امروزه، بازی‌های ویدیویی نه‌تنها صنعتی پررونق، بلکه گونه‌ای از هنر به‌شمار می‌آیند. اما در گذشته‌ای نه‌چندان دور، بسیاری آن‌ها را تجربه‌ای بی‌ثمر یا حتی مضر تلقی می‌کردند. این نگاه چگونه دگرگون شد؟ بازی‌سازانی چون یوشیو ساکاموتو (خالق متروید) و شیگرو میاموتو (خالق سوپر ماریو برادرز) با خلاقیت خود، این پیش‌داوری‌ها را شکستند و بازی‌های ویدیویی را به اوج رساندند.

در این میان، نام هیدئو کوجیما درخشان‌تر از دیگران است. ولی برای گیمرهای جدید، شاید او صرفاً خالق دث استردینگ یا فرنچایز انقلابی متال گیر سالید باشد، اما تأثیر ژرف او بر جهان بازی‌های ویدیویی، که هنوز در سایه‌ی شهرتش پنهان مانده، فراتر از آن چیزی‌ست که به‌نظر می‌رسد؛ کوجیما کیست و چرا نامش تا این اندازه ماندگار شده است؟ همراه بخش بیوگرافی دنیای بازی باشید تا با او بیشتر آشنا شوید.

فهرست بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | دوران کودکی و نوجوانی

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

زندگینامه هیدئو کوجیما در ۲۴ اوت ۱۹۶۳ در توکیو آغاز شد. او کوچک‌ترین فرزند از سه فرزند یک خانواده نسبتا مرفه بود. دوران کودکی‌اش با جابجایی‌های مکرر به دلیل شغل پدرش همراه شد تا اینکه در نهایت خانواده در منطقه کانسای مستقر شدند. پدر کوجیما علاقه‌مند به سینما بود و این علاقه را با تمام وجود برای هیدئو جوان به اشتراک می‌گذاشت. خانواده‌اش هر شب فیلم‌های مختلف تماشا می‌کردند، که حتی شامل فیلم‌هایی بود که برای کودکان مناسب نبودند. این عادت، عشق به سینما و داستان‌گویی را در دل کوجیما نهادینه کرد.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

پدر کوجیما نقشی مهم در پرورش علاقه‌های سینمایی او داشت، اما زمانی که هیدئو در ۱۳ سالگی به سر می‌برد، پدر او بر اثر بیماری درگذشت. این فقدان تأثیر عمیقی بر او گذاشت و احساس تنهایی و شکنندگی زندگی را در دل او ایجاد کرد. این احساسات، تم‌هایی بودند که بعدها در آثارش بازتاب یافتند. با وجود علاقه عمیق به هنر و سینما، محدودیت‌های اجتماعی و مالی موجب شد که کوجیما رشته اقتصاد را در دانشگاه انتخاب کند، اما همچنان شور و اشتیاقش به خلاقیت و هنر را حفظ کرد و پیوسته به دنبال آن بود.

بیوگرافی هیدئو کوجیما | گام‌های نخستین در دنیای بازی‌سازی

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در دوران دانشجویی، هیدئو کوجیما علاقه‌مند به ورود به عرصهٔ فیلم‌سازی بود و امید داشت که با نوشتن داستان‌های کوتاه و برنده شدن در جوایز ادبی، فرصتی برای ورود به این عرصه (فیلم سازی) به‌دست آورد. او در اوقات فراغت خود رمان می‌نوشت و آن‌ها را به مجلات ژاپنی ارسال می‌کرد، اما موفق به چاپ آن‌ها نشد. برای همین، کوجیماِ جوان دوربین هشت میلی‌متری یکی از دوستانش را قرض گرفت تا مهارت خود را بالا ببرد، به این امید که روزی فیلم‌ساز شود.

اما در همان زمان، با دیدن کنسول فامیکام (NES) نینتندو در مراسم رونمایی آن و تجربهٔ بازی‌هایی مانند Super Mario Bros ساختهٔ شیگرو میاموتو و The Portopia Serial Murder Case اثر یوجی هوری، به صنعت بازی‌های ویدیویی علاقه‌مند شد.
کوجیما می‌گوید در آن زمان دوستانی نداشت که به سینما علاقه‌مند باشند تا او را تشویق کنند و حتی وقتی تصمیم گرفت وارد توسعهٔ بازی شود، از سوی اطرافیان نیزمورد حمایت قرار نگرفت؛ در آن زمان، چون شغل بازی‌سازی هنوز در ژاپن به رسمیت شناخته نشده بود و حتی واژهٔ مشخصی برای آن وجود نداشت، کوجیما ناچار بود به دیگران بگوید که دریک شرکت تجاری کار می‌کند.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در سال ۱۹۸۶، کوجیما با تشویق‌های مادرش به بخش کامپیوتر خانگی MSX شرکت بازی‌سازی کونامی پیوست. او به این شرکت پیوست چون کونامی تنها شرکت بازی‌سازی ثبت‌شده در بورس ژاپن بود. در ابتدا کوجیما به این شغل امید زیادی داشت، چرا که آرزو داشت برای کنسول فامیکام (NES) بازی بسازد، اما پس از مواجهه با محدودیت‌های پلتفرم MSX، شوق و دلگرمی او فروکش کرد. به دلیل پالت رنگی محدود ۱۶ رنگی این پلتفرم، امید او برای ایجاد بازی‌هایی مشابه با فامیکام که از نظر گرافیکی غنی‌تر بودند، از بین رفت.

نخستین عنوانی که هیدئو در آن مشارکت داشت، Penguin Adventure، دنباله‌ای بر بازی Antarctic Adventure بود که به‌عنوان دستیار کارگردان در آن حضور حضور پیدا کرد. این بازی نسبت به نسخهٔ پیشین خود عناصر اکشن بیشتری در خود جای داد و مراحل متنوع‌تری ارائه می‌کرد؛ مکانیزم‌های نقش‌آفرینی مانند ارتقاء تجهیزات در آن گنجانده شده بود و پایان‌های متعددی داشت. جولیا لی از وب‌سایت Polygon در سال ۲۰۱۹ نوشت که این بازی، با وجود قدمتش، گیم‌پلی نسبتا عمیق‌تر و پیشرفته‌تری نسبت به سایر بازی‌های هم‌دوره‌اش ارائه می‌داد.

پس از این پروژه، کوجیما طراحی بازی‌ای به نام Lost Warld را آغاز کرد (که در اصل Lost World بود ولی در اسناد به‌اشتباه ثبت شده است)‌. این بازی در ابتدا به عنوان یک اثر اکشن پلتفرمر معرفی شد، اما به دلیل پیچیدگی بیش از حد آن که فراتر از توان سخت‌افزاری MSX بود، پروژه لغو شد.

با این حال، این شکست نقطهٔ عطفی در بیوگرافی هیدئو کوجیما به حساب می‌آید و مسیر خلاقانهٔ او را در سال‌های بعد شکل داد. در ادامه، به تشریح این موضوع خواهیم پرداخت و خواهیم دید که چگونه این تجربه‌های ابتدایی، نقش مهمی در شکل‌گیری نگرش و سبک منحصربه‌فرد او در طراحی بازی ایفا کردند.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | ظهور Metal Gear (1987)

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در ابتدای ورود هیدئو کوجیما به تیم توسعه‌ی بازی برای کنسول MSX2، به‌دلیل کم‌تجربگی و ضعف در مهارت‌های فنی، او از نظر همکارانش نه فردی قابل‌اعتماد بود و نه نقشی مهم در تیم داشت. حتی جایگاه مشخصی به‌عنوان یک تازه‌کار نیافته بود و با شکست نخستین پروژه‌اش (Lost Warld)، مسیر حرفه‌ای او به مرحله‌ای حیاتی و تعیین‌کننده رسید.

در همین مقطع، یکی از همکاران ارشد به او فرصتی دوباره داد و مسئولیت پروژه‌ای را به او واگذار کرد که هدف آن، ساخت بازی‌ای در سبک تیراندازی نظامی بود؛ اثری که قرار بود نسخه‌ای مشابه بازی اکشن و محبوب Contra، اما برای سخت‌افزار محدود کنسول MSX2 باشد. هدف این پروژه توسعه‌ی یک بازی اکشن پرهیجان با ویژگی‌هایی مانند درگیری‌های شدید و نمایش دشمنان متعدد بود، اما محدودیت‌های سخت‌افزاری MSX2، ازجمله ضعف در پردازش گرافیکی و عدم پشتیبانی از نمایش هم‌زمان دو کاراکتر، باعث شد ایده‌های اولیه با مشکل مواجه شوند. در چنین شرایطی، بسیاری از اعضای تیم و حتی مدیران، نسبت به موفقیت پروژه تردید داشتند و آن را از پیش شکست‌خورده می‌دانستند.

اما کوجیما تصمیم گرفت از همین محدودیت‌ها به‌عنوان نقطه‌ی قوت استفاده کند. با الهام از علاقه‌اش به سینما و فیلم‌هایی مانند The Great Escape، رویکردی تازه را پیشنهاد داد: طراحی بازی‌ای مبتنی بر مخفی‌کاری و اجتناب از درگیری مستقیم با دشمنان. این ایده مسیر توسعه را به‌کلی تغییر داد و نتیجه‌ی آن، بازی Metal Gear بود که در سال ۱۹۸۷ برای کنسول MSX2 عرضه شد.

Metal Gear با معرفی گیم‌پلی نوآورانه‌ی مبتنی بر مخفی‌کاری، به یکی از آثار ماندگار تاریخ بازی‌های ویدیویی تبدیل شد و پایه‌گذار ژانر مخفی‌کاری در مدیوم ویدیو گیم شد. این بازی نه‌تنها نشان داد که طراحی بازی می‌تواند از دل محدودیت‌ها متولد شود، بلکه اثبات کرد که پنهان‌کاری به‌عنوان یک ژانر مستقل، ظرفیت‌هایی نوآورانه برای روایت داستان، طراحی مرحله، و احساس تعلیق ناشی از پنهان‌کاری و اجتناب از شناسایی توسط دشمن و به‌جای اتکا به خشونت مستقیم، تجربه‌ای پر از دلهره و اضطراب را به وجود می‌آورد. این نقطه عطف، نه‌فقط در تاریخ بازی‌های ویدیویی، بلکه در زندگینامه‌ هیدئو کوجیما نیز به جایگاه تعیین‌کننده‌ای دست پیدا کرد.

Neil Druckmann, The Last of Us, Uncharted

موفقیت این بازی در ژاپن، اروپا، برزیل و حتی اتحاد جماهیر شوروی، باعث شد نسخه‌ای برای NES نیز در همان سال منتشر شود. این نسخه با نسخه‌ی اصلی تفاوت‌هایی داشت؛ ازجمله گرافیک تغییر‌یافته، درجه‌ی سختی متفاوت و پایانی خلاصه‌شده بدون حضور Metal Gear در نبرد نهایی. کوجیما بعدها از نسخه‌ی NES انتقاد کرد و به‌ویژه نسبت به ترجمه‌ی ضعیف و حذف پایان اصلی اعتراض داشت. یکی از اعضای تیم توسعه‌ی NES نیز در مصاحبه‌ای اذعان کرد که تنها سه ماه برای پورت بازی فرصت داشتند و سخت‌افزار NES به‌سادگی قادر به اجرای نبرد با Metal Gear نبود.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | اسنچر(Snatcher1988) نخستین گام در سینمایی‌سازی بازی‌ها

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

پروژه‌ی بعدی هیدئو کوجیما پس از موفقیت Metal Gear، بازی ماجراجویی Snatcher بود که در تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۸۸ برای رایانه‌های NEC PC-8801 و MSX2 در ژاپن منتشر شد. کوجیما نویسندگی و کارگردانی این بازی سایبرپانکی را بر عهده داشت؛ اثری که ترکیبی از ویژوال ناول و بازی‌های ماجراجویی گرافیکی (Graphic adventure games) بود و از تم‌های جنگ سرد، بیگانگان و تأثیرات سینمایی پررنگ بهره می‌برد. او از ابتدا پروژه را بیشتر شبیه فیلم یا انیمه تصور می‌کرد تا یک بازی ویدیویی. ساتوشی یوشیوکا، طراح شخصیت‌های بازی، بعدها گفت که کوجیما مرتب به او یادآوری می‌کرد که حس سینمایی‌بودن باید در طراحی‌ها منعکس شود؛ ویژگی‌ای که بعدها به امضای آثار او تبدیل شد.

در ابتدا بر این بنا بود که داستان بازی Snatcher در شش فصل روایت شود، اما شرکت کونامی تنها به توسعه‌ی دو فصل چراغ سبز نشان داد و بازی با پایانی باز و ناتمام عرضه شد. تیم سازنده تمایل داشتند که به ساخت فصل سوم نیز بپردازند، اما محدودیت زمانی مانع آن شد. فضای بازی به‌شدت از فیلم Blade Runner الهام گرفته بود؛ تا آن‌جا که برخی صحنه‌ها چنان شباهت آشکاری با فیلم داشتند که نگرانی‌هایی دربارهٔ نقض حقوق کپی‌رایت به‌وجود آمد. با این‌ حال، فضای نیمه‌باز، اتمسفر سنگین و دیالوگ‌نویسی پرجزئیات بازی، آن را از بسیاری از آثار هم‌دوره‌اش متمایز می‌کرد.

در سال ۱۹۹۰، نسخه‌ی بازسازی‌شده‌ای از بازی با نام SD Snatcher فقط در ژاپن عرضه شد. این نسخه، یک بازی نقش‌آفرینی نوبتی بود که در آن داستان اصلی حفظ شده اما محیط‌ها، گیم‌پلی و طراحی‌ها به‌کلی تغییر کرده بود. سبک طراحی شخصیت‌ها حالت کارتونی و اغراق‌آمیز (Chibi) پیدا کرد؛ رویکردی که با نام Super Deformed شناخته می‌شود.

سیستم نبرد در این نسخه نوبتی و اول‌شخص بود و به بازیکن اجازه می‌داد نقاط خاصی از بدن دشمنان را هدف بگیرد؛ سیستمی نوآورانه که بعدها در آثاری چون Vagrant Story ،Fallout 3 و Last Rebellion نیز دیده شد. جی. سی. فلچر از Engadget در سال ۲۰۰۷ از این نسخه به‌عنوان «نوعی بازیگوشی پست‌مدرن» یاد کرد که با کاهش فضای جدی گیم، المان‌های صریح گیم‌پلی را برجسته کرده بود؛ رویکردی که در آثار بعدی کوجیما نیز تکرار شد.

در سال ۱۹۹۴، نسخه‌ای از بازی Snatcher نیز برای کنسول Sega CD منتشر شد که نخستین عرضه‌ی رسمی بازی در غرب بود، اما این نسخه بدون مشارکت مستقیم کوجیما تولید شد. به‌دلیل حجم بالای اسکریپت (متن‌های نوشتاری بازی)، ترجمه و صداگذاری این نسخه دشوار و پرهزینه بود و فرایندLocalization(محلی سازی )حدود سه ماه طول کشید. این نسخه در بازار غرب نتوانست موفقیت تجاری چشمگیری به‌دست آورد و تنها چند هزار نسخه فروش داشت، اما به‌مرور طرفداران خاص خود را پیدا کرد و به یکی از آثار کالت در میان علاقه‌مندان ماجراجویی و سایبرپانک تبدیل شد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | Metal Gear 2: Solid Snake و بلوغ ژانر مخفی‌کاری

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در جریان نگارش زندگی‌نامه‌ی هیدئو کوجیما، آن‌چه بیش از هر چیز توجهم را جلب کرد، تأثیر بخت و اقبال در مسیر حرفه‌ای او بود؛ چرا که بسیاری از پروژه‌های مهم کوجیما، نه از دل برنامه‌ریزی دقیق، بلکه در نتیجه‌ی یک برخورد یا اتفاق غیرمنتظره آغاز شدند. یکی از روشن‌ترین نمونه‌ها، ساخت Metal Gear 2: Solid Snake است.

پس از موفقیت تجاری نسخه‌ی NES بازی Metal Gear، شرکت کونامی تصمیم گرفت بدون مشارکت کوجیما، دنباله‌ای با عنوان Snake’s Revenge تولید کند. در یکی از روزها، زمانی‌ که کوجیما در قطار شهری توکیو بود، یکی از اعضای تیم سازنده‌ی Snake’s Revenge که به‌شخصه با او کار می‌کرد، پیشنهاد داد که کوجیما نسخه‌ی مخصوص خودش را از Snake بسازد. همین گفت‌وگوی کوتاه در قطار، به‌نوعی نقطه‌ی آغاز ساخت دنباله‌ی واقعی بود؛ بازی‌ای که با نام Metal Gear 2: Solid Snake شناخته شد.

در حالی‌ که هیدئو کوجیما هم‌زمان بر روی Snatcher کار می‌کرد، تصمیم گرفت با خلق نسخه‌ای متفاوت و عمیق‌تر، پاسخ مستقیمی به پروژه‌ی رسمی کونامی بدهد. نتیجه، نسخه‌ای بود که در سال ۱۹۹۰ برای رایانه‌ی MSX2 منتشر شد. در این بازی، کوجیما عناصر مخفی‌کاری بازی نخست را به‌طرز چشمگیری گسترش داد. نگهبان‌ها حالا می‌توانستند صداها را بشنوند، بازیکن را از یک صفحه به صفحه‌ی دیگر تعقیب کنند و از میدان دید محدود اما هوشمند برخوردار باشند. همچنین، مکانیک‌هایی نظیر خزیدن، خنثی‌سازی مین و ایجاد صدا برای پرت‌کردن حواس دشمنان به بازی افزوده شد.

وب‌سایت IGN بعدها اشاره کرد که این نسخه، نقشی مهم در شکل‌گیری هویت ژانر مخفی‌کاری در بازی‌های ویدیویی ایفا کرده است. این بازی با استقبال مثبت منتقدان همراه شد و در زمان عرضه نیز به فروش نسبتا خوبی دست پیدا کرد. بازی Metal Gear 2: Solid Snake را می‌توان نخستین گام کوجیما در مسیر تبدیل ژانر مخفی‌کاری به یک فرم هنری دانست؛ مسیری که سال‌ها بعد در Metal Gear Solid به اوج رسید.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | ادامه‌ روایت‌گری سینمایی در Policenauts

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

به یکی از آثار کم‌تر اشاره شده در زندگینامه هیدئو کوجیما می‌رسیم، پس از تجربه‌ محدودیت‌های فنی در ساخت بازی Snatcher، این بازی‌ساز ژاپنی تصمیم گرفت پروژه‌ای شخصی‌تری را آغاز کند. او با وفاداری به سبک ماجراجویی، موتور اسکریپت‌نویسی ویژه‌ای طراحی کرد تا کنترل بیشتری بر اجرای داستان، انیمیشن‌ها و موسیقی داشته باشد. نتیجه‌ی این تلاش، بازی Policenauts بود که از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ توسعه یافت.

Policenauts اثری علمی‌ـ‌تخیلی با مضامینی چون سفر فضایی و زیست‌شناسی انسانی بود که روایت سینمایی را با گیم‌پلی ساده اما هدفمند ترکیب می‌کرد. بازی در ژاپن با استقبال منتقدان روبه‌رو شد و از نظر صداپیشگی، انیمیشن و فضای داستانی مورد تحسین قرار گرفت. هرچند خارج از ژاپن چندان دیده نشد، اما این اثر بعدها به‌عنوان یکی از اولین نمونه‌های موفق ترکیب روایت سینمایی و بازی ماجراجویی، جایگاه مهمی در کارنامه‌ی کوجیما و تاریخ بازی‌های ویدیویی قرار گرفت.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | Metal Gear Solid، پیشگام عصرنوین بازی‌های ویدیویی

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

از اواسط تا اواخر دهه ۱۹۹۰، صنعت بازی‌های ویدئویی شاهد یک تحول اساسی در نحوه ارائه بصری بود. بازی‌ها کم‌کم از نمایش شخصیت‌ها و محیط‌های پیکسلی در فضای دوبعدی فاصله گرفته و به سمت استفاده از پلی‌گان‌ها برای رندر همان عناصر در یک فضای سه‌بعدی حرکت کردند.

در این میان، هیدئو کوجیما در سال ۱۹۹۴ برنامه‌ریزی برای دنباله‌ای سه‌بعدی بر بازی Metal Gear 2: Solid Snake را آغاز کرد که Metal Gear Solid نام گرفت. این پروژه در ابتدا برای کنسول 3DO در نظر گرفته شد، اما با توقف تولید این کنسول، توسعه بازی به سمت کنسول پلی‌استیشن سونی سوق پیدا کرد. این تغییر پلتفرم، کوجیما و تیمش را ناگزیر ساخت تا برای پیاده‌سازی گرافیک سه‌بعدی، موتور گرافیکی کاملا جدیدی طراحی و توسعه دهند.

بیوگرافی رامین جوادی

نخستین نمایش گیم‌پلی Metal Gear Solid در نمایشگاه بازی توکیو در سال ۱۹۹۶ صورت گرفت. پس از آن، تریلر کوتاهی از بازی در روز دوم نمایشگاه E3 1997 به نمایش درآمد که توجه سونی را به دستاورد بزرگ کوجیما جلب کرد. در نتیجه، سونی و کونامی با همکاری یکدیگر تلاش کردند تا Metal Gear Solid در صدر برنامه‌های عرضه پاییزی ۱۹۹۸ کنسول پلی‌استیشن قرار بگیرد. نمایش یک تریلر جذاب در E3 و توزیع ده‌ها دیسک دمو بین طرفداران مشتاق پلی‌استیشن، انتظارات را به اوج رساند.

کوجیما مصمم بود تا از تمامی امکانات فناوری جدید به بهترین نحو بهره ببرد. او صحنه‌های سینمایی پویا با حرکت دوربین بر روی شخصیت‌ها و محیط‌ها، موسیقی محیطی فراگیر و صداگذاری حرفه‌ای را در بازی گنجاند. برای طراحی مراحل و یافتن بهترین زوایای دوربین، کوجیما به شیوه‌ای خلاقانه از آجرهای لگو استفاده می‌کرد و دوربین را به‌صورت فیزیکی حرکت می‌داد. یکی دیگر از نوآوری‌های او، امکان تغییر آسان دید بازیکن از سوم‌شخص به اول‌شخص در طول بازی بود. Metal Gear Solid شامل ده‌ها سلاح متنوع، نبردهای حماسی با باس‌های منحصربه‌فرد، سکانس‌های فرار پرتنش و مونولوگ‌های جذاب شخصیت‌ها می‌شد.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در این مسیر، یوجی شینکاوا به عنوان طراح شخصیت‌ها و گرافیک به تیم کوجیما پیوست و با سبک بصری خاص خود، ظاهری واقع‌گرایانه و در عین حال شیک به Metal Gear Solid بخشید که از آن زمان به عنوان امضای آثار کوجیما شناخته می‌شود. به این ترتیب، Metal Gear Solid در حال تبدیل شدن به چیزی فراتر از یک بازی ویدیویی صرف و تجربه‌ای تمام‌عیار بود.

در آن دوران، بسیاری از بازی‌های ویدیویی در غرب به وضوح در چارچوب‌های سنتی بازی ویدیویی باقی مانده بودند و انتظار می‌رفت که از واقعیت و سایر رسانه‌ها جدا باشند. در این رویکرد که ریشه در بازی‌های آرکید داشت، داستان معمولا در حاشیه قرار می‌گرفت و اولویت اصلی بر گیم‌پلی چالش‌برانگیز بود. با این حال، افرادی مانند یوجی هوری با بازی‌هایی نظیر The Portopia Serial Murder Case و سپس Dragon Quest تلاش کردند تا داستان را در مرکز تجربه قرار داده و بازی را به یک رسانه روایی تبدیل کنند.

اما Metal Gear Solid با روایت و شخصیت‌پردازی عمیق خود، تفاوت چشمگیری با سایر بازی‌های هم‌عصر خود داشت. در حالی که بسیاری از بازی‌های آن زمان همچنان بر گیم‌پلی خالص یا داستان‌های کلیشه‌ای تکیه داشتند، کوجیما روایتی پیچیده، بالغ و چندلایه خلق کرد که به مضامینی چون جنگ، اخلاق، هویت و ژنتیک می‌پرداخت. برخلاف قهرمان‌های ایده‌آل‌شده‌ی رایج، شخصیت اصلی بازی، سالید اسنیک، انسانی خسته، دلسرد و مملو از تردید بود که از نظر اخلاقی با مأموریت خود درگیر می‌شد.

استفاده از میان‌پرده‌های سینمایی با تدوین شبیه به فیلم‌های هالیوودی و صداپیشگی حرفه‌ای، تجربه‌ای روایی بی‌سابقه را برای مخاطبان بازی‌های ویدئویی رقم زد. Metal Gear Solid نه تنها در روایت‌گویی از عناوینی مانند Final Fantasy VII یا Super Mario 64 پیشی گرفت، بلکه نحوه تعامل بازیکن با داستان را نیز دگرگون کرد؛ به جای تماشای صرف، بازیکن به بخشی فعال از روایت تبدیل شد.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

پس از انتشار، Metal Gear Solid با تحسین گسترده منتقدان روبرو شد. بسیاری از رسانه‌ها ویژگی‌های سینمایی بازی و گیم‌پلی نوآورانه مخفی‌کاری آن را ستودند. در پی این موفقیت، کوجیما به چهره‌ای شناخته‌ شده در رسانه‌های خبری ویدیو گیم تبدیل شد و از شهرت ناگهانی خود در اماکن عمومی شگفت‌زده بود.

Metal Gear Solid به یک موفقیت تجاری بزرگ نیز دست یافت و با فروش ۶ میلیون نسخه در سراسر جهان، در صدر جدول فروش قرار گرفت و به سرعت به یکی از پرفروش‌ترین بازی‌های پلی‌استیشن تبدیل شد. برای مقایسه، Super Mario 64 که الهام‌بخش کوجیما بود، ۵.۹ میلیون واحد فروش داشت.

بدین ترتیب، شخصیت لوله‌کش که زمانی الهام‌بخش کوجیما بود، جای خود را به قهرمانی جدید و پیچیده داد. در میان دیگر مجموعه‌های محبوب کونامی، Metal Gear Solid تمامی آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار داد. نسخه اصلی Castlevania تنها ۱.۵ میلیون نسخه و Symphony of the Night تنها ۱.۳ میلیون نسخه فروش داشتند. Metal Gear Solid سود بی‌سابقه‌ای را برای کونامی به ارمغان آورد و دیگر دارایی‌های این شرکت مانند Contra ،Gradius و Bomberman در برابر موفقیت متال گیر سالید کم‌رنگ جلوه کردند.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | ارتقا در کونامی و گسترش KCEJ

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

تیمی که در حین توسعه Metal Gear Solid حول شخص هیدئو کوجیما شکل گرفت، با نام Konami Computer Entertainment Japan شناخته می‌شد که به اختصار KCEJ نام گرفت. کوجیما به معاونت رئیس این استودیو ارتقا یافت و علاوه بر مدیریت پروژه‌های خود، بر تمامی بازی‌های در حال توسعه نظارت و از تامین مالی و انتشار به موقع آن‌ها اطمینان حاصل می‌کرد. تمرکز KCEJ در آن زمان بر عرضه نسخه‌های مختلف Metal Gear Solid، از جمله پورت برای PC، نسخه Game Boy Color و نسخه اروپایی، و همچنین انتشار بسته الحاقی Metal Gear Solid Integral و بازی مستقل VR Missions بود. اما در مجموع این دوره، فرصتی برای برنامه‌ریزی منسجم‌تر پروژه‌های آتی و خلق آثار متفاوت را برای او فراهم کرد.

به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۱، هیدئو کوجیما تهیه‌کنندگی بازی Zone of the Enders را بر عهده گرفت. این بازی با اکشن رباتی پرسرعت و طراحی بصری منحصربه‌فرد الهام‌ گرفته شده از انیمه‌ای به همین نام، با وجود فروش متوسط، به دلیل گیم‌پلی نوآورانه و طراحی ربات‌های یوجی شینکاوا مورد توجه قرار گرفت و طرفداران خاص خود را پیدا کرد. در سال ۲۰۰۳، دنباله‌ی آن با نام Zone of the Enders: The 2nd Runner منتشر شد. کوجیما تهیه‌کننده و شیویا موراتا کارگردان این نسخه بودند. The 2nd Runner با بهبودهای چشمگیر در گیم‌پلی، گرافیک و داستان، تحسین گسترده‌تری را از منتقدان کسب کرد و به عنوان نسخه تکامل‌یافته‌ی قسمت اول شناخته شد، اما فروش آن همچنان متوسط بود.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در ادامه بیوگرافی هیدئو کوجیما، به بررسی یکی از مهم‌ترین مقاطع کاری او، یعنی دوران ساخت و عرضه بازی Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty می‌پردازیم. با آغاز تبلیغات سونی برای کنسول PlayStation 2 در سال ۱۹۹۹، KCEJ کار بر روی پیش‌نمونه بازی جدید را آغاز کرد. کوجیما برای طراحی مراحل بازی، بار دیگر از آجرهای لگو استفاده کرد و با استخدام مشاوران نظامی، تلاش کرد تا حس واقع‌گرایانه‌تری به تیم توسعه منتقل کند. سفر او و یوجی شینکاوا به نیویورک، محل وقوع داستان بازی، به منظور کسب درک دقیق‌تری از محیط صورت گرفت.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

هزینه ساخت Metal Gear Solid 2 به دلیل انتقال به کنسول جدید افزایش یافت. معرفی انحصاری بازی در E3 2000 برای PlayStation 2، هیجان زیادی را برانگیخت. در این دوره، کوجیما رویکردی نو در قبال مخاطبان در پیش گرفت و با پنهان کردن شخصیت اصلی بازی دوم در پیش‌نمایش‌ها، سعی در غافلگیری آن‌ها داشت. هدف غایی او، به چالش کشیدن مفهوم دنباله‌ها و بازبینی مفهوم قهرمان و اسطوره‌ها تعریف شد و بازی Metal Gear Solid 2 قرار بود به اثری پست‌مدرن و ممتاز بدل شود.

با انتشار Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty، منتقدان استقبالی بی‌نظیر از آن به عمل آوردند و جسارت کوجیما در پرداخت مفاهیم عمیق فلسفی همچون معنای اراده، تاثیر رسانه‌ها و کنترل اطلاعات را ستودند. نوآوری در گیم‌پلی و ارائه روایتی چندلایه نیز از دیگر نقاط قوت بازی به شمار می‌رفتند. با این حال، برخی مخاطبان و منتقدان از پیچیدگی مفاهیم فلسفی و ساختار روایی غیرمتعارف بازی رضایت چندانی نداشتند. با وجود این نارضایتی‌های جزئی، در مجموع نقدها بسیار مثبت بود و Metal Gear Solid 2 به عنوان یک بازی بسیار مهم و ساختارشکن در تاریخ جایگاه بسیار ویژه‌ای پیدا کرد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | تحقق یک رویا، ساخت بازی برای نینتندو

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

همان‌طور که اشاره شد، هیدئو کوجیما آرزو داشت برای کنسول فامیکام (NES) بازی بسازد، اما این امر میسر نشد تا اینکه در سال ۲۰۰۳، او بازی Boktai: The Sun Is in Your Hand را برای Game Boy Advance تهیه کرد.

در این بازی، بازیکن در نقش یک شکارچی خون‌آشام جوان ظاهر می‌شود که از سلاحی خورشیدی استفاده می‌کند که با سنسور نوری روی کارتریج بازی شارژ می‌شود و بازیکن را مجبور می‌کرد در نور خورشید بازی کند. این ایده خلاقانه با استقبال متفاوت منتقدان و بازیکنان روبرو شد؛ برخی آن را نوآوری جسورانه‌ای می‌دانستند که تعامل با دنیای واقعی را به بازی‌ها آورده است، در حالی که محدودیت بازی در محیط‌های روشن برای برخی دیگر آزاردهنده بود. با این حال، این رویکرد غیرمعمول، توجه زیادی را به Boktai جلب کرد و نشان از تمایل کوجیما به ایجاد تجربه‌های منحصربه‌فرد داشت.

در سال ۲۰۰۴، کوجیما دنباله‌ی بازی Boktai با عنوان Boktai 2: Solar Boy Django را برای Game Boy Advance تولید کرد که استفاده‌ی بیشتری از سنسور نور داشت و امکان ترکیب سلاح‌های خورشیدی جدید را فراهم می‌کرد. این همکاری‌ها ادامه یافت و در جریان ساخت بازی Super Smash Bros. Melee، کوجیما تمایل داشت شخصیت Solid Snake در آن حضور داشته باشد که به‌دلیل محدودیت‌های زمانی نینتندو این امر ممکن نشد. اما در زمان توسعه Super Smash Bros. Brawl، کارگردان بازی، ماساهیرو ساکورای، با کوجیما تماس گرفت و او در توسعه بازی مشارکت کرد.

نتیجه این همکاری، اضافه شدن شخصیت Snake و محتوای مرتبط با سری Metal Gear Solid به بازی بود، مرحله‌ای که بر اساس جزیره Shadow Moses و توسط خود کوجیما طراحی شد. حضور سالید اسنیک و ابتکارهای خلاقانه‌ی این مرحله، تحسین گسترده‌ی منتقدان و علاقه‌مندان را برانگیخت. برای بسیاری از طرفداران نینتندو که آشنایی چندانی با آثار خارج از دنیای نینتندو نداشتند، طراحی منحصربه‌فرد این مرحله و شخصیت Snake این سوال را به وجود آور که هیدئو کوجیما کیست؟ و همین امر، زمینه‌ساز اشتیاق آن‌ها برای تجربه بازی‌های ساخته شده توسط او شد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | Metal Gear Solid 3، روایتی متفاوت در دل تاریخ

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

زندگینامه هیدئو کوجیما را که بررسی می‌کنیم، یک چیز راجب او بسیار مشهود است: انجام ریسک‌های بزرگ و میل شدید به خلق تجربیات جدید. که سبب می‌شود تا پس از Metal Gear Solid 2، او رویکردی متفاوت در پیش بگیرد و بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater را برای PlayStation 2 طراحی و منتشر کند.

این اثر، یک ریسک بزرگی به حساب می‌آید؛ چرا که برخلاف نسخه‌های پیشین که در آینده‌ای نزدیک و در محیط‌های سربسته جریان داشتند، این بازی در سال ۱۹۶۴ و در اوج جنگ سرد، در جنگل‌های شوروی روایت می‌شد. تلفیق بقا در طبیعت، استفاده از استتار و جاسوسی به سبک فیلم‌های جیمز باند از ویژگی‌های برجسته این نسخه بود که از نظر عمق فلسفی و پیچیدگی روایی، رویکردی نسبتا متفاوت از شماره دو داشته است.

کوجیما همواره بازی‌های خود را به مثابه فیلم‌های تعاملی می‌دید و کوشید تا با طراحی دقیق هر جنبه از Metal Gear Solid 3: Snake Eater، تجربه‌ای سینمایی منحصربه‌فرد را برای مخاطب خلق کند. این رویکرد که الهام‌گرفته از فیلم‌های جاسوسی دوران جنگ سرد و آثار سینمایی با محوریت مأموران مخفی بود، به موفقیت تجاری و تحسین منتقدان انجامید. متال گیر سالید سه که در نوامبر ۲۰۰۴ در آمریکای شمالی، دسامبر ۲۰۰۴ در ژاپن و مارس ۲۰۰۵ در اروپا منتشر شد، اغلب به عنوان یکی از برترین بازی‌های تاریخ مورد ستایش قرار می‌گیرد. حتی بسیاری از طرفداران سری Metal Gear Solid، این اثر را نقطه اوج کارنامه و یکی از بهترین دستاوردهای زندگینامه هیدئو کوجیما می‌دانند.

مصاحبه با کارگردان بازی ویچر 3

همچنین قابل ذکر است که در همان سال ۲۰۰۴، بازی Metal Gear Acid نیز برای کنسول دستی PSP منتشر شد. این عنوان، رویکردی متفاوت به سری Metal Gear داشت و با ترکیب عناصر استراتژی نوبتی و استفاده از کارت‌ها در گیم‌پلی، تجربه‌ای منحصربه‌فرد را برای مخاطبان به ارمغان آورده است.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | تولد Kojima Productions

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در سال ۲۰۰۵، کونامی دست به بازسازی و تجمیع استودیوهای خود زد و KCEJ با دیگر توسعه‌دهندگان تحت یک استودیو بزرگ‌تر ادغام شد. این تغییر ساختاری به کوجیما کمک کرد تا از بار وظایف مدیریتی کاسته شده و تمرکز بیشتری بر توسعه بازی‌ها داشته باشد. در پی این سازماندهی، تیم جدیدی با نام Kojima Productions شکل گرفت. کوجیما به چنان شهرتی دست یافت که به یکی از معدود توسعه‌دهندگان بازی تبدیل شد که نام او برای عموم شناخته شده بود.

کونامی نیز به این درک رسیده بود که قرار دادن نام کوجیما بر روی یک محصول، توجه مخاطبان را جلب کرده و فروش آن را تضمین می‌کند، حتی اگر او مستقیما درگیر تولید آن نباشد. این وضعیت برای کوجیما، به منزله گام برداشتن در مسیر تبدیل شدن به یکی از استیون اسپیلبرگ‌های صنعت بازی‌های ویدیویی بود.

پس از این تحولات، استودیو Kojima Productions در سال ۲۰۰۶، دو بازی Metal Gear Acid 2 و Metal Gear Solid: Portable Ops را برای کنسول دستی PSP منتشر کرد. Portable Ops که شش سال پس از وقایع Metal Gear Solid 3 رخ می‌داد، با حضور کوجیما به عنوان تهیه‌کننده و مدیر کل پروژه، ویژگی خاصی داشت و آن، سیستم استخدام و مدیریت نیروها بود. بازیکن می‌توانست سربازان دشمن را دستگیر و با متقاعد کردن آن‌ها، به تیم خود اضافه کند.

هر سرباز دارای توانایی‌ها و تخصص‌های منحصربه‌فردی بود که بر نحوه پیشبرد مراحل و استراتژی‌های بازیکن تأثیر می‌گذاشت و عمق تاکتیکی جدیدی در گیم‌پلی به سری Metal Gear بخشیده بود. بازی با استقبال نسبتا خوبی از سوی منتقدان و مخاطبان روبرو شد و نشان داد که خلاقیت کوجیما تنها محدود به کنسول‌های خانگی نیست و او همواره در پی یافتن راه‌های جدید برای ارائه تجربه‌های متفاوت است؛ برای کسانی که هنوز می‌پرسیدند “کوجیما کیست؟”، این بازی پاسخی دیگر به توانایی‌های او در طراحی مکانیک‌های نوآورانه بود.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | Metal Gear Solid 4، رستگاری سالید اسنیک

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در ژوئن ۲۰۰۸، بازی Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots با کارگردانی مشترک هیدئو کوجیما و شیویا موراتا منتشر شد. جالب است بدانید که در ابتدا قرار نبود کوجیما این پروژه را کارگردانی کند و او قصد داشت سکان هدایت را به شیویا موراتا، نویسنده کمکی Metal Gear Solid 3 و کارگردان بازی Zone of the Enders: The 2nd Runner، بسپارد.

حتی در مراحل اولیه معرفی، نام کارگردان به شکل مرموزی “آلن اسمیتی” ذکر می‌شد؛ نام مستعاری که معمولا کارگردانانی که تمایلی به ارتباط نامشان با یک فیلم یا پروژه خاص ندارند، از آن استفاده می‌کنند. در همین زمان، او مشغول نگارش یادداشت‌ها و طرح‌هایی بود که قرار بود بسیاری از سوالات و مفاهیم پیچیده سری Metal Gear Solid را که دیگر قصد پرداختن به آن‌ها در بازی‌ها را نداشت، توضیح دهد و به درک عمیق‌تر دنیای بازی کمک کند.

با این حال، این انتقال رهبری با چالش‌هایی روبرو شد. تیم توسعه می‌بایست بر روی کنسول پیشرفته اما با معماری پیچیده کنسول PlayStation 3 کار می‌کرد و در عین حال، با انبوهی از سوالات و گره‌های داستانی که طی سال‌ها توسط کوجیما ایجاد شده بود، دست و پنجه نرم می‌کرد. این پیچیدگی‌ها و فشار فزاینده طرفداران برای دریافت پاسخ‌های قانع‌کننده، در نهایت منجر به دریافت تهدیدهای مرگ برای کوجیما شد. در پی این اتفاقات و فشارهای کونامی، کوجیما تصمیم گرفت تا در کنار تیم قرار بگیرد و به همراه موراتا، کارگردانی Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots را بر عهده بگیرد تا به سرنوشت داستان‌های ناتمام این سری خاتمه دهد.

بدین ترتیب، با وجود مشکلات متعدد در مسیر توسعه و حتی تردیدهای درونی خالق آن، Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots در سال ۲۰۰۸ به بازار عرضه شد و با ارائه ویژگی‌هایی نظیر گرافیک خیره‌کننده، صحنه‌های سینمایی پرجزئیات و روایتی عمیقا احساسی، به عنوان یک نقطه عطف در تکامل داستان‌گویی و ارائه سینمایی در بازی‌ها شناخته شد.

هیدئو‌ کوجیما | مردی فراتر از مرزهای گیم

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

با اینکه هیدئو کوجیما پس از Metal Gear Solid 4 تمایل چندانی به ادامه این سری نداشت، اما به خاطر انتظارات فراوان هواداران و دوستداران، بار دیگر به ساخت بازی‌های Metal Gear روی آورد. در سال ۲۰۰۹، او در نمایشگاه E3 اعلام کرد که برای کمک به ساخت دو بازی جدید Metal Gear بازمی‌گردد: Metal Gear Solid: Rising به عنوان تهیه‌کننده و Metal Gear Solid: Peace Walker به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده. او در مراسم Gamescom همان سال توضیح داد که به دلیل سردرگمی زیاد در تیم و عدم پیشرفت کار به اعتقاد خودش، مجبور شده شخصا روی Peace Walker تمرکز کند.

در سال ۲۰۱۰، کوجیما در E3 حاضر شد تا بازی Metal Gear Solid: Rising را معرفی کند. او همچنین در جریان مصاحبه‌ای ویدیویی که توسط نینتندو منتشر شد و با محوریت کنسول 3DS بود، حضور یافت و علاقه‌مندی خود را به ساخت یک بازی Metal Gear Solid برای این کنسول ابراز کرد.

در سال ۲۰۱۱، شاهد تحولات متعددی در فعالیت‌های کوجیما بودیم. در اول آوریل، ارتقاء هیدئو کوجیما به معاونت اجرایی کونامی در سال ۲۰۱۱، نقطه عطفی در زندگینامه هیدئو کوجیما و نشان‌دهنده ارزش او برای این شرکت بود. در نمایشگاه E3 همان سال، او فناوری جدیدی به نام transfarring را معرفی کرد که امکان انتقال داده‌های بازی بین PlayStation 3 و PSP را فراهم می‌کرد و در Metal Gear Solid: Peace Walker و مجموعه Metal Gear Solid HD مورد استفاده قرار گرفته است.   

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

Metal Gear Solid: Peace Walker به عنوان یک تجربه کنسولی Metal Gear Solid تمام‌عیار روی PSP، با داستان پیچیده، گیم‌پلی مخفی‌کاری عمیق، سیستم ارتقاء پایگاه Mother Base و حالت Co-Op جذاب، یک دستاورد مهم و مرزشکن در بازی‌های قابل حمل محسوب می‌شود. این بازی مورد تحسین گسترده منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. به شکلی که برخی طرفداران در پاسخ به این پرسش که کوجیما کیست؟ می‌گفتند: مردی که هیچ محدودیتی، جلودار ایده‌های او نیست.

داستان کامل سری بازی Metal Gear Solid

در سال ۲۰۱۱، کوجیما از همکاری خود با گوییچی سودا (Suda51) بر روی یک پروژه جدید با نام موقت Project S خبر داد که بعدها به یک نمایش رادیویی دنباله‌دار برای Snatcher با نام Sdatcher تبدیل شد. علاوه بر این، همکاری او با گوییچی سودا و چیومارو شیکورا برای ساخت یک ویژوال ناول ماجرایی جدید نیز اعلام شد (که تا به امروز خبری از آن منتشر نشده است). در همین سال، Metal Gear Solid: Snake Eater 3D، که بر مبنای علاقه کوجیما در سال ۲۰۱۰ شکل گرفت، به عنوان بازسازی نسخه سوم برای کنسول 3DS عرضه شد.

همکاری‌های متعدد کوجیما با بازیسازان و استودیوهای غربی در این دوران، بخش مهمی ازبیوگرافی هیدئو‌ کوجیما به عنوان یک چهره بین‌المللی در صنعت بازی محسوب می‌شود. به عنوان مثال، همکاری کوجیما به عنوان تهیه‌کننده در بازسازی Castlevania با استودیوی اسپانیای MercurySteam (که بعدها بازی Metroid Dread را توسعه دادند.) نیز در این دوره اتفاق افتاده است.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در مورد پروژه Metal Gear Rising: Revengeance، این بازی که در ابتدا با نام Metal Gear Solid: Rising در E3 2010 معرفی شده بود، در اواخر سال ۲۰۱۱ تغییر نام داد و استودیوی PlatinumGames به عنوان توسعه‌دهنده همکار به Kojima Productions پیوست.

علت لغو نسخه اولیه Rising، عدم تجربه کافی تیم کوجیما در خلق یک بازی هک اند اسلش باکیفیت بود، به همین دلیل توسعه آن به PlatinumGames که تخصص ویژه‌ای در این ژانر دارد، سپرده شد. کوجیما به عنوان تهیه‌کننده اجرایی در این پروژه نقش داشت و از نسخه نهایی آن ابراز رضایت کرد و احتمال ساخت دنباله توسط PlatinumGames را نیز مطرح نمود. Metal Gear Rising: Revengeance به دلیل گیم‌پلی سریع و جذاب هک اند اسلش، سیستم برش منحصربه‌فرد “Blade Mode” و داستان اکشن و پرهیجان خود، به یک بازی موفق و خاص تبدیل شد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | ساخت Fox Engine

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

پس از اتمام پروژه‌ی عظیم Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots که خود یکی از پرهزینه‌ترین بازی‌های تاریخ بود، هیدئو کوجیما به این نتیجه رسید که برای پروژه‌های آتی و به منظور کاهش هزینه‌های ساخت بازی‌های چندپلتفرمی کونامی، نیاز به یک ابزار توسعه‌ی قدرتمند و بهینه وجود دارد. هدف اصلی از طراحی موتور Fox Engine، خلق “بهترین موتور بازی‌سازی جهان” بود که بتواند کیفیت بصری بالا را در کنار فرآیند توسعه‌ی سریع و کارآمد برای پلتفرم‌های مختلف ارائه دهد. با وجود هزینه‌های سنگین توسعه، کوجیما بر این باور بود که این سرمایه‌گذاری بلندمدت، استودیو را قادر خواهد ساخت تا بازی‌های باکیفیت را در زمان کوتاه‌تری تولید کرده و دیگر به محدودیت‌های یک پلتفرم خاص وابسته نباشد.

نخستین بار، Fox Engine در تاریخ ۳ ژوئن ۲۰۱۱ و در کنفرانس خبری Konami پیش از نمایشگاه E3 به صورت یک دمو تکنیکی معرفی شد. سپس، در نمایشگاه PAX Prime 2012 برای نخستین بار به طور عمومی به نمایش درآمد. موتور Fox Engine با ویژگی‌های خاصی همچون سیستم نورپردازی پیشرفته، انیمیشن‌های واقع‌گرایانه و Workflow (فرآیند ساخت بازی) بهینه برای تیم توسعه طراحی شده بود.

این موتور امکان ساخت دنیاهای وسیع و با جزئیات بالا را فراهم می‌کرد و ابزارهای قدرتمندی را برای هنرمندان و برنامه‌نویسان در اختیار می‌گذاشت. این موتور بعدها در ساخت عناوینی همچون Metal Gear Solid V: Ground Zeroes و Metal Gear Solid V: The Phantom Pain به کار گرفته شد. توسعه و به کارگیری این موتور، فصل مهمی در زندگینامه هیدئو کوجیما و نشان‌دهنده تعهد او به پیشرفت‌های فنی در صنعت بازی‌سازی است.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | تلاش نافرجام برای احیای ZOE

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

پس از سال‌ها گمانه‌زنی و درخواست طرفداران، هیدئو کوجیما از حدود سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفت قسمت سوم از سری Zone of the Enders را بسازد، اما به دلیل تمرکز بر پروژه‌های بزرگ‌تر مانند Metal Gear Solid 4، توسعه‌ی آن در اولویت نبود. او در یک صوت درون‌ بازی Metal Gear Solid 4 مستقیما از بازیکنان پرسید که آیا به Zone of the Enders 3 علاقه‌مند هستند یا خیر. در دسامبر ۲۰۱۱، کوجیما اعلام کرد که به دلیل محدودیت منابع انسانی در Kojima Productions، ساخت Zone of the Enders 3 همچنان در حالت تعلیق است. با این حال، او اشاره کرد که موتور جدید Fox Engine می‌تواند در صورت وجود نیروی کار کافی، ابزار مناسبی برای توسعه‌ی این بازی باشد.

نهایتا، در یک رویداد، پیش‌نمایش مجموعه Zone of the Enders HD Collection در ۲۵ مه ۲۰۱۲ در توکیو، کوجیما رسما از آغاز کار روی نسخه جدیدی از این سری با نام رمز Enders Project خبر داد. او اعلام کرد که این بازی در مراحل اولیه‌  قرار دارد و تیم در حال آزمایش قابلیت‌های موتور Fox Engine و انتقال داده‌های بازی‌های قبلی Zone of the Enders به موتور (Fox Engine) است.

با این حال، متاسفانه این پروژه عمر کوتاهی داشت. در مه ۲۰۱۳، هیدئو کوجیما در برنامه رادیویی خود «Hideradio» اعلام کرد که توسعه‌ی Enders Project متوقف شده و تیم توسعه آن منحل شده است. دلیل اصلی این تصمیم، استقبال و فروش پایین مجموعه Zone of the Enders HD Collection بود. کوجیما توضیح داد که این مجموعه نتوانست انتظارات را برآورده کند و قبل از ساخت یک نسخه جدید، نیاز به ارزیابی مجدد فرنچایز وجود دارد.

او همچنین به مشکلات فنی این مجموعه HD اشاره کرد. به این ترتیب، Enders Project که قرار بود با استفاده از موتور Fox Engine ساخته شود و امیدها را برای بازگشت این سری محبوب زنده کند، به دلیل عملکرد ضعیف نسخه HD و نیاز به بازنگری در رویکرد، لغو گردید. این اتفاق، نقطه‌ای قابل تامل در بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما و نشان‌دهنده چالش‌های پیش روی او در احیای فرنچایزهای قدیمی در عین تمرکز بر پروژه‌های جدید بود.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | رویای وحشتی که محقق نشد

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

اواسط سال ۲۰۱۲ و پس از به ثمر نشستن تلاش‌ها برای توسعه‌ی موتور بازی‌سازی Fox Engine، هیدئو کوجیما علاقه‌ی وافری به ساخت یک بازی در دنیای Silent Hill پیدا کرد. این علاقه به حدی بود که بارها در مصاحبه‌های مختلف از این فرنچایز نام برده بود. سرانجام، همین اشتیاق کونامی را بر آن داشت تا از او بخواهد رهبری پروژه‌ی بعدی Silent Hill را بر عهده بگیرد.

حقایق جالب سری Metal Gear Solid

دیدگاه کوجیما برای این بازی، خلق تجربه‌ای متفاوت از وحشت بود. او قصد داشت با تمرکز بر فضاسازی سنگین، اتمسفر دلهره‌آور و کیفیت بصری خیره‌کننده، ترسی عمیق و اصیل را به مخاطب القا کند، نه صرفا اتکا به جامپ‌اسکرها و عناصر اکشن معمول در بازی‌های ترسناک. جالب اینجاست که در زندگینامه هیدئو کوجیما نیز بارها شاهد نوآوری و رویکردهای غیرمتعارف او در طراحی بازی‌ها بوده‌ایم و این بار نیز، او با اذعان به ترس خود از ژانر وحشت در زندگی شخصی، همین حس را دستمایه‌ خلق ایده‌های نوآورانه برای این پروژه می‌دانست.

او معتقد بود ترسی که از درون یک فرد ترسو نشأت بگیرد، می‌تواند به مراتب تاثیرگذارتر و وحشتناک‌تر باشد. او که خود را فردی ترسو در مواجهه با ژانر وحشت در سینما می‌دانست، بر این باور بود که همین ترس می‌تواند منشاء ایده‌های خلاقانه‌ای برای یک بازی ترسناک باشد.

در جریان گیمزکام ۲۰۱۴، دموی تعاملی مرموزی به نام .P.T منتشر شد. این دمو به خاطر کیفیت و جنس وحشت فوق‌العاده خاص خود، با استقبال گسترده‌ی طرفداران و علاقه‌مندان به ژانر وحشت روبرو شد. پس از مدتی مشخص شد که .P.T پیش‌نمایشی برای بازی Silent Hills معرفی شد که قرار بود برای کنسول پلی‌استیشن ۴ به کارگردانی هیدئو کوجیما و همکاری گیلرمو دل تورو ساخته شود.اما متاسفانه، این پروژه‌ی بلندپروازانه به فرجام نرسید. در آوریل ۲۰۱۵، کونامی به طور ناگهانی دموی .P.T را از فروشگاه پلی‌استیشن حذف کرد و سپس خبر لغو ساخت بازی Silent Hills را رسما اعلام نمود. دلیل قطعی این تصمیم هرگز به طور شفاف بیان نشد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | سقوط افسانه ویدیو گیم

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

بالاخره به تلخ‌ترین بخش بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما رسیدیم. هیدئو کوجیما، نابغه خلاق سری Metal Gear، همیشه با کونامی چالش‌هایی داشت. دیدگاه هنری و جاه‌طلبانه او اغلب با رویکرد سودمحور این شرکت در تضاد بود. این تنش‌ها در دهه ۲۰۱۰، زمانی که کونامی به سمت بازی‌های موبایلی با هزینه کم و سود بالا چرخش کرد، به اوج خود رسید. اوج این اختلاف در جریان توسعه Metal Gear Solid V: The Phantom Pain، پروژه‌ای که قرار بود شاهکار کوجیما و وداع او با این سری باشد، نمایان شد.

کوجیما The Phantom Pain را به‌عنوان اثری جاه‌طلبانه معرفی کرد؛ اثری که می‌خواست با آن، مرزهای نوآوری در صنعت گیم را جابه‌جا کند. او با بهره‌گیری از موتور Fox Engine، قصد داشت هنری‌ترین و کامل‌ترین بازی سری را خلق کند، اما این جاه‌طلبی هزینه‌های هنگفتی به دنبال داشت. این دیدگاه با سیاست‌های تاکویا کوزوکی، مدیرعامل وقت کونامی، که بر بازی‌های موبایلی تمرکز داشت، در تضاد بوده است.

جدال از همان آغاز تولید The Phantom Pain شروع شد. کونامی نه‌تنها بودجه لازم را تأمین نکرد، بلکه با دخالت‌های مداوم در فرآیند ساخت، فشار بی‌امانی بر کوجیما و تیم او وارد کرد. کمبود بودجه به معضلی اساسی تبدیل شد. کوجیما و تیم توسعه‌دهندگان برای جبران این مشکل، ایده عرضه Fox Engine به‌عنوان موتوری عمومی مانند Unreal یا Unity را مطرح کردند، اما پیچیدگی‌های فنی این موتور، این طرح را غیرممکن ساخت.

کوجیما سپس تصمیم گرفت پیش‌درآمدی کوتاه به نام Ground Zeroes را به‌صورت رایگان منتشر کند تا اشتیاق گیمرها را برای تجربه The Phantom Pain افزایش دهد. اما کونامی، برای جبران هزینه‌ها، این پروژه را به‌عنوان بازی مستقلی با قیمت کامل منتشر کرد. این تصمیم موجی از اعتراضات را به دنبال داشت، چرا که Ground Zeroes عملا یک دمو بود. فشار انتقادات، کونامی را به عقب‌نشینی و کاهش قیمت واداشت، اما این ماجرا ضربه‌ای سنگین بر اعتبار حرفه‌ای کوجیما وارد کرد.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در سال ۲۰۱۵، مدیریت کونامی به هیدکی هایاکاوا سپرده شد، کسی که با بازی موبایلی موفق Dragon Collection نام خود را مطرح کرده بود. او سیاست‌های موبایلی کونامی را با سرعتی افراطی پیش برد و به‌صراحت اعلام کرد: «چرا باید بازی‌های AAA بسازیم که میلیاردها هزینه دارند، وقتی می‌توانیم یک بازی موبایلی ارزان بسازیم که میلیاردها درآمد داشته باشد؟» در اولین اقدام، پروژه Silent Hills کوجیما را لغو کرد و دموی .P.T را از تمام فروشگاه‌های دیجیتال حذف نمود.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در حرکتی عجیب‌تر، او خواستار انتشار The Phantom Pain در همان سال شد، در حالی که بازی هنوز در دست تولید بود و حتی طراحی مراحل چپتر سوم که بخش پایانی بازی، شروع نشده بود. کوجیما با آن‌که از این تصمیم عمیقا ناخشنود بود، ایستادگی کرد؛ با این حال، کونامی بیش از پیش فشار آورد و عرصه را بر او تنگ‌تر ساخت. دسترسی اینترنت استودیو قطع شد، کوجیما و تیم او از اعضای اصلی به پیمانکاران تنزل یافتند و در اتاقی جدا از همکارانشان قرار گرفتند. استودیوی کوجیما پروداکشنز به «کونامی پروداکشنز» تغییر نام داد و در اقدامی تحقیرآمیز، لوگوی کوجیما پروداکشنز از تمام تبلیغات و نسخه نهایی بازی حذف شد.

با وجود این فشارها، The Phantom Pain در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. اگرچه به دلیل حذف محتوا و ناتمام ماندن بخش‌هایی از داستان، ناقص بود، اما با متای ۹۳ و تحسین گسترده منتقدان، موفقیتی چشمگیر کسب کرد و جوایزی از جمله بهترین بازی اکشن در The Game Awards 2015 و بازی ماجراجویی سال در جوایز .D.I.C.E را از آن خود کرد. اما کونامی، کوجیما را از حضور در The Game Awards منع کرد و کیفر ساترلند، صداپیشه بیگ باس، جایزه را به‌جای او دریافت نمود. این اقدام بخشی از تلاش کونامی برای پنهان کردن جدایی کوجیما بود. آن‌ها حتی ادعا کردند او در «مرخصی طولانی» است، در حالی که گزارش‌ها از اخراج قریب‌الوقوع او خبر می‌دادند.

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

سرانجام، کوجیما شرکت کونامی را ترک کرد. پس از نزدیک به سه دهه همکاری، این جدایی نه‌تنها پایان یک رابطه حرفه‌ای، بلکه نمادی از تقابل خلاقیت و منافع مالی شرکت‌های بزرگ بود که در سراسر زندگینامه هیدئو کوجیما مشهود است. در نهایت، کونامی با انحلال استودیوی کوجیما پروداکشنز و حذف نام او از تمامی آثار پیشینش ـ از جمله تریلرها، بازی‌ها و جلدها ـ تلاشی آشکار برای زدودن او از دستاوردهای درخشانش انجام داد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | بازآفرینی یک رویا

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

پس از جدایی از کونامی، هیدئو کوجیما برای ادامه فعالیت حرفه‌ای خود با چالش‌هایی روبرو شد. در این برهه، او به روابطی تکیه زد که در طول سال‌ها حضور در دنیای بازی‌های ویدیویی به‌دست آورده بود. در دسامبر ۲۰۱۵، کوجیما با حمایت مالی و همکاری شرکت Sony Computer Entertainment توانست Kojima Productions را به عنوان یک استودیوی مستقل دوباره تاسیس کند تا اولین بازی خود را به طور انحصاری برای کنسول پلی‌استیشن ۴ توسعه دهد.

در این مسیر، یوجی شینکاوا، طراح ارشد هنری مشهور که سال‌ها با کوجیما همکاری داشته است، و تعدادی دیگر از همکاران سابق کوجیما در کونامی نیز به او پیوستند. این همکاری، آزادی خلاقانه‌ای را که کوجیما مدت‌ها آرزویش را داشت، به ارمغان آورد و زمینه‌ساز توسعه‌ی یک عنوان کاملا جدید برای پلی‌استیشن ۴ شد. و این آغازی بر دورانی جدید در زندگینامه هیدئو کوجیما بود؛ دورانی که با آزادی خلاقانه و پروژه‌های نوآورانه رقم خورد.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | شکاف Death Stranding

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

در بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما به یکی از بحث‌برانگیزترین آثار او می‌رسیم. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، او و تیمش در صدد خلق عنوانی انحصاری برای کنسول نسل هشتم سونی بودند؛ پروژه‌ای که نخستین اثر او پس از جدایی پرحاشیه‌ از کونامی به شمار می‌رفت. کوجیما مصمم بود بار دیگر نگاه نوآورانه و پیشگامانه‌اش را به رخ بکشد، به‌ویژه آن‌که نسل جدیدی از گیمرها وارد عرصه شده بودند که آشنایی چندانی با خالق Metal Gear Solid نداشتند. برای بسیاری از آن‌ها، سوال کوجیما کیست؟ مطرح شد. از همین‌رو، او در پی احیای نام و جایگاه هنری خود با خلق اثری متفاوت بود؛ آن هم در شرایطی که هواداران پرشمار هیدئو، انتظاری جز تجربه‌ای انقلابی نداشتند.  

هیدئو کوجیما

همان‌گونه که بارها در زندگینامه هیدئو کوجیما متوجه شدیم، او همواره از پذیرش ریسک‌های بزرگ استقبال کرده و در بسیاری از موارد، طعم شیرین موفقیت را نیز چشیده است. در دوره‌ای که اغلب بازی‌ها  اکشن‌محور شده بودند، کوجیما به‌دنبال خلق تجربه‌ای کاملا متفاوت و دگرگون‌کننده بود. ایده‌ای جسورانه در ذهنش شکل گرفت: چه می‌شد اگر نجات جهان نه از مسیر نبردهای پیاپی، بلکه از طریق رساندن بسته‌هایی حیاتی به نقاط دورافتاده میسر می‌شد؟ همین مفهوم، بذر پروژه‌ای جدید را کاشت.

در سال ۲۰۱۶، در میان موجی از گمانه‌زنی‌ها، بازی جدید او با عنوان Death Stranding و تریلری مرموز و نمادین معرفی شد. این نمایش اولیه واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت و برای بسیاری، این بازی همچنان مبهم و گنگ باقی ماند. نمایش‌های بعدی نیز نتوانست این ابهام را به طور کامل برطرف کند و پرسش‌های مخاطبان بی‌پاسخ ماند.

سرانجام در سال ۲۰۱۹، بازی Death Stranding در حالی به بازار عرضه شد که آن سال، شاهد انتشار و موفقیت بازی‌های اکشن‌محور مهمی نظیر Sekiro: Shadows Die Twice و Control بودیم. اما این ‌بار ریسک کوجیما به دو‌دستگی شدیدی میان منتقدان و مخاطبان منجر شد. برخی نوآوری‌های بازی نظیر دستاوردهای فنی چشمگیر، طراحی صوتی منحصربه‌فرد و حس عمیق تنهایی را ستودند، در حالی که گروهی دیگر آن را فاقد هویت روشن، دارای روایتی گنگ و حتی «شبیه‌ساز پیاده‌روی» خواندند؛ لقبی که واکنش‌های تند کوجیما در شبکه‌های اجتماعی را در پی داشت.

با این حال، Death Stranding از نظر فروش عملکردی فراتر از انتظار داشت. در دوران همه‌گیری کرونا که جهان در شوک و قرنطینه اجباری فرو رفته بود، نقش پیک‌ها و رساندن ملزومات به نقاط دورافتاده اهمیت ویژه‌ای یافت؛ شباهتی که به شکلی ظریف در هسته گیم‌پلی بازی Death Stranding نهفته بود. این همزمانی ناخواسته سبب شد تا بسیاری از مخاطبان بار دیگر به این بازی فرصت دهند و یا برای اولین بار آن را تجربه کنند، که این اتفاق باعث شد تا از شدت انتقادات وارد شده کاسته شود.

بررسی بازی Death Stranding

در سال ۲۰۲۱، نسخه Director’s Cut بازی منتشر شد. این نسخه، علاوه بر بهبودهای گرافیکی و افزودن محتوای جدید، تغییراتی در گیم‌پلی نیز داشت که حاصل توجه کوجیما به بازخوردها بود. این بازنگری در نمرات بازی نیز بازتاب یافت: نسخه اصلی با میانگین امتیاز ۸۲ در متاکریتیک همراه بود، حال آن‌که نسخه به‌روزشده توانست میانگین ۸۵ را از منتقدان دریافت کند.

در نهایت، بازی Death Stranding تنها یک بازی ویدیویی نبود، بلکه تجربه‌ای هنری و جسورانه بود که بار دیگر رویکرد خلاقانه و علاقه کوجیما به عبور از مرزهای رایج بازی‌سازی را به نمایش گذاشت؛ اثری که اگرچه در زمان انتشار با واکنش‌های متفاوتی همراه شد، اما بدون تردید جایگاه ویژه‌ای در تاریخ بازی‌های ویدیویی برای خود تثبیت کرده است.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | معمار آینده سرگرمی‌های تعاملی

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

هیدئو کوجیما، استاد نوآوری در بازی‌های ویدیویی، پس از Death Stranding پروژه‌های جاه‌طلبانه‌ای در دست دارد. او هم‌اکنون روی Death Stranding 2: On the Beach کار می‌کند که در سال ۲۰۲۵ برای پلی‌استیشن ۵ منتشر خواهد شد و با حضور بازیگرانی چون نورمن ریدوس و ال فانینگ، تجربه‌ای سینمایی‌تر با دنیایی بازتر ارائه می‌دهد. پروژه دیگر، OD، یک بازی ترسناک مرموز که با همکاری ایکس‌باکس و جوردن پیل در حال توسعه است و از فناوری ابری مایکروسافت برای خلق رسانه‌ای نوین بهره می‌برد.

همچنین، کوجیما بازی Physint را معرفی کرده، یک عنوان اکشن-جاسوسی برای پلی‌استیشن که پس از اتمام Death Stranding 2 تولید آن آغاز می‌شود و مرزهای فیلم و بازی را محو خواهد کرد. علاوه بر این، او روی پروژه‌های سینمایی، از جمله فیلمی در دنیای Death Stranding، و دیگر رسانه‌ها مثل انیمه و سریال با همکاری آژانس WME کار می‌کند.

کوجیما با این پروژه‌ها نه تنها به ریشه‌های خلاقانه‌اش باز می‌گردد، بلکه افق‌های جدیدی را برای آینده بازی‌سازی و رسانه‌های روایی ترسیم می‌کند. او با بهره‌گیری از نوآوری‌های پیشرفته و همکاری‌هایی فراتر از مرزهای صنعت بازی، در تلاش است تجربه‌هایی یگانه خلق کند که مرز میان فیلم، بازی و دیگر رسانه‌ها را از میان بردارد. مسیری که در سراسر زندگینامه هیدئو کوجیما، او را به‌عنوان یک نوآور پیشرو معرفی می‌کند.

بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما | میراث یک رویاپرداز

Hideo Kojima, Kojima Production, konami

اکنون به بخش پایانی بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما رسیده‌ایم، هیدئو کوجیما با دنیای بازی‌های ویدیویی به‌گونه‌ای ارتباط برقرار کرده که آثارش نه‌تنها به صنعت بازی، بلکه به فرهنگ عامه و حتی سینما نفوذ کرده‌اند. از نخستین روزهای ورودش به کونامی و ساخت Metal Gear، تا نوآوری‌های جسورانه‌اش در Death Stranding، کوجیما همواره مرزهای روایت و گیم‌پلی را جا به جا کرده است. تلاش‌هایش در ایجاد تجربیات سینمایی، طراحی پیچیده شخصیت‌ها، و پیگیری ایده‌های نوآورانه باعث شده که نه تنها یک بازی‌ساز بلکه یک هنرمند و پیشرو در صنعت بازی‌های ویدیویی شناخته شود.

بیوگرافی جف کیلی

میراث او در ادغام بازی و سینما، استفاده از فناوری‌های پیشرفته، و همچنین درک عمیق از روانشناسی مخاطب و خلق جهان‌های پیچیده، تأثیر بزرگی بر نسل‌های جدید بازی‌سازان و هنرمندان گذاشته است. کوجیما به معنای واقعی کلمه در حال بازتعریف آینده این رسانه است و آثار او تأثیرات ماندگاری در تاریخ بازی‌ها به‌جا خواهد گذاشت.

ممنون که تا پایان مقاله بیوگرافی هیدئو‌ کوجیما با دنیای بازی همراه بودید. امیدواریم توانسته باشیم تاثیرات او بر صنعت بازی را به‌خوبی نشان دهیم. خوشحال می‌شویم نظرات و دیدگاه‌های خود را با ما به اشتراک بگذارید..

source

توسط funkhabari.ir