غرور حسنت اجازت مگر نداد‌ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.

تفسیر عرفانی:‌

۱- واقعا خیلی شیفته و شیدای این اندیشه و فکر شده ای، به طوریکه قرار و آرام نداری و در همه احوال به یاد و اندیشه او هستی، ولی بدان که این نیت اولا با توکل به خدا و ثانیا با حوصله و شکیبایی حتما عملی است و جای هیچ گونه نگرانی نمی‌باشد، فقط شما قدری عجله دارید.

۲- شما با تمام حواس متوجه این موضوع و او هستید و همه چیز را فراموش کرده ای، تمام فکر و اندیشه ات در تسخیر و بدست آوردنش می‌باشد. اما توجه داشته باش که همه با مال و ثروت نرم نمی‌شوند و شما بیش از اندازه از مردم انتظار دارید. لطفا قدری توقع خود را پایین بیاور و سعی کن در کسب تحصیل و علم و دانش روز گام برداری که موفق می‌شوی.

تعبیر غزل:

کسی (کاری) فکر تو را کاملا به خود مشغول کرده است و تو از بی اعتنایی این شخص به شدت غمگین هستی. اگر می‌خواهی به مقصود برسی غرور و خودبینی را کنار بگذار و به یاد داشته باش با اخلاق نیکو و مهربانی با مردم می‌توانی جای خود را در دل آن‌ها باز کنی و به موفقیت برسی. به دوستان خود بیشتر رسیدگی کن. کاری که قصد انجام آن را داری هیچ ایرادی ندارد فقط برای رسیدن به مقصود باید تلاش بسیار کنی.

source

توسط funkhabari.ir