در این چند سال اخیر آثار موزیکال بسیاری ساخته شدهاند که عمده این آثار بد بوده و حتی باعث دوری مخاطب از این سبک جذاب شدهاند؛ بنده نیز جزو مخاطبین و منتقدینی بودهام که جبهه سنگینی علیه آثار موزیکال داشتم. اما Wonka در همان چند دقیقه ابتدایی خود نظر بنده را به کلی تغییر داد. بیهیچ شک و تردیدی Wonka یکی از بهترین فیلمهای سال و همچنین یکی از بهترین فیلمهای موزیکال است که در عرصه موسیقی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. البته Wonka تنها چند قدم با تبدیل شدن به یک اثر تمام عیار فاصله داشت و متاسفانه فیلمساز با مرتکب شدن چند ایراد مهم، باعث شد Wonka آن چیزی که باید، نشود.
در مواجه اول با Wonka فضای بسیار شیرین و رنگا رنگ آن نظر مخاطب را جلب میکند. رنگهایی درست در میزانسنهایی درست که همگی کمپوزیسیون بسیار شیکی را شکل میدهند. در درون این قاب، تیموتی شالامی قرار دارد که با بازی بسیار زیبای خود و صد البته با اجرای به اندازه موزیکال، Wonka را به اثری تماما تماشایی تبدیل کرده است.
بگذارید از همان ابتدا شروع کنیم. ویلی از یک کشتی وارد شهر شده و با موسیقی درست و به جا (کمی جلوتر مفصل درباره موسیقی خواهم نوشت) و در یک سیر داستانی خوب، مخاطب را از اهداف کاراکتر اصلی آشنا میسازد. او آمده تا شکلایتهایش را بفروشد و مدعی است که میتواند در این زمینه انقلابی به پا کند. سپس در پلان به پلان، شهر و فضای آن به خوبی نمایش داده شده و همانطور که نوشتم، فضای رنگا رنگ Wonka چنان به جا و زیباست که اصلا دل مخاطب را نمیزند. یعنی برخلاف آثار وس اندرسون، فیلمساز Wonka یعنی آقای پل کینگ اصلا روی رنگ تاکید نمیکند و رنگ در Wonka کاملا به فرم میرسد (البته در تمامی فیلم). حتی یک ظریف کاری از آقای فیلمساز توجه بنده را جلب کرد که به راستی جای تقدیر دارد. در ابتدای فیلم، تیموتی شالامی در حال رقصیدن مقابل غولهای صنعت شکلات است و نما از دوربین سوبژکتیو به یک دوربین معمولی کات میشود. یعنی از خیال ویلی وانکا (رقصیدن با مردم) به یک نمای مستر شات کات میخورد که نشان میدهد ویلی دارد به تنهایی میرقصد. این ظریف کاری از کارگردان، کاملا مرز بین خیال و واقعیت را ترسیم میکند و فیلم Wonka را به یک اثر منسجم و چارچوپ دار تبدیل میکند. اما نمیدانم چرا؛ کمی جلوتر فیلمساز آن چند چیز خوبِ خود را میبازد. وانکا به مردم شکلات داده و مردم بعد از خوردن این شکلاتها پرواز میکنند! در واقع این صحنه، پلان قبلی را که گفتم مرز بین واقعیت و خیال را میساخت، برهم زد و ناگهان وانکا از یک فیلم درست با قابهای درست، تبدیل میشود به یک اثر معمولی که نمیتواند خیال بسازد و اگر هم بسازد، بد میسازد.
بگذارید قبل از پرداختن به ایرادات Wonka از نکات مثبت آن به خصوص از موسیقیاش بنویسم. بی هیچ اغراقی بگویم، Wonka موسیقیهای بسیار زیبایی دارد که هر کدام به تنهایی میتوانستند یک اثر مستقل از Wonka شده و حتی بسیار هم پر طرفدار میشدند. معلوم است که نویسندگان و سازندگان روی ساخت هر موسیقی دقت بسیار زیادی به خرج برده و سنگ تمام گذاشتهاند. یعنی اینطور بگویم که برای منِ سخت پسند، Wonka و موسیقیهایش حسِ زیبای La La Land را زنده کرد و دکوپاژ صدا چنان دقیق و به جا بود که مرا تحت تاثیر قرار داد. ضرب و ضد ضرب چنان دقیق با تصویر و اجرای بازیگران مچ شده است که گویی تائتر موزیکال عظیم روی صحنه است. از طرفی Wonka رقصهای بسیار زیبایی دارد که اصلا در دام ابتذال نمیافتد و به جاست. تیموتی شالامی ساده و زیبا میرقصد. دوربین او را در مرکز تصویر قرار داده و در عمق سوم قاب، رنگهای بسیار زیبایی وجود دارد که هرچقدر این رقصها تماشا شود، بازهم کم است. تیموتی نیز نقش را خوب فهمیده. چهره معصوم و مهربانی دارد و در رفتار و رقص نیز این معصومیت را حفظ کرده. دیگر بازیگران نیز به خوبی خودشان را در عهده رقصهای گروهی قرار داده و همهچیز خوب است. البته همانطور که نوشتم خوبی این رقصها در سادگی است. در نظر بگیرید که در چند سال اخیر چند بازی و اجرای موزیکال دیدهایم؛ همگی مبتذل با صداهای بیش از حد استودیویی و صد البته رقصهای بیش از حد دکوریزه شده. اما Wonka به خوبی حد را فهمیده. بی مزه نیست. رقصها و موسیقیهایش حس خلق میکند و بازهم میگوید که در دکوپاژ صدا، Wonka بسیار عالی است.
به قول نیچه هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که بر آن نقدی وارد نشود. پس بهتر است نقد را جدی کرده و کمی درباره ایرادات Wonka صحبت کنیم. ایراد اصلی یک چیز است: خوشمزه بودنِ شکلاتها حس نمیشود! دقت کنید که شخصیت ویلی وانکا چه در رُمان در چه در اثر کلاسیک و چه در اثر تیم برتون، بار اصلی فیلم را بر روی شکلات انداخته. اما اینبار در وانکای جدید؛ اصلا شکلاتی در اثر حس نمیشود. بر فرض مثال اصلا دقیق ساخته نمیشود که وانکا چگونه، کی و چطوری توانست در ساخت شکلات استاد شود. یا اصلا مراحل ساخت شکلات را در نظر بگیرید. در یکی از سکانسهای مهم فیلم، وانکا به همراه دوستانش یک مغازه جذاب را افتتاح کرده و شروع به فروش شکلات میکنند. درون این مغازه دنیایی از شکلات قرار دارد. اما سوال این است که این شکلاتها چگونه ساخته شدهاند؟ چرا نباید در فیلمی که درباره شکلات است، مراحل ساخت شکلات ساخته نشود؟ مراحلی که به راستی زحمتی نداشت و میشد که مثل بقیه سکانسها با یک موسیقی و رقص، آن را ساخت. از طریق این مرحلهِ ساخت هم میشد به لذت شکلات رسید. در Wonka لذت شکلات فقط در خوردن است که این برای ویلی وانکای بزرگ عیب دارد.
در مبحث بازیگری هم نوشتم تیموتی شالامی حداقلها را دارد. نقش را به خوبی ایفا کرده اما با آن ویلی وانکایی که جانی دپ آن را بازی کرد؛ فاصله دارد. البته این موضوع هم تقصیر تیموتی شالامی نیست. فیلمساز با آگاهی به این موضوع سعی کرده که شخصیت مرسوم ویلی وانکای جانی دپ را نسازد. او حتی در یک مصاحبه گفته است: نمیخواستم آن چیزها (دنیای ویلی وانکا) را دوباره بازآفرینی کنم، چون احساس میکردم آن فیلم سال ۷۱ با تصاویر نمادین و فوقالعاده ماندگار ساخته شده است. چیزی که برای فیلمم میخواستم مثل یک قطعه مکمل بود. اگر شخصیتهای فیلم وانکا را ۲۵ سال قبل در آن دنیا تصور کنید، همه چیز از فیلم من شروع میشود. در نهایت، وانکا به آن شخصیت و آن شکلاتساز تبدیل میشود.
بعد از تیموتی شالامی، بیشک بهترین کاراکتر و بازیگر هیو گرانت است. بازیگر بریتانیایی که در فیلم قبلی این کارگردان یعنی پدینگتون نیز خوش درخشیده و در این اثر هم عالی بود. موسیقیهایش، کمدیهایش و مهمتر از همه آن اجرای اختتامیهاش بسیار تماشایی و شنیدنی بودند. بعد از دو بازیگر مذکور، الیویا کلمن در نقش شخصیت منفی بسیار عالی است و میشود به قدرت او در بازیگری پی برد. بعد از این سه بازیگر تمامی بازیگرهای اصلی Wonka بد و در بهترین حالت اضافی هستند. بدترین بازیگران و کاراکترها نیز مربوط به سران کارتل شکلات است. کاراکترهایی لوس، بیمزه و بیانگیزه که اصلا قابل قبول نیستند و با آن رقصیدنشان (برخلاف تمام رقصهای فیلم) حال بهم زن میشوند.
در پایان میشود گفت که فیلم Wonka اثری بسیار تماشایی و خوب است که این خوب بودن بیشتر معطوف به موسیقی و رقصهای عالی است. البته Wonka در پرداختن درست به داستان، فیلمنامه و حتی اقتباس ضعیف عمل میکند و اگر دقت اصلی خود را روی فیلمنامه میگذاشت، قطعا نتیجه بسیار مطلوبتری میگرفت. تیموتی شالامی نیز بازی بسیار زیبا و به جایی انجام داده و توانسته در زمینه موزیکال-کمدی خودی از خود نشان دهد. البته با وجود تمامی چیزهای مثبت، Wonka بیش از حد نکات منفی دارد که نمرات نه چندان خوب فیلم نیز به همین دلیل است. یکی از منفیترین نکات فیلم، عدم پرداخت صحیح به مرزبندی واقعیت و خیال است.
source