کاراکترهایی در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی یعنی Spider-Man: The Animated Series وجود داشتند که به خوبی مرد استفاده قرار نگرفتند.
انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی یا Spider-Man: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۴ میلادی تعداد زیادی از شخصیتهای کلاسیک مارول را معرفی کرد اما برخی از آنها به طور کامل هدر رفتند و آن طور که باید مورد استفاده قرار نگرفتند. این در حالی است که این انیمیشن سریالی اغلب بهعنوان یکی از بهترین کارتونهای ابرقهرمانی دهه ۱۹۹۰ میلادی شناخته میشود.
انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی نسلی از طرفداران را با جهان پیتر پارکر آشنا کرد و بسیاری از شخصیتهای مارول را به تلویزیون آورد. این انیمیشن سریالی از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ میلادی پخش میشد و جاهطلبی کاوش در گروه شخصیتهای شرور مرد عنکبوتی و همچنین داستانهای گستردهتر دنیای مارول را داشت. با این حال، با وجود تحسین و تمجید زیاد از این انیمیشن سریالی، این اثر آن طور که باید عدالت را برای همه شخصیتهایش رعایت نکرده است.
انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی در طول پنج فصل خودش، داستانهای متعددی را از کمیکها به نمایش درآورد که اغلب برای بینندگان جوان اقتباس شده بودند. این انیمیشن سریالی همچنین دروازهای به دنیای مارول بود که شامل حضور شخصیتهای ایکس من، آیرون من و حتی دکتر استرنج بود.
با این حال، این انیمیشن سریالی توسط محدودیتهای زمانی خودش در تنگنا قرار داشت. پایبندی این انیمیشن سریالی به قوانینی همچون اجتناب از خشونت گرافیکی و نشان دادن مرگ اغلب منجر به آن شد که این انیمیشن سریالی آن طور که باید شخصیتها را به تصویر نکشد. علاوه بر این، برخی از قوسهای داستانی با عجله روایت شدند و فضای کمی برای درخشش شخصیتهای ثانویه وجود داشت.
۱۰. الکترو – حضور در قسمت ۶ فصل پنجم
شخصیت الکترو یکی از نمادینترین شخصیتهای شرور مرد عنکبوتی است که به دلیل تواناییاش در مهار و دستکاری الکتریسیته شناخته میشود. با این حال، در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی داستان پسزمینه او به طور قابل توجهی تغییر کرد و باعث شد تا او بهعنوان پسر رد اسکال معرفی شود. همین تغییر بحثبرانگیز باعث انحراف از کمیکها شد، جایی که ورود شخصیت مک دیلون به شرارت ناشی از یک تصادف صنعتی و شکستهای شخصی بود.
در این انیمیشن سریالی، خط داستانی الکترو از دنیای مرد عنکبوتی جدا شده و بیش از حد دراماتیک به نظر میرسید. معرفی او در قسمت پایانی سریال عجولانه به نظر میرسید و زمان کمی برای توسعه شخصیت یا کشف قدرتهایش فراهم کرد. این به این دلیل بود که الکترو بهعنوان شخصیت شرور فیلم مرد عنکبوتی در حال توسعه توسط جیمز کامرون معرفی شده بود و تا زمانی که اعلام شد این فیلم ساخته نمیشود، این شخصیت نباید در این انیمیشن سریالی حضور پیدا میکرد. همین تغییر داستان الکترو نشان میدهد که چطور این انیمیشن سریالی گاهی اوقات بیش از حد از منبع اصلی فاصله گرفته و فرصتها برای ارائه اقتباسهای وفادار بر اساس شخصیتهای شرور مرد عنکبوتی را هدر داده است.
۹. موربیوس – حضور در شش قسمت
دکتر مایکل موربیوس، خونآشام زنده، یک ضدقهرمان جذاب در داستانهای مارول است. گذار غمانگیز او به یک موجود خونآشام مانند پتانسیل داستان سرایی پیچیدهای را فراهم میکند ولی انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی به دلیل قوانین محدودکننده خودش نتوانست آن طور که باید خاستگاه تاریک وی را به نمایش در بیاورد. موربیوس به جای اینکه یک خونآشام تشنه به خون نشان داده شود، بهعنوان موجودی نیازمند پلاسما نشان داده شده و پلاسما را از روی سوراخهایی روی دستانش خارج میکند.
این نسخه ضعیف از موربیوس در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی ریشههای داستانی ترسناک این شخصیت را از بین برد و تأثیر قوس داستانی تراژدیک او را به میزان قابل توجهی کاهش داد. با وجود حضورهای متعدد، شخصیت موربیوس هرگز به آن پتانسیل کامل خودش دست پیدا نکرد. رابطه او با فلیسیا هاردی و مبارزات درونیاش عناصر جذابی بودند اما آنها تحتالشعاع محدودیتهای ناشی از قوانین قرار گرفتند. تصویرگری ضعیف از این شخصیت در نهایت باعث شد تا او همانند فرصتی از دست رفته برای به نمایش گذاشتن وحشت واقعی و تراژدی شخصیتش به نظر برسد.
۸. وانگ – حضور در قسمت ۱ فصل سوم
شخصیت وانگ متحد وفادار دکتر استرنج است که حضور کوتاهی در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی و در طول خط داستانی کابوس نئوجنیک داشت. با اینکه حضور او در این انیمیشن سریالی به پتانسیل گسترده دنیای عرفانی مارول اشاره داشت اما وانگ فقط یک نقش فرعی داشت و عمدتاً بهعنوان دستیار دکتر استرنج معرفی میشد. این انیمیشن سریالی نتوانست پیشینه غنی وانگ یا تواناییهای او بهعنوان یک جادوگر ماهر را به نمایش بگذارد.
در کمیکها، شخصیت وانگ خیلی فراتر از یک دستیار ساده است. او بخش مهمی از دنیای دکتر استرنج است و به تنهایی شخصیتی قدرتمند محسوب میشود. این انیمیشن سریالی این فرصت برای عمیقتر شدن در دنیای جادویی مارول را از دست داد و نتوانست به این شخصیت جایگاهی که شایسته آن است را بدهد. در عوض، وانگ تحتالشعاع داستان اصلی قرار گرفت و نسخهای از شخصیتی بود که میتوانست عمق قابل توجهی به این انیمیشن سریالی ببخشد. پتانسیل وانگ بهعنوان یک کاراکتر پویا و چند بعدی تا حد زیادی نادیده گرفته شد.
۷. ند لیدز – حضور در قسمت ۱ فصل چهارم
در کتابهای کمیک، شخصیت ند لیدز نقشی مهم در زندگی پیتر پارکر دارد و حتی در یک نقطه نیز به هابگوبلین تبدیل میشود. با این حال، در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی نقش ند به یک حضور کوتاه بهعنوان گزارشگر دیلی باگل کاهش پیدا کرده بود. این حضور کوتاه نتوانسته بود تا پیچیدگی و اهمیت این شخصیت را به نمایش در بیاورد که بیشتر به خاطر رابطهاش با پیتر و بتی برنت بوده است.
این انیمیشن سریالی با کنار گذاشتن شخصیت ند لیدز، فرصتش برای کاوش پتانسیل این شخصیت بهعنوان یک متحد و همچنین آنتاگونیست نهایی را از دست داد. این امر به ویژه پس از برجسته شدن او در خطوط داستانی دنیای سینمایی مارول بیشتر به چشم آمد. با توجه به تمایل این انیمیشن سریالی برای اقتباس از دیگر خطوط داستانی اصلی کمیک، حضور حداقلی ند لیدز مانند یک حذف آشکار به نظر میرسید. یک تصویرگری توسعه یافتهتر میتوانست بررسی انیمیشن سریالی از شخصیت و زندگی حرفهای پیتر را غنیتر کند که در واقع برای فصل ششم این انیمیشن سریالی برنامهریزی شده بود اما هرگز کامل نشد.
۶. گوئن استیسی – حضور قسمت ۱۳ فصل پنجم
گوئن استیسی یکی از نمادینترین شخصیتهای مرد عنکبوتی است که به طور آشکار در بیشتر انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی حضور نداشت. او فقط در طول خط داستانی پایانی این انیمیشن سریالی ظاهر شد که در یک جهان متفاوت رخ میداد. این حضور کوتاه برای چنین شخصیت محوری در زندگی پیتر پارکر واقعاً جای تعجب داشت. در کمیکها، رابطه گوئن و پیتر و مرگ غمانگیز او به دست گرین گابلین، لحظات تعیینکنندهای در داستان مرد عنکبوتی محسوب میشوند.
اگرچه این انیمیشن سریالی به جای او از مری جین واتسون استفاده کرده بود اما همچنان فاقد ماندگاری مرگ گوئن استیسی بود. با کنار گذاشتن گوئن از روایت اصلی، این انیمیشن سریالی فرصتی برای تماشاگران برای دیدن داستان او و تأثیرش بر پیتر را از بین برد. گنجاندن او در قسمت پایانی این انیمیشن سریالی یادآوری تلخ و شیرینی بود.
۵. مایلز وارن – حضور در قسمت ۷ و ۸ فصل پنجم
مایلز وارن که در کمیکهای مارول بیشتر با عنوان جکال یا شغال شناخته میشود، دانشمندی است که شیفتگیاش نسبت به گوئن استیسی او را به سمت مسیری تاریک سوق میدهد. در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی مایلز وارن بهعنوان یک شخصیت کوچک حضور پیدا میکند ولی هیچ گاه به شخصیت جکال تبدیل نمیشود. با توجه به اینکه انیمیشن سریالی به قوسهای داستانی Spider-Wars و Neogenic Nightmare پرداخته بود، عدم حضور این شخصیت بیشتر به چشم آمد.
گنجاندن شخصیت جکال میتوانست لایه جذابی به انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی اضافه کند و به فساد اخلاقی و وسواس او نسبت به گوئن بپردازد. در عوض، شخصیت او توسعه نیافته باقی مانده و بینندگان شاهد یکی از جذابترین و پیچیدهترین دشمنان مرد عنکبوتی نبودند. شخصیت جکال میتوانست در فصل ششم تولید نشده این انیمیشن سریالی حضور پیدا کند و تحولات شخصیت شرورش بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. تبدیل کامل مایلز وارن به جکال میتوانست تنش این انیمیشن سریالی را افزایش بدهد و به عمق روانی آن اضافه کند.
۴. اوول – حضور در قسمت ۱ فصل دوم
شخصیت اوول یا جغد یک رئیس باند برجسته در کمیکهای مارول است که حضور زودگذر در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی داشت. شخصیت اوول بهعنوان یک شخصیت شرور به دردویل و کینگپین مرتبط است و میتوانست شخصیت جالبی در کاوش این انیمیشن سریالی در دنیای جرم و جنایت شهر نیویورک باشد. با این حال، نقش او محدود به یک حضور کوتاه بود و فضای اندکی برای کاوش ماهیت حیلهگر و بیرحم او وجود داشت.
تمرکز این انیمیشن سریالی روی کینگپین بهعنوان رئیس اصلی، دیگر دشمنان بالقوه مانند اوول را تحتالشعاع قرار داد. این انیمیشن سریالی با کنار گذاشتن شخصیت اوول، فرصت تنوع بخشیدن به شخصیتهای شرور و عمیقتر شدن در دنیای پیچیده قهرمانان و شروران سطح خیابانی مارول را از دست داد. خوانندگان کمیکها مطمئناً خواستار داستانهای بیشتری از این شخصیت با چنین پتانسیلی غنی هستند. یک کاوش بهتر از شخصیت اوول میتوانست دنیای جرم و جنایت شهر نیویورک را در این انیمیشن سریالی بهتر نشان بدهد.
۳. اسپات – قسمت ۱۲ فصل سوم
شخصیت اسپات که یک شرور کمتر شناخته شده ولی جذاب از دنیای مرد عنکبوتی است، توانایی منحصربهفردی برای ایجاد پورتال با استفاده از نقاط روی بدن خودش دارد. تنها حضور او در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی به پتانسیل این شخصیت اشاره دارد اما او به سرعت شکست خورد و هرگز به این انیمیشن سریالی بازنگشت. قدرت اسپات فرصتهای خلاقانه بیپایانی را برای سکانسهای مبارزه و پیچشهای داستانی ارائه میکند و نقش محدود او در این انیمیشن سریالی ناامیدکننده بود.
با توجه به تمایل این انیمیشن سریالی به کاوش شخصیتهای شرور پیچیده، شخصیت شرور اسپات میتوانست به یک تهدید بسیار مهمتر یا حتی شخصیتی با حضور بیشتر تبدیل شود. واقعاً جای تأسف دارد که این شخصیت فقط در یک قسمت حضور داشته و به سرعت فراموش شده است، خصوصاً اینکه توانایی او میتوانست باعث خلق برخی از جذابترین پویاییهای بصری در این انیمیشن سریالی شود. گسترش بیشتر نقش اسپات در داستان این انیمیشن سریالی میتوانست آن را به یکی از شخصیتهای شرور جذاب این انیمیشن سریالی تبدیل کند.
۲. هیدرو من – حضور در سه قسمت
شخصیت هیدرومن شروری بر پایه آب است که چندین بار در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی حضور پیدا کرده اما اغلب بهعنوان یک جایگزین ضعیف برای سندمن بوده است. شخصیت سندمن یکی از دشمنان کلاسیک مرد عنکبوتی به شمار میرود که به طور قابل توجهی در این انیمیشن سریالی غایب بود. در نتیجه، از شخصیت هیدرومن به جای او استفاده شده بود اما این شخصیت فاقد آن عمق و پیچیدگی سندمن بود.
در حالی که قدرتهای هیدرومن برخی از لحظات بصری تماشایی و جالبی را رقم زدند ولی انگیزهها و شخصیت وی آن طور که باید توسعه پیدا نکردند و همین نیز سبب شده تا او شخصیتی تک بعدی به نظر برسد. کسانی که امیدوار بودند تا مبارزات نمادین سندمن با مرد عنکبوتی را مشاهده کنند، توسط تصویرگری ضعیف هیدرومن در این انیمیشن سریالی ناامید شدند. این جایگزینی نشان دهنده محدودیتهای این انیمیشن سریالی و همچنین تلاشهای آن برای به طور کامل به تصویر کشیدن دشمنان مختلف مرد عنکبوتی است. حضور چندین باره هیدرومن در این انیمیشن سریالی تنها روی این مسئله تأکید دارد که او فرصتی از دست رفته بوده که میتوانست به یک شخصیت شرور بهتر و ظریفتر همانند سندمن تبدیل شود.
۱. کریون شکارچی – حضور در سه قسمت
شخصیت کریون شکارچی یکی از خطرناکترین و پیچیدهترین دشمنان مرد عنکبوتی است که در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی به شدت ضعیف شده است. به دلیل محدودیتها، ماهیت وحشیانه و غارتگر این شخصیت کاهش پیدا کرده و او نسبت به همتای کمیکی خودش بسیار کمتر تهدیدکننده است. در حالی که این انیمیشن سریالی به بررسی پیشینه او و عشقش نسبت به دکتر ماریا کرافورد میپردازد، شخصیت کریون شکارچی فاقد شدت و ابهام اخلاقی بود که او را به یک شرور جذب تبدیل میکرد.
تصویرگری کریون شکارچی در انیمیشن سریالی مرد عنکبوتی نتوانست به داستانهای تاریکتر و روانشناختیتر آن بپردازد. کسانی که با کتابهای کمیک آشنا هستند، ممکن است انتظار یک مزیت قاتلانهتر از این شکارچی را داشته باشند که وسواس زیادی برای اثبات برتری خودش نسبت به مرد عنکبوتی دارد. این نسخه ضعیف شده از کریون شکارچی نتوانست این شخصیت نمادین و شرور را به خوبی به نمایش بگذارد. یک اقتباس وفادارانهتر میتوانست به خوبی پیچیدگی این شخصیت را نشان بدهد و جایگاه او بهعنوان یک شخصیت شرور در این انیمیشن سریالی را تثبیت کند.
منبع: screenrant
source