زیباترین شعر در مورد ایام فاطمیه

در این مجموعه ما زیباترین شعر های ایام فاطمیه را برای شما عاشقان حضرت زهرا (س) و اهل بیت تهیه کرده ایم و امیدواریم که از خواندن تمامی آن ها لذت ببرید.

ایام فاطمیه

در میان ما شیعیان حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان یکی پاک ترین و بزرگ ترین بانوان در تمام عالم شناخته می شود که این بانوی بزرگوار به دستور حاکمان آن زمان به شهادت رسیدند و شهادت ایشان نیز یکی از بزرگترین مراسم های عزاداری در کشور ما ایران و بسیاری از کشور های دیگر محسوب میشود.

محل دفن و زمان دقیق شهادت این بانوی بزرگ به وصیت خودشان مشخص نبوده و ایشان را به صورت شبانه و مخفیانه بدون حضور مردم عادی و تنها با حضور افراد کمی همچون همسر ایشان امام علی (ع)، فرزندانشان امام حسین و امام حسن (ع)، برادر امام علی (ع)، عموی پیامبر اکرم و تعدا کمی از صحابه و یاران امام علی (ع) انجام شد و هنوز هم کسی از محل دفن ایشان خبری نداشته و زمان دقیق و یا مکانی نیز برای دفن ایشان وجود ندارد، اما در خصوص زمان شهادت حضرت زهرا روایات و نقل های متفاوتی وجود دارد که از معروف ترین آن ها می توان به دو دهه به عنوان های دهه اول فاطمیه از تاریخ 13 تا 24 جمادی الاول و دهه دوم فاطمیه از تاریخ 3 تا 13 جمادی الثانی برای شهادت ایشان اشاره کرد.

همچنین بخوانید: پروفایل ایام فاطمیه

زیباترین شعر در مورد ایام فاطمیه

شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
تمام غصه عالم نشسته در محراب

نگاه کن که ببینی چگونه می‌بارد
مصیبت از در و دیوار خانه ارباب

برای غسل شب قدر آمده امشب
فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب

بنای زندگی اش را به آب می‌شوید
الهی صبر علی را به فاطمه دریاب

به قطره قطره سرشکش دخیل می‌بندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بی‌تاب

چه آبها که سراسیمه غسل می‌کردند
برای آن که نماند در آن بدن خوناب

چه می‌رسد به علی از مرور خاطره‌ها
که ناله‌های صبورش ندارد امشب تاب

////////////////////

ای خاکِ درِ تو تاجِ سرها زهرا

وی قبر تو مخفی ز نظرها زهرا

تا باب شفاعت تو باز است چه غم ؟

گر بسته شود تمام درها زهرا

////////////////////

جایی که اعتبار گدا فرق میکند
حتماً اصول جود و سخا فرق میکند

در خانه ی محقٌر زهرای مرضیه
با آفتابْ…نوعِ عطا فرق میکند

ما ریزه خوارِ سفره ی احسان حیدریم
پس نحوه ی ارادت ما فرق میکند

حقِ کتاب و آل نبی چون ادا نشد
بغض نبی و رنگ کسا فرق میکند

وقتی ملیکه ای ز زمین میشود جدا
یعنی که حکم وطرح قضا فرق میکند

این روزها که حال مادرمان روبراه نیست
شرح شراره های عزا فرق میکند

حال و هوای بیت علی درد و ماتم است
درد و عزای آل عبا فرق میکند

سیلی شود نصیب تمامیِ مادران؟
یا احترام فخر نسا فرق میکند؟

میخ در است و سینه ی زهرا و شعله ها
این شعله ها به کرببلا فرق میکند

////////////////////

گر بمیران مرا جانان دوباره جان دهد
می دهم صد بار دیگر جان برای فاطمه
یا فاطمه الزهرا

////////////////////

خدا داند دلم چون گریه می کرد

خدا داند دلم چون گریه می کرد

به حالم دشت و هامون گریه می کرد

ندیدم زخم پهلو را در آن شب

ولی دیدم کفن خون گریه می کرد

////////////////////

الهي ! كوثرم كو ؟ دلبرم كو ؟

الهي ! كوثرم كو ؟ دلبرم كو ؟

گلم كو ؟ هستي ام كو ؟ گوهرم كو ؟

علي تنها و دلخون مانده افسوس

يگانه مونس و تاج سرم كو ؟

////////////////////

الهي ! غمگسارم ، سوگوارم
شب است و طاقت رفتن ندارم

فلك با من سر سازش ندارد
بدون فاطمه نالان و زارم

////////////////////

زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر

////////////////////

گوشه گودال تنها می شود
گرچه می افتد زمین پا می شود
زینب کرار دنیا میشود
دین زصبرش باز احیا می شود

در اسیری سرفرازی می کند
صبر او با مرگ بازی می کند

////////////////////

همچنین بخوانید:

ایام فاطمیه

دکلمه سوزناک شهادت حضرت فاطمه زهرا

غُربت آبادِ دیار آشنایی ها، بقیع!
همدم دیرینه غم های ناپیدا بقیع!
در تو حتّی لحظه ها هم بی قراری می کنند
ای تمام واژه های درد را معنی، بقیع!

////////////////////

فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می‏ کشید و در کوچه‏ های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور می‏شد. سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یک‏تنه حقیقت را خاموش نکند.

////////////////////

من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده

////////////////////

ای وای مادرم، دوباره دست به بازویت گرفتی و مرا پریشان کردی، ای وای مادرم، دوباره پهلویت درد گرفت و مرا در هول و ولا انداختی. بمیرم برای تو مادر خوبم. ای وای مادرم، حال تو به اضطرار و ناله رسیده است و من ضجه می زنم، ای وای مادرم، حیدر کرار پس از تو در این شهر غریب تر از پیش می شود و من بر مظلومیت علی گریانم، کاش فدایتان می شدم با این جگر خون شده ام.

////////////////////

زمان آخرین عمر زهراست

کنار او فغان وآه بر پاست

وصیت می کند بر شوهر خود

بمیرم چشم مولا همچو دریاست

////////////////////

امشب حسن (ع) اول شب یتیمی را با گریه می گذراند؛ حسین (ع) عزا گرفته است؛ بعد از زهرا (س) زینب (س) خانم خانه است امشب مهدی (عج) شب زنده دار است… و همه منتظر ظهور او هستند تا بیاید و لااقل یک دانه شمع بر سر قبر زهرا بسوزاند

////////////////////

تو ستون استحکام عرشی بانو! این گونه بر زمین نیفت!

برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.

برخیز! همه زخم هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد

////////////////////

همچنین بخوانید: متن مداحی ایام فاطمیه و نوحه سینه زنی حضرت فاطمه

دکلمه سوزناک شهادت حضرت فاطمه زهرا

شعر در مورد ایام فاطمیه

خسته ای از جفای شهر ولی

بهر رفتن چنین شتاب نکن

بی تو ماندن تصورش سخت است

خانه را بر سرم خراب نکن

درد تو می کشد مرا زهرا

گرچه بر عالمی طبیبم من

حرف رفتن نزن امید علی

ناامیدم نکن غریبم من

میسپاری به من حسینت را

فکر تاراج تلخ پیرهنی

از نگاهت ولیک میفهمم

بیشتر ناگران این حسنی

نه تو گفتی چه آمده به سرت

نه حسن گفت علت محنش

بین کوچه ولی همین دیروز

لرزه افتاد ناگهان به تنش

گر دعا بهر رفتنت نکنی

با دعایم امید بهبود است

صبرکن دخترت بزرگ شود

خانه داری برای او زود است

گفت فضه,به زینبت هر روز

می دهی درس زخم بستن را

تا مداوا کند به عاشورا

زخمهای عمیق یک تن را

////////////////////

چشمی شبيه چشم تو گريان نمی شود

چشمی شبيه چشم تو گريان نمی شود
زهرا حريف چشم تو باران نمی شود

گيرم که نان بعد خودت هم درست شد
نان بدون فاطمه که نان نمی شود

برخيز و باز مادری ات را شروع کن
فضه حريف گريه ی طفلان نمی شود

بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو
طوری که زير دست تو پنهان نمی شود

معجر بزن کنار و علی را نگاه کن
خورشيد زير ابر که تابان نمی شود

فهميده ام ز سرفه ی سنگين سينه ات
امشب نفس کشيدنت آسان نمی شود

ای استخوان شکسته ی حيدر چه می کنی؟
با کار خانه زخم تو درمان نمی شود

من خواهشم شده ست که زهرای من بمان
تو با اشاره گفتی علی جان نمی شود

گفتم که روی خويش عيان کن ببينمت
گفتی به يک نگاه به قرآن نمی شود

در بسترم و خسته ام و تاب ندارم
شبها من از آن ضربه در خواب ندارم

انگار بعيد است دگر زنده بمانم
برگونه به جز گريه و سيلاب ندارم

با بازوی بشکسته قنوتم شده ناقص
غير از دل پر آه به محراب ندارم

از شعله چو شمعی شدم و رو به زوالم
جز خون که زسينه رودم آب ندارم

از روی علی بسکه رخ خويش گرفتم
خجلت زده ام چهره شاداب ندارم

در صورت من نقش ز پستی و بلندی است
جز روی ورم کرده در اين قاب ندارم

از ضربه آن دست نشست ابر به رويم
خاموش شدم هاله مهتاب ندارم

چندی ست نشُسته م تن و قامت طفلان
آخر چه کنم دست بدن ساب ندارم

////////////////////

كمی از غسل زیر پیرهن ماند

كمی از خون خشك بر بدن ماند

كفن را در بغل بگرفت و بو كرد

همان طفلی كه آخر بی كفن ماند

////////////////////

شد فاطمیه غم فضا بر ا ین دلم عالم بپا

مجنون شدم از عشق او بگرفته قلب ما سوا

شد فاطمه نقش زمین حیدر شده خانه نشین

بشکسته قلب زینب و دارد عزا روح الامین

////////////////////

دوباره فاصله افتاده بین فاصله ها
نسیم یاس رسیده میان سلسله ها

دوباره بر سر سجاده قبله گم کردم
تویى بهانه ى عالم براى نافله ها…

به هرکجا بروى بوى عشق مى پیچد
تو ماه و اختر و شمسى براى قافله ها

تویى که مریم عذرى شده ثنا گویت
تویى که راز خدایى…جواب مسئله ها

مرا براى غلامىِ خود حسابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن

به معجزات تو بانو نگاه باید کرد
و چشم هاى مرا فرش راه باید کرد

من از تو غیر تو بانو مگر چه میخواهم؟
بدون عشق تو عمرم تباه باید کرد

اگر پرستش تو اشتباه باشد هم
خوشم به این نظرم اشتباه باید کرد

اگر که سجده به پاى تو کفر هم باشد
بر این عقیده ام اصلاً گناه باید کرد

مرا غلامِ غلامانِ خود خطابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن

فرشته ها همه مدهوش ربناى تو
ملائکه همه محتاج یک دعاى تو

زمان خلقت آدم خدا سفارش کرد
شفاعت همه باشد به دست هاى تو

خدا کند که مرا از قلم نیندازى
منم اسیر شهیدانِ کربلاى تو

براى حضرت حق عین و شین و قافى تو
به روى عرش معلاست رد پاى تو

مریض عشق تو هستم ولى جوابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن

تو مرد بودى همیشه به پاى شیر خدا
تو وقف کردى خودت را براى شیر خدا

نبود غیر تو محرم به راز هاى على
ندید غیر تو کس گریه هاى شیر خدا

تو یاد دادى به ما پشت حق بمانیم و
فداى حق بشویم..اى فداى شیرِ خدا

چه آمده به سر مرتضى؟فقط نه سال؟
هرآنچه خاک شما شد…بقاى شیرخدا

شبیه شمع مرا ذره ذره آبم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن

////////////////////

همچنین بخوانید: اعمال و دعاهای مخصوص ایام فاطمیه برای گرفتن حاجت

دکلمه برای شهادت حضرت فاطمه زهرا

بدون خنده در این خانه هیچ شوری نیست

بخند، خنده تو آرزوی دوری نیست

همیشه سنگ مرا می زدی به سینه… نگو

نگو که درد مرا چاره جز صبوری نیست

سپید و سرخ؟… نه…! این دکه های خونابه

برای پیرهنت، وصله های جوری نیست

بگو که از چه کسی رو گرفته ای؟ هرقدر

نگاه می کنم اینجا گدای کوری نیست

گمان مکن که حضور تو آه! ماه بلند

در آسمان زمین خورده ام ضروری نیست

کبوتری که پرش را شکسته صاعقه ای

به فکر راه رهایی پرعبوری نیست

کسی نبود بداند قلم اگر میخ است

برای کندن بر لوحه بلوری نیست

نخواه بر دل من داغ آرزویی را

بخند، خنده تو آرزوی دوری نیس

////////////////////

عالم فدای چادر خاکی تو، عالم فدای ناله های شب و روز تو… و جان من فدای مهربانی تو که بی شک به من ناقابل هم خواهد رسید. مرا دریاب که بی مهر تو هیچ هستم. السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)

////////////////////

بانو جان! یا فاطمه (س)! هرچه چشم چشم می گردانم مزار تو را نمی یابم ، اما قلبم همواره عشق و مهر تو را فریاد می زند. مگر می توان پهلوی تو بود و شکسته نبود؟

////////////////////

کاش برنمی خاستی… . تو ادامه رسول خدایی…، تو آمده ای تا اسلام زنده بماند و حق، سلامت باشد. تو زنده ای تا پیش روی آفتاب، سپر شوی و شمشیرهای برهنه ای را که به سوی امام نشانه رفته اند، حواله جان خویش کنی.

تو باید قیام کنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند. تو انقلاب می کنی تا مردمان غفلت زده روزگار به خود بیایند و ولایت را تنها نگذارند.

تو پشت در ایستادی و انگار قلب تمام هستی، آنجا پشت در ایستاده بود و می تپید

////////////////////

دکلمه برای شهادت حضرت فاطمه زهرا

سخن آخر

امیدواریم از تمامی این اشعار و دکلمه هایی که امروز برایتان تحت عنوان زیباترین شعر در مورد ایام فاطمیه آماده کرده ایم لذت کافی را برده باشید و در صورت تمایل آن را با دوستان و آشنایان خود نیز به اشتراک بگذارید.

source

توسط funkhabari.ir