بازیگر خردسال پاتال و آرزوهای کوچک اکنون 39 ساله است. علیرضا رئیسی هنرپیشه موفق و توانا تئاتر، سینما و تلویزیون متولد ۴ مهر ماه سال ۱۳۶۱ که هم اکنون وی 39 سال سن دارد و در تهران چشم به جهان گشوده است. در بخش فرهنگ و هنر در مجموعه فیلم و سریال مجله خبری چشمک با بیوگرافی علیرضا رئیسی بازیگر خردسال فیلم پاتال و آرزوهای کوچک و تصاویر جدید او در 41 سالگی همراه باشید.
عکس های جدید بازیگر خردسال پاتال و آرزوهای کوچک
بیوگرافی علیرضا رئیسی بازیگر خردسال پاتال و آرزوهای کوچک
علیرضا رئیسی متولد ۴ مهر ۱۳۶۱ در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون است. فارغ التحصیل لیسانس زبان انگلیسی و مدیریت اجرایی در خارج از کشور می باشد که از سریال دنیای شیرین شناخته شد و با خانه امن دوباره به تلویزیون بازگشت.
درباره فیلم فیلم پاتال و آرزوهای کوچک
پاتال و آرزوهای کوچک فیلمی است به کارگردانی مسعود کرامتی که در سال ۱۳۶۸ به تهیهکنندگی فرشته طائرپور و وحید نیکخواهآزاد ساخته شد. فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» در سال ۱۳۶۹ در گروه سینماهای کودک — که آن زمان در سینمای ایران وجود داشت — و تعداد دیگری از سینماهای آزاد به نمایش درآمد. در آن موقع این فیلم بدون هیچ وامی با شش–هفت میلیون تومان بودجه ساخته شد و با بلیت متوسط پانزده تومان، حدود یازده میلیون تومان فروش کرد.
ازدواج
علیرضا رئیسی ازدواج کرده و صاحب یک دختر بنام شانا می باشد.
شروع از ۷ سالگی
اولین بار در سال ۱۳۶۷ وقتی ۷ ساله بود با فیلم پاتال و آرزوهای کوچک به کارگردانی مسعود کرامتی بازی در جلوی دوربین را تجربه کرد. دو سال بعد در فیلم مدرسه پیرمردها و شهر در دست بچه ها نیز حضور درخشانی داشت.
در سال ۱۳۷۶ وقتی ۱۵ ساله بود با سریال دنیای شیرین به کارگردانی بهروز بقایی جلوی دوربین رفت و در کنار رضا عطاران و رضا فیاضی به اوج شهرت رسید. در این سریال چهره هایی چون سهیلا عزیزی ، زهرا جواهری و اشکان اشتیاق نیز حضور داشتند.
سال ۱۳۶۸ تا ۷۹ به صورت مستمر در سینما ، تلویزیون و تئاتر بازی می کردم ، سالهای پرکاری بود و رو به رشد بودم و بزرگتر می شدم. کارم با حرفه بازیگری عجیبن شده بود و با همه سختی هایی که داشت قسمتی از زندگی ام شده بود.
حضور در مجموعه دنیای شیرین
دنیای شیرین نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی بهروز بقایی و تهیه کنندگی علی خودسیانی محصول سال ۱۳۷۶ ایران است که از برنامهٔ کودک و نوجوان شبکه ۱ تلویزیون ایران پخش گردید.
این مجموعه تلویزیونی، داستان دو خانواده (هفت شخصیت ثابت) است که گوینده داستان، دختری به نام «شیرین» با بازی زهرا جواهری است. او همراه با پدرش که یک گلفروش، مادرش که یک پرستار، دو برادر کوچکترش که هرسه دانشآموز هستند و در همسایگی آنها دایی آنها و پسر کوچکش در یک طبقه از یک آپارتمان زندگی میکنند. در هر قسمت، آنها با موضوع تازهای درگیر میشوند. مطابق معمول، هر بار بچههای خانواده مشکلی ایجاد میکنند و بزرگترها با هدایت و تدبیر خود، آن را حل میکنند.
مهاجرت ۸ ساله از ایران
در ۱۸ سالگی کم کار شدم ، در دوران بی کاری به سراغ ادامه تحصیل در خارج از کشور رفتم تا بتوانم با فرم و دانش جدید فعالیت جدیدی را در عرصه بازیگری آغاز کنم.
قصه مهاجرت من از معدل پایین شروع شد، میخواستم وارد هنرستان صدا و سیما شوم که متاسفانه من را قبول نکردند و شرایط کنکور آن روزها بسیار سخت بود.
به همین خاطر از کشور خارج شدم و در یک دانشگاه خوب در مقطع کارشناسی زبان انگلیسی خواندم و بعد از آن راهی کشور دیگری شدم و مدیریت اجرایی خواندم.
وقتی برگشتم احساس کردم چقدر از کارم عقب مانده ام ؛ بنابراین دوباره از اول پله ساختم و حدود ۱۰ سال قدم به قدم دوباره گام برداشتم. از سن پایین از ۶ ، ۷ سالگی هرجا میرفتم یکی لپم را می کشید ، یکی موهایم را می کشید و این ابراز علاقه ها با من بزرگ تر شد.
۱۷ سالم که شد دیگر کسی لپم را نمی کشید ولی امضا و عکس می گرفتند، اگر راستش را بخواهید واقعا خسته ام کرد در مدرسه هم خیلی روزهای خوبی نداشتم. البته عملا مدرسه نمی رفتم ، هماهنگ شده بود و من فقط می رفتم و امتحان می دادم.
اما یک روز من را بالا بردند و جلوی ۵۰۰-۴۰۰ تا بچه گفتند این سوپراستار است فیلم بازی می کند همه هم دوستش دارند ولی معدلش ۱۲ است ! خیلی شرایط بدی بود.
بازگشت با خانه امن
از سال ۱۳۹۵ با سریال خانگی عالیجناب دوباره به عرصه حرفه ای بازگشت ، سپس سال ۹۶ فیلم خجالت نکش و سال ۱۳۹۷ با فیلم آپاچی روی پرده سینما رفت. علیرضا رئیسی پاییز ۹۹ هم با سریال خانه امن در نقش (بغاض) یک تروریست داعشی به شدت درخشید. پذیرش ایفای نقش یک داعشی سخت نبود بلکه ایفای نقش داعشی با لهجه آلمانی سخت است البته با کمک آقای معظمی و عوامل توانستم نقش را بازی کنم. نقشم منفی بود و برای من که شخصیت مثبتی دارم، چالش سختی را رقم زد.
خاطره اولین دستمزد
در ۷ سالگی برای اولین فیلم که ۳ ماه تابستان حداقل روزی ۱۰ ساعت سرکار بودم یک دوربین عکاسی ، یک اسکیت پلاستیکی با یک ماشین کنترلی دستمزد گرفتم. آن موقع اصلا رسم نبود که در سینما به بچهها دستمزد بدهند ، من جزو کسانی بودم که بحث دستمزد برای بچه ها را خودم راه انداختم.
برای فیلم دوم که سراغم آمدند گفتم من دستمزد میخواهم به خاطر اسباب بازی بازی نمی کنم! چون من هم دارم مثل بقیه کار میکنم … سال ۶۸ برای مدرسه پیرمردها ۵۰ هزار تومان دستمزد گرفتم! یادم است که همان موقع همه دوستانم را به خوردن بستنی دعوت کردم.
source