اگرچه Elden Ring و Bloodborne هر دو از آثار استثنایی زیر-ژانر سولزلایک هستند، پایانهای متفاوت آنها مفهومی را آشکار میکنند، که به نظر میرسد FromSoftware هنوز روی آن سرمایهگذاری نکرده است.
سابقه FromSoftware با عرضه بازیهای موفق گره خورده است. از Demon’s Souls گرفته تا آخرین بازی آنها یعنی Armored Core 6: Fires of Rubicon، همگی طرفداران خاص خود را دارند. در کنار تمامی این آثار، قضیه برای Elden Ring و Bloodborne متفاوت است و هسته مباحث زیادی را در جامعه بازیکنان، به خود اختصاص دادهاند. Elden Ring که در اوایل سال ۲۰۲۲ عرضه شد، هنوز در ذهن بازیکنان تازه است و بهزودی، با دریافت یک بستهالحاقی، ماجراجویی حماسیاش به پایان میرسد. از سوی دیگر، محتوای Bloodborne در سال ۲۰۱۵ به انتهای خود رسید و طرفداران مشتاق آن، به جایی رسیدهاند که خود دست به ساخت دنباله و ریمستر این اثر میزنند.
همانند بسیاری از بازیهای سولزبورن، دو بازی Elden Ring و Bloodborne از منظر گیمپلی و روایت، عناصر مشترک زیادی دارند. با این وجود، ویژگیهایی خاص هر کدام، این دو اثر را از هم متمایز کردهاند. در حقیقت، تفاوت آنها در زیباییشناسی و تمرکز ساختاری (مثل جهان باز بودن Elden Ring) آشکار میشود. با این حال، از دیگر تضادهای مهم این دو اثر، بخش پایانی آنهاست که هر کدام، FromSoftware را در مسیرهای کاملا متفاوتی قرار میدهند.
در نگاه اول، به نظر میرسد که دو بازی Elden Ring و Bloodborne بخش پایانی مشابهای دارند. هر دو اثر بازیکن را در مسیری نسبتا خطی از دانجنها قرار میدهند که پس از رویارویی با باسها، خود را در منطقه نهایی میبینید. رویکرد منحصر به فرد Elden Ring و Bloodborne، اینجا از هم متمایز شده است. مثلا در Bloodborne، باسها و پایان نهایی بر اساس انتخابهای بازیکن، از هم منشعب میشوند. در مقابل، Elden Ring از بازیکن میخواهد تا قبل از انتخاب یک پایان، چند باس مختلف را در قالب مراحل فرعی شکست دهد. در نهایت، بازیکن پایان را بر اساس مراحلی که انجام داده، انتخاب میکند.
مشخصا، رویکردهای متفاوتی در قبال انتخاب پایانها وجود دارد، اما رویکرد مشابهای در دیگر بازیهای FromSoftware همانند Dark Souls و Sekiro پدیدار میشود. بازیکن جایی متاثر میشود که به جای تماشای تیتراژ پایانی، گشت و گذار در پرده آخر بازی را برگزیند و تمام بازی را کاوش کند. Elden Ring، سرافرازانه، مناطق زیرمینی و Consecrated Snowfield را به عنوان چالشبرانگیزترین محتوای اواخر بازی به نمایش میگذارد. این در حالی است که Bloodborne، باسهای فرعی و مناطقی چون Ebrietas و Castle Gainhurst را در گوشه و کنار دنیای تاریک خود جای داده است.
بخش انتهایی Bloodborne تجربهای خالص از ترکیب دو ژانر Roguelike و Soulslike را ارائه میدهد
با در نظر نگرفتن بستهالحاقی، بخش پایانی بازی Elden Ring از نقشه متراکم، تمرکز بر سختی و تجربه آنلاین Colosseums تشکیل شده است. با اینکه چنین رویکردی زمان گیمپلی را افزایش میدهند، اما اغلب در رفع خستگی بازیکنی که پایان بازی را دیده عاجز میشود. بازیکنان، بسیاری از مناطق Elden Ring را در بازی نادیده میگیرند، چرا که بخش زیادی از آنها اختیاری هستند. به جای محتوای غنی اما ثابت Elden Ring، بازی Bloodborne دانجنهای Chalice را در اختیار دارد. Chalice Dungeons، ماهرانه جنبه اکشن ژانر Soulslike را حفظ کرده است و به طور غافلگیرانهای، آن را با سبک و سیاق Roguelike ترکیب میکند.
وقتی بازیکنان، بخش از پیش آماده شده Chalice Dungeons، که به طور فزایندهای سختتر میشود را تمام میکنند، با به دست آوردن یک توانایی خاص، میتوانند مراحل تصادفی ایجاد کنند. این نقطهای است که Bloodborne به عنوان یکی از آثار استاندارد FromSoftware، با عناوین Roguelike ترکیب میشود و عملکردی دوگانه از خود نشان میدهد. Chalice Dungeons با تعداد زیادی از ویژگیهای منحصر به فرد، چندین ساعت تجربه جدید را فراهم میآورد.
FromSoftware به طور معمول از چنین الگوریتمی استفاده نمیکند، اما ادغام آن در بخش پایانی Bloodborne، باعث شده تا بسیاری از بازیکنان با وجود دیدن تمام بخشهای بازی، همچنان مجذوبش شوند. همیشه جا برای بازیهای استاندارد Soulslike وجود دارد ولی وجود Chalice Dungeons، حس کاوش و غیرقابل پیشبینی بودن را افزایش میدهد. اگر دانجنهای بازیای به وسعت Elden Ring، با دانجنهای تصادفی Bloodborne معاوضه شوند، به طور بالقوه، FromSoftware میتواند سبک کاملا جدیدی در چشم انداز بازیها خلق کند.
source