سونی پس از ناکامی پلی استیشن 3 در نسل هفتم در رقابت با ایکس باکس 360 از اشتباهاتش درس گرفت و پس از شروع نسل هشتم، با معرفی کنسول پلی استیشن 4 دوباره به اوج موفقیت رسید و حتی توانست به راحتی ایکس باکس وان را پشت سر بگذارد. همچنین، با ارائه نسخه‌های اسلیم و پرو، برگه‌ های برنده‌ ای را به میدان آورد که نسخه پرو با ارائه قدرت پردازش گرافیکی 4 ترا فلاپس، بالاترین کیفیت اجرای بازی‌ ها در آن زمان، هنوز هم به عنوان یک کنسول ارزشمند و پرقدرت شناخته می‌ شود. نوآوری سونی در زمان عرضه کنسول نسل هشتمی پلی استیشن 4 تنها به طراحی و قدرت بالای کنسول محدود نشد و بازی‌ های انحصاری ارائه شده برای این کنسول، از جمله بلادبورن، جزو بهترین عناوین زمان خود بودند که هنوز هم کاربران کامپیوتر در انتظار یک نسخه پورت از این بازی شگفت‌ انگیز هستند.

بازی های انحصاری پلی استیشن 4 که تا ابد همانجا ماندند!

برخلاف کنسول های نینتندو که تا ابد بازی های خودشان را انحصاری نگه می دارند، سونی حداقل در اواخر عمر PS4 برخی از بهترین بازی های خودش را به نسل بعد منتقل کرد و شاهد عرضه دو بازی اخیر God of War و Last of Us 1 روی کامپیوتر هم بودیم. اما از طرفی برخی از شناخته شده ترین بازی های واقعیت مجازی پلی استیشن 4، همان هایی که فقط برای PSVR1 ساخته شدند، برای کنسول پلی استیشن 5 منتشر نشدند و طبیعتا انتشار این بازی های برای کامپیوتر هم دور از انتظار است. در این بین هنوز هم بالای 30 عنوان از بازی های انحصاری PS4 نه هنوز برای نسل نهم آمدند و نه حتی برای کامپیوتر پورت شدند که در این بین عناوین جذاب و درخور توجهی از بازی های مبارزه ای و سولز لایک دیده می شود. در این مقاله از پارسی گیم قصد داریم تا بهترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 که هنوز برای کنسول دیگری منتشر نشده اند را با هم بررسی کنیم؛ پس با ما همراه باشید.

1) Bloodborne

بدون شک یکی از پرطرفدارترین بازی های انحصاری PS4 که طرفداران تقاضا دارند روی کنسول پلی استیشن 5 و کامپیوتر مجددا عرضه شود، عنوان Bloodborne بوده و این درخواست کاملا بجا و منطقی است. بازی بلاد بورن یکی از معروف ترین عناوین سولز لایک در پرونده کاری کمپانی FromSoftware به حساب می آید که با طراحی بصری مناسب و فضای دارک و گوتیک زمان ویکتوریایی، دقیقا در همان سال های ابتدایی عرضه PS4، قدرت باورنکردنی این کنسول را به رخ رقبا کشید. اما از طرفی، با مهاجرت به کنسول های نسل نهمی که گرافیک چند برابر بالاتری دارند، بلاد بورن برای کنسول های جدید حرف چندانی برای گفتن ندارد و حتی با اینکه پلی استیشن 5 و نسخه پرو آن قابلیت اجرای بازی های نسل قبل را دارند، باز هم محدودیت 30 فریم بر ثانیه و کیفیت تصویر نه چندان مطلوب بازی، حتی روی PS5 Pro، قویترین کنسول حال حاضر بازار هم چندان چنگی به دل نمی زند. در جایی که دو بازی لست آف آس 1 و 2 به فاصله کوتاهی مجددا برای PS5 هم آمدند، حداقل انتظار داشتیم سونی پس از 10 سال از عرضه بازی واقعا دست می جنباند و اینقدر گیمرها را در انتظار رها نمی کرد.

اما بهتر است برای آنهایی که این بازی را تجربه نکرده اند یک توضیح کوتاه بدهیم. عنوان بلادبورن یک اثر نقش آفرینی اکشن و سولز لایک از کمپانی فرام سافتور است که در دوره معماری ویکتوریایی با فضایی گوتیک و دارک روایت می شود که شما در شهر خیالی و تسخیر شده Yharnam قرار دارید. در شهر داستان بازی تعداد زیادی از مردم شهر در اثر یک بیماری واگیردار و مسری از بین رفته اند و طلسمی قدیمی موجودات وحشتناک جهنمی را به یارنام فرا خوانده است و هیچ کسی حتی از بازماندگان هم در امان نیست. حالا شما در این شرایط وظیفه دارید تا با موجودات شیطانی که در کوچه و خیابان های شهر پرسه می زنند مبارزه کنید و همزمان راه علاج این بیماری را بیابید که در این مسیر دوستان مختلفی به شما کمک خواهند کرد. در این بازی شما راهتان را از طریق مکان های مختلف در دنیای پوسیده و گوتیک یارنام طی خواهید کرد، در حالی که باید با دشمنان مختلف از جمله باس فایت های قدرتمند و موجودات خون آشام مبارزه کنید و آیتم های مورد نیاز برای پیشبرد در مسیر بازی را بدست بیاورید.

در همان اول بازی شما می توانید شکارچی خود را به عنوان کاراکتر مرد یا زن شخصی سازی کنید که گزینه های مختلف از جمله تعیین جنسیت، مدل مو، نام، رنگ پوست، فرم بدن، صدا و رنگ چشم در دسترس هستند. پس از اتمام ساخت کاراکتر باید وارد مرحله آزمایشی “Origin” شوید تا نحوه کنترل شخصیت و مبارزه را یاد بگیرید و سپس ماجراجویی بزرگتان در شهر یارنام شروع می شود. هسته اصلی گیم پلی بازی بلادبورن روی مبارزات نزدیک با استفاده از سلاح های سبک و سنگین از جمله شمشیر، تبر، چکش و سلاح‌های آغشته به خون متمرکز شده است. معمولا تمامی مبارزات بازی بسیار سریع و خشن هستند و برای شکست دادن دشمنان باید واکنش سریع و زمان بندی دقیقی داشته باشید. یکی از ویژگی های جذاب بازی استفاده از سیستم Parry است که با زمان بندی مناسب می توانید ضربات دشمن را دفع کنید و یک حمله Visceral انجام دهید که آسیب زیادی به دشمنان وارد می کند.

در حال حاضر بلادبورن به یک بروز رسانی نسل جدید و یا نسخه پورت شده مناسب و بهینه برای کامپیوتر نیاز دارد تا با استانداردهای روز بازی های نسل جدید همخوانی داشته باشد. متاسفانه با اینکه گیمرها خیلی مشتاق تجربه این بازی روی کنسول PS5 و PC هستند و درخواست های زیادی برای این کار به سونی ارسال شده است، ولی تاکنون سونی اینترتینمنت اهمیتی به این موضوع نداده است. احتمالا مسئولان سونی و فرام سافتور می خواهند روی بازی های جدیدتر تمرکز کنند و هنوز معلوم نیست نسخه رسمی بلادبورن نسل نهم چه زمانی منتشر خواهد شد! اما جامعه گیمرهای کامپیوتری بیکار ننشسته اند و حالا با کمک شبیه ساز Shad PS4 امکان تجربه بلادبورن روی کامپیوتر تا حدودی فراهم شده است که برای تجربه بازی با کیفیت تصویر 4K با 60 فریم بر ثانیه باید یک سیستم بسیار قدرتمند داشته باشید. حتی اگر کمی هم گزینه های شبیه ساز را دستکاری کنید، هنوز هم باید با مشکلاتی از جمله نورپردازی محیط و لگ و باگ های متعدد دست و پنجه نرم کنید که البته از شبیه ساز ها هیچ وقت انتظار نمی رود که کیفیت دلخواه کنسول اصلی را داشته باشند و به هر حال نبود این بازی در نسل نهم کمی آزار دهنده است.

2) P.T

ترس مطلق ساده ترین تعریفی است که می توانیم پس از تجربه بازی ترسناک P.T به زبان بیاوریم. در واقع معنا و مفهوم ترسیدن برای کسانی که این بازی کوتاه را تجربه کرده اند بسیار متفاوت از تعریفی است که بقیه گیمرها و حتی افراد عادی دارند. تنها با چند دقیقه تجربه بازی P.T متوجه می شوید که سازنده بازی علاقه دارد تا مخاطبانش را در حد مرگ بترساند و توهم دیداری و پارانویا تنها اولین حس هایی هستند که از این بازی کوتاه دریافت خواهید کرد. در واقع کوجیما در این بازی کاری را انجام داده که حتی خودش هم تحل حضور در فضای ترسناک و تسخیر شده بازی ندارد.

سازندگان بازی Silent Hills P.T دو نفر با درک متفاوتی از ترس هستند، کوجیما خودش با ترس آشنایی دارد ولی از طرفی “دل تورو” فیلم هایی میسازد که به طرز بیمارگونه ای مخاطب را می ترساند. حالا ترکیب کار این دو کارگردان یکی از سینما و دیگری از ویدیو گیم کاری کرده اند که بازی P.T به شکلی متفاوت ترسناک تر از بازی های منتشر شده در چند سال اخیر باشد. پس از شروع داستان بازی شما در نقش شخصی نامعلوم با دید اول شخص در خانه ای تسخیر شده از خواب بیدار می شوید. در این خانه شما می توانید در راهرویی به شکل L حرکت کنید که 2 تا اتاق بیشتر ندارد؛ اول حمام این خانه مخوف است و دیگری یک اتاق عجیب که با وارد شدن به آن یک چرخه جدید شروع شده و بازیکنان دوباره به راهرو بر می گردند، با این تفاوت که راهر نسبت به دفعه قبل تغییر کرده است و با هر بار وارد شدن به اتاق عجیب این چرخه مجددا تکرار می شود و هر دفعه سرنخ های عجیبی را کشف می کنید و از طرفی فضای اطرافتان هم ترسناک تر می شود.

در طول بازی شما فقط توانایی زوم کردن و حرکت را دارید و می توانید پازل های موجود در بازی را حل کنید. به علاوه در حین گشت و گذارتان در راهرو و اتاق ها با روح زنی به نام لیزا مواجه می شوید که اگر متوجه حضور شما شود، یک صحنه امپ اسکر اتفاق می افتد و دوباره به ابتدای چرخه فعلی برمی گردید. با وجود اینکه روند بازی ساده به نظر می رسد، پس از هر بار طی کردن چرخه، سرنخ های مهمی به تیزر بازی اضافه می شود که تئوری های زیادی درباره شخصیت اصلی بازی و همچنین روح LISA مطرح می کند. بعدها نسخه بازسازی شده این عنوان توسط هواداران منتشر شد که کونامی از انتشار آن جلوگیری کرد و بعید است پس از جدایی کوجیما از کونامی امکان ساخت نسخه کامل بازی وجود داشته باشد.

3) Astro Bot Rescue Mission

سال 2024 یک سال پرقدرت برای ربات دوست داشتنی سونی، استروبات بود که تقریبا تمامی جایزه ها را در بخش های مختلف بدست اورد و حتی به عنوان بهترین بازی سال شناخته شد. تقریبا بین تمامی بازی های پلتفرمر در 15 سال اخیر، این بازی Astro Bot ساخته تیم آسوبی بود که توانست برای اولین بار تا این حد گیمرها و منتقدان را تحت تاثیر قرار دهد. احتمالا تعدادی از گیمرهای تازه وارد اولین بار ربات سفید و آبی سونی را در بازی Astro’s Playroom دیده اند که یک عنوان رایگان از پیش نصب شده روی کنسول پلی استیشن 5 بود و حتی با کمی و کاستی هایی که داشت بالای 5 ساعت کاربر را سرگرم می کرد. اما با این حال، نسخه قبلی استرو بات در کنسول نسل هشتمی پلی استیشن 4 با عنوان Astro Bot Rescue Mission اولین بازی استروبات بود که آن زمان برای هدست های واقعیت مجازی PSVR1 به طور انحصاری منتشر شد.

در این بازی شما در نقش ربات سفید و آبی استرو بات باید دوستانتان را نجات دهید که هر کدام در جزیره ای بزرگ پراکنده شده اند. به طور قطع ایده اولیه بازی استروبات برای پلی استیشن 5 ابتدا از این بازی گرفته شده و سپس سازندگان به آن شاخ و برگ داده اند و داستان و محیط بازی تا حد امکان گسترده و متنوع شده است. احتمالا بسیاری از ما این بازی را تجربه نکرده ایم، ولی اگر هدستPSVR1 دارید Astro Bot Rescue Mission را از دست ندهید، چرا که این بازی دقیقا به اندازه استرو بات جدید سرگرم کننده است و تجربه واقعیت مجازی خاصی را ارائه می کند که هیچ بازی پلتفرمر دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد. از طرفی به دلیل اینکه این بازی به طور اختصاصی برای PSVR1 سونی عرضه شده است، بعید است برای کامپیوتر منتشر شود. در حالی که می توانستیم یکی از بهترین بازی های واقعیت مجازی و پلتفرمر سونی را در کنار بازی های جدید امسال داشته باشیم، گویا تنها راه این است که با همان کنسول پلی استیشن 4 وارد دنیای شگفت انگیز استرو بات شویم و این حسرت به دل تمامی PC گیمرها خواهد ماند.

4) Ratchet & Clank 2016

اگر کنسول پلی استیشن 2 را در بچگی خریده باشید، احتمالا در کنار خدای جنگ، رزیدنت اویل 4 و GTA san andreas قطعا یکی از نسخه های بازی Ratchet & Clank را هم تجربه کرده اید. این بازی دو شخصیت جدید یک روباه شجاع و نترس و ربات باهوش را به دنیای گیم معرفی کرد که تا سال ها به عنوان یکی از نمادهای پلی استیشن به شمار می رفت. بازی Ratchet & Clank 2016 ساخته استودیو Insomniac Games در واقع بازسازی همان بازی 14 سال پیش است که با حفظ هسته اصلی بازی و حس و حال نوستالژیک آن، ویژگی های تازه ای را به بازی اضافه کرده است که کاملا با فضای بازی همخوانی دارند و به هیچ وجه اضافه و غیر ضروری نیستند. این دقیقا برعکس کاری است که کپکام برای ریمستر اویل 1 و اویل زیرو انجام داد و صرفا نسخه گیم کیوب را با گرافیک بالاتر به نسل هفتم آورد که چندان جالب نبود.

در بازی، رچت با همان آچار معروفش جعبه های سر راهش را می شکند و پیچ های رنگی را جمع آوری می کند و ربات ریز جثه Clank هم به عنوان مغز متفکر گروه تکاور های کهکشانی است. داستان بازی چندان پیچیده و سنگین نیست و شما در نقش رچت در همان اوایل بازی با ربات Clank آشنا می شوید و قرار می گذارید تا به عضویت تیم تکاورهای کهکشانی در بیایید تا با دشمن مشترکتان، یعنی درک بدجنس مبارزه کنید. در دورانی که بازی های گرافیکی و سنگین با خشونت بی حد و مرز ساخته شده اند، رچت و کلنک هیچ ادعایی ندارند و صرفا با خلق موقعیت های خنده دار و یک پلتفرمر طولانی و جذاب تنها وظیفه سرگرم کردن مخاطب را دارند. در این بازی با شخصیت های شناخته شده بازی های قبلی روبرو می شویم که در مسیر ماموریت رچت و کلنک به آنها کمک میکند و بعضی از آنها سد راهشان می شوند. در این بازی اصلا داستان نقش زیادی ندارد و همین که مسیر  برایتان مشخص شود و با چند تا دشمن ریز و درشت مبارزه کنید، دقیقا خواسته ما از یک بازی پلتفرمر برآورده شده است.

در واقع این بازی مثل جکی چان پلی وان با قوانین خودش باز می کند و اگر دنبال ایراد گرفتن های فنی باشیم، اصلا بازی Ratchet & Clank 2016 هیچ معنای خاصی برایمان ندارد. مثلا وقتی سونیک سگا یا ماریو را بازی می کردیم، دقیقا دنبال داستان فلسفی و گیم پلی واقعی می گشتیم و یا فقط می خواستیم بعد از مدرسه و یا در فصل تابستان کمی سرگرم شویم. پس اگر بازی Ratchet & Clank 2016 را هم به همین دید تجربه کنید، قطعا حسابی شما را سرگرم خواهد کرد. حالا که در نسل نهم بازی Ratchet & Clank: Rift Apart با فاصله کمی پس از عرضه روی پلی استیشن 5 برای کامپیوتر هم عرضه شد، بهتر نیست حداقل نسخه نسل نهمی یکی از بهترین بازی های انحصاری PS4 با گرافیک و گیم پلی بروزتر منتشر شود تا در کنار Rift Apart یک ماجراجویی کامل را دوباره تجربه کنیم.

5) Deracine

فرام سافتور که همه آن را با بازی های سولز لایک دیمن سولز، دارک سولز، بلادبورن و اخیرا الدن رینگ می شناسند، در پرونده کاری اش یک بازی خاص برای واقعیت مجازی PSVR منتشر کرد و آن هم چیزی نیست جز عنوان واقعیت مجازی Deracine که فضای عجیبی دارد. در واقع بازی های بلادبورن و دیمن سولز تنها بازی های انحصاری پلی استیشن 4 استودیو فرام سافتور نیستند و در این بین عناوین کمتر شناخته شده تری هم دیده می شود. بازی Deracine برخلاف اکثر بازی های کمپانی فرام سافتور که معمولا اکشن، نقش آفرینی و سولز لایک هستند، یک بازی ماجراجویی به حساب می آید که به لطف واقعیت مجازی نحوه روایت بسیار متفاوتی از داستان خودش دارد. در داستان بازی Déraciné بازیکنان باید در یک مدرسه شبانه روزی با بدست آوردن مدارک کافی و مستند حقیقت داستان پشت صحنه دنیای فانتزی و تخیلی بازی را کشف کنند. دقیقا همین جا رشته ارتباط این بازی با سایر عناوین فرام سافتور قطع می شود و حتی در حد بازی های جنگی Armored Core در واقعیت مجازی هم شما را هیجان زده نخواهد کرد.

اگر بخواهیم کمی انصاف به خرج بدهیم، یکی از شباهت بازی Deracine با سایر عناوین فرام سافتور، نحوه روایت داستانی است که به صورت تکه تکه و پازلی تعریف می شود و شما با قرار دادن تمامی قطعات پازل، داستان کلی بازی و هدف خودتان در این ماجراجویی را به طور کامل درک خواهید کرد. از طرفی، جنبه دیگر این بازی اتمسفر خاص و منحصر به فرد تمامی بازی های فرام سافتور است که می گذارد از محیط اطرافتان لذت کافی می برید. حس مرموز ماجراجویی در بازی شاید در نظر اول شباهت زیادی به بازی های فرام سافتور نداشته باشد و ویژگی اصلی بازی به شمار بیاید، ولی حل معماهای مختلف برداشتن آیتم های خاص حس همان حل معما در سایر بازی های دیگر فرام سافتور را تداعی خواهد کرد.
درست است که بازی Deracine به خودی خود چندان اثر عالی و بی نقصی به شمار نمی رود و حتی با توجه به استانداردهای بازی های ماجراجویی، عناوین بهتری در ژانر واقعیت مجازی برایتان وجود دارد که شناخته شده ترین ان نسخه بازسازی Colossal Cave است. اما با این حال این بازی کی عنوان خاص و عجیب از باغ فرام سافتور است که احتمالا طرفداران دو آتیشه بازی های میازاکی باید این بازی را تجربه کنند. اما همانطور که انتظار دارید با توجه به محبوبیت کم بازی و تقاضای پایین هنوز هم باید بازی را از طریق هدست PSVR1 روی کنسول پلی استیشن 4 تجربه کنید.

6) Fist Of The North Star: Lost Paradise

در اواسط نسل هشتم، کمبود یک بازی رزمی و مبارزه‌ ای به شدت احساس می‌ شد. در این شرایط، بازی اکشن و رزمی “Fist of the North Star: Lost Paradise” توسط کمپانی محبوب Ryu Ga Gotoku، سازنده سری یاکوزا، به عنوان یکی از بازی های انحصاری PS4 منتشر شد. سبک گیم پلی بازی ترکیبی از سری بازی های یاکوزا به همراه مشت و لگد پرانی های اغراق آمیز The Fist of the North Star بود، طوری که انگار بازی GODHAND پلی استیشن 2 دوباره به زندگی برگشته است و با تم خشن و خونین تری دشمنان را از سر راهتان بر می دارید. بازی داستان شخصی به نام Kenshiro را روایت میکند که برای پیدا کردن عشق گمشده اش وارد سرزمین آخرالزمان Yuria می شود، ولی مشکلات و دشمنان قدرتمند در کمین قهرمان ساده دل داستان ما نشسته اند. مبارزات بازی مثل سایر بازی های ژاپنی حالتی کاملا فانتزی دارد، ولی در نهایت خشونت و خونریزی تمام عیار در وجب به وجب بازی موج می زند. در بازی با اجرای فنون مختلف می توانید دشمنان را به وحشیانه ترین حالت ممکن از بین ببرید و پس از نبرد با افتخار صحنه را ترک کنید.

ویژگی های خاصی مانند عوض گیری برای تیم کنشیرو و مینی گیم های کازینویی باعث می شود تا طرفداران سری بازی های The Fist of the North Star و بازی های جنایی سگا به این عنوان جذب شوند. علاوه بر این مورد حتی شما می توانید عنوان اصلی Hokuto no Ken Master System را تجربه کنید. بازی از نظر سینماتیک با وجود سکانس های کوتاه ، بسیار عالی از آب درآمده است و حتی دیالوگ هایی هم که بین شخصیت ها رد و بدل می شود هم بسیار پویا و جذاب هستند. اما از طرفی Lost Paradise با استفاده از موتور Dragon engine که در بازی Yakuza 6 به کار رفته، ساخته نشده است و این تفاوت در طراحی محیط و کاراکتر ها به وضوح قابل مشاهده است. به همین جهت متاسفانه این بازی نه از لحاظ جلوه های بصری و نه از لحاظ تکنیک برتری چندانی ندارد و تنها سبک طراحی cel-shaded و طراحی جزئیات باعث می شود که کمبود های بازی تا حد زیادی پوشانده شود.

اما همانطور که اشاره کردیم؛ احتمالا طرفداران پروپاقرص بازی های اکشن بزن بزن به سبک یاکوزا قطعا به سراغ این بازی می روند. به عنوان یک نکته مثبت در این بازی قابلیت مبارزه مخفی با باس فایت Amon وجود دارد که یکی از سنت ها در این سری به حساب می آید. با توجه به اینکه در حال حاضر اکثر بازی های قدیمی و جدید با اختلاف زمانی کمی روی کامپیوتر و ایکس باکس در دسترس قرار دارند، متاسفانه عنوان Fist Of The North Star: Lost Paradise همچنان به عنوان یکی از بازی های انحصاری PS4 باقی مانده و احتمالا به همین شکل هم خواهد بود و تغییری نمی کند، زیرا این اثر یک بازی دارای لایسنس اختصاصی سگا است و تنها راه تجربه Hن غیر از پلی استیشن 4، اجرای بازی با شبیه ساز روی کامپیوتر است که قطعا کیفیت و پایداری مناسبی ندارد.

7) Gravity Rush 2

با وجود اینکه سونی یک کمپانی ژاپنی است، اما تنها استودیو بازی سازی ژاپنی آن Team Asobi است که اخیرا بازی استرو بات را منتشر کرد. در واقع سونی غیر از اسوبی به مرور تمامی کمپانی های بومی خود را یکی پس از دیگری تعطیل کرده است که یکی از این استودیوها Japan Studio بود که تحت رهبری Keiichiro Toyama خالق سری بازی های سایلنت هیل فعالیت می کرد. عنوان Gravity Rush 2 یک بازی ویدئویی در سبک اکشن، ماجراجویی و نقش آفرینی است که توسط استودیو Japan Studio به عنوان آخرین اثر این کمپانی بازیسازی قبل از ادغام با آسوبی تیم در سال 2017 به طور انحصاری برای کنسول پلی استیشن 4 منتشر شد.
این بازی به کارگردانی “کیچیرو تویاما” از بازی سازان معروف ژاپنی و دنباله برای بازی اول گراویتی راش 1 در سال 2012 به حساب می آید. مکانیک اصلی بازی مثل نسخه قبلی توانایی kat در کنترل جاذبه است که به او امکان انجام حرکات هوانوردی و تکنیک های منحصر به فرد را می دهد.

در این نسخه از بازی، بازیکنان امکان انتخاب یکی از سه حالت جاذبه را دارند که هرکدام از آنها قدرت خاصی به کاراکتر می دهد؛ مثلا یکی از قابلیت ها باعث می شود کاراکتر شما سریع تر حرکت کرده و عکس العمل نشان دهد. آزادی عمل انتخاب بین هر کدام از این سبک ها تنوع خوبی به بازی بخشیده است و شما می توانید مطابق با سبک دلخواهتان بازی را تجربه کنید. از اینها که بگذریم، داستان بازی درباره دختری به نام کت است که گذشته خودش را به یاد نمی آورد و می خواهد در شهر Hekseville زندگی جدیدی را شروع کند. البته زمانی که یاد می گیرد چطور قدرتش یعنی کنترل جاذبه زمین را مهار کند، از آن زمان به نوعی وظیفه محافظت از شهر محل زندگی خودش را به عهده می گیرد. برخلاف نسخه اول بازی، اگر در فاصله دور دست یک سازه ببینید، می توانید در هر زمانی که خواستید برای کاوش به این مکان بروید. از طرفی امکان دارد تا هر چقدر که می توانید به سمت بالا پرواز کنید، زیرا شهرهای زیادی در آنجا وجود دارند.

بازی گراویتی راش 2 دقیقا بعد از اتفاقات شهرستان وند سنتر و نبرد پایانی با اسلحه سی نیمونی شروع می شود. با جمع شدن دارودسته شهردار سابق Hekesville حالا اتفاقات ماورایی از جمله گم شدن افراد یتیم زیادی در گوشه و کنار شهر رخ می دهد. پس از شروع یک طوفان جاذبه ای دیگر، کت و همکارش ریون که هر دو گراویتی شیفتر هستند، راهی منطقه نئوهیرالئون می شوند تا در مقابل حمله Nevi ها آماده باشند. با این حال حمله نابهنگام و حضور مهاجمان پرقدرت همه چیز را جور دیگری رقم می زند. بازی Gravity Rush 2 یک اکشن ماجراجویی فوق العاده است که نسبت به نسخه قبلی خود بهبود یافته و یک بار دیگر هنرهای زیبا شناسی را به نمایش می گذارد. در نهایت همه می دانیم که تمامی بازی های ساخته شده استودیو های سونی ژاپن تا به حال برای رایانه های شخصی پورت نشده اند، به همین دلیل نباید انتظار داشته باشیم که روزی نسخه PC این بازی منتشر شود.

8) The Order: 1886

یکی از اولین بازی های انحصاری PS4 که در همان روزهای انتشار سر و صدای زیادی به پا کرد، عنوان The Order: 1886 بود که خیلی ها امیدوار بودند تا یک اثر جنگی – تاریخی تمام عیار را تجربه کنند. این بازی توسط کمپانی Ready at Dawn ساخته و عرضه شد که تا آن زمان چند عنوان برجسته انحصاری را برای PSP ساخته بود و حالا دست به ساخت پروژه ای عظیم برای قوی ترین کنسول نسل هشتم زد و همه منتظر نتیجه استثنایی کار آنها بودند، ولی در کمال تعجب بازی The Order: 1886 نتوانست انتظارات را برآورده سازد. این بازی به نوعی شبیه Gears of War برای پلی استیشن بود که گیم پلی تیر اندازی سوم شخص با سیستم پناه گیری را ارائه می داد، اما از طرفی بیشتر روی داستان تمرکز داشت. داستان بازی The Order 1886 لندن اواخر قرن نوزدهم میلادی را به تصویر می کشد که طراحی محیط به نحوه خوبی انجام شده ولی از نظر تاریخی قطعا با واقعیت فاصله زیادی دارد. در داستان تخیلی سازندگان در لندن آن سال ها، وضع و اوضاع مردم چندان جالب نیست. موجودات عجیبی به نام Half Breed (نیمه نژاد) که با تغییرات ژنتیکی در برخی از انسان ها به وجود آمده اند، تهدیدی جدی برای مردم شهر محسوب می شوند. این موجودات خطرناک که در رده گرگ نماها به حساب می آیند، هر جایی از شهر که پیدایشان می شود، بسیار از شهروندان بی گناه لندن به طرز وحشیانه ای به قتل می رسند و در این حالت طبیعی بود که فضای امنیتی را در شهر ببینیم.

در این میان، محفلی از شوالیه های قسم خورده ماموریت دفاع از مردم در برابر نیمه نژادها را بر عهده گرفتند. به مرور علاوه بر خصوصیات جنگاوری و قدرت بالای، اعضای محفل ماده ای جادویی به نام Black Water را کشف کردند که با نوشیدن آن می توانستند جراحات خود را درمان کنند. از طرفی نیروی بدست آمده از این ماده جادویی تبعات سنگینی را داشت و مردم به خصوص فقرا نسبت به محفل شوالیه های وفادار بدبین شدند. در طول سالیان دراز این تفکر در بین مردم به وجود آمده بود که شوالیه ها در جنگ با نیمه نژادها ضعیف شده اند و از طرفی اعضای محفل که با مصرف معجون جادویی عمری بیشتری به دست آورده اند، شاهد مرگ و میر زیادی از مردم هستند. بازی The Order 1886 بارها شما را مجبور می کند تا برای رسیدن به لحظه مبارزه و سکانس های اکشن منتظر بمانید. مثلا در همان اول بازی باید حدود 20 دقیقه منتظر بمانید تا اولین نبرد با نیروهای شورشی شروع شود. متاسفانه هوش مصنوعی دشمنان ایرادات زیادی دارد، مثلا دشمنان بدون اینکه پشت کاوری مخفی شوند، مثل فیلم های اکشن وسط خیابان ایستاده و به طرف شما شلیک می کنند. از طرفی شورشیانی که با آنها روبرو می شوید هم رفتارهای عجیبی از خودشان نشان می دهند.

شاید تصور کنید که در اوایل بازی و برای آشنایی شما با کنترل شخصیت گالاهاد و نحوه تیراندازی چنین وضعیتی پیش آمده ولی واقعا یک جای کار به شدت می لنگد. در طول بازی به مراتب در صحنه های درگیری شاهده عملکرد ضعیف دشمنان هستیم. دشمنان تازه متوجه می شوند که هر چه به پایان بازی نزدیک شویم، باید سنگر و مانعی را پیدا کنند و در پشت آن مخفی شوند، اما حتی این کار را هم به بدترین نحوه ممکن انجام می دهد. متاسفانه آشفتگی زیادی بین نیروها وجود دارد و با کمی دقت می توانید بدون دردسر همه دشمنان را از بین ببرید. فارغ از ضعف گیم پلی و گان پلی بازی حتی داستان The Order: 1886 نتوانست نظر منتقدان را جلب کند و هم به خاطر نبود حالت کواپ چند نفره مثل Gears of War، در نهایت باعث شد که این عنوان با مشکلات زیادی همراه شود.  بازی The Order: 1886 یکی از آخرین بازی های انحصاری PS4 ساخته شده توسط کمپانی Ready at Dawn بود که به دلیل بازخورد های منفی زیاد و تعطیل شدن کمپانی سازنده، به احتمال زیاد هرگز به پلتفرم های دیگر منتقل نمی شود.

9) Killzone Shadow Fall

عنوان “Killzone Shadow Fall” به عنوان آخرین بازی از سری Killzone در زمان عرضه کنسول پلی‌استیشن 4 و آغاز نسل هشتم، به عنوان یکی از بازی‌ های راه‌انداز این کنسول منتشر شد و توانست قابلیت‌ های فنی آن را به خوبی به نمایش بگذارد. گرافیک بازی شوتر اول شخص Killzone Shadow Fall در سال 2013 بسیار چشمگیر به نظر می رسید و هنوز هم قابل قبول است. حتی خود بازی هم تجربه خوبی از گیم پلی را ارائه دهد اما در مقایسه با بهترین شوترهای آن زمان که نظیر کالاف دیوتی، مدال افتخار و بتلفیلد حرفی چندانی برای گفتن ندارد. داستان بازی مثل نسخه های قبلی در جنگ های آینده اتفاق می افتد. حالا سال 2390 فرا رسیده که حدود 30 سال پس از وقایع Killzone 3 است و بعد از گذشت این همه سال حالا لوکاس بزرگ شده و به ارتش وکتان ها خدمت می کند. داستان بازی در چند صفحه روایت می‌شود و خلاصه‌ اش این است که در طول بازی، لوکاس به دلیل یک اشتباه، خود را تسلیم هلگان‌ها (نیروهای دشمن) می‌کند تا اطلاعاتی به دست آورد. سپس، به عنوان معاوضه با یکی از نیروهای دشمن که در اسارت وکتان‌ها قرار دارد، به خانه باز می‌گردد.

متاسفانه این بازی شروع داستانی چندان جالبی ندارد و حتی تا میانه های داستان هم به زور متوجه اتفاقات اطرافتان می شوید و احتمالا برای دفعه اول، بازی را به هوای اکشن جذابی که دارد تا آخر بدون هدف پیش خواهید برد. دقیقا مثل زمانی که اولین فیلم استار وارز اکران شد و تا آن زمان غیر از کسانی که کمیک های star wars را خوانده بودند می دانستند که چه خبر شده و حتی تا چند فیلم بعد و استاروارز 1999 با بازی لیام نیسون تازه فهمیدیم که اوضاع از چه قرار است. اما برای بازی Killzone Shadow Fall نه دنباله ای ساخته شد و نه داستان های قبلی پیش زمینه مناسبی برای خلق داستان بازی جدید را چیده بودند. از شروع ضعیف داستان که بگذریم، پایان بندی هم چندان رضایت بخش نیست و شخصیت پردازی مناسبی در طول داستان بازی انجام نشده است. به طوری که در پایان ماجراجویی جنگ فضایی Killzone Shadow Fall دقیقا نمی توانید آن طور که توقع دارید با شخصیت لوکاس و سایر کاراکترها ارتباط برقرار کنید. از طرف حتی ست پیس های بازی هم به جای کمک به واضح تر شدن داستان اوضاع را بغرنج تر می کنند و اگر بخواهید فقط یک دفعه بازی را انجام دهید چندان روی داستان آن حسابی باز نکنید.

هسته گیم پلی بازی Killzone Shadow Fall دقیقا مانند شماره های قبلی سنگینی مخصوص خودش را دارد که یکی از مشخصه های تمامی بازی های Killzone به حساب می آید. اما از طرفی تا بخواهید از داستان اصلی بازی سر در بیاورید و کنترل سلاح را به دست بگیرید بازی شما را حسابی دنبال نخود سیاه می فرستد که همانطور که گفتیم بازی شروع مناسبی ندارد و قطعا همان اوایل به شدت خسته کننده خواهد بود. شاید برای کسانی که قبلا تجربه هیچ کدام از بازی های Killzone را نداشته اند در اوایل بازی کنترل کاراکتر و نشانه گیری کمی سخت و مشکل به نظر برسد ولی به مرور و پس از گذشت کمتر از 1 ساعت همه چیز دستتان می آید و حالا می توانید از این شوتر فضایی به اندازه کافی لذت ببرید. در این نسخه بازی کیلزون یک ربات شما را همراهی خواهد کرد که تاثیر زیادی در عملکرد و پیشروی شما در بازی دارد. این ربات همراه دارای قابلیت های موثر حمله، دفاع، هک کردن و اتصال یک زیپ لاین برای طی کردن مسافت های دور که به تنهایی نمی توانید به آنجا برسید. همچنین اگر آدرنالین همراهتان باشد، ربات همرهتان می تواند شما را بلافاصله زنده کند و بدون دردسر شروع از چک پوینت قبلی در لحظه بازی را ادامه دهید که صرفه جوی زیادی در زمان شده و از اعصاب خوردی بعد از باختن جلوگیری خواهد کرد.

به علاوه شما می توانید از طریق قسمت تاچ بار گیم پد پلی استیشن 4 دستورات ربات را تغییر دهید. در این نسخه هوش مصنوعی دشمنان بازی بسیار دقیق کار شده است و حتی روی درجه سختی اسان بازی هم گاهی به شما فشار زیادی می آورد و در حین مبارزه با دشمنان دچار مشکل خواهید شد. در واقع دشمنان شما در زمان درگیری به موقع سنگر می گیرند و در صورت نیاز، بدون اینکه روحتان هم خبر داشته باشد، سریعا محل سنگر گیری خودشان را تغییر می دهند و ممکن است حتی شما را غافلگیر کنند و طعمه شوید. بازی Killzone Shadow Fall به دلیل اینکه یکی از اولین بازی های انحصاری PS4 است، برای پورت شدن روی کنسول بعدی چندان مورد توجه قرار نگرفت و این دلیل محکمی است که چرا این بازی همچنان در نسل هشتم مانده است و تنها راه تجربه بازی یا روی کنسول پلی استیشن 4 به طور رسمی و یا از طریق شبیه ساز است که چندان هم بهینه نبوده و حس و حال اکشن بازی را به کلی تغییر می دهد.

10) Infamous: Second Son

با وجود اینکه بازی Infamous: Second Son در زمان عرضه کنسول پلی استیشن 4 منتشر نشد، اما در بازه زمان نزدیک به آن و تنها چند ماه پس از شروع سال 2014 میلادی به بازار آمد. این بازی جذاب در شهر سیاتل جریان دارد، شهری که اگر به بازی های انحصاری PS4 علاقمند باشید، احتمالا با آن آشنایی دارید. عنوان نسل هشتمی Infamous: Second Son یک بازی سرگرم کننده اکشن در سبک ابرقهرمانی است که احتمالا از لحاظ کیفی در رده متوسط نسبت به عناوین قبلی قرار می گیرد. به طور قطع یکی از پر تبلیغ ترین بازی های نسل هشتم و یکی از اولین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 در آن سال ها، قسمت سوم مجموعه Infamous با نام Infamous: Second Son بود که در زمان انتشار حسابی سر و صدا به پا کرد. داستان این بازی 7 سال پس از وقایع بازی قبلی شروع می شود، زمانی که همه افرادی که دارای قدرت های فوق بشری هستند از نظر دولت به عنوان عامل تهدید و بیوتروریست به حساب می آیند و توسط سازمان های دولتی و پلیس تحت تعقیب قرار گرفته و بعضا شکنجه می شوند.

در این وضعیت، جوانی سرکش و جویای نام به اسم “دلسین” در حین درگیری با یک بیوتروریست به طور اتفاقی قدرت او را جذب می کند و پس از آن واقعه تحت تعقیب دولت قرار می گیرد. در طول بازی شما می توانید با انتخاب هایی که بازی پیش رویتان می گذارد دلسین را به یک قهرمان و یا فردی شرور تبدیل کنید که روی گیم پلی بازی، روند داستان و حتی پایان بندی نهایی تاثیر زیادی می گذارد. البته این موضوع در نسخه های قبلی بازی هم دیده می شد، ولی متاسفانه هیچ کدام از نسخه های بازی انتخاب های قابل باوری را ارائه نمی دادند. با پیشروی در داستان بازی و افزایش سطح فعالیت های دلسین می توانید تمامی قدرت های اصلی و فرعی را به ترتیب فعال کنید که از قابلیت های هر قدرت می توانید برای هدایت روند بازی هم بهره ببرید. برای مثال، می توانید اگر در موقعیت خوبی قرار دارید برای دل مردم شهر با دشمنان مبارزه کنید و به همسایه مهربان مرد عنکبوتی شبیه شوید. این دقیقا شبیه درجه شرافت آرتور مورگان در بازی رد دد ردمپشن است که واکنش اطرافیان نسبت به شخصیت شما را مدام تغییر می دهد. خوشبختانه مراحل متخلف بازی تنوع زیادی دارند و کم پیش می آید که چیز تکراری ببینید، اما از طرفی زیر مراحل بازی تنوع زیادی ندارند و به چند مینی گیم بسنده کرده اند که البته لطمه ای به روند کلی بازی وارد نمی کند.

گرافیک بازی نسبت به زمان عرضه واقعا چشم نواز است و تمامی جزئیات گرافیکی به خوبی طراحی شده اند و می توانید بافت های با کیفیتی در مکان های مختلف شهر مشاهده کنید. شهر سیاتل به عنوان مرکز اصلی اتفاقات بازی به خوبی طراحی شده و جزئیات مناسبی دارد. اما از طرفی تغییرات آب و هوایی در بازی داینامیک نیستند ولی در طول بازی تغییرات زیادی را می بینیم و لحظات زیبای غروب و طلوع آفتاب و تغییرات جوی بسیار خوب از آب درآمده اند. نورپردازی فوق العاده محیط لحظات زیبا و بیاد ماندنی را خلق می کند که نشان می دهد این اثر انحصاری هنوز هم پس از 10 سال از زمان عرضه اش هنوز هم کیفیت قابل توجهی دارد. موسیقی متن بازی بسیار هوشمندانه انتخاب شده است و هماهنگی بسیار بالایی با محیط بازی و شرایط استرس زای آن دارد.

از طرفی تروی بیکر صدا پیشه آشنای دنیای گیم به جای دلسین در بازی حرف می زند که برای آنهایی که نمی شناسند باید بگوییم که تروی بیکر در لست آف آس هم به جای جوئل حرف می زند و اینها تازه یک چشمه از صدای خارق العاده او و تاثیرش در بازی های مختلف است. این بازی به خوبی ساخته شده است و ارزش تجربه تا چند بار را هم دارد، اما با توجه به پتانسیل بالای بازی، اگر توسعه دهندگان بیشتر تلاش می کردند و توجه بیشتری به پتانسیل های آن داشتند شاید از این هم که هست، بهتر می شد. از آنجایی که این بازی از نظر فرهنگی اهمیت بیشتری نسبت به بازی اخیر Killzone دارد و با توجه به ارائه بسته الحاقی بازی به نام First Light این احتمال وجود دارد که در آینده ای نزدیک این بازی به همراه بسته الحاقی اش به صورت یکجا برای PC یا PS5 منتشر شود.

11) Blood & Truth

بازی جذاب Blood and Truth توسط استودیو London Studio در سال 2019 برای هدست واقعیت مجازی PlayStation VR کنسول پلی استیشن 4 ساخته شد که قبلا از این استودیو نام آشنا بازی The London Heist را دیده بودیم و به نوعی این بازی دنباله عنوان قبلی است که حالا به بازی کاملی تبدیل شده است. در بازی Blood & Truth برخلاف بازی قبلی سیستم تلپورت برای حرکت در محیط وجود ندارد که به گفته گیمرها و منتقدان به دلیل ظاهر غیر واقعی و مصنوعی بازی قبلی و تصمیم سازندگان به کلی حذف شد و حالا می توانید با نگاه به نقطه ای که قصد حرکت به سمت آن را دارید و فشار دادن کلید مخصوص بدون دردسر در محیط بازی برای خودتان حرکت کنید.

از طرفی در بازی جدید امکان حرکت به پهلو هم اضافه شده است که در مواقع ضروری قطعا به کارتان خواهد آمد. در نهایت اینکه داستان بازی به صورت خطی روایت نمی شود و انتخاب های شما در بازی روی داستان تاثیر مستقیم دارد. این بازی یک نمونه عالی از یک فیلم اکشن واقعیت مجازی به شمار می رود که بسیاری از سکانس های اکشن و پرخرج در این بازی اوج قدرت پردازشی هدست واقعیت مجازی سونی را به رخ رقبا می کشد و هنوز هم رقیبی ندارد. تنها مشکل بازی کنترل نامناسب آن است که اگر کنترلر هدست واقعیت مجازی پلی استیشن وی آر کنترلرهای بهتری استفاده می کرد، قطعا تجربه بازی Blood & Truth بسیار دلچسب تر بود.

12) Driveclub

همه ما اولین بار بازی های ماشین بازی و مسابقه ای را با نید فور اسپید تجربه کرده ایم. بعدها دو رقیب سرسخت Gran Turismo از پلی استیشن و فورزا موتور اسپرت و اخیرا فورزا هورایزن از نسل ایکس باکس وارد گود رقابت ها شدند تا چیزی بیشتر از چند مسابقه درون شهری و داستان چند صفحه ای نصیب گیمرها شود. اما هنوز هم پر گرافیک ترین بازی ماشینی در 10 سال اخیر قطعا بازی DRIVECLUB، یکی از با کیفیت ترین بازی های انحصاری پلی استیشن 4 است که اگر ادامه می داشت مابقی بازی های مسابقه ای بیکار می ماندند. وقتی برای اولین بار بازی DRIVECLUB را پلی می کنید انگار در یک مسابقه ماشین سواری واقعی قرار دارید و خودتان به جای راننده پشت فرمان نشسته اید و قرار است لحظات سرنوشت سازی را رقم بزنید. پس از شروع مسابقه اولین چیزی که توجه شما را جلب می کند، گرافیک فوق العاده بالای این بازی است. در زمان انتشار بازی با یک سال تاخیر عرضه شد که سازندگان توانستند از این فرصت اضافه استفاده کنند و حالا پس از حدود 10 سال هنوز هم بازی DRIVECLUB با اختلاف یکی از گرافیکی ترین ریسینگ های تاریخ به حساب می آید که حتی در نسل نهم و کنسول PS5 اثر تجربه مجدد را دارد.

تنها مشکل جزئی بازی کمبود anti aliasing است که فقط همین مشکل گرافیکی را داریم و سایر قسمت ها مثل motion blur و تکنیک های گرافیکی دیگر لحاظ شده اند. جزئیات در بازی درایو کلاب به حدی زیاد است که انگار دارید فیلم مسابقات رانندگی شوماخر را می بینید. گرافیک و جزئیات بازی به حدی زیبا و دقیق طراحی شده اند که برخی از مواقع حواس شما از جاده مسابقه پرت می شود و ناگهان می بینید که به یک مانع مسابقه برخورد کرده اید و مجبورید تا آخر مسیر به خودتان فشار بیاورید و یا کالا مسابقه را از اول شروع کنید. در دنیای این بازی همه چیز به شکل کاملا داینامیک طراحی شده است؛ از نور پردازی محیط، سایه ها تا بازتاب نور روی بدنه ماشین ها و حتی ابرهایی که در آسمان جابجا می شوند، همه چیزی به پشتوانه موتور بازیسازی قدرتمند evolution توانسته اند یک شبیه ساز نزدیک به واقعیت از مسابقه ماشین سواری را برایتان اجرا کنند. در واقع اگر دقت کنید بازی به خودی خودش یک شبیه ساز نیست و به خاطر موتور بازی سازی قدرتمند آن است که گرافیک “درایو کلاب” تا این حد به دنیای واقعی نزدیک شده است.

در بازی کنترل اتومبیل ها و فیزیک آنها بسیار عالی از آب درآمده و حس کنترل هر ماشین مسابقه ای را به خوبی منتقل می کند و اینطور نیست که فقط ماشین به چپ و راست حرکت کند و هر از گاهی یک ترمز و یا دریفت بزنید. به دلیل واقع گرایانه بودن بازی کنترل ماشین های super و hyper با سرعت بالا کار بسیار مشکلی است و اگر سر پیچ ها نتوانستید ماشینتان را به خوبی کنترل کنید، پشت اتومبیل به راحتی می چرخد و مجبورید مسابقه را از اول شروع کنید. در واقع کنترل ماهرانه تمامی اتومبیل ها و رسیدن به مهارت بالا در بازی درایو کلاب زمان زیادی را طلب خواهد کرد. در نهایت در بازی های مسابقه ای که سیستم ترمز گرفتن یکی از شروط اصلی بازی است، بازی Driveclub توانسته است این خصوصیت را به بهترین نحوه ممکن شبیه سازی کند. اگر هوس یک ریسینگ جذاب دارید و از فورزا و نید فور اسپیدهای جدید خسته شده اید، الان بهترین وقت است که یکی از بهترین بازی های انحصاری PS4 در زمینه ریسینگ را تجربه کنید.

13) Firewall: Zero Hour

یک بازی واقعیت مجازی دیگر که تجربه تیراندازی در موقعیت های جنگی و درگیری های میدانی را بازسازی خواهد کرد. بازی Firewall: Zero Hour یک عنوان اکشن تیراندازی به صورت دید اول شخص است که توسط کمپانی های First Contact Entertainment و Sony Interactive Entertainment در سال 2018 برای کنسول پلی استیشن 4 و هدست واقعیت مجازی PlayStation VR منتشر شد. در این بازی بازیکنان می توانند یک عنوان تاکتیکال را به صورت واقعیت مجازی تجربه کنند. در بازی شما می توانید از بین 12 قرارداد در دسترس نوع ماموریت خودتان را انتخاب کنید که مهارت های اولیه و ثانویه مورد نیاز برای تکمیل هر قرارداد به طور واضح نشان داده می شود. از طرفی بارگذاری سلاح ها هم قابل تنظیم است و بازیکنان می توانند یک سلاح اصلی، یک سلاح ثانویه، یک نوع تجهیزات مرگبار و همچنین تجهیزات غیر مرگبار را انتخاب کنند. با انجام دادن ماموریت ها که در قالب قرارداد ارائه می شوند، سطح تجربه بازیکنان بالاتر می رود و برای فعالیت هایی که انجام می دهند، پاداش به صورت ارز درون برنامه ای تعلق می گیرد.

البته این پول در نقشه بازی هم به صورت پراکنده قرار دارد و می توانید به انتخاب خودتان با گشت و گذار در منطقه و یا صرفا انجام ماموریت های تعیین شده پاداش را دریافت کنید. همچنین بازیکنان می توانند در کمپ تمرینی تاکتیک های خودشان را در برابر هوش مصنوعی پیاده کنند تا سطح مهارت آنها به مرور تقویت شود. این حالت تمرینی به صورت انفرادی و یا تشکیل گروه های 4 نفره قابل انجام است که می توانید به صورت خصوصی با دوستانتان و یا از طریق پیدا کردن سه یار دیگر در بخش جستجوی عمومی در کمپ تمرینی شرکت کنید. گیم پلی بازی دارای بخش های مولتی پلیر آنلاین است که در آن می توانید با همکاری با سایر پلیرها با دشمنان دیگر مبارزه کنید. مراحل بازی در محیط های همچون هتل های مختلف، انبارها، دفتار و حتی محیط های باز مثل خیابان ها جریان دارد که هر محیط دارای ویژگی های منحصر به فرد خود هستند. در بازی شما می توانید به عنوان یکی از اعضای دو تیم با تمام توانتان برای کنترل منطقه اصلی که بازی در آن جریان دارد، به سمت مواضع دشمنان حمله کنید و تیم حریف را شکست بدهید و با استفاده از سلاح های مختلف و حتی تله های انفجاری منطقه خودتان را حفظ کنید. دنباله ای از این بازی جذاب با عنوان Firewall Ultra در سال 2022 برای کنسول واقعیت مجازی PSVR2 منتشر شد.

14) Farpoint

تا به حال بازی های متنوعی از جمله Until Dawn: Rush of Blood ،Eve: Valkyrie و بازی های مسابقه مثل DriveClub VR و حتی بازی ترسناک Resident Evil 7 برای هدست PSVR عرضه شده‌اند، اما بازی Farpoint یکی از اولین بازی های شوتر اول شخص است که حتی زودتر از Firewall: Zero Hour برای کنسول واقعیت مجازی پلی استیشن عرضه شد. استودیو بازی سازی Impulse Gear با خلق بازی شوتر علمی تخیلی Farpoint بازیکنان را به جنگ حشرات غول پیکری می برد که انگار از زمان های قدیم آمده اند و یا شاید ما در زمان سفر کرده ایم و در نسل دایناسورها گیر افتاده ایم. این بازی به صورت انحصاری برای هدست واقعیت مجازی PS4 ساخته شده است و کمپانی سونی کنترلر aim که شکلی شبیه تفنگ فضایی دارد را هم در زمان انتشار بازی عرضه کرده است تا تجربه واقعیت مجازی کاربر بسیار جذاب تر و فراگیرتر رقم بخورد.

عنوان Farpoint یک بازی واقعیت مجازی فضای دلهره اور است که داستان آن در سیاره ای بیگانه و بسیار خشن رخ می دهد. در بازی ماموریت شما این است تا دانشمندانی که به دنبال بررسی ناهنجاری به سیاره مشتری فرستاده شده اند را صحیح و سالم به خانه بگردانید، اما همین ناهنجاری های مزاحم باعث می شود تا سفینه شما در دنیای ناشناخته و ترسناک سقوط کند. داستان بازی در دنیای دور و بیگانه اتفاق می افتد و شما از طریق یک ناهنجاری به سیاره ای نزدیک مشتری منتقل شده اید و حالا فاصله زیادی تا خانه دارید. حالا شما باید در مسیر ماجراجویی تان بقایای ایستاه فضایی The Pilgrim را پیدا کنید که ممکن است این تنها راه نجات شما و برگشت به خانه باشد.

با پیشروی در بازی شما به انواع اسلحه ها در بازی تسلط پیدا می کنید و سپس می توانید آزادانه دنیای اطرافتان را کشف کنید و به راز این ناهنجاری ها پی ببرید. سازندگان درباره این بازی گفته اند که از ابتدا هدف آنها از یک بازی واقعیت مجازی خلق داستانی عمیق و معنا دار بوده است تا تجربه گیمرها علاوه بر قسمت بصری و فیزیکی، از نظر احساسی هم فراگیر شود. گیم پلی بازی مثل یک شوتر اول شخص معمولی است و تنها تفاوت آن با سایر بازی های استفاده از واقعیت مجازی است که باعث می شود تا تجربه ای بسیار جذاب و فراگیرتر از یک بازی شوتر اول شخص استاندارد را تجربه کنیم. شما می توانید بازی جذاب Farpoint علاوه بر کنترلر پلی استیشن 4 از طریق کنترلر aim هم بازی کنید. دوربین هدست واقعیت مجازی پلی استیشن قادر است تا سنسورهای حرکتی درون کنترلر را ردیابی کند و با یک حرکت ساده می توانید اسلحه خودتان را در بازی به طور مداوم تعویض کنید.

15) Concrete Genie

بین اینهمه بازی جذاب و رنگارنگ و بازی های انحصاری PS4 گاهی اوقات بازی هایی معرفی می شوند که در عین سادگی و سرگرم کننده بودن حسابی اعصابتان را به هم میریزند و دقیقا نمی دانید چرا همه چیز در بازی قصد اذیت کردن شما را دارد. بازی متفاوت و مستقل Concrete Genie یکی از عناوین انحصاری پلی استیشن 4 در نسل هشتم بود که علیرغم گرافیک ساده آن هیچ وقت راهی به کنسول های نسل بعدی پیدا نکرد. بازی Concrete Genie ماجرای قدیمی مبارزه بین نیروهای تاریکی و روشنایی را در قالب یک بازی فانتزی نوجوان پسند برای گیمرها ارائه می کند و تمامی مکانیک های پلتفرمر و ماجراجویی خودش را روی همین استایل پیش می برد. شاید در نظر اول این بازی یک عنوان کارتونی و کودکانه به نظر برسد، اما اگر کمی فرصت بدهید، متوجه میشوید که این اثر با پیروی از استانداردهای ژانر ماجراجویی و هدف دیرینه سرگرم کردن گیمرها با روش های خلاقانه اش واقع ارزش تجربه را دارد. داستان این بازی در شهری به نام Denska جریان دارد که انگار تمامی آدم بزرگ ها از شهر رفته اند و تنها چند بچه را می بینید که مشغول شیطنت هستند. در جهان بازی افسردگی و ناراحتی ناشی از هجوم تکنولوژی و افراط در مصرف سوخت های فسیلی، روزمرگی و کلی دغدغه انسانی دیگر به شکل فیزیکی و در هیبت نیروهای تاریکی شهر و ساکنانش را به تسخیر خودشان درآورده اند. به همین دلیل بسیاری از ساکنان شهر با ترک خانه و آشیانه خودشان، رسما دنسکا را به ماتم کده ای تبدیل کرده اند تا نیروهای تاریکی با خیال راحت برای خودشان در خیابان های شهر رژه بروند.

قهرمان داستان ما یک پسر بچه ریز نقش به نام ASH است که اعتقاد دارد می تواند با قلمش دنیا را رنگی کند و شهر محل زندگی اش را از شر شیطانی نجات دهد. دقیقا به همان دلیلی که ASH یک بچه تنهاست و تنها کاری که از او بر می اید نقاشی کشیدن است، دائما توسط سایر بچه های شهر مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. در جریان تعقیب و گریز های او در دست بچه ها آزارگر راه او را به یک فانوس دریایی باز می کند. در این فانوس دریایی نیروهای جادویی وجود دارد که باعث می شود یکی از نقاشی های اش به نام Luna ناگهان زنده می شود. لونا با استفاده از نیروی فانوس دریایی شهر، قلموی نقاشی ash را به یک قلموی جادویی بزرگ تبدیل می کند و به همراه پسرک با هم تصمیم می گیرند تا با کمک جادویی نقاشی و رنگ نیروهای تاریک را برای همیشه از شهر بیرون کنند. یکی از مهمترین چیزهایی که مکانیک نقاشی در بازی را به شدت جذاب و خلاقانه میکند، آزادی عمل بالایی است که بازی در اختیارتان می گذارد و می توانید تمامی نقاشی ها را به سلیقه خودتان بکشید و اصلا هیچ طرح یا نقاشی از پیش تعیین شده ای روی دیوارهای شهر قرار ندارد.

نقاشی در این بازی مثل گرافیتی کشیدن در بازی ابرقهرمانی Infamous Second Son است که با استفاده از سنسورهای حرکتی دسته پلی استیشن 4 می توانید روی دیوارهای شهر نقاشی کنید. طرح هایی که قابل کشیدن روی دیوارهای شهر در چهار دسته بندی فصل های سال قرار می گیرند. از طرفی شما می توانید در کنار نقاشی کشیدن موجوداتی به اسم Genie را روی دیوار نقاشی کنید و همراه آنها ماجراجویی های جدید را شروع کنید. این موجودات دارای قدرت های مثل برق و باد هستند و می توانند در انجام معماهای مختلف به شما کمک کنند که خود معماهای فرعی بازی بسیار زیاد هستند و طراحی جذابی دارند. اگر بخواهید کمی از بازی های خشن با جو سنگین این روزها فاصله بگیرید تنها بازی Concrete Genie علاج درد شما خواهد بود.

16) Matterfall

این یک حقیقت است که بازی های شوتر هنوز هم جزو پرطرفدارترین ژانر در بازیهای ویدیویی هستند و تقریبا در تمامی سبک های بازیسازی به نوعی از مکانیک های شوتر بهره گیری می شود. بازی جذاب Matterfall یک بازی اکشن ساید اسکرولینگ است که توسط استودیو Housemarque ساخته شده است و درست مثل بازیهای شوتر کلاسیک باید با کاراکترتان به طرفین حرکت کنید و دشمنان را با شلیک های مداوم از بین ببرید. با وجود اینکه بازی در اصل یک شوتر کلاسیک است، اما به وضوح المان های پلتفرمر هم در ان بکار رفته است. شخصیت اصلی داستان با نام Avalon Darrow توانایی ساختن یک سری سکو را دارد که به لطف آنها می تواند در محیط بازی پیشروی کند و یا به قسمت های مختلف محیط دسترسی پیدا کند. داستان بازی در آینده ای خیالی رخ می دهد که موجودات فضایی به زمین حمله کرده اند و حالا شما وظیفه دارید تا اتکا به توانایی های خودتان با دشمنان مبارزه کنید. شخصیت داستان Avalon Darrow، به یک لباس مخصوص مجهز شده است که قابلیت هایی چون پرش، جای خالی دادن و ساخت پلتفرم (سکو سازی) را دارد. به علاوه شما باید در کنار دشمنان معمول بازی با تعدادی باس فایت قدرتمند هم در پایان هر مرحله مبارزه کنید که برای راحتی کار سلاح های متنوعی در اختیارتان قرار گرفته است.

بازی جذاب Matterfall دارای زمینه داستان های علمی و تخیلی است که بازیکنان را در دنیایی تسخیر شده در زمان آینده دور می برد. دنیای بازی متر فال توسط ماده بیگانه ای به نام Smart Matter به ورطه نابودی کشیده شده و تعداد کمی از بازماندگان توانسته اند به هر زحمتی زنده بمانند. در بازی شما در نقش ماموری کارکشته و باتجربه با نام “آوالون دارو” با استفاده از تجهیزاتی که در اختیار دارید و با تکیه به قابلیت های منحصر به فرد خودتان، برای نجات بازماندگان تلاش خواهید کرد. مطابق انتظارمان، در طول بازی داستان و روایت خاصی دیده نمی شود و در این زمینه بازی فقط به کات سین های ابتدای و پایانی بسنده کرده است تا زمینه ورود برای آشوبی که انتظارمان را می کشد فراهم گردد. شرایطی که حتی به شما اجازه نمی دهد که نبود داستان در بازی را حس کنید و کمی بعد از شروع گیم پلی مبارزات و چالش های زیادی در انتظارتان خواهد بود. بازی Matterfall همان سبک گیم پلی تیراندازی Twin Stick (دو آنالوگه) که سازندگان Housemarque در آن مهارت بالایی دارند را در چهارچوب ساید اسکرولینگ با استفاده از عناصر پلتفرمینگ ارائه می کند.

این ترکیب جذاب در بازی، چالشی چند لایه را در گیم‌ پلی ایجاد کرده است. حالا دیگر نیازی نیست نگران برخورد گلوله‌ های دشمنان باشیم و می‌ توانیم با دقت بیشتری به محلی که فرود می‌آییم توجه کنیم و تاثیرات جاذبه را بر جابجایی خود در نظر بگیریم. اما در عوض، حالا برای مقابله با چالش های مختلف بازی روش های دفاعی کارآمدی تری پیش روی ما قرار دارد. از ساختن دیوار کاذب موقتی برای مقابله با گلوله های دشمنان تا قابلیت جاخالی دادن های متعدد که حالا کمی چاشنی نوآوری هم در خودش دارد و می توانید به سمت دشمنان هم حمله ور شوید و آنها را متوقف کنید و یا از بین ببرید. البته هنوز هم قابلیت آشنایی Overcharge هم به کمک شما می آید و با متوقف کردن زمان می توانید یک آتیش بازی تمام عیار با کشتار وسیع دشمنان به راه بیندازید. در حالت معمول، بازی از لحاظ بصری حرف چندانی برای گفتن ندارد و بیشتر از هر چیز دیگری انگار با یک بازی معمولی طرف هستید، ولی وقتی حسابی گرم مبارزه با دشمنان شدید، تازه متوجه جذابیت های بازی خواهید شد. البته این در حالی است که موسیقی شنیدنی بازی هم به خوبی روی صداگذاری انفجارها و شلیک های مداوم در گیم پلی نشسته است و با ریتم تند خودش شما را بیشتر در درگیری ها همه جانبه غرق می کند. طوری که انگار دارید با سفینه های ایوا در Neon Genesis Evangelion دشمنانی که روی زمین برای خودشان جولان می دهند را نابود می کنید.

17) Alienation

بازی های زیادی پیرامون اتفاقات دنیای آینده ساخته شده اند که یا در زمین موازی هستند و یا در سیاره ای ناشناخته با موجودات عجیب و غریب و رباتی می جنگیم که اصلا معلوم نیست چرا اینقدر با ما دشمنی دارند. صحبت از این بازی های که می شود، عنوان فضایی Alienation هم با همین محوریت اتفاق می افتد که ما را در جنگ فضایی تمام عیار، چیزی شبیه بازی های وارهمر درگیر می کند. داستان بازی در یک ورژن از سیاره زمین در آینده اتفاق می افتد که در آن نه تنها بیگانگان به زمین حمله کرده اند، بلکه بسیاری از انسان را قتل عام کرده اند و یا از زمین بیرون انداخته اند. وظیفه شما در بازی این است که همراه جوخه تکاوران فضایی زمین را از دست موجودات بیگانگان آزاد کنید تا همه چیز به روال قبلی خودش برگردد. در این مسیر شما باید ترکیبی از کار تیمی و انفجارهای زیاد را انجام دهید که بازی روی انفجار و خرابکاری تاکید بیشتری دارد و اگر شاید بازی جاست کاز 3 را به شکلی ایزومتریک می ساختند، از نظر انفجاری به همین شکل بود. اگر بخواهیم یک قیاس انجام بدهیم، بازی Dead Nation با آن کشتار وسیع زامبی ها کمی عقلانی تر از بازی Alienation به حساب می آید. البته بازهم به این معنی نیست که این بازی صرفا تفننی و بدون هدف باشد، ولی وقتی پای المان های هوش و تمرکز وسط می آید سازندگان یک تعادل نسبی را در بازی برقرار کرده اند و اینطور نیست که پس از چند ساعت از بازی دلزده شوید.

به این منظور که بتوانید با تهدیدهای بیگانگان مبارزه کنید و حتی سربازان عادی هم شانس بقا و مبارزه داشته باشند، یک تشکیلاتی جهانی با نام UNX نوعی زره سایبرنتیک را طراحی کرده است که برای مبارزه در اختیار شما قرار دارد. این لباس جنگی در 3 فرم مختلف که در واقع کلاس های بازی وجود دارد که شامل tank ،support و healer می شود. با انتخاب هر کلاس، بازی یک فایل ذخیره قفل می شود و دیگر نمی توانید در آن فایل و در وسط بازی تصمیم بگیرید که سبک بازیتان را تغییر بدهید. به علاوه هر کدام از کلاس های بازی قابلیت ها و توانایی های منحصر به فردی دارند که شما به مرور زمان و با افزایش سطحتان آنها را ارتقا می دهید. مثل تمامی بازی های کواپ همکاری در این بازی هم هر کلاس مبارزاتی، تکمیل کننده دو کلاس دیگر است و البته به صورت تک نفره هم می توانید بازی را تجربه کنید. البته دقت کنید که ادامه و پیشوری در بازی به صورت تک نفره بسیار سخت تر از بازی به صورت همکاری چند نفره خواهد بود. از نظر تنوع دشمنان و هیولاهای مختلف، بازی Alienation بسیار عالی عمل کرده است و انواع و اقسام ماشین های کشتار غول پیکر تا سایر دشمنان، همه در بازی حضور دارند و بیشتر از هروقت دیگری انگار دارید یک ورژن از وارهمر را تجربه می کنید.

از جهش یافته های معمولی و دشمنان عنکبوتی تا موجودات غول پیکر وحشی که دست از سرتان بر نمی دارند و حتی پس از کشتن آنها تازه فقط نصف قضیه را فهمیده اید. قسمت دیگر ماجرا هیولاهای تلپورت کننده، سربازان، تک تیراندازها و اژدها های آتشین است که در مجموع بیشتر شبیه کابوس هستند و انگار دارید فیلم های اکشن تخیلی را می بینید که انگار اصلا هیچ منطقی سرشان نمی شود. اما از کشت و کشتار که بگذریم، اهداف و ماموریت های مراحل مختلف بازی تقریبا ساده و سرراست هستند و بازی در اکثر مواقع از شما می خواهد که مثلا به یک منطقه بروید و ماهواره ها را دوباره راه اندازی کنید و یا بخشی از نیروهای دشمن و نقاط مرکزی بیگانگان را در برخی مناطق را از بین ببرید. طراحی مراحل بازی بر اساس مناطق مختلف جغرافیای کاملا زیبا و چشم نواز طراحی شده است و به همراه یک اکشن محض از مراحل زمین های یخ زده در روسیه تا آفتاب سوزان در برزیل هم و حتی در داخل سفینه مادر دشمنان بیگانه به بهترین نحوه همراهی خواهد کرد. به عنوان یکی از بازی های انحصاری PS4 که در زمان انتشار دست کم گرفته شد، اگر به بازی های اکشن شوتر فضایی علاقه دارید تجربه بازی جذاب Alienation را از دست ندهید.

18) Uncharted: The Nathan Drake Collection

همیشه وقتی اسم ریمستر یک بازی وسط می آید، توقع داریم بازی مورد نظر ما چه در قالب یک عنوان و یا حتی کالکشن عرضه شود از نظر گرافیکی و گیم پلی به روز تر شود. مثلا بازی های نسل پلی استیشن 2 و 3 شاید در زمان خودشان فوق العاده بودند، ولی وقتی پای نسل هشتم وسط آمد نمی توانستیم فقط به گرافیک و رنگ و لعاب بیشتر در بازی توجه کنیم و آن نسخه ریمستر باید واقعا در عمل تغییر قابل توجهی را ارائه می کرد. تقریبا هدف اکثر سازندگان از ساخت ریمستر ایجاد فرصت دوباره برای کسانی است که هنوز با دنیای بازی های انها اشنا نشده اند، اما در این میان بازی هایی برنده هستند که بتوانند مثل Gears of War: Ultimate Edition واقعا از قدرت کنسول نسل جدید برای ارائه یک تجربه بهتر، پویا و تا حدودی متفاوت تر به بهترین شکل استفاده کنند.

در اوایل شروع نسل هفتم کمپانی سرشناس ناتی داگ با عرضه اولین نسخه بازی آنچارتد به نحوی دنیای بازی های ماجراجویی را چند پله جابجا کرد. یک بازی اکشن و ماجراجویی و پلتفرمر سوم شخص که تا حدودی شبیه تومب رایدر و ایندیانا جونز بود، ولی حرف های زیادی برای گفتن داشت. در همان نسل هفتم نسخه دوم و سوم آنچارتد هم عرضه شدند تا یک سگانه شکار گنج جذاب به سبک ناتی داگ را تجربه کنیم که اکشن در حد فیلم های ماموریت غیر ممکن تام کروز دارد. با این حال بنیان شکل دهنده در داستان تمامی بازی های آنچارتد چیزی فراتر از داستان های روایت شده در فیلم های ایندیانا جونز نبوده است، ولی ناتی داگ در همین داستان به نظر ساده و عادی، انقدر اتفاقات هیجان انگیز و سورپرایز های مختلف جا داده است که تا پایان داستان شما را سر پا نگه می دارد و کنجکاو هستید تا سرنوشت تک تک شخصیت های داستانی بازی برایتان مشخص شود.
در راس تمامی داستان های سری سه گانه انچارتد شخصیت نیتن دریک دوست داشتنی را داریم که به همراه ویکتور سالیوان به دنبال پیدا کردن گنج های پنهان، شهرهای گمشده و ماجراجویی هایی از این دست، سفری دور و دراز را در نقاط مختلف دنیا تجربه می کند که در این راه اتفاقات زیادی در کمین آنها هستند.

در میانه های نسل هشتم و ظهور کنسول پلی استیشن 4 کمپانی ناتی داگ با عرضه بازی Uncharted: The Nathan Drake Collection که شامل سه بازی اول این سری بود یک بار دیگر طرفداران را شگفت زده کرد. داستان این سری بازی ها از جایی شروع می شود که نیتن دریک به همراه ویکتور سالیوان با همراهی مستند سازی شجاع به نام الینا فیشر با پیدا کردن تابوت یک دزد دریای بزرگ به نام سر فرانسیس دریک که احتمالا از اجداد نیتن است، دفترچه ای را بدست بیاورند که در داخل آن توضیحاتی درباره محل گنج بی پایان این دزد دریایی بزرگ نوشته شده است. حالا نیتن دریک برای پیدا کردن گنج افسانه اجداد خودش به جزیره الدورادو واقع در اقیانوس آرام سفر می کند و همان جا در بدو ورود متوجه می شود که اشخاص دیگری هم از محل این گنج 400 ساله با خبر شده اند. برخلاف بازی های دیگر کمپانی ناتی داگ مثل لست اف آس که بیشتر روی داستان تمرکز دارند، در بازی های آنچارتد خلاقیت سازندگان بیشتر در بخش گیم پلی دیده می شود، جایی که جلوه های اکشن سینمایی برای اولین بار به واقعی ترین شکل ممکن در یک بازی ویدیویی به نمایش در می آیند.

هسته گیم پلی بازی های سه گانه Uncharted: The Nathan Drake Collection مثل هر بازی پلتفرمر یا اکشن دیگری به نظر می رسد، اما همه می دانیم که بازی های ناتی داگ همیشه فراتر از حد انتظار ظاهر می شوند. بازی های آنچارتد دنیایی از سکانس های اکشن که در هر نسخه بهتر می شوند را با خودش یدک می کشد؛ از طرفی گیم پلی هر بازی در هر نسخه جدید تعاملی تر و بهتر از قبل شده و با اینکه همه هسته یکسانی دارند همیشه حس متفاوتی را به مخاطب منتقل می کنند. به دلیل پیشرفت تکنولوژی و کوچ به نسل هشتم کنسول های بازی های رایانه ای، مجموعه سه گانه انچارتد با کیفیت بالاتری بازسازی شده و حالا بعضی از بخش های بازی تا حد معجزه اوری بهتر و با کیفیت تر شده اند. آنچارتد کالکشن را به آسانی می توانیم یکی از بهترین ریمستر های نسل هشت به حساب بیاوریم که اگر برای نسل نهم هم دوباره بازسازی میشد و یا حداقل یک پورت از کامپیوتر بازی را در اختیار داشتیم، قطعا اوقات خوشی را با ماجراجویی های نیتن دریک در کامپیوتر هم تجربه می کردیم.

19) The Last Guardian

بازی آخرین نگهبان یا The Last Guardian یک بازی اکشن و ماجراجویی سوم شخص است که توسط کمپانی genDESIGN و سونی کامپیوتر به عنوان یکی از بازی های انحصاری PS4 در سال 2016 منتشر شد. برای آنهایی که نمی دانند، این بازی توسط Fumito Ueda، طراح بازی های ویدیویی ژاپنی که طراحی و کارگردانی دو بازی موفق و مورد تقدیر ICO و Shadow of the Colossus را بر عهده داشته ساخته شده است و قطعا انتظارات ما را بالا برده است. داستان این بازی درباره پسری کوچک است که با حیوانی عظیم الجثه به نام تریکو که ظاهر ترکیبی از عقاب و گربه را دارد، دوست می شود و باید با همکاری هم از دست نگهبانانی که به دنبال آنها هستند، فرار کنند. شما در بازی کنترل پسرک را به عهده می گیرید و باید با دستور دادن به تریکو، او را مثل یک حیوان واقعی کنترل کنید، به او غذا بدهید و برای بالا رفتن از مکان های مرتفع و بلند از کمک این حیوان بهره ببرید. پروژه این بازی از سال 2007 کلید خورده بود و سازندگان وعده داده بودند که این بازی قرار است به صورت انحصاری برای کنسول پلی استیشن 3 منتشر شود که به دلیل مشکلاتی پروژه عقب افتاد و پس از 9 سال انتظار در سال 2016 به عنوان یکی از بازی های انحصاری PS4 برای این کنسول نسل هشتمی منتشر شد.

بازی The Last Guardian دارای عناصر معمایی است که بازیکنان کنترل پسر بچه ای غیر مسلح را به عهده می گیرند که تنها توانایی انجام کارهای ساده ای از جمله دویدن، پریدن، بالا رفتن از لبه ها و عناصری شبیه به دو بازی قبلی کارگردان آن یعنی ایکو و سایه کلوسوس را دارد.در برخی مواقع، ضروری است که در محیط کار به انجام کارهای مخفی بپردازید و یا موجودات سایه‌مانند دشمنان بازی را از بین ببرید. قهرمان داستان در آغاز هیچ سلاحی در اختیار ندارد، اما با پیشرفت در داستان، می‌توانید به تجهیزات بهتری دست یابید. در حالی که دشمنان سایه ای در بازی به آرامی حرکت می کنند، اما به راحتی قادر به شکار پسر بچه هستند و اگربه موقع نتوانید کاراکتر را نجات دهید، باید دوباره از نقطه چک پوینت قبلی بازی را مجددا شروع کنید. تقریبا چیزی شبیه بازی های لیمبو و inside این نکته خیلی اهمیت دارد که شما چطور از آیتم های در دسترستان برای پیشبرد مرحله استفاده کنید و حالا که یک موجود غول پیکر هم همراهتان است و می توانید با کمک او سریعتر دشمنان را از بین ببرید و به هدف خودتان نزدیک تر شوید.

20) Until Dawn Rush of Blood

بدون شک بعد کمپانی کونامی که با سری بازی های سایلنت هیل توانایی ترساندن ما در کودکی را داشت، حالا شرکت Supermassive Games بسیار پرقدرت تر از بازی ساز دیگر بازی های ترسناکی می سازد که خواب را از چشمان شما خواهند گرفت. یکی از بازی های انحصاری PS4 که انتظار داشتیم برای نسل بعدی هم پورت شود، عنوان جذاب Until Dawn Rush of Blood است که به نوعی دنباله بازی آنتیل داون محسوب می شود که اخیرا دوباره برای کنسول های نسل نهم و کامپیوتر منتشر شد. این بازی یک عنوان در سبک اکشن، تیراندازی و ترس و بقا است که توسط کمپانی سوپر مسیو گیمز و سونی کامپیوتر در سال 2016 میلادی برای کنسول پلی استیشن 4 و مخصوص هدست های واقعیت مجازی PlayStation VR منتشر گردید.

در داستان بازی شما باید با سلاح های که در اختیارتان قرار می گیرد، راهتان را از میان دشمنان و هیولاهایی که از همه سمت به شما حمله ور میشوند را باز کنید. این بازی دارای هفت مکان و ترن های هوایی ترسناک است که احساس اضطراب و هیجان زیادی را در بازیکنان به وجود می آورد. در ابتدای شروع بازی دو عدد اسلحه کمری به شما داده می شود و با پیشروی در بازی، سلاح های بیشتری از جمله راکت لانچر را دریافت خواهید کرد. تمامی سلاح های شما در بازی به چراغ قوه مجهز هستند و می توانید محیط های تاریک بازی را ببینید و با موجودات شیطانی و تاریک مبارزه کنید. در نهایت گرافیک بازی Until Dawn Rush of Blood در حد یک عنوان واقعیت مجازی بسیار خوب و قانع کننده است و به لطف هدست PlayStation VR تجربه ای باور نکردنی از یک شوتر اکشن اول شخص را در اختیارتان قرار می دهد.

حرف آخر

در نسل هشتم، بازی‌ های انحصاری متعددی برای پلی استیشن 4 عرضه شدند. از میان این عناوین، تنها چند بازی محبوب مانند خدای جنگ و لست آف آس و چند عنوان دیگر موفق به مهاجرت به کنسول نسل نهمی پلی استیشن 5 و کامپیوتر شدند. با این حال، هنوز بازی‌ های جذابی از نسل هشتم وجود دارند که به دلیل انحصاری بودن برای هدست‌ های واقعیت مجازی PSVR، به همان شکل باقی مانده‌ اند و امکان انتقال آن‌ ها به نسل بعدی وجود ندارد. از طرف دیگر، همان‌ طور که اشاره کردیم، شرکت‌ های سازنده معمولا بر اساس میزان استقبال از بازی‌ ها، نسخه‌ های پورت برای نسل بعدی یا ریمستر را عرضه می‌کنند. اما بازی‌ هایی مانند کالکشن آنچارتد، رچت و کلنک 2016 و بلادبورن به اندازه کافی خوش‌شانس نبودند که با وجود علاقه زیاد طرفداران، به نسل نهم و کامپیوتر های شخصی راه یابند. اگر چه می‌ توانید با استفاده از شبیه‌ سازهای جدید پلی‌استیشن 4 بر روی کامپیوتر این بازی‌ها را تجربه کنید که البته به یک سیستم قوی نیاز دارد، اما بازی‌های واقعیت مجازی همچنان در کنسول پلی‌استیشن 4 عملکرد بهتری دارند. حالا که تا پایان این مقاله با ما همراه بودید، لطفا نظرات خود را درباره بهترین بازی‌ های انحصاری PS4 در بخش کامنت‌ ها با ما در میان بگذارید.