انیمه کلیمور یا همان شوالیه سفید شاهکاری دیگر از استودیو مدهاوس است. در انیمه شوالیه سفید هر جنگجو با قدرتهای شگفتانگیز خود وارد نبرد میشود، اما در زیر زرههای فولادین، نبردی دیگر برای نجات روح خود و حفظ آنچه از انسانیتشان باقیمانده در جریان است. انیمه Claymore با داستانی پر از پیچیدگیهای روانی و احساسی، شما را وادار میکند که فراتر از مبارزات و خونریزیها، به ریشههای عمیقتر آنچه انسان بودن را تعریف میکند بیاندیشید. در این مقاله به معرفی این اثر زیبا و به یادماندنی پرداختیم، با ما تا انتها همراه باشید.
فهرست مطالب
داستان انیمه کلیمور
دنیای انیمه Claymore در یک جزیرهی خیالی قرون وسطایی قرار دارد که انسانها در آن تحت حملات مخلوقاتی به نام یوما (Yoma) قرار میگیرند. یوماها موجوداتی تغییرشکلدهنده هستند که با خوردن انسانها زنده میمانند و به طرز ماهرانهای خود را به شکل انسانها درمیآورند.
برای مبارزه با این تهدیدات، سازمانی مرموز به نام سازمان (The Organization) گروهی از جنگجویان نیمهانسان، نیمهیوما به نام کلیمور را میسازد که وظیفهشان نابود کردن یوماها در ازای پول است. جنگجویان کلیمور که همگی زن هستند، سلاحهای خود، شمشیرهای سنگین کلیمور، را با خود حمل میکنند و به خاطر چشمهای نقرهای و تواناییهای فوقالعادهشان بین مردم به عنوان جادوگران چشمنقرهای شناخته میشوند.
یکی از ویژگیهای برجسته در این جهان، وجود انرژی شیطانی به نام یوکی (Yoki) است که قدرت خارقالعادهای به کلیمورها و یوماها میدهد، اما اگر کلیمورها بیش از حد از یوکی استفاده کنند، خود به یوماهایی قدرتمند به نام بیدارشدگان تبدیل میشوند.
داستان اصلی انیمه کلیمور حول شخصیت کلر (Clare) میچرخد که خود یکی از جنگجویان کلیمور است و در تلاش برای انتقام از یوماهایی است که عزیزترین فرد زندگیاش را از او گرفتهاند. در حین سفرهایش، او با پسری به نام راکی (Raki) آشنا میشود که خانوادهاش توسط یوماها از بین رفتهاند.
راکی در کنار کلر به یک همسفر و همراه وفادار تبدیل میشود و از طریق او، کلر برخی از احساسات انسانی خود را که به واسطهی تبدیل شدن به یک کلیمور از دست داده بود، بازمییابد.
این داستان نه تنها از مبارزات کلر با یوماها و سفر او برای گرفتن انتقام از پریسیلا، یوما قدرتمندی که موجب مرگ ترسا، مربی کلر شده است، بلکه از تلاش او برای نگه داشتن انسانیتش در برابر تمام تاریکیهایی که او را احاطه کردهاند، روایت میشود.
شخصیت های انیمه کلیمور
شخصیتهای انیمه کلیمور همگی جنگجویانی هستند که در جهانی تاریک و پر از ترس زندگی میکنند. هر کدام از این شخصیتها گذشتهای تلخ و پر از رنج دارند که باعث شده به این مسیر خطرناک قدم بگذارند. درواقع، وجود شخصیتهای قوی سبب به وجود آمدن داستانی بسیار جذاب و گیرا شده است. این کاراکترها به شرح زیر هستند:
کلر (Clare)
کلر، شخصیت اصلی انیمه کلیمور، داستانی پر از درد و از خودگذشتگی دارد که از همان دوران کودکی با تراژدی شروع میشود. او شاهد کشته شدن خانوادهاش توسط یوماهایی بود که زندگی او را به جهنم تبدیل کردند. اما پس از نجاتش توسط ترسا، شماره یک کلیمور آن زمان، او مسیر زندگی جدیدی را انتخاب کرد. کلر که عشق و احترام عمیقی به ترسا داشت، پس از مرگ او به دست پریسیلا تنها یک هدف داشت؛ انتقام.
با این حال، برخلاف بقیه جنگجویان، او تصمیم گرفت بدن خود را نه با گوشت یوما بلکه با باقیماندههای ترسا تغییر دهد، امری که او را به اولین کلیموری تبدیل کرد که فقط یک چهارم یوما است و نه نصف.
مسیر کلر از جنگجویی ساده به یک رهبر قوی و تاثیرگذار در طی داستان پیچیده انیمه کلیمور، نمایشگر تلاش او برای حفظ انسانیت خود در مقابل قدرتهای تاریکی است. در حالی که کلر به عنوان ضعیفترین کلیمور شناخته میشد (رتبه ۴۷)، چیزی که او را از دیگران متمایز میکند، عزم راسخ و اراده بیپایانش بود. او یاد گرفت که قدرت یوکی (Yoki) خود را کنترل کند، بدون اینکه به یوما تبدیل شود.
ترسا (Teresa)
ترسا، معروف به ترسای لبخند محو، یکی از قدرتمندترین و برجستهترین شخصیتها است. او به عنوان جنگجویی بینظیر با قدرت و سرعت فرا انسانی شناخته میشود، اما چیزی که او را از دیگر کلیمورها متمایز میکند، نه فقط قدرت فیزیکی او، بلکه تواناییاش در احساس جریان یوکی (Yoki) دشمنانش است.
برخلاف دیگر کلیمورها که برای شکست دادن دشمنان خود از یوکی زیادی استفاده میکنند، ترسا هرگز بیش از ۱۰٪ از قدرت یوکیاش را در نبردها به کار نمیبرد و با این حال، حتی حریفانی که از نظر قدرت از او برتر بودند را به راحتی شکست میداد.
او ظاهرا شخصیتی سرد و بیاحساس داشت، اما در عمق وجودش، نوعی مهربانی و دلسوزی نهفته بود که با ملاقات کلر نمایان شد. پس از نجات کلر از دست یوماها، ترسا به نوعی مادر برای او تبدیل شد و این رابطه عمیق بود که باعث شد او دوباره احساسات انسانیاش را باز یابد. ترسا به عنوان شماره یک در میان کلیمورها شناخته میشود.
پریسیلا (Priscilla)
پریسیلا در انیمه کلیمور ابتدا به عنوان یک کلیمور شماره ۲ معرفی میشود که به دلیل پتانسیل بینظیرش توانایی جنگیدن بدون استفاده از یوکی را دارد. شکست او در برابر ترسا، کلیمور شماره یک، و ناتوانیاش در پذیرش این شکست، نقطه عطفی در زندگی پریسیلا بود که منجر به بیدار شدن او و تبدیل شدن به یک موجود اهریمنی شد. پس از بیدار شدن، او به موجودی یکشاخ و بالدار تبدیل میشود که قدرتی فراتر از همه موجودات دیگر به دست میآورد و ترسا را به قتل میرساند.
دشمنی عمیق او با کلر که به دنبال انتقام مرگ ترسا است، ستون اصلی بسیاری از مبارزات در داستان انیمه کلیمور است. با وجود آنکه پریسیلا قدرتی تقریبا غیرقابل شکست دارد، رابطه پیچیدهاش با کلر و راکی و تلاشهایش برای بازیابی هویت انسانیاش به او ابعادی بیش از یک ضدقهرمان ساده میدهد.
ماریا (Miria)
میریا، ملقب به میریای شبح، به خاطر تکنیک سرعت خارقالعادهاش که به او اجازه میدهد تا تصاویر پسماندهای از خود برجای بگذارد و حریفانش را گمراه کند، شناخته میشود. میریا نه تنها به عنوان یک جنگجو، بلکه به عنوان یک رهبر تاکتیکی و استراتژیست در انیمه کلیمور شناخته میشود. او با دقت و محاسبه، رهبری گروهی از کلیمورها را بر عهده میگیرد و تصمیمهایش همواره به نفع تیم و همرزمانش است.
به دلیل از دست دادن دوست نزدیکش، هیلدا، در یکی از ماموریتها، او به سازمان مشکوک میشود و تحقیقات مخفیانهای را درباره اهداف پنهان و فساد داخلی آن آغاز میکند.
دنو (Deneve)
دِنو، یکی از بازماندگان کمپ شمالی و جنگجوی دفاعی با قابلیتهای باززایی استثنایی است. او به دلیل توانایی بالا در بهبود خود، میتواند از جراحاتی که برای دیگران مرگبار است جان سالم به در ببرد و دوباره به سرعت به میدان نبرد بازگردد. این ویژگی نه تنها او را به یکی از مقاومترین کلیمورها تبدیل کرده، بلکه به او اجازه میدهد در نبردها حتی زمانی که از شدت جراحات به شدت آسیب دیده است، همچنان به مبارزه ادامه دهد.
گذشتهی دنو پر از تراژدی است؛ او شاهد بود که خانوادهاش به دست یوماها از بین رفتند، و این فاجعه، انگیزهای برای پیوستن او به سازمان و تلاش برای انتقامگیری شد. با این حال، میل قویش به زندگی او را به سمت جنگجوی دفاعی تبدیل کرد، چیزی که ابتدا از آن احساس شرم میکرد و به همین دلیل با افکاری که او را به سوی خودکشی سوق میداد، دست و پنجه نرم میکرد. اما با آشنایی و دوستی با هِلِن، یکی از جنگجویان دیگر، دنو به تدریج یاد گرفت که احساساتش طبیعی هستند و او تنها یک انسان است؛ حتی در دنیای کلیمورها!
هلن (Helen)
هلن شخصیتی پرشور و شخصیت جسور و پرخاشگرش دارد. او نیز یکی از بازماندگان کمپ شمالی است که در ابتدا به دلیل جایگاه پایین کلر در سازمان، با او رفتار سردی دارد، اما به مرور زمان و با مشاهده عزم راسخ و قدرت کلر، احترامش به او افزایش مییابد. هلن توانایی منحصر به فردی دارد که او را از دیگر کلیمورها متمایز میکند؛ او قادر است دستها و پاهایش را به طولهای زیادی کش دهد، به طوری که در نبردها میتواند از فاصله دور به حریفان حمله کند یا آنها را محاصره کند
با وجود ظاهر تهاجمی و شخصیت قویاش، هلن در کنار دنو به یکی از وفادارترین و قابلاعتمادترین همراهان تبدیل میشود. این دو شخصیت، هرچند متفاوت در سبک و روش زندگی، پیوند عمیقی ایجاد کردهاند و اغلب در کنار هم در نبردها حاضر میشوند. همچنین هلن توانایی نیمهبیدار شدن خود را به طور کنترلشده به کار میگیرد تا قدرت و سرعت خود را افزایش دهد، بدون اینکه انسانیت خود را از دست بدهد.
گالاتئا (Galatea)
گالاتئا یکی از جنگجویان قدرتمند است که به خاطر تواناییهای منحصر به فردش در حس کردن و کنترل یوکی به چشم خدا معروف است. او به عنوان جنگجوی شماره ۳ در سازمان خدمت میکرد و نقشی کلیدی به عنوان دیدهبان و جاسوس ایفا میکرد.
قدرت او تنها به خواندن احساسات و حرکات دشمنان از فاصلههای دور محدود نمیشد، بلکه او میتوانست کنترل یوکی را در دشمنان بیدارشده به دست بگیرد و حملات آنها را گمراه کند.
نقد انیمه کلیمور
انیمه Claymore در سال ۲۰۰۷ توسط استودیوی معروف Madhouse تولید شد و از آوریل تا سپتامبر همان سال به نمایش درآمد. این انیمه در ۲۶ قسمت پخش شد و کارگردانی آن توسط هیروییچی تاناکا انجام شد، در حالی که موسیقی متن آن توسط ماسانوری تاکومی ساخته شد. این انیمه بر اساس مانگای نوشتهی نوریهیرو یاگی ساخته شد که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ به مدت ۱۳ سال در مجله Shonen Jump منتشر میشد.
یکی از تفاوتهای برجسته بین انیمه و مانگا، پایان متفاوت انیمه است. انیمه تنها ۱۱ جلد اول مانگا را پوشش میدهد و برای دو قسمت آخر یک پایان اختصاصی و متفاوت خلق میکند، که باعث اختلاف نظرات بین طرفداران شد. با این حال، بسیاری از طرفداران همچنان از کیفیت انیمیشن و فضای تاریک و حماسی آن استقبال کردند و این انیمه توانست طرفداران جدیدی را به مانگا جذب کند.
چیزی که در نگاه اول توجه ما را به خود جلب میکند، نام انیمه است. کلیمور نام یک شمشیر دودستی اسکاتلندی است، که بازتابی از سلاحهای اصلی شخصیتهای داستان است. علاوه بر این، هر جنگجوی کلیمور در این داستان با یکی از ۴۷ حروف الفبای لاتین شناخته میشود.
بررسی انیمه Claymore نشان میدهد که این اثر یک نمایش شونن با داستانهای کلاسیک است؛ داستانی از انتقام، ارتقا قدرت، مربیانی که آموزش میدهند و شخصی که در شرایط مرگبار به داد دیگران میرسد. بزرگترین و واضحترین تغییر اینجا این است که تمام شخصیتهای قوی زن هستند. تمام نقشهایی که در شوننهای کلاسیک توسط مردان پر میشدند، اما این یکی مملو از شخصیتهای زنی است که قدرت و شهامت بالایی دارند. این ویژگی آن را از بسیاری از شوننهای دیگر متمایز میکند زیرا کشمکشها و مسابقات بیمعنی به طول نمیانزند.
انیمه شوالیه سفید یکی از هوشمندانهترین انیمههای شونن است که در تاریخ انیمه منتشر شده است. در داستان مشاهده میشود که شخصیت اصلی، کلر، در طول این مجموعه رشد میکند، به این معنا که در هر قسمت اتفاقی رخ میدهد و او تحت تاثیر آن تغییر میکند.
در طول ماجرا، خواسته یا ناخواسته از رویدادها سود میبرد یا عواقب آن را تحمل میکند. شخصیت کلر به گونهای واقعی توصیف میشود، زیرا تعادلی در حوادثی که برایش رخ میدهد، وجود دارد؛ نه اینکه دقیقا نیمی خوب و نیمی بد باشد، بلکه او روزهای خوب، روزهای فوقالعاده، روزهای وحشتناک و روزهایی که تقریبا مرگ را به چشم میبیند، را از سر میگذراند.
کلر در طول زندگی خود رنجهای زیادی کشیده و به عنوان یک زن، زوایای تاریکی از مردان را دیده است. با این حال، همچنان به کار خود ادامه میدهد، تا حدی به این دلیل که نمیخواهد کنار بگذارد. قوانینی او را محدود میکنند، اما فرض میشود که اگر بخواهد میتواند کنارهگیری کند و پنهان شود. با این حال، او کارش را رها نمیکند.
همانطور که میبینید، علاوه بر کلر، اکثر کاراکترهای اصلی در انیمه Claymore جذاب هستند. کلیمورها متنوع و بهترین لحظات شخصیتی در میان آنها رخ میدهد. بزرگترین مشکل این است که بیشتر پسزمینههای ابتدایی آنها خیلی مشابه است؛ خانوادههای مرده به خاطر یوما و سپس تبدیل شدن به کلیمور.
شاید این معنادار باشد با توجه به قربانیهایی که باید برای تبدیل شدن به کلیمور بدهند. به نظر نمیرسد کاری باشد که اگر خانوادهای محبتآمیز و حمایتکننده داشته باشید، وارد آن شوید، اما باز هم کمی تکراری میشود وقتی سریال میخواهد شما را برای یک شخصیت خاص به خاطر گذشتهی تراژیکش که تقریبا مشابه گذشتههای تراژیک همهی این شخصیتهای دیگر است، دلسوز کند. شخصیتهای منفی نیز به نوبه خود عمق دارند، که برای یک سریال محور اکشن خوب است. کاراکترهای فرعی بیشتر توسعه نیافتهاند، اما بیشترشان به اندازهی کافی برای نقشهایی که باید ایفا کنند، خوب عمل میکنند.
کلام آخر
انیمه کلیمور یکی از آثار شونن بینظیر است. در دنیای آن هیولاهایی به نام یوما که به صورت انسانهای عادی درمیآیند و احشا آنها را میخورند، در سرزمین پرسه میزنند. برای مقابله با این موجودات، سازمانی نامشخص، جنگجویانی از ترکیب انسان و یوما، به نام کلیمورها، خلق میکند. این سبب به وجود آمدن داستانی پر پیچ و خم و مملو از صحنههای مبارزه فوق العاده میشود؛ ماجرایی که باعث رشد شخصیتها و درگیری آنان با یکدیگر میشود. با این اوصاف، اگر تاکنون انیمه شوالیه سفید را تماشا نکردهاید، پیشنهاد میکنیم هر چه زودتر آن را به لیست تماشای خود اضافه کنید.
source