انیمه پسر و مرغ ماهیخوار، پر هزینهترین فیلم تاریخ ژاپن، شاید آنطور که فکر میکردیم آخرین اثر کارگردان سالخورده و دوستداشتنی ما «هایائو میازاکی» نباشد، اما به نظر من اون با این انیمه؛ دِین خودش را به دنیای انیمه و انیمیشن به خوبی ادا کرد. در ادامه برای نقد و بررسی انیمه The Boy and The Heron جدیدترین اثر هایائو میازاکی با تیم انیمه دنیای بازی همراه باشید.
فهرست نقد و بررسی انیمه پسر و مرغ ماهیخوار
بررسی انیمه پسر و مرغ ماهیخوار: به دنیای میازاکی خوش آمدید! در این انیمه با چه چیزی طرفیم؟
انیمه پسر و مرغ ماهیخوار ورود به دنیای میازاکی است؛ اما نه به آن شکلی که شاید فکرش را بکنید. بلکه داستانی که استدیو جیبیلی این بار برای ما روایت میکند الهام گرفته از دوران کودکی و بلوغ خود میازاکی است. دورانی که تمامی از دست دادنها، بمبباران و مهاجرتهایش سالیان سال در سینه حبس بود و شاید پروسه طولانی ساخت این انیمه صرفا، دست و پنجه نرم کردن میازاکی با چگونگی روایت داستان خودش بود.
با توجه به نیمه بیوگرافی بودن اثر، میتوان گفت که این انیمه شخصیترین انیمه میازاکی در طول زندگی حرفهای خودش است.
جیبلی همان جیبلی است؟ نقد و بررسی انیمه The Boy and The Heron: جلوه بصری
سالهایی که پشت سر گذاشتیم، شاید سختترین سالهای استدیو جیبلی بودند؛ از شیوع ویروس کرونا و بالا رفتن سن میازاکی و همانطور که عرض کردم وسواس وی برای روایت اقتباسی این بار از داستان خودش و در ادامه تغییر صنعت انیمه، همگی دست به دست هم دادند تا روند ساخت این انیمه بسیار طاقت فرسا و همراه با تاخیرهای پیدرپی باشد. میازاکی در سال ۲۰۱۹ در مصاحبه با NHK اعتراف کرد که سرعت ساخت این انیمه به یک دقیقه در ماه کاهش یافته است.
اما با تمام سختیها و مشکلات، جیبلی همان جیبلی است؟
جیبلیای که در دهههای مختلف برای سنین مختلف خاطره ساخت و حالا که ما دوستداران قدیمی بزرگتر شدهایم، واضحا پسر و مرغ ماهیخوار هم باید پختهتر از انیمههای قبلی استدیو جیبیلی شده باشد.
مشخصا همیشه نقطه قوت انیمههای استودیو جیبلی، طراحی فوقالعاده و به یادماندنی و البته رعایت جزئیات ریز و درشت و کارگردانی آنان است. ترکیبی جذاب از این سه اِلِمان مهم، باعث شده که انیمههای این استدیو تاریخ انقضا نداشته باشند.
در پسر و مرغ ماهیخوار طراحی و رنگآمیزی مثل همیشه زیبا و به معنای واقعی چشمنواز است و ما را محو زیبایی و ستایش این طبیعت خلق شده میکند. ولی در رابطه با جزئیات و کارگردانی، بیدقتیها و باگهایی اعم از رعایت نکردن راکورد، پرسپکتیو، شلوغی اضافی صحنه و… وجود دارد که بعضا بسیار به چشم آمده و ممکن است قدری ذهن را درگیر و مخاطب را از تجربه خالص این اثر محروم کند که اصلا شایسته استدیو جیبلی، و البته اثر مهمشون پسر و مرغ ماهیخوار نیست.
چطور زندگی میکنی؟ بررسی داستانی و شخصیتپردازی انیمه The Boy and the Heron
انیمه پسر و مرغ ماهیخوار در ژاپن با نام «چطور زندگی میکنی؟» اکران شد، متاسفانه یا که خوشبختانه داستان انیمه بالعکس اسم ژاپنیاش ارتباط خاص و اقتباسگونهای با رمان دوستداشتنی «چطور زندگی میکنی؟» اثر «یوشینو گنزابورو»، نویسنده ژاپنی ندارد.
اما سوالی که یک بار در اول انیمه، یک بار زمانی که ماهیتو کتاب «چطور زندگی میکنی؟» که مادرش برایش به جا گذاشته را میخواند و یک بار بعد از اتمام انیمه از خود میپرسیم این است که چطور زندگی میکنیم؟!
«ماهیتو» به خوبی جواب این سوال را میدهد. درواقع سِیر رشد شخصیت ماهیتو، از شخصی که برای دوری از اجتماع سر خودش را با سنگ میشکافد تا شخصی که انتخاب میکند که سنگهای حافظ دنیای درون برج را بچیند یا که نه، جواب این سوال را میدهد.
ماهیتو شخصیتی تنهاست، دلیل تنها شدن و انزوای اون از جامعه، مهاجرت، جنگ، از دست دادن مادرش و شغل پدرش که تاثیر مهمی بر روی جنگ دارد است که این موضوع مستقیما از روی زندگی شخصی و دوران کودکی میازاکی الهام گرفته شده.
سختی کودکی میازاکی به دلیل مشکلات مالی نبود، حتی شغل پدرش به واسطه جنگ جهانی دوم کمک زیادی به مرفه شدن زندگی او و خانوادهاش کرده بود. اما زندگی مرفه برای کودکی که در شرایط جنگی با بمبباران و مریضی مادر دست و پنجه نرم میکند، مانند برجی است که کودک فقط در طبقه آخر آن زندگی است و هیچ خبری از اهالی برج که فقط به دنبال ریزش آن و پروازند ندارد.
سکانس اول (ورود به شهر) تا آشنایی او با مادر جدیدش تا جایی که ماهیتو به خواب میرود، همراه با موسیقی جذابی که پخش میشود کامل و دقیق این حس تنهایی را به مخاطب اعمال میکند. حتی اگر بیننده هیچ درکی از این تنهایی و غم ماهیتو نداشته باشد همذاتپنداری شکل گرفته مخاطب را تا لحظه آخر میکشاند.
به صورت خلاصه، انیمه از شخصیت اولش تنها یک شخصیت تک بعدی و تیپ نمیسازد، برای ما یک انسان میسازد، نه بیشتر و نه کمتر.
آثار متعددی وجود دارند که در آنها شاید تنها یک یا دو شخصیت، شخصیتپردازی خوب و جذابی داشته باشند؛ خوشبختانه انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار از پس شخصیتهای خودش بر میآید و شخصیتهای جذابی میسازد، «لیدی هیمی»، «کیریکو» و «ناتسوکه» چندی از این شخصیتها هستند که شیمی بسیار خوبی با ماهیتو دارند و کاملا به ذهن مخاطب مینشینند. پیشروی داستان با آنان برای مخاطب لحظات خوبی را رقم خواهد زد.
وقتی که دانش من را بفهمی خواهی مرد/ نمادگرایی در انیمه The Boy and The Heron
از شروع انیمه و دیدن مرغ ماهیخوار برای اولین بار، تا سکانس پایانی، ما در جای جای انیمه نمادگرایی میبینیم. هر نمادی در پسر و مرغ ماهیخوار حرفی برای گفتن و سوالی برای تفکر کردن دارد، چه جمله fecemi la divina potestate (من با قدرت الهی ساخته شدم) از «کمدی الهی» «دانته» در زمان ورود به برج، چه خود پلیکانها و حتی عموی بزرگ.
اگر کمدی الهی از دانته را خوانده باشید مطمئنا جمله معروف بر روی دروازه دوزخ را فراموش نکردهاید. در پسر و مرغ ماهیخوار این جمله را زمانی میبینیم که ماهیتو تصمیم به آن میگیرد که وارد برج مهر و موم شده بشود و رازش را کشف کند.
سرنوشت عموی بزرگ و ماهیتو هردو به واسطه سنگ به هم متصل میشوند، سنگی که ماهیتو را از اجتماع و مدرسه دور میکند و سنگهای ناهمسانی که عمو باید آن هارا روی هم قرار داده و این تعادل را حفظ بکند. تعادلی که غیرقابل حفظ است و خودش هم میداند که روزی قرار است فروبریزد؛ درواقع سنگ در هر دو طرف داستان نشان از وسیله و چیزی است که جدایی و تنهایی میآفریند.
عموی بزرگ، نشان از آدمیست که تنهایی خود را با زندگی در بهشت پر کرده است. ماهیتو همان میازاکی کوچولو است، میازاکیای که تنهایی خود را بغل نکرد، به دل تنهایی زد و آن را کشف کرد.
مرغ ماهیخوار در فرهنگ ژاپن، نشان از خبرآوری است. مرغ ماهیخوار خاکستری ما در انیمه هم همین نقش را دارد، مرغ ماهیخوار پل ارتباطی ارباب برج با ماهیتو و همراه ماهیتو در سفر سورئال او است. در ادامه اما، ما پلیکانها را میبینیم، پلیکانهایی که یک بار به ماهیتو و باری به واراواراها حمله میکنند، واراواراهایی که نماد آینده و معصومیت هستند و همین موضوع باعث بدبینی ماهیتو به پلیکانها میشود.
طولی نمیکشد که روی واقعی پلیکانها به او نمایان میشود، پلیکانها نماد اجبارند، کسانی که مجبورند برای ادامه زندگی به واراواراها حمله و آنها را از بین ببرند. پلیکانها نماد جامعهای هستند که نمیخواهند و حتی نباید در جنگ و جنایت دستی داشته باشند اما به آنها اجبار میشود و آنها مجبور به این زندگی هستند.
البته که نمادگراییها به همین چند خط خلاصه نمیشوند، میازاکی مثل همیشه از افسانههای محلی و فرهنگی کشور خودش ژاپن الهام میگیرد، به خوبی استفاده میکند و مخاطب عام را علاقهمند به کاوش و مطالعه بیشتر درباره خاستگاه خورشید، ژاپن، میکند.
اما نیاز به نگرانی نیست، اگر متوجه حتی یک نماد از این انیمه نشدید، بدانید که مخاطب هدف هم صرفا افرادی آشنا با افسانههای ژاپن نیستند، بلکه میشود بدون هیچ سررشته و دانشی، همچنان لذتی غیرقابل وصف از این اثر برد.
بدیهی است که اگر متوجه نمادگراییها و اشارات به افسانهها بشوید لذت کشف و تفکرِ روی آنها که فرمول همیشگی میازاکی است تجربه شما را دوچندان جذابتر میکند.
بررسی انیمه The Boy and The Heron: ترکیب برنده کارگردان و آهنگساز
خبر خوب برای دوستداران موسیقی انیمههای جیبلی این است که، موسیقی این اثر مانند «پونیو روی صخره کنار دریا»، «پرنسس مونونوکه»، «شهر اشباح»، «باد برمیخیزد» و… کار استاد بزرگ موسیقی «جو هیسائیشی»، یار دیرینه میازاکی است.
همونطور که قبلتر هم در نقد و بررسی انیمه The Boy and The Heron اشاره کردم، موسیقی اثر کاملا متناسب با صحنهها، ما را به سفری اما این بار، با گوشمان و نه تنها با چشممان میبرد. مطمئنا موسیقیهای پسر و مرغ ماهیخوار جایی در پلیلیست همه ما دوستداران میازاکی خواهند یافت.
نقد و بررسی انیمه The Boy and The Heron: کلام آخر
آن بکگراند آبی و عکس توتورو که نماد استدیو جیبلی است، در اول هر انیمه نوید از یک شاهکار میدهد. این اتفاق بازهم تکرار شده و میشود به صراحت گفت که انیمه پسر و مرغ ماهیخوار یک شاهکار بیچون و چرا است.
از داستان، شخصیتپردازی، موسیقی و نمادگرایی و طراحی چشمنواز که همگی به نحو احسن اجرا و با هم ترکیب شدهاند، شاهکار بودن کاملا مشهود است.
برای دقیقه به دقیقه این انیمه، زحمت بسیاری کشیده شده و دو ساعت و سه دقیقه وقت گذاشتن برایش بدون شک ارزش دارد.
پسر و مرغ ماهیخوار انیمهای بود که در دنیای امروزمان جای خالیاش حس میشد، شاید اگر استدیو جیبلی افتی در بعضی از بخشهایش نداشت، این تجربه بسیار دلنشینتر میبود.
این بود نقد و بررسی انیمه The Boy and The Heron جدیدترین اثر میازاکی از وبسایت دنیای بازی، نظر شما در مورد این انیمه چیست؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
source