هیچکاک استاد سینماست. کسی که شاید برای اولین‌بار در تاریخ سینما توانست مفهوم تکنیک در خدمت فرم را پیاده سازی کند. کسی که بدون ادعا و اشتباه هم نماد می‌ساخت، هم مفهوم، هم فضا و تیپ.

هیچکاک تنها یک فیلمساز بزرگ نیست. او استادی است که می‌شود با تماشای دقیق او سینما آموخت. می‌شود با تماشای دقیق هیچکاک عناصر سینما را جز به جز یاد گرفت. هیچکاک همیشه استاد سینماست. به نظر من تمامی این تعاریف در تمامی آثار او مشهود است. اما این فیلم The Wrong Man است که می‌تواند به عنوان مانیفست او شناخته شود. The Wrong Man مُعرفِ دنیا و سبک فیلمسازی اوست.

نقد فیلم The Wrong Man | مانیفست هیچکاک - گیمفا

قبل از پرداختن به فیلم دوست دارم کمی درباره هیچکاک بنویسم. شاید بشود فرم هیچکاک را در این جمله خلاصه کرد که او اتفاق جدید را بر سر کاراکترهایش آوار می‌کند. هیچکاک ترس را در منظر دیگری می‌دید. او مثل سینمای امروز به ترس جادویی و سوررئال باور نداشت. ترس‌های هیچکاک همواره رئال بوده‌اند. دقت کنید که در تمامی آثار هیچکاک همواره ترسی قابل لمس و نزدیک وجود دارد. یعنی احتمال وقوع حوادث هیچکاکی بسیار بیشتر از احتمال وقوع داستان مثلا جن‌گیر است. همین The Wrong Man را در نظر بگیرید. داستان درباره چیست؟ شخصی بسیار عادی به عنوان یک انسان شریف وارد یک کارگزاری بیمه شده و اشتباهی به عنوان یک دزد و خلافکار دستگیر می‌شود! حالا این اشتباه کوچک بر سر کاراکتر اصلی آوار می‌شود. جهان وی را زیر و رو کرده و درنهایت آن را از هم می‌پاشاند. در سوی آن قضیه، هیچکاک استاد تعلیق است. این تعلیق نیز بخشی از همین فرم آوار کردنِ اتفاق بر سر کاراکتر و حتی مخاطب است. در کلامی بسیار ساده و در گفتمان مفهومی، تعلیق یعنی همراه کردنِ مخاطب در داستان؛ آن هم به گونه‌ای که مخاطب همراه کاراکتر شده و با هر حسِ او همذات‌پنداری کند. هیچکاک همین تعلیق را همیشه به کار می‌برد تا مخاطب، خودش را به جای کاراکتر اصلی تصور کند. همین تصور ترس را دو چندان کرده و به آن عمق می‌بخشد. تصور کنید که شما به عنوان یک دزد مسلح اشتباه گرفته شده و زندانی می‌شوید. همه مدارک بر علیه شماست. و تمام این‌ها اتفاق می‌افتد با این حقیقت که شما گناهکار نیستید و تا همین دیروز مثل یک فرد عادی زندگی کرده بودید!

قبل از پرداختن به فیلم The Wrong Man می‌خواهم درباره عنوان این فیلم نیز کمی بنویسم. در ترجمه فارسی از این فیلم با عنوان “مرد عوضی” استفاده شده است. در مواجه اول مرد عوضی چنان تداعی می‌کند که ما با یک فرد شرور طرف هستیم. این درحالی است که در زبان انگلیسی The Wrong Man چنین مفهومی را ارائه نمی‌دهد. به همین دلیل شاید بهترین ترجمه فارسی این فیلم را بشود مرد اشتباهی دانست. چرا که داستان درباره شخصی است که اشتباه گرفته می‌شود. اما مرد عوضی در گفتمان فارسی دارای مفهوم شر بوده و حتی ادبیات ناسزا است. پس من قصد دارم The Wrong Man را مرد اشتباهی عنوان و ترجمه کنم.

نقد فیلم The Wrong Man | مانیفست هیچکاک - گیمفا

شروع فیلم فوق‌العاده است. خیلی باید دیدن بلد باشیم که این سکانس افتتاحیه را با جان و دل دیده و لذت ببریم. یک سالن غذاخوری، موسیقی جاز و تیپ و استایل‌های جذاب. همه این المان‌ها تنها در عرض چند دقیقه فضاسازی می‌کنند. با چند شات درست می‌شود فهمید که داستان در دهه ۵۰ میلادی آمریکا جریان دارد. سپس قهرمان داستان ما یعنی بالستررو (با بازی هنری فوندا) از این سالن بیرون می‌آید. از بک گراند تصویر چند پلیس در حال نزدیک شدن هستند و بالستررو جلوی آن‌ها حرکت می‌کند. دوربین در یک نمای درشت چنان تداعی می‌کند که گویی این پلیس‌ها بر قهرمان ما اشراف دارند و می‌خواهند که وی را دستگیر کنند. همین یک نمای ساده و به شدت فرمیک همان مفهوم تکنیک در خدمت فرم است. دقت کنید که خود هیچکاک بزرگترین ترسش را پلیس عنوان کرده است. او بارها در مصاحبه‌ها گفته است که پلیس به شدت او را می‌ترساند. در این فیلم نیز پلیس نقش پلی را ایفا می‌کند که درنهایت دنیای بالستررو را ویران کرده است. پس با فهمیدن این مفاهیم، می‌شود این صحنه را به خوبی درک کرد. نمایی که در تاریکی شب پلیس‌ها را متخاصمانه به دنبال انسانی بی‌گناه می‌کشاند.

در چند دقیقه ابتدایی فیلم، استاد هیچکاک سعی می‌کند کاراکتر بالستررو را بسازد. او می‌خواهد مخاطب همراه او شده و زندگی‌اش را بشناسد. بالستررو در خیابان‌ها قدم می‌زد. سوار مترو می‌شود. روزنامه می‌خواند و درنهایت با چند شیر در دست وارد خانه می‌شود. دوربین با چند کلوز آپ درست پدری را نشان ما می‌دهد که با مهربانی به فرزندانش نگاه می‌کند. سپس بالستررو به بالین همسرش می‌رود. همسر به شدت سمپاتیک و دوست داشتنی وی، درباره مشکلات بسیار عادی صحبت می‌کند. درباره دندانی که نیاز به جراحی دارد و خانواده ناتوان در پرداخت هزینه‌ها. تمامی این سکانس‌ها و نما‌ها یک شخصیت خانوادگی و خانواده دوست از بالستررو می‌سازند. مردی به شدت عادی که با خوشحالی و سادگی زندگی می‌گذراند.

نقد فیلم The Wrong Man | مانیفست هیچکاک - گیمفا

نیمه پرده اول در فیلم The Wrong Man سعی می‌کند اتفاق داستان را در جهت آوار کردنِ همان دنیای خانوادگی و شاد استفاده کند. بالستررو وارد یک کارگزاری بیمه می‌شود تا بتواند با گرو گذاشتن بیمه همسرش، وام بگیرد و با این پول دندان زنش را جراحی کند. در درون کارگزاری اما اتفاقات به خوبی پیش نرفته و بالستررو با دزدی که چند هفته پیش به آنجا آمده بود، اشتباه گرفته می‌شود. اشتباهی که قرار است دنیای بالستررو را ویران کند. شب پلیس‌ها با دوربینی متخاصم از سوی هیچکاک، به سمت بالستررو نزدیک می‌شود. با ادبیات تهاجمی نام وی را پرسیده و بالستررو دستگیر می‌شود. با دستگیری بالستررو هیچکاک سعی می‌کند ساخت واقعیتِ در بند بودن را به خوبی کار کند. دوربین در لحظه به لحظه بازپرسی با کاراکتر است و این موضوع قدرت روایتِ هیچکاک را نشان می‌دهد. همه‌چیز نخست یک اشتباه به نظر می‌رسد. اما با جدی شدنِ اوضاع، بالستررو ترس را حس می‌کند. در این صحنه، هنری فوندا فوق‌العاده است. چشمانِ او ترس و موقعیت درونی وی را به مخاطب انتقال می‌دهد. هنری فوندا استاد بازی چشم است. او همواره در آثار خود با چشمانش چنان حسی را تداعی کرده که هزاران اتفاق و دیالوگ نمی‌توانستند.

البته روایت فوق‌العاده هیچکاک تنها به بازیگری و تکنیک دوربین ختم نمی‌شود. هیچکاک با اضافه کردن موسیقی متن هیجانی به فرم اثر عمق می‌بخشد. آهنگساز این فیلم یعنی برنارد هرمن دقیق چیزی را ساخته که هیچکاک انتظارش را داشت. و این موسیقی همواره بخش ثابت و جدایی ناپذیری از فرم هیچکاک است.

نقد فیلم The Wrong Man | مانیفست هیچکاک - گیمفا

یک اشتباه کوچک دنیای بالستررو را ویران می‌کند. شاهدین عینی تایید می‌کنند که او همان دزد مسلح است. قاضی، بالستررو را مجرم شناخته ولی تصمیم نهایی را به عهده هیت منصفه می‌گذارد. در طول اتفاقت زندان که همگی بسیار درست، تماشایی و هیجان‌انگیز هستند؛ ویرانی خانواده بالستررو ادامه دارد. همسر وی که شاهد زندانی شدنی همسرش بود، دچار ضربه روانی شده و راهی بیمارستان می‌شود. البته فروپاشی ذهنی زن، بخشی از فروپاشی دنیای بالستررو است. البته هیچکاک به قدری استاد است که اجازه ندهد این بخش سریع رد شود. او در قالب دیالوگی میان روانپزشک و بالستررو دقیقا توضیح می‌دهد که چه بر سر زنش آمده و این توضیحات نه وقت‌گیری فیلم بلکه واقعی نمایاندن اثر هنری است. هیچکاک با این نوع روایت به راستی سنگ تمام می‌گذارد.

داستان با ساخت و پرداخت درست همین منوال را پیش می‌برد تا اینکه در یک صحنه شاهکار و با دوربینی به شدت استادانه دزد واقعی پیدا می‌شود. دوربین کلوزآپ بالستررو است. سپس این کلوزآپ دیزالو شده و از دور کسی نزدیک می‌شود. چشمان وحشت زده بالستررو همچنان بخش عمده تصویر است. اما شخصی که از تاریکی با سایه‌های ترسناک نزدیک می‌شد، می‌آید و دقیقا چهره او دیزالو کلوزآپ هنری فوندا می‌شود. دو چهره بر روی هم دیزالو مانده و درنهایت تصویر در اختیار دزد واقعی قرار می‌گیرد. دزدی که به راستی شبیه بالستررو بوده و همین شباهت همه‌چیز را آشکار کرده و توضیح می‌دهد. دقت کنید که اگر دزد واقعی به راستی شبیه بالستررو نمی‌بود، فرم آسیب بسیار جدی دیده و فیلم به شدت افت می‌کرد. اما هیچکاک با هوش و ذکاوت در فیلم‌سازی، استادی خود را به دوباره به رخ همگان کشیده و نشان می‌دهد که چرا بالستررو با دزد اشتباه گرفته شده است. این دو به راستی شبیه همدیگر بودند.

طبعا همه‌چیز باید همین‌جا تمام می‌شد. دزد واقعی پیدا شد و بالستررو آزاد. اما سوال این است که پاسخ ترس‌ها، قضاوت‌های اشتباه و ویرانی دنیای بالستررو را چه کسی خواهد داد؟ اکنون که همسر او در تیمارستان بستری است، چه کسی این فروپاشی ذهنی را توجیه خواهد کرد؟ تمامی سکانس‌های پایانی فیلم در راستای همین سوالات است.

نقد فیلم The Wrong Man | مانیفست هیچکاک - گیمفا

در پایان چنین می‌شود گفت که فیلم The Wrong Man شاهکار تکرارنشدنی تاریخ سینماست. اثری جاویدان با دوربینی به شدت فرمیک و روایت داستان عالی. همان‌طور که در ابتدای نقد عنوان کردم، با این فیلم می‌شود سینما آموخت. می‌شود دوربین، فرم، ساخت کاراکتر و فضا را آموخت. می‌شود با The Wrong Man لذت سینمایی را تجربه کرده و همچنین می‌شود ترس را فهمید و لمس کرد. The Wrong Man شاید جزو ۳۰ فیلم برتر تاریخ سینما باشد.

source

توسط funkhabari.ir