وقتی اوپنهایمر متوجه شد که با خلق بمب اتم، مرگ‌بارترین اسلحه دنیا را ساخته و خودش تبدیل به نابودگر جهان شده است، در مصاحبه‌ای چنین گفت: «ما هیچ‌وقت از گذشته خود فرار نمی‌توانیم، گذشته به ما خواهد رسید، چون گذشته، خودِ ما است.» کریتوس برای فرار از گذشته تاسف‌بار خود که از آن شرم داشت، به سرزمین‌های نورس پناه برد تا شاید زندگی آرامی داشته باشد. ولی اینطور به‌نظر می‌رسد که افرادی چون کریتوس، خرابی و نابودگری را هرجایی که باشند، با خود می‌برند، چه یونان چه اسکاندیناوی. اما آیا مسیری است که بتوان با وجود چنین گذشته‌ای، به رستگاری رسید؟ آن هم در دل آخرالزمانی که خودش آن را آغاز کرده است؟ این چیزی است بازی God of War: Ragnarok می‌خواهد آن را نشان بدهد و که در این مطلب به نقد و بررسی این بازی خواهیم پرداخت. با پارسی‌گیم در مطلب نقد و بررسی بازی God of War: Ragnarok همراه باشید.

بازی God of War: Ragnarok یکی از اصلی‌ترین بازی‌های سونی برای فروش کنسول پلی‌استیشن 5 بود. بازی که توانست به‌خوبی قدرت‌های این کنسول را به رخ بکشد و به زیبایی ماجراجویی کریتوس در نورس را به‌پایان برساند. حالا پس از دو سال انحصاری بودن، این بازی برای رایانه‌های شخصی نیز منتشر شده است که فرصت مناسبی است تا دوباره به این بازی سر بزنیم در کنار جوانب مختلف آن، از نظر فنی نیز بازی را بررسی کنیم.

آمادگی برای رگناروک

آمادگی برای شروع بازی God of War Ragnarok

داستان بازی سه سال پس از حوادث بازی قبلی جریان دارد که اواخر فیبمل‌وینتر یا زمستانِ قبل از رگناروک است. بازی یک شروع طوفانی و عالی دارد که کریتوس و آتریوس قصد دارند به خانه برگردند اما در مسیر توسط فریا مورد حمله قرار می‌گیرند. این دقیقا چیزی است که از یک بازی حماسی تراز اول می‌خواهیم، یک شروع حماسی که بازیکن را میخکوب کند. شروع حماسی که با آمدن ثور و اودین به خانه کریتوس ادامه پیدا می‌کند تا بازیکن خیلی سریع با هدف اصلی داستان آشنا شود.

از این جهت که بازی سریع سراغ اصل مطلب می‌رود و دنبال اضافه‌گویی، حداقل در اوایل بازی نیست، باعث شده تا ریتم شروع داستان بسیار خوب باشد. ریتمی که آرام‌آرام به مشکل جدی بر می‌خورد و در یک سری از بخش‌ها، مخصوص تیکه‌هایی که کنترل شخصیت آتریوس را در دست می‌گیریم به‌شدت پایین می‌آید. در واقع بزرگ‌ترین مشکل داستانی که بازی God of War: Ragnarok دارم، بخش‌های طولانی آتریوس است که بدترین آن‌ها زمانی است که برای اولین بار با شخصیت انگربودا ملاقات می‌کند.

گرچند بازی تلاش می‌کند تا مکالمات آن‌ها را طوری بچیند که بازیکنان مشغول تجربه بازی باشند تا اینکه صرفاً سکانس سینمایی ببینند، اما این بخش‌ها به‌قدری از اصل گیم‌پلی دور و خسته‌کننده است که فقط دعا می‌کنید زودتر تمام شود. مشکل این بخش در این است که تیم نویسندگی تلاش کرده تا در این فرصت یک شیمی بین شخصیت آتریوس و انگربودا خلق کند که فقط موفق می‌شود حوصله بازیکن را سر ببرد. اگر این بخش بازی از نظر زمانی نصف هم می‌شد، باز نکات مهم داستانی روایت می‌شد و از سوی دیگر ریتم بازی به مراتب بهتر بود.

خوشبختانه شخصیت‌پردازی کاراکترهای اصلی در بازی Ragnarok، مخصوصاً کریتوس، به‌خوبی انجام شده است. قوس شخصیتی که تمامی کاراکترها طی می‌کنند شاید بی‌نقص نباشد اما مسیر جالبی دارد که همه آن‌ها را در جایگاه متفاوتی از شروع داستان قرار می‌دهند و تکامل شخصیتی را می‌شود حس کرد. رابطه پدری و پسری کریتوس و آتریوس در نوک قله این روابط قرار دارد که شاهد یک رابطه واقعی بین یک پسر نوجوان و پدری در تلاش است تا پدری بهتری باشد هستیم.

در نهایت، مسیری که شخصیت کریتوس در این بازی و بسته‌الحاقی Valhalla در پیش می‌گیرد به زیبایی هرچه تمام بُعد انسانی این خدای جنگ را به تصویر می‌کشد. کوله‌باری از احساسات که در طول این عمر با خود حمل کرده که گه‌گاهی لبریز می‌شود دیگر توان کنترل و مقابله با آن را ندارد. اینکه چطور تیم نویسندگی سانتا مانیکا توانسته است کریتوس را از یک شخصیتی که فقط به دنبال کشتن و انتقام است به چنین جایگاهی برساند، واقعا ستودنی‌ست.

اودین، ویلن اصلی داستان گاد آف وار رگناروک مسیر متفاوت یک ویلن را داشت که آن را جذاب و متمایز از مابقی دشمن‌های اصلی بازی می‌کرد. خداوندگار آیسیر در این بازی به‌معنای واقعی یک حیله‌گر و خودخواه ماهر است که به آسانی با طرز بیان، تفکر و رفتاری که دارد بازیکن و دیگر شخصیت‌ها را فریب می‌دهد. از این جهت نیز، بازی رگناروک بسیار خوب ظاهر شده است.

آخرین مبارزه برای آخرالزمان

روایت داستانی بازی گاد آف وار رگناروک

بازی‌های گاد آف وار همیشه داستان‌های حماسی برای روایت داشته است، بخش اصلی این بازی مبارزات و گیم‌پلی آن است. اولین چیزی که در مبارزات بازی متوجه می‌شوید این است که به طراحی دشمن‌ها ضربات عنصری (Elemental) اضافه شده است که باعث می‌شود کریتوس یا آتریوس ضربات مهلک‌تری بخورند. از این جهت، بازیکن باید هنگام شروع مبارزه اولویت‌بندی کند که اول کدام دشمن‌ها را از پا درآورد که بتوانند از مبارزه جان سالم به‌ در ببرد.

یکی از ایرادهای جزئی که می‌شود به مبارزات بازی گرفت، دو اسلحه اصلی کریتوس است. بسیاری از حرکاتی که در بازی رگناروک آن‌ها را با امتیاز باز می‌کنیم، حرکاتی بودند که در نسخه قبلی باز شده بودند. سوال اینجاست که در این سه سال، کریتوس این فنون و حرکات را فراموش کرده که ما باید دوباره برای استفاده کردن آن‌ها امتیاز خرج کنیم؟ شاید تنها دلیل قانع‌کننده این باشد که تیم سازنده این حرکات را دوباره استفاده کردند تا بازیکنانی که برای اولین بار سراغ این مجموعه می‌آیند دوباره با آن‌ها آشنا شوند. این موضوع خودش مشکل دیگری را روشن می‌سازد که همانا نبود حرکات جدید برای تبر لیوایتان و تیغه‌های هرج‌و‌مرج است.

خوشبختانه از یک جایی به بعد، اسلحه جدیدی به بازی اضافه می‌شود که ساختار بسیار جذاب و متفاوتی نسبت به دو اسلحه دیگر کریتوس دارد. عملکرد خاص آن و همینجوری حرکات زنجیره‌ای جذابی که دارد این حس را به بازیکن القا می‌کند که کاملاً با یک اسلحه جدید با ساختار متفاوتی درحال مبارزه است و صرفاً یک آیتم جدید با حرکات زنجیره‌ای قبلی نیست.

یکی از بزرگ‌ترین ایرادهای بازی God of War قبلی که در این نسخه کاملاً برطرف شده، کمبود باس‌فایت‌های خاص و متفاوت بود. بازی گاد آف وار رگناروک در بخش باس‌فایت واقعا سنگ تمام گذاشته است. مخصوصاً مبارزه اولی که کریتوس با ثور انجام می‌دهد، آنقدر جذاب و حماسی است که بازیکن صبر ندارد بیشتر چنین مبارزاتی ببیند. هرکدام از باس‌فایت‌ها نیز حرکات کاملاً متفاوت و خاصی دارد که باعث می‌شود مبارزه با آن‌ها یک تجربه کاملا خاص و ناب باشد.

گیم‌پلی و مبارزات بازی گاد آف وار رگناروک بی‌نقص می‌بود اگر یک مشکل اساسی را نداشت؛ زاویه دوربین اشتباه هنگام مبارزات. بزرگ‌ترین تغییری که گیم‌پلی بازی گاد آف وار در نسخه ریبوت داشت، همین تغییر زاویه دوربین بود که در بازی رگناروک مشکل آن بیشتر به چشم می‌خورد. مبارزات بازی همیشه به این صورت است که گروهی از دشمنان به شما حمله می‌کنند. مشکل از جایی شروع می‌شود که شما درحال تیکه‌تیکه کردن یکی از دشمنان هستید و دشمن دیگر از پشت سر به شما حمله می‌کند.

دوربین روی شانه این محدودیت را دارد که نمی‌توانید به پشت‌سر خود توجه کنید. با وجودیکه که شخصیت میمیر یا آتریوس به شما هشدار می‌دهد که دشمن درحال حمله است، ولی به این دلیل که فریم‌تایم حرکات و ضربات هر دشمن فرق می‌کند شما نمی‌توانید محاسبه درست از پیش‌بینی حرکات انجام دهید و در نتیجه ضربات سنگینی خواهید خورد. این موضوع در مبارزاتی که قرار است با چندین دشمن کوچک و یک مینی‌ باس به‌صورت همزمان مبارزه کنید بیشتر به چشم خواهد آمد.

بررسی فنی و بصری God of War: Ragnarok

ویژگی های بصری و گرافیگ بازی God of War: Ragnarok

از نظر بصری بهترین تعریفی که می‌شود از بازی God of War: Ragnarok انجام داد این است که بازی به‌عنوان یک اثر تراز اول انحصاری پلی‌استیشن 5 همه توقعات را برآورده می‌کند. چه از نظر جزئیات گرافیکی بررسی کنیم چه از نظر کارگردانی هنری، این بازی واقعا چشم‌نواز و زیبا است.

البته اگر بخواهیم با قسمت قبلی این بازی مقایسه کنیم، نمی‌شود تفاوت بسیاری را احساس کرد و شاید بزرگ‌ترین دلیل آن میان‌نسلی بودن این اثر است. اگر سونی تمرکز خود را روی انحصاری بودن این اثر برای پلی‌استیشن 5 می‌گذاشت، قطعاً با گرافیک غیرقابل توصیفی مواجه می‌شدیم. نه اینکه این موضوع نقطه ضعفی بر بازی باشد؛ صرفاً این تصمیم سونی باعث شده تا استودیوی سازنده از یک سری جزئیات گرافیکی که می‌توانست تفاوت بسیاری ایجاد کند گذشته تا این عنوان روی کنسول نسل هشتم سونی نیز قابل بازی باشد.

از نظر فنی اما بازی Ragnarok برخلاف بسیاری از عناوین اخیر پی‌سی، عملکرد ثابت و خوبی دارد. شاید تنها جایی که بازی دچار افت فریم می‌شود یک سری از لحظات در سرزمین دوارف‌ها است که آن هم به‌قدری نیست که اذیت‌کننده باشد. نکته اصلی این است که هنگام مبارزات، چه با یک باس‌فایت غول پیکر مثل گارم باشد چه با تعداد بالایی از دشمنان کوچک، بازی به‌ هیچ‌عنوان سکته و افت فریم ندارد که نشان می‌دهد سونی طی این چند سال تجربه کافی برای پورت کردن بازی برای پی‌سی را به دست آورده است.

source

توسط funkhabari.ir