کارشناسان میگویند، تابستان پیشرو ممکن است نهتنها یکی از گرمترین، که یکی از خشکترین و پرتنشترین فصول سالهای اخیر باشد و گفته میشود، دست کم۱۹ استان درگیر بحران خشکسالی شدهاند. در این میان سدهای تأمین کننده آب نیز با کمترین میزان پرشدگی مواجهاند.
آمارهای منتشرشده تا ۱۵ فروردین نشان میدهند که ورودی آب به مخازن سدها در سال آبی جاری در قیاس با مدت مشابه سال قبل ۳۸درصد کاهش داشته است. ورودی سال گذشته که ۲۱/۲ میلیارد مترمکعب بود امسال به ۱۳/۱۵ میلیارد مترمکعب رسیده است. مدیرکل دفتر اطلاعات و دادههای آب کشور در همین رابطه اعلام کرد که حجم آب موجود در مخازن سدها، با کاهش ۱۷درصدی در مقایسه با سال گذشته، تنها به ۴۸ درصد ظرفیت کلی رسیده است.
این وضعیت برای سراسر کشور نگرانکننده است، اما در پایتخت بحرانیتر به نظر میرسد. سد امیرکبیر تنها ۱۳درصد، سد لار ۲درصد و سدهای لتیان-ماملو ۱۶درصد پرشدگی دارند، وضعیتی که از چشمانداز نامطلوب تأمین آب شرب تهران حکایت دارد. در سایر نقاط کشور نیز اوضاع بهتر نیست. سدهای زایندهرود در اصفهان، دز، کرخه و مارون در خوزستان، سردشت در آذربایجان غربی، جگین در هرمزگان، رئیسعلی دلواری در بوشهر، کینهورس در زنجان، آزاد در کردستان، وشمگیر، گلستان و بوستان در استان گلستان، پیشین و کهیر در سیستان و بلوچستان و سد کمالصالح در استان مرکزی همگی، در قیاس با مدت مشابه سال پیش، بین ۲۵ تا ۷۵ درصد کاهش پرشدگی داشتهاند.
این چالش، نه فقط حاصل کمبارشی، که نتیجه ترکیب خطرناکی از توسعه ناپایدار، صنعتیسازی بدون ارزیابی زیستمحیطی و سیاستهای ناهماهنگ در حوزه آب است و این وضعیت، تصویری از چند دهه غفلت و تصمیمگیریهای نادرست در بخش آب کشور را به نمایش میگذارد. رضوان شریفنیا، کارشناس آب و کنشگر محیطزیست دراینباره نکات تأمل برانگیزی را با «رسالت» در میان گذاشته است که در ادامه میخوانید.
همانطور که میدانید، وضعیت منابع آب مطلوب نیست، اما برخی معتقدند علت آن، سوءمدیریت است، فکر میکنید راه مدیریت بحران آبی که اکنون با آن مواجهیم چیست؟
یک پله بالاتر از سطح مدیریتی، بایستی به حکمرانی آب توجه شود. در دو دهه اخیر مدیریت آب بیشتر از منظر تخصیص و ایجاد تعادل بین منابع موجود و تقاضا مورد توجه بوده است. این شیوه از مدیریت با بروز تغییرات اقلیمی و گسترش مصارف با الگوهای غیرخطی، نتوانست به حفظ منابع آبی کمک کند. بعدها با جدیتر شدن موضوعات پایداری و تابآوری و همچنین مشهود شدن اثرات سوء عدم توجه به نیاز آبی محیطزیست و تعادل در آبخوانها و آب زیرزمینی، بحث حکمرانی و تصمیمگیری راهبردی موردتوجه قرار گرفت. آنچه امروزه نیازمند اصلاح آن هستیم توجه به تصمیمگیریهای کلان در کشور است. بحران فعلی در کشور عبور از یک تابستان گرم و زمستان کمبارش نیست، بلکه هدفگذاریهای کلان و بلندمدت (و بعضا دیربازده) است. این تصمیمات لازم است از فضای غیرواقعی و آرمانی دورشده و مبتنی بر مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی- سیاسی کشور باشد. بهعنوان مثال بهجای آنکه مدیریت را در تأمین آب شهرها تعریف کنیم، مسئله را به این شکل در نظر بگیریم که توسعه کلانشهرهای کشور تا چه سقف جمعیتیای امکانپذیر بوده و حفظ پایداری و تابآوری آن قابل دسترس است؟
چرا علیرغم اینکه از سالهای قبل نسبت به وضعیت منابع آبی آگاه بودهایم و میدانستیم که روزی در این نقطه قرار میگیریم، نسبت به چارهاندیشی در این حوزه تعلل کردهایم؟
مدیریت منابع آبی در ایران نیازمند برنامه بلندمدت است که ضمن احترام بهحقوق جوامع محلی، مصالح عامه در آن دیده شود. این برنامه بلندمدت بایستی مبتنی بر شرایط جغرافیایی موجود و درنظرگرفتن ریسک تغییرات اقلیمی باشد. تصمیمگیری درخصوص منابع آب کشور با وزارت نیرو، شرکت مدیریت منابع آب و شرکتهای آب منطقهای استانها است. درحالی که وظیفه نهادی و حاکمیتی این بخشها حفاظت و بهرهبرداری از منابع آبی است و بایستی برنامهریزی بر اساس منابع موجود صورت گیرد، وجود تعارض منافع جدی در حکمرانی و تخصیص آب در بخشهای یادشده باعث شده تا به سمت اقدامات بنیادین گام برنداریم. درصورتیکه وزارت نیرو وظایف نهادی دارد، شرکتهای تابعه منابع درآمدی خود را از توزیع آب بهدست میآوردند. طبیعی است که این شرکتها درصدد کاهش مصرف آب برنمی آیند بلکه سود آنها در مصرف بیشتر در بخشهای مختلف، سدسازی، طرحهای انتقال آب و… است. مشاهده میکنیم که هر زمان با پدیدههای خشکسالی و سیل مواجه میشویم، اقدامات سازهای شدت میگیرد. مسئولین این شرکتها در قالب افرادی دلسوز پشت تریبونها حضور پیدا میکنند و از انتقال قریبالوقوع آب یا حفر چاههای جدید خبر میدهند چرا که این اقدامات سازهای منبع درآمد شرکتها هستند. اما کاهش مصرف آب در شهرها و افزایش بهرهوری آب که منتهی به کاهش تولید فاضلاب و پساب میشود درآمدزا نیست. همچنین جداسازی آب شرب از بهداشت، کاهش هدررفت آب در شبکههای توزیع، و احیا آبخوانها و آبهای زیرزمینی (بدون اینکه به مصارف دیگر تخصیص داده شود) نمیتواند برای شرکتهای آبی سودمند باشد. از سوی دیگر برخی نمایندگان مجلس، آشکارا برای بهرهبرداری بیشتر از منابع آبی حتی در دشتهای ممنوعه بحرانی تأکید میکنند. فشارهای سیاسی نمایندگان هم با عنوان اشتغالزایی، رفع موانع تولید و نیاز مبرم به تأمين آب عموما موجب تضییع حقوق بخش دیگری از مردم این سرزمین میشود. بنابراین تا زمانی که تعارض منافع و ارزشها در بخشهای تصمیم گیر کشور مرتفع نشده و برای آن چارهاندیشی نشود، نمیتوان امیدی به تغییر رویهها داشت. شاید بهتر باشد که در مناطق بحرانی ایران نیز نظیر آنچه در کیپتاون آفریقای جنوبی انجام شد، روز صفر منابع آبی را اعلام کنند و اقدامات ریاضتی را جهت کنترل مصرف در پیش بگیرند. چنین رویکردی میتواند از شیب تند مصرف بکاهد و توهم دسترسی دائم به منابع آبی را در اذهان مصرفکنندگان بخشهای مختلف کمرنگ کند.
پیامدهای خشکسالی و کم آبی در شهرهای مختلف چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید اشاره کرد به اینکه انواع مختلفی از خشکسالی وجود دارد: خشکسالی هواشناسی (کاهش بارش نسبت به میانگین)، خشکسالی کشاورزی (کمبود آببرای گیاه در فصل کشت)، خشکسالی هیدرولوژیکی (کمبود منابع آب سطحی و زیرزمینی)، خشکسالی اقتصادی- اجتماعی (کمبود آببرای تأمين مصارف شرب و کشاورزی و صنعت) و خشکسالی اکولوژیکی (کمبود آب که موجب آسیب به تنوع زیستی و تهدید زیستبومها میشود). خشکسالی هواشناسی معمولا پایه شکلگیری سایر اشکال خشکسالی است. اما به دلیل بروز انواع دیگر خشکسالی، با یک یا چند رویداد پربارش یا حتی وقوع سیل به وضعیت قابل اطمینان از منابع آبی دست پیدا نمیکنیم. خشکسالی که عموما با کمبود در مقدار آب از آن یاد میشود تبعات گستردهتری هم دارد. اولین اثر ثانویه خشکسالی، کاهش کیفیت منابع آبی است، به این معنا که با کمشدن مقدار آب در دسترس، مقدار آلودگیها و شوری در منابع آبی موجود افزایش پیدا میکند که سلامتی را در دراز مدت تهدید میکند. بنابر این لازم است که طی یک برنامه مشخص در شهرها، آب شرب از آب بهداشت جدا شود. ازجمله تبعات کمبود آب، کمشدن فشار آب در شبکه آبرسانی شهری است که در آپارتمانها، تأمين فشار آب در طبقات بالایی را با مشکل مواجه میکند و قطعیهای برق هم مسئله را تشدید میکند. بنابراین شهروندان هم بایستی در سبک زندگی خود تغییراتی ایجاد و با شرایط موجود خود را انطباق دهند.
اما تأمين آب در روستاها از این هم بحرانیتر است. بسیاری از روستاها به دلیل کمشدن آب چشمهها و چاهها و کاهش کیفیت آب، با تانکر آبرسانی میشوند یا ساعتهای طولانی قطع آب دارند. این وضعیت حتی در استانهایی که به پرآبی مشهور هستند نظیر چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد هم اتفاق میافتد اما بازتاب رسانهای کمتری دارد.
در شهرها و روستاهای ساحلی با کاهش جریان آب شیرین رودخانهها و آبهای زیرسطحی به سمت دریا با پیشروی آب شور مواجه هستیم که منابع آب شیرین را بهشدت تهدید میکند.
اثرات یادشده صرفا در بخش شرب بود اما بسیاری از مشاغل مبتنی بر آب هم در شهرها و هم روستاها وجود دارند که بهشدت متاثر از کمآبی هستند.
پیشبینی شما ازوضعیت منابع آبی در تابستان چیست؟ (کارشناسان میگویند، تابستان بسیار سختی از نظر تأمين آب کشور در راه است.)
باتوجهبه اینکه پیامدهای انواع خشکسالی در سالهای اخیر به طور فزاینده تشدید شده است، نمیتوان صرفا بارش در سال آبی حاضر (مهر ۱۴۰۳ تا انتهای شهریور ۱۴۰۴) را ملاک تصمیمگیری قرارداد. علاوه بر اینکه بارشها در سال آبی جاری کمتر از میانگین بوده، بایستی به این موردتوجه داشته باشیم که ذخایر برف و یخچالهای طبیعی کشور هم در اثر تغییرات دمایی (گرمایش جهانی) کمشده است. این وضعیت در مناطقی که وابسته به آبهای سطحی هستند حائز اهمیت است. از سوی دیگر بسیاری از دشتهای کشور ممنوعه بحرانی شده است به این معنی که در وضعیت غیرقابل جبران قرارگرفته است.
همانطور که میدانید ایران حدود ۵۵ تا ۵۸ میلیارد مترمکعب در سال از سفرههای زیرزمینی استخراج میکند که بسیار بیشتر از نرخ تغذیه حدود ۴۹ میلیارد مترمکعب در سال است، آیا هیچ برنامه یا طرحی برای پیشگیری یا جبران این مشکل تدوین شده است؟
متأسفانه با افزایش جمعیت و توسعه، نیازهای انسان به منابع آبی بیشتر شده است. به طوری که سهم طبیعت را هم برای خود مصادره کرده است که درنهایت آثار سوء این تمامیتخواهی دامنگیر انسان خواهد شد. در سالهای اخیر علیرغم خشکسالیهای متمادی، فشار بر سفرههای آب زیرزمینی کمنشده است. در دشتهای ممنوعه بحرانی که عموما با پدیده بیبازگشت فرونشست مواجه هستند، تنها حفر چاه جدید برای مصارف کشاورزی و صنعت ممنوع میشود. درحالیکه آمار دقیقی از برداشت آب زیرزمینی از طریق چاههای مجاز و غیرمجاز برای سایر مصارف وجود ندارد، هرساله شاهد این راهکار نادرست هستیم که به بهانه خشکسالی و کمبود آب شرب، چاههای جدید برای مصارف شرب حفر میشود یا چاههای باکیفیت مناسب برای مصرف آشامیدن و بهداشت در نظر گرفته میشود. بنابراین درحالیکه ما هیچ اقدام کاهندهای برای مصارف در نظر نگرفتهایم به روند نادرست قبلی ادامه میدهیم. در سالهایی که بارش کم باشد، وضعیت رودخانههای خشک و سدهای خالی به همهجامعه این هشدار را میدهد که آبی وجود ندارد اما چون آبهای زیرزمینی نادیدنی هستند و برداشت از آنها هم قابل کنترل نیست، توجهی به آنها نمیشود. لازم است یک جایی بایستیم و به این برداشتها خاتمه بدهیم. در شرایطی که کل کشور با مسئله کمآبی دستبهگریبان است، انتقال آب از مناطق دیگر به مراکز جمعیتی راهکار مناسبی نیست. شیرینسازی و انتقال از دریا هم بسیار هزینه بر است. بنابراین افزایش بهرهوری و استفاده از سیستمهای تصفیه پساب نقشه مهمی دارد. نکته مهم این است که ما نمیتوانیم بر طبیعت غلبه کنیم و تحت عناوینی نظیر ناترازی بخواهیم آب را به مناطق هدف انتقال دهیم، بلکه بایستی توزیع جمعیت و توسعه را برپایه بضاعت طبیعت و اقلیم تنظیم کنیم. مقابله با طبیعت شاید به لحاظ مهندسی امکانپذیر باشد اما از نظر اقتصادی با شرایط حال حاضر کشور همخوانی ندارد. امروزه در سایر کشورها هم راهکارهای طبیعت-محور برای کاهش هزینهها و آثار سوء محیطزیستی موردتوجه قرارگرفته است.
برخی از کارشناسان میگویند، نظام حکمرانی آب ما نباید به گونهای باشد که با کمترین کاهش بارندگی، اینقدر آسیبپذیر و شکننده شود، در دنیا مصرف آب از ذخایر تجدیدپذیر معمولا تا ۴۰ درصد توصیه میشود اما به ۹۳ درصد رسیدهایم، این یعنی ناپایداری و آسیبپذیری شدید. کشورهایی که مصرفشان را در حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد نگه داشتهاند، در برابر کمآبی مقاوم ترند، ما با کوچکترین کاهش بارندگی دچار مشکلات جدی میشویم، تحلیل شما دراینباره چیست؟
موضوع تابآوری شهرها و مناطق مسکونی در قبال بحرانها از سال ۲۰۱۵ در سطح جهانی موردتوجه قرار گرفت به طوری که آرمان یازدهم از اهداف توسعه پایدار با عنوان شهرها و جوامع پایدار و تابآور مطرحشده است. پایداری در تعریف اجمالی و مختصر به معنی استفاده از منابع به گونهای است که برای نسلهای آتی هم باقی بماند و تابآوری به معنی دوام آوردن و ادامه دادن در شرایط سخت و تنشهای بیرونی است. بسیاری از کشورها باتوجهبه تغییرات آبوهوایی و محدود شدن منابع، برنامههایی را برای تابآوری شهرها اتخاذ کرده و به مرحله اجرا رساندند. در ایران هم برنامههایی نظیر تعادل بخشی و سازگاری با کمآبی در دستورکار قرار گرفت اما چندان موفق نبود. متأسفانه هدفگذاری مبتنی بر سازگاری با کمآبی، بهبود و احیا ذخایر آب زیرزمینی نبود، بلکه بازتخصیص و تأمين آب مورد نیاز صنعت، هدف نانوشته این برنامه در نظر گرفته شده بود. همینطور آبخیزداری، سدهای زیرزمینی، ارتقا سیستمهای آبیاری و روشهای گلخانهای همه برای توسعه کشاورزی ایجاد شد که کمکی به احیا منابع آبی نداشت. کشورهایی نظیر نیجریه (برای مقابله با سیل)، چین (ایجاد شهر اسفنجی برای جذب باران) و هند (افزایش تابآوری کشاورزی در خشکسالی) کمکهایی از بانک جهانی دریافت کردهاند. متأسفانه ایران به دلیل شرایط سیاسی نتوانسته از حمایتهای مالی بینالمللی استفاده کند.
نوشته سال پر چالش آبـــی! اولین بار در روزنامه رسالت. پدیدار شد.
source