راهنماتو- افرادی که هوش آکادمیک یا آیکیوی بالایی دارند متفاوت فکر میکنند و نحوه صحبت کردن آنها میتواند این وضعیت ذهنی را بازتاب بدهد.
به گزارش راهنماتو، این افراد شفاف، دقیق و اغلب تأملبرانگیز فکر میکنند. مسئله استفاده از واژههای سنگین و غیرقابل فهم یا زیادی پیچیده به نظر رسیدن نیست. بلکه موضوع این است که آنها میتواند عقایدشان را بیان کنند، سوال بپرسند و در مکالمات معنیدار شرکت کنند.
روانشناسی پیشنهاد میدهد که برخی از عبارات خاص که به شکلی طبیعی در مکالمات روزمره استفاده میشوند، میتوانند سطح هوش افراد را نشان دهند. در این مقاله از راهنماتو این موارد را با شما در میان گذاشتهایم:
1. «نمیدانم!»
آدمهایی که هوش آکادمیک بالایی دارند هرگز نمیترسند به ندانستن خود اعتراف کنند. در حقیقت عبارتی مثل «نمیدانم!»، نشانهای از هوش بالاست. نشان میدهد که این افراد، به جای آنکه تظاهر کنند کارشناس همهچیز دان هستند و در هر رشتهای سرشان میشود، مشتاقند که نکات تازه یاد بگیرند.
تحقیقات نشان میدهند که آدمهای باهوش در پذیرش عدم قطعیت راحتتر هستند و به دنبال کسب اطلاعات تازهاند. آنها به جای آنکه در طی مکالماتشان با دیگران بلوف بزنند، میپذیرند که جاهایی از دانششان دچار شکاف است و برای پر کردن این شکاف سوالات معنیدار میپرسند.
این کار از اعتبار آنها نمیکاهد، بلکه درها را به روی مکالمات عمیق و بینشهای تازه باز میکند. وقتی صادقانه بگویید که نمیدانید، فرصتهای تازه برای یادگیری ایجاد میشود و این همان چیزی است که آدمهای باهوش میخواهند.
2. «آیا تا حالا توجه کردی که …؟»
آدمهای باهوش فقط عقایدشان را بیان نمیکنند بلکه با پیشنهاد زوایای متفاوت به دیگران، آنها را هم تشویق به تفکر انتقادی میکنند. فرض کنید که دوستی میخواهد شغل فعلیاش را ترک کند تا شغلی با خطرپذیری بالاتر اما موقعیت بهتر را به دست آورد. فرد باهوش به جای آنکه نظر خودش را به این فرد اطلاع دهد، از او میپرسد: «تا حالا توجه کردی که با انجام این کار 5 سال دیگه کجایی؟»
این تغییر ظریف در بیان عبارات، تفاوت بزرگی ایجاد میکند. فرد باهوش به جای آنکه با بیان عقاید خودش، دیگران را به سمت خاصی هل بدهد تا مثل او فکر و احساس کنند، عقب میایستد و موقعیت را از زاویه بلندمدت بررسی میکند. این عبارت به این دلیل قدرتمند است که چیزی را تحمیل نمیکند بلکه دعوتکننده است. این عبارت دیگران را وادرا میکند تا عمیقاً به مسائل فکر کنند و بدون آنکه آنها را در وضعیت تدافعی قرار بدهد.
3. «چرا؟»
آدمهای خیلی باهوش به شکل ذاتی کنجکاو هستند و یکی از واژگان پرکاربردشان «چرا؟» است. چراهای آنها فقط برای رسیدن به پاسخ مطرح نمیشود، بلکه آنها به دنبال افشا کردن دلایل پشت عقاید، باورها و تصمیمات هستند. مطالعات نشان دادهاند که کودکان در بین سنین 2 تا 5 سال 40000 چرا میپرسند. اما هر چه آدمها بزرگتر میشوند، از پرسیدن چراها بیشتر خودداری میکنند. اما آدمهای باهوش هرگز دست از این کنجکاوی نمیکشند. آنها پیشفرضها را به چالش میکشند، مکالمات را عمیقتر میکنند و از توضیحات سطحی به سمت توضیحات عمیقتر حرکت میکنند.
این عادت کمکشان میکند که جهان را واضحتر درک کنند و اغلب به ایجاد عقاید و راهحلهای نوآورانه منجر میشود.
4. «بگذارید ببینم متوجه شدم»
آدمهایی با هوش بالا میدانند که هوش حقیقی صرفاً بیان عقاید نیست بلکه گوش دادن و اطمینان پیدا کردن از این مسئله است که توانستهاند کاملاً حرف دیگران را درک کنند.
آدمهای باهوش با گفتن : «بگذارید ببینم که فهمیدهایم یا نه»، درواقع دارند نشان میدهند که فعالانه در بحث حاضر بودهاند و به خوبی داشتند گوش میدادند. این عبارت کمک میکند که بتوانند عقاید خیلی پیچیده را شفافسازی کنند و اطمینان میدهد که هیچ سوء تفاهمی ایجاد نشده است و باعث میشود که دیگران احساس کنند که حرفشان شنیده شده است. روانشناسان به این وضعیت، شنیدن فعالانه میگویند و تحقیقات نشان میدهند که این کار باعث تقویت روابط و ارتباطات میشود.
5. «نقطهنظرات شما برای من محترم است»
هوش صرفاً به معنای دانستن حقایق و دادهها نیست بلکه به معنای درک دیگری نیز هست. آدمهای خیلی باهوش میفهمند که هر فردی از پیشینه متفاوتی است و تجربههای متفاوتی داشته که به دیدگاههای فعلی او شکل دادهاند. او به جای آنکه عقاید مخالف را سرکوب کند، این عقاید را به رسمیت میشناسد و به آنها احترام میگذارد.
احترام گذاشتن به عقاید دیگران به معنای موافقت با آنها نیست بلکه نشان میدهد که ما برای مکالمه و گفتوگو و آدمی که دارد این گفتوگوها را بیان میکند، ارزش قائل هستیم.
در جهانی که گفتوگوها خیلی سریع میتوانند تبدیل به مناظرات و بحثها شوند، این عبارت میتواند فضایی برای یک گفتوگوی واقعی ایجاد کند.
6. «من اشتباه کردم»
پذیرش اشتباه همیشه ساده نیست اما آدمهای خیلی باهوش بدون معطلی این کار را میکنند. پذیرش اشتباه به معنای عالی بودن نیست بلکه به معنی ارزش قائل شدن برای حقیقت به جای ایگو است. آدمهای باهوش وقتی متوجه میشوند که دچار سوء تفاهم شدهاند یا کاری را اشتباه انجام دادهاند، انگشت اتهامشان را به سمت دیگران نمیگیرند و سعی نمیکنند که اشتباهشان را لاپوشانی کنند. آنها میپذیرند که اشتباه کردهاند و سعی میکنند که این اشتباه را درست کنند و رو به جلو حرکت کنند.
7. «چه میشد اگر…؟»
آدمهای خیلی باهوش صرفاً چیزها را همانطور که هستند نمیپذیرند بلکه به دنبال کشف امکانهای تازه هستند. عبارت «چه میشد اگر…؟»، جرقه خلاقیت را میزند، پیشفرضها را به چالش میکشد و درها را به روی عقاید تازه باز میکند. این پرسش، بنیان نوآوری است، به آدمها اجازه میدهد که فراتر از محدودیتها بروند و راهحلهای جایگزین را تصور کنند.
بسیاری از موفقیتهای علمی، پیشرفتهای تکنولوژیکی و حتی آثار عالی هنری با همین پرسش ساده شروع شدند. اما این پرسش فقط برای اکتشافات بزرگ نیست. در مورد مسائل روزمره هم هست. آدمهای باهوش از سبک تراوشات سریع ذهنی یا طوفان فکری استفاده میکنند و از زوایای تازه به مسائل نگاه میکنند. این عبارت ساده کنجکاوی را فرا میخواند و دیگران را تشویق میکند تا به شیوهای فکر کنند که قبلاً هرگز فکر نکرده بودند.
8. «سوال خوبی است»
آدمهای باهوش فقط پاسخ نمیدهند بلکه سوالات عالی را هم خوب تشخیص میدهند. بیان عبارتی مثل «سوال خوبی است»، بیشتر از به رسمیت شناختن کنجکاوی است؛ این عبارت دیگران را تشویق میکند که عمیقتر فکر کنند و نشان میدهد که گفتوگو معنیدار است. این عبارت همچنین تأکید را از روی اهمیت پاسخ بر میدارد و روی اهمیت پرسش درست میگذارد. هوش واقعی به معنای دانستن همه چیز نیست بلکه به معنی گشوده بودن به روی عقاید تازه، پرسیدن سوالات درست و تحسین کردن زوایای نگاهی است که زاوایههای نگاه فعلی را به چالش میکشند.
source