بیشتر از یک دهه از سهگانه بتمن کریستوفر نولان گذشته است و هنوز که هنوزه طرفداران از این سهگانه به عنوان بهترین فیلمهای بتمن یاد میکنند و فیلمی از بتمن منتشر نشده که بتواند با آن برابری کند.
با اینکه در مجموعه فیلمهای DCEU نسخه دیگری از بتمن با بازی بن افلک را دیدیم، اما به قدری خوب نبود که بخواهد در ذهن طرفداران باقی بماند. فیلم The Dark Knight Rises در زمان عرضه به دلیل ضعیفتر بودن نسبت به سری قبلی خود کمی مورد انتقاد قرار گرفت، اما با اینحال اثری بسیار سرگرمکنندهای است.
فیلم The Dark Knight Rises دارای بهترین و خاطرهانگیزترین دیالوگها در تمام فیلمهای بتمن است و شاید فیلم بینقصی نباشد، اما به شکلی لذتبخش و فراموشنشدنی سهگانهی بتمن را به پایان میرساند. در این فیلم شاهد هنرنمایی تام هاردی در نقش بین و مایکل کین در نقش آلفرد هستیم که به نوبهی خود دیالوگهای تاثیرگذاری را میگویند.
۱۵- «خودت رو نجات بده، دیگه به این مردم مدیون نیستی، تو همه چیز بهشون دادی» – سلینا کایل (آن هاتوی)
سلینا کایل (با بازی آن هاتوی) بخشی از پایان خوش بروس وین بود و قلب شکستهی بروس را پس از مرگ ریچل دوباره زنده کرد. پس از برخورد اولیهی آنها، سلینا کایل بتمن را به عنوان کسی که هست و هدفی که دارد درک میکند و به همین خاطر رابطهی آنها به سرعت رشد میکند. همچنین سلینا یکی از دلایلی است که بروس، بتمن بودن را ترک میکند و این دیالوگ به خوبی آن را نشان میدهد.
۱۴- «تو از مرگ نمیترسی، فکر میکنی که این تو رو قویتر میکنه، اما باعث ضعف تو هست.» – زندانی کور (یوری گراویل)
یکی از موضوعات و ویژگیهای فیلم The Dark Knight Rises این است که ایده و ماهیت بتمن را به چالش میکشد. این دیالوگ این ایده را مطرح میکند که بتمن یک خدا نیست و ضعفهای خودش را دارد. با اینکه بین او را به شکلی فیزیکی شکست میدهد، این بروس وین است که باید خودِ دیگرش را شکست دهد تا پیروز شود و همهی اینها با یک زندانی کور شروع میشود.
۱۳- «قهرمان میتونه هرکسی باشه، حتی مردی که یک کار ساده انجام میده و کتی رو میاندازه روی دوش یک بچه تا بهش بگه دنیا هنوز به آخر نرسیده» – بروس وین (کریستین بیل)
تمام فیلمهای بتمن مخصوصا سهگانهی The Dark Knight بدون حضور جیم گوردون معنی نمیدادند و شاید بتوان او را قهرمانی بزرگتر از بتمن دانست چرا که در میان افراد فاسد به صورت آشکار برای مبارزه با آنها تلاش میکرد و خطرش را به جان میخرد. حتی اگر موقعیت خطرناکی وجود داشته باشد او دربرابرش ایستادگی میکند، چون که او مرد خوبی است. بروس نیز با این دیالوگ هویتش را برای جیم گوردون فاش میکند و به او یادآوری میکند که چه مرد خوبی است.
۱۲- «گفتن کلمهی بیگناه برای گاتهام یکم زیادهرویه» – میراندا تیت (ماریون کوتیار)
بتمن همیشه سعی داشته تا شهر گاتهام را نجات دهد با اینکه میدانیم گاتهام یکی از بدترین و فاسدترین شهرهای دنیای دی سی است، اما با اینحال بروس وین خوبی را در این شهر میبیند و تلاش میکند تا آن را نجات دهد. پس از مشخص شدن هویت بروس وین، تالیا الغول این حقیقت تلخ را به بروس گوشزد میکند که اگر به آن فکر کنیم منطقی بنظر میرسد. با اینحال تعهد بروس وین به گاتهام قابل تحسین است و تسلیم نخواهد شد.
۱۱- «یک طوفان در راهه، آقای وین.» – سلینا کایل (آن هاتوی)
پیچیدهترین شرورها آنهایی هستند که نقشههای شیطانیشان ریشه در حقیقت دارد. در فیلم The Dark Knight، سلینا کایل کسی است که بین را به عنوان همچین شروری معرفی میکند. این دیالوگ به بهترین شکل خلاصهای از آنچه گاتهام تبدیل شده را بیان میکند، یک گنداب پر از فساد خودخواهانه که در آن ثروتمندان چاق میشوند و فقرا قربانی میشوند.
یک طوفن در راهه، آقای وین. شما و دوستانتان بهتر است درها را محکم ببندید، چون وقتی طوفان برسد، همه شما تعجب خواهید کرد که چطور فکر میکردید میتوانید اینقدر خوب زندگی کنید و برای بقیهی ما کم بگذارید.
۱۰ – «هیچوقت نمیخواستم که به گاتهام برگردی» – آلفرد (مایکل کین)
مدتها قبل از آن که آلفرد در پایان فیلم بفهمد بروس مرگ خود را جعل کرده است، پایان خوشی برای بروس را با افشاگری تلخی ترسیم میکند. انگار که آلفرد میدانست جوهرهی وجودی بروس چیست و اینکه هیچوقت نمیتواند از زخمها و ترسهایش فرار کند.
یادت میاد گاتهام رو ترک کرده بودی؟ قبل از تمام این جریانات، قبل از اینکه بتمن بشی؟ هفت سال نبودی و برای هفت سال صبر کردم و امیدوار بودم که هیچوقت برنگردی. هر سال به تعطیلات میرم، به فلورانس، به کافهای که کنار رود آرنو هست. اونجا میشینم و یه نوشیدنی سفارش میدم. این فانتزی و خیال رو دارم که به اون سمت میز نگاه میکنم و تو رو میبینم، همراه همسرت و شاید هم چندتایی بچه.
تو چیزی به من نمیگی، من هم چیزی به تو نمیگم. اما هردوی ما میدونیم که از پسش براومدی، میدونیم که خوشحالی. هیچوقت نمیخواستم که به گاتهام برگردی، همیشه میدونستم که اینجا چیزی جز درد و تراژدی برای تو نیست. همیشه چیزی بیشتر از این برای تو میخواستم، هنوز هم میخوام.
۹- «هدف این بود که یک نماد بشه. بتمن میتونه هرکسی باشه و هدف اصلی همین بود» – بروس وین (کریستین بیل)
پایان فیلم The Dark Knight Rises نشان میدهد که بتمن صرفا محدود به بروس وین نیست و بتمن را میتوان به عنوان یک نماد دید. درک آن در ابتدا سخت است چرا که درد و رنج بروس وین دلیلی بود تا او نقاب و شنلش را به عنوان نگهبان شنلپوش گاتهام به تن کند.
درواقع او به این خاطر یک نماد بود چون به نسبت فساد شهر گاتهام نامتعارف است با آن حجم از فساد همخوانی ندارد و میتوان او را نمادی از محافظت و نگهبانی دانست. همچنین یاد این سخن بروس وین در فیلم Batman Begins میافتیم:
مردم به مثالی دراماتیک نیاز دارند تا آنها را از بیتفاوتی بیرون بیاورد، من نمیتوانم این کار را به عنوان بروس وین انجام دهم. به عنوان یک انسان، از گوشت و خونام، میتونم نادیده گرفته بشم و نابود بشم، اما به عنوان یک نماد فساد ناپذیرم و میتوانم جاودانه بشم.
۸- «خاکت نمیکنم، به اندازهی کافی اعضای خانوادهی وین رو خاک کردم» – آلفرد (مایکل کین)
سرگذشت و صحبتهای آلفرد در فیلم The Dark Knight Rises بسیار غمناک است و درد و رنج او را نشان میدهد. او یادآور بهای قهرمان بودن است و دلیل اینکه چرا بتمن فقط زمانی کار میکند که ارتباط شخصیای با کسی نداشته باشد. آلفرد درد و رنج زیاد را پشت سر گذشته، به حدی که در این صحنه وظیفهی خود را نادیده میگیرد و از اربابش بروس سرپیچی میکند.
۷- «تا زمانی که ماسک نذاشته بودم برای هیچکس مهم نبود که کی هستم» – بین (تام هاردی)
لباس مبدل و پوشش مخفی همیشه یکی از بخشهای اصلی دنیای بتمن است و این فیلم نیز به خوبی آن را به نمایش گذاشته است. در این دیالوگ میبینیم که انحراف و شرارت بین و جوکر تا مقداری شبیه به هم میباشد، او دربارهی قدرت نماد و عقاید صحبت میکند، همان چیزی که درنهایت باعث میشود تا بتمن خودش را بازنشسته کند.
۶- «من هنوز به بتمن ایمان دارم، حتی اگر تو دیگه ایمان نداری» – جان بلیک (جوزف گوردون لویت)
جان بلیک در فیلم The Dark Knight Rises نقش یک شخصیت اخلاقمدار را دارد. یک پلیس فسادناپذیر که پس از پی بردن به سرپوش گذاشتن جیم گوردون بر جنایات هاروی دنت، با ایمان خودش درگیر میشود. جان بلیک در یک صحبت طولانی تایید میکند که به بتمن و نجات گاتهام ایمان دارد.
دیدار بلیک و بروس همچنین قدم بزرگی است تا بروس او را به عنوان جایگزین خودش بپذیرد، بروس خودش را در بلیک میبیند و بالاخره فرد دیگری میتواند به جای او وظایفش را به عهده بگیرد.
۵- «من مجازات گاتهام هستم، آمدهام تا زمان قرض گرفته شدهای که در آن زندگی میکردید را به پایان برسانم.» – بین (تام هاردی)
جان دگت تصور میکرد که تمام قدرت را در اختیار دارد، تا زمانی که بین این دیالوگ را میگوید و میفهمد که که هدف بین به آتش کشیدن گاتهام است. جان دگت به چشمان بین خیره است، میداند قدرتی در برابر این شرور تمام عیار ندارد و به نقشهی شوم بین برای گاتهام گوش میدهد.
۴- «فکر میکنی که تاریکی متحد توست، اما تو فقط با تاریکی خو گرفتی. من درونش متولد شدم، من رو شکل داده» – بین (تام هاردی)
با اینکه صدای بین آنقدری واضح و صاف نیست که به خوبی آن را بشنویم، اما صحبتها و حرفهایش را به خوبی و به شکلی دیدنی میگوید که دوست داریم حرفهایش را بشنویم. حتی در دنیای واقعگرایانهی نولان، بین فرای واقعیت است و منشا خود را جوری بیان میکند که انگار با یک افسانه طرف هستیم. در این سکانس او خصوصیات بتمن را به درجهای میرساند که انگار چیزی جز نمایشی پوچ نیست.
فکر میکنی که تاریکی متحد توست، اما تو فقط با تاریکی خو گرفتی. من درونش متولد شدم، من رو شکل داده. تا زمانی که یک مرد نشده بودم نور رو ندیدم، تا اون موقع برای من چیزی جز کوری وجود نداشت. سایهها بهت خیانت کردن چون به من تعلق دارن. بهت نشون میدم تا زمان اجرای عدالت کجا رو برای خودم ساختم و بعد شکستت میدم. اسلحه خونهی با ارزشت رو با احترام میپذیرم، بهش احتیاج داریم. داشتم به این فکر میکردم که کدوم زودتر میشکنه، روحت….. یا بدنت.
۳- «گرمای سوختن ۱۲ میلیون نفری رو حس کن که ناامیدشون کردی.» میراندا تیت (ماریون کوتیار)
شاید برملا شدن هویت میراندا تیت به عنوان تالیا الغول در آن زمان چندان با استقبال خوبی روبرو نشد، اما با اینحال با توجه به حضور نسبتا کمی که در این فیلم دارد، به خوبی به عنوان یک شرور عمل میکند. آلفرد در فیلم قبلی گفته بود که بعضی از انسانها دوست دارند که سوختن جهان را ببینند و تالیا الغول نمونهای از این انسانهاست.
او میخواهد گاتهام را به آتش بکشد، نه برای اینکه صرفا سوختن گاتهام را ببیند، بلکه بخاطر عذابی که بتمن از آن خواهد کشید، سرنوشتی بدتر از مرگ برای محافظ این شهر.
۲- «چرا سقوط میکنیم؟ برای این که یاد بگیریم خودمون رو بالا بکشیم.» – آلفرد (مایکل کین)
اندیشهی آلفرد از شکست را میتوان جزوی از تفکر والا و عمیق فیلسوفانه دانست. این دیالوگ به قدری انگیزهبخش است که سخت میشود آن را فراموش کرد و همچنین انعکاسی از حرفی است که توماس وین به بروس در فیلم Batman Begins میگوید. این دیالوگ آلفرد نیز به ما نقش او را در زندگی بروس به عنوان یک والد یادآوری میکند، او تنها یک خدمتکار نیست، بلکه برای او نقش پدری حامی و دلسوز را دارد.
۱- «وقتی گاتهام تبدیل به خاکستر شد، بهت اجازه میدم که بمیری.» – بین (تام هاردی)
فیلم The Dark Knight Rises اندیشهی عجیبی را از مرگ نمایش میدهد، چون که بروس و بین هردو از پر از رنج هستند. پایان سهگانهی بتمن نولان دربارهی درد و رنج است، بروس هنوز با مرگ ریچل درگیر است و بین تنها وقتی به او اجازهی مرگ را میدهد که نابودی گاتهام را ببیند، همچین مرگی برای بروس ترسناک خواهد بود. بروس خواهان مرگ است، چه به صورت نمادین و چه واقعی، بین او را خواهد کشت اما نه تا وقتی که مطمئن شود بروس دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
بروس وین: چرا من رو نمیکشی؟
بین: تو از مرگ نمیترسی… ازش استقبال میکنی. مجازاتت باید سختتر باشه.
بروس وین: شکنجه؟
بین: آره، اما نه شکنجهی بدنت… شکنجهی روحت.
در ادامه بتمن دوباره با بین روبرو میشود و او را شکست میدهد، وقتی از بین میپرسد که ماشهی بمب کجاست اما بین جوابی نمیدهد، بتمن از این دیالوگ دوباره استفاده میکند و با طعنه به بین میگوید: پس اجازه میدم که بمیری.
منبع: ScreenRant
source