نخستین چیزی که در مواجهه با Avatar: Frontiers of Pandora به ذهن میآید، شباهت بیاندازه آن با مجموعه بازیهای Far Cry است. آیا بازی جدید یوبیسافت چیزی فراتر و جدا از بازیهای Far Cry است یا آنکه طبق فرمول همیشگی بازیهای یوبیسافت ساخته شده؟ با گیمفا همراه باشید تا به بررسی این بازی بپردازیم.
Avatar: Frontiers of Pandora نخستین بار در E3 2021 معرفی شد و به عنوان یک عنوان کاملا نسل نهمی از کمپانی یوبیسافت، نگاهها را به خود جلب کرد. همان چیزی که در ابتدا جلب توجه میکرد، شباهت عناصر آن به مجموعه بازیهای Far Cry بود. با اینکه حین سواری و پرواز کردن دوربین به صورت سوم شخص در میآید، اما بازی در واقع یک شوتر اول شخص است. تنها تفاوت آن با سایر عناوین مشابه، فاصله زیاد دستان شما تا زمین است و به علت بلندی قد ناویها، آدمها خیلی کوچک به نظر میرسند. هر چند اگر بازی کاملا سوم شخص بود، باز میتوانستیم بگوییم که این بازی بیش از اندازه به بازیهای Assassin’s Creed شبیه است. و دلیل آن هم واضح است: یوبیسافت دست به نوآوری نمیزند!
متاسفانه دوربین اول شخص بازی، حس بودن در جسم یک ناوی را به خوبی القا نمیکند. یک ناوی چه تفاوتی با یک انسان دارد؟ اولا جثه درشتی دارد و باید بتواند با دستانش آدمها را له کند. دوما هنگام بالا رفتن از صخرهها، باید بتوان توانایی صخرهنوردی و پریدن از ارتفاعات را کاملا احساس کرد. متاسفانه دوربین اول شخص، یا لااقل به علت نبود جزئیات کافی در انیمیشنها، نمیتوانیم این موارد را تجربه کنیم. و دقیقا همین عدم ظرافت باعث میشود که بازی بیش از اندازه به عناوین فارکرای شبیه شود، چرا که گویی عناصر دوربین اول شخص آن برای این بازی کپی شدهاند.
متاسفانه یوبیسافت بسیاری از مواقع، به جای خلاقیت و نوآوری در ساخت بازیها، از همان الگوهای همیشگی خود استفاده میکند. حتی در روایت داستان و شخصیتپردازی خود نیز نوآوری ندارد. به یاد بیاوریم که چطور در ابتدا، آنتاگونیست داستان را معرفی میکند. این شیوه معرفی را بارها و بارها در بازیهای دیگر یوبیسافت ندیدهایم؟ همینجا بگویم که داستان این بازی کاملا معمولی و قابل پیش بینی است و متاسفانه یکی از نقاط ضعف آن به شمار میآید.
حتی طراحی مراحل آن را بارها و بارها و بارها دیدهایم. اصلا کتمان نمیکنم که چقدر تصاحب پایگاههای نظامی در سراسر پاندورا جذاب هستند. میتوان هر پایگاه را با یک استراتژی خاص، چه به وسیله مخفیکاری، چه با به راه انداختن کشتار وسیع و چه با استفاده از تلهها و بمبها، تصاحب کرد. اما آیا تمام این کارها را پیش از این در بازیهای گذشته انجام نداده بودیم؟
متاسفانه بسیاری از مواقع این حس به وجود میآید که انگار بازی آواتار جدید، تنها یک دی ال سی برای بازیهای دیگر یوبیسافت است؛ و آن هم نه یک دی ال سی ارزان، بلکه یک دی ال سی گران «نسل نهمی».
وقتی کلمه نسل نهمی به زبان میآید، اولین چیزی که راجع به آن، صحبت میشود، گرافیک است. بله! گرافیک این عنوان «فکبرانداز» است. البته نه اینقدر. اغراق میکنم. گرافیک خوبی دارد. «قشنگ» است. واقعا حس خوبی القاء میکند. اما آیا این برای یک عنوان نسل نهمی کافی است؟ چرا هیچ نوآوری در زمینه گیمپلی و طراحی مراحل، دیده نمیشود؟ از این نظر به هیچ عنوان نمیتوانم آواتار را یک بازی نسل نهمی بدانم و واقعا ۷۰ دلار برای این بازی زیاد است!
در ابتدا که شما به تجربه بازی میپردازید، میتوانید صدا، چهره و سایر مشخصات شخصیت اصلی را تغییر دهید. اما باید بگویم که سیستم شخصیسازی بازی واقعا یک شوخی است. این سیستم شخصی سازی آنقدر محدود و کوچک است که مشخص نیست چرا در بازی وجود دارد. همچنین درخت مهارتها نیز در بازی چندان غنی نیست و اصلا این میل بازیهای جدید به تقلید از بازیهای نقشآفرینی را متوجه نمیشوم.
اما غر زدن کافی است! با همه مواردی که گفتم، با همه عدم نوآوریها و تکرارها، بازی Avatar: Frontiers of Pandora به واقع یک تجربه بسیار سرگرم کننده و خوب است. محیط آن بسیار زیباست. البته پویا نه. بسیاری از مواقع وقتی میگویند یک محیط زیباست، در کنار آن از کلمه پویا یا Dynamic هم استفاده میکنند. درست است که با موجودات و حیوانات مختلفی در محیط سر و کار داریم و گاهی هم در این محیط باران میبارد، اما نمیتوان آن را پویا در نظر گرفت. واژه «زیبا» برای توصیف محیط بازی کافی است، گرچه فکر میکنم نسبت به تریلر اول خود، گرافیک آن دانگرید شده. گفتم غر زدن کافی است و هنوز دارم غر میزنم. اما خب چه کنم؟ انتظاراتم از یک عنوان «کاملا نسل نهمی» بالاست.
خوشبختانه علیرغم گرافیک قابل توجه و سنگینی آن، بهینهسازی خوبی برای آن صورت گرفته است. بازی کاملا روان روی سیستمهای متوسط اجرا میشود و شاهد افت فریم نیستیم. باگهای بازی نیز بسیار اندک هستند و با توجه به بازیهای این روزها که همگی مشکل بهینهسازی دارند، باید این امر را به عنوان یکی از نقاط قوت این بازی در نظر بگیریم.
یکی از مواردی که وجودش در بازی بسیار زیباست، پرواز کردن بر فراز آسمانها یا روی آبهای پاندورا با موجودی شبیه به اژدها به نام Ikran است. همچنین سواری با شبه اسبهای پاندورا نیز عجیب لذتبخش است و حس و حال خوبی دارد. از سوی دیگر، با هیچگونه لودینگی روبهرو نیستیم و خوشبختانه گشت و گذار در پاندورا به صورت کاملا روان انجام میشود. بالا رفتن از صخرهها و رسیدن به ارتفاعات نیز جذاب از آب در آمده، گرچه همانطور که بالاتر گفتم، ای کاش حس و حال بودن در جسم یک ناوی را بهتر از این میتوانست منتقل کند.
یکی از نقاط قوت و بسیار خوب این بازی، صدای محیط است که به صورت کاملا پویا، میتوانید صدای شاخ و برگها، باد و سایر اجزای محیط را به صورت سه بعدی بشنوید که منجر به ایجاد حس غوطهوری در محیط میشود.
در مجموع Avatar: Frontiers of Pandora بازی خوبی است. اما واقعا برای یک بازی در این ابعاد، خوب کافی نیست! اگر از بازیهای یوبیسافت لذت میبرید، این عنوان را به شما توصیه میکنم. اما اگر از الگوهای تکراری یوبیسافت در بازیسازی خسته شدهاید، این بازی بیشتر ذوقتان را کور خواهد کرد.
گالری اختصاصی گیمفا
Avatar: Frontiers of Pandora
Avatar: Frontiers of Pandora به عنوان جدیدترین بازی یوبیسافت و یک عنوان نسل نهمی، گام مهمی را رو به جلو برنمیدارد. بارها و بارها طراحی مراحل و داستان آن را در سایر عناوین یوبیسافت دیدهایم و نمیتوان تکراری بودنش را نادیده گرفت. همچنین در طول بازی حس نمیکنید که در جسم یک ناوی هستید! با این وجود، Frontiers of Pandora جهان بسیار زیبایی دارد و میتواند به لطف قابلیت سواری و پرواز خود، بهینهسازی مناسب و عملکرد فنی قابل قبول، تجربه خوبی را برای گیمرها به همراه بیاورد.
نکات مثبت:
- جهان بسیار زیبا
- شوتینگ لذتبخش
- عملکرد فنی قابل قبول و بهینهسازی مناسب
- صدای محیطی پویا و غنی
نکات منفی:
- طراحی مراحل تکراری
- روایت و شخصیتپردازی ضعیف
- دوربین اول شخص، حس بودن در جسم یک ناوی را منتقل نمیکند
۷
این بازی روی PC و بر اساس کد ارسالی ناشر (Publisher) تجربه و بررسی شده است
source