در سری ترانه یخ و آتش سرزمین وستروس محل درگیری‌های فراوان برای به دست آوردن قدرت و تخت آهنین پادشاهی معرفی می‌شود؛ آن هم در حالی که خطرات و تهدیدهای دیگری در گوشه و کنار این پهنه پنهان شده‌اند. ولی ماجرای تخت آهنین و جایگاه پادشاهی وستروس بسیار پیش از زمان رویدادهای نغمه‌ی یخ و آتش آغاز شد. این اگان چیره بود که با گشایش خود توانست این سرزمین را یکپارچه کند، در جایگاه نخستین پادشاه وستروس قرار بگیرد و خاندان تارگرین را به عنوان فرمانروایان این پهنه معرفی کند.

در این نوشتار به این می‌پردازیم که اگان تارگرین نخست چگونه در گشایش خود به موفقیت رسید و پس از فتح او وضعیت وستروس، دیگر سرزمین‌های مجاور و حتی آینده‌ی این دنیا چگونه دچار دگرگونی شد.

خطر اسپویل: این نوشتار بخشی از سرگذشت اگان تارگرین و شیوه‌ی یکپارچه‌سازی وستروس را لو می‌دهد.

اگان تارگرینِ نخست، اولین پادشاه وستروس می‌شود

ماجرای گشایش اگان تارگرین نخست به زمانی برمی‌گردد که پیش از سقوط اُلد والریا، خاندان تارگرین در حالی که قدرت چندانی در وستروس نداشتند به دراگونستون مهاجرت کردند. با وجود قدرت نه چندان زیادشان اما این دودمان اژدهاسوار بودند. اگان تارگرین نخست بنا به سنت خاندان خود با هر دو خواهرش ازدواج کرد؛ با خواهر بزرگ‌ترش با نام ویسنیا برای انجام وظیفه و با خواهر کوچک‌ترش به اسم رینیس برای عشق (یا دست‌کم آن گونه که در تاریخ بیان شده است).

اگان در همان دوران جوانی جنگ‌دیده بود و با اژدهای خود با نام بالریون، وحشت سیاه به برقراری صلح در اِسوس کمک کرد. البته او تنها اژدهاسوار تارگرینی نبود و هر کدام از خواهر/همسران اگان نیز یک اژدها برای خود داشتند. ویسنیا سوار وگار می‌شد و رینیس صاحب مراکسس بود. پس از پیروزی در اسوس، توجه اگان به وستروسی جلب شد که همیشه در اندیشه‌هایش بود. هفت پادشاهی وستروس از هم سوا بودند و در بیش‌تر اوقات با هم دشمنی داشتند. اگان و شریک‌های زندگی‌اش اما برای تغییر آن نقشه‌ها کشیده بودند.

اگان با هرن هور، شاه جزایر و رودها، بحثی داشت چرا که با دختر او ازدواج نکرد و به جایش دوستش (و آن گونه که شایعات می‌گفتند، برادر حرامزاده‌اش) به اسم اوریس براتیون را پیشنهاد کرده بود. هرن از این ماجرا رنجید و در پاسخ دستان فرستاده‌ی اگان را برید تا زنجیره‌ای از رویدادها را آغاز کند که تاریخ را دگرگون ساختند.

پس از این حادثه بود که اگان برای همه‌ی فرمانروایان هفت پادشاهی نامه فرستاد و خودش را تک پادشاه معرفی کرد. او با وجود پرچم‌داران محدودش از آن‌ها درخواست زانو زدن را داشت. شاهدخت دورن پیشنهاد جنگیدن علیه استورم کینگ را داد ولی سوگند وفاداری به اگان را رد کرد؛ پیشنهادی که اگان نپذیرفت. ملکه‌ی حاکمِ وِیل نیز پیشنهاد اتحاد به جای وفاداری را مطرح کرد که آن هم رد شد. پس از این پاسخ‌ها، جنگ اجتناب‌ناپذیر بود.

با کم‌تر از ۱۶۰۰ نیرو، اگان، ویسنیا و رینیس به دهانه‌ی بلک‌واتر راش در وستروس رفتند و در آن جا دژی ساختند که بعدها تبدیل به شهر کینگز لندینگ شد. آن‌ها در این زمان از پشتیبانی خاندان‌های ولاریون، سلتیگار و مَسِی بهره می‌بردند اما نیاز به هم‌پیمانان بیش‌تری داشتند. از شانس تارگرین‌ها، اژدهایان می‌توانند باعث تغییر نظر شوند. خیلی زود، خاندان‌های نزدیک به آن‌ها نیز به تارگرین‌ها پیوستند.

نخستین نبرد زمانی رخ داد که اربابان داسکِندِیل و مِیدِنپول نیروهایشان را با هم متحد کردند تا علیه اگان لشگرکشی کنند. اوریس براتیون فرماندهی نیروها را بر دوش گرفت در حالی که اگان و اژدهایش از آسمان آماده‌ی نبرد شدند. پس از مرگ هر دو ارباب، خاندان‌های دیگر پذیرفتند تا از اگان پشتیبانی کنند. سپس، تارگرین‌ها تاج پادشاهی را بر سر اگان گذاشتند. ولی هنوز هم مخالفت‌هایی با اگان وجود داشت.

تغییر وستروس به وسیله‌ی گشایش اگان

اگان تا زمانی با هرن هور جنگید که نیروهای هور علیه‌اش شورش کردند که رهبری آن‌ها بر عهده‌ی خاندان تالی بود. با پیوستن بسیاری از ساکنان ریورلندز به اگان، او هَرِنهال را سوزاند و اِدمین تالی را به عنوان لرد پارامونت ترایدنت برگزید. اوریس و رینیس سرزمین استورم‌لندز را به دست آوردند. هر چند ارباب آرگیلاک دوراندون تا پایان به مخالفت ادامه داد اما سربازانش رقیبی برای یک اژدها نبودند.

پس از مرگ آرگیلاک، دخترش ارجِلا خودش را استورم کویین معرفی کرد. هر چند شوالیه‌ها از ترس تلافی‌جویی اگان، این دختر را به اوریس تحویل دادند که با او ازدواج و خاندان براتیون را پایه‌گذاری کرد تا نخستین لرد پارامونت استورم‌لندز شود.

پس از سوختن هرنهال، ویسنیا به کرَک‌کلاو پوینت رفت تا فتح کراون‌لندز را به پایان برساند. دشمنانش سرانجام متوجه خطر آتش اژدها شدند، گردن نهادند و جنگ‌افزارهایشان را به زمین گذاشتند. ویسنیا سوگند خورد تا آن‌ها را رعیت خودش کند که گزینه‌ای بهتر از آتش اژدها بود.

یک نبرد خونین هنگامی رقم خورد که اگان توجهش را به وِستِرلندز و ریچ معطوف کرد. خاندان‌های گاردِنِر، لنیستر و اوک‌هارت برابر اگان هم‌پیمان شدند. با حضور هم‌زمان سه تارگرین، صدها نفر در آتش سوختند و دودمان گاردنر و اوک‌هارت از میان رفت. لورن لنیستر تسلیم شد و در جایگاه نگهبان غرب قرار گرفت. با از بین رفتن گاردنرها، هارلِن تایرل که پیشکارشان بود به اگان گردن نهاد تا عنوان نگهبان جنوب را به دست آورد.

تورِن استارک با ۳۰ هزار نفر از شمال سربرآورد. اگان نیز برای مقابله با شمالی‌ها نیرو گردآوری کرد. اکنون نیروهای اگان بیش از نیروهای تورن بودند و در حالی که ماجرای هرنهال در ذهن استارک قرار داشت، تورن استارک برای تسلیم شدن مذاکره کرد تا عنوان پادشاهی که زانو زد به خود گیرد.

با وجود یک درگیری در گال‌تاون که منجر به نابود شدن کشتی‌های فراوانی شد اما آرین‌ها در دژ خود در ویل احساس امنیت می‌کردند. ملکه‌ی حاکم شارا آرین با تقویت کردن نیروهایش تلاش کرد تا برای نگه داشتن عنوان پسرش مذاکره کند. ولی با وجود همه‌ی این محافظت‌ها، ویسنیا توانست وگار را به حیاط درونی برساند و با شاه جوان و مادرش رو به رو شود. شارا تسلیم شد و پسرش به جای شاه در جایگاه نگهبان شرق قرار گرفت.

دورنِ تعظیم‌نکرده، خم‌نشده، شکسته‌نشده

زمانی که شش‌تا از هفت پادشاهی در اختیارش بود، اگان روی به دورن آورد. رینیس با اژدهای خود به دورن رفت و دید که همه‌چیز سوای سانسپیر رها شده است. در آن جا، مریا مارتلِ سال‌خورده با رینیس ملاقات کرد و گفت همان گونه که شعار خاندانش بیان می‌کند دورن تعظیم‌نکرده، خم‌نشده و شکسته‌نشده می‌ماند. در آن زمان اگان مجبور شد تا از دورن چشم‌پوشی کند تا یکی از پادشاهی‌ها تحت کنترلش نباشد.

پیامد گشایش اگان

اگان به لطف اقدامات خود با عنوان اگان چیره شناخته شد و برای باقی زندگی‌اش به وستروس فرمانروایی کرد. او از آتش بالریون استفاده کرد تا شمشیرهای دشمنانش را ذوب و تبدیل به تخت آهنین کند. البته پس از یکپارچه‌سازی بخشی گسترده از وستروس، اگان می‌بایست این سرزمین را مدیریت می‌کرد. تهدید اژدهایان کمک‌حالش بودند ولی باید با باور هفت مطابقت پیدا می‌کرد. او به جنگ با دورن ادامه داد و سپس آیرون آیلندز را فتح کرد. هر چند اگان هرگز دورن را به چنگ نیاورد اما با تبدیل آیرون آیلندز به یک پادشاهی خود را پادشاه هفت پادشاهی نامید.

در نسل‌های آینده با احترام از اگان یاد می‌شود و شایعاتی مبنی بر این که خود او یک رویاپرداز تارگرین بود به گوش رسید که پیش از گشایش دورن آن را دیده بود و حتی پیش‌گویی پرآوازه‌ی ترانه‌ی یخ و آتش را انجام داده است.

source

توسط funkhabari.ir