ما گیمرها به واسطه‌ی بازی‌های مختلف، برخلاف مردم عادی با فرهنگ و افسانه‌های کشور‌های دیگر آشنایی داریم. به عنوان مثال سری God of war ما را با اساطیر یونان باستان به خوبی آشنا کرد و یا فرانچایز Assassin’s Creed دوره‌های مختلف تاریخی را برای ما توصیف کرد. اما یک جای خالی بزرگ در لیست ما احساس می‌شد. ما از کشور بزرگ چین چیز زیادی نمی‌دانستیم.  حالا با آمدن بازی جدیدی که به دست خود چین ساخته شده می‌توانیم این جای خالی را رفته‌رفته پر کنیم و با این کشور بیشتر آشنا شویم. با ما در بخش نقد و بررسی دنیای بازی همراه شوید تا به بررسی بازی Black Myth: Wukong بپردازیم.

فهرست نقد و بررسی بازی Black Myth: Wukong

وقتی که پیش‌نمایش بازی Black Myth: Wukong در گیمزکام ۲۰۲۳ نشان داده شد توجهات بسیاری را به خودش جذب کرد. اما از همان اول من آبم با این بازی توی یک جوی نمی‌رفت. همه چیزش عجیب بود، شخصیتش یه میمون انسان‌نما بود. اولین بازی AAA ساخت چین بود. همین ساخت چین بودن باعث می‌شد که کاملا بر علیه‌اش بشوم، اصلا چین رو چه به بازی‌سازی؟!

علاوه بر همه‌ی این‌ها گفته می‌شد که بازی در سبک سولزلایک ساخته شده بود. با خودم می‌گفتم این دیگر لقمه‌ی بزرگتر از دهان برداشتن است. اما حالا بعد از چندین ساعت تجربه‌ی بازی باید اعتراف کنم که کاملا در اشتباه بودم و اگر هم لقمه‌ی بزرگی بوده، سازنده از پس آن به خوبی بر آمده است.

بررسی بازی Black Myth: Wukong: داستان

مهم‌ترین و قوی‌ترین عنصر بازی روایت جذاب آن از یک افسانه‌ی بسیار محبوب در کشور چین است. شاید ما این میمون‌شاه را در برخی انیمیشن‌ها دیده باشیم اما او برای مردم چین غریبه نیست. درست همانند ما که حداقل یک یا دو داستان از شاهنامه فردوسی بلدیم و در بدترین شرایط  رستم و اسفندیار و هفت‌خان را می‌شناسیم، مردمان زردپوست خاور دور هم با سانگ ووکانگ و افسانه‌ی او آشنا هستند.

بازی یک اقتباس از رمان سفر به غرب است. رمانی که احتمالا برای بقیه‌ی دنیا اسم نا‌آشنایی باشد اما بعد از این و تا سال‌های آینده مطمئن باشید که بیشتر و بیشتر از آن می‌شنوید.

شروع بازی با یک صحنه‌ی نبرد سهمگین اتفاق می‌افتد. ووکانگ با حالتی عاری از حوصله اسلحه‌ی کوچک شده‌ی خود را بیرون می‌آورد و سوار بر ابر به سمت غول‌هایی زشت و ترسناک به راه می‌افتد. لشگری بی‌شمار در پایین پای غول‌ها انتظار او را می‌کشد و بر شانه‌ی کریه‌ترین و بزرگ‌ترین غول آبی‌رنگ، «ارلانگ شن»، یکی از قوی‌ترین خدایان چین در حال رجزخوانی دیده می‌شود.

بررسی بازی Kunitsu-Gami: Path of the Goddess

بررسی بازی Black Myth: Wukong
ارلانگ شن معتقد است فقط او شایستگی دوئل با ووکانگ را دارد

ووکانگ، ارلانگ شن را در یک نبرد تن به تن شکست می‌دهد اما باقی اهریمنان با چند ضربه، کوهستانی که ووکانگ در آن زندگی می‌کرده را تکه‌تکه می‌کنند و ارلانگ شن پس از یک تعقیب و گریز تماشایی در آسمان، یک سنگ طلسم‌شده را بر روی ووکانگ قرار می‌دهد تا او دیگر نتواند از زیر آن بیرون بیاید.

سال‌ها بعد، میمونی عاقل داستان سنگ بزرگ و پادشاه محبوس زیر آن را برای قبیله‌ی خود تعریف می‌کند. طبق افسانه‌ها اگر کسی بتواند ۶ یادگار گمشده از ووکانگ را پیدا کرده و آنان را به کوه هواگوئو ببرد، ووکانگ، شاه میمون‌ها می‌تواند از طلسم خود رهایی پیدا کند. حالا ما در نقش یک میمون گمنام به دنبال این شش یادگار می‌گردیم… .

بازی قصد ندارد که داستان را شسته و رفته به ما تحویل دهد. همانند بزرگان سبک خودش معتقد است که اگر برای داستان ارزش قائلیم باید با گشتن سرتاسر بازی این امر را ثابت کنیم. سازنده با استفاده از اساطیر مختلف در بازی سعی دارد تا ما را با فرهنگ چین و بوداییت آشنا کند. درست همانند باقی بازی‌های سولز، نبرد با غول‌هایی است که به دلیل انجام گناهان مختلف به این نسخه‌ای که الآن مشاهده می‌کنید تبدیل شده‌اند.

نقد بازی Black Myth: Wukong

این حس تعلیق که در ابتدا وجود دارد تبدیل به مشوق اصلی ما برای ادامه‌ی داستان می‌شود. هر چه بیشتر به پیش می‌رویم سوالات بی‌جواب بیشتری گریبان‌گیرمان می‌شود. شاید در ابتدا از خود بپرسیم که ما کیستیم؟ یا چرا و با چه انگیزه‌ای به دنبال یادگارهای ووکانگ می‌گردیم. اما با شروع فصل دوم سوالات بیشتری به سراغمان می‌آید. از تنها چیزی که مطمئن هستید این است که با ادامه‌ی راه به جواب سوال خود می‌رسید. جواب در مسیر است، نه در مقصد!

بررسی بازی The Rouge Prince of Persia

با این که داستان بازی خطی است اما ما صحنه‌های مختلفی از باقی افسانه‌ها و داستان‌ها را به صورت انیمیشن در خلال بازی مشاهده می‌کنیم. این داستان‌ها دارای نکات پندآموزی هستند که ارتباط محسوسی با هر فصل و غول اصلی آن دارند. آشنایی با منابع اقتباسی می‌تواند فهم بازیکن از صحنه‌های مختلف را بهبود ببخشد.

نقد و بررسی بازی Black Myth: Wukong
عجیب‌ترین چیزی که اخیرا دیدم همین بود!

پایه‌ی اصلی مبارزات  بر روی جاخالی دادن می‌چرخد. به علت ماهیت سلاح قهرمان داستان، یعنی همان چوب‌دستی‌ای که به اندازه یک سوزن می‌شود، ما از سلاح دوم در بازی استفاده نمی‌کنیم و به طبع توانایی دفع ضربات را حداقل تا مدتی نداریم. پس شما از کلید پرش در طول بازی زیاد استفاده خواهید کرد. البته که این پرش‌ها نباید بی‌حساب و کتاب باشد و شما باید زمان و مکان مناسب برای این‌ کار را در نظر داشته باشید.

با زدن یک جاخالی بی‌نقص، سایه‌ای از شما تا چند ثانیه بعد به جا می‌ماند و مبارزات را به فیلم‌های اکشن شرقی شبیه می‌کند. با وجود محدود بودن حرکات اما مبارزات برای شما خسته‌کننده نمی‌شود. باس‌های بازی هرکدام شیوه‌ی مبارزه‌ی خود را دارند و درست است که به حد و اندازه‌ی باس‌های میازاکی نمی‌رسند، اما همچنان برای بازیکن چالش‌برانگیز محسوب می‌شوند. 

مجازات از دست دادن تجربه و امتیاز در این بازی وجود ندارد. این‌کار بازیکن را تشویق می‌کند تا خطرات بیشتری را به جان خریده و با وجود ضعیف بودن خود با دشمنان قوی مبارزه کند و کمی هم از سختی بازی کم می‌شود.

سیستم ارتقا بازی ساده و بر پایه‌ی درخت مهارت‌‌ها طرح‌ریزی شده و پیشرفت شما علاوه بر این‌که باعث می‌شود ضربات قوی‌تر و استقامت بیشتری داشته باشید و حرکات بهتر و بیشتری را برای شما به ارمغان می‌آورد.

ما با پیشروی و جستجو در معابد به جادوهای مختلف و کارآمدی دست پیدا می‌کنیم که مبارزات را برای ما ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌کنند. در میان مبارزات می‌توانید از ۴ جادوی منتخب خود استفاده کنید. این جادوها در گیم‌پلی نقش تعین‌کننده‌ای دارند و به دلیل سرعت بالای مبارزات به راحتی به اجرا گذاشته می‌شوند.

ما فقط از چوب‌دستی جادویی خود در بازی استفاده می‌کنیم اما قابلیت شخصی‌سازی آن را داریم. چند نوع تجهیزات خاص می‌توانند بر روی چوب‌دستی سوار شده و بر روی قدرت و بر مقدار استفاده شده‌ی انرژی ما اثرگذار باشند. 

 قابلیت ساخت انواع لباس‌ها برای ووکانگ وجود دارد که البته برای ساختشان باید با جستجو در جهان بازی و شکست دشمنان به منابع، نقشه‌ها و طرح‌های خاص هر لباس دست پیدا کنید. بجز جادوها با شکست دادن دشمنانمان می‌توانیم حملات خاص آن‌ها را به یاد سپرده و در حین مبارزات برای چند ثانیه به آنان تغیر شکل داده و مبارزه را با فنون دشمنان شکست‌خورده به جلو ببریم.

می‌توان گفت که Black Myth: Wukong از لحاظ تعداد باس یکی از شلوغ‌ترین بازی‌های سولزلایک حساب می‌شود.  فشردگی این باس‌ها به دلیل محدود بودن محیط بازی بیشتر از باقی آثار مشابه حس می‌شود. شما از یک غول عبور می‌کنید. چندتایی دشمن و سرباز معمولی را شکست می دهید و باز به یک غول دیگر می‌رسید.

به دلیل غنی بودن منبع اقتباس، تنوع بسیار بالایی را در این دشمنان و غول‌ها شاهد هستیم. دشمنان بسته به نوع منطقه‌ای که در آن در حال کاوش هستید متفاوت هستند. به عنوان مثال در جنگل با مار و گرگ مبارزه می‌کنید و در بیابان با موش‌های غول‌پیکر. این نکته حتی برای غول‌ها نیز صادق است و هر غول با توجه به محلی که در آن قرار دارد طراحی شده است.

ژورنال ما یک قسمت جذاب و مهم در بازی حساب می‌آید. با هر دشمنی که مواجه می‌شوید توضیحات مربوط به او در این ژورنال نوشته شده و تصویر او همانند نقاشی‌های قدیمی چین باستان در این ژورنال قرار گرفته است. این تصاویر و توضیحات ما را با فرهنگ غنی چین آشنا می‌کند و یک عضو مهم از گیم‌پلی و روایت بازی حساب می‌شوند.

بازی یک عنوان نیمه‌جهان‌باز محسوب می‌شود. جهان بازی محدود به راه‌های کم‌تعدادی هست که برخی بازیکنان را به آیتم‌ها و یا غول‌های فرعی می‌رساند و برخی نیز با کمی پیچ و خم به راه اصلی پیوند می‌خورند. با وجود این راه‌ها و دیوارهای مجازی  شما از نقشه ‌بی‌نیاز می‌شوید و  می‌توانید بدون گم شدن در جهان بازی به گشت و گذار در آن بپردازید. در بازی به شش قلمروی مختلف سفر می‌کنید و به مبارزه با دشمنان خود مشغول می‌شوید. این شش قلمرو متفاوت از یک‌دیگر هستند و دشمنان خاص خود را نیز دارا هستند.

شما با استفاده از عبادتگاه‌های بودا می‌توانید سلامت خود را بازیابی کرده و یا از قابلیت جابه‌جایی سریع استفاده کنید.در هر جهان بازی ما با شخصیت‌ها و خدایان مختلف چینی آشنا می‌شویم که به ما در سفرمان کمک‌های فراوانی می‌کنند. بعضی از شما انتظار جبران دارند و بعضی هم برای رضای خدا موش می‌گیرند.

نقد و بررسی بازی Morbid: The Seven Acolytes

متاسفانه  زمینه‌ی گرافیک و بهینه‌سازی نقطه ضعف نقد و بررسی بازی Black Myth: Wukong محسوب می‌شود . با این‌که بازی با موتور Unreal Engine 5 ساخته شده است اما من به شخصه تفاوت و فناوری خاصی در آن مشاهده نکردم. حتی با تنظیمات گرافیک متفاوت باز هم بازی ضعف‌های گرافیکی خود را دارد. کیفیت پایین بافت‌ها و بعضا دیر بارگذاری شدن آن‌ها تو ذوق می‌زند. همچنین بازی به اندازه‌ای که باید بهینه نیست و حتی با تنظیمات گرافیکی پایین، باز هم کمی افت فریم را تجربه می‌کنیم.

از آن طرف اما بازی با استفاده از آلات موسیقی چینی و موسیقی‌های متن حماسی و زیبا، شما را در خودش غرق می‌کند. خود من چند باری در حین مبارزه با غول‌ها توجه‌ام رو بیشتر به موسیقی متن داده‌ام و سعی کرده‌ام حرکاتم را با ریتم موسیقی هماهنگ کنم.

یک اشکال اصلی که بر بازی Black Myth: Wukong وارد است، نبود انیمیشن برای زبان انگلیسی است. من ابتدا بازی را با صدای انگلیسی شروع کردم و متوجه شدم که حرکات لب و دهن کاراکترها با آوا و اصواتی که من می‌شنوم فرق دارند. این انیمیشن‌ها فقط برای زبان چینی طرح شده‌اند «و من واقعا پیشنهاد می‌دهم که بازی را با زبان چینی تجربه کنید». اما به نظرم نبود انیمیشن برای زبان انگلیسی واقعا یک عیب جدی است که بر تیم سازنده وارد می‌شود.

با اینکه در ابتدا جبهه‌ی منفی‌ای نسبت به این بازی گرفته بودم اما از تجربه‌ی آن لذت بسیاری بردم. تعداد زیاد باس‌فایت‌ها، مناطق رنگارنگ و مختلف، جادو و مهارت‌های مفید و داستانی زیبا از یک فرهنگ جدید بازی Black Myth: Wukong را برای من به یک بازی فوق‌العاده و استثنائی تبدیل می‌کند. اگر به خاطر اشکالات گرافیکی و بهینه‌سازی بدش نبود می‌توانستیم آن‌ را از مدعیان اصلی بهترین بازی سال بدانیم.

سازنده سعی دارد تا علاوه بر شناساندن فرهنگ چین باستان، ادای دینی به هموطنانش بکند و حس آشنایی در حین تجربه بازی به آنان تحمیل کند. درست همانند حسی که ما از تجربه‌‌ی بازی شاهزاده ایرانی جدید داشتیم. امیدوارم روزی ما نیز شاهد یک بازی با اقتباس از افسانه‌های ایران باشیم.

 اگر مثل من از عناوین سولزلایک خوشتان می‌آید و به دنبال چالش در یک دنیای جدید و متفاوت می‌گردید، پیشنهاد می‌کنم که حتما بازی Black Myth: Wukong را تجربه کنید.

این بود نقد و بررسی بازی Black Myth: Wukong از وبسایت دنیای بازی، از شما سپاسگزاریم که با ما همراه بودید. اگر موفق به تجربه بازی Black Myth: Wukong شده‌اید نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید👇

source

توسط funkhabari.ir