شفقنا رسانه- علی شاکر معتقد است که مترجمان باید به جای ترس از بیکاری، از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای تقویت مهارت‌های خود بهره ببرند و در نقش میانجی‌گر معنایی و اخلاقی عمل کنند. در این جهان دیجیتال، پیروزی زبان‌ها و فرهنگ‌ها به میزان حضور و کیفیت تعامل کاربران بستگی دارد.

 

به گزارش شفقنا رسانه، علی شاکر، پژوهشگر فضای مجازی و هوش مصنوعی در مقاله ای با عنوان « تأثیر هوش مصنوعی بر ترجمه و ارتباطات: فرصتی برای فارسی‌زبانان» اینگونه آورده است:

ما هنوز فیلم‌های ندیده‌ی زیادی از سینمای کلاسیک جهان داریم؛ چون هنوز نتوانسته‌ایم از گوگل زیرنویس آن را پیدا کنیم. در روزگار ویدئو، فیلم‌ها ترجمه و دوبله نمی‌شد، برای همین به تعداد بینندگان در اتاق مفسر فیلم وجود داشت. مفسرانی که معمولاً فقط حس‌شان را نسبت به فیلم می‌گفتند تا اینکه بخواهند دیالوگ‌ها را بازگو کنند.

بعدها که زیرنویس‌های چسبیده آمد، توانستیم همزمان با کاربران نتفلیکس سریال‌ها را ببینیم و پیش از اهدای جوایز اسکار مثل سایر سینمادوستان فیلم‌های سال را تماشا کنیم.

به طور مشابه امروزه با گسترش فناوری‌های هوش مصنوعی و ترجمه، می‌توان با کمترین تاخیر ممکن، پر فروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز را در تهران به زبان فارسی خواند. چون این ابزارها سرعت و دقت ترجمه از هر زبان به زبانی دیگر را بسیار ارتقا دادند.

برداشته شدن موانع زبانی در عمل نوعی نظم تازه‌ای را به وجود می‌آورد که البته ظاهری کاملاً آشوبنانک و بی‌نظم‌کننده خواهد داشت ولی این آشوب پس از چند سال فرو می‌نشیند. آن زمان می‌بینیم، دیگر این دولت-ملت‌ها نیستند که با ارشاد همیشگی خود، فرهنگ و زبان را حفظ می‌کنند بلکه این میزان فعالیت کاربران است که تعیین می‌کند آیا هویت زبانی آنان می‌تواند در رقابت با سایر زبان‌ها پیروز باشد یا نه. در واقع مهمترین کار این است که زیرساخت‌های آموزشی هوش مصنوعی گسترش یابد و بتوانیم با کلمات فارسی بیشتری ماشین‌های ترجمه را آموزش دهیم.

برعکس اینکه ممکن است برخی حضور هوش مصنوعی را خطرناک ببینند، اتفاقاً باید تاکید کرد که این ابزار برای فارسی‌زبانان بسیار هم می‌تواند مفید باشد. در درجه‌ی اول دسترسی ما را به منابع دسته‌اول و به‌روز دنیا فراهم می‌کند. همچنین می‌توانیم به جهان نشان دهیم که دست‌کم به لحاظ تئوریک در علوم و خلاقیت در هنر چیزی از دنیا کم نداریم و مشکل تا الان این بوده که نتوانستیم محصولات هویتی خویش را به‌درستی معرفی کنیم. همین امروز می‌توانیم کتاب خود را به هوش مصنوعی بدهیم و به جای مطالعه‌ی خط به خط، از هوش مصنوعی بخواهیم که برای‌مان کتاب را خلاصه و قسمت‌هایی که پیچیده است را ساده‌تر کند. همچنین می‌توانیم همزمان با انتشار متن فارسی کتاب خویش، آن را به چندین زبان مختلف در آمازون به فروش برسانیم.

پس اکنون با بازار بزرگی مواجه‌ایم که می‌توان در آن بر مبنای علاقه و حتی فایده، پیِ دانستن بیشتر رفت. چون دیگر کسی شما را مجبور نمی‌کند در زندان مدرسه به‌زور چیزهایی را بخوانید که معلوم نیست کی و کجا قرار است در زندگی شهروندان به کار بیاید. (تاکید می‌کنم بحث بی‌فایده بودن نیست بحث این است که هنوز نمی‌دانیم چرا بسیاری از فرمول‌ها را حفظ کردیم و قرار است چه کاربردی داشته باشد.)

وقتی افراد بفهمند که می‌توانند با افزایش دانش خود، سرمایه‌ی اقتصادی خویش را هم افزایش دهند، دیگر دلیلی هم کارمندی نمی‌بینند و به کمک دوقلوهای دیجیتال خویش می‌توانند برای خودشان کار کنند. این امر به تدریج باعث آشوب در نظام‌های اداری جهان می‌شود؛ چون منبع قدرت دارد تغییر می‌کند و از حکومت‌ها بیشتر و بیشتر به سمت شرکت‌هایی می‌رود که به کلان‌داده دسترسی دارند. مثل متا و ایکس و…

پس یک مترجم شبیه قبل نمی‌تواند کارش را ادامه دهد. چون فقط کافی است کمی از زبان دوم بدانید و آن زمان است که می‌توانید یک مترجم غیرحرفه‌ای باشید. این امر، هزینه‌ی ترجمه را بشدت کاهش می‌دهد و همان‌طور که جرمی ریفکین در کتاب «جامعه‌ی هزینه‌ی نهایی صفر» تاکید می‌کند، هزینه‌ی تولید کالا (در اینجا ترجمه‌ی کتاب) به سمت صفر و رایگان شدن میل کند. اینجاست که دیگر، کمیت کار یک مترجم اهمیت کمتری پیدا می‌کند نسبت به کیفیت و شخصیت ترجمه‌های او؛ یعنی همین امروز به کمک سَکوهای هوش مصنوعی (مثل چت‌جی‌پی‌تی شرکت اوپن‌ای‌آی) می‌توانیم فایل یک کتاب را به ماشین بدهیم و ترجمه‌شده تحویل بگیریم. پس ما دیگر نیازی به کار ترجمه در معنای دیروز نداریم و حالا مترجمان تبدیل می‌شوند به متخصصان ارتباط میان‌فرهنگی. کیفیت واژه‌گزینی مترجمان آینده است که به‌راحتی می‌تواند ماشین را شکست دهد.

برای مثال کلمه‌ی انگلیسی Airplane را در نظر بگیریم و فرض کنیم برای نخستین بار است که ماشین آن را می‌شنود و اگر در هیچ کدام از متون فارسی که با آن آموزش دیده، عبارت «هواپیما» نباشد، احتمالاً ماشین آن را «صفحه‌ی هوایی» ترجمه می‌کند. احتمالاً ماشین SMS را «سرویس پیام کوتاه» ترجمه می‌کرد، اگر انسان‌ها عبارت «پیامک» را برای آن استفاده نمی‌کردند اما می‌توان با اطمینان گفت ماشین از روی دست بهترین مترجمان تقلید کرده است. البته فعلاً نمی‌تواند بسیاری از ظرایف احساسی انسانی را ترسیم کند. پس برعکس اینکه عده‌ای از بیکاری می‌ترسند، اتفاقاً هوش مصنوعی می‌تواند کار مترجمان را عمیق‌تر، سریع‌تر و دقیق‌تر کند و در بازاری که با ترجمه‌های سردستی اشباع شده، عیارِ مترجمان خلاق بیشتر خودش را نشان می‌دهد.

در واقع تازه، کار مترجمان حرفه‌ای دارد شروع می‌شود. چون حالا نه تنها می‌بایست در ادبیات مبدا و مقصد مسلط باشند، بلکه باید به کمک هوش مصنوعی از اصول تخصصی سایر علوم نیز سر در بیاورند. یعنی از خود هوش مصنوعی کمک بگیرند برای به وجود آوردن کلمات تازه.

در این مسیر ما باید چالش‌هایی مواجه‌ایم که حتی شاید به آن فکر هم نکرده باشیم،‌ چه رسد به اینکه بدانیم راه‌حل آن چیست. در ادامه سعی می‌کنم برخی از این چالش‌های مطرح کنم:

 

شروع یک تطور زبانی رسانه‌ای

زبان‌هایی که تاکنون زنده مانده‌اند در طول تاریخ از طریق تعامل با دیگر فرهنگ‌ها تطور یافتند و به اینجا رسیدند. چون زبان مدام از همسایگانش کلمه و مفهوم قرض می‌گیرد تا خود را زنده و زایا نگه دارد. این فرآیند نه تنها انتقال کلمات، بلکه انتقال مفاهیم و ساختارهای فرهنگی را نیز شامل می‌شود. به این ترتیب، زبان‌ها به‌طور پویایی در حال تغییر و تطبیق با یکدیگر خواهند بود. آن زمان شاید به این سادگی نتوان گفت انگلیسی زبانِ علم است یا فرانسه، زبانِ کلام عاشقانه و فارسی زبان شعر؛ چون حالا هر زبانی این امکان را دارد که به کمک ارتباط میان فرهنگی با دیگر زبان‌ها خود را ارتقا دهد و اتفاقاً به هویت غنی خود بیفزاید.

ترجمه همواره پل ارتباطی میان فرهنگ‌ها بوده است. اکنون با ورود هوش مصنوعی، این پل نه تنها پیام را منتقل می‌کند بلکه مترجمان حرفه‌ای می‌توانند در فهم معانی متکثر متون بیشتر تلاش کنند و این یعنی زیباتر شدن هنر ترجمه. اگر قرار به برگردان کلمات باشد، هوش مصنوعی به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهد. اما مترجمان با این ابزار می‌توانند مفسر متون هم باشند.

چون انتقال درست معنا می‌تواند زمینه‌ای باشد برای ساخت محتواهای چندرسانه‌ای درباره‌ی یک متن رسانه‌ای. ابزارهای هوش مصنوعی محتواهای صوتی، تصویری و ویدئویی را به زبان‌های مختلف تطبیق می‌دهند، بعید است هیچ کدام از مترجمان انسانی بتوانند چنین کاری انجام دهند.

فرض کنید اگر تا دیروز مثلاً کتاب «فرانسوی در سفر» را با خود به مسافرت می‌بردیم، اکنون عامل‌های هوشمندی در گوشی ما یک مترجم کارکشته در جیب ما هستند و همان‌طور که می‌بینید این ابزار ترجمه، واسطه‌ی ارتباط میان افراد از زبان‌های مختلف می‌شود. ولی یادمان باشد این ماشین کلمات را فقط ترجمه می‌کند و پیامی که شما به کمک حالات چشم و صورت به فرد مقابل می‌فرستید را نمی‌تواند کنترل کند.

این تحول، امکان مواجهه‌ی مستقیم و شفاف‌تر با منابع جهانی را فراهم می‌کند. ممکن است برخی از این سادگی ارتباط میان انسان‌ها ذوق‌زده شوند و آن را زمینه‌ساز فهم دیگری بدانند، در حالی باید تاکید کنم که در سیستمِ پیچیده‌ی اجتماع، دریافت دیتا و تبدیل آن به اطلاعات سبب افزایش آنتروپی (بی‌نظمی) می‌شود. حالا معانی باز هم پیچیده‌تر می‌شوند و انتقال آن باز هم با چالش‌های میان‌فرهنگی مواجه خواهد بود ولی باید دانست که بسیاری از چالش‌های کنونی با این ابزار قابل حل است.

یکی از چالش‌های ترجمه، انتقال احساس است. با اینکه هوش مصنوعی می‌تواند با تحلیل کلان‌داده‌ها و یادگیری عمیق، ترجمه‌های احساسی دقیق‌تری ارائه دهد تا مخاطبان ارتباط عمیق‌تری با اثر داشته باشند، ولی ذهن خلاق انسان لحظه به لحظه در حال پدیدار کردن مفاهیم جدید زبانی است و هوش مصنوعی از انجام این کار عاجز است.

باید تاکید کنم که هوش مصنوعی در ترجمه‌های فنی و علمی خیلی موفق بوده ولی در ترجمه‌های خلاقانه در حوزه‌های ادبی و هنری هنوز نیازمند یادگیری بیشتر است. چون می‌بایست احساسات پیچیده‌ی انسانی را تحلیل کند ولی نمی‌تواند و مترجمان می‌توانند از همین نقطه، نظارت خود را بر آثار حفظ کنند.

پس مترجمان انسانی می‌توانند مربی هوش مصنوعی باشند و کدهای اخلاقی و معنایی فرهنگی را به آن بیاموزند. کار مترجمان اکنون این است که به ماشین جهت‌گیریِ اخلاقی و فرهنگی بدهند و ترجمه‌هایی با کیفیت تولید کنند.

مترجمان با چالش بینایی ماشین هم مواجه‌اند. یعنی باید با ماشین‌هایی رقابت کنند که پیام‌ها را از حالت صورت افراد دریافت می‌کنند و به کمک یادگیری تقویتی آن را ارتقا می‌دهند. برای نمونه، امروز می‌توان با کمک قابلیت‌های بینایی رایانه‌ای (Computer Vision) منظور افراد را از طریق حرکت چشم و صورت دریابیم. فارغ از اینکه این فناوری چه‌قدر در عرصه‌های حقوقی و جنایی می‌تواند آشوب‌زا باشد، این را هم باید در نظر بگیریم که اگر ماشین بتواند یک زبان جهانی خلق کند که نسل آلفا به‌راحتی با آن ارتباط برقرار کند، تکلیف زبان‌های موجود چه می‌شود؟ به طبع این زبان تازه، فرهنگ تازه‌ای را هم با خودش می‌آورد. آن فرهنگ زبانی چگونه خواهد بود؟ نمی‌دانیم؛ فقط می‌دانیم اینی که اکنون هست، نخواهد بود. آیا باید چنین اجازه‌ای به ماشین بدهیم؟ ماشین تا چه میزان می‌تواند از کلمات غیرفارسی معمول در ترجمه‌اش استفاده کند؟

هویت‌یابی فارسی در بازار مکاره‌ی هژمونی فرهنگی

هوش مصنوعی به‌عنوان ابزاری قدرتمند، به کشورهایی که در توسعه این فناوری پیشرو هستند، امکان گسترش فرهنگ و زبان خود را می‌دهد و ممکن است هژمونی زبانی جدیدی ایجاد کند. فناوری‌های هوش مصنوعی به‌ویژه در ترجمه خودکار و تولید محتوا، بیشتر بر پایه زبان‌های غالب جهانی مثل انگلیسی توسعه می‌یابند که به تقویت این زبان‌ها و کاهش اهمیت زبان‌های کوچک‌تر منجر می‌شود.

این فرایند می‌تواند تنوع زبانی و فرهنگی را تهدید کند و زبان‌های محلی را به حاشیه ببرد. کشورها و جوامع کوچک‌تر برای مقابله با این هژمونی باید استراتژی‌هایی برای توسعه هوش مصنوعی بومی و حفظ زبان‌های محلی اتخاذ کنند. تقویت حضور زبان‌های محلی در فناوری‌های دیجیتال و همکاری بین‌المللی در این زمینه می‌تواند به حفظ تنوع فرهنگی کمک کند و از سلطه فرهنگ‌های قدرتمند بر فضای دیجیتال و ارتباطات جلوگیری کند.

به نظر می‌رسد مترجمان سربازان این عرصه‌اند و می‌توانند واسطه‌ی انتقال بسیاری از محتواهایی باشند که در فارسی تولید شده‌اند ولی هنوز مخاطب شایسته‌ای پیدا نکرده‌اند. آن زمان است که زایایی زبان فارسی خودش را بیشتر نشان می‌دهد و ما هم می‌توانیم به جای استفاده از اصول دیگر زبان‌ها برای بیان علمی یا ادبی پدیده‌ها، هویت زبانی خود را عرضه کنیم.

البته آغاز این مسیر با بی‌نظمی و آنتروپی زیادی همراه است. برای همین پیشنهادم به افراد حساس به ویراستاری و نوشتار این است که بپذیرید که ترجمه و نوشتن دیگر مخصوص عده‌ای خاص و مسلط به زبان نیست. بدانیم که اکنون با ورود هوش مصنوعی، سرعت ترجمه به حدی افزایش یافته که مفهوم زمان در ترجمه دستخوش تغییر شده است. گرچه به سرعت از یافته‌های علمی و اخبار مطلع می‌شویم ولی بخشی از این سرعت بر دوش کسانی است که براحتی می‌توانند پیش از به‌روزترین انتشاراتی‌ها، کتاب را ترجمه کند. بد هم ترجمه کند. کمی صبور باشید، مخاطبان به‌زودی در می‌یابند که می‌یابند که می‌بایست میان سرعت و کیفیت تعادلی برقرار کرد.

هوش مصنوعی یک عامل هوشمند است که هم‌اکنون ارتباطات و ترجمه را دستخوش تغییرات سریع و عمیقی کرده است. این امر یک فرصت تاریخی برای فارسی‌زبان‌هاست که منتظر نهادهای رسمی و بروکراتیک برای پاسداشت پارسی نباشند و خودشان شروع کنند به تربیت هوش مصنوعی با زبان فارسی پالوده.

این فناوری با افزایش سرعت و دقت ترجمه، دسترسی به منابع جهانی را تسهیل کرده و مرزهای زبانی را به‌طرزی بی‌سابقه کمرنگ کرده است. اما همزمان با این فرصت‌ها، چالش‌هایی همچون کاهش تنوع زبانی و تهدید به حاشیه‌راندن زبان‌های کوچکتر نیز به وجود آمده است. بنابراین، اهمیت کیفیت ترجمه و توجه به ظرایف فرهنگی بیش از پیش احساس می‌شود.

مترجمان باید به جای ترس از بیکاری، از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای تقویت مهارت‌های خود بهره ببرند و در نقش میانجی‌گر معنایی و اخلاقی عمل کنند. در این جهان دیجیتال، پیروزی زبان‌ها و فرهنگ‌ها به میزان حضور و کیفیت تعامل کاربران بستگی دارد.

 

source

توسط funkhabari.ir