کمیک بوک یا داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» که به تازگی منتشر شده، اولین داستان مصور از شرکت علیبابا است.
شرکت علیبابا که کار خودش را بهعنوان فروشنده بلیت و خدمات حملونقل سفر آغاز کرده بود، اکنون و با مرور زمان توانسته فعالیتهای خودش را گسترش بدهد و سبد کاملی از خدمات سفر را برای مشتریان خودش عرضه کند. این در حالی است که این شرکت در راستای ایجاد رسانهها و محتواهای نوآورانه نیز گام برداشته و حالا در جدیدترین اقدام خودش نیز کمیک بوک یا داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» را ارائه کرده است.
داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» توانسته از این شخصیت برجسته و نمادین کمک بگیرد و با استفاده از تکنیکهای قدرتمند داستانسرایی، شخصیت علیبابا را توسعه ببخشد و همچنین جنبههای قدیمی و کلاسیک مربوط به این شخصیت و داستان آن را به جنبههایی جدیدتر و مدرنتر تبدیل کند تا روایت تازهای را برای مخاطبان نسل جوان بازگو کند.
این اثر کمیک بوکی همسو با هدف خودش برای گسترش فرهنگ سفر، معنای عمیق سفر را مورد کاوش قرار میدهد و جادوی سفر را به تصویر میکشد. این داستان مصور نشان میدهد که سفر میتواند دروازهای رنگارنگ و بسیار مهیج را برای ما بگشاید و ما را بهسوی تجربهای صمیمانه و دلنشین سوق بدهد.
داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» علاوه بر اینکه به شخصیت علیبابا، شخصیتی رؤیاپرداز و خالق لحظههای جادویی میپردازد، شخصیتهای مختلف دیگری را نیز در داستان معرفی میکند که هر کدام ویژگیها و جنبههای مختلفی دارند. این شخصیتها شامل آقای چمدان فروشزاده، مهندس هاشمی، ساناز، ماشین علیبابا، چمدان مهندس هاشمی، پرطلا، فلاسک علیبابا و چمدان علیبابا میشود.
در راستای اینکه داستان علیبابا برای نسل جدید تازه شود و حال و هوای جدیدی به خودش بگیرد نیز سازندگان این داستان مصور روایت را در فضاهای متفاوتی بازگو کردند که برخی از آنها برای مخاطبان امروزی حسی آشنا دارند. از جمله این مکانها نیز میتوان به کافه قهوهای، چمدان فروشی جهانگرد و همچنین بام شهر اشاره کرد، مکانی که از آنجا میتوان همه جای شهر را دید.
تاکنون سه فصل از داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» منتشر شده، سه فصلی که با داستان خودش مخاطبان را با جادوی سفر آشنا میکند و خواننده را با شخصیت جذاب و دلنشین علیبابا همراه میکند تا به سفرهای رؤیایی و دلنشین بروند.
بررسی داستان مصور علیبابا و دروازه سفر
داستان مصور یا کمیک بوک از آن دسته محتواها به شمار میرود که مخاطبان خاص خودش را دارد اما باید گفت که یک داستان مصور خوب میتواند علاوه بر مخاطبان خاص، افراد جدیدی را نیز به خودش جلب و با داستانش همراه کند. داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» نیز از همین کمیکهای خوب به شمار میرود که با اینکه هدف اصلیاش برندسازی شرکت علیبابا است اما توانسته داستانی مدرن و در عین حال جذاب و قابلتوجه را برای مخاطبان به تصویر بکشد.
سازندگان این داستان مصور همسو با برند شرکت، شخصیت علیبابا را در مرکزیت داستان قرار دادند اما به جای روایت داستانی کلاسیک، تمرکز خودشان را روی کاراکترهای متفاوت و همچنین مکانهای مدرن قرار دادند تا هویت و اصالتی به داستان خود ببخشند. با اینکه این داستان مصور حول محور علیبابا و معنای عمیق سفر است اما رویدادهای آن در شهری مدرن جریان دارند و کاراکترهای مختلفی از جمله چمدان، پرنده، فلاسک و… را شامل میشود و داستانی متفاوت را بازگو میکند.
در نگاه اول، داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» ظاهری شیک و زیبا دارد و گرافیک آن بسیار خوب است و از طراحی کاراکترها گرفته تا پرداخته شدن به جزئیات نیز در آن خوب عمل شده است. با این حال، این رویکرد داستانی آن است که در ابتدا عجیب به نظر میرسد.
بسیاری از افراد وقتی نام علیبابا را میشنوند، داستان کلاسیک آن را به ذهن میآورند و به همین خاطر نیز سازندگان این داستان مصور تصمیم گرفتند تا برای همسو کردن داستان با برند خودشان، آن را در محیطی مدرن روایت کنند، تصمیمی که باعث شده این داستان متفاوت و متمایز باشد.
اتفاقات داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» در شهری مدرن جریان دارد که در آن، همه افراد مشغول کار هستند و زندگیشان روز به روز تیرهتر و غمگینتر میشود و آن چیزی که زندگی را زیبا میکند را به فراموشی سپردهاند. در این شهر، هر روز که خورشید طلوع میکند، قصه تکراری کارِ بیوقفه آغاز میشود. همه چیز عادی و کسلکننده به نظر میرسد اما در این میان نشانهها از اتفاقی قریبالوقوع خبر میدهند.
در همین ابتدا خواننده میتواند با داستان ارتباط بگیرد چراکه اکثر ما گرفتار چنین موضوعی هستیم و زندگی خود را صرف کار بیوقفه میکنیم، به طوری که هر روز برای ما کسالتآور است و آن شور و هیجان زندگی را در آن احساس نمیکنیم.
داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» در همان فصل اول خودش تهدیدی بزرگ را علیه شهر و ساکنین آن نشان میدهد، این که مردم از زندگی خود ناراضی هستند و احساس میکنند که همه چیز در اطراف آنها آن جذابیت گذشته را ندارد و زندگی از همه جهت روی آنها فشار آورده است.
در همین زمان نیز قهرمان داستان یعنی علیبابا از راه میرسد، کسی که به همراه ماشین پرنده، فلاسک چای و همچنین چمدان خودش سعی دارد تا جلوی این تهدید را بگیرد و ساکنین شهر را نجات بدهد. سازندگان این داستان مصور به جای اینکه تمام تمرکز خودشان را روی شخصیتهای انسانی بگذارند، برای روایتکردن داستان و گسترش جهان آن از کاراکترهای مختلفی همچون پرندههایی به نام پرطلا، چمدانهایی که به سفر نرفتهاند، دوربینهایی که دیگر در سفر استفاده نمیشوند و… استفاده کردهاند تا پیام خودشان را بهتر انتقال بدهند و داستان را متنوعتر کنند.
ادامه این داستان نیز علیبابا را نشان میدهد که با سرعت به سمت شهر میرود تا ساکنین شهر را نجات بدهد. او به ساکنین شهر که زیر فشارهای زندگی قرار دارند و آن نشاط گذشته را در زندگی خود از دست دادهاند، امید میدهد و میگوید که برای نجات از این وضعیت یک انتخاب دارند و آن انتخاب این است که وارد دروازه سفر شوند یا اینکه زندگیشان همچنان تنگ و کوچک خواهد بود.
این بخش از داستان این کمیک بهخوبی نشان داده که سفر میتواند در زندگی ما بسیار تحولآفرین باشد و حتی یک سفر ساده میتواند یک زندگی روزمره و کسالتبار را از ریشه دگرگون کند و امید و هیجان را به زندگی ما بازگرداند. ما با سفر کردن از زندگی فرار نمیکنیم، بلکه سفر به ما کمک میکند که زندگی کردن را فراموش نکنیم.
داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» در سه فصل روایت میشود و بهخوبی توانسته در طول این سه فصل معنای واقعی سفر را بگنجاند و آن را به خواننده انتقال بدهد. با خواندن این کتاب مصور که وقت زیادی نیز نمیگیرد، مخاطب میتواند بهخوبی خودش را به جای یکی از ساکنین شهر قرار بدهد و این در حالی است که اکثر ما طعم شیرین سفر را چشیدهایم و میدانیم که سفر تا چه اندازه میتواند زندگی ما را شیرینتر کند و نشاط بیشتری به آن ببخشد.
داستان مصور «علیبابا و دروازه سفر» توانسته بهخوبی اهمیت سفر در زندگی را به ما گوشزد کند، موضوعی که در زندگی مدرن امروزی بیش از پیش حائز اهمیت است و بیشتر باید به آن توجه کرد. مطمئنا سفر میتواند جان دوبارهای به زندگیهای کسالتبار ببخشد و ما را از این وضعیت خستهکننده و روزمرگی خارج کند و کاری کند که بیشتر از زندگی خود لذت ببریم.
source