به رسم هر سال، باز هم در تحریریهی دنیای بازی دور هم جمع شدیم و به انتخاب بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ پرداختیم. سالی که گذشت سالی پربار برای گیمرهای سراسر جهان بود. عرضهی عناوینی که مدتها منتظرشان بودیم سال ۱۴۰۲ را به یکی از آن سالهای جذاب ویدیوگیمی تبدیل کرد که با عرضهی بازیهایی مثل Alan Wake II و ریمیک Resident Evil 4 گرفته تا خروج Baldur’s Gate III از دسترسی زودهنگام و عرضه رسمی آن. در بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ به بازیهایی که از اسفند ۱۴۰۱ تا اسفند ۱۴۰۲ منتشر شدهاند را لحاظ کردهایم، چیزی میان بهترین بازی های سال ۲۰۲۳ و تقویم شمسی؛ به این ترتیب بازی پرافتخاری نظیر Final Fantasy VII Rebirth در میان کاندیدها حضور ندارد، هرچند که از همین حالا با قطعیت می توان گفت که یکی از کاندیدهای اصلی لیست سال آیندهمان خواهد بود. در ادامه با لیست بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ به انتخاب دنیای بازی انتخابها و نظرات ما را بخوانید.
فهرست بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ به انتخاب دنیای بازی
بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ به انتخاب دنیای بازی
پیش از هر چیز آغاز سال ۱۴۰۳ را به تمام گیمرهای فارسیزبان تبریک عرض میکنیم. ما در تیم دنیای بازی سالی خوش و خرم را برای همهی ایرانیان آرزومندیم. موتور بازیسازی شرکتهای بزرگ بازیهای ویدیویی در سال ۱۴۰۲ نیز به سوخت و ساز ادامه داد تا در انتهای زمستان و آغاز نوبهار، مثل هر سال، در دنیای بازی به انتخاب و معرفی بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ بپردازیم.
برای سال جدید، دنیای بازی به فکر تحولاتی بنیادین است، تحولات و تغییراتی که همین حالا هم شروع شده و شکی نداریم که در ادامه سال جدید، دنیای بازی را دوباره به جایگاه محبوب و بی بدیلش در دل طرفداران بازیهای ویدیویی باز خواهد گرداند. ما در دنیای بازی نمیتوانیم صبر کنیم تا این تغییرات مثبت را شاهد باشیم و بازخورد همراهان همیشگیمان را ببینیم، اما قبل از هر چیز، بهتر است با پرداختن به بهترین بازی های سال ۱۴۰۲، پروندهی این سال را ببندیم. باید گفت محدودیتی در تعداد دفعات کاندید یا برنده شدن برای هیچ بازی در کار نبوده است و البته امسال هیچ بازیای را لایق کاندید شدن بخش «تاثیرگذارترین بازی» نیافتیم؛ این البته (همانند تمام انتخابات) نظر ماست. به امید روزی که بازیهای جدی، رک و تاثیرگذارتری تولید شوند. این شما و این برترین بازی های سال ۱۴۰۲ به انتخاب دنیای بازی:
بهترین شرکت
- Larian Studios
- Nintendo
- Remedy Entertainments
- Sony Interactive Entertainments
- Xbox Game Studios
بهترین شرکت صنعت بازی در سال ۱۴۰۲ به انتخاب تحریریه دنیای بازی:
Larian Studios
Larian Studios در سال ۲۰۲۳ با انجام کاری بزرگ، توانست تا دنبالهای در قامت یک شاهکار برای یکی از مجموعههای قدیمی صنعت ویدیوگیم ارائه کند. بازی Baldur’s Gate 3 امسال روی دست تمام بازیهای مهم مانند Alan Wake 2 و Marvel’s Spider-Man 2 بلند شده و لقب بهترین بازی سال را در مراسم گیم اواردز کسب کرد. همین سبب میشود تا ارزش کار این استودیو بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار گیرد. این استودیو فعالیت خود را از سال ۱۹۹۶ آغاز کرده و از همان زمان، با تیمی کوچک در دفتری ساده در کشور بلژیک ماجراجویی خود را دنبال میکنند.
این استودیو بهعنوان اولین تجربه خود، سراغ مجموعه Divinity رفت و چند نسخه از آن را منتشر کرد. این بازی هم توانسته بود تا نامزدیها و جوایز متعددی را دریافت کند. آقای «سون وینس» بهعنوان مدیرعامل در این استودیو فعال بوده و حدود ۴۵۰ بازیساز هم در آن فعالیت میکنند. استودیو لاریان سابقه کار روی بازیهای آموزشی و بازیهای کازینویی را هم دارد، اما هیچگاه نتوانسته بود که به اندازه موفقیت بازی بالدرز گیت ۳، سر زبانها بیفتد. این استودیو در ۵ کشور دیگر شامل کانادا، اسپانیا، ایرلند، مالزی و همچنین انگلیس شعبه دارد و قطعا پروژههای آینده آنها بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.
بهنام میرزایی
بهترین گرافیک
- Alan Wake II
- Armored Core VI
- Baldur’s Gate III
- Lies of P
- Prince of Persia: The Lost Crown
- Tekken 8
- The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
بهترین گرافیک در سال ۱۴۰۲:
Alan Wake II
شاید بنا بر آنچه در فضای آنلاین رواج دارد شما هم بازی Alan Wake 2 را بیشتر یک پرچمدار گرافیکی برای بازیهای نسل نهمی شناخته باشید. بازی الن ویک ۲ دارای آخرین تکنولوژیهای روز رهگیری پرتو و جلوههای بینظیر گرافیکی است و در این خصوص هیچ شکی نیست. اما آن چه الن ویک را چه در قسمت قبلی و چه در قسمت دوم به یک بازی کمنظیر تبدیل کرده است؛ جادوی گرافیک و طراحی هنری آن است.
بررسی بازی Alan Wake 2 در دنیای بازی
در تک تک محیطهای بازی به سادگی امضای تیم سازنده و طراحان الن ویک ۲ خودنمایی میکند. کافیست به منابع الهام بازی نگاه کنید. از مجموعه True Detective و فیلم Se7en در تلوزیون و سینما که به وضوح فرمول سینمای فینچر را به بازی تزریق کرده، تا بازی های مهمی مانند Silent Hill و Resident Evil که عناصر وحشت را در مدیوم بازی تعریف کرده است. همه و همه دست طراحان گرافیکی بازی را باز گذاشته است تا با الهامگیری درست از هر یک، اتمسفر سنگین و تاریک بازی الن ویک ۲ را خلق کنند.
بازی به خوبی استعارههایی به ما القا میکند. برای مثال کافیست به محیط منطقه واتری در بازی نگاه کنید. فضایی داری مه سنگین که به درستی از سایلنت هیل الهام گرفته شده و نشان از اندوه بسیار زیاد دارد. شهر اصلی بازی یعنی همان برایت فالز هم نمونهای دیگر است. شهری در ظاهر آرام و در باطن رو به فروپاشی. همه این احساسات از محیط و گرافیک هنری بازی به سادگی قابل درک است. وقتی همه این موارد را با گرافیک واقعگراینه بازی جمع میکنیم به گرافیک هنری خارق العادهای میرسیم که در بین بازیهای دیگر امسال نیافتیم. بازی الن ویک دو یک کلاس درس برای توسعهدهندگان امروزی است که در یک کلام همه چیز را در حالت تعادل حفظ کرده است.
عباس کشتکار
نامزدهای بهترین دستآورد فنی سال ۱۴۰۲
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Lies of P
- Prince of Persia: The Lost Crown
- The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
بهترین بازی در دستآورد فنی:
Baldur’s Gate III
میان بذر ایده و میوههای رنگی کوچک روی صفحه جادویی، گامهای متعددی وجود دارد. بیشمارند بازیهای دارای درونمایهای مناسب، ولی سوار بر مرکبی که توان بار سنگین آنها را ندارد و به لنگان لنگان بودن محکوم شدهاند.
یک اثر تنها به میزانی که عرضه کند شایسته است و Baldur’s Gate 3 هر چه دارد را به بهترین حالت عرضه میکند. بازی با یکی از کمنظیرترین ساخت شخصیتها شروع شده و با یک سیستم انتخاب داستان شاخهای عمیق ادامه پیدا میکند. بازی دارای معماهای مبتنی بر پایه فیزیک و تعامل با محیطهای پویا است. از بافت بدن موجودات گرفته تا پوشش گیاهی همه دارای جزئیات جالب توجهای هستند. تاثییر نور بر محیطها و مدل موجودات چشمنواز است.
بررسی نسخه دسترسی اولیه بازی Baldur’s Gate 3
چرخه شبانهروز به همراه تغییرات آب و هوایی به بازی حیات میبخشد. برای پویانمایی تک تک شخصیتها از حرکات ضبطشده بازیگران استفاده شده است که به هر شخصیت جذبهای ویژه میدهد. موسیقی و نوای شخصیتها از کیفیت بالایی برخوردار است. صداهای محیطی باعث فرو رفتن بیشتر مخاطب در این جهان میشود چه در جنگل یا در اعماق دخمه.
بازی به صورت یک پارچه بین حالت گشت و گزار و مبارزه تغییر میکند که با تاثیر تعامل جادوهای بازی با محیط، تدبیراندیشی عمیقی به بازی اضافه میکند. بازی بالدرز گیت ۳ دارای دنیایی وسیع با احتمالهای فراوان است، با این حال عملکرد فنی این اثر تحسینبرانگیز است.
ابوالفضل مغانلو
بهترین بازی های سال ۱۴۰۲: طراحی محیطی
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Prince of Persia: The Lost Crown
- Marvel’s Spider-Man 2
- Resident Evil 4
- Super Mario Bros. Wonder
- The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
بهترین طراحی محیطی در سالی که گذشت به انتخاب دنیای بازی:
Baldur’s Gate III
بدون شک سومین قسمت از مجموعه بالدرز گیت بهترین بازی امسال است. این عنوان به قدری بزرگ و کامل است که هیچ نقصی در هیچ بخشی ندارد و قسمت طراحی محیطی نیز از این قائده مستثنا نیست. البته بهتر است بگوییم که طراحی محیطی در این بازی بهترین و شگفتانگیزترین بخش در بین همه قسمتهای این بازی است. دقت در جزییات و ترکیب دقیق و ایدهآل گیمپلی با طراحی محیط باعث شده تا بازی استانداردهای جدیدی در سبک نقشآفرینی را به دنیای بازیهای ویدئویی معرفی کند.
در دنیای بازی بخوانید: نقد و بررسی بازی Baldur’s Gate 3 به قلم رضا قرالو
هر مرحله یا هر قسمت از بازی خودش به تنهایی یک کلاس کاری برای معرفی طراحی محیط است. با توجه به این که Baldur’s Gate III یک اثر نقشآفرینی است، لذا ریزهکاریهای لازم برای شکلگیری یک محیط ایدهآل دقت بیشتری را میطلبد. از دیگر ویژگیهای این قسمت تفاوتهای بسیار زیاد محیطی در قسمتهای مختلف بازی است. انگار که تیم سازنده توجه و نگاه کاملا مجزا و خاصی نسبت به هر بخش بازی داشتهاند که همین موضوع باعث شده تا به هنگام تجربه بازی، ما احساس کنیم که انگار با شروع هر مرحله جدید، با یک بازی جدید روبرو میشویم و حس وحال تازهای از هر محیط به مخاطب منتقل میشود.
بر همین اساس و با وجود تنوع بسیار زیادی که در بازی وجود دارد، هر بازیکنی داستان و روش منحصربهفرد خودش را در بازی طی کرده و به نوعی حتی ما از نظر محیطی نیز میتوانیم ادعا کنیم که هر بازیکن دنیای مخصوص به خودش را دارد طی میکند و نسبت به آن همذاتپنداری کرده است. مجموعهای از این ویژگیها باعث شده تا ما به راحتی عنوان Baldur’s Gate III را برای این بخش انتخاب کنیم.
حامد محمدپور
بهترین صداگذاری و طراحی صوتی
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Final Fantasy XVI
- Resident Evil 4
- Marvel’s Spider-Man 2
اما بهترین بازی در صداگذاری و طراحی صوتی:
Alan Wake II
بدون هیچ شکی طراحی صوتی و یا همان Sound Design از مهمترین عناصر یک عنوان ترسناک است.
عناوینی همچون سایلنت هیل و رزیدنت ایول که از دیرباز تا به امروز مشخصا با برچسب ژانر ترسناک عرضه شدهاند، بیشک دارای بهترین طراحیهای صوتی تاریخ ویدیوگیم به شمار میروند.
در سالی که گذشت ما شاهد عرضه عنوان Resident Evil 4 Remake بودیم که از گذشته تا به امروز از هر نظر جریانساز بوده است، اما خب با وجود چنین شاهکاری فقط باید یک ابرشاهکار وجود داشته باشد که بتواند از لحاظ طراحی صوتی قویتر از Resident Evil 4 Remake باشد.
ابر شاهکار سال گذشته بازی جدید استودیو Remedy یعنی Alan Wake 2 بود که با طراحی صوتی خود توانست به همگان اثبات کند که اگر بخواهد میتواند حتی اسطورهها را هم کنار بزند!
طراحی صوتی بازی Alan Wake 2 در انتقال حس ترس خود بینظیر عمل کرد، هماهنگی بی حد و مرز صدا با تصویر و محیط درست شده بود مثل دو برادری که اگر یکی حالش بد باشد، دیگری هم حالش بد میشود.
شبهای بارانی و صدای باران در بازی که در گوش مخاطب میپیچید و یا صدای قدمزدن در جنگلی تاریک و افتادن جنازهای درون آب، همه و همه از جمله صداگذاریهایی بودند که به صورت دقیق و کامل برای انتقال حس بازی به مخاطب طراحی شده بودند و مخاطب را در شرایط بازی قرار میداد.
علی عبدی
برترین بازی های سال ۱۴۰۲: موسیقی
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Final Fantasy XVI
- Resident Evil 4
- The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
بهترین موسیقی سال به انتخاب دنیای بازی:
Alan Wake II
در جدیدترین نسخه، Remedy بار دیگر حساسیت بیعیب و نقص خود را در انتخاب موسیقیهای مرتبط با بازی به نمایش میگذارد و حتی از استانداردهای قبلی خود نیز فراتر میرود. گروه Poets of the Fall، همکار دیرینه تولیدات بازیهای Remedy، در این قسمت با برجستگی طنینانداز ظاهر میشود و آهنگهایی را میسازد که در آن هر قطعه موسیقی بهطور پیچیده با تجربه بازی ما در هم آمیخته میشود.
مطلب پیشنهادی: پیش نمایش بازی Alan Wake 2
این تجلی هنری به وضوح در صحنه دپارتمان الن ویک نشان داده شده است، که با دقت در مورد جوهر موسیقی طراحی شده است و به عنوان یک کلاس درس غوطهوری در طراحی صحنه عمل میکند.
در واقع، صداگذاری و موسیقی متن عناصر ضروری بازی هستند. نادیده گرفتن اهمیت آنها کملطفی بزرگی به این عنوان خواهد بود. همانطور که بارها در ابتدای این گفتار تاکید شد، تعهد Remedy به داستانسرایی بینظیر است، و روایت بازی را با سکانسهای اکشن زنده جذاب تقویت میکند. موسیقی، سنگ بنای این داستانسرایی استادانه است.
در پایان هر فصل، با قطعات موسیقی جذابی مواجه میشویم که برای انعکاس رویدادهای محوری آن فصل طراحی شدهاند. شنوندگان صبور، ظرافت را در این ترکیببندیها تشخیص خواهند داد که نشاندهنده تعهد تزلزلناپذیر سازندگان به ارائه یک تجربه بازی بدیع است.
حامد محمدپور
بهترین اقتباس از بازیهای ویدیویی
- سریال Castlevania: Nocturne
- سریال Halo
- سینمایی The Super Mario Bros. Movie
بهترین اقتباس از بازیهای ویدیویی در سالی که گذشت:
سریال Castlevania: Nocturne
نتفلیکس با ساخت انیمه Castlevania: Nocturne بار دیگر ثابت کرد که دنیا و شخصیتهای کسلوانیا از پتانسیل روایی بالایی برخوردار هستند. اینبار با «ریکتر بلمونت» طرف هستیم که در بهبهه انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۲ به نبرد خونآشامها میرود. انیمیشن پر از لحظات و مبارزات نفسگیر در کنار کادربندی حماسی است که تا حد زیادی جای خالی انیمه اصلی کسلوانیا را پر کرده است. اما نقطه قوت انیمه Castlevania: Nocturne بدون شک خلق شخصیتهای چندلایه و خاکستری آن است.
حضور شخصیتهای قدیمی سری کسلوانیا مثل «اولراکس» بدون شک برای طرفداران قدیمی این فرنچایز لذتبخش است؛ اما مهمتر از آن پرداخت درست به این شخصیت است. این موضوع درباره تمام شخصیتهای این انیمه، حتی آنانی که لحظات اندکی در طول سریال حضور دارند نیز صادق است. تمامی بخشهای این انیمه در توازن بسیار خوبی قرار دارند که باعث شده با یک مجموعه کامل از زیبایی، هیجان و اندوه طرف باشیم.
درنهایت، طراحی زیبا و فوقالعاده از فرانسهی درگیر انقلاب یک روایت پسزمینهای ایجاد کرده که همسو با روایت اصلی انیمه است و باعث شده در کنار تمام زیباییهای بصری انیمه، با یک داستان پراتفاق نیز روبهرو باشیم. انیمه Castlevania: Nocturne بدون شک یکی از بهترین انیمههای اقتباسی بر اساس ویدیوگیم است که هیچ گیمری نباید تماشای آن را از دست بدهد.
مسعود کاظمی
نامزدهای بهترین طراحی روایی سال ۱۴۰۲
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Final Fantasy XVI
بهترین طراحی روایی:
Baldur’s Gate III
بالاخره در سال ۱۴۰۲، پس از بیش از بیست سال، شاهد انتشار رسمی سومین نسخه از سری بازیهای Baldur’s Gate بودیم. بالدرز گیت از همان نخستین نسخه عنوان بسیار مهمی بود و علت این اهمیت در طراحی روایی بازی بود. در آن زمان BioWare حال و روز این روزهای خود را نداشت و در سحرگاه این استودیو شاهد عناوینی بودیم که در صنعتی که امروزه از بازیهای ویدیویی میشناسیم، تاثیر به سزایی داشتند.
Baldur’s Gate ارجینال دومین اثر منتشر شده توسط BioWare بود و نسخه دوم، چهارمین ساخته این استودیو. هنوز بایوویر به عنوان یک نقشآفرینیساز تثبیت نشده بود. Baldur’s Gate ارجینال در واقع نخستین بازی BioWare در ژانر نقشآفرینی به حساب میآید. اما چیزی که بیش از RPG بودن آن اهمیت داشت، سیستمی بود که بازی برای روایت و مبارزات خود طراحی کرده بود.
سری Baldur’s Gate درواقع پیش از این که یک بازی RPG باشد، یک بازی D&D است؛ یک فرم انحصاری در بازیهای ویدیویی. درست به مانند بازیهای جمعی D&D، داستان بازی کاملا بر اساس شانس و تاس به پیش میرفت. اما متاسفانه این فرم منحصر به فرد، با افول BioWare دو دههی پیش رویش را در سکوت، از پیشرفتهای گرافیکی صنعت به دور ماند.
و اینجاست که اهمیت کار Larian Studios مشخص میشود، این استودیو مستقل بلژیکی که با سری Divinity مهارت خود در نقشآفرینیسازی را ثابت کرده بود، شماره سوم بالدرز گیت را در دست گرفت و آن سیستم شاهکار و بیبدیل روایی را بار دیگر، این بار با بهروزترین تکنولوژیهای صنعت به بازار عرضه کرد و سهگانه را، و چرخه را، کامل ساخت.
مهدی هفته خانک
بازیهای نامزد بهترین داستان سال ۱۴۰۲
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Marvel’s Spider-Man 2
- Final Fantasy XVI
- Cyberpunk 2077: Phantom Liberty
بهترین داستان بازی در سالی که گذشت:
Alan Wake II
شاید تعجب کنید که چرا در بهترین طراحی روایی بالدرز گیت ۳ انتخاب شد و حال در بهترین داستان آخرین ساخته سم لیک قرار دارد؟
شکی نیست که حتی در یک بازی ماجرایی با داستانی خطی همچون Alan Wake II، طراحی روایی همچنان بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر هم شکی نیست که Baldur’s Gate III با آن طراحی روایی عمیق، داستان بی نظیری را طبخ کرده است.
مقاله پیشنهادی: داستان کامل سری بازی Alan Wake
اما تعریف داستان، روایت و طراحی روایی مشخص است، و همین طور تعریف بازی نقشآفرینی و بازی ماجرایی. Alan Wake II هرچقدر هم که شاهکار باشد، کجا به عمق روایی Baldur’s Gate III خواهد رسید؟ و از آن سو، کدام یک از خطوط روایی بازی لاریان استودیو، به اندازهی داستان منسجم و پیچیده رمدی تاثیرگذاری دارد؟
در نقطهای ایستادهایم که ژانرها تفاوت خود را به خوبی نشان میدهند. داستان Alan Wake II شاید به اندازهی بازیهای نقشآفرینی رقیبش شاخ و برگ روایی فراوان نداشته باشد، ولی همان یک روایت خود را چنان شاخ و برگ میدهد که داستان خود را در میان هر بازی دیگری که در سال گذشته عرضه شد، متمایز و درخشان میسازد. تجربهی دوبارهی وحشتهای آقای نویسنده به گذشتن از مرز واقعیت و توهم و غرق شدن در دریاچه میماند؛ نه صبر کنید:
این یک دریاچه نیست، یک اقیانوس است… .
آلن ویک
مهدی هفته خانک
نامزدهای بهترین بازیگر صنعت بازی
- Ben Starr برای نقشآفرینی در Final Fantasy XVI
- Idris Elba برای نقشآفرینی در Cyberpunk 2077: Phantom Liberty
- Neil Newbon برای نقشآفرینی در Baldur’s Gate III
بهترین بازیگر:
Neil Newbon برای نقشآفرینی در بازی Baldur’s Gate III
شخصیتها در بازی بالدرزگیت طوری طراحی شدهاند تا بازیکنان با هر سلیقه بتوانند با آنها ارتباط نزدیک برقرار کنند. جدا از نویسندگی مثالزدنی بازی، بالدرزگیت از تکنیکهایی مانند Motion Capture نیز استفاده کرده است که اثر آن به خوبی قابل لمس است. حال چه کسی لباسهای عجیب و غریب Motion Capture را به تن میکند و داخل سولههای بیروح استودیو، شخصیتهایی که از آن یاد کردیم را زنده میکند؟ بازیگران!
تیم بازیگران بالدرزگیت همگی نمونههایی از بهترین کارهای خود را در این بازی ارائه دادهاند، اما در مصاحبهها و پادکستهایی که بازیگران بازی بعد از انتشار بالدرزگیت در آنها شرکت کردند، همگی در هر سطحی هم که بودند، به یکی از اعضای تیم بازیگران میبالیدن و از تلاشهای اضافهی او به نیکی یاد میکردند. آن شخص کسی نبود جز آقای «نیل نیوبن».
نیل نیوبن در نقش شخصیت «آستوریان» ایفای نقش کرد که یکی از محبوبترین شخصیتهای بازی از زمان عرضه بود. شخصیت آستوریان خاکستری بود و ایدههایی که در بازی طرح میکرد نیز به همین منوال نه خیلی نیکو بودند و نه کاملا شیطانی. ایفای چنین نقشی که بتواند در هر سطحی با مخاطبین ارتباط برقرار کند کار راحتی نیست، اما نیل با صدای جذاب و لحن لوند خاص خود، به آستوریان روح بخشید.
نیل در کنار ایفای نقش مخصوص خود، به گفتهی دیگر بازیگران تیم، در ایفای نقش به آنها نیز بسیار کمک کرده بود و حتی به صورت رسمی سکانسهای خاصی از بازی را نیز کارگردانی کرده است. جدا از آستوریان، نیل برای همهی بازیگران بازی و همینطور مخاطبین بازی در سراسر جهان، الهامبخش بوده است. او به واقع لایقترین شخص برای دریافت جایزهی بهترین بازیگر بود.
خسرو فرخنده
بهترین بخش چندنفره در سال ۱۴۰۲
- Baldur’s Gate III
- Diablo IV
- Street Fighter 6
- Super Mario Bros. Wonder
- Tekken 8
بهترین بخش چندنفره در سالی که گذشت:
Baldur’s Gate III
اولین باری که بالدرزگیت را تجربه کردم، بیش از ۸۰ ساعت در دنیای جذاب بازی وقت گذراندم و لذت بردم. تنهایی کشف کردم، چرخیدم و پیروز شدم. اما به عنوان کسی که کاملا به فضای دانجنانددراگونز اشراف دارم، میدانستم که جذابیت اصلی دیانددی در جمع شدن دوستان کنار هم و گذراندن وقت با دوستانتان است. پس ناخودآگاه به دنبال شخصی میگشتم تا بتوانم در کنار او بازی را تجربه کنم. اما هیچ وقت در تخیلاتم تصور نمیکردم تا چه حد تجربهی بازی قرار است متفاوت شود.
زمانی که با دوستم بازی جدید را آغاز کردیم، حتی زمانهایی که مراحلی میگذراندیم که یکبار آنها را تجربه کرده بودم، حس تازگی داشت. چیزی که تغییر کرده بود این بود که بیشتر دوست داشتم در دنیای جذاب بازی درگیر شوم. اگر زمانی، به تنهایی در منطقهای ۵ ساعت وقت صرف میکردم، در کنار دوستم، ۱۰ ساعت در منطقه میچرخیدیم. رفته رفته متوجه شدم که در بخشهای خاصی از بازی اگر در تجربه تنهایی خودم لول ۵ بودم، حالا لول ۷ هستم. این تفاوتها ورای بیشتر شدن زمان و اعداد است. متوجه شدم که دنیای بازی را بیشتر میشناسم، موقعیتها را بهتر درک میکنم و از همه مهمتر مبارزه در کنار رفیق خودم، خیلی بیشتر از آنچه که تصور میکردم، لذتبخش است.
اینبار بیش از ۱۳۰ ساعت در بازی وقت گذراندیم. ساده بیان کنم، حقیقت این است که بازی کردن در کنار دوستم، خاطرهای ویژه در ذهنم بجا گذاشت و زمانی که به اتمام بازی رسیدیم، هر دو در سکوت لحظات زیبایی که در بازی کنار یکدیگر گذراندیم را مرور میکردیم. فقط میتوانم تصور کنم که اگر بیش از دو نفر در کنار هم بازی کنید چه میشود! اگر در این دوران رکود بازیهای چندنفره دنبال تجربهای متفاوت و فوقالعاده هستید، بالدرز گیت ۳ بهترین بازی برای شما است.
خسرو فرخنده
بهترین طراحی بازی
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Diablo IV
- Final Fantasy XVI
- Starfield
- Super Mario Bros. Wonder
- The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
بهترین طراحی بازی به انتخاب دنیای بازی:
Baldur’s Gate III
طراحی بازی بیشتر از آنچه تصور میشود تنیده در مهندسی است و مهندسی چیزی بیشتر از یافتن پاسخ برای مسائل نیست. در طراحی بازی، هرچقدر پاسخها متنوعتر و وابسته به پاسخ دیگر مسائل باشد، طراحی آن بازی نیز قویتر محسوب میشود. تعریفی از بازیها وجود دارد که هنر بازی را هنر عاملیت میشمارد. هنر خلق بستری برای بازیکن تا در آن به اختیار خود به عاملیت دلخواه مشغول شود.
بالدرز گیت ۳ نمونهای شاهکار از طراحی غنی تعریف شده در بالا است. پاسخ هر مسئله در بازی به مسئلهای دیگر وابسته است. به طور کلی میتوان ساختار بالدرز گیت را سیستمی پیچیده از تارهای عنکبوتی تصور کرد که هر بخش آن نسبت به نقطهای خاص از تار واکنش نشان میدهد و میلرزد.
اگر بازیکن در ذهن خود مسئله یا همان مرحله را به شیوهای منطقی حل کند، به واقع میتواند در بازی نیز به همان شیوهی منطقی مرحله را رد کند. در بخشی از بازی به جایی میرسیم که پر است از گابلین (نوعی از دشمنان در بازی) بازیکن هم میتواند با سر به سمت دشمنان برود و با مبارزهی مستقیم از پس آنها بربیاید و یا اینکه لحظهای درنگ کند و بعد از شهود موقعیت، پاسخی خلاقانهتر برای چالش پیش رو پیدا کند.
اگر بازیکن به محیط دقت کند، متوجه میشود که گابلینها در حال نوشیدن و پایکوبی هستند. یک بازیکن خلاق میتواند فکر کند: اگر همهی گابلینها از یک ظرف بزرگ مینوشند، پس اگر زهری داخل این ظرف ریخته شود، میتوان نتیجه گرفت که همهی دشمنان بعد از مدتی خود به خود از بین میروند. این خط فکری منطقی بازیکن به همین شکل در بازی وجود دارد.
عاملیتی که تا این حد پیشرو باشد که منطق ذهن بازیکن را در بازی با همان ساختار، شبیهسازی کند، بهترین شیوه در طراحی هنرمندانه بازیها است. بالدرز گیت به نحو احسنت این موضوع را در صدر جدول ستونهای طراحی خود قرار داده است و این گوهر با ارزش در بالدرز گیت ۳ است که این عنوان را تبدیل به شاهکار میکند و صنعت بازیها را به جلو برده است.
خسرو فرخنده
بهترین بازی خانوادگی در سالی که گذشت
- Party Animals
- Pikmin 4
- Super Mario Bros. Wonder
بهترین بازی خانوادگی:
Super Mario Bros. Wonder
انتخاب بهترین بازی خانوادگی از بین نامزدهای حاضر برای تیم دنیای بازی کار سختی بود. تمامی نامزدها از کیفیت و ویژگیهای خاص و منحصربهفردی در نوع خود برای این بخش داشتند که گذشت کردن از هر کدام کار سخت و دشواری بود. اما به هر حال وقتی پای ماریو و نینتندو وسط باشد ما با شرایطی روبرو هستیم که اثر پیش رو نه تنها یک بازی خوب با ویژگیهای خانوادگی است، بلکه بستهای از یک بازی کامل را نیز در دل خود دارد.
Super Mario Bros. Wonder نه تنها یک بازی خوب در تمامی زمینهها هست بلکه مشخصههایی دارد که باعث شده تا این بازی برای جمع خانواده نیز سرگرمکننده و لذتبخش باشد. میشود گفت که تیم سازنده با یک تیر چند نشان زدهاند و بر همین اساس مخاطبی که روی نینتندو سوییچ ماریو واندر بازی میکند، درواقع بخش اعظمی از سرگرمی را برای خود و البته خانوادهاش هموار کرده است.
در طرف مقابل وقتی به کیفیت بازی نگاه میاندازیم، با یک بازی کامل و البته بسیار مفرح و لذتبخش روبهرو هستیم که چه از نظر گیمپلی و چه از نظر طراحی مراحل مثل همیشه اثری درخور نام ماریو را تحویل مخاطب میدهد.
حامد محمدپور
نامزدهای بهترین بازی موبایل سال ۱۴۰۲
- Final Fantasy VII Ever Crisis
- Honkai: Star Rail
- Monster Hunter Now
اما بهترین بازی موبایل سال ۱۴۰۲ از نظر دنیای بازی:
Honkai: Star Rail
امسال سال خوبی برای گیمرهای موبایل بوده است. بازی Honkai: Star Rail در ابتدا میتوانست بهدلیل گیمپلی نوبتیاش، چندان مورد توجه قرار نگیرد. اما با توجه به روند متفاوتی که بالدرز گیت ۳ بهعنوان یک اثر مشابه در پیش گرفت، هونکای هم در یک پلتفرم دیگر، تقریبا همین عملکرد را تکرار میکند. نبردهای بازی به سرعت آن را تبدیل به یک اثر اکشن با شخصیتهای دوستداشتنی میکند. شما در این بازی وظیفه دارید که حرکاتتان را برنامهریزی کرده و تیم خود را طوری حرکت دهید که گویی هر کدام از آنها عملکرد مستقلی دارند. بازی هم در بخش نبردها خیرهکننده عمل کرده و هم الهامگیری مناسبی از انیمهها دارد.
دوربین بازی سر موقع کج شده و با جا به جایی درست، لحظات سینمایی جالبی را رقم میزند. شخصیتها با نواخته شدن گیتار حرکت کرده و هر کدام هم داستان منحصر به خودشان را دارند. هر شخصیت حرکات آکرباتیک خاص خودش را دارد و به طرز خارق العادهای تفاوت را در طراحی آنها میبینیم. در اوج نبردها، مبارزات بازی شباهت زیادی به بازی Genshin Impact دارد. بازی از آنجا چالشبرانگیز میشود که برای موفقیت، باید نحوه همکاری بین شخصیتها را متوجه شده و آنها را در رویارویی دشمنان درست قرار دهید. این انتخاب درست را باید با توجه به سیستم نقشآفرینی بازی انجام داد.
بهنام میرزایی
تاثیرگذارترین بازی
–
مورد انتظارترین بازی
- Avowed
- Black Myth: Wu Kong
- Hades II
- Indiana Jones and the Great Circle
- Rise of Ronin
- Silent Hill 2 Remake
- Star Wars Outlaws
مورد انتظارترین بازی:
Silent Hill 2 Remake
راجع به سایلنت هیل ۲ چه میتوان گفت؟ مگر میشود کسی این سری را تجربه کرده باشد و با دیدن مه، مشکوک نشود؟ مگر میشود کسی سایلنت هیل ۲ را بازی کرده باشد و با شنیدن نام «ماریا» سرما از ستون فقراتش به پایین نلغزد؟ و مگر میشود کسی این بازی را بشناسد و از خبر ریمیک شدن آن شگفتزده و وحشتزده نشود؟ شگفتزده از تجربهی دوبارهی شهر مهگرفته و وحشتزده از ملاقات دوبارهی کابوسهای آن… .
سایلنت هیل ۲ را میتوان پدر سبک وحشت روانشناختی در صنعت بازیهای ویدیویی دانست. درست است که این زیرژانر ریشههای عمیقی حتی در سایلنت هیل ارجینال دارد، ولی این شماره دوم بود که اهرم اوهام و خیالات وحشتناک را تا مرز جنون (و حتی فراتر از آن) شخصیت (و مخاطب) فروبرد.
و حال، بیش از بیست سال پس از آن وحشت عمیق، قرار است پرونده «جیمز» و جست و جویش از عمق خاطرات خاکگرفته ما خارج شود و بار دیگر مورد بازبینی قرار گیرد. هنوز چندان از جزئیات ریمیک خبر نداریم، مثلا نمیدانیم که قرار است مو به مو داستان بازی اصلی تکرار شود یا شاهد تغییراتی در آن خواهیم بود.
در دنیای بازی بخوانید: یادداشتی به مناسبت ۲۰ سالگی Silent Hill 2
اما در کنار شگفتی و وحشت، منتظر و نگران هستیم. منتظر تجربه ریمیک یک شاهکار و نگران از این که دستپخت بلوبرتیم نتواند به اندازهی ساختهی تیم سایلنت بینظیر باشد. اما ریمیک هرچه کند، صرف نام Silent Hill 2 کافی است تا بیصبرانه منتظر تجربه دوبارهاش باشیم.
مهدی هفته خانک
نامزدهای بهترین بازی مستقل سال ۱۴۰۲
- Cocoon
- Sea of Stars
- Viewfinder
بهترین بازی مستقل سال ۱۴۰۲:
Cocoon
عنوان Cocoon وقتی معرفی شد، با یدک کشیدن این جمله که این بازی توسط طراح عنواین Limbo و Inside ساخته شده، یک اعتبار ویژه و البته یک انتظار بالا را برای خود خرید.
شاید حتی برای دث استرندینگ نیز رسما اعلام نشد که این بازی توسط خالق متال گیر و سازنده .P.T ساخته شده؛ اما خب Cocoon چنین خطری را به جان خرید و توانست سربلند از این میدان خارج شود.
بازی Cocoon با کارگردانی و طراحیهای بسیار عجیبش یک جوری ظاهر شد که دائم از خود میپرسم که چرا هیچوقت این بازی را در میان بهترین عناوین سال نمیبینم!
طراحی دشمنان و مبارزات خلاقانه بازی، دوربین فوق عجیب و انتقالهای محیطی در بازی و صد البته گیمپلی بسیار سرگرمکننده است. پازلهای درخور توجه عنوان Cocoon آن را نه تنها به اثری قابل احترام تبدیل کرد، بلکه توانست روی دست بزرگترهایش بلند شود، بهترین بازی مستقل سال شود و نشان دهد که فرزند خلف همان Limbo و Inside است.
علی عبدی
و در انتها، این شما و این نامزدهای بهترین بازی سال ۱۴۰۲:
بهترین بازی سال ۱۴۰۲
- Alan Wake II
- Baldur’s Gate III
- Marvel’s Spider-Man 2
- Resident Evil 4
- The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
و اما بهترین بازی سال ۱۴۰۲ دنیای بازی اثری نیست جز:
Baldur’s Gate III
همین دیروز برای بار دوم بازی Baldur’s Gate 3 را تمام کردم؛ در تمام طول مسیر دور دوم بازی کردنم حتی ذرهای احساس تکرار و خستهکننده شدن بازی به دلیل تجربهی دوبارهاش را نداشتم. دلیلش این بود که بازی یک بسته بزرگ و پر از محتواست که هویت نقشآفرینی نابش این اجازه را به مخاطبش نمیدهد تا با یک یا دو و حتی سه بار بازی کردن، همه چیزش را ببیند، قصههایش را بشنود و تمام آن انتخابهای شاخهبندی شده و دیالوگهای فراوانش را تجربه کند. میتوانم هزار دلیل بیاورم که بالدرز گیت ۳ نه تنها بهترین بازی سال که یکی از بهترین بازیهای قرن جدید است که میتواند سالها در لیست بهترینها باشد و جایگاهش را از دست ندهد.
استودیوی لاریان، از سوی دیگر همچنان در حال انتشار آپدیتهای جدید برای بازیست تا تجربهی بینقص بازی را نرم و روانتر کند. واقعا گاهی احساس میکنم سازندههای بازی با وجود ساختن چنین غول عظیمی هویت انسانی ندارند یا آدم فضایی هستند یا فرشتگانی مهربان از بهشت!
اگر هم میبینید تا اینجای متن در حال بازی با کلمات هستم دلیل دارد؛ این بازی آنقدر محتوا دارد که نمیدانم از کدامش بگویم و ثابت کنم بازی سال بودن لیاقتش است و با وجود عناوین قدرتمند امسال، با اختلاف در ردهی بالاتری قرار میگیرد.
اصلا بگذارید فقط از انتخابهای بازی بگویم، شاید که نتیجه داد و بخش کوچکی از حق مطلب ادا شد. انتخابهای بازی مثل شاخههای یک رودخانهی عظیم هستند که از سرمنشا (شروع قصه) آرام آرام و ریز ریز ریشه میگیرند و شما با انتخاب یک دیالوگ از مثلا پنج خط انتخاب، راه خودتان را برای رسیدن به سرنوشت نهایی انتخاب میکنید. هر انتخاب راهیست و هر راه قصهای کوچک، بزرگ، تاثیرگذار یا تقویتکنندهی حال و هوای داستان.
بهترین های سال قبل را فراموش کردید؟ بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی
بازی کردن هیچ گیمری به واسطهی همین ویژگی، شبیه دیگری نیست و هیچ بازیکنی پایانی با جزییات مشابه بازیکن دیگر را تجربه نمیکند. بازی به شما اجازه میدهد هر نوع شخصیتی برای خودتان انتخاب کنید. اینکه فقط یک قهرمان تیپیکال باشید، فقط یکی از انتخابهای شما است. شما میتوانید یک ضدقهرمان یا حتی یک شخصیت منفی طرفدار سویهی تاریک قدرت باشید.
همین مسائل بازی را در کنار صدها مکانیک باکیفیت و لذتبخش، نو و خواستنی کرده. طوری که میخواهم Baldur’s Gate III را بعد از یک استراحت موقت، برای بار سوم شروع کنم. به هر حال ظهور چنین الماس نابی همیشه در تاریخ ویدیوگیم تکرار نمیشود و بهتر است نهایت لذت را ازش برد.
رضا قرالو
این بود بهترین بازی های سال ۱۴۰۲ به انتخاب تحریریه دنیای بازی. نظر شما در مورد سالی که گذشت چیست؟ آیا با بهترین بازی ها به انتخاب ما موافق هستید؟ بهترین بازی سال ۱۴۰۲ از دید شما کدام بازی است؟ منتظر نظراتتان هستیم.
source