فیلم سینمایی بیبدن فیلمی جنایی ایرانی به کارگردانی مرتضی علیزاده، نویسندگی کاظم دانشی و تهیهکنندگی سید مصطفی احمدی محصول سال ۱۴۰۲ است. این فیلم نخستینبار در چهل و دومین جشنوارهٔ فیلم فجر به نمایش درآمد.
خلاصه داستان فیلم سینمایی بیبدن
به گفته کارگردان، داستان فیلم برداشتی آزاد از چندین پروندهٔ قضایی واقعی است. شباهتهای بسیار عناصر فیلم با پرونده قتل غزاله شکور، باعث اعتراض خانواده شکور به این فیلم گردید. کارگردان فیلم، ارتباط مستقیم اقتباس سینمایی خود با این پرونده را نپذیرفت. در بخش فرهنگ و هنر از سری مطالب هنرمندان درباره فیلم سینمایی بیبدن بیشتر بخوانید. با مجله گفتنی همراه باشید.
پرونده غزاله و آرمان چقدر به بی بدن شبیه است؟
اطلاعات منتشر شده در سایتهای خبری میگوید غزاله شکور (۱۳۷۳ – ۱۲ اسفند ۱۳۹۲) دختر ۱۹ سالهای بود که روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۹۲ به دست دوستپسرش آرمان عبدالعالی (۱۹ اسفند ۱۳۷۴ – ۳ آذر ۱۴۰۰) کشته شد و جسدش هرگز پیدا نشد. آرمان عبدالعالی در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشت. روند طولانی رسیدگی به پرونده قتل غزاله شکور در نتیجه مفقودی جسد و همینطور صدور احکام متعدد اعدام و لغو در آخرین لحظات این پرونده را پیچیده کرد. عبدالعالی سرانجام در دادگاه مجرم شناخته و بامداد چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ به دار آویخته شد. از این پرونده به عنوان یکی از پیچیدهترین پروندههای جنایی ایران یاد میشود.
اما فیلم بیبدن اگرچه در داستان کلی و مفقود بودن جسد مقتول و نوع روابط به پرونده غزاله و آرمان شباهت دارد ولی در جزئیات تفاوتهایی مشخصی دارد؛ از جمله شواهد پرونده و حاشیههایی که در طول صدور حکم رخ داد. صراحت پایانی فیلم در اشاره به مدل مفقود شدن جسد نیز در پرونده اصلی رخ نداده است (برای لو نرفتن داستان، از اشاره مستقیم به تفاوتهای فیلم و پرونده قضایی، حذر کردیم).
اسامی بازیگران فیلم سینمایی بیبدن:
الناز شاکردوست در نقش سارا مقدم (مادر مقتول)
نوید پورفرج در نقش محسن شکوهی (بازپرس)
گلاره عباسی در نقش شهره (مادر قاتل و همسر سابق مهرداد)
سروش صحت در نقش بهروز مقدم (پدر مقتول)
پژمان جمشیدی در نقش مهرداد بهمنش (پدر قاتل)
مینا وحید در نقش همسر دوم مهرداد
علیرضا زمانینسب در نقش وکیل قاتل
مهراد روحیه در نقش سروش
رابعه مدنی
پیام احمدینیا در نقش دادستان
تیتراژ فیلم سینمایی بیبدن
قطعهای با همین نام با ترانهسرایی امید روزبه و با آهنگسازی و خوانندگی محسن چاوشی است.
نقد و بررسی فیلم سینمایی بیبدن
نکته: این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاولِ منتقدان و نویسندگان سینمایی است؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند! در ضمن، انتشار آنها -لزوما- به معنای تایید نیست.
احسان ناظمبکایی
فیلم برای پیگیران خبرهای جنایی و حوادث، کپی تقریباً نعل به نعلی از ماجرای واقعی آرمان و غزاله بود. ماجرایی که تا مدتها فضای رسانهای را تحت تاثیر خودش قرار داده بود. فیلم با وجود چنین بنمایهای در پیشبرد قصه و شخصیتها دچار بحران است. هر چقدر کاظم دانشی پارسال در علفزار تا حد زیادی موفق عمل کرده بود اما این بار در قامت نویسنده، نتوانسته بود چیدمان درستی انجام دهد. شخصیتها عقبهای نداشتند و به طور مثال مشخص نبود پدر ارغوان با بازی سروش صحت چه کاره است. چه شغلی دارد که چنین درگیر کار شده و از تربیت دخترش غافل مانده یا نقش مادر سروش با بازی گلاره عباسی چون از آب و گل در نیامده بود، دیالوگهای نچسبی داشت.
نکته دیگر که لو دادن اساسی قصه بود که کاملاً بیربط بود. صحنه ملاقات پدر و پسر در اتاق ملاقات زندان که به طور کلی معمای داستان را ناگهانی و تزریقی، حل میکرد و جای هیچ شبههای را باقی نمیگذاشت. جای سکانسی که میتوانست درخشانترین سکانس فیلم و گرهگشا باشد خیلی ساده از دست میرود و تبدیل به یکی از اشتباهترین سکانس ها میشود. نهایتاً بیبدن فیلمی پرهیاهو و بدون عقبه و عمق است.
۳ نکته از فیلم سینمایی بیبدن:
سکانس بر باد رفته پدر و پسر در اتاق ملاقات
کاش میدادند سروش صحت بازنویسی میکرد
حرف از فضای مجازی و رسانه هست ولی دریغ از یک تیتر یا عکس یا صفحه
سید مهرزاد موسوی
اجازه بدهید این یادداشتک چند پاره باشد؛
یک- مایه تاسف عمیق است که این همه سوژه جذاب، این همه درام دستنخورده، این همه سال در پستوهای آرشیو قوه قضاییه خاک خورده و حالا کم و محدود میشود به آنها دسترسی داشت و برایش فیلمنامه نوشت و روی پرده دید. آنقدر اندک که صحنه شروع فیلم و نمایش اعدامش، نفسگیر از آب دربیاید. آنقدر پر التهاب و جذاب که ۱۲۰ دقیقه روپا بماند و کمتر کسی سالن را ترک کند و متوجه زمان طولانی این درام بی بدن نشود.
متن کامل یادداشت سیدمهرزاد موسوی به دلیل طولانی بودن به مطلب مستقل منتقل شد؛ نقد فیلم بیبدن
اسم پیشنهادی برای فیلم: بیبدن بهترین اسم است
سطح فیلم: قطعا سودای سیمرغ؛ کاندیدا در رشتههای مختلف / هیئت انتخاب باید پاسخ دهد چطور این فیلم (تا این لحظه بهترین فیلماولی جشنواره) در بخش اصلی نیست ولی فیلم دروغهای زیبا، نپتون و ۲ روز دیرتر هست.
۳ نکته از فیلم سینمایی بیبدن:
سکانس رقص سروش صحت
موسیقی اندک ولی بجای حبیب خراییفر
سکانس آخر فیلم و مسئله جوراب
کمال پورکاوه
اولین ساخته بلند سینمایی مرتضی علیزاده، رنگ وبویی از آخرین ساخته نویسنده فیلمنامهاش ( کاظم دانشی با فیلم علفزار) را با خود به همراه دارد. یک درام دادگاهی که شخصیتهای متعددش با ارائه اطلاعات تازه در طول فیلم، میکوشند معمای شکلگرفته در ابتدای اثر را به مجراهای مختلفی وارد کرده و از این طریق ذهن مخاطب را برای کشف حقیقت ماجرایی که به وقوع پیوسته است به بازی بگیرد.
بیبدن با تاثیرپذیری از یک پرونده جنایی مشهور، سعی کرده قصه بارها تعریف شده رویارویی خانواده قاتل و مقتول را با اتکا به در مرکزیت قرار دادن شخصیتهای مختلف (از دوست و همکلاسی ارغوان گرفته تا همسر جدید پدر سروش و دخالت بازپرس در پرونده ) و داستانکهایی که بر سر راه قصه اصلی قرار میگیرد ( ماجرای عکسهایی که در کویر گرفته شده ) بتواند روایت متفاوتی از یک داستان کلیشهای به مخاطب ارائه کند.
در این بین اما شخصیتهای مختلفی که در هر لحظه از فیلم قسمتی از روایت فیلم را از زاویه دید خودشان به پیش میبرند، باعث شده فیلم آن تمرکز لازم برای ایجاد یک کشمکش دراماتیک را نداشته باشد. شاید بابت همین پراکندهگویی است که ماجرای تاثیرات شبکههای اجتماعی در روند پیشرفت پرونده هم در پی نگاه گذرا و توریستی فیلمساز از دست رفته و تاثیر چندانی بر مخاطب به جا نمیگذارد.
۳ نکته از فیلم سینمایی بیبدن:
بازی در خور اعتنای الناز شاکردوست
بازی تحسین برانگیز گلاره عباسی
تصویرسازی یک درام ملتهب
فیلم اقتباسی است از یک ماجرای واقعی که سالها بود بر سر زبانها افتاده و سوژه مطرح فضاهای مجازی شده بود. هر چقدر داستان جلوتر میرود اشارههایش به فضای مجازی و تکیه بر آن بیشتر میشود ولی جالب اینجاست که ما در فیلم حتی یک نما از صفحه گوشی، لپتاپ، تیتر یک مجله یا روزنامه و… نمیبینیم. اگر اینقدر این فضا برای ما مهم است چرا آن را نمیبینیم؟
سوژه جالب و بحث برانگیز است اما فیلم خوش ساخت نیست. شخصیتها عمق و عقبه ندارند و موشکافانه طراحی نشدهاند. اگر قرار است سوژه فیلم در مذمت روابط نادرست و پنهانی عاطفی باشد و در این راستا تربیت غلط والدین مورد هجمه قرار بگیرد، پس همه مقصرند.
هم والدین قاتل هم والدین مقتول. این درست نیست که پدر ارغوان مورد حمله و سرزنش مادر ارغوان قرار بگیرد و مادرش با اینکه همه روابط ارغوان را از پدرش مخفی کرده سربلند باشد. یا همانقدر که مادر سهیل با رفتنش و نبودنش کنار سهیل، مقصر است پدرش هم در تربیت غلط او سهم دارد.
فیلم بیشتر از اینکه بر شانه متن و کارگردانی سوار باشد، بر دوش بازیگر نهاده شده و این بازیگرها هستند که سعی می کنند تمام انرژیشان را در صحنه خرج کنند. همین نکته عدم رعایت همسانسازی بین بازیگری و شخصیتپردازی توسط کارگردان، توازن صحنه را بهم ریخته و باعث عدم باورپذیری آن شده است. اوج داستان ارغوان و سهیل آنجایی است که راز جسد مقتول کشف شود.
اگر فیلم گلی داشته باشد همینجاست. چقدر تاسفبار است که این صحنه دراماتیک، ارزان و راحت خرج میشود. تماشاگر بیآنکه هیجان نفسگیری داشته باشد راحت پی به این راز میبرد. جالب اینکه بعد از پی بردن به این راز هم شاهد هیچ اتفاق دامنگیری نیستیم. سازنده اینقدر به واقعیت وفادار بوده که نتوانسته جنبههای دراماتیک را به داستانش اضافه کند و مخاطب را تا پایان داستان و گرهگشایی، تشنه راز نگه دارد. فیلم بیبدن، شاید احساسات مخاطب را جریحهدار کند ولی او را دست خالی به خانه میفرستد.
۳ نکته از فیلم سینمایی بیبدن:
بازیها از شات بیرون زده
فیلم یه تدوین دیگه لازم داره
گذر زمان احساس نمیشه، فقط زیرنویس میشه
محمد تقیزاده
بی بدن از آن دست فیلمهایی است که بر پایه یک ایده اجتماعی جنجالی بنا نهاده شده است. تفاوت این فیلم با آثار مشابه این است که سعی کرده خوشریتم باشد، جنجالی بودنش را تا انتها حفظ کند و به ظاهر تنها به استفاده ابزاری از یک ایده قتل عاشقانه در شهر تهران بسنده نکند. اما فیلم پرداخت درستی ندارد و نه شخصیتی شکل میگیرد و نه روایت سر راستی از قصه قتل آرمان و غزاله تبیین میشود. فقط یک سری اتفاقات پشت سر هم با چاشنی التهاب و جنجال به تماشاگر نشان داده میشود و در نهایت بحث قصاص را مطرح میکند.
فیلم حامی قصاص است از همین رو به نظر نمیرسد برای جنجالهایی که پیرامون خانواده دو طرف ایجاد کرده، مشکلی برایش پیش بیاید. سازندگان به زیرکی از اقتباسی بودن جریان فیلم شانه خالی کردند. انتخاب بازیگران از سروش صحت تا پژمان جمشیدی نابجاست و تنها بازی شاکردوست تا حدی باورپذیر است.
۳ نکته از فیلم سینمایی بیبدن:
پرداخت نامناسب شخصیتها
انتخاب بازیگران نامناسب
استفاده ابزاری از یک داستان اجتماعی جنایی
حمیدرضا محمدی
فیلم بی بدن یک افتتاحیه نفسگیر دارد و حالیمان میکند قرار است با چیزی حولوحوش اعدام روبهرو شویم. اگرچه همیشه فیلمهایی ازایندست تماشاگر را تا پایان، بر صندلی خود در سینما میخکوب نگاه میدارند و با خود تا پایان میکشانند -و طبیعتاً «بیبدن» هم از این قاعده برکنار نبود- اگر از بازی واقعاً خوبِ الناز شاکردوست بهویژه در دادگاه و بهخصوصتر «ایوای مادر» گفتنش بگذریم -که طی سالهای اخیر کوشیده تا با ایفای نقشهای خاص، از بازیهایش در فیلمفارسیهای پیشین فاصله بگیرد- فیلم چند ایراد و اشکال دارد:
نخست چرا باید مادر ارغوان در لابهلای زبالهها بهدنبال دخترش باشد و اصلاً وجود چنین سکانسی چه کارکردی داشت؟
دو آنکه زنی که از ترمینال با مادر ارغوان تماس میگیرد، اصلاً معلوم نشد از کجا پیدایش شد و چگونه شمارۀ تلفن او را پیدا کرده بود؟ همهچیزِ این سکانس مبهم بود.
سه آنکه مهرداد بهمنش (پدر سروش) و وکیلش چگونه با کارمند مهدکودک ارتباط پیدا کردند؟ و اصلاً مدارک تحصیلی و مهاجرتی کجا بوده که آن کارمند کودکستان به آن دسترسی داشته است؟
چهار آنکه اگرچه شکوهی (بازپرس) بعداً مؤاخذه شد امّا همچنان مفقود ماند که چرا باید یک مقام قضایی چنان خشمگین شود که به مقابل خانۀ قاتل برود و با پدرش دستبهیقه شود؟
پنج آنکه چرا تطویل زمان پرونده در هیچجای فیلم اشاره نمیشد و فقط وقتی جاییکه «دو سال» ذکر شد، کاشف به عمل آمد زمانی سپری شده است. یعنی اگر گفته نمیشد گویی همهچیز بهسرعت گذشته است.
شش آنکه چرا موهای بهروز مقدم (پدر ارغوان) در کودکی و جوانیاش فرزندش، همهجا سفید است؟!
هفت آنکه همانقدر که الناز شاکردوست خوب بود، گلاره عباسی تصنعی بازی میکرد و حتی التماسها و گریههایش هم طبیعی از آب درنیامده بود.
امّا با وجود این، سکانسهای دادگاه و رقص پدر ارغوان و پلان پایانی (جوراب معدوم) قابل قبول جفتوجور شده بودند.
۳ نکته از فیلم سینمایی بیبدن:
موسیقی مؤثر
بازی خوب الناز شاکردوست
حفرههای متعدد داستانی
همه چیز در مورد فیلم سینمایی «بی بدن» + تصاویر
source