اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم فیلم Captain America Winter Soldier، یکی از بهترین آثار جهان سینمای مارول است و جایگاه خاصی میان طرفداران دارد.
در هفتههای گذشته مجبور به بررسی و تحلیل جزئیات دو عدد از بدترین فیلمهای فازهای اول مارول شدم. در این مدت بیصبرانه منتظر بازگشت به سوی جنبه روشن MCU بودم. خوشبختانه با رسیدن به عنوان Winter Soldier به این نقطه رسیدهایم؛ اثری که بدون شک در لیست برترین عناوین مارول قرار میگیرد. فیلمی که به ما جوانب پنهان و جذاب جدیدی از کاپیتان محبوبمان نشان داد. این عنوان Winter Soldier بود که سطح جدیدی از داستانگویی مارولی را برای مخاطبین به ارمغان آورد. از خیانت تا تئوری توطئه تا اسراری که، پیش از این، هرگز به آنها فکر نکرده بودیم؛ این فیلم همه چیز دارد. در واقع فیلم Captain America The Winter Soldier آغاز مسیری که نتیجه آن بهترین سهگانه سینمایی مارول در فازهای آغازین آن بود. هیچکس انتظار نداشت کاپیتان آمریکا به جایگاه سینمایی قدرتمندتری نسبت به آیرون من دست پیدا کند. وطنپرست آمریکایی محبوب ما با هر قسمت از سهگانه خود، اثر قدرتمندتری را به مخاطبین نشان داد. حالا نوبت آن است که Winter Soldier را مورد بررسی قرار دهیم.
از همکاری مارکوس و مکفارلی در فیلم Captain America Winter Soldier تا اولین حضور برادران روسو
کریستوفر مارکوس و استیون مکفارلی بلافاصله پس از انتشار قسمت اول سری Captain America شروع به نوشتن دنبالهای برای آن کردند. فیلمنامه این اثر با اقتباس و الهام از خط داستانی Winter Soldier نوشته شد. البته فیلمهای تئوری توطئهای چون Three Days of the Condor در ساخت این اثر بیتاثیر نبودند. برادران روسو، مغزهای متفکر دو قسمت پایانی حماسه Infinity Gauntlet، در ماه ژوئن ۲۰۱۲ مسئولیت کارگردانی این اثر را به عهده گرفتند. انتخاب بازیگر بلافاصله در ماه بعد آغاز شد. جالبترین جنبه پروسه ساخت فیلم مذکور، استفاده گسترده آن از جلوههای فیزیکی و بدلکاری حرفهای برای خلق صحنههای اکشن آن است. با این وجود ۶ شرکت در ساخت بیش از ۲۵۰۰ شات جلوههای ویژه پیچیده با یکدیگر همکاری کردند. بسیاری از طرفداران بر این باورند که برادران روسو، بهترین کارگردانهایی هستند که تاکنون در جهان سینمایی مارول فعالیت کردند. اگر به این اظهار نظر طرفداران باور ندارید کافیست به کارنامه کاری این دو کارگردان نگاهی دقیقتر بیندازید.
اشخاصی چون جورج نولی و گری گری نیز در لیست کارگردانهای احتمالی این اثر حضور داشتند. گری گری در ماه آوریل سال ۲۰۱۲، تصمیم گرفت تا از این پروژه کنارهگیری کند و مدیریت عنوان Straight Outta Compton را به عهده بگیرد. جالب اینجاست که نویسندگان اورجینال این اثر قصد استفاده از فلش بک برای به تصویر کشیدن نقطههای مختلفی از جنگ جهانی دوم را داشتند. در نهایت این فلش بکها از کنترل خارج شدند و تصمیم نهایی به حذف آنها ختم شد. کوین فایگی گفته بود از آنجایی که هیچ یک از اعضای تیم کاپیتان آمریکا باقی نماندهاند، او مجبور به همکاری با بلک ویدو و نیک فیوری میشود.
از لاینی که بارها تکرار شد تا لیست طلایی کاپیتان آمریکا
فیلم ما با صحنهای میان فالکن و کاپیتان آمریکا شروع میشود. کاپیتان در هر ثانیه از سم پیشی میگیرد و لاین “On Your Left” یا همان “حواست را جمع کن” نظامی را به فالکون ما دوباره و دوباره میگوید؛ این لاین در لحظات پایانی Winter Soldier توسط کاپیتان و بعدها در فیلم Avengers Endgame توسط سم به کار گرفته شد. سوال اصلی که عنوان Captain America 2 مطرح میکند این است که:
چه کسی یک سرباز خوب محسوب میشود؟
جالب اینجاست که نام وینتر سولجر از یک فیلسوف آمریکایی به نام توماس پین گرفته شده است. وی در یکی از نوشتههای خود اظهار داشت که:
اینها دورانهای سختیاند که روح انسانها را به چالش میکشند. سرباز تابستانی و وطن پرست آفتاب در این بحران از کشور خود وی برمیگردانند. این سرباز زمستانیست که برای کشور خود خدمت میکند و لایق عشق و تشکر همه مردم است!
استیو راجرز نیز از یک سرباز تابستانی به یک جنگجوی مردد زمستانی تبدیل میشود. لیست عناوین و وقایعی که راجرز باید آنها را تماشا کند، در نسخههای مختلف این فیلم متفاوت است. برای مثال: در نسخه انگلستان، سریال Sherlock Holmes، بند The Beatles، فینال جام جهانی سال ۱۹۶۶ و شان کانری در این لیست قرار دارند. در نظر داشته باشید که نسخه اصلی نسخه آمریکایی میباشد و سریال I love Lucy، فرود انسان روی ماه، دیوار برلین، استیو جابز، دیسکو، غذای تایلندی، Star Wars، بند Nirvana، فیلم Rocky 1 و ۲ و موسیقی Troubleman ماروین گی در لیست قرار دارند. جالب اینجاست تنها گزینهای که استیو تجربه کرده و از لیست خود خط زده، تماشای Star Wars است.
از ظاهر جدید کاپیتان تا ادای احترام به کمیکهای Ultimate در فیلم Captain America Winter Soldier
اولین اشتباه فیلم را در صحنه توضیحات ماموریت ناتاشا و سایر مامورهای شیلد مشاهده میکنیم. این گروه قصد نجات Lemurian Star را دارند؛ البته اسم آن به صورت Lumerian Star روی صفحه نمایش نوشته شده است. حتی اکثر افراد حاضر در این فیلم نیز نام آن را اشتباه تلفظ میکنند. تنها جایی که اسم آن درست نوشته شده، کامپیوتر ناتاشا است! نام Lemurian اشارهایست به سرزمین Lemuria که در کمیک های مارول دشمنان آتلانتیس هستند. ما شخصیت باتروک را مشاهده میکنیم؛ این کاراکتر در کمیک بوکها ظاهر بسیار متفاوتی دارد و نام کامل وی Batroc The Leaper میباشد. تم رنگی او در فیلم حفظ شده است؛ بنفش و زرد. براک راملو در تیم کاپیتان حضور دارد و بعداً لباسی با کمربند ضربدری میپوشد. این اشارهایست به هویت مخفی او در آینده؛ Crossbones. ظاهر جدید آبی و نقرهای کاپیتان شباهت بسیار زیادی به لباس او در خط داستانی Secret Avengers کمیکهای مارول دارد. وی بدون چتر نجات از هلیکوپتر بیرون میپرد که خود ادای احترامیست به لحظهای مشابه در کمیک بوکهای Ultimate!
در گذشته سپر کاپیتان وسیلهای دفاعی بود اما حالا برای حمله مورد استفاده قرار میگیرد. وطن پرست آمریکایی محبوب ما در این صحنه و در کل فیلم حتی یک گلوله هم شلیک نمیکند. راجرز و فیوری با هم درگیر میشوند و نیک به گذشته خود اشاره مینماید. بعدها فیلم Captain Marvel زخم خوردن فیوری به خاطر اعتماد به دیگران را مورد تمسخر قرار داد و گربه کاپیتان مارول را مقصر نابینا شدن یکی از چشمهای نیک کرد. این موضوع باعث نارضایتی و اعتراض بسیاری از طرفداران شد چرا که دیالوگ “دفعه قبل که به کسی اعتماد کردم، یکی از چشمهایم را از دادم” خیلی قدرتمند، مرموز و تاثیرگذار بود…
از داستان پدر بزرگ ساموئل ال جکسون تا حضور افتخاری جاس ویدون
در صحنه درگیری کلامی میان نیک فیوری و استیو راجرز است که ما اولین بخش از پاسخ سوال اصلی فیلم را دریافت میکنیم. یک سرباز خوب باید قابل اعتماد باشد! سخنان نیک فیوری درباره پدربزرگ خود در واقع از داستان حقیقی پدربزرگ ساموئل ال جکسون الهام گرفتهاند. جمله به جمله داستان فیوری دارکتر میشود و آسانسور نیز به طبقات پایینتر میرود… این روند ادامه دارد تا زمانی که نیک به سلاح مخفی پدربزرگ اشاره کرده و کاپیتان نیز سلاح مخفی فیوری را مشاهده میکند. رئیس شیلد به کمک گرفتن از استارک برای ساخت سیستم جدید پرواز هله کریرهای خود اشاره میکند. این اتفاق پس از تجربه تونی با توربینهای هله کریر شیلد در The Avengers به وقوع میپیوندد. تنها کاپیتان آمریکا است که میتواند تبدیل شدن شیلد به آن چیزی که هایدرا در گذشته بود را مشاهده کند. کارگردان فیلم The Avengers، جاس ویدون، در موزه کاپیتان آمریکا روی پله برقی حضوری افتخاری دارد. پسر بچهای که راجرز را شناسایی میکند نیز در واقع برادرزاده برادران روسو، دانته، است.
کریس اوانز به این موضوع اشاره کرده بود که شناسایی شدن وی توسط یک کودک کاملاً منطقی است چرا که آنها از نقطه دید پایین به کاپیتان نگاه میکنند. سخنان پگی کارتر بعدها به انگیزه راجرز در فیلم Avengers Endgame تبدیل میشوند. زوال عقل پگی باعث میشود او حرفی را بزند که اگر استیو در دوران جوانی وی بازمیگشت، میگفت… این صحنه بدون شک یکی از دردناکترین سکانسهای مارول است… در گروه حمایت از سربازان سم ویلسون، زنی که در مرکز نشسته، آنجلا، خواهر برادران روسو میباشد. سم به مرگ همکار خود، رایلی، اشاره میکند. تجربههای وی و استیو در از دست دادن دوستان نزدیک خود کاملاً یکسان هستند.
از ماشین پرنده نیک فیوری تا اشاره به حضور هایدرا در شیلد
نیک فیوری از ماشین خود درخواست میکند تا پرواز کند؛ نکته جالب اینجاست که در کمیک بوکها ماشین فیوری واقعاً قابلیت پرواز دارد. صحنه تیراندازی و تعقیب فیوری در منطقه کلیولند فیلمبرداری شده است؛ همان مکانی که برای فیلمبرداری عنوان The Avengers مورد استفاده قرار گرفته بود. یکی از جالبترین دیتیلهایی که اکثر افراد از آن بیخبر هستند، یکی بودن مکان نگهداری باکی و ساختمانی که کاپیتان، در The Avengers، از آن بیرون میپرد است. یکی دیگر از نکات بسیار وحشتناک فیلم، بدون شک، نحوه ساخت موسیقی تم وینتر سولجر میباشد… این قطعه با استفاده از صدای فریاد مرگ باکی در قسمت اول Captain America ساخته شده بود… پس تمامی لحظات خشم باکی، در واقع انعکاس فریاد و وحشت لحظه مرگ او هستند! استیو با همسایه پرستار خود دیدار میکند؛ شخصیتی که ما بعدها پی میبریم شارون کارتر، برادرزاده پگی بوده و عمه بیخواب وی در واقع همان پگی دوستداشتنی ماست.
فیوری با استفاده از آهنگ توجه استیو را به خود جلب میکند؛ موسیقی که در این صحنه میشنویم بعدها در فیلم Endgame به عنوان آهنگ رقص کاپیتان آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. استیو کتابهای بیشماری درباره سیاست و فساد دولتهای پلید روی قفسه خود دارد. کاپیتان در این فیلم فیوری را با نام کوچک او صدا میکند؛ این در حالیست که وی در فیلم Captain Marvel به این موضوع اشاره کرده بود که هیچکس حق ندارد او را با اسم نیک صدا بزند. نیک فیوری فرد به شدت پیچیدهایست که ممکن است در هر لحظه که او را مشاهده میکنیم، از یک اسکرول به عنوان جایگزین خود بهره برده باشد. ما در صحنه بعد مشاهده میکنیم شارون گزارش میدهد که فاکسترات (نام رمزی نیک فیوری) آسیب دیده است و اپراتور از او هویت تیرانداز را میپرسد. این اشارهایست به حضور هایدرا در شیلد.
از جراحی که کارگردانی میکند تا حضور دی سی پیرسون
جراحی که مسئولیت جراحی نیک فیوری را به عهده دارد در واقع کسی نیست جز، یکی از کارگردانهای فیلم، جو روسو! وی در تمامی فیلمهای خود حضور افتخاری دارد. ناتاشا به کاپیتان اعتماد ندارد و از او میپرسد چرا فیوری در آپارتمان او بود. استیو به صورت مبتدیانه دروغ میگوید و ناتاشا به افتضاح بودن پنهانکاری راجرز اشاره میکند. در صحنه بعدی فیلم، وقتی پیرس از او همان سوال را میپرسد، کاپیتان محبوب ما دروغ گفتن خود را ارتقا داده است. کسانی که از باتروک بازجویی میکنند در واقع فیلمنامهنویسهای فیلم هستند! درست همانطور که در آسانسور فیوری با گذر هر طبقه داستان او دارکتر شد، اینجا هم با گذر طبقات فضای آسانسور خطرناکتر میشود. حتی صدای عبور از طبقات با هر طبقه، مانند صدای تپش قلبی مضطرب، بلندتر و بلندتر میشود. کاپیتان با پرسش خود درباره کنارهگیری اشخاص مردد، جنبهای دیگر از یک سرباز خوب را به نمایش میگذارد؛ دوری کردن از خشونت. به همین دلیل است که در Avengers Endgame، زمانی که این خاطره تکرار میشود، او گزینه صلحآمیز و خالی از خشونت را انتخاب میکند.
کاپیتان با کوبیدن پای خود روی سپر، آن را باری دیگر به دست میگیرد. در فیلم Black Widow، مشاهده میکنیم که تسک مستر با تماشای ویدیوهای استیو این حرکت را تکرار میکند. گردنبندی که دور گردن ناتاشا قرار دارد یک تیر بسیار باریک و کوچک بوده که احتمالاً هدیهای از طرف هاکآی است. در فروشگاه اپل، ما شاهد حضور افتخاری دی سی پیرسون (استند آپ کمدین محبوب آمریکایی) هستیم. برادران روسو تا حد امکان از کمدینها برای ایفای نقشهای افتخاری استفاده میکنند. دنی پودی نیز در نقش یک تکنسین شیلد حاضر میشود.
از بازگشت آرنیم زولا تا سسی که متعلق به دوست ردفورد بود
ناتاشا و کاپیتان به کمپی باز میگردند که استیو، در فیلم اول، در آنجا آموزش دیده بود. راجرز خاطرهای از خود را مشاهده میکند که در آن مدهوش فردی آشناست. تصاویری از کلونل فیلیپس، هاوارد استارک و پگی کارتر به عنوان پایهگذارهای شیلد روی دیوار قرار گرفتهاند. ناتاشا خطاب به کامپیوتر حاضر در تالار زیرزمینی میگوید:
میخواهی بازی کنیم؟
بسیاری از مخاطبین این لاین را به شخصیت Jigsaw از مجموعه Saw نسبت میدهند. اما ناتاشا در این صحنه به فیلم Wargames سال ۱۹۸۳ اشاره میکند. آرنیم زولا باز میگردد با ظاهری که از نسخه کمیک بوکهای او الهام گرفته است. اکثر طرفداران کمیکهای مارول شخصیت زولا را با یک بدن رباتی و مانیتوری روی سینه او میشناسند. زولا از اسرار هایدرا (به قتل رساندن هاوارد و ماریا استارک) رونمایی میکند. این دیتیل بعدها در فیلم Captain America Civil War به یکی از نکات کلیدی داستان تبدیل میشود. زندگی مدرن کاپیتان آمریکا به نسخه آخرالزمانی تجربه او در دهه ۴۰ شباهت دارد. شیلد به هایدرا تبدیل شده، پگی پیر شده، باکی او را به خاطر ندارد، آرنیم زولا به یک ربات تبدیل شده و دنیا گذشته را فراموش کرده است!
داخل یخچال پیرس ما سسی را با برند Newman’s Own مشاهده میکنیم. این سس به همکار قدیمی و دوست صمیمی رابرت ردفورد، پال نیومن، تعلق دارد. در سکانس بعد ما مشاهده میکنیم که سیتول با یکی از مأمورهای پنهان هایدرا دیدار میکند؛ این مأمور کسی نیست جز سناتور استرن از فیلم Iron Man 2! مرد نفرتانگیزی که در عنوان مذکور سعی در محاکمه آیرون من برای دفاع از مردم و بهره بردن از زره خصوصی خود داشت.
از اولین اشاره به دکتر استرنج تا اقتباسهای مستقیم از کمیک بوکهای مارول
سیتول در صحنه بازجویی خود به اهداف خطرناکی که برای هایدرا تهدید محسوب میشوند، اشاره میکند. همین سکانس بود که برای اولین بار از شخصیت محبوب و شناخته شده جادوگر اعظم، دکتر استیون استرنج، نام میبرد. جالب اینجاست که استرنج تا ۲ سال پس از وقایع این فیلم به یک جادوگر تبدیل نمیشود اما آلگوریتم هایدرا قابلیت پیشبینی تهدیدآمیز شدن او در آینده را دارد. برخی از افراد باور دارند که خبرنگار حاضر در قاهره به شخصیت مون نایت اشاره میکند. امکان این وجود دارد که مارول ابتدا قصد داشت از این لاین برای معرفی کاراکتر مون نایت استفاده کند؛ اما در نهایت خلاف آن اتفاق افتاد و ما شاهد نسخه متفاوتی از این شخصیت محبوب بودیم. یکی دیگر از تهدیدهایی که مورد بحث قرار میگیرد، بهترین دانشآموز موجود در دانشگاهی واقع در آیووآ است. اکثر طرفداران با شنیدن این جزئیات به یاد آمادئوس چو میافتند. این کاراکتر یک نوجوان است که هشتمین فرد نابغه در جهان مارول میباشد. این کاراکتر پس از بروس بنر به هالک تبدیل میشود.
در سکانس بعد وینتر سولجر سیتول را به قتل میرساند. اگر دقت کنیم متوجه میشویم شخصیت بلک ویدو به خاطر شناختی که از وینتر سولجر دارد، سم ویلسون و استیو راجرز را نجات میدهد. صحنههای بیشماری وجود دارند که مستقیماً از صفحه کمیک بوکها آمدهاند. یکی از این سکانسها، مربوط به ضربه میان باکی و سپر کاپیتان آمریکا است. لحظه مشخص شدن هویت حقیقی سرباز زمستانی، پس از افتادن ماسک او، هم به صورت مستقیم از کمیک بوکها میآید. تماشای چنین سکانسهایی که تا این حد به کمیک بوکها وفادار هستند در مدیایی که به لطف کمیکها فعالیت میکند، حقیقتاً هیجان و لذت خاصی دارد.
از اشاره به شخصیت هالک باهوش تا ادای احترام مجدد مارول به Star Wars
ماریا هیل و دکتر جو روسو به مرگ دروغین نیک فیوری اشاره میکنند. فیوری برای موفق شدن در این زمینه از دارویی استفاده کرده که بروس بنر برای کنترل خشم خود ساخته است. تمامی این اشارات در نهایت به نسخه هوشمند هالک، که در Avengers Endgame دیدیم، ختم میشوند. پس ما میدانیم که تلاش بنر برای غلبه به هیولای درون خود تا پیش از Endgame ادامه داشت. ما از طریق فلش بکها متوجه میشویم که آرنیم زولا آزمایشهای سرم ابر سرباز رد اسکال را ادامه داده و توانسته روی باکی آزمایش کند. جایگزین کردن دست باکی با یک نسخه مکانیکی، ادای احترامی دیگر است به جهان Star Wars. همانطور که پیش از این گفته بودم تمامی عناوین فاز دوم مارول به صحنه شناختن شده قطع شدن دست لوک اسکای واکر توسط دارث ویدر اشاره میکنند؛ بر اساس گزارشهای متعدد، این ایستر اگ به دستور شخص کیون فایگی در عناوین فاز دوم مارول قرار گرفت.
یکی از دانشمندان هایدرا کسی نیست جز اد بروبیکر! بروبیکر کسی است که شخصیت وینتر سولجر را در کمیک Captain America شماره ۵ سال ۲۰۰۵ خلق کرد. استیو لباس مخصوص دوران جنگ جهانی دوم خودرو از موزه میدزدد و باعث اخراج شدن شخصیت استن لی میشود. یکی از صحنههای حذف شده به این موضوع اشاره دارد که راجرز لباس جدید خود را در یک دانشگاه رها میکند تا توجه مأمورین هایدرا به آن نقطه جلب شود. ناتاشا رومانوف در قامت یکی از رؤسای شیلد وارد اتاق گردهمایی پیرس میشود. اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که تنها عضو شیلد که نوشیدنی خود را نمینوشد، ناتاشا است.
از لیست شخصیتهای تهدیدآمیز برای هایدرا تا اشاره به A New Hope
زمانی که ناتاشا تکنولوژی نانوی پوست مصنوعی خود را برمیدارد، ما میتوانیم ببینیم که همین تکنولوژی روی دستان و گردن او قرار دارد تا پوستی جوان با صورتی پیر نداشته باشد. شارون کارتر و مأمور کلاین، پروژه جدید هایدرا را لانچ نمیکنند! اینجاست که ما با گزینهای دیگر از شرایط سرباز خوب بودن مواجه میشویم؛ سرباز خوب از دستورات علیه بیگناهان پیروی نمیکند! سم از کاپیتان میپرسد:
چگونه آدم خوبها را از بدها تشخیص دهیم؟
و کاپیتان آمریکا در جواب اینگونه پاسخ میدهد:
اگر به تو تیراندازی میکردند، بد هستند.
زمانی که نمیدانید به چه کسی میتوانید اعتماد کنید، کسانی که به شما شلیک میکنند سربازهای شما نیستند. راملو پروژه هایدرا را فعال میکند و ما صدها هزار اسم را میبینیم. برخی از این نامها جالب هستند؛ پس بیاید نگاهی عمیقتر به آنها بیندازیم.
اسامی که هایدرا در لیست تهدیدهای خود قرار داده است، به شرح زیر هستند:
- ماریا هیل
- رئیس جمهور متیو آلیس: که در ساختمان کنگره قرار دارد. کمی عجیب است چرا که رئیس جمهور تنها زمانی به این ساختمان میرود که فراخوانده شده باشد.
- جرمی آیرونز: آیا بازیگر و صداپیشه دوستداشتنی و پرابهت سینما تهدیدآمیز است؟!
- آنتونی استارک: تصویر تونی را هم میتوانیم ببینیم. وی در ساختمان اونجرز قرار دارد. این اولین باریست که ما طرح جدید این ساختمان را مشاهده میکنیم.
افسر هایدرا میگوید که “هر وقت آماده بودید، شلیک کنید.” این لاین ادای احترامیست به لاین سیارهدار گرند ماف ویلهوف تارکین، پیش از منفجر کردن آلدران، در A New Hope. کاپیتان ماموریت را کامل میکند اما محل را ترک نمیکند چرا که صدایی آشنا شنیده میشود… صدایی که به صورت غیرمستقیم در طول فیلم برای ما پخش شده است… صدای فریاد وحشتزده باکی بارنز!
از موسیقی Troubleman تا اشاره به دیالوگ معروف Pulp Fiction
سرباز زمستانی توماس پین، سرباز زمستانی مارول را نجات میدهد. اینجاست که ما با خصوصیت مثبت و کلیدی دیگری از یک سرباز خوب آشنا میشویم. یک سرباز خوب همیشه زندگی دیگران را نجات میدهد. کاپیتان در فیلم Avengers Age of Ultron به این خصوصیت اشاره میکند. موسیقی که در لحظه به هوش آمدن استیو پخش میشود، Troubleman ماروین گی است که در ابتدای فیلم، در دفترچه راجرز، آن را دیده بودیم. نیک فیوری تمامی مدارک مربوط به خود را میسوزاند. ما مشاهده میکنیم که روی سنگ قبر فیوری متنی از انجیل نوشته شده که وجود خارجی ندارد و در واقع متعلق به شخصیت ساموئل ال جکسون فیلم Pulp Fiction است! در صحنه پس از تیتراژ اول ما شخصیت بارون وان استراکر را شاهده میکنیم. این استراکر است که دوقلوهای ماکسیماف را برای نبرد با اونجرها آماده میکند. صحنه پس از تیتراژ دوم، موزه کاپیتان آمریکا را نشان میدهد که حالا مجسمه باکی بارنز را در مرکز توجه قرار داده است. آخرین عمل استیو راجرز در این فیلم، آخرین خصوصیت پنهان و طلایی سرباز خوب را به نمایش میگذارد؛ یک سرباز خوب هرگز همرزم خود را رها نمیکند.
امیدوارم از این قسمت لذت برده باشید. من به شخصه فیلم Captain America The Winter Soldier را در لیست ۵ عنوان برتر مارول خودم قرار میدهم؛ شما چطور؟ آیا ایستر اگ یا دیتیلی وجود داشت که من فراموش کرده باشم؟ نظر شما در مورد Winter Soldier چیست؟ در صورتی که به مطالعه قسمت Captain America First Avenger سری بررسی جزئیات من علاقه دارید، وارد این لینک شوید.
منبع: گیمفا
source