پس از پایان بازی God of War که در سال 2018 منتشر شده بود، مشخص بود که داستان کریتوس اینجا تمام نشده است. از نشانههایی که در پایان این بازی آمده بود، میشد حدس زد که ادامه داستان این اثر به پایان دنیای افسانههای نورس، یعنی رگناروک ختم شود. در بازی God of War: Ragnarok بسیاری از خدایان مهم نورس، مثل اودین، ثور و تیر حضور دارند تا این بازی یک تجربه کامل از اساطیر نورس باشد. در این مطلب به توضیح و شرح مفصل داستان بازی God of War: Ragnarok پرداختیم.
پس از اینکه کریتوس و آتریوس در بازی God of War، بالدور را شکست دادند و موفق شدند خاکستر همسر کریتوس را از بالاترین نقطه کوه سرزمینها غولها رها سازند، اشارههایی به نزدیک شدن رگناروک شد. یکی از این اشارهها، ظهور لوکی که اسم آتریوس در زبان غولها است میشد که در افسانههای نورس، یکی از اصلیترین عناصری که منجر به رگناروک میشود، مبارزه و ایستادگی لوکی مقابل اودین است. البته در این بازی، رگناروک دچار یک سری تغییرات شده است تا بهتر با گذشته و داستان بازیهای قبلی همخوانی داشته باشد. پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه این مطلب، داستان بازی God of War را مطالعه کنید.
معرفی جهان و مکانهای بازی God of War: Ragnarok
در قدم اول بهتر است که با دنیای که بازی گاد آف وار: رگناروک در آن جریان دارد آشنا شویم. در بازی قبلی یک سری از اقلیمها قابل گشت و گذار بود که در این بازی چند اقلیم دیگر نیز به آنها اضافه شده است. از آنجایی که فیمبولوینتر یا همان زمستان طولانی آغاز شده است، دریاچه نه اقلیم یخ زده و کریتوس برای جابهجا شدن از یک ارابه که توسط دو گرگ هدایت میشود، استفاده میکند. مکان اصلی بازی همچنان میدگارد است که کریتوس از آنجا به سرزمینهای دیگر سفر میکند.
حالا به معرفی کوتاهی از سرزمینهای مختلفی که در طول بازی به آنها سر خواهیم زد داشته باشیم:
- آلفهایم: سرزمین الفهای تاریک و روشن که در بازی قبلی نیز حضور داشت
- هلهایم: سرزمین یخزده و مردگان که در بازی قبلی حضور داشت
- یوتنهایم: سرزمین غولها که فقط در بخش پایانی بازی برای مدت کوتاهی در دسترس بود
- مِسپلهایم: سرزمین آتش و گدازه
- نیلفهایم: سرزمین مه که در اثر فیمبولونتر پر از برف و یخ شده است
- سوارتفلهایم: سرزمین صنعتی دوارفها برای ساخت اسلحه و زره
- واناهایم: سرزمین خدایان ونیر (Vanir) و همینطور استراحتگاه اسکول و هاتی، گرگهای عظیمالجثه که در نزدیک رگناروک بیدار میشوند
- ازگارد: سرزمین خدایان ایسر (Aesir) که تا پایان بازی در دسترس نیست.
- والهالا: سرزمین مبارزینی که در جنگ کشته شدهاند که در بستهالحاقی Valhalla به بازی اضافه شده بود.
معرفی شخصیتهای داستان بازی God of War: Ragnarok
در مقایسه با بازی قبلی، تعداد شخصیتهایی که در رگناروک با آنها مواجه میشویم بسیار بیشتر است. اول از همه کریتوس و فرزندش آتریوس را داریم که پس از حوادث بازی قبلی، همچنان در خانه خود حضور دارند و درحال آماده شدن برای مبارزه با خدایان ایسر هستند. میمیر، داناترین فرق جهان همچنان همراه کریتوس است تا او و آتریوس را در این مسیر راهنمایی کند.
فریا دوباره در این بازی حضور دارد که مادر بالدور و همسر سابق اودین بود. او همچنین ملکه والکیریها، قدرتمندترین نیروی ازگارد است که در این بازی بهدنبال گرفتن انتقام از کریتوس است. از شخصیتهای بازی قبلی که دوباره شاهد حضور آنها هستیم، براک و سیندری، دو برادر آهنگر است که برای کریتوس و آتریوس زره و اسلحه میسازند.
یکی از شخصیتهای جدید و مهم این بازی، آنگربودا (Angrboda)، یکی از آخرین غولهای زنده مانده است که در جنگل آیرونوودِ یوتنهایم زندگی میکند. راتاتوسکر (Ratatoskr) یک سنجاب سخنگو است که وظیفه اصلی آن محافظت از درخت جهان یا World Tree است که به کریتوس در این مسیر کمک میکند. لوندا یک آهنگر دیگر است که در ارتش مقاومت علیه اودین فِریا حضور داشت و همچنین سکولدر (Skjoldr) که یک پناهنده میدگاردی است که در ازگارد زندگی میکند.
آنتاگونیست اصلی بازی گاد آف رگناروک، اودین، پادشاه خدایان ایسر و نه اقلیم است. اودین میداند که رگناروک پایان کار او خواهد بود و تلاش میکند به هر دری بزند تا زنده ماندن خود را تضمین کند. برای این کار حتی یک چشم خود را قربانی کرد تا بتواند پرده میان دو جهان را ببیند تا راهکاری برای زنده ماندن پیدا کند. دو کلاغ هوشیار او، هاگین و مانین نیز در بازی حضور دارند که به او کمک میکند به آسانی بر هر اقلیمی که بخواهند سفر کند.
آنتاگونیست بعدی داستان God of War: Ragnarok، ثور، فرزند اودین و برادر ناتنی بالدور است. در بازی قبلی، کریتوس و آتریوس دو فرزند او، مودی و مگنی کشتند و ثور بهدنبال انتقام فرزندان خود از کریتوس است. ثور همچنین نگهدارنده قویترین چکش نه اقلیم، یعنی میولنیر است که با آنها تمامی غولهای یوتنهایم را سلاخی کرده بود.
هایمدال، فرزند دیگر اودین است که بهعنوان شخصیت منفی دیگر در این داستان حضور دارد. هایمدال بهعنوان قاصد رگناروک نیز یاد میشود که هنگام نزدیک شدن به پایان دنیا، او در وسیله خاصی که دارد میدمد تا همه جهان را از پایان دنیا مطلع کند. فریر (Freyr) یکی دیگر از شخصیتهای جدید رگناروک است که در حال حاضر مسئول جبهه مقاومت مقابل اودین و خدایان ایسر در ونهایم است.
تیر (Tir) خدای جنگ نورس است که اودین فکر میکند او را از بین برده است، اما او فعلا در صلح و آرامش در حال زندگی عادی خودش است. سیف، همسر مو طلایی ثور است که تلاش میکند او را راضی کند مقابل پدرش بایستد. همچنین دختر ثور، ثرود نیز در بازی حضور دارد و همینطور سرتر (Surtr) غول آتشین که در سرزمین مسپلهایم زندگی میکند.
از شخصیتهای مهم دیگری که در این بازی حضور دارند سه خواهر نورنس (Norns) است که بهعنوان خواهران تقدیر نیز یاد میشود. اورو، ورونادی و اسکولد که هرکدام مسئول زمان گذشته، حال و آینده هستند نقش اساسی در طول بازی ایفا میکنند. آخرین شخصیت داستان که در قالب فلشبک حضور دارد، لوفی (Laufey) یا فی، همسر کریتوس است.
در بستهالحاقی والهالا نیز یک سری خدایان یونان را ملاقات میکنیم که اولین آنها هلیوس، خدای آفتاب است که برای مدت کوتاهی جای میمیر را میگیرد. والکریهای سیگرون، گانر و ایر که در طول بازی نقشهای کوچکی داشتند، کریتوس را در مسیر رسیدن به والهالا کمک میکنند.
داستان کامل بازی God of War: Ragnarok
حالا که با شخصیتها و همینطور مکانهای مختلف بازی گاد آف وار: رگناروک آشنا شدیم، نوبت میرسد به داستان اصلی. بازی از اواخر فیمبولوینتر آغاز میشود که در یک روز زمستانی که آتریوس و کریتوس از دام فریا فرار کردهاند به خانه بر میگردند. آنها متوجه میشوند که یکی از گرگها، فنریر مرده است. آتریوس از شدت غم از دست دادن فنریر، تبدیل به یک خرس میشود و شروع میکند حمله کردن به کریتوس تا اینکه آرام میشود.
در ادامه، اودین و ثور از راه میرسند تا به کریتوس پیشنهادی بدهند. اودین قول میدهد که کاری به آنها نداشته باشد، در صورتیکه آتریوس جستجو برای تیر را متوقف کند و کریتوس نیز فریا را بخاطر کشتن بالدور، مگنی و مودی از بین ببرد. کریتوس پیشنهاد آنها را رد میکند و ثور کریتوس را به یک دوئل دعوت میکند. همچنین، اودین به آتریوس میگوید که اگر به ازگارد بیاید، کریتوس را خواهد بخشید. کریتوس، آتریوس و میمیر به خانه سیندری در اگدراسیل (Yggdrasil) پناه میبرند. کریتوس و آتریوس بالاخره تیر را در سوارتلفهایم پیدا میکنند که حالا دنبال یک زندگی آرام است و تبدیل به یک شخص صلحطلب شده است.
کریتوس و آتریوس در ادامه به سرزمین الفهایم سفر میکنند که آنجا درباره سرنوشت ازگارد و میدگارد پس از رگناروک مطلع میشوند. در این پیشبینی آمده است که پس از رگناروک، فقط ازگارد از بین میرود و مابقی اقلیمها تحت رهبری جدید به زندگی خود ادامه خواهند داد. رهبری که قرار است لوکی یا همان آتریوس باشد که منجبر به بحث بین کریتوس و آتریوس میشود.
پس از این، هنگامیکه که آتریوس خواب است، ناگهان به یوتنهایم تلپورت میشود که آنجا برای اولین بار با آنگربودا آشنا میشویم. آنگربودا یک سنگ کهن را به آتریوس نشان میدهد در آن مرگ کریتوس به دست اودین و خدمت آتریوس به اودین پیشبینی شده است. اینجا، آتریوس یک مار را نجات میدهد که بعداً به او کمک بسیاری میکند. هنگامیکه که آتریوس دوبار به میدگارد باز میگردد، فریا دوباره به او و کریتوس حمله میکند اما تصمیم میگیرد که کریتوس را نکشد.
در عوض، فریا از او کمک میخواهد تا نفرینی که او را وادار میسازد فقط در میدگارد زندگی کند را بشکند. برای اینکار، فریا و کریتوس به ونهایم سفر میکنند که در نهایت موفق میشوند نفرین فریا را از بشکنند. اینجا کریتوس برای فریا از گذشته خودش میگوید که چطور همه خدایان یونان را از دم تیغ کشید و اینکه انتقام هیچ لذتی ندارد. پس از صحبتهای کریتوس، فریا با او کنار میآید و دیگر دشمنی بین آنها نیست.
سفر آتریوس به ازگارد در داستان God of War: Ragnarok
پس از یک مشاجره دیگر بین کریتوس و آتریوس، آتریوس برای نجات جان کریتوس بخاطر پیشبینی که دیده بود به ازگارد سفر میکند. آتریوس با ثور و ثرود (دختر ثور) کمک همکاری میکند تا ماسکی را برای اودین بسازد که به او دانش بیحدومرز میدهد که در اثر آن جلوی رگناروک را خواهد کرد.
در عین حال، کریتوس، فریا و میمیر سراغ خواهران سرنوشت یا نورنس میروند که به آنها هشدار میدهد هایمدال، فرزند اودین، آتریوس را خواهد کشت. پس از این، براک و کریتوس تلاش میکنند تا حلقه دراپنیر (Draupnir) را به یک نیزه متصل کنند که توانایی از بین بردن هایمدال را دارد. از سوی دیگر، آتریوس به هلهایم سفر میکند تا گارم، یک گرگ عظیمالجثه بیروح را آزاد کند که در نتیجه آن یک پارگی بین سرزمینها رخ میدهد.
آتریوس دوباره به میدگارد باز میگردد و با کریتوس فنریر را دوباره زنده میکنند و روح گارم را به او میدهد که در نتیجه آن، کریتوس و آتریوس نیز دوباره سنگهای خود را وا میکنند. در ادامه، کریتوس در سرزمین ونهایم با هایمدال مبارزه میکند که بعد از کشتن او، گالارهورن (Gjallarhorn)، وسیلهای که با آن رگناروک اعلام میشود در دست کریتوس میافتد و رگناروک آغاز میشود.
آغاز رگناروک، پایان دنیا
آتریوس دوباره به ازگارد میرود تا نقابِ اودین را کامل کند و پس از کامل شدن آن را دزدیده و فرار میکند. در ادامه، تیر موافقت میکند که با آنها به مبارزه اودین برود بهشرطی که نقاب را به او بدهند. براک که به تغییر نیت تیر شک دارد، متوجه میشود که او همانند ازگاردیها، آتریوس را لوکی صدا میزند. تیر، براک را شدیداً مجروح میسازد و مشخص میشود که او درواقع اودین است که بهشکل تیر خود را جا زده است.
اودین از آنجا میرود اما سیندری از شدت غم از دست دادن براک، آتریوس را مقصر اصلی مرگ او میداند و گروه آنها را ترک میکند. آتریوس و کریتوس که همچنان قصد آماده سازی رگناروک را دارند، به مسپلهایم سفر میکنند تا وسیلهای که سرتر برای نابود کردن ازگارد نیاز دارد را برای او تهیه کنند.
حالا که همه چیز آماده است، تمام نیروهای ضد اودین نزد کریتوس میآیند و کریتوس در گالارهورن میدَمد تا رگناروک و حمله به ازگارد آغاز شود. مبارزه به شکل فجیعی پیش میرود. الفها و خدایان ونیر مقابل نیروهای ازگارد شانسی ندارند، سیندری بهتنهایی حاضر میشود تا دوارفهای بیشتری کشته نشود و ارتش کریتوس مجبور میشود به پناهندگان میدگارد کمک کنند.
جهت این مبارزه هنگامی تغییر میکند که آنگروبادا با فنریر و ماری که آتریوس نجات داده بود که حالا تبدیل به یورمنگاندر شده است، از راه میرسد. این مار به مبارزه ثور میرود و سیندری موفق میشود دیوار محافظ ازگارد را نابود کند. سیف و ثرود (همسر و دختر ثور) پس از اینکه متوجه میشود اودین از پناهجویان بهعنوان سپر دفاعی استفاده کرده است، آنها را ترک میکند.
مبارزه کریتوس با اودین و ثور در داستان God of War: Ragnarok
ثور موفق میشود که یورمنگاندر را به زمان گذشته برگرداند و مستقیماً سراغ مبارزه با کریتوس میرود. اما پس از مبارزه قانع میشود که جنگ را رها کند تا با خانوادهاش باشد. اما اودین که از سرپیچی ثور خشمگین شده، او را میکشد. حالا کریتوس، آتریوس، فریا و میمیر به مبارزه با اودین میپردازند اما اودین زمین زیر پای آنها را از بین میبرد و شکاف در سرزمین بین سرزمینها را آشکار میسازد.
اودین تلاش میکند آتریوس را قانع کند که از نقابی که دارد استفاده کند اما آتریوس این نقاب را از بین میبرد. اودین که حالا خشمگینتر از همیشه است، دوباره به آنها حمله میکند اما در نهایت شکست میخورد و آتریوس روح اودین را در یک سنگ جادویی حبس میکند که سیندری در نهایت آن را از بین میبرد. حالا سرتر از راه میرسد تا ازگارد را نابود کند و آنها به سمت میدگارد پناه میبرند.
در ادامه آنگروبادا نشان میدهد که فی، همسر کریتوس، یک نشان قدیمی را از بین برده بود که آنها را از بند سرنوشت مقدر شدهی آنها آزاد میکرد. آتریوس در ادامه تصمیم میگیرد که مابقی غولهای زنده مانده را پیدا کند و از کریتوس خداحافظی میکند که در ادامه متوجه میشود از کریتوس حالا بهعنوان یک خدای صلح و عدالت یاد میشود.
حالا که کریتوس پر از احساسات شده است، دوباره پیش میمیر و فریا میرود تا صلح دایمی را برقرار کند. در نتیجه آن ازگارد پاکسازی میشود، فریا ملکه جدید والکریها را از بین میرود و دوباره سرکرده آنها میشود، خدایان ایسر به ونهایم میروند و با خدایان ونیر صلح میکنند، ثرود به احترام پدرش میولنیر را در دست میگیرد و در نهایت تیر واقعی نیز از سرزمین نیفلهایم رها میشود. در پایانبندی مخفی بازی نیز، کریتوس، فریا و میمیر در کنار سیندری به مراسم تدفین براک در سوارتلفهایم شرکت میکنند.
داستان بستهالحاقی Valhalla
مدتی پس از حوادث رگناروک، کریتوس یک نامه بینام و نشان دریافت میکند که او را به والهالا دعوت کردهاند. میمیر و کریتوس به آخرین بقایای ازگارد میروند و با مبارزه به در ورودی والهالا میرسند. بهصورت ناگهانی، تمامی اسلحهها و قدرتهای کریتوس از بین میرود و او در مبارزه شکست میخورد.
کریتوس دوباره نزدیکی در ورودی بیدار میشود که فریا و یکی از والکریها بنام سیگرون نزد او میایند. آنها میگویند که کریتوس بدون اجازه آنها به اینجا آماده است اما حالا اجازه میدهند که به والهالا بروند. قبل از اینکه کریتوس به والهالا بیاید، فریا به کریتوس پیشنهاد داده بود که خدای جنگ نورس شود، اما کریتوس که از قدرت زیاد میترسید، این پیشنهاد را رد کرد.
پس از اینکه کریتوس به راه خود در والهالا ادامه میدهد، تیر، خدای جنگ نورس نزد او میآید و آشکار میسازد که او این نامه را برایش فرستاده بود. درحالیکه تیر و کریتوس درحال مشاجره هستند، تیر به کریتوس میگوید که او باید با گذشته خودش روبهرو شود اما خشم درونی او مانع کریتوس میشود.
تیر به کریتوس میگوید که از والهالا استفاده کند تا با گذشته خودش کنار بیاید و به آرامش با خودش برسد. کریتوس موافقت میکند و به راه خود ادامه میدهد که در طول این مسیر دشمنهای گذشته او مثل مگنی و مودی دوباره ظاهر میشوند و همینطور هلیوس، خدای آفتاب یونان که او را مجبور میکند با گذشته تلخش دوباره روبهرو شود.
در ادامه، سیگرون، کریتوس و میمیر را از یک مرگ قطعی نجات میدهد که در نتیجه آن، ارتباط او با جهان والهالا کمرنگتر میشود. تیر به کریتوس کمک میکند تا با نسخه جوانتر خودش مقابل شود تا بتواند از ترس و نفرتی که مقابل خودش دارد بگذرد. کریتوس در نهایت به این نتیجه میرسد که با وجودیکه نسخه جوانتر او یک شخص نفرتانگیز و خشمگین بوده، او در نهایت خودش را قربانی کرد تا امید را دوباره به انسانها بازگرداند که ثابت میکند با این وجود بازهم ذرهای خوبی در وجودش بوده است.
حالا که کریتوس تفاوت خدمت کردن برای دیگران و در خدمت دیگران بودن را فهمیده است، پیشنهاد فریا را قبول میکند و بهعنوان خدای امیدواری به شورای او میپیوندد. در صورتی که بازیکنان مراحل والهالا را ادامه دهند، یک پایان مخفی برای شخصیت میمیر و سیگرون باز میشود.
میمیر همیشه عاشق سیگرون بوده است و در این پایان مخفی تصمیم میگیرد که والکری بودن را رها کند تا جهان را بگردد و هدف اصلی خودش را پیدا کند. کریتوس، میمیر، و والکریها او را آزاد میکنند و سیگرون به میمیر قول میدهد که دوباره پیش او باز گردد.
source