فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای
فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ
چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل
چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست
مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

شرح لغت: ناز مفرما:ناز نکن/ پرسیدن: دلجویی

تفسیر عرفانی:‌

 حضرت حافظ در بیت‌های اول و سوم می‌فرماید:

*‌ای کسی که با زنجیر گیسوان بلند آمد،‌های جلال و زیبایی تو پیوسته و بر دوام باد که به نوازش عاشقی آشفته حال روی آورده‌ای.

* چه برای آشتی و چه برای جنگ آمده باشی، جانم فدای تو باد. به هر گونه که باشد، لباس ناز بر قامت تو زیباست.‌ای دو بیت کاملاً با نیت شما سازگار و همخوان است و می‌گویم انسان باری رسیدن به خواسته خود که از روی عشق و علاقه است، باید تلاش و از خود گذشتگی داشته باشد، زیرا نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود.

تعبیر غزل:

تمام مدت عمر خود منتظر چنین فرصتی بوده‌ای و هرگز فکر نمی‌کردی که روزی بخت در خانه ات را بزند، اما اکنون او آمده و پای به خلوت زندگی تو گذارده. فرصت برای تو مهیاست. نیت خود را عملی کن و از چشم بد حسودان به خدا پناه ببر و تنها از او یاری بخواه.

source

توسط funkhabari.ir