با نقد و بررسی یکی از بازیهای مورد انتظار امسال، Warhammer 40K: Space Marine 2، همراه ما باشید.
داستان بازی Warhammer 40K: Space Marine 2، یک قرن بعد از اتفاقات نسخهی قبلی در جریان است و دنبالهی مستقیم اثر پیشین به شمار میآید. Titus، که پس از اتفاقات پایانی نسخهی قبل، به شدت زیر فشار Inquisition به اتهام کفر و فساد قرار داشت، یک قرن اخیر را مشغول خدمت در Deathwatch بوده است و تقریبا به غیر از چند فرد انگشت شمار، تمامی افراد Titus را مرده میپندارند و کسی از زنده بودن او آگاه نیست.
در اولین مأموریت بازی، Titus و تیمش ماموریت مییابند تا بمبی ویروسی را در اتمسفر سیارهای که توسط نژاد Tyrandis اشغال شده رها کرده و این موجودات را پاکسازی کنند. بعد از درگیریای عظیم و فعل و انفعالات مختلف که به دلیل خودداری از اسپویل داستانی به آن اشاره نمیکنم، Titus در نهایت موفق میشود مأموریت خود را به سرانجام برساند.
بعد از این مأموریت فوقالعاده سخت است که ورق بر میگردد و طی فعل و انفعالاتی، دوباره به Titus فرماندهی جوخهای سه نفر از Ultramarineها واگذار میشود. این جاست که ماجراجوییهای حماسی Titus و دو همراهش در Warhammer 40K: Space Marine آغاز میشود. Titus به دنبال این است که یک بار دیگر شایستگیهای خود را ثابت کند و رتبه و درجه از دست رفته خود را به دست بیاورد و از همه مهمتر، ثابت کند که هیچگاه در معرض کفر یا فساد قرار نداشته و اعتقاد او همیشه راسخ بوده است.
بخش داستانی بازی، اغلب پیرامون مقابله با Tyranidها و در ادامه فتنهها و نقشههای نیروهای Chaos روایت میشود و شاهد دلاوری و فداکاری Ultramarineها در این مسیر هستیم.
حقیقتا در ابتدا انتظار خاصی از داستان نداشتم و بیشتر فکر میکردم که داستان و خط داستانی، نقش بستری برای خلق مراحل را ایفا کنند تا روایت داستانی جذاب و حماسی، اما با سپری کردن مراحل مختلف و پیشروی در بازی، به اشتباه بودن ارزیابی اولیهام پی بردم. بازی Warhammer 40K: Space Marine 2، داستانی بسیار حماسی و جذاب را روایت میکند که در عین اینکه تلاشهای فردی Titus برای رستگاری را نشان میدهد، اهدافی بزرگتر مثل مقابله با Chaos و خلاص شدن از شر Tyranidها را نیز به تصویر میکشد. با گذشت هر مرحله، بیشتر و بیشتر ابعاد شخصیتی Titua و خصوصا همراهانش فاش میشود و ارتباط عمیقتری با آنها برقرار میکنیم.
به شخصه از عمق مناسب پرداخت شخصیتهای فرعی بازی بسیار راضی هستم چرا که کاملا پرداخت باورپذیری دارند و کشمکشها و حوادثی که در روابط بین شخصیتها پیش میآید، به باورپذیری آنها کمک شایانی کرده است و در رأس آنها، خود شخصیت Titus، به خوبی فردی شجاع، وظیفهشناس و متعهد را به تصویر میکشد که اتفاقات گذشته او را دنبال میکنند. البته متاسفانه طراحی چهرهها کم ناامیدکننده کار شده و کیفیت چهرهها از لحاظ گرافیکی، قدیمی و کهنه است و شاید اگر در این زمینه نیز بازی کیفیتی مطلوبتر داشت، قطعا به باورپذیری ظاهری شخصیتها، کمک شایانی میکرد.
وقایع داستانی، ارتباط و پیوستگی خوبی با یکدیگر دارند و از آن جا که با مراحل مختلف و متعددی نیز رو به رو هستیم، این مسئله کمک کرده که با تنوع خوبی در زمینه Objectiveها و اهداف نیز روبهرو باشیم. از طرف دیگر، پایانبندی و Ending بازی نیز بسیار رضایتبخش است و به شکلی مناسب هم به برخی موارد داستانی و شخصیتهای نسخهی قبلی میپردازد و هم به شکل قابل قبولی وقایع همین نسخه را جمع بندی میکند.
در واقع در مراحل پایانی که کمی بازی برایم یکنواخت شده بود، این رغبت به دیدن پایان اتفاقات بود که به خوبی من را ترغیب به ادامه بازی کردن میکرد. اگر هدف اصلی شما از تجربهی بازی Warhammer 40K: Space Marine مبارزات و گیمپلی جذاب بازی باشد، باز هم در کنار آن از خط اصلی داستانی لذت خواهید برد و اگر نسخهی قبلی را تجربه کرده باشید و یا در زمرهی علاقهمندان به دنیای Warhammer باشید، طبیعتا لذت بیشتری از اتفاقات و حوادث داستانی خواهید برد.
بازی Warhammer 40K: Space Marine، در دید اول ترکیبی از آثاری مثل Doom و Gears of War به نظر میرسد و هر چه بیشتر زمان صرف تجربهی بازی کنید، بیشتر به این مسئله پی خواهید برد. بازی، گیمپلیای فوقالعاده سریع، پر آشوب و شلوغ دارد و نبردهای بزرگ در محیطهای کوچک را به تصویر میکشد. تقریبا در قالب تمام مراحل، ما در قالب گروهی سه نفره از Ultramarineها، به سلاخی Tyranidها و دشمنان دیگر مشغول میشویم و قدم به قدم به انجام Objectiveها نزدیک میشویم.
گانپلی بازی، فوقالعاده روان، جذاب و دلچسب است و شلیک با تمام سلاحهای بازی، از Heavy Rifleها گرفته تا دیگر سلاحهای موجود، فوقالعاده لذتبخش است و به لطف سنگینی سلاحها و انیمیشنها و بازخورد مناسب دشمنان، کاملا حس و حالی جذاب از لحاظ گیم پلی برای مخاطب ایجاد میکنند. شوتینگ بازی تا حد زیادی یادآور آثاری مثل Gears of War و به لطف استفاده حداکثری از تریگرهای انطباقی کنترلر DualSense، شلیک کردن در Warhammer 40K: Space Marine فوقالعاده لذتبخش و جذاب است. دشمنان Hitbox درست و منطقیای دارند، به حملات و شلیکها به خوبی واکنش نشان میدهند و از طرف دیگر سلاحهای مختلف هم سنگینی مناسبی را تداعی میسازند و هم انیمیشنهای تیراندازی، حرکتی و بازخوردی، فیزیک نرم، روان و واقعگرایانهای دارد.
تنوع سلاحهای بازی هم در بخش سلاحهای اولیه و هم سلاحهای ثانویه بسیار بالاست و در بخش داستانی بر اساس پیشرفت در مراحل و در بخشهای دیگر مثل Operation و بخش چند نفره، بر اساس کلاس انتخابی، طیف متنوعی از سلاحها در اختیار شما قرار میگیرد. البته اکثریت سلاحها، از لحاظ ساختاری شباهت زیادی به هم دارند و تفاوتهای آنها در مواردی مثل ظرفیت خشاب یا میزان آسیب رسانی بیشتر مشخص میشود.
از گانپلی جذاب بازی که عبور کنیم، بازی نبردهای تن به تن بسیار جذاب و خونین خوبی نیز برای مخاطبان تدارک دیده است؛ از شمشیرهای برقی گرفته تا چکشهای بزرگ و خنجرهای کوچک، تعداد قابل توجهی سلاح فیزیکی و Melee Weapon در اختیار شماست که هر کدام ویژگیها و خصوصیات خود را دارند و مهمتر از همه، هر سلاح سرد، کمبوها و حملات ترکیبی به خصوص خود را دارد که این مسئله عمق بسیار خوبی به مبارزات تن به تن و سلاحهای سرد بازی بخشیده است.
همانند گانپلی و مبارزات با سلاحهای گرم، بخش مبارزات تن به تن و Melee Weapon نیز خروجی بسیار استاندارد و ایدهآلی دارد. ضربات، فارغ از نوع سلاح سرد، سنگین و موثر هستند و سلاخی و قطع عضو کردن Tyranidها فوقالعاده لذت بخش است. از طرف دیگر با آسیب رساندن قابل توجه به دشمنان، آنها در وضعیت بی دفاع قرار میگیرند و شما با نزدیک شدن به آنها، میتوانید روی آنها Execution اجرا کنید و آنها را از پای در بیاورید. نوع Execution، بسته به سلاح شما و نوع دشمن میتواند متفاوت باشد اما تمامی آنها، فوقالعاده خونین، مرگبار و جذاب هستند و آدرنالین خون شما را بالا خواهند برد. ترکیب مبارزات با سلاحهای گرم، نبرد با سلاحهای سرد و اجرای Finisherهای خونین و جذاب، پکیج کاملی است از هر چیزی که مخاطبان از مبارزات این بازی انتظار داشتهاند.
از آن جایی که هم بخش داستانی و هم بخش Operation در قالب مراحل سه نفره روایت میشوند، یا باید با دوستانتان به تجربهی بازی بپردازید و یا با حضور هم تیمیهای هوش مصنوعی. باید بگویم هوش مصنوعی همراهان واقعا استاندارد و خوب است و با وجود برخی موارد بسیار انگشت شمار، واکنش و اقدامات کاملا مناسبی در سناریوهای مختلف انجام میدهند و خصوصا هنگامی که شخصیت ما روی زمین میافتد و به احیا شدن نیاز دارد، در سریعترین زمان ممکن به یاری ما خواهند شتافت. از حیث مبارزاتی نیز عملکرد باتها کاملا قابل قبول است و بسته به نوع نبرد و فاصله دشمن، بین سلاح سرد و گرم سوییچ خواهند کرد.
طراحی مراحل بخش داستانی یا همان Campaign، تنوع خوبی از حیث محیط، Objective و ساختار اهداف به مخاطبان عرضه میکند و از نفوذ به پایگاههای تسخیر شده توسط Tyranid گرفته تا نجات دادن جان افراد مهم، کمپین بازی مراحل پر فراز و نشیب جذابی برای مخاطبان تدارک دیده است. از آن جایی که بازی عملا به سلاخی و کشتار دشمنان خلاصه میشود و هیچ بخش جانبی دیگری در درون مایه آن وجود ندارد، خیلی مهم بود که تنوع مراحل بازی در سطح خوبی قرار داشته باشد. از همه مهمتر، مراحل بازی، محیطها و مکانهای متعدد مختلفی، از جنگلهای سرسبز تا پایگاههای بزرگ و زیرزمینهای رها شده را فرا میگیرد و مراحل از لحاظ ظاهر، رنگ بندی و محیط نیز به خوبی با یکدیگر متفاوت هستند.
البته باید به این نکته اشاره کنم که با وجود تنوع خوب مراحل، دو ایراد میتوانم در اینجا مطرح کنم. ایراد اول این است که برخی از مراحل بازی، بسیار طولانی بوده و بعضا دو سه بخش متفاوت و طولانی را تشکیل میدهند و از آن جایی که بازی عملا در هر محیط هزاران دشمن در مسیر شما قرار میدهد، برخی از مراحل بازی کمی تکراری و شاید خسته کننده شوند و شاید بهتر میبود که کمی طول مراحل کمتر میشد و در عوض شاهد مراحل بیشتری میبودیم تا بین Operationها، کمی نفس تازه کنیم و از سلاخی دشمنان دقایقی دست بکشیم تا بازی حالت یکنواخت به خود نگیرد.
از آن جایی که تعداد دشمنان خیلی زیاد است و از طرف دیگر، تنوع ظاهری و مبارزاتی آنها به نسبت پایین است، سکانسهای مبارزاتی متعدد و پشت سر هم، میتوانند به یکنواختی ریتم بازی منجر شوند و همانطور که گفتم، بازی هیچ بخش فرعی یا جانبی دیگر، از پازل و معما گرفته تا مسیریابی، اکتشاف و موارد مشابه ندارد و به شخصه فکر میکنم بهتر بود اگر کمی فاصله بین سکانسهای عظیم مبارزه کمتر میشد تا مخاطب نیز بیشتر برای مبارزهها و نبردها، لحظه شماری میکرد. خصوصا این که در طول مراحل، به کرات شاهد این مسئله هستیم که در نقطهای گیر میکنیم و چندین دقیقه بدون مکث باید با دشمنان مبارزه کنیم تا در باز شود یا آسانسور از راه برسد.
از طرف دیگر، بازی از یک ایراد در بخش کارگردانی رنج میبرد و آن هم عدم معرفی مکانیزم جدید در طول مراحل بازی است. بخش داستانی بازی، حداقل ۱۰ ساعت به طول میانجامد و نسبتا طولانی است، اما در طول مراحل، شاهد اضافه شدن هیچ ویژگی خاصی یا المان جدیدی نیستیم که این مسئله نیز به نوبهی خود به یکنواختی بیشتر روند بازی منجر میشود.
همین مسئله باعث میشود حداقل برای من، تجربهی مجدد بخش داستانی، در حالت عادی آن چنان جذاب نباشد؛ مگر این که با دوستان دیگر بخواهم به تجربه دوباره بخش داستانی بپردازم چرا که وقتی یاد مراحل طولانی و بعضا سنگین بازی میافتم، کمی از تجربهی دوباره این بخش دلسرد میشوم. و البته فراموش نکنید بار اولی که بخش داستانی را تجربه میکنید، میخواهید به وقایع داستانی نیز پی ببرید و آخر ماجرا را مشاهده کنید و در دفعات بعدی، دیگر انگیزه داستانی از شما گرفته میشود. البته با وجود ذکر این موارد، باید بگویم بازی همچنان جذابیت بالایی دارد و صحبتهای مطرح شده، به معنای نفی شایستگیهای و توانایی بازی در عرضهی محتوای سرگرم کننده نیست.
یک مورد دیگر که باید به آن اشاره کنم، ساختار بیش از حد خطی بازی است. درست است که هدف اصلی، سلاخی دشمنان و لذت بردن از این کار است، اما این مسئله باعث شده ساختار تمام مراحل بازی، صد در صد خطی باشد و عملا هیچ ظرفیتی برای اکتشاف، محتوای جانبی یا موارد مشابه وجود نداشته باشد. به شخصه از این موضوع استقبال میکردم اگر شاهد برخی مراحل با ساختاری بازتر و بزرگتر میبودیم و حتی امکان اکتشاف نیز ممکن میشد.و یا در قالب هر مرحله و Operation، در کنار مأموریت و Objective اصلی، میتوانستیم یک یا چند مورد ماموریت انتخابی و Optional دریافت کنیم که در آن صورت، مخاطبانی که فقط میخواستند بخش اصلی را تجربه کنند به هدف خود میرسیدند و از طرف دیگر افرادی که علاقه به اکتشاف و بهرهبری حداکثری از مراحل داشتند نیز با محتویات بیشتر و عمیقتری روبهرو میشدند.
بخش داستانی بازی را که کنار بگذاریم، بازی یک بخش PvE جداگانه به نام Operation نیز در خود جای داده که فعلا، دارای ۶ مأموریت متفاوت است. این مأوریتها، در واقع سرنوشت جوخههاس متفاوت Ultramarineها در برخی ماموریتهای داستانی خط اصلی را روایت میکنند و وقایع و اهداف و مأموریت این مراحل، در واقع هم راستای مراحل و اتفاقات خط اصلی داستانی است که به شخصه از این ارتباط و پیوستگی بین بخش داستانی و این مراحل تکمیلی، بسیار لذت بردم. بر خلاف بخش داستانی که امکان انتخاب کلاس یا شخصی سازی خاصی را فراهم نمیکرد، در بخش Operation، شاهد گزینههای شخصیسازی بسیار زیادی هستیم. هر کدام از شش کلاس بازی، از Heavy گرفته تا Sniper و Vanguard،سلاحها، میزان سپر و صد البته درخت مهارت کاملا مخصوص خود را دارند و تکمیل مراحل در این بخش، پیشرفت در درخت مهارت و قابلیتها را به همراه دارد. در ادامه و تا سال آینده، مراحل جدیدی به این بخش اضافه میشوند و حتی در شرایط فعلی، محتوای بخش Operation بسیار قابل قبول است و اگر فقط یک بار بخش داستانی به اضافهی تمام ماموریتهای این بخش را به اتمام برسانید، حداقل ۲۰ ساعت سرگرم خواهید شد که محتوای بسیار مناسبی به شمار میآید.
عملکرد بازی در بخش گرافیک، به دو بخش مجزا تقسیم میشود. در زمینه بهینه سازی، عملکرد بازی فوقالعاده بوده است و با وجود این که تعداد دشمنان در تمامی سکانسها بسیاز زیاد است، اما بازی فریم ریت خود را اکثر اوقات به خوبی حفظ میکند که این مسئله تحسینبرانگیز است. در کنار بهینه سازی، کیفیت بافتها و تکسچرها، Draw Distance و صد البته طیف رنگ محیط، بازی به صورت کلی از لحاظ بصری و هنری چشم نواز است و مناظر و قابهای جذاب و دیدنی متعددی در طول بازی مشاهده خواهید کرد.
روی دیگر سکه، مربوط به ضعف بخش گرافیکی و از همه مهمتر، طراحی ضعیف چهرهها است که خصوصا در برخی سکانسها، کیفیت چهرهها ناامیدکننده به نظر میرسد و نسبتا خشک و کهنه جلوه میکند. البته این مسئله تا حدی به لطف صداپیشگی جذاب شخصیتها جبران شده است، اما با این وجود، در هنگام مشاهده کاتسینها، این مسئله به خوبی مشهود است.
تا صحبت از صداپیشگان شد، بد نیست به عملکرد بسیار مناسب صداپیشگان بازی، خصوصا شخصیت Titus اشاره کنم که عملکرد فوقالعادهای از خود به جای گذاشتهاند و به باورپذیری هر چه بیشتر شخصیتها، کمک شایانی کردهاند.
در بخش موسیقی، با ساندترکی منطبق یا اتمسفر حماسی و بعضا تاریک بازی روبهرو هستیم و از بعد فنی نیز، از صداگذاری سلاحها گرفته تا افکتهای صوتی محیط، حداقل استانداردهای لازم را به خوبی رعایت کردهاند و جای انتقاد خاصی در این بخش وجود ندارد.
گالری اختصاصی گیمفا:
Warhammer 40,000: Space Marine 2
بازی Warhammer 40K: Space Marine 2، اثری فوقالعاده سرگرم کننده و جذاب است که به واسطه گیمپلی و مبارزات بسیار روان، بخش داستانی حماسی و تنوع بالای کلاسهای مبارزاتی، ساعتها میتواند مخاطبان را سرگرم کند و لحظات خوشی را برای آنها به ارمغان بیاورد. حتی اگر با دنیای Warhammer آشنایی زیادی ندارید، تجربهی بازی قطعا به شما پیشنهاد میشود.
نکات مثبت:
- بخش داستانی جذاب و حماسی
- گانپلی نرم، روان و فوقالعاده لذتبخش
- مبارزات تن به تن دلچسب
- بهینهسازی بسیار مناسب حتی در شلوغترین سکانسها
- محتوای مناسب داستانی و بخش Operation
- تنوع قابل قبول کلاسها در بخش Operation
- تنوع بصری و گرافیکی بالای مراحل
نکات منفی:
- مراحل بازی میتوانستند طراحی عمیقتری داشته باشند
- بخش داستانی ارزش تکرار بالایی ندارد
- جایگیری دشمنان در برخی مراحل و سکانسها میتوانست متعادلتر باشد
- چهرهها میتوانستند طراحی باکیفیتتری داشته باشند
۸.۵
این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Focus Entertainment) و روی PS5 بررسی شده است
source