پلیدترین چهره‌های تاریخ سینما

یک شخصیت شرور درست و حسابی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های هر داستانی است و خوشبختانه برخی از بهترین آدم‌های بد تمام دوران را روی پرده سینما دیدیم. از ساحره شرور غرب (Wicked Witch of the West) و نورمن بیتس گرفته تا دارت ویدر و فردی کروگر، سینما در طول سال‌ها شاهد حضور تعداد زیادی از دشمنان قدرتمند بوده است. مطمئناً از زمانی که هنر هفتم به وجود آمده، بسیاری از آنتاگونیست‌های باشکوه وجود داشته‌اند و هر دهه، شرورهای برجسته خود را داشته است. با این حال، از میان بسیاری از آدم‌های بد چشمگیر که پرده نقره‌ای را مملو از وحشت کردند، برخی از بزرگترین و نمادین‌ترین شرورهای سینمایی از دهه ۱۹۹۰ میلادی آمده‌اند.

چندین شرور حیله‌گر و پست در طول دهه ۹۰ میلادی به دنبا معرفی شدند و بسیاری از آن‌ها سرتر از نسخه‌های مدرن‌شان هستند. خیلی از آثار معاصر تلاش بردای خلق دوباره چنین شرورهای کاریزماتیک و یه‌یادماندی کرده‌اند و همه آن‌ها شکست خورده‌اند، چه در بازسازی‌ها و چه در فیلم‌هایی که صرفاً سعی در بازآفرینی جادوی آن زمان داشتند. رسانه گاردین یک بار دهه ۱۹۹۰ را «دهه افسانه‌ای هالیوود» توصیف کرد، با فیلم‌هایی که «هوشمندانه، خودآگاه و پیشگام» بودند. این کلمات در مورد اکثر شخصیت‌های این فهرست صدق می‌کند. شرورهای دهه ۹۰ میلادی باعث می‌شوند که آدم‌های بد امروزی شبیه بازی بچه‌ها به نظر برسند. با ویجیاتو برای مرور بهترین شرورهای دهه ۹۰ میلادی همراه باشید.

ایموهتپ  از فیلم The Mummy

تا به حال مومیایی‌ها زیادی در فیلم‌ها دیدیم. یک نمونه اولیه مشهور، فیلم The Mummy محصول سال ۱۹۳۲ با بازی بوریس کارلوف است. آن فیلم و بسیاری از فیلم‌های پس از آن برای زمان خود خیلی هم خوب عمل کردند، اما آن‌قدر ها هم ترسناک نبودند. مومیایی‌ها معمولاً به عنوان نیروهای تهدیدآمیز، غیرقابل توقف و سنگین به تصویر کشیده می‌شدند، اما هیچ‌کدام به اندازه شخصیتی که آرنولد وسلو در فیلم The Mummy محصول سال ۱۹۹۹ بازی کرد، خطرناک نبودند. شرور اصلی فیلم، ایموهتپ است و نفرین او نیز قدرت اوست، زیرا او را به یک هیولای جاودانه و جادویی تبدیل می‌کند.

ایموهتپ از طریق زمزمه‌هایی از کتاب مردگان دوباره زنده می‌شود و مردانی را که به دخمه او هتک حرمت کرده‌اند، سلاخی می‌کند و در این فرآیند، شکل انسانی خود را به دست می‌آورد. به این ترتیب، این هیولا کمتر شبیه یک مومیایی پیچیده در پارچه کتانی و بیشتر شبیه یک مرد به نظر می‌رسد، اگرچه او قادر به ایجاد نفرین‌ها و جادوهایی با ابعاد کتاب مقدس است. این فیلم یک برداشت اکشن-کمدی از ژانر وحشت معمولی است، اما این باعث نمی‌شود که ایموهتپ کمتر ترسناک باشد.

یک مقایسه مدرن می‌تواند پرنسس احمنت (سوفیا بوتلا) از فیلم The Mummy محصول ۲۰۱۷ با بازی تام کروز باشد که یک شکست تجاری بود. بله، احمنت یک نیروی قدرتمند و تقریباً غیرقابل توقف است. با این حال، با وجود اینکه لحن فیلم تاریک‌تر است، شرور آن کمتر از نسخه قبلی خود تهدیدآمیز است. در واقع احمنت یک کپی کربنی از ایموهتپ است و چیز زیادی به داستان اضافه نمی‌کند تا او را متمایز کند.

آرون استامپلز از فیلم Primal Fear

اولین هنرنمایی ادوارد نورتون در فیلم Primal Fear بود و او تمام تلاش خود را به کار گرفت و نامزدی جایزه اسکار را برای تلاشش به دست آورد. نورتون نقش آرون استامپلر، یک پسر محرابی ۱۹ ساله را بازی می‌کند که به قتل وحشیانه اسقف اعظم ریچارد راشمن (استنلی اندرسون) متهم شده است. مارتین ویل (ریچارد گر) از او دفاع می‌کند و این پرونده را به صورت رایگان بر عهده می‌گیرد. آرون یک جوان مطیع و زبان‌گیر است که نمی‌تواند به یک مگس هم آسیب برساند و ادعا می‌کند که بی‌گناه است.

او همچنین دچار دوره‌های فراموشی می‌شود و بعداً مشخص می‌شود که این به دلیل اختلال تجزیه هویت است. شخصیت دیگری به نام روی، نقطه مقابل خشونت‌آمیز آرون است و اعتراف می‌کند که اسقف اعظم را به قتل رسانده است، کسی که او و دیگرانی که تحت مراقبتش بودند را مورد آزار قرار داده بود. پرونده از آن‌جا منحرف می‌شود، زیرا قاضی هیئت منصفه را حذف می‌کند تا بتواند او را به دلیل جنون بی‌گناه اعلام کند. پس از اعلام بی‌گناهی، روی حقیقت را فاش می‌کند: آرونی وجود ندارد و او از ابتدا همه را بازی داده است.

بازی کردن فردی چند شخصیتی به شیوه‌ای که نورتون در این فیلم آن را به کمال رساند، استعداد زیادی می‌طلبد. این قصه، مورد نادری است که در آن آدم بد برنده می‌شود، درست مانند کیزر سوزه (کوین اسپیسی) در فیلم The Usual Suspects.یک مقایسه مدرن‌تر می‌تواند الایجا پرایس با بازی ساموئل ال. جکسون در فیلم Glass محصول ۲۰۱۹ باشد. آن هم قطعاً یک هنرنمایی درخشان بود، اما شرارت و خشونت خالص آرون استامپلر بسیار فراتر از آقای گلس است.

رئیس زندان ساموئل نورتون از فیلم  The Shawshank Redemption

ساموئل نورتون (باب گانتون) رئیس زندان شاوشنک است، جایی که اندی دوفریس (تیم رابینز) در فیلم به آنجا فرستاده می‌شود. عمده دلیل شرارت او برای است که در موقعیت بالاتر از دیگران قرار دارد و از این قدرت سوء استفاده می‌کند. رئیس زندان از اندی برای پنهان کردن پول‌ها استفاده می‌کند و در حالی که اجازه ضرب و شتم و قتل زندانیان را می‌دهد، خود را ثروتمندتر می‌کند.

وقتی شواهدی به دست می‌آید که می‌تواند منجر به آزادی اندی شود، رئیس زندان او را به سلول انفرادی می‌اندازد. این امر در نهایت منجر به فرار او از زندان می‌شود و رئیس زندان را در مخمصه قرار می‌دهد. اندی تمام شواهد مربوط به تخلفات رئیس زندان را به مطبوعات می‌برد و او را به عنوان یک مرد شرور که از دیگران در موقعیت ضعیف‌تر سوء استفاده کرده، افشا می‌کند. رئیس زندان تصمیم می‌گیرد که پس از تمام کارهایی که انجام داده، مرده بودن بهتر از زندانی بودن است، بنابراین خودکشی می‌کند. اندی در پایان با به دست آوردن آزادی و پیوستن دوباره به دوستش برنده می‌شود، در حالی که رئیس زندان شرور می‌میرد.

نمونه‌های عالی زیادی از شرورهای سینمایی وجود دارد که از افراد تحت مراقبت خود سوء استفاده می‌کنند، از جمله دلورس آمبریج (ایملدا استانتون) از فیلم‌های هری پاتر. با این حال، وقتی صحبت از مقامات فاسد زندان می‌شود، هیچ مقایسه مدرنی نزدیک به نورتون وجود ندارد، رئیس دولین (معروف به ناظر) با بازی مایکل روکر در فیلم Corrective Measures محصول ۲۰۲۲ یکی از بسیاری از تقلیدهای کم‌رنگ است.

نورمن استنسفیلد از فیلم  Léon: The Professional

فیلم Léon: The Professional با حمله به یک خانواده کامل آغاز و در نتیجه ان ماتیلدا لاندو (ناتالی پورتمن) یتیم می‌شود. او توسط لئون (ژان رنو)، یک آدمکش که او را تحت حمایت خود می‌گیرد، نجات می‌یابد. او ماتیلدا را آموزش می‌دهد، اگرچه اجازه نمی‌دهد کسی را بکشد. آن‌ها پیوندی برقرار می‌کنند، پیوندی که برای لئون کمی بیش از حد نزدیک است، زیرا او ماتیلدا را مانند یک دختر می‌بیند. مردی که خانواده او را کشت، نورمن استنسفیلد (گری اولدمن)، یک مأمور فاسد اداره مبارزه با مواد مخدر است.

استنسفیلد یک هیولا است که به جای انجام وظیفه‌اش، مواد مخدر می‌دزدد و می‌فروشد، که او را کاملاً فاسد و بدون شک شرور می‌کند. او با بی‌تفاوتی آدم می‌کشد و همه اطرافیانش، از جمله زیردستانش را به وحشت می‌اندازد. ماتیلدا جرأت می‌کند تا او را از بین ببرد اما در این بین اسیر می‌شود. این اتفاق منجر به یک درگیری می‌شود که در آن لئون یک ارتش کوچک را سلاخی می‌کند و در نهایت با جلیقه‌ای پر از نارنجک، آدم بد را می‌کشد.

از آنجایی که استنسفیلد در اداره اجرای قانون است، به انواع بودجه و سلاح، نیروهای ویژه و دیگر واحدهای پلیس دسترسی دارد. او یک شرور واقعی است و این روزها آنتاگونیست‌های قابل مقایسه زیادی در مقابل وجود ندارند. جیمز مک‌گراث با بازی اریک دین در فیلم Bad Boys: Ride or Die محصول ۲۰۲۴ مطمئناً شاهت‌هایی با او دارد، زیرایک مأمور فاسد DEA است و رئیس سندی برن با بازی دان جانسون در فیلم Rebel Ridge که آن هم در سال ۲۰۲۴ منتشر شد، نمونه دیگری از یک پلیس کلاهبردار است که تمام تلاش خود را می‌کند تا در اوج بماند. با این حال، هیچ‌کدام به استنسفیلد نزدیک نمی‌شوند و این گواهی بر بازی قدرتمند اولدمن است.

آنی ویلکس از فیلم  Misery

آنی ویلکس (کتی بیتس) از فیلم Misery یکی از ترسناک‌ترین شرورهای سینمایی تمام دوران است. شانس در خانه آنی را می‌زند وقتی نویسنده محبوب، پل شلدون (جیمز کان) در مراقبت او قرار می‌گیرد و او از اینکه مرد مسئول رمان‌های عاشقانه ویکتوریایی مورد علاقه‌اش در خانه‌اش بستری شده است، نهایت استفاده را می‌برد. می‌توان به او نام یک هوادار را داد، اما کلمه‌ای که از آن مشتق شده مناسب‌تر است: متعصب.

در ابتدا، او فردی شیرین و بی‌تکلف است که عشق خود را به آثار پل ابراز می‌کند، اما ظرافت‌های رفتارش به چیزی شوم اشاره دارد. او از پل چیزهای بیشتری می‌خواهد، از جمله بازنویسی کامل رمانی که به تازگی به پایان رسانده است. برای رسیدن به خواسته‌اش، او را زندانی می‌کند و حتی در یک صحنه به یاد ماندنی، به طرز خشونت‌آمیزی با پتک پاهایش را می‌شکند. آنی تا زمانی که پل آرزوهای ادبی او را برآورده نکند، از هیچ چیز دریغ نمی‌کند حتی او را بکشد یا ناقص کند.

در دنیای امروز، طرفداران آنلاین می‌توانند کاملاً بی‌رحم باشند، اما به ندرت یک هنرمند را اسیر و برای همیشه ناتوان می‌کنند. آنی بدترین نوع این ستایش را نشان می‌دهد و تعداد کمی از شرورها در سینمای مدرن به رویکرد پست و غیرانسانی او نزدیک می‌شوند. بازی بیتس برای او جایزه اسکار را به ارمغان آورد. آنی امروز به همان اندازه ترسناک است که در دهه ۹۰ میلادی بود.

جان دو از فیلم  Seven

فیلم Seven ساخته دیوید فینچر، بینندگان را به دنیای پیچیده یک قاتل زنجیره‌ای به نام جان دو (کوین اسپیسی) می‌برد. فیلم با کارآگاهان ویلیام سامرست (مورگان فریمن) و دیوید میلز (برد پیت) آغاز می‌شود که پرونده یک قتل آیینی را بر عهده می‌گیرند که مطابق با گناه کبیره شکم‌پرستی است. قتل‌ها ادامه می‌یابد و هر یک از هفت گناه کبیره را نشان می‌دهد.

قتل‌های بعدی مطابق با طمع، تنبلی، شهوت و غرور پیش می‌رود تا اینکه جان خود را تسلیم می‌کند. هدف او این است که میلز را مجبور کند تا او را در انتقام قتل حسادت‌آمیزش بکشد، قتلی که همسر میلز، تریسی (گوینث پالترو)، قربانی آن بود. مرگ تریسی میلز را وادار می‌کند تا جان را در آخرین گناه خود، خشم، بکشد. به این ترتیب، جان با وجود کشته شدن، آرزوی خود را برآورده می‌کند و میلز به دلیل کشتن یک مرد غیرمسلح و بسته شده به زندان منتقل می‌شود. جان یک شرور موذی است، کسی که مصمم است رویایی را محقق کند، حتی اگر شامل کشتار بی‌رحمانه چندین نفر بر اساس تفسیری عجیب از کتاب مقدس باشد.

تلاش‌های اخیر مانند فیلم Boneyard محصول ۲۰۲۴ سعی کرده‌اند از این الگو تقلید کنند، با قاتلی که فکر می‌کند دارد جهان را به جای بهتری تبدیل می‌کند و همه افرادی را که او را وادار به گناه می‌کنند از بین می‌برد. دیگر فیلم‌های مدرن سعی کرده‌اند با افزودن یک پیچیدگی، جان تازه‌ای به زیرسبک قاتل زنجیره‌ای ببخشند. فیلم Trap محصول ۲۰۲۴ به کارگردانی ام. نایت شیامالان، به جای این که روی کسانی که او را تعقیب می‌کنند تمرکز کند، روی شرور داستان با بازی جاش هارتنت تمرکز دارد. با این حال، هیچ‌کدام نمی‌توانند با جان دو رقابت کنند.

کلانتر لیتل بیل داگت از فیلم  Unforgiven

در فیلم Unforgiven ساخته کلینت ایستوود، چندین آدم بد وجود دارد، از جمله کلانتر «لیتل بیل» داگت، با بازی جین هکمن در یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی‌اش. لیتل بیل کلانتر بیگ ویسکی، وایومینگ است و وقتی یک روسپی به نام دلیله فیتزجرالد (آنا تامسون) مورد ضرب و شتم قرار گیرد، عملی از خود نشان نمی‌دهد، موضوعی که منجر به تعیین جایزه‌ای می‌شود که ویلیام ویل مانی (ایستوود)، ند لوگان (مورگان فریمن) و دیگران را جذب می‌کند.

وقتی ند به شهر می‌رسد، کلانتر تپانچه او را مصادره و او را کتک می‌زند. ند فرار می‌کند و روسپی‌ها او را مداوا می‌کنند. او با اسکو فیلد کید (جیمز وولوت) همکاری می‌کند و جایزه را به دست می‌آورد. وقتی ویل به شهر بازمی‌گردد، ند را می‌بیند که سلاخی شده و در تابوتی بیرون سالن به نمایش گذاشته شده است. ویل تقریباً همه را در انتقام می‌کشد، از جمله لیتل بیل، قبل از اینکه به خانه برگردد.

لیتل بیل یکی دیگر از شرورهایی است که از موقعیت قدرت خود برای رسیدن به خواسته‌هایش سوء استفاده می‌کند. این نوع شرور در فیلم‌های مدرن رایج است، اما هیچ شرور معاصری نمی‌تواند از نظر هرج و مرج بی‌دلیل و خشونت هولناک با بیل برابری کند. شخصیت هکمن یک نمونه استثنایی از یک آدم بد است که ادعا می‌کند خواهان صلح است اما برای رسیدن به آن حاضر به انجام کارهای وحشتناک است. بازی هکمن به درستی جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد.

مکس کیدی از فیلم  Cape Fear

رابرت دنیرو برای بازی ترسناکش در نقش مکس کیدی در فیلم Cape Fear ساخته مارتین اسکورسیزی، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد. کیدی یک روانی خشن است و پس از اینکه وکیل مدافع او، ساموئل سم باودن (نیک نولتی)، به دلیل نفرت از جنایاتش عمداً در دفاع از او کوتاهی می‌کند، به یک دوره طولانی زندان محکوم می‌شود. سال‌ها بعد، او آزاد می‌شود و سم و خانواده‌اش را پیدا می‌کند تا آن‌ها را به وحشت بیندازد.

کیدی در ابتدا کمی تهدیدآمیز به نظر می‌رسد، اما سپس به طور سیستماتیک و ذره ذره شروع به از هم پاشیدن زندگی سم می‌کند. او دخترش را اغوا می‌کند و سگش را می‌کشد. با گذشت زمان، کیدی اوضاع را وخیم‌تر می‌کند و خانواده را تا یک کلبه دنبال می‌کند، جایی که سم را می‌بندد و خانواده‌اش را تهدید می‌کند. در نهایت، سم کیدی را می‌کشد، اما خانواده باودن هرگز مثل سابق نمی‌شوند. نکته اینجاست که کیدی در واقع با این کارهایش حرفی برای گفتن داشت: یک وکیل باید از موکل خود بدون توجه به جرمش دفاع کند. با این حال، نمی‌توان این واقعیت را پنهان کرد که او یک هیولا است.

بسیاری از فیلم‌های مدرن سعی کرده‌اند از این الگو تقلید کنند، که برجسته‌ترین آن‌ها فیلم Every Breath You Take محصول ۲۰۲۱ است. ورایتی در نقد خود نوشت: «طرح اولیه تقلیدی از Cape Fear است: «یک فرد بد با کینه (شاید یک کینه موجه) با تلاش برای از هم پاشیدن خانواده‌اش، هدف نفرت خود را تعقیب می‌کند.» جیمز فلگ با بازی سم کلافلین حریف مکس کیدی با بازی دنیرو نیست، اما این جای تعجب ندارد… هیچ شرور سینمایی مدرنی در حد او نیست.

هانیبال لکتر از فیلم  The Silence of the Lambs

تعداد کمی از شرورهای سینمایی به اندازه هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز) از فیلم The Silence of the Lambs در سرتاسر دنیا ترسناک و محبوب هستند. لکتر یک روانپزشک باهوش با ذائقه گوشت انسان است و توسط مأمور اف‌بی‌آی، کلاریس استارلینگ (جودی فاستر)، در تحقیقاتش درباره یک قاتل زنجیره‌ای دیگر به نام بوفالو بیل (تد لواین) به عنوان منبع اطلاعاتی انتخاب می‌شود. لکتر بدون شک فردی آزاردهنده است، و همه چیز، از رفتارش گرفته تا نحوه صحبت کردنش، کلاریس را عصبی می‌کند.

از طریق گفتگوهایشان، کلاریس بیل را پیدا می‌کند که منجر به یک رویارویی می‌شود که تقریباً به کشته شدن او می‌انجامد. او جان سالم به در می‌برد، اما لکتر از طریق روش‌های نه چندان مسالمت‌آمیز از زندان فرار می‌کند. پس از بیرون آمدن، از باهاما با استارلینگ تماس می‌گیرد و به او می‌گوید که «یک دوست قدیمی را برای شام دعوت کرده است.» لکتر قبل و بعد از فیلم The Silence of the Lambs در فیلم‌ها به تصویر کشیده شده است، اگرچه این شخصیت همیشه با هاپکینز مرتبط خواهد بود و برای این امر قطعاً دلیل خوبی هم دارد.

تعداد کمی از قاتلان زنجیره‌ای فیلم‌های مدرن با او قابل مقایسه هستند. در سال‌های اخیر، فیلم‌های زیادی با مضمون آدم‌خواری ساخته شده است، اگرچه بیشتر آن‌ها به کمدی سیاه (یا حتی عاشقانه مثل فیلم Bones & All محصول ۲۰۲۲) گرایش داشته‌اند. با این حال، می‌توان با اطمینان گفت که هیچ‌کدام به اندازه فیلم The Silence of the Lambs در حافظه ماندگار نخواهند بود و این تا حد زیادی به دلیل بازی هاپکینز در نقش لکتر است که برای او جایزه اسکار هم به ارمغان آورد.

بیگانگان از فیلم  Dark City

فیلم Dark City جزو شمار زیادی از فیلم‌های علمی تخیلی است که در گیشه شکست خورده اما بعداً به یک فیلم کالت کلاسیک تبدیل شد. داستان فیلم در شهری اتفاق می‌افتد که دائماً در تاریکی فرو رفته است و با مردی (روفوس سوئل) که دچار فراموشی شده و در وان حمام بیدار می‌شود، آغاز می‌شود. او یک زن قربانی قتل آیینی را در اتاق هتل خود پیدا و فرار و سرنخ‌هایی در مورد هویت خود کشف می‌کند. او متوجه می‌شود که نامش جان مرداک است و توسط مردان عجیبی که می‌توانند واقعیت را دستکاری کنند، تعقیب می‌شود.

جان متوجه می‌شود که او نیز می‌تواند تا حدی همین کار را انجام دهد و سعی می‌کند حقیقت اینکه آیا او یک قاتل است یا نه را کشف کند. هر شب، شهر تغییر شکل می‌دهد و به هر فرد از طریق تزریق به پیشانی خاطرات جدیدی داده می‌شود و یک رویارویی نهایی با بیگانگان حقیقت را آشکار می‌کند: مردم داخل شهر انسان‌هایی هستند که توسط موجودات فضایی که در اجساد مردگان ساکن شده‌اند، اسیر شده‌اند.

آن‌ها از فرآیندی به نام تنظیم برای تغییر شکل جهان استفاده می‌کنند که یک کشتی غول‌پیکر است. هدف آن‌ها یک آزمایش برای درک طبیعت انسان است، اما جان فناوری آن‌ها را علیه خودشان به کار می‌گیرد و شهر را متعلق به خود می‌داند و آن را مطابق با رویای خود تغییر شکل می‌دهد. بیگانگان شرورهای شیطانی هستند که مردم را می‌ربایند و هویت آن‌ها را به طور کامل پاک می‌کنند تا به اهداف خود برسند. هیچ شرور مدرنی با این سطح از دستکاری تهاجمی قابل مقایسه نیست.

مامور اسمیت از فیلم The Matrix

در فیلم ماتریکس، مامور اسمیت (هوگو ویوینگ) برنامه‌ای است که برای کنترل جمعیت انسان‌های برده طراحی شده است. او یک مامور است و به همین دلیل، می‌تواند در هر زمان در بدن هر کسی که به ماتریکس متصل است ساکن شود و به همین دلیل فرار از او فوق‌العاده دشوار است. اسمیت همچنین قادر به تغییر قوانین سیستم برای حرکت غیرانسانی سریع است و او را به یک حریف ایده‌آل برای نئو (کیانو ریوز) تبدیل می‌کند.

اسمیت در سراسر فیلم نئو را تعقیب می‌کند، ابتدا قبل از اینکه او به حقیقت ماتریکس بیدار شود و بعد از آن زمانی که قرار است منجی بشریت شود. نئو در جایی که دیگران شکست خورده‌اند موفق می‌شود و در پایان با اسمیت مبارزه می‌کند و با پریدن به داخل بدنش و منفجر کردن او از درون، او را می‌کشد.

اگر بخواهیم مامور اسمیت را در دو کلمه توصیف کنیم، آن شرور و مصمم است. او در تعقیب نئو و دیگر شورشیانی که علیه سیستم می‌جنگند، بی‌امان است و هیچ چیز نمی‌تواند مانع او شود. تا پایان کار که نئو توانایی واقعی خود را درک می‌کند و با او روبرو می‌شود، به سختی کسی می‌تواند او را متوقف کند یا حتی سرعت او را کم کند. ماهیت اسمیت تا حدودی منحصر به فرد است و هیچ شروری در سینمای مدرن قابل مقایسه با او نیست.

تی-۱۰۰۰ از فیلم  Terminator 2: Judgment Day

وقتی به شرورهای غیرقابل توقف سینمایی فکر می‌کنید، احتمالاً یکی از اولین کسانی که به ذهنتان می‌رسد تی-۱۰۰۰ (رابرت پاتریک) از فیلم Terminator 2: Judgment Day است که در سال ۱۹۹۵ به گذشته سفر می‌کند تا جان کانر (ادوارد فرلانگ) را بکشد. کانر توسط یک ترمیناتور دیگر، یک تی-۸۰۰ برنامه‌ریزی شده (آرنولد شوارتزنگر)، محافظت می‌شود که جان برای حفظ امنیتش به گذشته فرستاده است.

تی-۱۰۰۰ می‌تواند شکل خود را تغییر دهد تا سلاح‌های بُرنده ایجاد کند و همچنین می‌تواند خود را به شکل شخص دیگری درآورد. این امر تشخیص او را بسیار دشوار می‌کند. جان، تی-۸۰۰ و مادرش، سارا (لیندا همیلتون)، از تی-۱۰۰۰ فرار می‌کنند تا اینکه سرانجام در یک کارخانه فولاد با او روبرو می‌شوند. او تقریباً سارا و تی-۸۰۰ را از بین می‌برد، اما سرانجام با انفجار یک نارنجک و افتادن در یک مخزن فولاد مذاب نابود می‌شود.

در طول سال‌ها، چندین ترمیناتور قدرتمند در فیلم‌ها به تصویر کشیده شده‌اند، اگرچه Rev-9 از فیلم Terminator: Dark Fate محصول ۲۰۱۹ در مقایسه با وحشت تهدیدآمیز تی-۱۰۰۰ کم‌رنگ به نظر می‌رسد. همه ترمیناتورها ماشین‌های کشتار غیرقابل توقف هستند و مدل‌های بعدی دارای سیستم‌های تسلیحاتی چشمگیرتری هستند، اما بخش زیادی از آنچه تی-۱۰۰۰ را بسیار ترسناک می‌کند، بازی پاتریک است. او در واقع تمرین کرد تا بدون پلک زدن شلیک کند تا بیشتر شبیه ماشین شود و این به خوبی در فیلم نشان داده می‌شود و ترمیناتور او را تبدیل به ترسناک‌ترین آن‌ها می‌کند.

source

توسط funkhabari.ir