«ژنرال رادان» یکی از شخصیتهای مهم و بهیادماندنی بازی Elden Ring به شمار میرود. او یک نیمهخدا و صاحب یکی از قدرتمندترین رونهای بازی است. «ژنرال رادان»، جنگجویی قدرتمند و فرماندهای شجاع که مبارزه با او به عنوان یک تجربه شگفتانگیز و فراموشنشدنی یاد میشود. در ادامه با بخش مقالات بازی با بررسی داستان شخصیت رادان در بازی الدن رینگ همراه وبسایت دنیای بازی باشید.
داستان شخصیت رادان در بازی الدن رینگ | (Gravity Sorceries)

«ژنرال رادان»، پسر «راداگون» و «ملکه رنالا» است و یال قرمز رنگ کلاهخود او، پیوند و وفاداری «رادان» به پدرش را نشان میدهد. این ژنرال، فرماندهای افسانهای است که داستانی حماسی و اندوهباری را در خود نهفته دارد. او روزگاری شوالیهای بیباک و تقریبا شکستناپذیر بود که با هر گامی در مسیر قدرت، قامتش بلندتر و هیکلش عظیمتر میشد. تا آنجا که اسب وفادارش، لئونارد، دیگر توان حمل این او را نداشت.
«ملکه رنالا» که بزرگترین جادوگر خاندان «کاریان» بود، استعداد و مانای بینظیرش را به پسرش انتقال داد اما جادو ملکه، پاسخگوی جاهطلبیهای «رادان» نبود. پس این مبارز نترس، به سلیا (Sellia) رفت و شروع به یادگیری جادو جاذبه (Gravity Sorceries) کرد.
یکی از دلایلی که «رادان» به جادو جاذبه روی آورد، وفاداری او نسبت به «لئونارد» بود. او که نمیخواست اسب نجیبش را تنها بگذارد، از جادو جاذبه استفاده کرد تا بتواند همیشه در کنار دوست وفادارش بماند. جادو جاذبه تنها برای این نبود که ژنرال سوار بر اسب نحیف خود شود، بلکه او میخواست ستارگان را به چالش بکشد و به دنبال کنترل نیروهایی فراتر از توانش بود.
«ژنرال رادان» به مصاف ستارگان رفت و آنها را تحت کنترل خود درآورد. ژنرال شخصیتی وفادار دارد، وفادار به باورهایش و به هر کسی که او را حمایت میکند. او به خوبی قدرت را میشناسد و از رویارویی با صاحبان واقعی قدرت میپرهیزد.
به چنگ آوردن ستارگان، ادای احترام این ژنرال قدرتمند به اراده بزرگ (Great Will) بود. «رادان» برای حفظ نظم طلایی و جلوگیری از به قدرت رسیدن ساکنان ناکرون (Nokron) یعنی نژاد ناکس (Nox)، ستارگان را به تسخیر خود درآورد. این حرکت «ژنرال رادان» باعث شد که مدتهای طولانی قدرت از دست خواهرش یعنی «رانی» دور بماند. تسلط بر ستارگان، سرنوشت باقی شخصیتها را تغییر داد و مانع از تحقق بخشیدن رویا و هدف برخی از مبارزان شد.

بلندپروازی «ژنرال رادان» برای تسخیر ستارگان قابل ستایش است. او مرزهای موجود را نادیده گرفت و با امتناع از پذیرش محدودیتهایش، جهانی را تحتالشعاع اقدامش قرار داد. تلاش ژنرال برای کنترل ستارگان، استعارهای از مبارزه بشر با سرنوشت غیرقابل تغییر است. مهم نیست که ژنرال چقدر قدرتمند یا مصمم به نظر میرسد، او نمیتواند از پوچ بودن هستی بگریزد و نیروهای کیهانی بزرگتری را که زندگی او را اداره میکنند، به چالش بکشد.
داستان «ژنرال رادان» حاکی از آن است که اگر فردی به دنبال کنترل تقدیر خود باشد، جهان بیتفاوت میماند و این تلاش برای تغییر سرنوشت اغلب برعکس عمل میکند و باعث خنثی شدن اقدامات فرد میشود.
ژنرال رادان در بازی الدن رینگ | نبرد مرگبار دو نیمهخدا

پس از شکسته شدن حلقه الدن، جنگهای خونین و مصیبتباری رخ داد. یکی از آن نبردها، جدال «ژنرال رادان» با «مالنیا» بود. شمشیرزن شکستناپذیر سرزمین میانه، «مالنیا»، وفادارانه برای برادرش، «میکوئلا» میجنگید. وقتی «ژنرال رادان» به سمت لیمگریو حرکت کرد تا با شکست «میکوئلا» خود را پادشاه سرزمین میانه معرفی کند، «مالنیا» به مصاف او رفت. آنها در سرزمینی به نام «کلید» با هم مبارزه کردند.
ارتش «مالنیا» بخش بزرگی از کلید را تصرف کرد. منطقه سلیا، شهر سحر و جادو، یکی از مناطق کلیدی و استراتژی برای «ژنرال رادان» بود که از آن طریق میتوانست نیروهای تحت هدایت «مالنیا» را عقب براند. «مالنیا» خطر بالقوه سلیا را حس کرد، پس قبل از اینکه «ژنرال رادان» بتواند حمله جدی را ترتیب دهد، سه لشگر از شوالیههای خود را به آن منطقه فرستاد تا کنترل سلیا را به دست بگیرد.
«ژنرال رادان» حمله احتمالی «مالنیا» به سرزمین سلیا را پیشبینی کرد و توانست جلوی موج اول حمله او را بگیرد و آن را دفع کند. اما «ژنرال رادان» میدانست که حتی بهترین استراتژیها نیز نمیتواند در برابر نیروهای تعلیمدیده، تجهیزات مختلف و برتری عددی دشمنان کارساز باشد. بنابراین او و سربازانش به سمت قلعه ردمان عقبنشینی کردند.
«مالنیا» با یک نفرین شوم به نام «پوسیدگی قرمز» زندگی میکرد، این نفرین باعث شده بود با دردهای بیشماری دستوپنجه نرم کند. اما این دردها اهمیتی نداشت، تا زمانی که شجاعانه برای برادرش شمشیر میزد، نفرین و پوسیدگی بر او اثر نداشت. بعد از عقبنشینی «ژنرال رادان»، «مالنیا» بوی خوش پیروزی را حس میکرد، پس قلعه ژنرال را محاصره کرد و جنگ را به درون دیوارهای قلعه کشاند.

«ملنیا» و «ژنرال رادان» در یک دوئل نفسگیر با هم مبارزه کردند. آن دو زمانی متحد و حتی یک خانواده بودند اما دست سرنوشت آنها را به مصاف هم فرستاد. زمین زیر پای آن دو مبارز قدرتمند به لرزه درآمد. در نهایت «ژنرال رادان» قدرت خود را به بانوی شمشیرزن دیکته کرد و تا یک قدمی پیروزی جلو رفت. «مالنیا» سخت مجروح شده بود، او نمیخواست تسلیم فاتح ستارگان شود و در طی یک اقدام جنونآمیز، نفرین پوسیدگی (Scarlet rot) را آزاد کرد.
این نفرین شوم، این پوسیدگی قرمز رنگ که از بدن زخمی «مالنیا» آزاد شد، تمام سرزمین کلید را درگیر خود کرد و جان هزاران نظامی و غیرنظامی را گرفت. «ژنرال رادان» درگیر این طاعون وحشتناک شد و تمام نیروهای خود را از دست داد.
نبرد ویرانگر آنها با توقف «ژنرال رادان» و جراحت وحشتناک «مالنیا» به پایان رسید. شمشیرزن نفرین شده ما، توسط یکی از سردارانش به پایتخت بازگردانده شد و ژنرال خسته و شکستخورده سرزمین کلید، در قلعهاش، در حالی که میان اجساد سربازانش محاصره شده بود، باقیماند.
Radahn Festival چیست؟ مبارزه با ژنرال رادان در بازی الدن رینگ

یکی از تأثیرگذارترین رویدادها و مبارزات بازی الدن رینگ، در قلعه ردمان اتفاق میافتد. جایی که قهرمانان در نژادهای مختلف گرد هم آمدند تا یک بار برای همیشه شانس خود را مقابل «ژنرال رادان» امتحان کنند. پس از همپیمان شدن مبارزان، تارنیشد آماده است تا ژنرالی را که زمانی نام او لرزه به تن حریفان میانداخت را به زانو درآورد.
رادان فستیوال یک مبارزه عادی نیست بلکه روایتی از فروپاشی غرور و سقوط از قلهی قدرت است. «ژنرال رادان» که غرق در جنون و فساد شده است، همچنان کنترل ستارگان را در اختیار دارد. این امر نمادی از میل و علاقه او به قدرت و سلطه بر دیگران است. ژنرال به ورطهای از جنون کشیده شده، جایی که عقل به یک نیروی مخرب غیرقابل کنترل تبدیل شده است.
انزوای «ژنرال رادان» و تنها ماندن او در قلعهاش، هزینه بلندپروازی و جاهطلبیهای او است. به دلیل نفرین «مالنیا»، ذهن و بدن ژنرال، پوسیده و تنزل پیدا کرده و او رفتهرفته از دنیای اطرافش فاصله گرفته است. قهرمانان و مبارزانی که زمانی به او احترام میگذاشتند یا از او وحشت داشتهاند، در قلعه ژنرال گرد هم آمدند تا فاتح ستارگان را مغلوب کنند.
در رادان فستیوال، قهرمانان برای کنترل شرایط و برای به دستآوردن جایگاهی که دنبالش هستند، به مبارزه با ژنرال میپردازند. این ضیافت بزرگ که با سقوط «ژنرال رادان» همراه است، مفهوم سرنوشت را در مقابل اراده آزاد منعکس میکند. با فتح ستارگان، ژنرال به دنبال کنترل سرنوشت و آینده خود بود، اما نمیدانست که هیچکس نمیتواند سرنوشت خود را تغییر دهد. پس از رادان فستیوال، این سوال پیش میآید که آیا نیمهخدایان آزاد هستند و ارادهای برای انجام اقدامات خود دارند و یا تنها عروسکهای خیمه شببازی یک نیروی الهی و کیهانی هستند؟

این ضیافت بزرگ، بیمعنی بودن جنگ را آشکار میکند. جنگ یک چرخه پوچ و بیهوده در سرزمین میانه است. پیروزی در نبرد با «ژنرال رادان» قرار نیست به درگیریهای موجود در این سرزمین پایان دهد بلکه ویرانیهای متعددی به همراه دارد. این موضوع را «رادان» به خوبی درک کرده است؛ ژنرالی که زمانی یک جیبزاده بود در اثر این چرخه خشونت، پوسیده و نابود شد.
موضوع و پرسش اصلی این است که آیا تارنیشد و قهرمانانی که در این ضیافت و نبرد بزرگ با «ژنرال رادان» شرکت کردهاند، افتخاری نصیبشان میشود؟ آیا شکست شخصیتی که وقار و شرافت خود را از دست داده و در سرزمین پوسیده و نفرین شدهای زندگی میکند، افتخاری برای مبارزان دارد؟ به عنوان تارنیشد، ما کار نیمه تمام «مالنیا» را به سرانجام رساندیم، ستارگان را از چنگال ژنرال رها کردیم و راه را برای انتقام «رانی جادوگر» باز کردیم. بله ما قهرمانیم، ما ژنرال جاهطلب را مغلوب کردیم.
داستان شخصیت رادان در بازی الدن رینگ: کلام آخر

«ژنرال رادان» شخصیتی قدرتمند، جسور اما غمانگیزی دارد. سقوط او از منزل قدرت، پیامد غرور و تلاش ناکافی او برای رسیدن به جایگاه والا بود. این ژنرال مصمم برای رسیدن به پادشاهی فداکاریها و مصیبتهای سختی را پشت سرگذاشت اما تنها به نابودی عقل و بدن خود منجر شد. سرنوشت «ژنرال رادان» به تباهی ختم شد اما برای آنان که میخوانند و به دنبال حقیقت هستند، او کسی است که غیرممکن را ممکن کرد و ستارگان را تحت سلطه خود درآورد؛ «ژنرال رادان» فاتح ستارگان.
سپاس از اینکه با بررسی داستان شخصیت رادان در بازی الدن رینگ همراه ما بودید. نظر شما خوانندگان محترم سایت دنیای بازی در مورد ژنرال رادان در بازی الدن رینگ چیست؟ آن را با ما به اشتراک بگذارید.
source