سال ۲۰۲۴ را میتوانیم سال سقوط توسعهدهندگان AAA و عروج بازیسازان مستقل بدانیم و بسته به نگاهتان، سالی بسیار بد و یا بسیار هیجانانگیز در گیمینگ را پشت سر گذاشتیم.
با معرفی از Grand Theft Auto VI در دسامبر ۲۰۲۳، بسیاری سال ۲۰۲۴ را تنها پلی میان ۲۰۲۳ و ۲۰۲۵ میدانستند و میخواستند که هر چه سریعتر از آن بگذرند. این موضوع در آمار هم مشخص شده، طبق اطلاعات Steam Replay 2024، تنها ۱۵ درصد پلیتایم بازیکنان استیم در سال ۲۰۲۴ صرف تجربه بازیهای سال ۲۰۲۴ شده است. حال سوال اینجاست که آیا ۲۰۲۴ واقعا سال کمباری بود؟ شخصا چنین فکر نمیکنم، در این سال شاهد عرضه عناوین مستقل و کوچک بیشماری بودیم و اگر کاتالوگ این بازیها را به دقت بگردید، قطعا به آثار باکیفیتی برخورد خواهید کرد.
۲۰۲۴ از همان ابتدا سالی پرتنش میان جامعه گیمینگ بود، مایکروسافت در ژانویه ۱۹۰۰ نفر را اخراج کرد و به همراه دیگر تعدیل نیروها، ژانویه ۲۰۲۴ توانست به تنهایی بیشتر از تمام سال ۲۰۲۳ مقدار اخراجی داشته باشد. از میان این تعدیل نیروها و تعطیلی استودیوها، اخراج شدن ۹۷ نفر از اعضای Eidos Montreal و لغو شدن بازی جدید سری Deus Ex، ناراحتکنندهترین اتفاق برای من بود. گویا داستان آدام جنسن، هیچگاه به پایانی که سزاوارش است نمیرسد.
به دنبال محبوبیت مدل عرضه دسترسی زودهنگام، امسال شاهد انتشار چندین بازی به این روش بودیم. Hades II و Fallen Aces دو اثری بودند که در قالب دسترسی زودهنگام در سال ۲۰۲۴ در دسترس قرار گرفتند و من از تجربه آنها بسیار لذت بردم. البته به خاطر قوانین انتخاب کاندیدها، این دو بازی در لیست حضور ندارند.
۱۰. Please, Touch The Artwork 2
نخستین بازی لیست من، از کوتاهترین بازیهای امسال است. Please Touch The Artwork 2، اثری که سازنده آن به دلیل گیمپلی کوتاه آن را لایق فروختن نمیداند، ارزش خود را در طراحی هدفمند هنریاش به نمایش میگذارد. بازی مجموعهای از آثار جیمز انسور (James Ensor)، و اسکلتی نقاش که در جهان انسور گم شده و باید خودش را به او برساند را به نمایش میگذارد. ما کنترل این اسکلت تنها را بر عهده داریم و بسته به نوع نگاهتان به او، میتوانید برداشتهای بسیار متفاوتی از مفاهیم و داستان (؟) انتزاعی بازی داشته باشید. گیمپلی بازی به مانند دیگر آثار Point and Click ظاهر میشود، چندین پازل نسبتا ساده با ساختار مشابه به یکدیگر در کنار بخشهای پیادهروی تمام گیمپلی بازی را تشکیل میدهند. Please Touch The Artwork 2 با به وجود آوردن سفری جذاب در آثار انسور به همراه موسیقی زیبا، تجربهای آرام و بهیادماندنی به مخاطب هدیه میدهد.
۹. Content Warning
با ظهور Lethal Compony در اکتبر ۲۰۲۳، بازیهای کمدی ترسناک باری دیگر در میناستریم مدیا محبوب شدند و Content Warning نیز توانست به لطف این اتفاق، اثر بسیار محبوبی شود. این عنوان کوآپ بسیاری از مکانیکهای خود را Lethal Compony قرض میگیرد، اما در نهایت خودش را به عنوان اثری منحصر به فرد ارائه میکند. هدف ساده است، شما و دوستانتان چند روز فرصت دارید تا ویدیوهای ترسناک ضبط کنید و در SpöökTube، جانشین ترسناک Youtube، منتشر کنید تا پول در بیاورید. برای ضبط ویدیوهای ترسناک بازیکنان به Old World میروند، مکانی ناشناخته و عجیب که محل زندگی هیولاهاست. در Old World هر فرد باید با حساب و کتاب قدم بردارد وگرنه خوراک این هیولاها میشود. Content Warning یکی از مفرحترین آثار کوآپ سال است و تجربه آن با دوستان بسیار توصیه میشود.
۸. Cat Quest 3
سری Cat Quest به مانند عناوین نینتندو، توانسته هم کودکان و هم بزرگسالان را جامعه هدف خود قرار دهد و این دستاورد کمی نیست. دو نسخه اول سری با داشتن برخی مشکلات بزرگ در طراحی مراحل، با دیالوگنویسی نقیضه و مکانیکهای ساده گیمپلی خود بازیهای بسیار سرگرمکنندهای محسوب میشدند اما با Cat Quest 3، انگار سازندگان خودشان را از یک زندان آزاد کردند و با گذر از مرزهای طراحی دو نسخه قبلی، اثری بسیار متنوعتر هم در گیمپلی و مراحل و هم در داستان خلق کردند. به واسطه طراحی مراحل بسیار خوب، Cat Quest 3 بسیار «ارزشمندتر» از ساختههای پیشین است و تجربه آن به تمام طرفداران ماجراجویی و عاشقان گربهها، توصیه میشود.
۷. Anger Foot
احساسم نسبت به Anger Foot مانند خود بازی، بسیار عجیب و غریب است! Anger Foot بدون شک یکی از احمقانهترین و بیمنطقترین پلاتهای سال ۲۰۲۴ و شاید صنعت بازی را داشته باشد اما این احمقانه بودن برخلاف آن چه که فکر میکنید، تماما به سود بازی است. Anger Foot داستان شخصی به نام Anger Foot را دنبال میکند که پس از دزدیده شدن کفشهای گرانقیمتش، به نبرد با تمام گروههای خلافکاری و پلیس شهر میرود و سلاح اصلی او در این درگیریها، پایش است! گیمپلی بازی Anger Foot نیز به مانند داستان، بسیار بیقانون و بیحد و مرز است و مشابهاش را در چند سال اخیر شخصا ندیدهام. هر مرحله به نوعی یک «چالش» محسوب میشود و باید در چندین درگیری پشت سر هم زنده بمانید. Anger Foot با داشتن یک پلات و تم کلی مضحک و در عین حال بسیار سرگرمکننده و گیمپلی پرسرعت، برای من یادآور بازیهای مانند Postal است و تجربه آن را به دوستداران این سری پیشنهاد میکنم.
۶. Kill Knight
Kill Knight را میتوان یک بازمانده از دوران Arcade دانست، زمانی که سازندگان در میان زمین و هوا معلق نبودند و توانایی فدا کردن یک بخش از بازی را برای درخشش بخشهای دیگر را داشتند. تمرکز کامل بر گیمپلی در بازیهای اخیر عمدتا در میان گیمرها به این معناست که سازنده منابع بخش داستان را به گیمپلی اختصاص داده و با این که این حرف برای بسیاری از بازیها درست است، اما داشتن یک داستان حداقلی و انتزاعی برای بازیای به مانند Kill Knight یک الزام است، چرا که اضافه شدن داستان تنها و تنها به ریتم بازی آسیب میزند، در Kill Knight داستان و کاتسین ابتدایی تنها به منظور جلا دادن به طراحی هنری بیان میشود و بلافاصله پس از انجام آن کنار میرود. در بحث گیمپلی، Kill Knight تمام آن چه که بازیکن نیاز دارد را در همان ابتدا معرفی کرده و خودش را درگیر یک سیستم پیشرفت نمیکند، این کار با وجود این که عادت کردن به بازی را بسیار سخت میکند، اما به بازیکن اجازه میدهد تا از همان ابتدا به فکر ترکیب کردن مکانیکها باشد. این بازی تصمیمات بسیار جسورانهای در طراحی گیمپلی گرفته و خوشبختانه اکثر آنها نتیجه بسیار خوبی داشتهاند، اگر به خاطر کنترل و نشانهگیری مشکلدار نبود، Kill Knight برای من قطعا جایگاه بالاتری در میان بازیهای ۲۰۲۴ داشت.
۵. Call of Duty: Black Ops 6
پس از عرضه Vanguard در سال ۲۰۲۱، تصور این که روزی یک نسخه Call of Duty بتواند جایی در ۱۰ بازی برتر سال من داشته باشد خندهدار بود. استودیوی Treyarch با Black Ops Cold War توانمندی خود در ساخت یک عنوان Black Ops کلاسیک را نشان داد اما توسعه ۲ ساله بازی، بسیار به بهینگی بازی هم از نظر گیمپلی و هم از نظر فنی ضربه زد. با Black Ops 6، استودیوهای Treyarch و Raven Software به فرصتی ۴ ساله رسیدند، مدت زمانی که هیچ بازی از سری برای توسعه در اختیار نداشته. Black Ops 6 یک پکیج کامل است، این جمله بهترین تعریف و نقدی است که یک نسخه Call of Duty میتواند دریافت کند. البته که مشکل بزرگ «تنوع» به تکرارپذیری بخش چندنفره آسیب زده اما پایه این بخش بسیار قدرتمند است و من همچنان امیدوارم در فصول بعدی Treyarch حالتها و نقشههای متفاوتتری به بازی بیاورد. بخش زامبی بازگشتی پرشکوه را تجربه کرد و به جرعت میتوانیم بگوییم Black Ops 6 در هنگام عرضه، موفقترین بخش زامبی از نظر مخاطبان را داشته است. بخش داستانی متنوعترین مجموعه مراحل را ارائه میدهد و به رسم بازیهای Black Ops، روایتی پر پیچش و بسیار عجیب را به تصویر میکشد. Black Ops 6 یک نقطه مهم و استانداردی جدید برای سری محسوب میشود که در سالهای آینده از آن یاد خواهد شد.
۴. Neva
راز موفقیت آثار استودیوی Nomada سادگی آنهاست، Gris اگر روایت و طراحی بصری بسیار پرجزئیاتی داشت هرگز نمیتوانست به مقام کنونیاش برسد و همین موضوع پیش از عرضه Neva، بسیاری از طرفداران را نگران کرده بود، چرا که برخلاف Gris، این بازی قرار بود یک سیستم مبارزات داشته باشد. خوشبختانه Neva با وجود این که خودش را بیشتر از Gris توضیح میدهد، با یک طراحی مراحل بیعجله باعث شده که مبارزات به جای تبدیل شدن به بخش محوری، چاشنیای برای داستان و ماموریت اصلی، یعنی رسیدن به روشنایی و بهار باشند. Neva با به تصویر کشیدن یک ماجراجویی میان مادر و فرزند، از تمام فرصتهایش برای ضربه به احساسات مخاطب استفاده میکند و به همین دلیل یک بازی زیبا و بهیادماندنی است.
۳. Metaphor: ReFantazio
Metaphor ReFantazio در ابتدا به واسطه آشنا نبودن من با مکانیکهای بازیهای JRPG، تجربهای ملالآور بود و راستش را بخواهید همین حالا نیز توانایی تشریح بخشهای مختلف گیمپلی آن را ندارم، اما روایت و داستان بازی بهانهای شد تا به تجربه ادامه بدهم. Metaphor شایستهترین برنده در مراسم The Game Awards در بخش نویسندگی بود، چرا که سازندگان توانستند یکی از پربحثترین بخشهای روایی بازیهای چند سال اخیر را به درستی انجام دهند و آن شرح سیاست و بحثهای اخلاقی است. بسیاری از بازیهای نسل نهم که نمونههای بارز آن را در امسال نیز دیدیم، تلاش دارند تا با چپاندن تفکرات “نویسندگان”، درباره ارزشهای انسانی و گروههای مختلف اظهار نظر کنند، نمونه کامل این طاعون روایت را در آخرین بازی استودیوی Bioware میتوانیم به وضوح ببینیم. Metaphor اما در سوی دیگر این بازیها قرار میگیرد. داستان در جهانی فانتزی و با به قتل رسیدن پادشاه آغاز میشود. بازیکن وارد یک کشور پر از آشوب میشود و باید در بحثهای بسیار جنجالی جایگاه خودش را انتخاب کند. Metaphor ReFantazio باید الگو برای نویسندگان غربی باشد و استانداردی جدید در روایت فانتزی به شمار میرود.
۲. Balatro
به مانند اکثریت گیمرها، آشنایی من با Balatro پس از انتشار نامزدهای The Game Awards 2024 بود و پس از شب مراسم، که Balatro توانست در کنار Astro Bot و Metaphor ReFantazio سه جایزه ببرد، تجربه آن را لازم دانستم. از بسیاری جهات، Balatro من را یاد Vampire Survivors و موقعیت آن بازی در سال ۲۰۲۲ میاندازد، هر دو توسط یک نفر ساخته شدند، هر دو المانهایی نوآورانه به ژانر در حال پیشرفت روگلایک اضافه کردند و مهمترین نکته، هر دو بسیار اعتیادآور هستند! خلاقیت Balatro و علت اعتیادآور بودن آن نیز با Vampire Survivors مشترک است، هر دو به بهترین شکل ممکن و استفاده درست از المانهای شانسی، یک Loop سرگرمکننده از رانها ساختهاند. Balatro در همان یک ساعت اول زندگی شما را تسخیر میکند و تبدیل به بازیای میشود که به صورت مداوم به آن باز میگردید.
۱. Anomaly Agent
و در آخر به Anomaly Agent میرسیم، عنوانی که پس از تجربه دوباره Katana Zero در تابستان امسال توسط استیم به من معرفی شد. در این بازی ما کنترل Agent 70 را بر عهده داریم و باید جهان سایبرپانکی بازی را از Anomalyها پاک کنیم و در این راه با شخصیتهای دوست و دشمن متعددی رو به رو میشویم. علاقه سازندگان بازی به Katana Zero در تمام بخشها دیده میشود، داستان، گیمپلی، طراحی مراحل و طراحی هنری همگی الهاماتی از ساخته فراموش نشدنی Askiisoft گرفتهاند. گیمپلی بازی از چندین مکانیک پایه مانند حمله نزدیک و حمله از راه دور تشکیل شده و به مرور با معرفی Comboهای مختلف، حملات عمق بیشتری پیدا میکنند. اما چیزی که Anomaly Agent را به یک بازی فوقالعاده تبدیل میکند، طراحی مراحل آن است، در هر مرحله با ستپیسها، دشمنان عادی، مینیباسها و باسهای جدیدی رو به رو میشویم و تمام اینها در کنار جلوههای بصری بسیار زیبا، یک پکیج کاملی ساختهاند که لیاقت لقب بهترین بازی سال ۲۰۲۴ را در نظر من دارد.
source