در دوران امپراتوری هخامنشیان، سرداران و فرماندهان نظامی نقش مهمی در حفظ ثبات داخلی و گسترش قلمرو این امپراتوری عظیم داشتند. آن‌ها با سرکوب شورش‌های داخلی، مقابله با تهدیدات خارجی و مدیریت مناطق تحت فرمان خود، سهم بزرگی در تقویت و تحکیم قدرت پادشاهان هخامنشی ایفا کردند. در این دوره، برخی از فرماندهان به دلیل توانایی‌های نظامی و دیپلماتیک خود توانستند نام خود را در تاریخ ثبت کنند و حتی پس از سقوط هخامنشیان، با تاسیس حکومت‌های مستقل به حیات سیاسی خود ادامه دهند.

گوبریاس (گاوبرو): فرمانده فتح بابل

گوبریاس، یکی از برجسته‌ترین فرماندهان کوروش کبیر، نقشی بسیار حیاتی در فتح بابل و گسترش امپراتوری هخامنشی ایفا کرد. او اصالتاً یکی از نجیب‌زادگان بابلی بود که به دلیل نارضایتی از سیاست‌های پادشاه بابل، نبونعید، به کوروش پیوست. نبونعید در بابل به دلیل سیاست‌های مذهبی و بی‌توجهی به پرستش مردوک (خدای اصلی بابلیان) و تمرکز بر خدای ماه، مورد خشم و نارضایتی گسترده مردم قرار گرفته بود. این شرایط زمینه‌ای مناسب برای فتح بابل توسط کوروش فراهم کرد.

گوبریاس در این میان نقش بسیار مهمی ایفا کرد. او با تدابیر نظامی خود توانست بابل را از درون ضعیف و از نارضایتی مردم محلی استفاده کند. طبق برخی منابع، او با باز کردن دروازه‌های شهر و همکاری با فرماندهان بابلی به کوروش اجازه داد بدون جنگ مستقیم وارد بابل شود. این فتح، که یکی از بزرگترین و بی‌سابقه‌ترین فتوحات کوروش بود، با کمترین مقاومت انجام شد و کوروش را به عنوان فرمانروایی عادل و با تدبیر در نظر مردم بابل و سایر ملل تثبیت کرد.

دستاوردهای گوبریاس پس از فتح بابل نیز بسیار مهم بود. کوروش او را به عنوان ساتراپ (فرماندار) بابل منصوب کرد و او موفق شد که نظم و ثبات را در این شهر بزرگ و پرآشوب برقرار کند. همچنین او نقش مهمی در بازسازی معابد و بناهای مقدس بابل داشت و تلاش کرد تا نارضایتی‌های مذهبی را که نبونعید ایجاد کرده بود، تسکین دهد. این اقدامات نشان از توانمندی گوبریاس در مدیریت سیاسی و اجتماعی داشت.

مازارس: فرمانده علیه شورش‌های لیدیه

مازارس یکی دیگر از سرداران برجسته دوران کوروش بود که پس از فتح لیدیه توسط سپاه هخامنشی، به عنوان فرمانده در این منطقه منصوب شد. لیدیه، یکی از سرزمین‌های ثروتمند و قدرتمند در آسیای صغیر (ترکیه امروزی)، تحت فرمانروایی پادشاه مشهور خود کروزوس (ثروتمندترین پادشاه زمان) بود. پس از شکست کروزوس از کوروش، مازارس مأمور سرکوب شورش‌های مردمان محلی در این منطقه شد.

مازارس با موفقیت شورش‌هایی را که پس از سقوط کروزوس در لیدیه به وجود آمده بود، کنترل کرد. یکی از اقدامات برجسته‌ی او، سرکوب شورش‌هایی بود که توسط برخی از قبایل محلی و شهرهای یونانی مستقر در آناتولی انجام شده بود. او توانست شهرهای شورشی مانند پری‌نه و مگنزیا را تسخیر و ساکنان آن‌ها را به اسارت بگیرد.

مازارس به دلیل تدابیر مدیریتی خود، توانست ثبات و امنیت را در مناطق شورشی برقرار کند و قدرت هخامنشیان را در آناتولی تحکیم بخشد. این پیروزی‌ها اهمیت زیادی داشت، زیرا آناتولی نقطه استراتژیکی بود که به هخامنشیان اجازه داد تا نفوذ خود را در دریای اژه گسترش دهند و از تهدیدهای آینده جلوگیری کنند.

آتروپات: سردار برجسته اردشیر سوم

آتروپات یکی از سرداران بزرگ دوران هخامنشی و از نزدیکان و وفاداران به اردشیر سوم بود. او به عنوان ساتراپ ماد (یکی از استان‌های مهم امپراتوری هخامنشی) خدمت می‌کرد و نقش کلیدی در سیاست‌های نظامی و اداری این منطقه داشت.

آتروپات در زمان اردشیر سوم در مواجهه با شورش‌های داخلی و تهدیدهای خارجی مسئولیت سنگینی بر عهده داشت. یکی از وظایف اصلی او سرکوب شورش‌های مختلف در ساتراپی‌های شمالی و غربی امپراتوری بود. او به عنوان فرمانده نیروهای محلی ماد، توانست شورش‌های منطقه را که عمدتاً از سوی قبایل مختلف و فرمانداران نافرمان به راه افتاده بود، با موفقیت سرکوب کند. این پیروزی‌ها به تحکیم قدرت اردشیر سوم در این نواحی کمک شایانی کرد.

پس از مرگ اردشیر سوم و سقوط نهایی هخامنشیان به دست اسکندر مقدونی، آتروپات همچنان به نقش خود به عنوان یک فرمانده با نفوذ ادامه داد. او در نبردهای متعددی علیه اسکندر شرکت کرد و به عنوان یکی از سردارانی که در برابر هجوم مقدونی‌ها ایستادگی کردند، شناخته می‌شود. اما پس از شکست نهایی داریوش سوم، آخرین شاه هخامنشی، آتروپات تصمیم گرفت با اسکندر مقدونی همکاری کند. این همکاری به او کمک کرد تا پس از سقوط هخامنشیان موقعیت خود را حفظ کند.

یکی از مهم‌ترین اقدامات آتروپات پس از سقوط امپراتوری هخامنشی، تأسیس یک حکومت مستقل در منطقه ماد بود که بعدها به نام ماد آتروپاتن (آذربایجان کنونی) شناخته شد. این حکومت تا مدت‌ها به عنوان یکی از مناطق نیمه‌مستقل در دوره‌های بعدی تاریخی به حیات خود ادامه داد. آتروپات با مهارت‌های سیاسی و نظامی خود توانست این منطقه را از تسلط کامل اسکندر و جانشینان او حفظ کند و به نوعی پادشاهی مستقل در این منطقه بنیان نهد.

آریوبرزن: قهرمان مقاومت هخامنشی در برابر اسکندر

آریوبرزن، یکی از سرداران برجسته و فرماندهان نظامی ایران در دوران حمله‌ی اسکندر مقدونی، به‌عنوان نمادی از مقاومت ایرانیان در برابر مهاجمین شناخته می‌شود. او در نبردهای دوران پادشاهی داریوش سوم هخامنشی (آخرین شاهنشاه هخامنشی) شرکت داشت و به‌ویژه در نبرد مشهور «تنگه پارس» (که به آن «دروازه پارس» یا «پارسگرد» نیز گفته می‌شود) در برابر ارتش قدرتمند اسکندر ایستادگی کرد.

اسکندر پس از پیروزی در نبرد گوگمل و تسخیر بابل، به سمت شرق حرکت کرد تا امپراتوری هخامنشی را کاملاً فتح کند. در این زمان، داریوش سوم تلاش داشت تا از نفوذ بیشتر اسکندر جلوگیری کند و نیروهای مقاومت محلی را برای ایستادگی در برابر او سازماندهی کند. آریوبرزن، فرمانده نیروهای مدافع در تنگه پارس (واقع در نواحی کوهستانی نزدیک شوش و پرسپولیس)، یکی از کسانی بود که به داریوش وفادار مانده و مسئولیت دفاع از راه‌های منتهی به پایتخت هخامنشیان را بر عهده داشت.

تنگه پارس به‌عنوان یکی از مسیرهای استراتژیک و کوهستانی منتهی به مناطق مرکزی امپراتوری هخامنشی شناخته می‌شد. در این منطقه، آریوبرزن به همراه نیروی کوچکی از سربازان ایرانی به مقابله با ارتش عظیم و مجهز اسکندر پرداخت. منابع تاریخی گزارش می‌دهند که آریوبرزن با استفاده از موقعیت جغرافیایی تنگه و تاکتیک‌های دفاعی هوشمندانه، توانست برای مدت طولانی اسکندر را در این منطقه متوقف کند و تلفات سنگینی به ارتش مقدونی وارد آورد.

نیروهای آریوبرزن با استفاده از سنگ‌ها و حملات غافلگیرکننده، دره را به یک میدان نبرد سخت تبدیل کردند و نیروهای اسکندر را به‌طور موقت از پیشروی بازداشتند. اما به‌دلیل تعداد کم سربازان ایرانی و نبود پشتیبانی کافی، در نهایت نیروهای آریوبرزن مجبور به عقب‌نشینی شدند.

پس از چندین روز نبرد و مقاومت، آریوبرزن و نیروهایش که به‌طور فزاینده‌ای محاصره شده بودند، در یک نبرد پایانی به‌شکل قهرمانانه‌ای کشته شدند. با این حال، این مقاومت شجاعانه باعث شد که آریوبرزن به‌عنوان نمادی از وفاداری، دلیری و مقاومت در برابر مهاجمان در تاریخ ایران شناخته شود.

source

توسط funkhabari.ir