فرارو- ارث در لغت به معنای مالی است که از شخص متوفی (درگذشته) باقی مانده و در اصطلاح به معنای انتقال دارایی شخص متوفی به بازماندگان است که انتقال اموال و داراییهای شخص متوفی به بازماندگان، بدون اراده متوفی و بازماندگان او صورت میگیرد.
به گزارش فرارو، مفاهیم ارث به شرح زیر است.
آشنایی با مفاهیم ارث:
۱- متوفی: کسی که فوت کرده است.
۲- ترکه: مالی است که از متوفی باقی مانده است.
۳- وارث: شخصی است که از متوفی ارث میبرد.
۴- نسب: ارتباط و اتصال فردی به دیگری به واسطه ولادت شرعی.
۵- خویشان نسبی: عبارت است از وابستگی شخصی به شخص دیگر از طریق ولادت؛ چه مستقیم باشد، مانند رابطه پسر و مادر و چه با واسطه باشد، مانند رابطه دو برادر که به واسطه پدر با یکدیگر خویشاوند هستند.
۶- خویشان سببی: خویشاوندی بین دو نفر که در اثر ازدواج به وجود میآید، خویشاوندی سببی نامیده میشود؛ مانند رابطه داماد با مادر همسر یا خواهر همسر.
طبقات ارث
اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند، شامل سه طبقه هستند:
۱- طبقه اول: پدر و مادر، اولاد و اولاد اولاد.
۲- طبقه دوم: اجداد، برادر و خواهر و اولاد آنان.
۳- طبقه سوم: عمهها، عموها، خالهها، داییها و فرزندان آنان.
اگر اشخاص طبقه اول زنده باشند، طبقه دوم ارث نمیبرند و همچنین اگر طبقه دوم فقط زنده باشند، طبقه سوم ارث نمیبرند. به عنوان مثال شخصی میمیرد و دو سال پس از او پدرش میمیرد؛ بنابراین فرزند وی دیگر از پدربزرگ ارث نمیبرد.
سهم ارث زن پس از مرگ شوهر
اگر مرد فرزند داشته باشد، همسرش از او یک هشتم ارث میبرد و چنانچه آن مرد، سه یا چهار همسر عقد دائم داشته باشد، فقط همین یک هشتم بین آنان تقسیم میشود. اگر مرد فرزند نداشته باشد، زن یک چهارم ارث میبرد و نیز اگر مرد چند همسر داشته باشد، فقط همین یک چهارم میان زنان تقسیم میشود. زنی که در اثر ازدواج منقطع (ازدواج موقت) علقه زوجیت دارد، از همسر متوفایش ارث نمیبرد و چنانچه اراده شوهر اینگونه باشد که همسرش که صیغه او است، از او ارث ببرد، اثر قانونی ندارد.
ارث بردن مرد از زن
در صورتی که زن فرزند نداشته باشد، مرد از زن، یک دوم ارث میبرد و در صورتی که زن فرزند داشته باشد، یک چهارم ارث میبرد. اگر زن بمیرد و وراثی نداشته باشد، شوهر تمام ترکه زن را به ارث میبرد. اما اگر شوهر بمیرد و وراثی نداشته باشد، زن همان نصیب خود را میبرد و بقیه دارایی شوهر او همانند ترکه بیوراث، به دولت داده میشود.
ارث جنین
در مورد ارث جنین باید گفت که اگر جنین به دنیا بیاید و فقط یک گریه کند و بمیرد، ارث میبرد و اگر تا زمانی که به دنیا نیامده است، مورث بمیرد، در آن هنگام که تقسیم ما ترک میکنند، سهم یک پسر را برای او کنار میگذارند تا متولد شود. طبق ماده ۱۱۵۹ قانون مدنی، «هر طفلی که پس از انحلال نکاح متولد شود، ملحق به شوهر است؛ مشروط به اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل، بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد، مگر آن که ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت، کمتر از ۶ ماه یا بیش از ۱۰ ماه گذشته باشد.»
ارث بری دو شخص دارای توارث
در خصوص شک داشتن در مورد تاریخ فوت دو نفر که در یک زمان مرده باشند، مطابق ماده ۸۷۴ قانون مدنی، اگر اشخاصی که بین آنها توارث باشد، بمیرند و تاریخ فوت یکی از آنها معلوم و دیگری از حیث تقدم و تاخر مجهول باشد، فقط آن که تاریخ فوتش مجهول است، از دیگری ارث میبرد. به عنوان مثال، دو نفر بر اثر غرق شدن یک کشتی در دریا بمیرند و به طریقی، زمان فوت یکی از آنها مشخص شده اما زمان فوت فرد دیگر، مشخص نشود؛ در این صورت، فردی که تاریخ فوتش، نامشخص است، از دیگری ارث میبرد.
درباره ارث فرزندخوانده باید گفت که فرزندخوانده از زن و شوهری که مادرخوانده و پدرخوانده او محسوب میشوند، ارث نمیبرد و پدر و مادرخوانده نیز از زمره وراث فرزندخوانده نیستند.
ارث فرزند ناشی از زنا
به موجب ماده ۸۸۴ قانون مدنی، فرزند ناشی از زنا از پدر و مادر و اقوام خود ارث نمیبرد اما اگر حرمت رابطهای که طفل ثمره آن است، نسبت به یکی از پدر و مادر ثابت شود ولی نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا ثابت نباشد، فرزند فقط از طرف اخیر و اقوامش ارث میبرد.
این حکم در ماده ۱۱۶۷ قانون مدنی نیز آمده که طفل ناشی از زنا ملحق به زانی نمیشود. در رابطه با وصیت برای ارث بردن جنین حاصل از رابطه نامشروع قانونگذار در این مورد سکوت کرده اما نباید فراموش کرد وصیت امری غیر از وراثت است، بنابراین به نفع جنین حاصل از ارتباط نامشروع نیز میتوان وصیت از جانب اشخاص را ممکن دانست.
محروم کردن از ارث
محرومیت از ارث در قوانین وجود ندارد و کسی حق ندارد و نمیتواند وراث خود را از ارث محروم کند. وصیت کننده فقط میتواند نسبت به ۱/۳ اموال خود وصیت کند و باقی قهرا به ورثه منتقل میگردد.
تقسیم ارثیه قبل از فوت پدر یا مادر
گاهی اوقات پدر و مادر قبل از فوت برای جلوگیری از نزاع احتمالی بین فرزندان جهت تقسیم ماترک قبل از فوت خود اقدام به تقسیم اموال خود مینمایند.
قبل از فوت والدین تقسیم ارثیه در قالب ماترک معنی ندارد و فقط میتوانند در قالب یکی از عقود اموال را به نام فرزندان خود یا اشخاص دیگر منتقل نمایند.
والدین میتوانند قسمتی یا هر میزان از اموال و املاک خود را به یک یا چند نفر از فرزندانشان یا هر کس دیگری در قالب عقود دیگری مانند هِبه، صُلح، هدیه، فروش یا به اشکال حقوقی دیگری واگذار نمایند.
وصیت متوفی در خصوص اموال خود
هر شخصی میتواند وصیت کند که بعد از فوت، قسمتی از اموال را به کسی دیگر غیر از فرزندان آنها یا به یکی از فرزندان واگذار شود.
البته اگر در قالب وصیت نامه باشد این وصیت فقط تا ۱/۳ (یک سوم) کل ارثیه نافذ است مگر اینکه کلیه ورّاث آنرا تنفیذ و تایید نمایند. (و الا نسبت به مازاد ۱/۳ وصیت باطل و بلا اثر است).
پدر و مادر میتوانند ارثیه خود را حتی به غیر از ورثه وصیت نمایند، مثلا برای امور خیریه یا یکی از همسایگان و…
بنابراین اگر والدین قبل از فوت قصد دارند که به یکی از روشهایی که گفته شده اقدام نمایند بایستی از طریق ثبت و صدور سند رسمی اقدام کنند. (برای استحکام رابطه حقوقی و جلوگیری از هر گونه طرح دعوا احتمالی)
انحصار وراثت چیست؟
هر چند اموال متوفی به صورت قهری به وراث منتقل میشود اما برای مطالبه سهم الارث و تصرف در آن میبایست در مرحله اول انحصار وراثت انجام شود، به عبارت دیگر منحصر بودن ورثه متوفی در ارث بردن از فرد متوفی و سهم الارث هر یک از آنها در دادگاه بررسی و اثبات شود. براساس قانون مدنی، پس از فوت متوفی موضوع توسط اداره ثبت احوال ثبت، شناسنامه آن فرد باطل و گواهی فوت صادر میشود. رای صادر شده توسط مرجع قانونی رسیدگی به درخواست انحصار وراثت را گواهی انحصار وراثت مینامند که بدون آن وضعیت ورثه و چگونگی تقسیم اموال متوفی (ترکه) به طور رسمی روشن نمیشود.
مطابق قانون امور حسبی، یکی از اولین اقدامات ورثه برای این که بتوانند حقوق خود را نسبت به ماترک (ارثیه) به صورت رسمی و قانونی پیگیری و احقاق نموده و سهم الارث خود را دریافت نمایند، اخذ گواهی حصر وراثت یا همان تصدیق انحصار وراثت است.
بدین منظور میبایست درخواستی تهیه و مدارک زیر به آن پیوست گردیده و به شورای حل اختلاف مستقر در محل آخرین اقامتگاه متوفی تسلیم شود:
۱- اصل و فتوکپی شناسنامه متوفی
۲- اصل و تصویر گواهی فوت
۳- برگ استشهاد: بسته به این که ورثه طبقه اول، دوم یا سوم باشند، فرمهای جداگانهای به این منظور چاپ شده که در دادگاههای حقوقی (معمولا واحد عریضهنویسی یا کار پردازی) موجود بوده و قابل تهیه است. این فرم تکمیل شده و به امضای سه نفر شاهد میرسد. امضای شهود بایستی توسط دفتر اسناد رسمی گواهی شود.
۴- گواهی تسلیم اظهارنامه مالیات بر ارث: بدین منظور نیازی به اخذ مفاصا حساب مالیات بر ارث و پرداخت مالیات نبوده بلکه کافی است به اداره امور دارایی مربوطه مراجعه شده و با تسلیم اظهارنامه مالیات بر ارث، از اداره مزبور گواهی دریافت شود.
۵- اصل و فتوکپی شناسنامه وراث
۶- اصل و تصویر عقدنامه همسر متوفی: البته به شرطی که در زمان فوت، همسر وی بوده باشد و قبلا متارکه ننموده باشند.
۷- اصل و تصویر کارت ملی ورثه و متوفی
تذکر: هر یک از ورثه میتواند به تنهایی به منظور اخذ گواهی حصر وراثت اقدام نماید؛ حتی اگر سایرین با وی موافق نباشند. بدیهی است پس از صدور گواهی مذکور، سایر وراث نیز میتوانند از آن رونوشت مصدق (فتوکپی برابر اصل) تهیه نموده و مورد استفاده قرار دهند.
موانع تحقق ارث
مقصود از موانع تحقق ارث، اموری است که وجود هر یک از آنها، بهرغم وجود شرایط وراثت، مانع از تحقق ارث میشود. برای اینکه بتوان وارثی را به این علت از ارث محروم کرد، باید وجود یکی از این عوامل به اثبات برسد. در صورت شک در وجود مانع، کسی که اسباب و شرایط وراثت در او جمع باشد، از متوفی ارث خواهد برد. موانعی که در قانون مدنی از آنها نام برده شده است عبارتند از:
۱- کفر: کافر از مسلمان ارث نمیبرد، امّا مسلمان از کافر ارث میبرد.
به استناد مادهی ۸۸۱ قانون مدنی، اگر متوفی مسلمان باشد، هر یک از ورثه که کافر باشد از او ارث نمیبرد. اگر متوفی کافر باشد، در صورتی که در جمع ورثهی او، فرد مسلمانی موجود باشد، آنکه مسلمان است ارث میبرد و مانع ارث بردن سایر ورّاث که کافر هستند میشود.
۲- قتل: کشتن عمدی کسی به ناحق موجب محرومیّت قاتل از ارث است.
به موجب مادهی ۸۸۰ قانون مدنی، هرگاه کسی عمداً مورّث خود را بکشد، از ارث محروم میشود. این حکم قانونگذار از دو جهت دارای اهمیت است. نخست آنکه محرومیت از ارث، بعنوان نوعی تنبیه و مجازات برای قاتل در نظر گرفته شده است. دیگر آنکه منع از ارث نوعی اقدام پیشگیرانه از جرم قتل نیز هست، چرا که انگیزهی ارتکاب قتل را، در فرضی که وارث به طمع دستیابی به ثروت مورّث به آن دست میزند، ازبین میبرد. لیکن در این مورد باید دانست که اگر قتل عمدی مورّث، به علت مشروعی باشد، مانع از تحقق ارث نیست و به همین دلیل است که مادهی ۸۸۱ قانون مدنی مقرر میدارد: در صورتی که قتل عمدی مورث، به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد مادهی فوق مجری نخواهد بود.
۳- زنا: نه زنا زاده از پدر و مادر خود ارث میبرد و نه پدر و مادر و نزدیکان آنان از وی.
۴- لعان: اگر مردی با همسرش برای نفی فرزند از خود، ملاعنه (لعان) کند، زن و شوهر از یکدیگر و نیز مرد از فرزند مورد لعان و بالعکس، ارث نمیبرند.
لعان در لغت به معنی لعنت کردن است و در اصطلاح عبارت است از اظهار لعن و نفرت بین زوجین با صیغهی مخصوص، با این منشا که شوهر به همسر خود نسبت زنا بدهد و یا فرزندی را که شرعاً ملحق به اوست، انکار کند. به استناد مادهی ۸۸۲ قانون مدنی، بعد از لعان، رابطهی زوجیت منحل میشود و زن و شوهر که بر هم حرام ابدی میشوند، از یکدیگر ارث نمیبرند. همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده است، از پدر ارث نمیبرد و پدر نیز از او ارث نمیبرد.
وضعیت ارث اتباع خارجی
برای بررسی نحوه تقسیم ارث در خصوص اتباع خارجی ابتدا باید احوال شخصیه را تعریف کنیم.
احوال شخصیه به معنای اوصاف و خصوصیاتی است که وضع و هویت شخصی و حقوقی و نیز تکالیف فرد را در اجتماع معین میکند. اوصافی مانند طلاق، جهیزیه، مهر، ابوت، نسب، فرزندخواندگی، اهلیت، رشد، قیمومیت، ولایت، حجر، ارث، وصیت و تصفیه ترکه، برخی مصادیق احوال شخصیه است.
به موجب ماده ۷ قانون مدنی اتباع خارجه مقیم در خاک ایران از حیث مسایل مربوط به احوال شخصیه و اهلیت خود و نیز از حیث حقوق ارثیه در حدود معاهدات، مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود. به موجب این ماده، مقامات صالح ایران در حدود پیمان نامهها و قوانین، احوال شخصیه و حقوق ارثیه دولت بیگانه را نسبت به اتباع آن، اگر مخل نظم عمومی نباشد، رعایت میکنند.
مصادیق احوال شخصیه در حقوق ایران به طور کامل برآورد نشده است. در مواد ۶ و ۷ قانون مدنی و اصول ۱۲ و ۱۳ قانون اساسی، نکاح، طلاق، ارث، وصیت و اهلیت از مصادیق احوال شخصیه شمرده شده و در ماده واحده اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه، فرزند خواندگی نیز به عنوان یکی از مصادیق احوال شخصیه تعیین شده است.
بر اساس ماده ۶ قانون مدنی، قوانین مربوط به احوال شخصیه، از قبیل نکاح و طلاق، اهلیت اشخاص و ارث، در مورد تمامی اتباع ایران، ولو اینکه مقیم در خارجه باشند، قابل اجرا خواهد بود. ماده ۷ قانون مدنی نیز میگوید: اتباع خارجه مقیم در خاک ایران، از حیث مسایل مربوطه به احوال شخصیه و اهلیت خود و نیز از حیث حقوق ارثیه، در حدود معاهدات، مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود.
همچنین بر اساس اصل دوازدهم قانون اساسی، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الیالابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند. پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب و با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب خواهد بود.
اصل سیزدهم قانون اساسی نیز میگوید: ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
source