برخی از سریال‌هایی تلویزیونی علی‌رغم طرفداران زیاد و برخورداری از انتظارات گسترده اما حسابی ناامید کننده ظاهر گشته و خشم بینندگانش را در پی داشته است.

دنیای رسانه امروز به راحتی می‌تواند توسط تبلیغات پر زرق و برق و دروغین سیل گسترده‌ای از مخاطبین را جذب پروژه‌هایی نماید که هیچ چیزی برای ارائه نداشته و به همین سبب نیز به نمایش‌های دروغینی متوصل شده‌اند تا بلکه با پنهان کردن ضعف‌ها، بتوانند مورد استقبال عموم مخاطبین و بینندگان قرار بگیرند.

تصور کنید که مشتاقانه خواهان تماشای سریال تلویزیونی مورد انتظاری هستید که سال‌ها برای دیدنش صبر کرد کرده و کمپانی سازنده نیز در ارائه تبلیغات برای آن کم نذاشته است. با این حال در هنگام تماشا به حدی ناامید می‌شوید که خشم سراسر وجود شما را در بر گرفته و تمام آن صبر و انتظار عملاً بی‌معنی بوده و سازندگان چیزی جز رفتاری توهین آمیز برای شما تدارک ندیده‌اند.

در طی یک دهه اخیر شاهد ساخته شدن مجموعه‌های تلویزیونی مورد انتظاری بودیم که هر یک به شیوه‌های گوناگونی نه تنها در ارائه مواردی که وعده داده بودند، ناامید کننده ظاهر شدند، بلکه حتی در قامت یک سریال معمولی نیز هیچ حرفی برای گفتن نداشته و محصول نهایی به حدی ضعیف و کلیشه‌ای از آب درآمده که به هیچ عنوان نمی‌تواند بیننده خود را “سرگرم” نماید.

مسئله‌ای که در مقاله امروز به سراغ آن رفته و قصد داریم تا ۱۰ سریال مورد انتظاری را مرور کنیم که در هنگام پخش حسابی ناامید کننده ظاهر شده و به مانند یک توهین برای طرفدارانشان قلمداد می‌شوند.

سریال The Lord of the Rings: The Rings of Power (ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت)

داستان‌های فانتزی، حماسی و اساطیری همیشه از محبوبیت بسیاری در نزد مخاطب برخوردار بوده است؛ مخصوصاً که با اثری مرتبط با نام بزرگی همچون جی. آر. آر. تالکین طرف باشیم.

پس از پایان کار پیتر جکسون با سرزمین میانه، مردم همچنان تشنه مشاهده اقتباسی از دنیای ساخته شده توسط جی. آر. آر. تالکین بودند. مسئله‌ای که کمپانی آمازون را مجاب کرد تا از محبوبیت ۳ گانه‌های ارباب حلقه‌ها و هابیت بهره گرفته و تولید سریال پرهزینه The Lord of the Rings: The Rings of Power را آغاز نماید. سریالی که علی‌رغم وعده و وعیدهایش اما در زمان پخش با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کرد و با سوار شدن بر ترندهای روز شبکه‌های مجازی عملاً یک توهین به جی. آر. آر. تالکین محسوب می‌شد. از مشکلات فیلم‌نامه گرفته تا برخورداری از بازیگران نه چندان توانمند همگی دست به دست یکدیگر داده تا نه تنها The Rings of Power ناامید کننده ظاهر شود، بلکه پخش همزمان آن با House of the Dragon که تا حد بسیار زیادی به منبع خود وفادار مانده بود، طرفداران سرزمین میانه را بر علیه کمپانی آمازون بیش از پیش خشمگین نمود.

سریال Jupiter’s Legacy (میراث مشتری)

کمپانی نتفلیکس پس از آن که حقوق آثار مرتبط با مارول را از دست داد، تحت هیچ شرایطی حاضر نبود تا در دوره و زمانه‌ای که ژانر ابرقهرمانی غوغا به راه انداخته، از این مسئله بی‌نصیب مانده باشد.

به همین سبب نیز به سراغ کمیک‌های Jupiter’s Legacy رفت و مجموعه تلویزیونی به ظاهر جذاب و هیجان‌انگیزی را حول محور شخصیت‌هایی منحصر به فرد تدارک دید تا بتواند دنیای ابرقهرمانی مختص به خود را داشته باشد. سریالی که از تبلیغات پر زرق و برقی بهره برده و نوید داستان متفاوتی را در ژانر ابرقهرمانی می‌داد که به تفاوت میان نسل‌ها می‌پرداخت. با این حال اقتباس تلویزیونی Jupiter’s Legacy در زمان پخش به حدی ضعیف ظاهر شد که نه تنها هیچ شانسی در برابر باقی آثار ژانر ابرقهرمانی نداشت، بلکه حتی به عنوان یک سریال عادی نیز قابل تحمل نبود. داستان احمقانه، دیالوگ‌های سطحی، اکشن تاریخ مصرف گذشته، شخصیت‌های کلیشه‌ای و ده‌ها مشکل دیگر همگی باعث شدند تا نتفلیکس در شانس مجدد خود برای حضور در ژانر ابرقهرمانی با شکست سختی مواجه شده و این مجموعه را برای همیشه کنار بگذارد.

سریال Cowboy Bebop (کابوی بیباپ)

ورود به دنیای انیمه و مانگا و اقتباس از آثار آن کار چندان راحتی نبوده و کمپانی‌های هالیوود توانایی عجیبی در تولید اقتباس‌های شکست خورده در این حیطه دارند.

مجموعه Cowboy Bebop یکی از بهترین انیمه‌های ساخته شده در تمام طول تاریخ می‌باشد که از طرفداران سفت و سختی برخوردار بوده که به راحتی نمی‌توان سر آن‌ها را شیره مالید. نتفلیکس نیز که اصرار عجیبی در تولید لایو اکشن از مانگا و انیمه دارد، به سراغ این انیمه رفته و لایو اکشن پر سر و صدایی را از آن برای سرویس خود تدارک دید. لایو اکشن Cowboy Bebop دقیقاً در سمت مقابل هر چیزی بود که باعث محبوبیت انیمه آن در طی سال‌های اخیر شده بود. فاصله گرفتن از منبع، جلوه‌های ویژه مبتذل و برخورداری از شخصیت‌ها و داستانی غیرقابل تحمل همگی سبب شدند که این لایو اکشن با خشم طرفداران مواجه گشته تا حدی که کمپانی نتفلیکس سریعاً تولید ادامه آن را متوقف کرد.

سریال Obi-Wan Kenobi (اوبی-وان کنوبی)

از روزی که حق و حقوق جنگ ستارگان به دست کمپانی دیزنی افتاده، این فرنچایز یک روز خوش را پشت سر نگذاشته است.

پس از تولید ۳ گانه‌ای به شدت کلیشه‌ای، این کمپانی وارد حوزه تلویزیون شد و تا حدودی با ساخت آندور و فصل‌های نخست مندلورین آبروداری کرده است. با این حال زمانی که خبر بازگشت ایوان مک‌گرگور برای ایفای مجدد نقش اوبی-وان کنوبی در سریال Obi-Wan Kenobi در رسانه‌ها پخش شد، طرفداران جنگ ستارگان حسابی به وجد آمده و انتظار اثری ارزشمند حول محور این شخصیت کلیدی و تاثیرگذار را داشتند. با این حال محصول نهایی اگرچه از هنرنمایی تماشایی این بازیگر ۵۲ ساله در کنار بازگشت حماسی دارث ویدر هایدن کریستنسن بهره می‌برد اما روایت داستان قابل پیش‌بینی و فاقد جذابیتش سبب شد تا به اثری ناامید کننده در نزد طرفداران فرنچایز جنگ ستارگان تبدیل بشود. اساساً Obi-Wan Kenobi هیچ چیز جدیدی به این فرنچایز اضافه نکرد و بود و نبود آن هیچ تاثیری در نزد مخاطب نداشت.

سریال Heroes Reborn (تولد دوباره قهرمانان)

در دوره و زمانی که ژانر ابرقهرمانی تعریفی همانند امروز نداشت و چندان شناخته شده نبود، شبکه NBC فصل اول شاهکاری به نام Heroes را تولید کرد اگرچه در طی فصل‌های بعدی افت کیفیت قابل توجهی را تجربه نمود اما در کل بازخوردهای بسیاری مثبتی را دریافت کرده بود.

لغو نا به هنگام این سریال توسط شبکه NBC و گسترش محبوبیت ژانر ابرقهرمانی در اواخر دهه ۲۰۰۰ میلادی سبب شد تا طرفداران این مجموعه شدیداً خواستار احیای آن باشند. اتفاقی که در سال ۲۰۱۵ میلادی با مجموعه جدیدی تحت عنوان Heroes Reborn به وقوع پیوست و تبلیغات حول محور آن خبر از داستانی درگیر کننده و بازگشت شخصیت‌های نمادینی می‌داد که هر بیننده‌ای را مجذوب خود می‌کرد. متاسفانه در زمان پخش Heroes Reborn متوجه شدیم که تمامی وعده و وعیدهای Heroes Reborn تنها حقه تبلیغاتی بوده و روایت آن به حدی درگیر درام بیش از اندازه و چند شاخه شدن بود که عملاً شخصیت‌ها به هیچ عنوان جذابیتی در نزد مخاطب نداشته و احیای این مجموعه به در بسته خورده بود تا حدی که به مانند اثر اصلی نیمه کاره رها شد و طرفدارانش را بیش از پیش ناامید و خشمگین نمود.

سریال Secret Invasion (تهاجم مخفی)

یکی از مهمترین دلایل موفقیت ۳ فاز نخست دنیای سینمایی مارول، تمرکز داستان حول محور سنگ‌های بی‌نهایتی بود که تمامی خرده داستان‌ها برای گسترش این ایده به کار گرفته می‌شد.

با آغاز فاز چهارم در حالی که روی کاغذ ایده از سنگ‌های بی‌نهایت به جهان‌های موازی تغییر کاربری داده بود اما به طرز عجیبی استودیو مارول اصرار داشت تا داستان‌های دیگری که هیچ سنخیتی با جهان‌های موازی ندارند را وارد دنیای سینمایی خود کرده و مخاطب را بیش از پیش خسته و گیج نماید. نمونه بارز این مسئله را می‌تواند در قبال سریال Secret Invasion مشاهده کرد؛ اقتباس از رویداد تهاجم مخفی به خودی خود به حدی بزرگ و حماسی است که می‌تواند یک فاز کامل را به خود اختصاص دهد. با این حال اختصاص این رویداد به یک سریال کوتاه ۶ قسمتی نه تنها پتانسیل این داستان مهیج را تمام و کمال به باد داد، بلکه روایت شتاب‌زده و هدر دادن شخصیت‌های مربوطه باعث شدند تا جو منفی شدیدی بر علیه مجموعه تلویزیونی Secret Invasion شکل بگیرد تا حدی که ساخته پرمدعای استودیو مارول به اثری فراموش شدنی و نخواستنی تبدیل شد که داستان و وقایع آن ذره‌ای در نزد مخاطب ارزشی نداشته است.

سریال Halo (هیلو)

فرنچایز Halo به عنوان یکی از بزرگترین و محبوبترین فرنچایزهای تاریخ صنعت بازی‌های ویدیویی به شمار می‌رود تا حدی که به عنوان نماد پلتفرم Xbox نیز شناخته شده است.

ساخت اقتباس از چنین فرنچایزی ریسک‌های بسیاری داشته و می‌بایست تا پاسخگوی انتظارات سیل گسترده‌ از مخاطبینی باشد که ارزش و احترام بسیاری برای شخصیتی همچون مسترچیف قائل هستند. کمپانی پارامونت زمانی که ساخت مجموعه تلویزیونی Halo را پس از سال‌ها بر عهده گرفت، کسانی را برای ساخت این لایو اکشن در نظر گرفت که از همان ابتدا مخاطبین را در بهت و حیرت فرو بردند. سازندگانی که به طرز عجیبی ادعا داشتند که هیچ درکی از دنیای هیلو نداشته و قصد دارند تا روایت منحصر به فرد خودشان را از این فرنچایز ارائه دهند و در نخستین تصمیم جنجالی و احمقانه‌شان نیز هویت مسترچیف را دگرگون کرده و چهره وی را از همان ابتدا نمایان کردند. فصل نخست سریال Halo به حدی مبتذل، کلیشه‌ای و برای طرفداران ۲ آتیشه این فرنچایز توهین آمیز ظاهر شد که کمپانی پارامونت وعده تغییرات بنیادی متعددی را برای فصل دوم داده تا بلکه بتواند از خشم طرفداران در امان باشد.

سریال The Book of Boba Fett (کتاب بوبا فت)

موفقیت غیرمنتظره فصل نخست سریال مندلورین باعث احیا و نجات فرنچاز جنگ ستارگانی شد که به دست کمپانی دیزنی در حال نابودی بود.

استقبال از این سریال سبب گشت تا در اتاق فکر فرنچایز جنگ ستارگان ایده بازگشت از مرگ شخصیتی مطرح شود که تصور می‌شد در فیلم Return of the Jedi کشته شده است. بوبا فت یکی از محبوبترین شخصیت‌های جنگ ستارگان به شمار می‌رود که دیزنی ایده بازگشت وی را در سریال مندلورین مطرح نمود و سپس سریال اختصاصی وی را تحت عنوان The Book of Boba Fett تولید کرد تا شخصیت‌پردازی وی را گسترش دهد. سریالی که به طرزی قابل پیش‌بینی ادامه دهنده روند باقی آثار ساخته شده توسط دیزنی بود و به حدی خسته‌کننده و فاقد هرگونه ایده جذابی ظاهر شد که نه تنها تماشای مجدد بوبا فت هیچ جذابیتی برای مخاطب نداشت، بلکه عملاً تنها نکته ارزشمند این مجموعه به معدود سکانس‌های مندلورین پدرو پاسکال مربوط می‌شد که این مسئله با اعتراض دید طرفداران جنگ ستارگان روبرو شد.

سریال Iron Fist (مشت آهنین)

کمپانی نتفلیکس با ساخت سریال‌های دردویل و جسیکا جونز به یکباره شگفتی عجیبی را در ژانر ابرقهرمانی رقم زد تا حدی که بر دنیای سینمایی مارول نیز تاثیر گذاشته بود.

این مسئله تا حدودی حتی در قبال سریال لوک کیج نیز صدق می‌کرد و دنیای ابرقهرمانی منحصر به فرد و بزرگسالانه آن‌ها هر مخاطبی را به وجد می‌آورد. با این حال زمانی که سر و کله ابرقهرمانی جدید در سریال Iron Fist پیدا شد، همه چیز بر سر نتفلیکس خراب شد و روند ناامید کننده آن‌ها در قبال این دنیای ابرقهرمانی شدت پیدا کرد تا حدی که دامین‌گیر باقی مجموعه‌ها نیز شد. ایده حضور ابرقهرمان جدیدی که با هنرهای رزمی و شخصیت‌پردازی متفاوتی گره خورده، در ابتدا جذاب به نظر می‌رسید. با این حال Iron Fist هیچ سنخیتی با کیفیت آثاری نظیر دردویل و جسیکا جونز نداشت و از انتخاب بازیگر نقش اصلی گرفته تا داستان تکراری و فاقد جذابیتش، همگی سبب شدند تا این مجموعه جدید نتفلیکس با شکست بزرگی در نزد مخاطبین مواجه گردد.

سریال Inhumans (فراانسان‌ها)

دنیای سینمایی مارول تاکنون مملو از فیلم و سریال‌هایی بوده که در ارائه آن چه که می‌بایست، ناامید کننده ظاهر گشته و طرفدارانش را خسته و ناامید کرده است.

با این حال اتفاقی که در قبال Inhumans به وقوع پیوست، عملاً دست کمی از جنایت نداشت! اثری که به عنوان فیلمی از فاز سوم دنیای سینمایی مارول معرفی گشت و سپس به فراموشی سپرده شد تا این که در نهایت در سال ۲۰۱۷ میلادی به عنوان یک مجموعه تلویزیونی سر از شبکه ABC درآورد و به یکی از بزرگترین و عجیبترین شکست‌های مارول در طی یک دهه اخیر تبدیل شد. اساساً هر چیزی که به مجموعه تلویزیونی Inhumans مرتبط باشد را باید ناامید کننده و ضعیف خطاب کنیم و این که پتانسیل چنین گروه ابرقهرمانی منحصر به فردی را بدین گونه هدر دهید، پتانسیل بالایی می‌خواهد که هر کسی از پس آن بر نخواهد آمد. جالب است تا بدانید که استودیو مارول سال‌ها بعد نه تنها با بازگرداندن بلک بولت انسون مونت در فیلم دکتر استرنج ۲ باز هم پتانسیل این ابرقهرمان را هدر داد، بلکه حتی اشتباه خود را دوباره با فیلمی مشابه همچون Eternals نیز در سال ۲۰۲۱ میلادی تکرار کرد و خشم طرفدارانش را برانگیخت.


به نظر شما دلیل ناامیدی آثار نام برده شده در چیست؟ چرا کمپانی و استودیوهایی نظیر نتفلیکس، دیزنی و مارول توانایی عجیبی از درس نگرفتن از اشتباهاتشان داشته و بارها و بارها به تکرار چنین اعمال احمقانه‌ای می‌پردازند؟ آیا سریال دیگری را نیز سراغ دارید که علی‌رغم برخورداری از طرفداران بسیار اما در نهایت به محصولی ناامید کننده تبدیل شده باشد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: CBR

source

توسط funkhabari.ir