متن و پیام تسلیت شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم حسنی علیه السلام با عکس استوری و عکس نوشته را در این صفحه ببینید.
حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .
حضرت شاه عبدالعظیم در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه 173 هجری قمری پس از مدّت 79 سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر ، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود.
شعر شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم حسنی
مسافران دعا رهسپار جاده شدند
ز جام عشق چشیدند و بی اراده شدند
رسید مژده ی اُدْعُونی اَستَجِب از عرش
سؤال ها همه آن شب جواب داده شدند
شبی غریب در آغوش آسمان، آری
به ناگهان صفی از یاکریم زاده شدند
به دست عابر هر کوچه صد معما بود
به یک اشاره ی چشمی، تمام ساده شدند
رسیده بود قطار دعا به مقصد عشق
مسافران همه از ابرها پیاده شدند
بهار از سفر آمد، خدا تبسم کرد
شبی که همسفران رهسپار جاده شدند
……
غوغای زمین وآسمان است عبدالعظیم حسنی
رخشنده چو خورشید جهان است عبدالعظیم حسنی
مصباح هدایت بود از نور جلی
نوری که همیشه جاودان است عبدالعظیم حسنی
امروز روز شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم حسنی میباشد که هر دو این بزرگواران در یک روز به شهادت رسیده اند.
حضرت عبدالعظیم نوه بزرگ امام حسن مجتبی (ع) دومین امام شیعیان بود. او از علوم دینی و قرآن کریم آگاهی کامل داشت. وی از متکلمان برجسته شیعه و راوی احادیث ائمه معصومین (ع) به شمار می رود.
ائمه معصومین(ع) تکمیل کننده و قدردان شخصیت علمی و امانت دار حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بوده اند.
امام دهم حضرت امام هادی (علیه السلام) گاه کسانی را که سؤال و مشکلی داشتند به حضرت عبدالعظیم (ع) ارجاع می دادند که از سوی آن حضرت به عنوان دوست و مرید واقعی شناخته و معرفی می شد.
در آثار علمي علماي برجسته شيعه (متكلمان و محدثان) تكميلها و تحسينهاي فراواني درباره او آمده است. او را عابد فداکار، شخصیتی عارف، وارسته و مورد اعتماد و دارای عقاید روشن و دلی روشن و از بزرگ ترین محدثان تاریخ شیعه خطاب کردند.
حضرت حمزه نیز از بزرگان اسلام و یاران مهم پیامبر بوده است کخه به صورت ناجوانمردانه به شهادت رسیده است.
متن تسلیت شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم حسنی
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
…..
دل مدهوش تو سیه پوش تو
یا سید الکریم یا عبدالعظیم
ملک از قدر تو مبهوت و حیران از حرم تو ای قبله ی تهران
دل مبتلا رود کربلا روزی جمع ما نما یا زهرا(سلام الله علیها)
یا سید الکریم یا عبدالعظیم…
به والله عاقبت به خیری بی راه اهل بیت نمی شه
به عشق کربلای ارباب می ریم به شهر ری همیشه
مسلمیّه وعده ی ما سینه زنها،گریه کن ها
بگیریم از دست ارباب برات حرم کربلا…
یا سید الشهدا…
……..
متن ادبی تسلیت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی
شهر ری با ناله ی عُشّاق مولا آشناست
جای جایش مرکز دارالشّفای اولیاست
در حریم قدسی عبدالکریمم این دلم
زائر ذرّیه ی پاک امام مجتبی ست
هر شب جمعه میان مرقد عبدالعظیم
این دل من میهمان روضه ی خون خداست
زائر قبر تو آقا نینوایی می شود
خادم کوی تو مولا، خادم کربُبلاست
……..
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
خیلی گران تمام شده ، مُلک خون بهاست
هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست
پشت قباله و سندش یک سر جداست
زان روز که معامله شد سرزمین ما
ری نیست نام آن و شده وادی البکاء
ازآن به بعد فاطمه (س) زین خاک رو گرفت
این سرزمین به گریه عشاق خو گرفت
آنقدر گریه شد که کمی شستشو گرفت
از خانه امام حسن (ع) آبرو گرفت
اوضاع را امام حسن (ع) رو به راه کرد
زهرا (س) دوباره جانب ایران نگاه کرد
عبدالعظیم آمد و عبد خداشدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد
هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار
از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ
وز تیغ تو در سینه، نفسها شرر نار
در بدر مه روی تو چون بدر درخشید
در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار
رویید ز لبهای محمّد گل لبخند
در رزم چو کردی به عدو حمله علیوار
با دست غضب فرق ابوجهل شکستی
تا کس نرساند به محمّد دگر آزار
هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست
دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار
در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت
چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار
هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر
هم خواند تو را همقدم جعفر طیّار
ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی
تا یار علی بودی چون مالک و عمار
ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی
یار علی و فاطمه بین در و دیوار…
وقتی به تنت رفت فرو نیزۀ وحشی
در جنگ اُحُد رنگ پرید از رخ انصار
تو نقش زمینگشتی یا چرخ زمین خورد؟
تو خفته به خون یا فلک افتاد ز رفتار…
یر آمدم…دیر آمدم… در داشت می سوخت
هیئت، میان “وای مادر” داشت می سوخت
دیوار دم می داد و در بر سینه می زد
محراب می نالید و منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش سرایت داشت؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد عبدالعظیم حسنی افتادم آن شب یار می خواست
source