امروزه، فیلمهای بلاکباستر فقط در گیشهها یا سرویسهای آنلاین فروش نمیکنند، بلکه فیلمنامهی آنها هم شبیه به یک رمان تازه میفروشد. بعد از محبوبیت فیلمها، کمپانیها اقدام به انتشار فیلمنامه آنها میکنند و آمار فروش نشان میدهد که استراتژی خوبی را در پیش گرفتهاند. اخیراً مجلهی ورایتی در گزارشی اعلام کرد فیلمنامهی Oppenheimer فیلم جدید نولان، سریعاً در آمازون فروش رفته و به اتمام رسید. در ادامهی متن به تاریخچه مختصری از چاپ شدن فیلمنامهها، رمانسازی از روی فیلمها و مخاطبین آنها میاندازیم. با ویجیاتو همراه باشید.
والتر دونوهو، ویراستار ارشد انتشارات Faber & Faber در این مورد میگوید: «فکر کنم در عرض چند ماه ۱۹ هزار نسخه فروش رفت و البته اکثر اون تو آمریکا بود چون اونا علاقهی زیادی به فیلم نشان داده بودند. فکر کنم مردم بیشتر فیلمنامهها رو برای این میخرند که درک بهتری از جزئیات داستان داشته باشند، جزئیاتی که احتمالاً در حین تماشای فیلم از دست داده بودند.»
هنرمندان جوانی که هوس فیلمنامهنویس شدن دارند، دیگر گروه خریداران هستند. آنها از این فیلمنامهها به عنوان منبعی الهامی برای آثارشان استفاده میکنند و به جای خرید رمانی که فیلم از آن اقتباس شده، خود فیلمنامه را میخوانند.
مارکوس مکلافلین فیلمنامهنویسی که اوپنهایمر را بهترین فیلم عمرش میداند، در این باره میگوید: «من از فیلمنامهها فقط برای ارجاعات استفاده میکنم». او فیلمنامهی اوپنهایمر را به صورت دیجیتالی خرید و حالا وقتی در حال نوشتن فیلمنامهی خودش است، از آن برای ارجاعات و مقایسه استفاده میکند: « دارم سبک نوشتاری نولان رو مطالعه میکنم و میخوام ببین منم میتونم اون شکلی بنویسم یا نه».
اگر به دههها قبل برگردیم، چنین فیلمنامهنویسهای پرشوری مجبور بودند تا فیلمنامهها را به صورت غیرقانونی در خیابانهان نیویورک پیدا کنند. امروزه اما، میتوانند با کمی قیمت بیشتر فیلمنامههای رسمی را از کتابفروشیها بخرند. مخاطبین این آثار، بیشتر خود فیلمنامهنویسها هستند چون فرمت فیلمنامهها به گونهای است که اغلب مردم عادی از آن اجتناب میکنند.
معلوم نیست چقدر از پول فروش فیلمنامهها به جیب نویسنده و چقدر به جیب کمپانی میرود. این بسته به قرارداد بین آنهاست، اما اکثراً میگویند طبق سیستمی که کمپانیها تعبیه کردهاند، بیشتر پولها به جیب خودشان میرود تا نویسنده. باید دید در هنگام عقد قرارداد، نویسنده حقوق فیلمنامه را به کمپانی فروخته است یا نه.
سوا از بحثهای مالی، انتشار فیلمنامهها به مخاطبین میفهماند که هنر یک فیلمنامهنویس در خارج از پردههای سینما هم میتواند برای خود استقلال و معنای خاصی داشته باشد، دقیقاً همان حسی که یک نویسندهی رمان از فیلم شدن رمانش روی پردههای سینما میگیرد، یک فیلمنامهنویس میتواند به خاطر کتاب شدن فیلمنامههایش داشته باشد.
تأثیر شگرف Pulp Fiction
حالا بسیاری از فیلمنامهها تبدیل به کتاب میشوند، اما این موضوع فقط مختص به این دوران نیست. تقریباً سی سال است که انتشارات Faber & Faber حرفهی خود را به انتشار کتابهای سینمایی اختصاص داده است. ابتدا این کار را با چاپ مصاحبههای کارگردانان انجام داد. مایکل پاول(کارگردان)، در انگلستان از اسکورسیزی دیدن کرده و او هم شرحی از مسیر حرفهای خود برایش داد. پاول پیشنهاد کرد که توصیفات او، تبدیل به یک کتاب بشود. همین باعث شد انتشار «اسکورسیزی از زبان اسکورسیزی» شد و سپس همین کار با کارگردانهایی نظیر لوئی مال و دیوید لینچ ادامه پیدا کرد.
دونوهو متوجه شد بازار خوبی برای فروش فیلمنامهها وجود دارد، چون اکثر هوادارن پر شور سینما، مایل به خرید آنها هستند. در اواسط دههی ۹۰ میلادی انتشارات Faber & Faber فیلمنامههایی از کارگردانان نوپا نظیر ویت استیلمن و هات هارلی منتشر کرد. فیلمنامههای برادران کوئن مثل بارتون فیلک(Barton Fink) و تقاطع میلر(Miller’s Crossing) هم در همان زمان راهش را به کتابفروشیها پیدا کرد.
دونوهو از تجربیات آن دوران میگوید: «بالاخره حرفا پیچید که Faber در حال انتشار فیلمنامههاست. فیلمسازها برای صحبت در مورد این موضوع پیشم میومدن. هر وقت دست به انتشار فیلمنامهای میزدیم، سریعاً به فروش میرفت.» اوایل کار از فروش فیلمنامهها سود آنچنانی عاید Faber & Faber نمیشد، اما با ظهور فیلم داستانهای عامه پسند(Pulp Fiction)، قرار بود همه چیز تغییر کند.
Pulp Fiction به اثری پرفروش در کارنامهی انتشارات Faber تبدیل شد. دیالوگهای درخشان و ارجاعات زیاد تارانتینو به آثار دیگر، به خوبی در قالب فیلمنامه جا افتاد، به حدی که ۱۲۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت. تا قبل از این اکثر فیلمنامهها حداکثر ۵ هزار نسخه فروش داشتند، همانطور که میبینید اختلاف بیش از ۲۰ برابر است!
در گزارشی در سال ۱۹۹۵، اعلام شد که فیلمنامهی Pulp Fiction تنها در بریتانیا ۵۵ هزار نسخه فروش داشته است. هواداران در لندن ساعتها در صف منتظر ماندند تا تارانتینو را ملاقات کنند و از او امضا بگیرند. فیلمنامهی Pulp Fiction پدیدهی شگفتانگیزی محسوب میشد و انگار نه یک فیلمنامه، بلکه یک رمان جدید منتشر شده بود. موفقیت فیلمنامهی Pulp Fiction و همچنین سگهای انباری(Reservoir Dogs) دیگر فیلم تارانتینو، نوید نسل جدید فیلمنامهها را در جذب مخاطب میداد.
دونوهو در مورد این ماجراها میگوید: «یه چیزی داشت اتفاق میافتاد… افراد جوون ناگهان دلشون خواست فیلمساز بشن. فیلمنامهی تارانتینو اونقدر پیچیده بود که نمیشد ساختارش رو درک کرد. زبان فیلم بسیار نامتعارف بود. شخصیتها تو دیالوگهاشون همواره ارجاعی به آثار دیگه داشتن. اگر میخواستید فیلمساز شید، باید همچین فیلمنامههایی رو میخوندین».
بعد از انتشار فیلمنامهی Pulp Fiction، انتشارت Faber خواست لیست فیلمنامههایش را افزایش دهد. آنها تمام حواس و تمرکز خود را در پیدا کردن فیلمنامههای جدیدی گذشتند که پتانسیلی اینچنینی داشتند. در سال ۱۹۹۸، یکی از فیلمسازان نزد دونوهو آمد و گفت: « فیلم Rushmore رو دیدم، فکر میکنم فیلمنامهاش ارزش چاپ رو داره».
بله، این جا آغاز همکاری انتشارات Faber با وس اندرسون، کارگردان فیلم Rushmore بود. قبل این هم، Faber به شکلی مداوم فیلمنامههای برادران کوئن و کریستوفر نولان را منتشر میکرد. دونوهو میگوید: «هر وقت خواستیم اثری از نولان منتشر کنیم، استوریبوردها رو هم بهمون میداد تا بتونیم از اون تصاویر داخل کتاب استفاده کنیم».
برخی از کارگردانان، فیلمنامهی فیلمهایشان بهتر از دیگران در کتابفروشیها به فروش میرود. دیالوگهای پرمغز، ساختار غیر خطی و داستان پیچیده از عوامل تأثیرگذار در این امر هستند. دنوهو در مورد فیلمنامههای پرفروش میگوید: «چیز جالبی در مورد ساختار اونا وجود داره. آدمایی که اشتیاق فیلمساز شدن دارند، فقط میخوننشون تا بفهمند چطور یه فیلم میتونه جذابیت خودش رو از ساختار فیلمنامهاش بگیره. کریستوفر نولان، وس اندرسون و برادران کوئن… اینها سه فیلمسازی هستند که هواره فیلمنامههاشون فروش خوبی میکنه. رویکرد Faber همش این بود که کتابها زیاد گرون نباشه چون این کتابها برای اون دست آدمایی هست که میخوان فیلمساز بشن. باید قیمتشون طوری باشه به راحتی از پس خریدش بر بیان».
رمانسازی از روی فیلمها
در دههی ۸۰ و ۹۰، بازار انبوهی از فیلمهای رمانشده ایجاد شد. هر چند فیلمهای محبوب از همان دههی ۱۹۲۰ تبدیل به رمان میشدند، اما محبوبیت اصلی آنها، در دهههای ۸۰ و ۹۰ بود. فیلمهای بلاکباستر، حتی نسخههای رمانشدهای ازشان منتشر میشد که کودکان هم از پس خواندن آنها برمیآمدند. قیمت این نوع کتابها هم ارزان بود، مثلاً رمان فیلم Night at the Museum ۴.۹۹ دلار قیمت داشت که هنوزم همین قیمت است.
نکتهی عجیبی در مورد این رمانها وجود داشت. به نویسندگان این رمانها، آزادی عمل زیادی داده میشد و در نتیجه، گاهاً پیش میآمد که داستان رمان به کل با فیلم فرق کند. این موضوع همزمان هم جذاب بود و هم آزاردهنده، از یک منظر چیز جدیدی بود و از سمت دیگر، در برخی از جاها با داستان فیلم تضاد و مغایرت داشت. هیچ قانونی روی اقتباس رمان از روی فیلم وجود داشت. در پروسهی اقتباس، نویسنده هر کار میکرد که دلش میخواست. رمان فیلم Back to the Future مثال خوبی است که در آن شخصیتهای کتاب، حتی از نظر ظاهری و پوشش هم با فیلم متفاوتند.
در اوایل دههی ۲۰۰۰، بازار رمانهای اقتباس شده از فیلم، افت کرد. این همزمان با ظهور دنیای سینمایی مارول بود. از آن جا که مارول روی لو رفتن داستان بسیار حساس است، اجازه نداد تا رمانی از فیلمها نوشته شود، چون این با آزادی عمل نویسندگان رمانها همخوانی نداشت. پس از این که فیلمهای مارول گیشهها و پردههای سینما را تصاحب کردند، رسم اجتناب از رمانسازی فیلمها به دیگر استدیوها هم سرایت کرد. مثلاً فیلم Indiana Jones and the Dial of Destiny که در این دوره اکران شد، اولین فیلمی در فرنچایز ایندیانا جونز بود که رمانی از روی آن نوشته نشد.
با این حال، رمانسازی از فیلمها هنوز زنده و تارانتینو هم از پیشگامان این کار است. تارانتینو خودش از روی فیلم Once Upon a Time in Hollywood رمانی نوشت تا بتواند ایدههای متنوعی را که برای ساخت فیلم در نظر داشت اما در آن به کار نبست، به رمان وارد کند. او حتی جاهایی از داستان و پیشینه داستان را جهت دلخوشی خود، تغییر داد.
ورود استدیو A24 به بازار
در میان استدیوهای فیلمسازی، A24 بیشتر از همه و آن هم به خاطر هوادارانش، فیلمنامههایش را منتشر میکند. این استدیو که بیشتر فیلمهای هنری میسازد، فیلمنامهی سه فیلمی که به خاطر آنها به شهرت و محبوبیت رسید را منتشر کرد، یعنی : Ex Machina، Moonlight و The Witch. علیرغم شک و تردیدهای داخل استدیو، هر سه عنوان توانستند فروش خوبی را تجربه کنند تا حدی که استدیو تصمیم گرفت مسئولی را استخدام کند تا روی انتشارات فیلمنامهها نظارت داشته باشد. از آن زمان تا به حال، استدیو ۸ کتاب دیگر هم به مجموعه اضافه کرد که از میان آنها میتوان به Hereditary و Midsommar ساختهی آری استر و البته پرفروشترین آنها، Lady Bird از گرتا گرویگ اشاره کرد.
این کتابها ۶۰ دلار قیمت دارند و از کتابهایی که Faber & Faber عرضه میکنند گرانتر هستند. البته اینها کتابهای باکیفیت و اختصاصی هستند و علاوه بر فیلمنامه شامل جستارهای نقادانه و اتفاقات پشت صحنه هم میشوند(مثل نامه شخصی گرتا گرویک به دیو متیوس و عکسهای فیلم). استدیو A24 اجازه میدهد تا فیلمسازان نسخهی مورد نظر خود را برای انتشار انتخاب کنند. برخی از فیلمنامهنویسها ترجیح میدهند نسخهی اوریجینال فیلمنامه برای فیلمبرداری را انتخاب کنند و برخی دیگر ترجیح میدهند فیلمنامهی چاپی با نسخهی نهایی تدوینشدهی فیلم همخوانی داشته باشد.
رویکرد استدیو A24 برای انتخاب فیلمنامههای چاپی متفاوت با Faber است. Faber سعی دارد همزمان با عرضهی فیلم، فیلمنامه را منتشر کند صرفنظر از این که بداند فیلم موفق میشود یا نه، اما استدیو A24 منتظر میماند ببیند فیلم در بین عموم محبوب خواهد شد و اگر نتیجه مثبت بود، سپس تصمیم به چاپ فیلمنامه میگیرد. گاهی اوقات این زمان به یک سال میرسد.
در حال حاضر فیلمنامههای استدیو A24 فقط از طریق سایت آنلاین آنها قابل خریداری هستند. از این جهت خرید این آثار برای افراد خارج از آمریکا گران از آب در میآید، اما قرار است این رویه تغییر کند. در ماه می، انتشارات مستقل Mack Books خبر از همکاری با استدیو A24 برای عرضهی جهانی فیلمنامههایش داد. این همکاری بدین معنی است که برای اولین بار از ماه سپتامبر، قرار است فیلمنامههای استدیو A24 در کتابفروشیهای سرتاسر جهان قابل خریداری باشد.
ویراستار ارشد Mack Books میگوید: «فهمیدیم مخاطبین تشنهی کتابهایی هستند که آنها را به دنیای پشتصحنهی فیلمهای مورد علاقهشان میبرد. به نظرم به همین خاطر هست که خیلی ها دنبال فیلمنامههای چاپی هستند، چون ارتباطشان با آثار موردعلاقهشان به سطح بالاتری ارتقا مییابد.»
تأثیر پدیدهی Barbenheimer
بعد از معرفی عمومی فیلم Oppenheimer، انتشارات Faber & Faber قراردادی با او برای انتشار فیلمنامه تنظیم کرد، اما انتشار فیلمنامهی باربی هیچوقت جزوی از برنامهی انتشارات نبود. تا این که پدیدهای بینالمللی به نام Barbenheimer، به خاطر عرضهی نزدیک دو فیلم و رقابت آنها در فصل جوایز شکل گرفت. این هیجان و عطش زیاد هوادارن در سرتاسر جهان، باعث شد تا Faber & Faber در کنار Oppenheimer، قراردادی هم برای انتشار فیلمنامهی Barbie ببندد.
دونوهو میگوید ماهها قبل از این که فیلم Barbie اکران شود، عوامل فیلم باربی نزدش آمدند و پیشنهاد همکاری و انتشار فیلمنامهی Barbie دادند، به این علت که کمپانی برادران وارنر در نظر داشت تا برای نامزدی اسکار، فیلمنامه را هم به کمپین فیلم اضافه کند.
انتشارات سریعاً دست به کار شد و در اواسط ماه دسامبر، کتاب در داخل فروشگاهها بود. با این که اکثر کتابها وارد بازار کتابفروشیها شد، Faber چند نسخه از آنها را مستقیماً برای برادران وارنر ارسال کرد، تا استدیو بتواند آنها را به عنوان بخشی از کمپین فصل جوایز ارسال کند.
حالا حتی خود کمپانیها هم مشتاق به چاپ فیلمنامههایشان هستند و طبق نمونهی بالا، گاهاً خود به سراغ انتشارات میروند، پس چه در میان استدیوها و انتشارات و چه در بین عموم و هواداران سینما، فیلمنامههای چاپی از محبوبیت خوبی برخوردارند. میشود گفت فیلمنامهها به صورت یک پل ارتباطی بین کمپانی، فیلمسازان و تماشاچیان عمل میکند، که با خواندن آنها میتوانند بیشتر با نحوهی ساخت فیلمهای مورد علاقهشان، ساختار روایی آنها و کارهایی که در پشت صحنه برای ارائهی نهایی چنین آثاری استفاده میشود، ارائه دهند.
source