در بررسی ضرورت سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه انرژیهای نوین مطرح شد:
در دنیای پرشتاب امروز، مفهوم توسعه دیگر تنها بر محور منابع طبیعی یا زیرساختهای سنتی اقتصادی نمیچرخد؛ بلکه در حال حرکت بهسوی مولفههایی چون بهرهوری، پایداری و استفاده هوشمندانه از منابع جایگزین است.
یکی از اصلیترین مصادیق این تغییر، گذار از انرژیهای فسیلی به انرژیهای نوین و تجدیدپذیر است؛ مسیری که بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه با جدیت در آن گام برداشتهاند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیتهای فراوان خورشیدی، بادی و زمینگرمایی، میتواند نقشآفرینی مؤثری در این حوزه داشته باشد. اما آنچه در این فرآیند اهمیت فزایندهای یافته، نقش و سهم بخش خصوصی در توسعه زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر است.
تجربه کشورهای موفق در این حوزه نشان میدهد که بدون مشارکت فعال سرمایهگذاران و بخش خصوصی، توسعه پایدار و همهجانبه این صنعت به کندی پیش خواهد رفت. در کشورمان نیز، با توجه به محدودیت منابع دولتی، ناترازیهای مالی و همچنین ضرورت اصلاح الگوی مصرف انرژی، مشارکت بخش خصوصی نه یک انتخاب بلکه یک الزام راهبردی است. از سوی دیگر، افزایش تقاضای داخلی برای برق و انرژی پاک، ضرورت کاهش آلودگیهای زیستمحیطی، سیاستهای جهانی در راستای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و افزایش سطح آگاهی عمومی نسبت به مزایای انرژیهای نو، همگی فضا را برای ورود سرمایهگذاران به این عرصه مهیا کردهاند. بهویژه در مناطقی از کشور که پتانسیل بالایی برای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی یا بادی وجود دارد، میتوان با سرمایهگذاری هدفمند، هم از خاموشیها و بحرانهای انرژی جلوگیری کرد، هم اقتصاد منطقهای را فعال و اشتغالزایی کرد. با این حال، سرمایهگذاری در این حوزه نیازمند بسترسازی مناسب، تدوین سیاستهای تشویقی و حمایتی، تضمین خرید برق تولیدی از سوی دولت و البته شفافسازی فرآیندها است. علاوه بر این، استفاده از ظرفیتهای جدید تامین مالی نظیر بازار سرمایه، صندوقهای پروژه و اوراق سبز میتواند انگیزه بخش خصوصی را برای ورود به حوزه انرژیهای تجدیدپذیر افزایش دهد. در این گزارش، تلاش خواهیم کرد نگاهی جامع و تحلیلی به وضعیت سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه انرژیهای نوین داشته باشیم؛ ظرفیتها را معرفی کنیم، چالشها را بازشناسی نماییم و راهکارهایی برای تقویت این روند ارائه دهیم. چراکه آینده انرژی کشور، نه فقط در گرو استخراج بیشتر از منابع فعلی، بلکه در گرو تصمیمات امروز ما برای بهرهگیری از ظرفیتهای فرداست. درگام نخست نیز ضرورت دارد تا بگوییم که که سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر در کشور، علیرغم سهم اندک در تولید برق کشور، با مزایای متعددی همراه است که در ادامه آن را میخوانید.
پتانسیل جغرافیایی بالا: استانهایی مانند یزد، کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و مناطق کویری مرکزی ایران از نظر تابش خورشید در زمره بهترین مناطق جهان برای احداث نیروگاههای خورشیدی هستند. همچنین نواحی غربی و شمالغربی کشور از پتانسیل مطلوبی برای احداث نیروگاههای بادی برخوردارند. به باور کارشناسان و فعالان این حوزه نباید از پتانسیل جغرافیایی عظیم کشور غافل بود و میبایست با بهرهگیری صحیح از ظرفیتهای این حوزه، توسعه انرژیهای نوین و خورشیدی را عملیاتی ساخت.
افزایش تقاضای انرژی در افق میانمدت: با رشد جمعیت، توسعه زیرساختها و پیشرفت صنعتی، پیشبینی میشود مصرف برق در کشور همچنان روند افزایشی داشته باشد. در چنین شرایطی، منابع تجدیدپذیر میتوانند بخشی از بار تأمین انرژی را بر دوش بگیرند و بار مصرف نیروگاههای حرارتی را کاهش دهند. این مهم میتواند گامی موثر در جبران ناترازی انرژی به ویژه در حوزه برق نیز باشد.
صرفهجویی ارزی و کاهش فشار به ذخایر سوخت فسیلی: با جایگزینی بخشی از تولید برق حرارتی با انرژیهای پاک، کشور میتواند در بلندمدت بخشی از سوخت فسیلی مصرفی در نیروگاهها را ذخیره یا صادر کند. بدیهیست که این امر موجب صرفهجویی ارزی و بهبود تراز تجاری انرژی خواهد شد.
چالشها و موانع سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه تجدیدپذیرها
با وجود فرصتهای پرشمار، موانعی نیز در مسیر سرمایهگذاری خصوصی وجود دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
• بازدهی اقتصادی پایین در کوتاهمدت: بسیاری از سرمایهگذاران تمایل دارند بازگشت سرمایه سریع و تضمینشدهای داشته باشند. در حالی که پروژههای تجدیدپذیر، بهویژه نیروگاههای خورشیدی و بادی، در بازه میانمدت و بلندمدت سوددهی دارند و این فاصله زمانی گاه باعث تردید در ورود به این حوزه میشود.
• بیثباتی در سیاستهای حمایتی: تغییرات در تعرفههای خرید تضمینی برق، فرآیندهای اداری پیچیده و نوسانات نرخ ارز از جمله عواملی هستند که اطمینان سرمایهگذاران را نسبت به آینده پروژهها کاهش میدهند. بنابراین باید در مسیر شفافیت هرچهتمامتر و ثبات تصمیمگیریها گام برداشت.
• مشکلات تأمین مالی و نبود زیرساخت بانکی برای حمایت: در نبود سازوکارهای مشخص برای تأمین مالی پروژههای انرژی پاک، بسیاری از فعالان اقتصادی توان ورود به این حوزه را ندارند. بانکها نیز با توجه به ریسکهای موجود، تمایل چندانی به اعطای تسهیلات ندارند.
سیاستها و راهکارهای پیشنهادی برای توسعه سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر
تثبیت سیاستهای حمایتی و خرید تضمینی: وزارت نیرو و سازمانهای زیرمجموعه باید با تدوین و اعلام برنامههای بلندمدت خرید تضمینی برق از منابع تجدیدپذیر، فضای اعتماد را برای سرمایهگذاران فراهم کنند. ثبات در تعرفههای خرید و تضمین قراردادهای بلندمدت، انگیزه بخش خصوصی را افزایش میدهد.
ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری تخصصی در حوزه انرژیهای پاک: با تأسیس صندوقهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه برای توسعه پروژههای تجدیدپذیر، میتوان منابع خرد و کلان را در مسیر توسعه زیرساختها هدایت کرد. این صندوقها با تضمین حداقل سود میتوانند برای عموم مردم نیز جذاب باشند.
بهبود دسترسی به فناوری و تجهیزات روز دنیا: حمایت از شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزه انرژی، تسهیل واردات تجهیزات و قطعات باکیفیت، و ایجاد مراکز فنی-آموزشی برای تربیت نیروی متخصص، از دیگر ابزارهایی هستند که به توسعه این حوزه کمک میکنند.
آگاهسازی عمومی و فرهنگسازی مصرف انرژی پاک: جلب مشارکت عمومی در استفاده از پنلهای خورشیدی خانگی، ایجاد مشوقهای مالی برای خانههای سبز و افزایش سطح آگاهی عمومی درباره مزایای انرژیهای پاک، همواره از اقدامات مکمل مهم در سیاستهای کلان بهشمار میرود که میبایست در دستورکار قرارگیرد.
آینده روشن انرژی با مشارکت بخش خصوصی
توسعه سرمایهگذاریهای بخش خصوصی در حوزه انرژیهای نوین، تنها یک ضرورت زیستمحیطی یا اقتصادی نیست؛ بلکه نقطه تلاقی امنیت انرژی، عدالت، کاهش وابستگی به منابع محدود و گام برداشتن در مسیر توسعه پایدار است. در دورانی که بسیاری از کشورها سیاستهای خود را بر پایه اقتصاد سبز و انرژیهای تجدیدپذیر بازتعریف میکنند، عقبماندن از این مسیر به معنای از دست دادن فرصتهای راهبردی، اقتصادی و فناورانه است. واقعیت این است که دولت بهتنهایی نمیتواند بار گذار به انرژیهای نوین را بر دوش بکشد. ظرفیتهای مالی، فنی و اجرایی بخش خصوصی، اگر در بستر سیاستهای حمایتی شفاف و پایدار قرار گیرد، میتواند موتور محرک مهمی در توسعه زیرساختهای نوین انرژی باشد. مشارکت سرمایهگذاران، شرکتهای دانشبنیان، فعالان بازار سرمایه و چهبسا مردم عادی از طریق سازوکارهای نوین مالی، میتواند به توسعهای فراگیر در این حوزه منجر شود.
در عین حال، نقش دولت در تسهیلگری و سیاستگذاری بلندمدت حیاتی است. اصلاح ساختارهای حمایتی، شفافسازی فرآیندهای اداری، ایجاد زیرساختهای مالی، ثباتبخشی به قراردادها و خرید تضمینی و تدوین برنامههای جامع در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر از جمله گامهای کلیدی در این مسیر محسوب میشوند. آموزش و فرهنگسازی نیز نقشی مکمل اما بسیار تأثیرگذار در جلب مشارکت عمومی دارند. چشمانداز آینده روشن است، به شرط آنکه در تصمیمات امروز، آیندهنگری، انسجام، ثبات و مشارکت در اولویت قرار گیرد. درحقیقت باید بیان داشت که انرژیهای نوین، نه یک رویا بلکه مسیری ممکن برای رشد پایدار، اشتغالزایی، امنیت انرژی و حضور قدرتمند در بازارهای آینده میباشند و میبایست به درستی از ظرفیت آنها بهره برد.
source