فرنچایز Prince of Persia، یکی از نامهای کهن و آشنا در صنعت بازیهای ویدئویی، همواره از زمان عرضه نسخههای دو بعدی تا بازتعریف ژانر اکشن ماجراجویی با سهگانه Sands of Time، مسیری پرفراز و نشیب اما تاثیرگذار را پیموده است. پس از یک دوره انتظار طولانی، یوبیسافت با معرفی و انتشار Prince of Persia: The Lost Crown در اوایل سال ۲۰۲۴، در کنار این که طرفداران قدیمی را غافلگیر کرد، حواشی زیادی را به دنبال خود داشت. چرا که با معرفی کاراکتر جدید، یعنی سارگون، بازگشتی جسورانه به فرمول دو بعدی، اما این بار در قالب یک مترویدوانیای مدرن بود که باعث شد هواداران این سری نسبت به موفقیت آن دو دل شوند. از موسیقی هیپهاپ در پسزمینه تریلر تا ظاهر سارگون، همه و همه باعث اختلاف نظراتی شدند اما برخلاف بسیاری از عناوین یوبیسافت، با اثری روبهرو شدیم که بعد از عرضه خود توانست بالاتر از حد انتظارات ظاهر شود.
حال پس از اعلام رسمی یوبیسافت مبنی بر جذب ۲ میلیون بازیکن PoP The Lost crown، آنها اشارهای به بازگشت این سری داشتند که با توجه به منحل شدن تیم سازنده بازی، عجیب به نظر میرسد. البته که ممکن است شاهد عرضه نسخههای اکشن در سبک The Sands of Time باشیم اما گمانهزنیهایی مبنی بر ساخت ادامه The Lost Crown با همین سبکوسیاق خاص خود، از سوی طرفداران شنیده میشود. بنابراین در ادامه میخواهیم به انتظاراتمان از دنباله این شاخه از Prince Of Persia بپردازیم.
مسیر روایت Prince of Persia: The Lost Crown

پایانبندی The Lost Crown، سارگون را در موقعیتی قرار داد که عواقب تصمیمهای خود را دید و حال باید به این سوالها پاسخ داده شود که مسیر سارگون پس از وقایع کوه قاف به کجا خواهد انجامید؟ آیا او به دنبال رستگاری، اصلاح امپراتوری یا مقابله با تهدیدهای بزرگتری است که شاید ناشی از اقداماتش در کوه قاف باشد؟ انتظار میرود شخصیتپردازی سارگون عمیقتر شده و او با چالشهای اخلاقی پیچیدهتر، انتخابهای دشوارتر و کشمکشهای درونی بیشتری مواجه شود.
کوه قاف با تمام مکانهای اعجابانگیز و خطراتش، تنها بخش کوچکی از دنیای پهناور و سرشار از افسانه ایران باستان است و دنباله بازی فرصتی استثنایی برای نمایش بخشهای دیگری از سرزمین غنی ماست. علاوه بر شهرها و مکانهایی که محل زندگی دیوها و پریان افسانهها هستند، میتوانیم شاهد معرفی شخصیتها و موجودات اساطیری الهام گرفته از ادبیات کهن پارسی باشیم که میتوانند به کل، حالوهوای نسخه جدید را نسبت به قبل عوض کنند.

همچنین لازم به ذکر است با روشن شدن سرنوشت تهدیدهای اصلی نسخه اول، نیاز به معرفی آنتاگونیستهای جدید و بهیادماندنی به شدت احساس میشود. شرورهای جدید باید از نظر انگیزه، قدرت و طراحی، جذاب و چالشبرانگیز باشند. مهم است که آنتاگونیستها صرفاً موانعی برای پیشرفت نباشند، بلکه دارای شخصیتپردازی قانعکننده و ارتباط مضمونی با سفر شخصیت اصلی و تمهای کلی داستان باشند.
یکی از مباحث کلیدی پیرامون دنباله احتمالی The Lost Crown، به شخصیت اصلی آن بازمیگردد. آیا ادامه داستان لزوماً باید بر محوریت سارگون بچرخد، یا امکان معرفی یک قهرمان جدید در این جهان نوپا وجود دارد؟ سارگون، به عنوان قهرمان نسخه اول، سفری پر فراز و نشیب را طی کرد اما قوس شخصیتی کاملی از این شخصیت ندیدیم.

با این حال، معرفی یک شخصیت کاملاً جدید نیز جذابیتهای خاص خود را دارد. این امر میتواند فرصتی برای روایت داستانی کاملاً متفاوت در منطقهای دیگر از ایران اساطیری باشد. یک قهرمان جدید میتواند مجموعهای کاملاً تازه از قابلیتها، سلاحها و سبک مبارزاتی را به ارمغان بیاورد و تجربهای نو را ارائه دهد. نباید نادیده گرفت که طراحی ظاهری سارگون در زمان معرفی اولیه، با واکنشهای متفاوتی از سوی برخی طرفداران قدیمی مواجه شد که انتظار چهرهای سنتیتر برای قهرمان Prince of Persia داشتند؛ هرچند کیفیت بالای بازی و صداگذاری فارسی سارگون، تا حد زیادی این بحثها را کمرنگ کرد. در نهایت، انتخاب بین ادامه مسیر سارگون یا معرفی قهرمانی جدید، به چشمانداز داستانی و نوآوریهای گیمپلیای بستگی دارد که سازندگان برای آینده این بازی در نظر گرفتهاند.
گیمپلی نسخه بعدی
سیستم مبارزات The Lost Crown یک نقطه قوت برجسته بود، اما همواره فضا برای بهبود و گسترش آن وجود دارد. با مشاهده مراحل فرعی و چالشهایی که در قالب DLC به بازی اضافه شدند، به این موضوع پی بردهام که اگر همان تیم خلاق نسخه اول بازگردند و به ساخت این بازی بپردازند، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که یک تجربه چالشی و با کیفیت از لحاظ گیمپلی باشد.

ضمن حفظ هسته اصلی مبارزات، یعنی دفع حملات، جاخالی و اجرای کمبوها، دنباله بازی میتواند با افزودن لایههای جدید، عمق استراتژیک مبارزات را افزایش دهد. معرفی انواع سلاحهای اصلی و فرعی جدید با سبکهای مبارزاتی کاملاً متفاوت، مانند نیزه برای حملات دوربرد یا تبرهای سنگین، میتواند تنوع قابل توجهی ایجاد کند. درخت مهارتهای گستردهتر با شاخههای تخصصیتر مثل تمرکز بر ضدحمله، قدرتهای آترای جدید، امکان شخصیسازی بیشتر سبک بازی را فراهم میآورد. علاوه بر این، وجود مکانیکهای جدید مانند تعامل پیشرفتهتر با محیط در حین مبارزه هم میتواند ایده بسیار جذابی باشد. برای مثال، تصور کنید که بتوانیم از تلههای موجود در محیط به نفع خودمان استفاده کنیم.
با وجود این که باسفایتهای نسخه اول طراحیهای منحصربهفردی از لحاظ ظاهری داشتند اما ممکن بود که برخی المانهای حملات آنها شبیه به یکدیگر به نظر برسد. بنابراین اگر بخواهند نسخه دوم این بازی را نسبت به بازی اول یک گام رو به جلو بنامند، باید انتظار باسفایتهای خلاقانهتر با الگوهای حمله پیچیده و مکانیکهای منحصربهفرد داشته باشیم که نیازمند استفاده هوشمندانه از ترکیب قدرتهای شخصیت اصلی باشند.
پلتفرمینگ و چالشهای بازی

پلتفرمینگ دقیق و چالشبرانگیز، ستون فقرات Prince of Persia است و ساختار مترویدوانیا بستر مناسبی برای آن فراهم کرد. هرچند که در The Lost Crown با یک اثر عالی در زمینه پلتفرمینگ روبهرو بودیم، اما میخواهیم که دنباله آن با معرفی قابلیتهای جدید حرکتی و پلتفرمینگ، پا را فراتر از قدرتهای سیمرغ در نسخه اول بگذارد تا حس تازگی برای یک تجربه احتمالاً ۲۰-۳۰ ساعته حفظ شود.
دنیای بازی Lost Crown به خودی خود از تنوع بسیار بالایی بهره میبرد. از دل برج سکوت و شهر پاییندستی تا جنگلهای زیبای هیرکانی؛ چنین تنوعی اگر قرار نیست که گسترش یابد، اجباریست که حفظ شود و در سوی دیگر، وسعت نقشه میتواند هماندازه نسخه اول باشد.
نسخه دوم باید ماموریتهای جانبی معنادارتری ارائه دهد که صرفاً فچ کوئست (Fetch Quest) نباشند. فچ کوئستها نوعی از ماموریتهای جانبی هستند که در آن، بازیکن باید به مکان مشخصی برود، آیتمی را پیدا کند و سپس آن را به شخصیتی که ماموریت را به او داده، بازگرداند. موردی که در بازیهای یوبیسافت به کرات دیدهایم. این نوع ماموریتها معمولاً از نظر داستانی یا گیمپلی عمق چندانی ندارند و اکثراً به عنوان محتوای filler برای افزایش زمان بازی استفاده میشوند. البته که اکثر ماموریتها و فعالیتهای جانبی The Lost Crown با چالشهای تازهای همراه بودند اما این بخش از بازی میتوانست بسیار بهتر عمل کند و نسخه بعدی یک فضای مناسب برای عرض اندام سازندگان است. این ماموریتها باید داستانهای کوچک جذابی را روایت کنند که در خدمت جهانسازی و شخصیتپردازی کاراکترهای فرعی هستند و پاداشهای ارزشمندی را به بازیکن ارائه میدهند.

همچنین اضافه شدن باسهای اختیاری بسیار دشوار میتواند بازیکنان هاردکور عناوین مترویدوانیا را بیش از پیش به سمت تجربه این بازی جذب کند و وجود New Game Plus در کنار حالتهای چالشی مثل همان مراحلی که در آپدیتهای بعد از عرضه مشاهده کردیم، خالی از لطف نیست.
جلوههای بصری و شنیداری
سبک هنری منحصر به فرد The Lost Crown یکی از مولفههای کلیدی این اثر بود. انتظار میرود این سبک هنری به صورت کلی حفظ شود و جلوههای بصری گیمپلی بازی حتی نیاز به ارتقای خاصی ندارند. اما با افزایش جزئیات محیطی و کاراکترها، و همچنین انیمیشنهای روانتر و طبیعیتر برای حالات چهرهها در کاتسین، میتوان این الماس یوبیسافت را بیش از پیش صیقل داد. طبق تجربهای که داشتم، PoP The Lost Crown یک تجربه روان و بینقص از لحاظ فنی بود که تا ۱۰۰ درصد کردن آن باگ خاصی به چشمم نخورد. امیدواریم این عملکرد را نسخه دوم هم به ارث ببرد تا یک تجربه لذتبخش را ببینیم.

موسیقیهای The Lost Crown بدون شک یکی از نقاط قوت بازی بودند و با ترکیب المانهای مدرن و حماسی، تجربهای شنیدنی را رقم زد. با این حال، انتظار میرود در دنباله احتمالی، نقش سازهای سنتی ایرانی پررنگتر شود تا هویت ایرانی و اتمسفر اساطیری بازی غنیتر و عمیقتر گردد.
در بخش صداپیشگی، حضور زبان فارسی یک حرکت بسیار ارزشمند و موفق بود که تبدیل به یک امتیاز مثبت جذاب برای ما ایرانیها شد. این توجه به زبان فارسی، در کنار بهرهگیری از اساطیر کهن سرزمینمان باعث میشد تعامل با مکانیزمهای روان گیمپلی و کشف رازهای کوه قاف، حسی منحصر به فرد برایمان داشته باشد. اجرای صداپیشگان کیفیت بالایی داشت و صدای اکثر شخصیتها به خوبی با ویژگیهای کاراکترشان همخوانی داشت. امیدواریم این رویکرد قابل تحسین، شامل فارسیسازی کامل منوها و متون در کنار صداپیشگی فارسی، در نسخه بعدی نیز با قوت ادامه یابد.
سخن آخر

در هر صورت ساخت دنبالهای برای یک بازی موفق همواره با چالشهایی همراه است از جمله تکرار صرف فرمول نسخه پیشین یا حفظ جوهره Prince of Persia. علیرغم حرکت به سمت ساختار مترویدوانیا، بازی همچنان باید حس و حال یک Prince of Persia اصیل را منتقل کند. موفقیت The Lost Crown سطح انتظارات را به شکل چشمگیری بالا برده و دنباله بازی نهتنها باید این انتظارات را برآورده کند، بلکه در برخی جنبهها از آن فراتر رود.
Prince of Persia: The Lost Crown یک پیروزی برای یوبیسافت و یک هدیهی ارزشمند برای طرفداران قدیمی و جدید بود. این بازی با شجاعت به ریشههای دوبعدی بازگشت و با تزریق المانهای مدرن دوبعدی، فرمولی برنده را ارائه داد که پتانسیل فوقالعادهای برای آینده دارد. امیدواریم سران یوبیسافت هم به ارزش این شاخه از سری Prince Of Persia واقف باشند و مجدداً شاهد محو شدن یکی از سریهای ارزشمند این کمپانی نباشیم. چراکه دنباله این عنوان، فرصتی طلایی برای گسترش جهانی غنی، تعمیق روایتی جذاب و تکامل گیمپلیای است که پیش از این نیز بسیار لذتبخش بود. بنابراین مشتاقانه در انتظار سفری دیگر به قلب ناشناختههای ایران اساطیری هستیم تا یکی از دوستداشتنیترین آیپیهای یوبیسافت را مجدداً در اوج خود ببینیم.
source