اگر از من بپرسید سختترین کار چیست، بدون هیچ تردیدی میگویم: توصیف بازی Split Fiction! چرایی این جمله را فقط کسانی میتوانند درک کنند که این بازی را تجربه کردهاند.
این بازی از همان لحظات ابتدایی، تفاوتهایش را به صورت چشمگیری برای شما آشکار میکند و مدام سعی در این دارد که غافلگیرتان کند. اما تمامی این تفاوتها در پی یک هدف ایجاد شده است، و آن هدف چیزی نیست جز، مادامی که شما غرق در دنیای زیبا و خیالی Split Fiction هستید، یک جمله به شما یادآوری شود:
تا میتوانید از بازی کردن لذت ببرید.
در ادامه، قصد داریم تا در دنیای این بازی غرق بشیم و با نگاهی دقیقتر به نقد و بررسی بازی Split Fiction بپردازیم، پس با ما در بخش نقد و بررسی بازی سایت دنیای بازی همراه باشید.
نقد و بررسی بازی split fiction | مقدمه

بازی Split Fiction توسط استودیوی سرشناس Hazelight (هیزلایت) ساخته شده است؛ استودیویی که در سال ۲۰۱۴ توسط کارگردان بازیهای معروفی مثل A Way Out و It Takes Two و همچنین خود عنوان Split Fiction، یعنی جوزف فارس(Josef Fares)، در شهر استکهلم کشور سوئد تاسیس شد.
استودیو Hazelight در طول این سالها نشان داده که نمیتوان از آنها انتظار ساخت عنوان ضعیفی داشت. زیرا که آنها بهخوبی میدانند چه هدفی را در این حرفه باید دنبال کنند و چطور باید تجربهای خاص و متفاوت خلق کنند.
راستش را بخواهید، ما دیگر به پیشرفتهای چشمگیر و آثار بهیادماندنی این استودیو عادت کردهایم و بعد از تجربه هر عنوان میگوییم که دیگر نمیتوان بهتر از این شد. اما با این حال، هربار که بازی جدیدی میسازند، باز هم طوری ما را شگفتزده میکنند که فقط یک جمله میتوانیم بگوییم: «واقعاً چطور ممکنه؟!»
خب، بیاین که بیشتر از این وقت تلف نکنیم و بریم سر اصل مطلب و ببینیم که اقای جوزف فارس این بار برامون چه آشی پخته! آیا این بازیهم مثل بقیه بازیهای این استودیو شایسته این همه تحسین هست؟
نقد و بررسی بازی split fiction | پرداخت داستانی

داستان کلی؛ دنیایی میان خیال و واقعیت
داستان بازی حول محور ۲ نویسنده با نامهای میو(mio) و زوئی(zoe) روایت میشود. این دو نویسنده قصد دارند تا کتابهایشان را به چاپ برسانند و به همین منظور آنها پا به ساختمان نشریهای با نام Rader میگذارند، غافل از این که حتی بدونن چه اتفاقهای عجیبی در انتظار آنها است.
نشریه Rader بهتازگی توانست یک وسیله شبیهسازی را اختراع کند، که با کمک آن دستگاه، نویسندهها بتوانند داستانهایشان را شبیهساز کنند و خودشان بتوانند به تجربه دنیایی که خلق کردهاند، بپردازند. اما در پشت پرده هدف دیگری در حال دنبال شدن است، کارکنان نشریه Rade قصد دارند تا با استفاده از این دستگاه فوق پیشرفته ایدههای داستانی نویسندهها را بدزدند و از آنها در جهت نفع خود، بهره ببرند.
اما طولی نمیکشد تا بر اثر اتفاقاتی دنیاهای میو و زوئی باهم ترکیب میشود، حالا میو و زوئی درحال تلاش برای بیرون آمدن از این دستگاه هستند تا با یکدیگر نقشه شوم این نشریه را خراب کنند. اما مسیر بسیار سخت و چالشبرانگیزی انتظار آنها را میکشد. میو یک نویسنده در ژانرهای علمی_تخیلی است و زوئی یک نویسنده در ژانر فانتزی، همانطور که از ژانرشانهم مشخص است علایق و ویژگیهای رفتاری بسیار متفاوتی نسبت به هم دارند، ایندهای مرگبار در کنار گذشتهای ترسناک.

از It Takes Two تا اینجا؛ داستانی جدید با نگاهی متفاوت
اگر بازی پیشین این استودیو یعنی it takes two را تجربه کرده باشید، احتمالا هنگام تجربه این اثر متوجه میشوید که اینبار با بازی بسیار جدیتری طرف هستید. برخلاف فضای طنز و پر از شوخی که بازی قبلی ایجاد کرده بود، اما این دفعه فضای بازی حال و هوای جدیتری را به خود گرفته است. این به آن معنا نیست که بازی Split Fiction به یک اثر کاملا خشک و جدی تبدیل شده؛ این بازی همچنان با شوخیهای زیرپوستی و ریزبینانهاش توانست تا بازی را از یکنواختی دربیاورد و چهبسا بسیار لحظات جالب و خندهداری را ایجاد کند.
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی این اثر با بازیهای پیشین Hazelight، تمرکز بیشتر آنها روی گیمپلی است تا داستانپردازی عمیقتر و ما عملا به جای اینکه در این بازی بیشتر شاهد داستان باشیم شاهد گیمپلیهای خلاقانهتر هستیم، برخلاف It Takes Two که روایت پررنگتری داشت و تلاش میکرد مخاطب را عمیقاً درگیر قصه کند، Split Fiction بیشتر وقتش را صرف خلق مراحل خلاقانه و مکانیکهای نوآورانه میکند. البته این تغییر تاکتیک به معنای ضعف در داستانسرایی نیست؛ چراکه روایت همچنان جذاب است و ساختار کلی داستان انسجام خودش را به خوبی حفظ کرده.
در بازی Split Fiction شخصیتهای فرعی تاثیرگذاری در طول داستان وجود ندارد، غیر از شخصیت منفی اصلی که حتی آن هم میتوان گفت زیاد شخصتپردازی عمیقی از آن به چشم نمیآید، دیگر شخصیتهای فرعی که در بازی حضور دارند، پرداخت عمیقی به آنها نشده است که بتوان آنها را بهیادماندنی یا بسیار مهم دانست و در نهایت طولی نمیکشد که به دست فراموشی سپرده شوند.
بازی ترجیح داده تا تمام تمرکز خود را روی رابطهی متضاد اما درهمتنیدهی میو و زویی بگذارد؛ تصمیمی هوشمندانه که به خوبی هم اجرا شده است. ارتباط میان این دو شخصیت، با وجود تفاوتهای شدید در دیدگاه و سبک نوشتاریشان، بهقدری خوب پرداخته شده که بهتنهایی بار احساسی و روایی بازی را به دوش میکشد.
نقد و بررسی بازی split fiction | گیمپلی

اگر بخواهم در یک جمله و به صورت خلاصه گیمپلی بازی اسپلیت فیکشن را توصیف کنم، باید بگویم که این بازی یک نسخه پختهتر و بهبود یافتهتر از عنوان قبلی این استودیو یعنی It takes two هست. گیمپلی Split Fiction شاید در بیشتر لحظاتش یادآور It Takes Two باشه اما به من اعتماد کنید، چرا که چپتر پایانی بازی آنقدر هیجانانگیزه که انگار کل بازی فقط مقدمهای بوده برای رسیدن به همین لحظه!
بهدلیل طولانی بودن چپترها، توسعهدهندگان تصمیم گرفتهاند با گنجاندن مراحل فرعی یا همان ساید کوئستها، از یکنواختی و خستگی بازیکن جلوگیری کنند. این ماموریتهای جانبی، هرچند سادهاند، اما با خلاقیت خاصی طراحی شدهاند که هم به دنیاسازی کمک میکند و هم ریتم بازی را حفظ. نکته جالب اینجاست که وجود این مراحل باعث میشود احساس کنید در دنیایی زنده، پویا و قابل لمس قدم میزنید. همچنین حضور این سایدکوئستها باعث میشود درحالی که مشغول تجربهی یک دنیا هستید، همیشه یاد و نشانی از دنیای دیگر نیز در ذهنتان باقی بماند؛ همین موضوع، انسجام روایی بین دو خط داستانی را تقویت میکند و اجازه نمیدهد هیچکدام به حاشیه برود.
اما بیاغراق اگر بخواهم نقطه اوج بازی را نام ببرم، بدون تردید باید از چپتر پایانی یاد کنم؛ جایی که Split Fiction ناگهان تمام کارتهای برندهاش را رو میکند. تمام خلاقیتهایی که شاید انتظارشان را در طول بازی میکشیدید، یکجا در این چپتر به نمایش درمیآیند. گویی بازی از همان ابتدا برای رسیدن به این نقطه طراحی شده بوده است. این چپتر بهقدری هیجانانگیز، غافلگیرکننده و از نظر طراحی بینقص ظاهر شده که بهتنهایی میتواند ارزش تجربهی کل بازی را تضمین کند.
نقد و بررسی بازی split fiction | نقد فنی (گرافیک، طراحی هنری، موسیقی، عملکرد فنی)
بازی اسپلیت فیکشن از نظر فنی در جایگاه بسیار قابل قبولی قرار میگیرد. بازی با استفاده از موتور گرافیکی Unreal Engine 5(آنریل انجین ۵) باعث شده تا تجربهای بسیار چشمنوازی را از نظر بصری برای مخاطب ایجاد کند. طراحی بسیار زیبای مناطق مختلف بازی، از جنگلهای فانتزی گرفته تا شهرهای مدرن و سایبرپانکی که هرکدام جزئیات خیرهکنندهای مخصوص به خود را دارند، باعث شده همگی آنها دست به دست هم بدهند تا تنوع بالایی را در فضاسازی بازی ایجاد کنند.
یکی دیگر از نقاط قوت بازی، هماهنگی بسیار دقیق و درست موسیقی با حالوهوای محیطهاست. تیم موسیقی برای هرکدام از فضاهای متفاوت بازی، قطعاتی منحصربهفرد طراحی کردهاند که بهخوبی مرز میان محیطهای علمی_تخیلی و فانتزی را مشخص میکند. در واقع موسیقی نهتنها نقش در فضاسازی بازی دارد، بلکه بهعنوان مکملی برای روایت داستان نیز قدم برمیدارد. از سوی دیگر، صداگذاری بازی نیز از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است و در طول تجربه، با هیچگونه مشکل فنی یا اختلالی در زمینه صدا مواجه نخواهید شد.
بازی از نظر عملکرد فنی، روی پلتفرمهای مختلف بهخوبی اجرا میشود. باگ و افت فریمهای قابل توجه و اذیت کنندهای در طول بازی به چشم نمیخورد، همچنین منوها و رابط کاربری بازی به خصوص در بخش اتصال به سرور بازی بسیار خوب طراحی و اجرا شده است.
نقد و بررسی بازی split fiction | نتیجهگیری

در نهایت و همانطور که از استودیوی Hazelight انتظار میرفت، بازی جدید این استودیو یعنی Split Fiction بار دیگر موفق شده تا استانداردهای بازیهای کوآپ را یک پله بالاتر ببرد. اگر بهدنبال تجربهای هستید که فقط و فقط هدفش لذت بردن از بازی کردن باشد، بدون شک Split Fiction انتخاب قطعی من برای شماست.
در دورانی که بسیاری از استودیوهای بازیسازی تمام تمرکز خود را صرفا روی کسب درآمد گذاشتهاند، Hazelight همچنان به روح بازیسازی وفادار مانده و عنوانی یا به طور درستتر عناوینی را خلق کرده که از طراحی مراحل خلاقانهشان گرفته تا شخصیتپردازیهای دقیق، فضاسازیهای چشمگیر و گیمپلیهای مهیج آنها، یا به طور خلاصهتر در هر پیکسلش فریاد میزند: «بیا و از بازی کردن لذت ببر!»
و این روحیه فقط به خود بازی محدود نمیشود. سازندگان با قابلیت جذابی بهنام Friend’s Pass(فرندزپس) کاری کردهاند که حتی فقط یکی از بازیکنان کافیست بازی را خریده باشد تا بتواند همراه دوستش به تجربهی کامل آن بپردازد (قابلیتی که پیشتر در بازی It takes two نیز دیده بودیم). حتی اگر هیچکدام هم بازی را نخریده باشند، میتوانند چپتر اول را بهصورت رایگان با هم تجربه کنند. این یعنی Hazelight نهتنها به لذت بازی فکر کرده، بلکه برای دسترسی بیشتر بازیکنان به این لذت هم تدابیر هوشمندانهای اندیشیده است.
دیگر چی از این بهتر؟ پس بهتره به حرفشون گوش بدیم و از بازی کردن لذت ببریم.
این بود از نقد و بررسی بازی Split Fiction در وبسایت دنیایبازی، نظر شما همراهان همیشگی دنیایبازی درباره این بازی چیست؟
source