فصل دوم انیمیشن Arcane، با درخششی بی‌نظیر همانند فصل اول خود، توانسته است که دل بسیاری از علاقه‌مندان دنیای انیمیشن را به دست بیاورد. در نقد و بررسی سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane، همراه با تیم انیمه و انیمیشن دنیای بازی باشید تا به تحلیل این اثر بپردازیم.

با نگاهی کوتاه به اتفاقات گذشته، متوجه می‌شویم که هرکدام از شخصیت‌ها حماسه‌ و هدفی داشته‌اند. در شش قسمت ابتدایی فصل دوم انیمیشن Arcane، این اثر سوالات بسیاری را پاسخ می‌دهد و در عین حال پرسش‌هایی کلیدی‌تر ایجاد می‌کند.

فهرست نقد و بررسی سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane

شاید در جهانی دیگر…: بررسی سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane

ابتدایی‌ترین سوالی که در قسمت‌های جدید این انیمیشن با آن مواجه می‌شویم، این است که چه می‌شد اگر هیچ‌کدام از این اتفاقات رخ نمی‌دادند؟ اگر که قسمت‌های گذشته را به یاد داشته باشید، «اکو»، «جیس» و «پروفسور هیمردینگر» شخصیت‌هایی بودند که به واسطه نیروی اسرارآمیز آرکین ناپدید شدند. اینکه چه اتفاقی برای آن‌ها افتاده است در قسمت اول از بخش سوم این فصل به نمایش‌ گذاشته می‌شود.

در واقع سه شخصیتی که در پاراگراف قبل نام برده‌ام، پا به جهان‌های متفاوتی می‌گذارند و دو نفر از آن‌ها، یعنی اکو و «پروفسور هیمردینگر،‌ به دنیایی کشیده می‌شوند که در آن هکس‌تک اختراع نشده است.

کارگردان این اثر با نشان دادن سکانس‌های شیرین و استفاده از نما‌های تکراری و خاطره‌انگیزی که در فصل‌ گذشته مشابه آن‌ها را دیده‌ایم، به همان سوالی پاسخ می‌دهد که در ابتدای متن این تیتر مطرح کرده‌ام. در واقع، کارگردان با تصویر کشیدن یک وجه متفاوت و خیالی از زندگی شخصیت‌های انیمیشن آرکین، احساسی دو پهلو را در دل مخاطب به وجود می‌آورد. به شکلی که بیننده نمی‌داند که از آرامش این رویا‌ی شیرین لذت ببرد یا برای واقعیت این داستان اشک بریزد.

کارگردان این اثر با نشان دادن سکانس‌های شیرین و استفاده از نما‌های تکراری و خاطره‌انگیزی که در فصل‌ گذشته مشابه آن‌ها را دیده‌ایم، به همان سوالی پاسخ می‌دهد که در ابتدای متن این تیتر مطرح کرده‌ام. در واقع، کارگردان با تصویر کشیدن یک وجه متفاوت و خیالی از زندگی شخصیت‌های انیمیشن آرکین، احساسی دو پهلو را در دل مخاطب به وجود می‌آورد. به شکلی که بیننده نمی‌داند که از آرامش این رویا‌ی شیرین لذت ببرد یا برای واقعیت این داستان اشک بریزد.

برای درک بهتر موضوع، لازم است که این مثال را بخوانید: زمانی که اکو برای اولین بار، گیج و سردرگم در این دنیا قدم می‌گذاشت، سکانسی را مشاهده می‌کنیم که به طور واضحی به قسمت اول از فصل اول انیمیشن Arcane اشاره دارد. دوربین، همان ساختمانی را نشان می‌دهد که همه چیز از آن شروع شد. ساختمانی در «پیلتوور» که «وای» به همراه خواهر و دوستانش، تصمیم گرفته بودند که به آن دستبرد بزنند.

زاویه Low Angle دوربین، نورپردازی و قابی باز که آسمان، بخش زیادی از آن را فرا گرفته است؛ همه چیز در این سکانس مشابه فصل اول است. تنها چیزی که تفاوت این صحنه را آشکار می‌کند حضور شخصیت اکو در بخشی از این قاب است.

بررسی سه قسمت اول فصل دوم انیمیشن Arcane

بهتر است که موضوعات بیشتر از این بخش داستان را خود شما کشف کنید. در ادامه نقد و بررسی سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane، ماجرای شخصیت جیس را زیر ذره‌بین قرار می‌دهیم.

زمانی که اکو و هیمردینگر در یک دنیای پر از صلح و آرامش قدم می‌گذاشتند، جیس در جهانی پلید و عاری از زندگی، تلاش می‌کرد، زنده بماند. انیمیشن آرکین، مثل همیشه با کارگردانی بسیار جذاب و قاب‌هایی که هرکدام قصه‌ای برای روایت دارند، داستانی را تعریف می‌کند که رابطه جیس و پتک او را به زیبایی هر چه ‌تمام‌تر به تصویر می‌کشد.

در آغاز ماجرای جیس، سکانس‌هایی را مشاهده می‌کنیم که او پتک خود را به سختی حمل می‌کند. در ابتدا، این پتک چیزی جز یک ابزار برای ساخت و آباد‌ کردن به شمار نمی‌آمد، اما با گذشت زمان به یک اسلحه برای دفاع تبدیل می‌شود. حال در قدم آخر، جایگاه این پتک کمی بالا‌تر می‌رود.

کارگردانی این اثر، بخشی متفاوت از ماجرا را هدف گرفته است. زمانی که جیس به طور اتفاقی به دره‌ای سقوط می‌کند و با پای آسیب‌دیده در میان خاک و سنگ می‌خزد، سکانس‌هایی را مشاهده می‌کنیم که پتک جیس او را فرا می‌خواند.

این سکانس به خوبی قدرت روایت بصری در کارگردانی این اثر را نشان می‌دهد. حرکات دشوار جیس و تلاش‌ بی‌پایان او برای زنده ماندن، اراده پولادین او را به تصویر کشیده است و در طرف دیگر ماجرا، پتکی را می‌بینیم که قرار است به چیزی بیشتر از ماهیت خود دست پیدا کند. در واقع، این پتک به بخشی از هویت جیس متصل می‌شود و او را به خود گره می‌زند، گویا که نبرد یک انتخاب نیست و موضوعی اجتناب‌ناپذیر است.

درست است که صحنه‌ها و لحظات جذابی را در این اثر مشاهده می‌کنیم، اما نکته‌ای وجود دارد که سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane را کمی مشکل‌دار می‌کند.

آهنگ روایت یا Pacing: نقد و بررسی سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane

در بخش پایانی، بر‌خلاف دو بخش اول از فصل دوم انیمیشن آرکین، آهنگ روایت یا همان Pacing کمی مشکل‌ساز می‌شود. هرچند که این ایراد درنهایت به یک آسیب جدی تبدیل نمی‌شود و فقط کمی بر دو قسمت اول از این بخش تأثیر می‌گذارد، اما نمی‌شود وجود آن را انکار کرد.

این موضوع زمانی بیشتر به چشم می‌آید که طولانی بودن برخی از سکانس‌ها را احساس کنید. شاید که بهتر می‌بود اگر ثانیه‌های کمتری به برخی از سکانس‌ها اختصاص داده می‌شد.

بررسی سه قسمت دوم فصل دوم انیمیشن Arcane

از طرفی، آهنگ روایی این اثر، باعث فروکش شدن هیجان در برخی از سناریو‌های آن می‌شود. زمانی که بخش دوم در اوج تنش‌ها به پایان رسید، انتظار بر این بود که بخش سوم نیز همانند آن شروع بشود، اما کمی طول کشید تا به این دستاورد برسد. هرچند که به طور کلی این موضوع به تجربه بیننده آسیب نمی‌زند و همچنان فصل دوم انیمیشن Arcane، پر از صحنه‌هایی است که به شکل‌های متفاوت جذابیت خود را حفظ کرده‌اند.

البته لازم به ذکر است که افت آهنگ روایت در بخش سوم، باعث شده‌ است که قسمت آخر یک پایان کم‌نظیر برای فصل دوم انیمیشن آرکین باشد.

قبل از هر چیز دیگری، بهتر است که راجع به یکی از موضوعات کوچک، اما بسیار کلیدی صحبت کنیم.

جادو در آرکین: سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane

آنچه که برخی از نویسندگان داستان‌های فانتزی در چند سال اخیر فراموش کرده‌اند، سحر‌آمیز و رازآلود بودن جادو است. در برخی از داستان‌ها، جادو چیزی جز یک ابزار برای مبارزه نیست،‌ اما باید به یاد آورد که این جادو، هویت و ماهیت مستقلی به نسبت دیگر عناصر قصه‌گویی دارد. جادو یک پدیده است که در هر اثر، باید به شکلی متفاوت و نو معرفی شود. به شکلی که مخاطب همانند یک ‌طالب جادو، با کنجکاوی سیری ناپذیر، به دنبال کشف راز‌های پنهان از آن باشد.

انیمیشن Arcane، از ابتدای شروع خود دقیقا این حس و حال را به بیننده منتقل می‌کند و در بخش سوم از فصل دوم، این موضوع را با نهایت ظرافت و پیچیدگی به نمایش می‌گذارد. به شکلی که مخاطب با پتانسیل شگفت‌انگیز این عنصر آشنا می‌شود.

شخصیت‌هایی که در این انیمیشن می‌توانند از آرکین (همان جادو) استفاده کنند، در واقع نوابغ و دانشمندانی هستند که با اجرای ایده‌های هیجان‌انگیز و بلندپروازانه، مسیر متفاوت و تغییر‌دهنده‌ای را می‌سازند. این موضوع یک عنصر قصه‌گو و هوشمندانه است که به راحتی جدا نمی‌شود.

کارگردانی هوشمندانه: فصل دوم انیمیشن Arcane

در مواجه با کارگردانی این اثر، تنها یک حرف را می‌توان زد. آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟ در واقع، تمامی صحنه‌هایی که در فصل دوم انیمیشن آرکین مشاهده می‌کنیم، سکانس‌هایی هستند که هر شخص به راحتی می‌تواند از آن‌ها برداشت‌هایی داشته باشد و این نکته یک ویژگی مثبت در نظر گرفته می‌شود.

هر سکانس از انیمیشن، قاب‌های‌ قصه‌گویی دارد که به وضوح معنا و مفهومی را در خود جای داده‌‌اند. این ویژگی با استفاده از ترکیب‌بندی‌ و نورپردازی‌های معناردار به درستی اجرا شده‌ است. برای مثال، در همان دنیایی که جیس برای بقا دست و پا می‌زد، تصاویری را می‌بینیم که جیس بخش بسیار کوچکی از آن‌ها را تشکیل می‌دهد و بیشتر فضای قاب، به محیط‌های خالی و پر از پوچی اختصاص داده شده است. این تصمیم کارگردان، تنهایی جیس و شومی بی‌پایان جهان اطراف او را نشان می‌دهد.

معرفی انیمه سریالی برتر تاریخ

موضوع هوشمندانه و عامه‌پسند دیگری که در سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane مشاهده می‌شود، استفاده از صدای بلند موسیقی در موقعیت‌های حساس است. شاید این موضوع در نگاه اول کمی شبیه به یک موزیک ویدئو به نظر برسد، اما با دیدی عمیق‌تر به داستان، متوجه می‌شویم که چنین تصمیمی کاملا منطقی روایی دارد. در قسمت‌های پیشین، نیاز بود که برای نشان دادن آزادگی و افسارگسیخته بودن مردم «زان»، حنجره‌ای صدای خود را آزاد کند تا تبدیل به یک نماد شود.

در قسمت‌های نهایی صحنه‌‌ای متفاوت، اما از همان جنس را مشاهده می‌کنیم. زمانی که دوربین با نشان دادن صلح حاکم بر شهر، سعی می‌کند آرامش قبل از طوفان را نشان دهد، پروفسور هیمردینگر با آواز خواندن و نواختن، این موضوع را در چشم و گوش بیننده فرو می‌کند. این واضح بودن معانی نه‌تنها در موسیقی، بلکه در تمامی تصمیمات کارگردان دیده می‌شوند. این تصمیم یک رویکرد بدون ریسک را ایجاد کرده است که موفقیت بسیار گسترده این اثر را توجیه می‌کند.

سرانجام شخصیت‌ها: فصل دوم انیمیشن Arcane

آنچه که از ابتدای این داستان توجه بسیاری از بینندگان را جلب کرده، خاص بودن شخصیت‌ها و شیوه نگرش آن‌ها است. در طول انیمیشن آرکین، شخصیت‌ها با مسائل بسیاری درگیر بوده‌اند و با پیشرفت داستان، آن‌ها نیز تکامل پیدا کرده‌اند.

در این اثر، تکامل مسئله بسیار مهمی است. از شروع فصل دوم انیمیشن Arcane، نویسنده و کارگردان تمرکز زیادی بر روی این موضوع گذاشته‌اند. جدا از نقات مهم داستان، کارگردان با استفاده از برخی زوایای خاص دوربین و کات‌های معنادار، کوشیده است که مسئله تکامل را با شخصیت‌های این اثر پیوند دهد.

واضح‌ترین تکامل شخصیتی برای «ویکتور» است. چرا که فکر می‌کند هدف و رستگاری انسان، در مسیر تکامل پیدا می‌شود. به غیر از ویکتور، شخصیت‌های دیگر نیز به سرانجام داستان خود می‌رسند و مسیری که طی کرده‌اند، بیننده را وادار می‌کند که درباره پیشرفت شخصیت‌ آن‌ها فکر کند. مانند زمانی که «جینکس» در سلول زندان بود و افکار درون سر او، با صدا‌های بلند و آشنایی ذهنیت او را شکل می‌دادند.

 جینکس مانند همیشه توهماتی را می‌شنوید که بر افکار او تأثیر می‌گذاشتند؛ او درون ذهن خود با «سیلکو» هم‌صحبت می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که باید چرخه‌ای که زندگی او و دیگران را خراب کرده است را از بین ببرد. این موضوع پایان داستان جینکس نیست، اما باعث ایجاد یک نتیجه‌گیری برای شخصیت بی‌ثباتش می‌شود و او را به تکامل می‌رساند.

این سناریو بر وای نیز تأثیر می‌گذارد؛ حال که جینکس تصمیم گرفته است که دردسر بیشتری برای خواهر خود درست نکند، پیامد‌های آن به راحتی مشاهده می‌شوند. درست است که این موضوع باعث فاصله گرفتن این دو خواهر شده، اما از طرفی رابطه وای و «کیتلین»، از همیشه پیوند قوی‌تر پیدا می‌کند. هرچند باید به آن اشاره کنم که در نهایت، این دو خواهر سرنوشتی جدانشدنی از یکدیگر دارند.

قسمت آخر و پایان داستان: انیمیشن Arcane

بعد از اینکه سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane، شخصیت‌ها را توسعه می‌دهد و یک تصویر نهایی از آن‌ها در ذهن مخاطب می‌سازد، نوبت به آن می‌رسد که به داستان خود پایان دهد و پرونده این ماجرا را ببندد.

آنچه که در فصل دوم انیمیشن آرکین به دنبال آن می‌گشتم، یک قطعه روایی خاص بود که از نظر محتوایی بتواند درسی پر از اخلاق را به مخاطب خود یادآوری کند. در قسمت آخر، زمانی که تمامی اتفاقات به یک نقطه می‌رسند،‌ این موضوع به راحتی قابل مشاهده است.

وقتی که مردم پیلتوور و زان به دلیل حجوم یک دشمن مشترک، متحد می‌شوند، سکانس‌هایی را مشاهده می‌کنیم که بحث برانگیز هستند. در نبرد نهایی، وقتی که لرزش دوربین و کات‌های پشت سر هم، باعث ایجاد تنشی در دل مخاطب می‌شوند، سناریو‌هایی را می‌بینیم که غمی پنهان در دل خود جای داده‌اند.

بررسی انیمه Look Back

شاید در نگاه اول این جنگ باشکوه به نظر برسد، اما جنگی که در آن انسانی بی‌گناه جان خود را از دست دهد و باعث ایجاد خسارات جبران ناپذیر شود، به هیچ وجه یک حماسه نیست. درست است که این نبرد انفجار‌هایی عظیم و لشکر جنگ‌طلب «ناکسوس» را نشان می‌دهد، اما نباید این را فراموش کرد که طرف دیگر جنگ، مردمانی هستند که به امید بازگشت به آغوش خانواده مبارزه می‌کنند.

البته می‌توان با نگرش دیگری نیز نگاه کرد. مردمان عادی برای ادامه زندگی در کنار خانواده خود، به جای فرار‌کردن تن به نبردی داده‌اند که از داشته‌‌های خود محافظت کنند. اگر از این منظر به قضیه نگاه کنیم، پیروزی در این نبرد می‌تواند یک حماسه باشد.

سبک هنری و جرئت قلم: انیمیشن آرکین

کارگردانی هنری انیمیشن Arcane یک شاهکار تمام‌عیار است. از طراحی شخصیت‌ها گرفته تا سبک هنری کلی، همگی به درستی اجرا شده‌اند. نقاشی‌های دو بعدی با قلمی پر از جسارت، در اختیار مدل‌های سه‌بعدی قرار گرفته‌اند و یک سبک‌هنری کم‌نظیر را تشکیل داده‌اند. در اصطلاح به این سبک Toon Shade می‌گویند که توانسته است در چند سال اخیر، بین استودیو‌های مختلف انیمیشن‌سازی به محبوبیت خوبی دست پیدا کند.

نتیجه‌گیری

سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane با بهره‌گیری از شخصیت‌‌پردازی عمیق، کارگردانی هوشمندانه و داستانی جذاب، توانسته است که تجربه‌ای بی‌نظیر به مخاطبان خود ارائه بدهد. البته این موضوع را نباید فراموش کرد که Pacing یا آهنگ روایت کمی مشکل‌ساز می‌شود، هرچند که آسیبی جدی به این اثر وارد نمی‌کند.

سپاس از شما که با نقد و بررسی سه قسمت آخر فصل دوم انیمیشن Arcane همراه با وبسایت دنیای بازی بودید. نظر شما در رابطه با این انیمیشن چیست؟

source

توسط funkhabari.ir