی در آخرین مرحله زندگی خود، تراژیکمدی (که به آن عاشقانهها نیز میگویند) نوشت و با نمایشنامهنویسان دیگر همکاری کرد.
Vincent Van Gogh’s self-portrait
ون گوگ حدود ۴۰ خودنگاره در مدت ۱۰ سال خلق کرد که بخش مهمی از فعالیت هنری او محسوب میشوند. او اغلب چهره خود را نقاشی میکرد زیرا پول کافی برای استخدام مدل نداشت. او این نقاشی را با خود به اور سور اواز برد و به پل گاشه نشانداد. پل گاشه این نقاشی را دارای احساسات شدید توصیف کرد.
تاریخدانان هنر بر سر این که آیا این خودنگاره یا خودنگاره بدون ریش آخرین نقاشی ون گوگ است، اختلاف نظر دارند. اینگو اف والتر و ژان هولسکر باور دارند این خودنگاره آخرین نقاشی ون گوگ است. هولسکر باور دارد ون گوگ این نقاشی را پیش از این که به دلیل آسیبدیدن گوشش در بیمارستان بستریشود، کشیدهاست. رونالد پیکونس فکر میکند خودنگاره بدون ریش آخرین نقاشی ون گوگ است.
ون گوگ این نقاشی را به برادرش تئودوروس ون گوگ که دلال آثار هنری بود فرستاد. او به همراه این نقاشی نامهای نیز برای برادرش فرستاد که در آن اینگونه نوشتهبود: «باید [به این نقاشی] نگاهی بیندازی. امیدوارم متوجه شوی حالات چهرهام بسیار آرامتر شدهاند، گرچه چشمهایم همان احساس ناامنی گذشته را دارند، یا شاید تنها به گمان من میآید.
تاریخدانان هنر، والتر و متزگر، تصور میکنند که «این خودنگاره یک ژست زیبا نیست و واقعبینانه نیز کشیده نشدهاست … [این نقاشی] مخاطره و پریشانی بسیاری دیده که بتواند سراسیمگی و لرزش خود را کنترل کند.»طبق گفتههای بِکِت، رنگهای وارفته و الگوهای آشفته بهکار رفته در این نقاشی نشانی از تقلا و فشار و در اصل نمادی از وضعیت ذهنی هنرمند که تحت فشار روانی، جسمی و احساسی قرار دارد، هستند.
موزه اورسی در پاریس که در سال ۱۹۸۶ این اثر را بهدست آورد،بیانکرد که بیجنبشی مدل با موها و ریشی که به صورت موجوار حرکت میکنند و با آشفتگی نیرومندتر نقشهای عربی پسزمینه، در تضاد است.
Postman Joseph Roulin
خانواده رولین (انگلیسی: The Roulin Family) نقاشیهای پرتره گروهی است که ونسان ون گوگ در سال ۱۸۸۸ و ۱۸۸۹ در آرل از جوزف رولین و همسرش آگوستین و سه فرزندشان: آرماند، کامیل و مارسل کشید. این سری نقاشیها از بسیاری جهات منحصر به فرد است. اگرچه ون گوگ به کشیدن پرتره علاقه زیادی داشت، ولی به دلایل مالی و دیگر دلایل، پیدا کردن مدل برای اینکار دشوار مینمود.
بنابراین، پیدا کردن یک خانواده که حاضر بودند از آنها پرتره کشید شود و هر کدام در چند نوبت به منظور این کار ثابت بنشینند، برایش خیلی ارزشمند بود.
جوزف رولین در طول اقامت خود در آرلس به یک دوست بسیار خوب، وفادار و حامی ون گوگ تبدیل شد. این خانواده با فرزندانی که از ۴ ماه تا ۱۷ سال سن داشتند، به او فرصت داد تا آثار افراد را در مراحل مختلف زندگی تولید کند.
ون گوگ به جای کشیدن کارهایی با سبک عکاسی، از قدرت تخیل، رنگها و تمهای هنری و همچنین خلاقیت خود برای خلق کردن احساسات مورد نظر خودش استفاده کرد.
این سری نقاشیها در یکی از پربارترین دورههای ون گوگ ساخته شدهاند. این اثر به او این اجازه را داد تا بتواند طی چند سال، فراگیریهای هنری را به سمت هدف و بیان چیزی که به کار یک هنرمند معنی میدهد، سوق دهد.
Cecilia Gallerani
American Gothic
هنگامی که گوتیک آمریکایی (به انگلیسی: American Gothic) اثر گرنت وود (۱۸۹۱–۱۹۴۲) در سال ۱۹۳۰ برای نخستین بار در مؤسسه هنر شیکاگو به نمایش عمومی گذاشته شد و مقام سوم و جایزه ۳۰۰ دلاری را نصیب خود کرد، هیچکس گمان نمیکرد که جهشی بزرگ در هنر مدرن آمریکا در حال شکلگیری است. انتشار تصویر پدر و دختر کشاورز (که بسیاری آنها را به اشتباه زن و شوهر میدانستند) در مقابل خانه سفیدشان در اکثر روزنامههای آمریکا، خیلی زود نقاش را به شهرتی فراوان رساند.
گرانت که خود در ایالت آیووا به دنیا آمده بود، این اثر را با اقتباس از یک خانه روستایی که در شهر کوچک اِلدون در آیووا دیده بود، ایجاد کرد. سبک معماری گوتیک بنا طوری او را افسون کرد که از دندانپزشک و خواهر خود خواست که به عنوان مدل در مقابل آن ساختمان بایستند تا نقش کشاورز و دختر مجردش را ایفا کنند. ثبت اثر با دقت بالا در ریزترین جزئیات و صورتهای خشک و خالی از حس کشاورز و دخترش، به احتمال نزدیک به یقین از دوران هنری رنسانس در مناطق شمالی اروپا که وی در طول سه سفر خود به آنجا آن را بررسی کرده بود، الهام گرفتهاند.
گوتیک آمریکایی همواره یکی از مشهورترین آثار در تاریخ هنر معاصر آمریکا و یکی از پیشگامان سبک منطقه گرایی (به انگلیسی: Regionalism) (جنبشی که شدیداً با هنر تجریدی و مطلق اروپایی به مخالفت برخاست) به حساب آمدهاست.
Vertumnus
Le Désespéré
Joan of Arc
ژان دارک یا ژاندارک (به فرانسوی: Jeanne d’Arc)[۱][۲] و گاه دوشیزهٔ اورلئان (۶ ژانویهٔ ۱۴۱۲ در دومرمی-لا-پوسل، بهمعنی «دُمرِمیِ دوشیزه» – فوت: ۳۰ مه ۱۴۳۱ در روآن[۳])، قهرمان ملی فرانسه و قدیسهای در کلیسای کاتولیک است. در جنگ صدساله او یکی از رهبران ارتش فرانسه بود. در نزدیکی شهر کُنپییِنی، به خاطر خیانت شهردار این شهر توسط بورگینیونها اسیر و به انگلیسیها فروخته شد.
گروهی از روحانیون فرانسوی به درخواست حکومت انگلستان، به بهانه ادعای دریافت الهام از قدیسین و استفاده از پوشش مردانه، اورا به کفر و ارتداد محکوم کرده و در آتش سوزاندند. ژان دارک در یک دادگاه کلیسایی، توسط اسقفِ بووه، پیر کوشون به جرم ضدیت با قوانین کلیسا، محکوم و در میدان ویومارشه شهرِ روآن سوزانده شد. چندی بعد، در یک دادگاه تجدیدنظر در سال ۱۴۵۶، «بی گناهی» وی را پذیرفتند.
وی در قرن شانزدهم به نمادی از اتحادیه کاتولیک تبدیل شد و در سال ۱۸۰۳ با تصمیم ناپلئون بناپارت به عنوان یکی از نمادهای کشور فرانسه اعلام شد.[۴] ژان دارک یکی از نه قدیس حامی ثانوی فرانسه است.
ژان دارک از زمان درگذشت چهره محبوب ادبیات، نقاشی، مجسمهسازی و سایر آثار فرهنگی باقی ماندهاست و بسیاری از نویسندگان، نمایشنامه نویسان، فیلمسازان، هنرمندان و آهنگسازان مشهور به خلق آثاری راجع به وی پرداختهاند.
source