سریال «در انتهای شب» با فیلمنامه قوی و شخصیتپردازی دقیق به ویژه در شخصیتهای زن مانند ماهی، موفق شده تماشاگر را جذب کند.
به گزارش فیلم نت نیوز، بهترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان همگی در یک نقطه اشتراک دارند که آن هم چیزی جز فیلمنامه نیست؛ ستون اصلی یک فیلم که باقی اجزا حول محور آن شکل گرفته و به یک کل تبدیل میشوند. در سریالها، اهمیت فیلمنامه دوچندان میشود چرا که قصه در ظرف زمانی طولانیتری روایت شده و نقاط عطف بیشتری را میطلبد چراکه مخاطب سریال صبروحوصله تماشاگر سینما را نداشته و باید فیلمنامهنویس قلاب خود را کاملا به آن متصل نگه دارد که این مسایل از گذاشتن نقاط عطف در پایان هر قسمت تا خلق قهرمان و ضدقهرمانهای جذاب و نیز شخصیتهای مکمل کارشده و تاثیرگذار در روند پیشبرد داستان است.
همچنین شخصیتپردازی در سریالها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده و به جرات میتوان آن را یکی از عوامل کلیدی موفقیت یک سریال به حساب آورد؛ شخصیتهایی که مخاطب آن را درک کرده و باید نسبت به آن واکنش نشان دهد. به ویژه در خلق قهرمان که مخاطب باید نسبت به آن سمپاتی داشته و با فرازوفرودهایش همراه شود. در سریالهایی از جنس ملودرام، عموما نویسنده فیلمنامه عمده تمرکز خود را روی زنان گذاشته و کفه ترازو را به سمت آنها سنگین میکند. کاری که ارسلان امیری و آیدا پناهنده در سریال در انتهای شب ساخته آیدا پناهنده به شکلی معقول انجام داده و از این طریق بخشی از موفقیت مینی سریال خود را رقم زدهاند.
ماهی کلیدیترین شخصیت زن «در انتهای شب» به حساب میآید که بخش مهمی از قصه حول محور او میچرخد. برگ برنده این شخصیت در مواجهه با تماشاگر، رئال بودن او در عین برخورداری از وجوه نمایشی است.کولاژی جذاب از شخصیتهای مختلف که مخاطب آن را در اطراف خود دیده و به گوشهای از ذهن خود سپرده است. از نحوه آشنایی مخاطب با ماهی تا جایی که نخستین نقطه عطف (تقاضای جدایی) رقم زده میشود، فاصله زیادی وجود ندارد اما پناهنده و امیری به شکلی مینیمالیستی قهرمان زن خود را معرفی کرده و سپس در موقعیتی بحرانی قرارش میدهند. فصل مواجهه با خانواده به ویژه پدر، لایه دیگری از ماهی به نمایش گذاشته شده و چالش دیگری برای او رقم زده میشود. حال به این موقعیت بغرنج، وضعیت پسر خردسالش را اضافه کنید تا تلاطم روحی ماهی کامل شده و مخاطب بیش از پیش به او نزدیک شود.
رابطه او با شوهرش بهنام پس از جدایی، تکههای دیگر پازل این شخصیت را کامل کرده و بحران درونیاش را به اوج میرساند. به ویژه هنگامی که از حضور زن همسایه در زندگی بهنام مطلع شده و کشمکشهای درونی او فرم بیرونی به خود گرفته و به نقطه جوش میرسد. مواجهه ماهی با دوست و همکلاس روزهای دانشکده که اینک نقاش موفقی شده، فراز دیگری را رقم زده و ماهی را به عنوان یکی از دو شخصیت محوری در یک دوراهی عاطفی قرار میدهد که سرانجام خوشی هم پیدا نمیکند.
بعد از ماهی به ثریا میرسیم که مثلث شخصیتهای کلیدی سریال «در انتهای شب» را کامل میکند. ثریا با وجود فاصله اجتماعی و طبقاتی، وجوه اشتراکی با ماهی داشته و میتواند آینده به نوعی آینده او باشد. پس زمینه خوبی نیز برای ثریا تدارک دیده شده و زخمهای درونی عمیقی برایش خلق شده که به فراز و فرودهای روحی و روانیاش رنگی از واقعیت بخشیده است.در عین حال ثریا شخصیتی چندوجهی دارد که مخاطب نسبت به آن واکنشهای مختلفی نشان میدهد به ویژه اینکه او به شکلی ظریف در تقابل با ماهی به عنوان قهرمان داستان قرار دارد.
از بین شخصیتهای مکمل زن، یکی از آنها با وجود اندک لحظات حضورش درخشان از کاردرآمده و توجه مخاطب را به خود جلب میکند. حکیمه همکار ماهرخ در گالری نقاشی که در همان قسمت نخست «در انتهای شب» به مخاطب معرفی شده و تا قسمت هفتم نیز حضور کمرنگی در حاشیه کار دارد اما درست سربزنگاه سروکلهاش پیدا شده و شوکی به قصه میدهد. تم تنهایی که یکی از تمهای اصلی «در انتهای شب» به حساب میآید، در اینجا خود را به رخ کشیده و به سرطانی که در جان حکیمه ریشه دوانده عمق هولناکی میبخشد. یک شخصیت مکمل درست نوشته شده که همچون بازیکن تعویضی یک تیم فوتبال در دقایق پایانی بازی وارد زمین شده و برای تیمش گل میزند.
محمد جلیلوند
سریال در انتهای شب را در فیلمنت تماشا کنید
source