فیلم «جوکر: جنون مشترک» دنباله‌ای بر فیلم موفق «جوکر» محصول سال ۲۰۱۹ است که توانست به سبب داستان و مضامین انتقادی خود نسبت به نظام سرمایه‌داری محبوبیت فوق‌العاده‌ای در بین مردم پیدا کند. همچنین فیلم «جوکر» در فصل جوایز هم مورد تحسین قرار گرفت که از بین آنها می‌توان به بردن جایزه اسکار بهترین بازیگری برای «واکین فینیکس» اشاره کرد. حال پس از ۵ سال دنباله آن فیلم محبوب بر روی پرده رفته است و با تند و تیزترین انتقادات و ناسزا‌ها از آن استقبال شده است! منتقدان که چندان روی خوشی به «جوکر» ۲۰۱۹ هم نشان نداده بودند؛ این بار از روی این فیلم به طور کامل رد شده‌اند! مردم و خصوصا طرفداران فیلم اول هم به شدت به اثر حمله‌ور شده‌‌اند و با نمرات IMDb 5.2 و فروشی در حد بودجه فیلم آن را به شکستی تجاری تبدیل کرده‌اند. البته این تنها خود فیلم نبوده که در معرض انتقادات فراوان قرار داشته است و بلکه خود کارگردان محبوب فیلم اول، تاد فیلیپس، هم بابت ساخت این فیلم مذمت شده است! اکنون که بیش از ۴ ماه از اکران عمومی فیلم گذشته است و از تب‌و‌تاب و التهاب اولیه خبری نیست؛ می‌توان با خیالی آسوده‌تر و به دور از تعصب باری دیگر به این فیلم مهم سال نگاهی انداخت و هدف من در این نقد این است که به دور از هرگونه نظر تعصبی و یک‌جانبه، بگویم که چرا «جوکر: جنون مشترک» نه تنها فیلم بدی نیست بلکه فیلمی تماشایی است که لایق ستایش است. از شما خوانندگان عزیز تقاضا دارم حتما تا انتهای متن را مطالعه کرده و سپس به بیان نظرات خود بپردازید. واضحا حرف بنده وحی نیست و همه شما عزیزان کاملا مختار هستید که در کامنت‌های این مقاله، نظر دلخواهتان را بیان کنید. اما تقاضا دارم شما هم تا انتهای متن را بدون تعصب مطالعه کنید و سپس نظر خود را به اشتراک بگذارید.

*توجه: مشخصا در این نقد، داستان فیلم لو می‌رود.*

حتی اگر از مخالفان فیلم جوکر ۲ هم باشید؛ باید بپذیریم که با فیلمی ساختارشکن و جسورانه -چه در فرم و چه در محتوا- روبه‌رو هستیم. فیلمی که به شکلی نوآورانه سعی دارد موزیکال [به معنای حقیقی] را با ژانر روانشناختی و جنایی در فضایی دارک تلفیق کند! فیلمی که علیرغم اینکه سلیقه طرفدارانش را خیلی خوب می‌شناسد و می‌تواند به سادگی به فیلمی فن-سرویس تبدیل شود اما ترجیح می‌دهد -با آگاهی از تبعات سنگینش- به مراتب جسورانه‌تر و بزرگ‌تر از این حرف‌ها عمل کند و نه تنها از الگو‌های ذهنی طرفداران و فیلم اول پیروی نکند؛ که حتی آنها را نقد کند و به ضد آن تبدیل شود! شاید الان است که مصاحبه تاد فیلیپس را میفهمم که وقتی از موفقیت چشمگیر فیلم «جوکر» پرسیدند و فیلم او را اثری ستایش‌برانگیز و بسیار محبوب خواندند فیلیپس پاسخ داد: {فیلم من ممکن است به اشتباه درک شده باشد و طرفداران، حرف‌های من را به درستی نفهمیده‌اند!}

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویری از جوکر و تاد فیلیپس | فیلیپس در ۵۴ سالگی و پس از موفقیت‌های چشم‌گیر فیلم «جوکر» در حالی که می‌توانست کار ساده و کم ریسکی را برگزیند و فیلمی فن-سرویس روبه‌روی مخاطب قرار دهد اما با پذیرفتن تبعات سنگینش تصمیم می‌گیرد فیلمی ساختارشکن و عمیق بسازد که دهن کجی به فیلم اول و طرفداران سرسختش است.

 «جوکر: جنون مشترک» از همان نماهای ابتدایی بیننده را غافلگیر می‌کند و برخلاف انتظارات بیننده قدم بر می‌دارد. پیش از هر چیز یک انیمیشن کوتاه ۲،۳ دقیقه‌ای از جوکر به سبک انیمیشن‌های قدیمی نمایش داده می‌شود که به هیچ وجه نباید در نقد فیلم ساده از آن گذشت. این انیمشن خودش چکیده‌ای از اتفاقات فیلم را به شکلی ساده به تصویر می‌کشد و ناخودآگاه مخاطب را برای رودررویی با فیلمی بزرگ آماده می‌کند. جوکر با همان گریم مشهورش وارد فرش قرمز می‌شود و طرفداران حسابی سر و صدا می‌کنند و او را تشویق می‌کنند. اما سایه‌اش او را دنبال می‌کند و در رختکن او را به دام می‌اندازد و لباس‌های او را به تن می‌کند و گریمی مشابه جوکر می‌کند و خود جوکر (آرتور فلک) را در کمد حبس می‌کند. سپس به روی صحنه می‌رود و با استقبال گرم مخاطبان مواجه می‌شود. عصاره فیلم در همین زمان نمایش داده می‌شود. برای مردم اصلا آرتور فلک پشیزی اهمیت ندارد و حتی اگر واقع‌بین باشیم خود هویت جوکر هم بی‌اهمیت است! آنها صرفا کسی را می‌خواهند که صورتش را گریم کند و دیوانه‌بازی در بیاورد تا آنها را سرگرم کند! برای آنها جوکر نسخۀ پیشرفتۀ همان استند-آپ کمدین و دلقک سیرک است که با فرارفتن از صحنۀ نمایش و شکستن تابوها آنها را سرگرم می‌کند! آنها این جوکر جعلی را تشویق می‌کنند و هنگامی که جوکر حقیقی (آرتور) روی صحنه می‌آید همگان به او بی‌توجه هستند. او تحقیر می‌شود و کتک می‌خورد و همه حضار می‌خندند انگار نه انگار او تا همین ثانیه‌هایی پیش قهرمان آنان بوده است! سپس جوکر جعلی لباس‌های آرتور را به او پس می‌دهد و آن دو، ترانه‌ای دربارۀ عشق می‌خوانند و سپس پلیس‌ها سر می‌رسند و آرتور را تا سر حد مرگ کتک می‌زنند! این شروعی طوفانی بر فیلمی درخشان است.

سپس وارد فضای تیره و تار فیلم می‌شویم. زندان روانی آرکهام. فیلم از همان نما‌های ابتدایی با سینماتوگرافی قدرتمند خود و موسیقی متن درخشانش (هیلدور گودنادوتیر) فضایی تاریک خلق می‌کند که تا پایان فیلم به بهترین شکل آن را حفظ می‌کند. نمای اولیه ما از جوکر باورنکردنی است. فردی که در انتهای فیلم اول به قهرمانی فراملّی تبدیل شده بود و چهره‌ پرشور انقلابی داشت؛ حالا به فردی به شدت افسرده و تکیده تبدیل شده که به قدری لاغر شده است که می‌تواند شلوارش را به دور بدنش گره بزند! آرتور دیگر نه تنها آن خنده‌های دیوانه‌وار را به لب ندارد که حتی کلامی سخن نمی‌گوید. حرف مأمور زندان (با نقش آفرینی خوب برندن گلیسن) که می‌گوید [آرتور دوباره یکی از همان جوک‌هایت را بگو تا بخندیم] حرف دل همه ماست! در این مدت چه بر سر آرتور/جوکر آمده است که این قهرمان انقلابی به این مرده متحرک تبدیل شده است؟! این همان اولین سوالی است که برای بیننده پیش می‌آید و در طول فیلم با نمایش زندان، رفتار وحشیانه نگهبانان، قرص‌هایی که به زندانیان خورانده می‌شود و انواع شکنجه‌ها تقریبا به آن پاسخ داده می‌شود. «سیستم حکمفرما» این شخصیت انقلابی را به این روز انداخته است تا درس عبرتی برای همگان شود!

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویری از فیلم Joker 2 | فیلم با موسیقی متن، نحوه فیلمبرداری، طراحی صحنه و نورپردازی درخشانش در همان دقایق ابتدایی بیننده را وارد فضایی دارک می‌کند. در این نما گوشۀ لب آرتور خون می‌آید و قاب جالب و دردناکی خلق می‌شود. گوشۀ لب جوکر بار دیگر قرمز شده است اما این بار این کمان نه به سمت بالا و نشانۀ خندۀ مشهور جوکر که کمانی رو به پایین با نمایش افول این کاراکتر است!

در ادامه آرتور با لی (با نقش آفرینی خوب لیدی گاگا) آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. دلباختگی او کاملا قابل باور است چرا که در طی مدت اسارت و شکنجه در زندان همواره اتفاقات بد و تلخ به شکلی تکراری برای او رقم خورده است و حالا به لطف آشنایی با لی گویا از دنیای تاریک حقیقی فاصله گرفته است و وارد دنیای جدیدی شده است؛ دنیای عشق! شروع سکانس‌های موزیکال و پر شر و شور و خوش رنگ و لعاب فیلم هم از همین آشنایی استارت می‌خورد. از همین نقطه‌ای که دنیای آرتور با مفهوم جنون‌آمیز «عشق» روبه‌رو می‌شود. این عشق است که آرتورِ مرده را به حیات باز می‌گرداند و به دلیلی برای زندگی تبدیل می‌شود.

از همان لحظۀ اعلام رسمی مبنی بر موزیکال بودن فیلم دوم جوکر و حضور لیدی گاگا، موج منفی بر علیه فیلم بوجود آمد که {می‌خواهند آن شاهکار (جوکر ۲۰۱۹) را خراب کنند!} متاسفانه چنین حرف عامیانه‌ای در میان نقد‌های منتقدان هم دیده می‌شود و می‌گویند موزیکال فیلم وصله‌ای ناجور است. اما بگذارید رک و راست به شما بگویم: اتفاقا موزیکال فیلم به شدت وصله‌ای جور است! نقش سکانس‌های «موزیکال» در فیلم ستایش‌برانگیز است و در سال‌های آینده، این نوآوری تاد فیلیپس را در فیلم‌های متعدد و در جریان اصلی خواهیم دید. بنده همانطور که گفتم قرار است بدون تعصب از خود فیلم دربارۀ فیلم بگویم. موزیکال فیلم چیست؟! موزیکال فیلم تصورات ذهنی آرتور فلک است. صحنه‌های تئاترگونه‌ای که به شکلی سورئال (از نمایش ماه با ابعاد بسیار بزرگ گرفته تا کنتراست رنگ بسیار بالا) کارگردانی شده است؛ همگی تجسمات ذهنی آرتور هستند. اما این نکته به چه کار می‌آید؟ در توضیح پایان‌بندی تکان‌دهندۀ فیلم به تفصیل به این موضوع باز خواهم گشت اما در اینجا بگذارید از اثرگذاری این سکانس‌های ذهنی در خود روایت بگویم. فیلم قرار است به جنگ مردم و حتی طرفداران سرسخت خود جوکر برود و برای چنین کار بزرگی که شاید هیچ فردی جرئت ساختش را نداشته باشد؛ نیاز به فاکتور تعیین‌کنندۀ شخصیت پردازی قوی آرتور فلک دارد که اگر این شخصیت‌پردازی می‌لنگید کل فیلم هدر می‌رفت! اما نقش‌آفرینی دیوانه‌وار واکین فینیکس -که می‌توان او را بهترین بازیگر حال حاضر دانست- باعث شده است بیننده در این تصمیم‌های عجیب آرتور که به مذاق طرفداران هم به هیچ وجه خوش نمی‌آید با او همراه شود و نسبت به او سمپاتی پیدا کند. اما تنها بازی فوق‌العاده واکین فینیکس در کنار تکنیک کارگردانی تاد فیلیپس نیست که باعث همراهی مخاطب شده است بلکه همین سکانس‌های انتزاعی که در ذهن آرتور می‌گذرد؛ افکار آرتور و درگیری‌های ذهنی او را برای بیننده تصویر می‌کند و بیننده با خودآگاه و ناخودآگاه، ظاهر و باطن، جسم و روح آرتور همراه می‌شود و با او به طور کامل آشنایی پیدا می‌کند و همین موضوع اهمیت این سکانس‌های انتزاعی را آشکار می‌سازد. زمانی که آرتور در تلویزیون و یا در مصاحبه درباره معشوقه‌اش لی، چیزی می‌شنود شروع به رقص و آواز می‌کند چرا که شوری زائد‌الوصف در او پدید آمده است. و از طرفی وقتی وکیل آرتور به او می‌گوید تمامی حرف‌های لی دروغ بوده و او اصلا نه روانی است و نه پدرش مرده و نه در محله تو زندگی می‌کرده؛ آرتور در خیالش صحنه موزیکالی را می‌بیند که لی با شلیک گلوله‌ای به سمت چپ شکمش او را می‌کشد. در حقیقت این گلوله به روح آرتور برخورد می‌کند و در سکانس پایانی فیلم هم با یک کات تماشایی به آن اشاره می‌گردد.

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویری از فیلم Joker 2 | خود من جزو کسانی بودم که وقتی خبر موزیکال بودن فیلم را شنیدم حسی منفی نسبت به آن پیدا کردم اما تاد فیلیپس یک نوآوری انجام می‌دهد که به نقطه قوت اثر تبدیل می‌شود. پیش از او فیلمسازانی بوده‌اند که از صحنه‌های موزیکال در فیلمی جدی استفاده کرده باشند؛ اما نحوۀ استفادۀ فیلیپس از موزیکال برای نمایش تصورات آرتور تحسین برانگیز است.

دادگاه آغاز می‌شود و همه چیز پس از صحبت‌های وکیل دربارۀ بیماری روانی آرتور براثر تروماهای کودکی گویا به سود آزادی آرتور پیش می‌رود. اما ورق بر میگردد و آرتور تصمیم می‌گیرد وکیلش را اخراج کند (که به نظرم می‌توان دلیل دلسوزی وکیل برای آرتور را با عطش او برای موفقیت در این پروندۀ عظیم و کسب شهرت توجیه کرد) و بار دیگر جوکر باشد! حتی جوکر با کسب اجازه از قاضی، با همان گریم مشهورش در جایگاه وکیل-متهم قرار می‌گیرد. این تصمیم جوکر برگرفته از همان هویتی است که جامعه و معشوقه‌اش بر او تحمیل می‌کنند. آنها آرتور را نمی‌خواهند و جوکر را می‌خواهند و او باری دیگر این بازی را آغاز می‌کند که در راستا و حال‌وهوای فیلم اول است. این تصمیم در پی سکانس سلول انفرادی فیلم اتخاذ می‌شود. جایی که لی به سلول آرتور می‌آید و با او معاشقه می‌کند. اما لوازم آرایشی در دست دارد و چهره جوکر را روی صورت آرتور نقاشی می‌کند و می‌گوید [میخوام خود واقعیت رو ببینم!] این دیالوگ عصاره‌ای از مضمون فیلم است. هویت اصلی آرتور فلک چیست؟! یک پسر معمولی کم‌هوش به نام آرتور یا یک قهرمان افسارگسیخته آنارشیست؟! این سوالی است که کلیت فیلم را شکل داده است. سوالی درباره هویت انسان. آرتور پاسخ سوال را در آخرین جلسه محاکمۀ دادگاه به ما‌ می‌دهد. [من آرتور فلک هستم و هیچ جوکری وجود ندارد!] این جمله آب سردی بر پیکره همه مردم است. نه فقط مردم داخل فیلم و معشوقه‌اش لی، بلکه خود شما تماشاگران طرفدار جوکر که انتظار فیلمی اکشن و پر التهاب را می‌کشیدید که جوکر به جنگ با پلیس‌ها برود و جنون خود را به رخ بکشد تا شما آدرنالین خونتان بالا برود؛ کمی دلتان که حسابی  از این نظام سرمایه‌داری جهانی پر است؛ با قتل پلیس‌ها، ماموران قانون، خلافکار‌ها و … خنک شود و پس از اتمام فیلم، تلویزیون و یا موبایل‌هایتان را خاموش کنید و به سراغ زندگی تکراری روزمره خودتان بروید تا چند وقت دیگر که دوباره چنین فیلمی ساخته شود و شما بتوانید باز این فشار‌های روحی انباشته‌شده را‌ تخلیه کنید!

اما فیلم فراتر از اینهاست چرا که سینمای حقیقی و از جنس هنر است نه از جنس صنعت! فیلم عمیق و روشنفکرانه است نه عامه‌پسند و گیشه‌ای. با اینکه این موضوع برای طرفداران جوکر آزاردهنده است اما هویت فردی آرتور فلک همان پسر عادی استندآپ-کمدین است نه جوکر! جوکر هویتی است که جامعه برای او انتخاب کرده و در هر لحظه سعی دارد به او تحمیل کند. او حالا که معنای زندگی، عشقش لی، را پیدا کرده است دوست دارد همان هویت آرتور را برگزیند و دیگر به جوکر بودن تمایلی ندارد! اما حقیقت تلخ این است که وقتی آرتور از هویت واقعی خود پرده برمی‌دارد علاوه‌بر معشوقه‌اش لی، بسیاری از حضار سالن را ترک می‌کنند چرا که آرتور فلک یک انسان معمولی است و یک انسان معمولی برای مردم هیچ اهمیتی ندارد؛ بلکه این جوکر بود که برای آنها حائز اهمیت بود و آن هم نه به خاطر هویتش؛ بلکه به خاطر منفعتی که برای آنها داشت!

اما دلایل متعددی وجود دارند که باعث می‌شوند جوکر در نهایت هویت آرتور را برای خودش بپذیرد و جمله تکان‌دهنده “There is No Joker” را مطرح کند که یقینا آب سردی بر پیکره طرفداران جوکر است! یکی از این دلایل حضور “پادلز” مرد کوتاهی است که در جایگاه شاهد قرار می‌گیرد و اتفاقات فیلم اول را بازگو می‌کند. فیلم کاملا با پادلز همراه می‌شود و آن صحنه دادگاه جزو معدود صحنه‌هایی است که فیلم طرف آرتور/جوکر نمی‌ایستد و حتی ضد جوکر است! گریه‌های پادلز و همینطور دیالوگی که دارد [تو تنها کسی در این دنیا بودی که من رو مسخره نمی‌کردی و حالا من از اون شب هر روز می‌ترسم و همیشه احساس کوچکی، عجز و حقارت می‌کنم] کاملا سمپاتی مخاطب را برمی‌انگیزد و این دقیقا جایی است که خود جوکر هم تحت تاثیر حرف‌های او قرار می‌گیرد و سراسیمه و خشمگین خواستار خروج او از صحنه دادگاه می‌شود.

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویری از فیلم Joker 2 | دوربین فیلم به درستی همواره سعی در ایجاد همذات‌پنداری میان مخاطب و آرتور داشته است که به خوبی از پس آن برآمده است. اما در نقطه‌ای استثنایی هنگامی که پادلز در صحن دادگاه حاضر می‌شود؛ فیلم کاملا به پادلز نزدیک می‌شود و از او کاراکتری مظلوم می‌سازد و جوکر را به مثابه یک هیولا نمایش می‌دهد!

آرتور در دادگاه به دلیل حمایت‌های مردم و معشوقه‌اش حسابی هوایی می‌شود و هویت آنارشیستی جوکر را برمی‌گزیند و حرف‌های تندی علیه نگهبانان زندان آرکهام می‌زند که بدجوری خشم آنها را برمی‌انگیزد و باعث انتقام‌جویی وحشیانه آنها می‌شود. به نظر می‌رسد آرتور در هنگام بازگشت به زندان نه تنها دچار شکنجه‌های جسمی که حتی جنسی می‌شود و پس از کشته شدن دوست زندانی‌اش به دست نگهبان -در حالتی کاملا مستاصل و عاجز-، حس می‌کند در مسیر غیرممکن‌ها قدم گذاشته است و زمانش رسیده که شکست را در زمینۀ پذیرش هویت جوکر بپذیرد. حتی سکانسی نمادین وجود دارد که به صورت فلش‌بک نمایش داده می‌شود که آرتور گریمش را با آب پاک می‌کند و این سکانس همان نقطه پایانی است بر کاراکتر جوکر. اینجاست که فیلم بار دیگر به ظرافت به نقد تند «سیستم» می‌پردازد و این ادعا را بار دیگر مطرح می‌کند که سیستم حکمفرما هیچ‌گاه اجازه رهبری به جوکر‌ها نخواهد داد و اگر هم کسی مثل جوکر علم کند او را بدین شکل تحقیر و ذلیل می‌کند و کسی هم قرار نیست به داد او برسد!

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویری از فیلم Joker 2 | پس از شکنجه جسمی و جنسی آرتور توسط نگهبانان زندان، دوست او سر و صدا به پا می‌کند و نگهبانان را بابت کاری که با آرتور کرده‌اند به تندی مورد خطاب قرار می‌دهد. اما نگهبانان او را خفه می‌کنند و می‌کشند! آرتور در تمام این مدت بی‌جان روی تخت افتاده است و با حالتی کاملا مستأصل و عاجز تنها شنوندۀ مرگ دوستش است! این نمای کلوز-آپ به خوبی بیچارگی آرتور را نمایش می‌دهد و تصمیم او مبنی بر حذف هویت جوکر را برای بیننده قابل درک می‌سازد.

اما به پرده سوم فوق‌العاده اثر می‌رسیم که از دو پرده قبلی -که دارای ضعف‌هایی در فیلمنامه بودند- به مراتب جلوتر است و بی‌نظیر است. پس از تماس آرتور با لی و التماس کردن از او برای حضور در جلسۀ اعلام حکم نهایی دادگاه -با اجرای زیبایی از ترانه ماندگار If You Go Away در پشت تلفن- جلسه دادگاه آغاز می‌شود و خبری هم از حضور لی نیست. حکم قرائت می‌شود و آرتور فلک در تمامی موارد به قتل عمد محکوم می‌شود و در پی آن خنده‌های هیستریک آرتور، درگیری و شورش در صحنه دادگاه و بوم! انفجار!

“جوکر ۲” از منظر صدا یکی از آثار درخشان سال محسوب می‌شود و هم موسیقی متن درخشانی دارد و هم صداگذاری‌اش فوق‌العاده است که اوج آن در همین سکانس انفجار دیده می‌شود.

پلان-سکانس تماشایی آغاز می‌شود. آرتور از دادگاه خارج می‌شود. یکی از طرفدارانش او را سوار خودرو می‌کند تا از این منطقه تحت بازرسی فراری دهد و می‌گوید [ما هنوز هم تو رو دوست داریم!] اما حقیقت این است که آرتور، جوکر را به طور کل حذف کرده است و از این به بعد فقط آرتور فلک است. بنابراین از ماشین فرار می‌کند تا به سراغ اصلی‌ترین دلیل زندگی‌اش، لی، برود تا رویاهای زندگی مشترکشان را به حقیقت گره بزند. سکانسی که از منظر کارگردانی، سینماتوگرافی و بازیگری دیدنی است و قلب آرتور و بیننده را همزمان رنده می‌کند! آری! لی هم یکی دیگر از هزاران نفری بود که فقط جوکر را دوست داشت و هیچ اهمیتی به هویت آرتور نمی‌داد. او عاشق آرتور نبود بلکه تنها عاشق جوکر بود و به همین دلیل بود که با دروغ وارد زندگی‌اش شد، با گریم کردن صورتش هویت واقعی آرتور را جوکر نامید و در نهایت هم هنگامی که فهمید جوکری در کار نیست آرتور را مثل یک زباله پس زد! حالا آرتور با قلبی شکسته به نقطه صفر باز می‌گردد. حالا آرتور هنگامی که لی در حال خواندن آواز است دستش را جلوی دهان او می‌گیرد و از او می‌خواهد که دیگر آواز نخواند. [دیگر آواز نخوان! بسه! فقط حرف بزن!] حالا دیگر رویاهای آرتور همگی به باد رفته است. در هم‌راستایی فرم و محتوا تاد فیلیپس به درستی سکانس‌های موزیکال را از بدو آشنایی آرتور و لی آغاز کرد و حالا با پایان این رابطه، دیگر موزیکال فیلم هم تمام می‌شود و خبری از ترانه و آواز نیست! دیگر زندگی مثل قبل است؛ سرد، تاریک و بی‌روح!

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویری از فیلم Joker 2 | آرتور که حالا قصد دارد به زندگی خودش برسد موقعیت را برای فرار با لی و ساخت یک زندگی مشترک فراهم می‌بیند اما توسط لی طرد می‌شود. لی همانند مردم تنها دنبال جوکر بوده است و آرتور برای او صفر مطلق است!

و اما سکانس پایانی. هنگامی که دیوانه‌ای در زندان، کاخ آرزو‌هایش توسط آرتور فرو ریخته است و او دیگر قرار نیست جوکر باشد؛ پس از نظر او دیگر آرتور با چنین تصمیمی تنها شایسته مرگ است. فیلم به شکلی درخشان به صحنه انتزاعی مرگ جوکر به‌دستان هارلی کوئین کات می‌زند- همان سکانس موزیکالی که گفتم در انتها به آن خواهم پرداخت. می‌توان اینگونه برداشت کرد که روح آرتور به دست لی کشته می‌شود و این ضربات چاقو که سمت چپ شکم او را پاره کرده است در حقیقت همان تیری بود که لی با ترک کردن او و پشت‌کردن به عشق آرتور؛ پیش‌تر به او شلیک کرده بود و حالا این دیوانه حکم قاتل جسم آرتور را دارد! او در زدن ضربات چاقو رحم نمی‌کند و‌ چندین بار به پیکر آرتور ضربه می‌زند. می‌توانیم کمی جالب‌تر به این سکانس نگاه کنیم؛ از متن و زیرمتن خارج شویم و به «فرامتن» برویم. واکنش طرفداران تاد فیلیپس و جوکر ۲۰۱۹ به فیلم «جوکر ۲» چه بود؟! آیا جز این بود که آنها فیلم را همه‌جوره کوبیدند و به این کارگردان که تا همین مدتی پیش، چهرۀ قهرمان و محبوب آنها در عرصه سینما بود کوچک‌ترین رحمی نکردند؟! آیا نباید بپذیریم که مردم حاضر در فیلم همان مردم دنیای واقعی هستند که چون انتظارات شخصیشان از فیلم برآورده نشد و به جای «جوکر» به آنها «آرتور» تحویل داده شد دیگر به هیچ چیزی رحم نکردند و پیکر «جوکر: جنون مشترک» را با نفرت‌پراکنی‌هایشان از پا درآوردند؟!

نقد فیلم Joker: Folie à Deux | نگاهی دیگر به جسورانه‌ترین فیلم سال - گیمفا
تصویر پایانی فیلم Joker 2 | افول قهرمان با مرگ او به اتمام می‌رسد. شاید بتوان گفت جوکر را مأموران قانون و معشوقه‌اش کشتند چرا که هویت او را از او دزدیدند؛ اما ضربۀ پایانی را به جسم بی‌جان جوکر، طرفدار سرسختش می‌زند. همان‌هایی که متعصبانه جوکر را به چشم یک اسطوره می‌دیدند و حالا که دیگر اسطورۀ آنها به یک بازنده تبدیل شده او را لایق چیزی جز مرگ نمی‌دانند.

نمره نویسنده به فیلم: ۸ از ۱۰

source

توسط funkhabari.ir