نخستین آشنایی من با دنیای بازی‌های ویدیویی، از طریق کتابچه راهنمای بازی Silent Hill: Homecoming صورت گرفت. به خاطر دارم که از طریق همان راهنما هم به خوبی حس و حال ترسناک و عجیب این بازی را احساس می‌کردم؛ البته که بعدها متوجه شدم آن نسخه با آن همه ترسناکی‌اش، نسبت به دیگر عناوین این فرانچایز آنچنان چیزی برای ارائه ندارد. در ادامه با رده بندی بازی های سایلنت هیل همراه بخش مقالات وبسایت دنیای بازی باشید.

فهرست برترین بازی های Silent Hill

سری بازی سایلنت هیل، نماد ترس است اما نه هر ترسی، بلکه نوع مرغوبش. برای توضیح: بازی های سایلنت هیل گوهر خود را ارزان نمی‌فروشند. این سری بازی برخلاف دیگر بازی‌های این ژانر معمولا بر روی لحظات ترسناک کارگردانی‌شده و یا ناگهانی حسابی باز نمی‌کند، بلکه ابزار خود را خوب می‌شناسد: دیدن، شنیدن و از همه آن‌ها مهم‌تر، ناخودآگاه. سری بازی سایلنت هیل به درستی می‌داند که با استفاده از کدام یک از این‌ها، تیغ سرد و زنگ‌زده‌اش را در ذهن مخاطب فرو کند و ترس را در وجود مخاطبش نهادینه کند. 

از تجربیات کوچک مثل راهروهایی که تکرار می‌شوند، تا خیابان‌های مه‌آلود شهر «سایلنت هیل»، همگی آن‌ها را در مقاله رده بندی بازی های Silent Hill می‌خواهیم بررسی و طبقه‌بندی کنیم. مسلما هر نسخه از سایلنت هیل با تمام نکات منفی‌اش (گرچه بعضی‌هایشان شاید اصلا نکته منفی نداشته باشند) نکات مثبت و خاص خود را نیز دارد. در مقاله بهترین بازی های سایلنت هیل، سعی می‌کنیم دلایل ماندگاری آنها و حتی دلایل تخصصی‌تر، نظیر دلالت‌های روان‌شناختی درون متن بازی‌ها را بررسی کنیم و نور رویشان بیافکنیم. 

بهترین بازی سایلنت هیل
فضای شهر سایلنت هیل و آزادانه چرخیدن در آن یکی از معدود نکات خوب این نسخه بود

بازی Silent Hill: Downpour فرزند ناخلف فرانچایز سایلنت هیل بوده و هست، و خوشبختانه فعلا نیز کسی گوی سبقت را از او نربوده. بازی Silent Hill: Downpour حاصل یک سری تصمیمات نابه‌جا، چه در پروسه تولید و چه در پروسه نشر است. مسلما تلاش‌هایی پشت این بازی دیده می‌شود، اما اکثریت آن تیر‌ها به سیبل برخورد نکرده یا بدتر، کمانه کرده‌اند! بازی Silent Hill: Downpour سرتاسر اشکال و ایراد نیست، اما نکات مثبتش بر ایرادهایش نمی‌چربد. 

این نسخه از بازی سایلنت هیل، با شروع خارق‌العاده گیمر را میخکوب می کند. صحنه قتل در حمام زندان یکی از (اگر خلاقانه نباشد) تازه‌ترین روش‌ها برای بخش آموزش بازی است. دشمن بخت‌برگشته‌ای که به این سو و آن سو می‌دود و صدایش بخاطر شر شر آب‌های دوش به گوش کسی نمی‌رسد؛ و بازی به شما می‌گوید با کدام دکمه او را می‌توانید ناکار‌تر کنید!

اما متاسفانه خلاقیت‌های بازی Silent Hill: Downpour در همین‌جا به پایان می‌رسد و همین سیستم مبارزه، بلای جانش می‌شود. در میانه شهر سایلنت هیل، مبارزات بسیار دست‌وپاگیر هستند. «مورفی پندلتون» (شخصیت اصلی بازی) فقط قادر است دو ضربه سنگین و کند، و سریع و سبک بزند. به سیاق بازی Silent Hill: Origins، در این‌جا نیز اسلحه‌ها ماندگار نیستند و می‌شکنند، ولی برای بازی‌باز مشکلی ایجاد نمی‌کنند زیرا با بازگشت به نقطه‌ای که اسلحه را یافتید، دوباره می‌توانید یک سالمش را آن‌جا بیابید. البته، بازی Silent Hill: Downpour از حیث معماها و سختی آن‌ها قابل قبول عمل می‌کند.

از سوی دیگر بازی Silent Hill: Downpour به‌جز شروعی خوب در روایتش، دیگر داستان را جذاب جلو نمی‌برد. بازی نشان سایلنت هیل بودن، یعنی آنتاگونیست به یادماندنی را ندارد. در این بازی همواره با موجودی که ماسک ضد گاز بر چهره دارد و پتکی سلاحش است روبه‌روایم که هیچ وحشتی ندارد و توهینی است به «کله هرمی» معروف و یا دیگر آنتاگونیستهای این سری مانند «قصاب».

قرار است به بهترین بازی های سایلنت هیل بپردازیم، اما بازی Silent Hill: Downpour به سختی در این لیست جا می‌گیرد. کونامی تیم سایلنت را از کار بی‌کار کرد تا سازندگان جدید روی گیم‌پلی این بازی تمرکز کنند. از سوی دیگر با رفتن آهنگساز افسانه‌ای سری، یعنی «آکیرا یامااوکا»، آهنگساز «سریال دکستر»، یعنی «دنیل لیچت» مرحوم را آورد تا بازی را به قدمی بالاتر سوق دهد؛ هرچند که در میانه همین تلاش ها، بازی نیز مانند فوبیای شخصیتش؛ در آب غرق شد و پایین رفت… .

همچنین در دنیای بازی بخوانید: تریلر جدیدی از بازی Silent Hill: Ascension منتشر شده است

برترین بازی های سایلنت هیل

حقیقتا به شخصه اصلا احساس خوبی نسبت به بازی‌های تازه اعلام شده سایلنت هیل ندارم؛ کونامی دیرزمانی است که صرفا نفع خود را در نظر می‌گیرد و احتمالا نقشه جدیدش برای این فرانچایز نیز هدفی جز این نداشته باشد.

بازی Silent Hill: Short Message نیز میان همان عناوینی که کونامی به تازگی معرفی کرده است بود، گیم‌پلی کوتاهی دارد و مسیر جدیدی را در پیش گرفته است. هرچند که هسته گیم‌پلی‌اش را مدیون دموی P.T  است؛ انگار که کونامی هرکار هم که کند نمی‌تواند تاثیر بزرگی که کوجیما با یک دمو روی آن گذاشت را پاک کند؛ پس ناچار به همان چیزی که خود نابودش‌کرده باز می‌گردد. 

در این نسخه در کفش‌های شخصیتی به نام «آنیتا» هستیم و در کمال تعجب، بازی در شهر سایلنت هیل نمی‌گذرد. آنیتا در یکی از توابع دور افتاده آلمان زندگی می کند که روزگاری شهرکی با صفا و توریستی بوده ولی همه‌گیری کرونا آن را به خاک سیاه نشانده و حالا جز یک سری آپارتمان‌های تقریبا متروک چیزی ندارد. کل گیم‌پلی بازی نیز در همین راهروها می‌گذرد. 

بازی Silent Hill: Short Message از حیث گیم‌پلی باز هم شبیه به بازی P.T است. آنیتا قابلیت مبارزه کردن ندارد و صرفا می‌تواند فرار کند. هرچند که نبود سیستم مبارزه را هیولای دهشتناک این نسخه جبران کرده است. این هیولا که پر از جزئیات ریز و درشت طراحی نظیر تعداد بسیار پالیگان، یا نرخ پایین حرکاتش برای ترسناک‌تر شدن است؛ به راستی هنر دست طراح کهنه کار این فرانچایز یعنی «مساهیرو ایتو» را نشان می‌دهد. 

در این نسخه سازندگان به سوی مسائل و مشکلاتی بسیار به‌روزتر و در راستای جامعه امروز، نظیر: آزار و اذیت، قلدری، یا افسردگی و خودکشی رفته‌اند. اما متاسفانه بازی آن‌قدر درگیر پیام اخلاقی یا عذرخواهی از گیمر می‌شود که تمام این مسائل سیاه درون روایت تاثیر خود را از دست می‌دهند. برای مثال بازی پس از نشان دادن عمل خودکشی، ناگهان متوقف می‌شود و پیغامی مبتنی بر عذرخواهی روی صفحه پدیدار می‌شود که به بازی‌باز اخطار داده اگر احساس افسردگی می‌کند یا افکار خودکشی دارد؛ بلااستثناء با شماره‌های اورژانس امداد اجتماعی تماس بگیرد.

در بخش گزارش ها بخوانید: تعداد توسعه پروژه‌های مجموعه Silent Hill به رشد خودش ادامه می‌دهد.

این المان در دنیای واقعی بسیار جوان‌مردانه و انسان‌دوستانه است؛ اما در بطن بازی حاصلی جز بریدن رشته اتمسفر و بیرون پرتاب کردن مخاطب از فضا، ندارد.

بهترین بازی های Silent Hill
این نسخه از سیستم مبارزه مناسبی بهره می‌برد، البته که یکی از تنها نکات مثبتش بود

بازی Silent Hill: Homecoming بره سیاه سری تپه خاموش است. در بدو عرضه با نمرات متوسط و واکنش به شدت سرد مخاطبین روبرو شد. ایراداتی نظیر داستان نه‌چندان جذاب بازی، تغییرات غیرضروری و اعصاب خوردکن و غیرمنطقی بودن معماها، چیزهایی بودند که مخاطبین را آزار می‌دادند. حق هم داشتند، منطق بازی Silent Hill: Homecoming خنده دار بود. برای مثال چرا شخصیت در خانه خودش باید به نقشه متوسل شود و یا چرا جابه جایی چند کتاب در یک کتابخانه نوعی معماست؟ در حالی که می توان همه کتاب‌ها را بیرون ریخت تا دکمه پشت آن عیان شود! 

بازی Silent Hill: Homecoming تغییرات فراوانی در سیستم مبارزه داده بود. شخصیت اصلی یعنی «الکس شپرد» با دکمه‌ای بخصوص وارد حالت مبارزه می‌شد و تنها در آن حالت توانایی ضربه‌زدن داشت. همچنین که الکس (همچون مورفی) می‌توانست جاخالی بدهد و یا از زیر ضربات دشمنان فرار کند. در بازی Silent Hill: Homecoming هم دوباره فشارهای کونامی مبنی بر تغییر در گیم‌پلی را می‌توان دید، به همین علت مینی‌گیم‌ها و QTEهای بی‌خودی به بازی اضافه شده بودند. برای مثال الکس باید دستش را در سوراخی فرو می‌کرد و شما باید موس را تکان می‌دادید تا الکس بتواند شیئی‌ای را از سوراخ دیوار خارج کند. 

به‌هرحال، بازی Silent Hill: Homecoming در اتمسفر و فضاسازی گل کاشته بود و دست کمی از نسخه‌های پیشین نداشت؛ البته که از سوی دیگر مشارکت یامائوکا آهنگساز افسانه‌ای سری سایلنت هیل را در عواملش داشت. مراحل تازه‌تر نظیر مرحله «گراند هتل» و یا بیمارستان اوایل بازی به راستی رسالت سری بازی سایلنت هیل، که وحشت روانشناختی است را انتقال می‌دهند. 

در هر صورت بازی Silent Hill: Homecoming تا اواسطش جذابیت و ابهام دارد، از آن به بعد حوصله سربر می‌شود. توقعی هم نیست، زیرا مخاطبی که با عمق راوانکاونه شخصیت هایی نظیر «هدر میسن» یا «جیمز ساندرلند» بزرگ شده، تروماهای شخصیتی مانند الکس برایش جذاب نیست.

شاید برایتان خواندنی باشد: بررسی بازی Alan Wake 2

برترین بازی های Silent Hill
این نسخه هر چه بیشتر رو به پایان می رفت از معماری محیط بیشتر در راستای داستان استفاده می کرد.

این نسخه از سری بازی تپه خاموش، به کل به صراطی دیگر مستقیم است. بازی Silent Hill: Shattered Memories ماحصل طوفان فکری شرکت کلایمکس بود برای همان ایرادی که کونامی می‌گرفت: ایجاد تغییر در گیم‌پلی. «سم بارلو» که قبل از این نسخه، طراحی و کارگردانی نسخه Silent Hill: Origins را نیز داشت، ایده‌ای تازه مطرح کرد: بازی سایلنت هیل ارجینال را بازسازی کنیم اما، شهر سایلنت هیل همان‌قدر که با روان شخصیت بازی می‌کند، با روان گیمر نیز بازی بکند! 

ناگفته نماند که واکنش طرفدارن به این نسخه یا صفر است یا صد. یا به علت نوآوری‌های گیم‌پلی طرفدارش هستند یا به علت همان تغییرات از آن متنفرند. از همان ابتدای بازی متوجه تغییرات اساسی گیم‌پلی بازی می‌شوید، «هری میسن» دیگر آن شخصیت همه‌فن‌حریف نسخه اول نیست، یک مرد کاملا عادی است که حتی خوب یا بد بودنش نیز دست شما به عنوان بازی‌باز است. وی سلاحی جز یک چراغ‌قوه ندارد و سلاح دیگرش نیز گوشی موبایلش است که آن هم کارکردی محدود دارد. 

بازی در اولین صفحه به محض شروع، اخطار می‌دهد که این بازی عادات روانی شما را حفظ کرده و بازی را براساس آن تغییر می‌دهد، چنین نیز می‌کند اما بر اساس الگو‌های ثابت. مثلا در میانه هر بخش از بازی، به دنیای واقعی بازمی‌گردید و در اتاقی با روانشناستان صحبت می‌کنید و به سوالاتش جواب می‌دهید. برای مثال اگر جواب بدهید که نوشیدنی الکی مصرف می‌کنید، در بعضی از محیط‌های بازی شیشه‌های مشروبات الکی خواهید دید.

بخوانید: فیلمبرداری فیلم جدید سایلنت هیل از ماه آینده آغاز می‌شود

یا اگر به سوالات مرتبطش با روابط جنسی پاسخ منفی بدهید، بازی پاسخ شما را مبنی بر سرکوب امیال جنسی می‌خواند و در نتیجه، لباس شخصیت‌های زن بازی عریان‌تر می‌شود. از سوی دیگر، تعدادی الگوی غیرمستقیم نیز در بازی وجود دارد، برای مثال بازی کنترل می‌کند که شما موستان را به کدام سمت می‌چرخانید یا روی چه چیزی نگه‌می‌دارید؛ بر همین اساس بازی اشکال و چهره دشمنان شما را نیز تغییر می‌دهد.

اگر در پاسخ سوال‌ها از الکل صحبت کرده باشید، چهره هیولاها زبرتر و پاره پاره‌تر می‌شود و اگر زیاد به اندام شخصیت‌های زن خیره شده باشید، هیولاها لب‌هایی بزرگ و مونث‌گونه‌ای روی صورتشان ظاهر می‌شود.

رده بندی بازی های سایلنت هیل
آنتگونیست این نسخه، «قصاب»، که متاسفانه آن‌طور که باید در اذهان باقی نماند…

شرکت کلایمکس تنها دو نسخه از سری بازی های سایلنت هیل را ساخت و به‌نظرم برای هیچ‌کدام هم کم‌کاری نکرد، گرچه هیچ‌یک، هیچ‌وقت در حد پتانسیل‌شان دیده نشدند.بازی تپه خاموش: ریشه‌ها(Silent Hill: Origins- در ژاپن صفر(Zero) نام دارد! به راستی نسخه مهجور این سری است. مشکلاتی دارد اما آن‌قدر نکات مثبت نیز دارد که نوشتن همه آن‌ها از حوصله این مطلب خارج است، دقیقا مثل عناوین اولیه سری بازی سایلنت هیل. 

در بازی تپه خاموش: ریشه‌ها داستان «ترویس گِرِیدی» را دنبال می‌کنیم. یک راننده کامیون که همان‌طور که اقتضای شغلش است، شخصی است زمخت و آرام در ظاهر، ولی از درون دریایی طوفانی است. تراویس در شبی که در حال گذر در جاده‌ای بارانی است، ناگهان با یک شبح روبرو می شود و ناچارا کنار می زند تا ببیند چه کسی سر راه بوده. ولی در همین موقع راه را گم می‌کند و سر از شهر سایلنت هیل درمی‌آورد. این نسخه نیز مثل بازی Silent Hill: Shattered Memories بازگشتی به نسخه ی اول این سری است، منتها این دفعه بیشتر با داستان «آلسا» و نفرین شهر سایلنت هیل روبرو می‌شویم. 

شخصیت ترویس بسیار صیقل یافته و پخته است. وی پر از تروماها و شوک‌های دوران کودکی است؛ وی حقایق تاریکی دارد که در طول بازی شما را تشویق به دانستن این شخصیت می‌کند. تمام دشمنان بازی نیز بازتاب ناخودآگاهش هستند (مانند نسخه های اولیه سری). برای مثال موجوداتی در بازی وجود دارند که مانند گوزن یا سایر حیوانات هستند و با شاخ زدن به ترویس ضربه می‌زنند؛ آنها نمادی از تصادفات ناخواسته ترویس با حیوانات درون جاده‌اند.

همچنین بخوانید: فیلم Return to Silent Hill با الهام از داستان نسخه دوم سایلنت هیل ساخته می‌شود.

در سوی دیگر بازی پر از ارجاعات ادبی است، حتی برای بخشی از بازی باید کمی در مورد شکسپیر و نمایشنامه «طوفان»بدانید! البته اگر آنتاگونیست عظیم و ترسناک این نسخه، یعنی قصاب به شما اجازه بدهد. خلاصه این‌که بازی تپه خاموش: ریشه‌ها را از دست ندهید!

رده بندی بازی های Silent Hill
با کمی بی‌دقتی، ممکن بود گلوله کم بیاورید و باقی بازی را با این کلنگ سر کنید…

نقطه آغاز سری بازی تپه خاموش، چیزی که در ابتدا قرار بود صرفا رقیبی برای سری بازی Resident Evil باشد تا شرکت کونامی نیز بتواند از سفره سبک وحشت سهمی داشته باشد؛ اما در میانه ساخت، چنان پتانسیلی برای خاص بودن نشان داد که شرکت تیم سایلنت برای ساخت ادامه آن نیز اعلام آمادگی کرد. 

نخستین قسمت سایلنت هیل، رویکردی به نسبت محافظه‌کارانه داشت اما می‌خواست ثابت کند که یک بازی معمولی دیگر در ژانر وحشت نیست. شخصیت «هَری میسِن» در راه برگشت به همراه دخترش، تصادف می‌کند و برای یافتن دخترکش مسیر او به برزخ شهر سایلنت هیل می‌افتد. قسمت یک برای زمان خودش خوش‌ساخت بود. برای مثال با قدم‌زدن در آن کوچه معروف اول بازی، ناگهان تمام محیط تاریک می‌شد و سپس تغییر شکل و رنگ می‌داد، چیزی که برای زمان خودش و بدون متوسل شدن به بارگذاری، بسیار خوب بود.

شاید برایتان خواندن باشد: رمان سایلنت هیل ۲ – بخش اول

ضمن این‌که بازی از کارگردانی سینمایی، بهره‌های بسیار برده بود و عملا دکوپاژ سینمایی داشت. البته از دکوپاژهای نسخه اول در آن فیلم اقتباسی ضعیف سال ۲۰۰۶  نیز استفاده کرده بودند؛ اما بی‌فایده. از حیث گیم‌پلی و حتی شاید روایت، نسخه اول بسیار بی‌رحم است. تقریبا با تمام چیزهای سخت و ناامیدکننده در این نسخه روبرو می‌شویم.

راهروهای پر از اتاق که شاید هیچ خشاب یا آیتم سلامتی درخود نداشته باشند، دشمنان کارگردانی شده‌ای که اگر چشمتان را باز نکنید شما را درجا خواهند کشت (برای مثال هیولای درون کمد آشپزخانه را به‌یاد بیاورید). از همه بی‌رحم‌تر، بازی هیچگونه راهنمایی برای چگونگی انجام دادن کارها نمی‌کرد، کافی بود بی‌دقتی کنید تا اسلحه مهمی را نبینید و از دست بدهید؛ یا از آن بدتر بازی هیچ چیزی درباره پایان‌های خوب یا بد نمی‌گفت. با کمی بی‌دقتی پایان بد منفی نصیبتان می‌شد. 

معتقدم که پریشان‌کننده‌ترین معماها را این نسخه در میان بقیه عناوین فرانچایز داشت. مثلا معمای پیانو و مسئله «پنج پرنده خاموش» یا گل سرسبد معماهای سخت، «معمای صور فلکی» در اتاق بیمارستان. معماهای نسخه اول سایلنت هیل به طرز عجیبی عادت به گمراه کردن بازی‌باز داشتند؛ به شخصه روزها در معمای صور فلکی گیر کرده بودم. وقتی که از پاسخش مطلع شدم بسیار احساس پوچی می‌کردم زیرا جواب معما بسیار ساده‌تر از آنچه بود که فکر می‌کردم.

بهترین بازی Silent Hill
جنگیدن در این نسخه واقعا راه حل هوشمندانه‌ای نبود…

در این بخش از رده‌بندی بهترین بازی های سایلنت هیل، به یکی از جالب‌ترین و در عین حال منفورترین نسخه‌های این سری می‌رسیم. بازی Silent Hill 4: the Room که نخست قرار بود به کل عنوانی خارج از این فرانچایز باشد، بعد از مشورت‌های سازندگان یعنی تیم سایلنت به این نتیجه رسیدند که این بازی بهتر است قسمت چهارم فرانچایز سایلنت هیل باشد. 

بازی Silent Hill 4: the Room از برخی از بهترین ایده‌های این فرانچایز بهره می‌برد اما متاسفانه تعدادی از المان‌هایش نیز هستند که به تنه این بازی ضربه می‌زنند. داستان به صورت کلی در مورد «هنری تاون شِد» است که پس از دیدن کابوس‌هایی که امانش را بریده‌اند، یک روز خود را در آپارتمانش می‌یابد که سرتاسر قفل و زنجیر شده و هیچ راهی رو به بیرون ندارد.

در دنیای بازی بخوانید: یادداشتی به مناسبت ۲۰ سالگی Silent Hill 2

هنری با بیشتر گشتن خانه‌اش، حفره‌ای در دیوار دستشویی‌اش می‌یابد؛ او که راهی برای خروج ندارد به درون حفره می‌خزد تا بیرون برود و دلایل حبس شدنش را بیابد؛ غافل از این‌که این حفره راهی جز به برزخ سایلنت هیل ندارد. همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته‌ایم، فرانچایز سایلنت هیل مملو از ارجاعات ادبی است، و همین شروع بازی سایلنت هیل ۴ نیز ارجاع مستقیمی به رمان «آلیس در سرزمین عجایب»نوشته «لوییس کارول» است (آلیس هم از طریق حفره ی پای درخت به سرزمین عجایب می‌رفت).

اگر بازی سایلنت هیل ۳ سخت‌ترین در معماها باشد، بدون شک بازی سایلنت هیل ۴ سخت‌ترین در اکشن است. هنری از همان نخستین مراحل، راه سختی برای رسیدن به جواب سوال‌هایش دارد. دشمنان این نسخه بسیار سخت‌جان هستند و جنگیدن با آن‌ها معمولا سودی جز از دست رفتن درصد بسیاری از سلامتی و مهمات هنری دربر نخواهد داشت.

این در حالی است که بدبختی‌های شما و هنری در همین‌جا تمام نمی‌شود، در میانه بازی با دشمنان جدیدی به نام «ارواح»(ghosts) روبه‌رو خواهید شد که بسیار موی دماغتان می‌شوند. بر این نوع دشمنان، دیگر آن حقه قدیمی از دری داخل رفتن و دور شدن جواب نمی‌دهد؛ ارواح در همه ی اتاق‌های بازی می‌توانند همراهتان بیایند. حتی در یک سوم پایانی بازی، در خانه‌تان هم می‌توانند بیایند و دمار از روزگارتان دربیاورند.

silent hill, چند برتر, شرکت کونامی (Konami)
فضاسازی این نسخه حتی اگر از نسخه دوم بهتر نباشد؛ هم سطح آن است

مگر می‌توان چهره زیبا و مالیخولیایی شخصیت اصلی بازی سایلنت هیل ۳، یعنی «هِدِر مِیسِن» را از خاطر برد؟ مگر موسیقی خارق‌العاده آکیرا یاموئوکا (که به‌نظرم اوج فعالیتش در سری بازی سایلنت هیل، همین نسخه سوم است) فراموش کرد؟ موسیقی این نسخه چنان ماندگار است که هنوز از قطعه never forgive me, never forget me در قالب meme استفاده می‌شود. علاوه بر این، خود بازی نیز به اندازه موسیقی و شخصیتش خوش‌ساخت و زیبا بود. 

داستان نسخه سوم به نوعی روشن‌کننده جریانات بازی سایلنت هیل ارجینال است؛ و این‌طور به‌نظر می‌آید که پایان اصلی نسخه یک همان پایان خوب بوده. زیرا در غیر این صورت، اتفاقات بازی سایلنت هیل ۳ بی‌معنی‌اند. ما کنترل هِدِر مِیسِن را بر عهده داریم؛ دخترکی که تازگی هفده‌ساله شده است. وی با شخصی روبرو می‌شود به نام «کلادیا»، که ادعا دارد هدر خداست و قرار است بندگانش را با دستانی خونین به سوی بهشت برین راهنمایی کند! 

معماهای این نسخه در سطح دیگری قرار دارند. البته که برخلاف سختی اکشن در نسخه چهارم، این نسخه هرچقدر هم معماهایش سخت شود، باز هم حل کردن آنها (برخلاف معماهای زمخت قسمت یک) لذت‌بخش است. برای مثال معما مجموعه« آثار شکسپیر»یا معمای «رمزِ درِ بیمارستان» که همگی از پیچیدگی‌های بخصوصی حتی در درجه سختی متوسط بهره می‌برند؛ اما به هیچ وجه چیزهای غیرممکنی نیستند. 

از سوی دیگر، محیط‌های بازی بزرگتر از نسخه دوم شده‌اند. بیمارستان «آلکمیلا» که در نسخه دوم شاهدش بودیم، حالا چندین بخش جانبی دیگر دارد و تقریبا همه قسمت‌هایش در بخش کابوس تغییر یافته است. تعدادی آیتم‌های جدید نیز به بازی اضافه شده‌اند که فایده خاصی ندارند، مثلا جلیقه ضدگلوله که کاربردش همچون نامش است، اما چنان کٌندتان می کند که عطایش را به لقایش ببخشید.

اما، بازی سایلنت هیل ۳ را تجربه کنید، حتی اگر برای بار چندمتان باشد. چرا که بدون شک از بهترین بازی‌های سایلنت هیل است.

در بخش اخبار  بخوانید: کشف دو راز از بازی Silent Hill 2 پس از گذشت ۱۷ سال از زمان انتشار آن

silent hill, چند برتر, شرکت کونامی (Konami)
این تصویر نه تنها در اذهان، بلکه در تاریخ ویدیوگیم نیز ماندگار خواهد بود

شاید لغو شدن بازی Silent Hills یکی از بزرگترین تراژدی‌های دنیای گیم است. کونامی که خود با سیاست‌های پول‌پرستانه‌اش این بازی را لغو کرد، حالا (همان‌طور که بالاتر گفتیم) به این نتیجه رسیده که باید از ابتدا مسیری که کوجیما شروع کرده بود را پیش می‌برد. دلیل این‌که دموی P.T را در این جایگاه گذاشتیم نیز همین است، به نسبت وسعت کوچکش، به طرز شگفت‌انگیزی بر صنعت گیم و بخصوص بازی‌های ژانر ترسناک تاثیر گذاشت.

نظر دل تورو را نیز بخوانید: گیلرمو دل‌ تورو: لغو پروژه P.T احمقانه بوده است

به طوری که پس از عرضه آن، موجی میان بازی‌سازها افتاد و آن‌قدر بازی‌های ترسناک شبیه این دمو شدند که اصطلاح «کپی پی‌تی» را به خیلی از آن‌ها می‌دادند. دمو P.T را دو اسم بسیار عظیم یدک می‌کشیدند: «هیدئو کوجیما» و فیلم‌ساز صاحب اسکار سینما، «گیلرمو دل تورو». هر دوی این افراد خبرگان ژانر وحشت بودند، علت اتمسفر و تاثیرگذاری خارق العاده P.T نیز همین بود.

پی.تی در اوج سادگی، هرچیزی که یک سایلنت هیل را می‌ساخت، داشت: اتمسفر گیرا، داستان فوق‌العاده سیاه، معما و از همه مهم‌تر، آنتاگونیست به‌یادماندنی. ناگفته نماند که آنتاگونیست بازی سایلنت هیل: پیام کوتاه هم شباهت بسیاری به دشمن این نسخه دارد؛ باز هم مدرکی دیگر که کونامی بی‌دلیل P.T را لغو کرد.

داستان صرفا در یک راهرو می‌گذشت که سه وجه داشت و احتمالا بیش از چند بار از آن گذر نمی‌کردید. اطلاعات بسیار گنگ و خامی را از داستان داریم، اما چنین برمی‌آمد که خانواده‌ای را شاهد هستیم که مادر، زوری سقط جنین کرده و خود نیز کشته شده و پدر سوءاستفاده‌گر و مریضی در خانه بوده که این بلاها را به سر مادر آورده. نام مادر «لیسا» است که با همان حالت روح‌گونه و دهشتناکش شما را در راهروهای بازی شکار می‌کند. البته با توجه به کارنامه سینمایی دل تورو، چنین داستانی نیز آشناست. 

کونامی همواره بخاطر لغو این عنوان در اذهان منفور خواهد بود. متاسفانه دمو P.T دیگر به‌صورت رسمی در دسترس نیست و تنها می‌توان نسخه بازسازی‌شده غیررسمی آن را روی رایانه تجربه کرد.

و اما بهترین بازی سایلنت هیل، اثری نیست جز بازی‌ای که ریمیکش مورد انتظارترین بازی دنیای بازی در سال ۱۴۰۳ است:

silent hill, چند برتر, شرکت کونامی (Konami)
بی نقص…

احتمالا از همان اول قابل حدس‌زدن بود که جایگاه نخست لیست بهترین بازی سایلنت هیل، به شاهکار این فرانچایز، یعنی بازی Silent Hill 2 می‌رسد. متاسفانه در این قالب نوشتار نمی‌توان از این بازی زیاد گفت، در حالی که احتمالا بتوان برایش یک مقاله علمی-پژوهشی صدصفحه‌ای نوشت. پس در کمال موجزگویی سعی می‌کنیم از فضایل این بازی بگوییم.

داستان سرراست است، «جیمز ساندرلند» سه سال پس از مرگ همسرش نامه‌ای به دستش می‌رسد که او را به شهر سایلنت هیل برای دیدار همسرش دعوت می‌کند؛ غافل از این‌که نامه بیش از این‌که دعوت برای دیدار باشد، دعوت برای محاکمه است. بالاتر گفتیم که سری بازی سایلنت هیل از مفاهیم روانکاوی «فروید» بسیار بهره می‌جوید. این‌جا نیز چنین است، دشمنان جیمز بخشی از ناخودآگاه او، امیال او (مانند مانکن‌ها و پرستارها)، و حتی ایگو و سوپرایگوی (من و فرامن) او هستند که مثالش نیز همان کله هرمی معروف است. 

بازی از پیچش‌های خاص خودش بهره می‌برد، برای مثال مراحل بازی همگی به شکلی طراحی شده‌اند که بخشی از ذهن جیمز را نشان دهند. مثلا در بخش آپارتمان، می‌توان در هر اتاق تکه‌هایی از خاطرات جیمز را یافت. اتاق خیاطی همسر جیمز، مری و لباس او که بر مانکنی آویزان است. یا راهروهای طولانی هتل، که صدای گوش‌خراش ضجه‌های همسر جیمز را می‌شنویم.

همچنین بخوانید: ساخت ریمیک بازی Silent Hill 2 به خوبی پیش می رود

دیگر شخصیت‌های بازی نیز هرکدام نشان‌دهنده گناهی به‌خصوص یا آسیب روانی خاصی هستند. مثلا شخصیت «آنجلا» قربانی تعرض از سوی محارم است و شخصیت «اِدی» گناهش پرخوری است. باید بدانید که در بازی جدید Silent Hill: Short Message اولین باری نیست که این فرانچایز ترسناک به سراغ مقوله خودکشی رفته؛ بلکه در بازی سایلنت هیل ۲ نیز هست.

از موسیقی بی‌نقص یامائوکا که بگذریم، باید به کله هرمی با طراحی هنرمندانه ماساهیرو ایتو برسیم. این شخصیت که نخستین بار در این قسمت دیده شد، نمادی از خود جیمز است و ناتوانی وی در پذیرفتن تقصیراتش. جالب این‌جاست که نحوه معرفی و کشته‌شدن این شخصیت نیز بسیار جذاب است، کله هرمی قابل کشتن نیست جز به طریق خود جیمز و اینکه او قبول تقصیر کند.

غول همسر جیمز، «ماریا» نیز بسیار جذاب و قابل توجه است و طراحی آن تماما به گونه‌ای است که جیمز همسرش را می‌دیده: یک معلول زمین‌گیر. استودیو بلوبرتیم برای ریمیک بازی سایلنت هیل ۲ کار بسیار بسیار سختی را در پیش دارد، زیرا چیزی که بی‌نقص است را نمی‌توان بهتر کرد.

راستی، در بازی سایلنت هیل ۳ اگر به موقعیت‌ها و مکان‌های قسمت دوم بروید، هِدِر کنایه‌های بامزه‌ای برای جیمز می‌گویند.

امیدواریم مقاله بهترین بازی های سایلنت هیل شما را به عناوین قدیمی یا بازی کردن بهترین بازی Silent Hill که هنوز بازی نکرده‌اید تشویق کرده باشد. همراهان وبسایت دنیای بازی، بهترین بازی سایلنت هیل از نظر شما کدام است؟

source

توسط funkhabari.ir