با نزدیک شدن به ماه شهریور، بیشتر فصل تابستان سال جاری را پشت سر گذاشتیم. در لابلای تفریحات و خوشگذرانیهای تابستانی، قطعاً وقت برای تجربه بازیهای جدید نیز وجود خواهد داشت. فرصت خوبی است تا در چند هفته باقیمانده از دایره امن بازیهای تکراری خود دور شویم و سراغ تجربه عناوین خاص و متفاوتتر برویم. همانند روال همیشگی این سری مطالب، قرار است پنج بازی جذاب و متفاوت را برایتان معرفی کنیم تا این آخر هفته به تجربه آن بپردازید.
در این آخر هفته برایتان یک بازی معمایی دیگر با مکانیزمهای گیمپلی ساده را معرفی خواهیم کرد که تشابه بسیاری به عنوان What Remains of Edith Finch دارد. در ادامه سراغ یکی از بهترین بازیهای Deck-Building یک دهه اخیر خواهیم رفت و پس از آن یک فیلم تعاملی عجیب و عمیق را برایتان معرفی خواهیم کرد. برای طرفداران ژانر اکشن و ماجراجویی نیز یک اثر کالت فوقالعاده را مدنظر گرفتیم و در نهایت یک بازی اشاره و کلیک با داستانی جذاب برای گیمرهایی که دنبال یک تجربه یک داستان فوقالعاده هستند.
1) حل راز خانهی متروکه در بازی Gone Home
این مطلب را با یک بازی جذاب و داستانی چندلایه و احساسی شروع میکنیم. در بازی Gone Home شما نقش یک دختر جوانی را دارید که پس از سالها دوباره به خانه خود باز میگردد. با این تفاوت که هیچکدام از اعضای خانواده دیگر آنجا حضور ندارند و شخصیت اصلی با یک خانه متروکه مواجه میشود. حالا وظیفه شما بهعنوان بازیکن این است که خانه را جستجو کنید و تلاش کنید با کنارهم گذاشتن سرنخهای مختلف، بفهمید که چه اتفاقی اینجا افتاده است.
این بازی توسط استودیوی Fullbright Company ساخته شده که اعضای تیم آن روی دیالسی بازی بایوشاک 2 کار کرده بودند. از همین جهت است که تلاش بسیاری بر روایت داستان از طریق محیط بازی دارند. Gone Home مکانیزم پیچیدهای ندارد و بیشتر تمرکز روی جستجوی نقاط مختلف خانه و پیدا کردن سرنخ میچرخد. این بخش بازی ممکن است برای تعدادی از گیمرها خستهکننده باشد. از همین جهت بهتر است گیمرهایی سراغ این اثر بروند که دوست دارند یک داستان معمایی خود را تجربه کنند یا برای مدتی از بازیهای هیجانانگیز و اکشنمحور دوری کنند.
همچنین اگر بهدنبال یک بازی هستید که با احساسات شما بازی کند، Gone Home گزینه بسیار خوبی است. در طول حل کردن معمای ترک کردن این خانواده، با اعضای مختلف این خانواده، دغدغهها و مشکلات آنها آشنا خواهید شد. این موضوع باعث میشود تا با این شخصیتها همزاد پنداری کنید و از آنجایی که دغدغه اکثر این افراد چیزهایی هستند که ما در زندگی خود نیز تجربه کردهایم، احساس نزدیکی بیشتر با آنها خواهیم داشت.
2) نگاهی به جاودانگی هنری و روحی در بازی IMMORTALITY
سم بارلو یکی از متفاوتترین بازیسازهای مدرن است که معروفترین ساخته او بازی Her Story است. آقای بارلو تمرکز خاصی روی فیلمهای تعاملی دارد که بازیکنان با تماشا کردن ویدیوهای مختلف باید سر از یک راز و ماجرای طولانی دربیاورند. در بازی IMMORTALITY سرگذشت یک بازیگر را مرور میکنیم که فقط سه فیلم در کارنامه خود دارد و به مشکل مرموزی بهقتل میرسد. بازیکنان باید ویدیوهای مختلف از روند ساخت این فیلمها، خود فیلم و همینطور یک سری ویدیوهای دیگر را تماشا کنند و از لابلای آنها کشف کنند که چه چیزی باعث کشته شدن این بازیگر شده است.
لازم بهذکر است که بازی IMMORTALITY شما را هیچ راهنمایی در طول این مسیر نخواهد کرد. بهعبارتی شما را در انبار کاهی رها خواهد کرد و فقط برایتان میگوید که سوزنی گم شده است، آن را پیدا کنید. نه راهنمایی درکار است و نه حتی اشارهای به اینکه دقیقا دنبال چه چیزی هستید. صرفاً بازی برایتان نشان میدهد که مکانیزمهای بازی چطور کار میکنند و دست تان را رها میکند تا این معمای عجیب را حل کنید.
چیزی که بازی IMMORTALITY را تبدیل به یک اثر جاودانه میسازد، رازی است که در دل این معما قرار دارد. دقیقاً جایی که احساس میکنید روند پیشبردن بازی را در دست گرفتهاید، اتفاقی خواهد افتاد که حتی بیشتر از قبل شما را درگیر خواهد کرد. این درگیری ذهنی بهقدری سنگین خواهد بود که خواب شب را از سرتان خواهد پراند. در طول تجربه این اثر فوقالعاده فقط به یک چیز فکر میکنید و آن هم پیدا کردن جواب است.
3) یک تجربه Deck-Building متفاوت با بازی Inscryption
یکی از جذابترین و متفاوتترین بازیهای که در یک دهه گذشته منتشر شده، بازی Inscryption است. یک بازی Deck-Building فوقالعاده که با ترکیب المانهای مختلف از سبک و ژانرهای متفاوت توانسته است یک تجربه بینظیر را رقم بزند. بازی از جایی شروع میشود شخصیت اصلی بازی در کلبهای گیر افتاده است و با کارتبازی مقابل صاحب کلبه باید آزادی خود را بخرد. بازی از جایی عجیب میشود که شخصیت اصلی میتواند با گشتن در محیط کلبه، کارتهای جدید و قوی پیدا کند که از قضی دیوار چهارم را میشکنند.
یکی از مکانیزمهای فوقالعاده بازی Inscryption مکانیزم متفاوت آن در ساخت، ترکیب و سوختن کارتهایی هست که دارید. همچنین بازی مکانیزم روگلایک دارد که اگر جان خود را از دست بدهید، باید تمام مسیر آمده را دوباره از اول شروع کنید. این موضوع باعث میشود تا پس از چندبار باختن، استراتژی، ترتیب کارتها و همچنین ترکیب متفاوت کارتها را تغییر بدهید تا بالاخره بتوانید از این مسیر عبور کنید.
اما چیزی که شما را بیشتر از هر چیزی شوکه خواهد کرد، داستان بازی Inscryption است. طبیعتاً در یک بازی Deck-Building هیچ گیمری توقع ندارد که شاهد یک داستان جذاب و گیرا باشد، اما قضیه در بازی Inscryption فرق دارد. داستان چند وجهی این بازی با شما کاری میکند تا پس از پایان آن مدتها به نحوه روایت پیچیده و جالب آن فکر کنید. تکنیکهای داستانجویی خاص و همینطور شکستن دیوار چهارم به عجیبترین شکل ممکن، فقط بخش کوچکی از روایت تازه و نو این اثر است. بازی Inscryption را باید فارغ از اینکه علاقهای به ژانر Deck-Building دارید یا نه، تجربه کنید.
4) تجربه یک شوتر جاسوسی متفاوت با بازی Killer7
یکی از برجستهترین بازیسازهای صنعت گیم گوچی سودا و هیرویوکی کوبایاشی است که هرکدام روی بازیهای فوقالعادهای مثل مجموعه رزیدنت اویل کار کردهاند. این دو بازیساز قهار تصمیم گرفتند یک بازی کاملاً متفاوت با نام Killer7 بسازند که اولین بازی گوچی سودا بود که خارج از ژاپن منتشر میشد. داستان بازی درباره یک گروه از قاتلان حرفهای بنام Killer7 است که باید برای دولت آمریکا یک سری ماموریت انجام دهند اما هرچه جلوتر میروید یک سری اطلاعات جدید بهدست میآورید که داستان نوآر بازی را بسیار پیچیدهتر میسازد.
گیمپلی بازی Killer7 یک سری از متفاوتترین مکانیزمهای ممکن در یک بازی را دارد. در طول ماموریت شما میتوانید دوربین اولشخص و سومشخص را انتخاب کنید اما هر کدام قابلیتهای خاص خود را دارد. دشمنهای بازی که Smiles نامیده میشوند در اکثر مواقع نامرئی هستند و صرفاً صدای خنده آنها را میتوانید بشنوید. هنگامیکه که متوجه حضور این دشمنها شدید باید دوربین اولشخص را فعال کنید تا محیط را بررسی و پس از پیدا کردن دشمنها، آنها را از بین ببرید. از سوی دیگر، هنگامی که دوربین اولشخص فعال است، امکان تحرک بهشدت پایین میآید و صرفا قابلیت حرکت به عقب و جلو در اختیارتان چون تمرکز اصلی روی نشانهگیری و مبارزه با دشمنان است.
بازی Killer7 هنگام انتشار بخاطر تفاوتهای بسیاری که با آثار آن زمان داشت، نه فروش خوبی را تجربه کرد و نه تنوانست نمرات بالایی بگیرد. اما به مرور زمان، این اثر تبدیل به یک بازی کالت شد و سالها پس از انتشار توانست فروش عالی را تجربه کند. در حال حاضر این بازی روی پلتفرم استیم، امتیاز کامل 10/10 را از سوی بازیکنان دریافت کرده که نشان میدهد بازی Killer7 یک تجربه متفاوت و خاصی است که از زمان خودش بسیار جلو بود. اگر دوست دارید این آخر هفته یک بازی شوتر متفاوت و عجیب را تجربه کنید، قطعا سراغ بازی Killer7 بروید.
5) تجربه یک داستانگویی تعاملی در دل اتوبانهای آمریکا با Kentucky Route Zero
بهعنوان آخرین بازی مطلب این هفته، تصمیم گرفتیم یکی از بهترین داستانگوییها در بین آثار مستقل چند سال اخیر را برایتان معررفی کنیم. بازی Kentucky Route Zero که داستان یک راننده کامیون است که باید از خط صفری (Route Zero) یک محموله مهم را به نمایشگاه آثار عتیقه برساند. در طول این مسیر، شما با شخصیتها و اتفاقات متفاوتی مواجه میشوید که شما را در دنیای این اثر غرق میکند.
با وجودیکه که ژانر بازی Point-and-Click است، این اثر معما و پازلهای رایج این ژانر را ندارد. تمام تمرکز این اثر روی داستانگویی است که حتی استودیوی سازنده نیز گفته که هدف اصلی آنها خلق یک روایت تعاملی با کمترین مکانیزم گیمپلی بوده است. بازی در همان ساعات اول بخاطر استایل هنری خاص، شخصیتهای عمیق و چندلایه و صدالبته موسیقی نابی که دارد، شما را مجذوب خودش میکند.
بازی Kentucky Route Zero اثری نیست که با سلیقه همگان جفتوجور باشد. از سوی دیگر این اثر تکیه سنگینی بر روایت داستان از طریق متن دارد که ممکن است برای بسیاری چالش برانگیز باشد. اما ادبیات خاصی که این بازی استفاده میکند و همینطور دیالوگهای دقیق و عمیق آن، باعث شده تا علاقهمندان به چنین نوع روایت، عاشق آن شوند. بازی Kentucky Route Zero اثری قابل احترام و بینظیر است که هیچ علاقهمند بازیهای داستانی و ادبیات نباید آن را از دست بدهد.
سخن پایانی
این بود از بازیهای پیشنهادی این هفته. امیدواریم در بین این پنج اثر بینظیر، بازیی را پیدا کرده باشید که با سبک و علاقه شما یکسان باشد تا در این آخر هفته گرم سرگرم شوید. در بخش کامنتها نیز از بازیهایی که تجربه کردید برایمان بنویسید.
source