آیدا پناهنده چه در ساختههای سینمایی خود و چه در سریال «در انتهای شب» نشان داده که روایتگر خوبی برای ملودرامهای زنانه به حساب میآید.
به گزارش فیلمنت نیوز، طبقه متوسط که بخش مهمی از کشورمان را تشکیل داده، بخشی از ملودرامهای تولید شده در تلویزیون سینما و سریالهای تولید شده در پلتفرمها را پوشش می دهد. بخشی از آن به گستردگی و تاثیرگذاری این طبقه و بخش دیگر آن به ظرفیت بالای طبقه یاد شده برای قصهگویی بازمیگردد. قصههایی باورپذیر و تاثیرگذار که بالقوه مخاطبان میلیونی دارد و میتواند گیشه گرمی را برای محصولات ذکر شده رقم بزند. در سالهای اخیر و لا به لای سریالهای تولید شده در پلتفرمهای نمایش آنلاین گاه به آثاری با تکیه بر ویژگیهای طبقه فوق و فراز و نشیبهایش برمیخوریم که سریال «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده، تهیهکنندگی محمد یمینی و محصول پلتفرم فیلمنت یکی از شاخصترین آنها محسوب میشود؛ سریالی پرتماشاگر که ظهر گذشته قسمت پایانی آن در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
عمده موفقیت «در انتهای شب» در مواجهه با مخاطبان، به فیلمنامه پرجزییات آن نوشته آیدا پناهنده و ارسلان امیری بازمیگردد که به خوبی از ویژگیهای ژانر ملودرام و فرمولهای کلیدی آن بهره جسته است آن هم به شکلی که تکراری به نظر نرسیده و ذهن مخاطب را با قصه و شخصیتهای خود درگیر کند. برای هر قسمت نیز اسمی گذاشته شده که هر یک از دل قصه آن بیرون میآید برای مثال میتوان به قسمت نخست و عنوان اتوبوس جهانگردی اشاره کرد که مخاطب آشنا با این انیمیشن جذاب به خوبی آن را درک میکند. در همین قسمت، ماهی و بهنام و پسر کم سن و سالشان به اندازه به تماشاگر معرفی شده و به اشتباه سوار اتوبوس نهاد امنیتی شدن بهنام به عنوان یکی از شخصیتهای محوری، نقطه عطف را شکل میدهد. اتفاقی که آتش زیر خاکستر اختلافهای ریز و درشت بین بهنام و ماهی را شعلهور کرده و در نهایت آنها را به جدایی میرساند؛ نقطه عطف بعدی که ضربه سنگینی به تماشاگر وارد کرده و بحران را از زاویهای متفاوت به تماشاگر عرضه میکند.
پناهنده و امیری برای پروبال دادن به قصه خود و از ریتم نیفتادن آن، ماهی و بهنام را در خلاء ناشی از جدایی قرار داده و داستانکهایی را با محوریت این دو خلق کرده که مهمترین آن به آشنایی بهنام با ثریا زن همسایه و دیگری برخورد دوباره ماهی با دوست و همکلاسی دوران دانشگاه است که اینک نقاش مشهور و ثروتمندی شده است. دو رابطهای که از خلاء اشاره شده نشات گرفته و در آخر هم به نتیجه مثبتی نمیرسد. با این حال این دو داستانک تاثیرگذار و جذاب از کار درآمده و نقاط عطفی را رقم زده و منحنی تنش را بالا نگه میدارد برای مثال میتوان به برخورد تصادفی کاتر به شکم دوست نقاششان هنگام بیرون بردن تابلو از خانه بهنام اشاره کرد که هم نقطه عطفی را شکل داده و هم از آن در قسمتهای بعدی به عنوان یک مهره کلیدی بهره گرفته میشود.
در ملودرامهایی از این جنس، شخصیتپردازی اهمیت فوق العادهای پیدا کرده و از این حیث «در انتهای شب» در وضعیت خوبی به سر میبرد. ماهی به عنوان قهرمان زن داستان، زنی از طبقه متوسط و روشنفکر است که بسیاری از نیازهای روحیاش چه در خانه پدری و چه در زندگی مشترک نادیده گرفته شده و این زخم کهنه به یکباره سر باز کرده و به یک جدایی دردناک ختم میشود. در طرف دیگر، بهنام هم زخمهایی دارد که بخشی از آن به گذشته و بخش دیگرش به زندگی مشترک برمیگردد. کار مهمی که امیری و پناهنده انجام داده اند، سر خوردن روی الاکلنگی است که ماهی و بهنام سوار آن شدهاند به گونهای که تماشاگر در چرخش دائمی میان این دو بوده و نمیتواند تنها با یکی از آنها همذاتپنداری کند. در رابطه با شخصیتهای مکمل هم از این قبیل ریزهکاریها میبینیم برای مثال میتوانیم به ثریا، پدر ماهی و حکیمه همکار ماهی در گالری اشاره کنیم که جز پدر هیچکدام تیپ نبوده و شخصیتهایی با لایههای درونی جذاب به حساب میآیند.
آیدا پناهنده چه در ساختههای سینمایی خود و چه در سریال «در انتهای شب» نشان داده که روایتگر خوبی برای ملودرامهای زنانه به حساب میآید. قصههایی که ظرافهای خاص خود را داشته و باید ظرافتهای یاد شده در کارگردانی هم کاملا به چشم بیاید. دکوپاژ پناهنده در بسیاری از سکانسها فوق العاده بوده و وجوه کاملا سینمایی دارد. برای نمونه میتوان به گفتگوی دونفره ماهی و بهنام در تاریکی خانه در اواخر قسمت هفتم اشاره کرد. او در انتخاب بازیگرهای خود از اصلی تا مکمل نیز هوشمندانه عمل کرده و آن را به یکی از نقاط قوت کار تبدیل کرده است. از پارسا پیروزفر و هدی زین العابدین و سحر گلدوست تا نسرین نصرتی، پدرام شریفی و علیرضا داودنژاد این آخری عالی بوده و به نوعی سورپرایز سازندگان «در انتهای شب» به حساب میآید.
محمد جلیلوند
در انتهای شب را در فیلم نت تماشا کنید
source