انیمه دویل می کرای ۲۰۲۵، به عنوان یک اقتباس و روایت مقدماتی از نسخه سوم بازی توسط «آدی شانکار» (Adi Shankar) نویسنده انیمیشن «کسلوینیا»، به همراه استودیو کرهای «میر» (mir) ساخته شد تا در شبکه نتفلیکس پخش بشود. اما آیا توانسته مخاطبین اصلی بازی راضی نگه دارد؟ در ادامه با نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025 همراه با تیم انیمه و انیمیشن دنیا بازی باشید.
شکار و شکارچی | نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025

داستان از جایی شروع میشود که شمشیر اسپاردا توسط خرگوش سفید به سرقت میرسد و رئیس جمهور ایالات متحده دستور به جمعآوری شکارچیان شیاطین میدهد تا بتوانند با استفاده از دانته جلوی تهدیدات این خرگوش شیطانی را بگیرند.
انیمه از ابتدا مشخص میکند که قرار است یک اثر هیجانی و اکشن را به نمایش بگذارد و در مقطع آغازین، قرار است بیننده را درگیر یک عملیات گسترده و هیجانانگیز بکند، اما این تمام ماجرا نیست و قرار نیست که بیننده را صرفاً درگیر یک اثر اکشن بیهویت خام بکند، بلکه با شخصیتپردازی مناسب برای کاراکترهای جدید سعی بر ایجاد یک داستان جدید برای جهان دویل می کرای دارد اما در بیشتر بخش ها عملکرد ضعیفی دارد و بطور کامل از منبع اصلی خود جدا میشود.
در انیمه شخصیتپردازیها به لطف استفاده خاص از تکنیک فلشبک صورت میگیرد، روشی ساده اما کاربردی که دیدگاه مناسبی به داستان گذشته شخصیتها میدهد. جایگذاری این فلشبکها در طول هر قسمت انیمه در دقایق پیش از شروع تیتراژ ابتدائی صورت میگیرد که گاهاً استفاده بیش از اندازه این تکنیک باعث از بین بردن ریتم انیمه میشود به طوری که در قسمت ششم، کاملا بیننده را خواب آلود میکند و انیمه را از سرعت همیشگی خود متوقف میسازد.
یکی از مورد بحثترین اپیزودهای این انیمه قسمت ششم است که فقط در سکانس پایانی چندین دیالوگ را شامل میشود. در این قسمت ما سری بهگذشته دو شخصیت مهم در این انیمه میزنیم. گذشتهای که قرار است بیننده را درگیر اتفاقات «لیدی» و خرگوش سفید کند.
روایتی دوجانبه که فردی زندگی خود را صرف نابودی شیاطین میکند و دیگری در راه نجات آنان قدم میگذارد. دخترک والدین خود را بخاطر شیاطین از دست میدهد و پسرک والدینش بخاطر نجات شیاطین (ضعیفها) ترک میکند. این دو روایت با دو جلوه بصری متفاوت، یکی در قلمرو زمین که روایتگر داستان کودکی «مری آرکام» و توصیف انسانهای شیطان صفت زندگی او است. دیگری اما در قلمرو جهنم، پسرک خود را درکنار شیاطین دلسوزی میبیند که تنها به دنبال یک زندگی ساده به همراه آرامش بهدور از جنگ و خونریزی علیه شیاطین پلید این قلمرو هستند.
درواقع این نوع روایت دراماتیک شاید در انیمههای دیگر عملکرد بهتری برای رسیدن به سیر درام کارگردان داشته باشد، اما در دنیای دویل می کرای شیاطین صفات انسانی ندارند و سعی نویسنده در ایجاد احساس همذات پنداری با شیاطین ناکام باقی میماند. به همین دلیل این زمینهسازی دراماتیک هیچ دستاوردی از خود به جای نمیگذارد وخود دارد و تنها نکته مثبت این اپیزود تولد شخصیتی خاکستری به نام خرگوش سفید است.
از دیگر ایرادات این انیمه میتوان به صحنه مبارزه دانته با کاوالیر در قسمت هفتم اشاره کرد، در این قسمت هنگامی که خرگوش سفید، دانته را برای نشان دادن فضای مسموم این قلمرو به جهنم میبرد، دانته به سختی نفس میکشد و این مشکل تنفسی باعث میشود تا هرچه سریعتر به قلمرو زمین بازگردد ولی در سکانس آخر مبارزه، کاوالیر و دانته هنگامی که به قلمرو جهنم میروند، دانته مشکل نفس کشیدن در این فضای مسوم را نه تنها فراموش کرده، بلکه همزمان با کاوالیر مشغول مبارزه است.
درواقع این مشکل از سمت انیماتورهای استودیو نشات میگیرد به این دلیل که در صحنه های مبارزه عملا دانته با دهان باز میجنگد و به جای یک انیمیت درست تنها صدای اورا در لحظات مبارزه با کاوالیر قطع کردند؛ حتی در صحنه پریدن دانته بر روی قله کوه بر سر شیاطین که در این سکانس دانته عملا با دهان باز میخواهد فریاد بزند ولی صدای او قطع شده است.
اما در سکانس بعدی وقتی مجدداً وارد این قلمرو میشود ناگهان فراموشی خودش را کنار گذاشته و میبیند که نمیتواند نفس بکشد و باید با هوای آلوده آن مکان نفس در سینه حبس کند! از دیگر مشکلات انیمه نحوه آشنایی لیدی با دانته، دستیابی دانته به قدرت شیطانی خود و حتی رودرا و اگنی دارای سر هستند! این صحنه ها تمامی در بازی به نوع دیگر اتفاق میافتند و دانته هیچگونه آشنایی قبلی پیش از نسخه سوم با آنان ندارد.
پوستهای از یک شکارچی | نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025

در بازیهای DMC، دانته همیشه بهعنوان شخصیتی قوی، با اعتمادبهنفس و خونسرد شناخته میشود؛ کسی که با شوخطبعی خاص خودش، هم دشمنان را دست میاندازد و هم با دوستانش رابطهای سبک و سرزنده دارد. اما در انیمه، از تمام این ویژگیها تنها یک نسخه سطحی و کمجان باقی مانده است.
دانتهای که در انیمه میبینیم، بیشتر یک تیپ است تا یک شخصیت؛ پر از اعتمادبهنفس کاذب و بدون عمق، در مبارزات، ضعف دانته بیش از هر چیز خود را نشان میدهد. برخلاف بازیها که حتی در ضعیفترین حالت هم دانته نیرویی غیرقابلتوقف است، اینجا نهتنها از یک انسان فانی مثل لیدی عقب میماند، بلکه حتی در برابر ضربات گلوله و سلاحهای معمولی هم آسیبپذیر است.
برتری لیدی در اینجا نه بهخاطر مهارت یا استراتژی خاصی است، بلکه صرفاً بهخاطر ضعیف بودن دانته پیروز میدان به حساب میآید؛ دانته انیمه بهعنوان پسر اسپاردا، حتی در باز کردن یک دستبند ساده هم به مشکل برمیخورد و بارها تحت تأثیر حرفها و تهدیدهای دشمنانش قرار میگیرد. شاید در نگاه اول، ظاهر و لحنش شبیه همان دانتهای باشد که با او خاطره داریم، اما هرچه جلوتر میرویم، مشخص میشود که این صرفاً یک نسخه پوستهای و توخالی از شخصیت واقعی و محبوبمان است.
در مقابل، شخصیتپردازی لیدی و خرگوش سفید دو محرک مهم این انیمه هستند که حتی حضور کمرنگ دانته را تا حدودی جبران میکنند لیدی شخصیتی است شکلگرفته در سایهی خشونت انسانها، اما باوری ریشهدار در ذهن دارد که شیاطین عامل بدبختی او هستند. این برداشت نادرست، نوعی گمراهی در مسیر زندگی او پدید آورده که این مسیر منجر به ایجاد تضادی اخلاقی در تصمیم گیریهای او علیه شیاطین رخ داده است؛ او با شیاطین مبارزه میکند تا بتواند از انسانهای ظالم محافظت بکند.
تصمیمات اشتباه لیدی او را به بردهای برای کمپانی «دارککام» تبدیل کرده و این بردگی باعث شده است تا وظایف شیطانی دارک کام را بیچون چرا قبول کند. این بحران اخلاقی در سکانس پایانی به اوج خود میرسد؛ جایی که لیدی افسار خود را به دست یک سرمایهگذار میسپارد.
البته به این نکته میتوان اشاره کرد که شخصیت لیدی برخلاف بازی ها بسیار متفاوت واقع میشود و لیدی انیمه بیش از اندازه قوی تر از دانته نمایش داده میشود. شخصیت خرگوش سفید کسی است که برای گرفتن انتقام از دست دادن خانواده دوم خود- شیاطین ماکای- خودش را به آب و آتش میزند، اما او با خانوادهاش، اخلاقیاتش را نیز از دست داده است؛ از شیاطین سوءاستفاده میکند و آنان را به اسارت و بردگی میگیرد تا به هدفش که نابودی انسانها برسد.
شاید در نگاه اول، او صرفاً شخصیتی در مقابل شخصیت لیدی به نظر برسد، اما با کمی دقت میتوان فهمید که خرگوش سفید دست کمی از لیدی ندارد و فقط در جبهه اشتباهی درحال جنگ است!یکی از شخصیتهای معدودی که به آن درکنار دانته پرداخته شد، ویلیام بینز است؛ فردی کاملاً فاسد و سرد. او به اصول مذهبی خود پایبند است و گمان میکند همه چیز به اذن و اراده خداوند پیش میرود. او خود را در جمع به عنوان یک فرد محترم و دینی معرفی میکند، اما در واقع شخصیت اصلی او به شدت دودوزه باز/دغل/حیلهگر، کنترلگر، و به شدت طمعکار است.
این ویژگیهای منفی او باعث میشود تا او هیچگونه تردیدی در حمله به دنیای شیاطین نداشته باشد، بینز از دیدگاه مذهبی خود نسبت به شیاطین و حتی به «هیبریدها»-انسانهای دورگه که یک رگ شیطان و یک رگ انسان دارند- نگاه بسیار نژادپرستانه و بیرحمانه دارد و معتقد است که شیاطین تنها برای حمله به انسانها از دنیای خود خارج میشوند. با این حال، او حاضر است که به دانته، به دلیل نیمهانسان بودنش، فرصتی برای «نجات» بدهد و او را به خدمت خود درآورد.
در عین حال، او به همنوعان خود نیز به چشم ابزاری قابل استفاده نگاه میکند و حتی رئیسجمهور را فردی ساده و قابل دستکاری میداند. شخصیت پیچیده و دورویی او در نهایت باعث میشود که نتایج اعمالش کاملاً ضد انسانی و خودخواهانه باشد تا بتواند به یکی از بهترین شخصیتهای این انیمه تبدیل شود.
دستاوردی از جهنم | نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025

جلوههای بصری انیمه توانستهاند صحنههای اکشن جذابی خلق کنند که بهخوبی هماهنگ با سرعت و تنش داستان پیش میروند. در اپیزود ششم، این تغییر سبک طراحی بهویژه در تعاملات محیطی مختلف قابل مشاهده است در حالی که در سکانسهای لیدی بیشتر بخشها از پلت رنگی تیره و سرد برای برجسته کردن فضای تاریک و مملو از هیجان استفاده شده، و در فلشبک شخصیت خرگوشی سفید صحنههایی که با دنیای شیطانها و هیولاها مواجه میشویم، رنگهای گرم و روشنتری به چشم میخورند تا بتواند حس خوبی را به مخاطب ارائه دهد.
این تغییر در پالت رنگها بهخوبی موفق میشود تا فضای داستانی متفاوتی را به نمایش بگذارد، علاوه بر این، انیمیشنهای اکشن بهویژه در مبارزات شدید دانته با دشمنانش بهخوبی طراحی شده است و حرکتهای سریع شخصیتها بهطور روان و بدون افت کیفیت صورت میگیرد.
این جریانپذیری در مبارزات باعث شد تا بینندگان تجربهای جذاب از صحنههای اکشن داشته باشند که تماماً به کیفیت فنی انیمه اضافه میکند اما درکنار این نقاط قوت قطعا مشکلات هم وجود دارد یکی از آن مشکلات طراحی به شدت پیش پا افتاده شیاطین است شخصیت هیولاهای زیردست خرگوش سفید چهرههای نچسبی دارند به خصوص شخصیت دوبرادر که نابودی یکی از این دو شیطان در هواپیما باعث خوشحالی میشود زیرا قرار نیست این هیولای کریه را با مدلسازی بد ۳ بعدیاش در سکانسهای آینده ببینیم.
هارمونی خون و گلوله | نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025

موسیقی متن انیمه ترکیبی هوشمندانه از قطعات لایسنسشده و موسیقیهای بازسازیشده از بازیهاست که به خوبی فضای تاریک و خشن اثر را تقویت میکند. استفاده از ترکهایی از گروههای متال مشهور مثل لیمپ بیزکیت و پاپاروچ انرژی بالایی به سکانسهای اکشن داده و حس نوستالژی دهه ۲۰۰۰ را زنده میکند.
در کنار این قطعات، بازسازی برخی موسیقیهای معروف بازیهای سری نیز انتخاب هوشمندانهای بوده که هویت دویل می کرای را زنده نگه میدارد. از طرفی، حضور یک قطعه خاص و شنیدنی ازEvanescence هم نقطه قوت بزرگی برای موسیقی این انیمه محسوب میشود؛ قطعهای که به خوبی دراماتیکترین لحظات داستان را همراهی میکند و در ذهن مخاطب ماندگار میشود. در مجموع، موسیقی این انیمه یکی از بهترین و تأثیرگذارترین بخشهای آن است که بهخوبی با فضای اثر هماهنگ شده.
اقتباسی نا آشنا از دنیایی آشنا | جمعبندی نقد و بررسی انیمه دویل می کرای ۲۰۲۵

نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025 بیشتر از اینکه برای طرفداران قدیمی بازی راضیکننده باشد، برای مخاطبهای جدید سرگرمکننده است. با وجود طراحی بصری خوب، موسیقی تأثیرگذار و شخصیتهایی مثل لیدی و خرگوش سفید، انیمه توانست فضای خوبی برای کسانی که بازیها را تجربه نکردند آماده بکند تا انگیزه برای تجربه بازی ها فراهم کند، اما در عوض با تغییرات گسترده در داستان و تضعیف شخصیت دانته، از وفاداری به منبع اصلی فاصله بسیار زیادی گرفته است که برای فنهای قدیمی، بیشتر یک اقتباس متوسط محسوب میشود تا اثری برای معرفی جهان پر پیچ خم دویل می کرای.
این بود نقد و بررسی انیمه Devil May Cry 2025. نظر شما همراهان همیشگی وبسایت دنیای بازی در مورد انیمیشن مرحله مخفی چیست؟ آن را با ما به اشتراک بگذارید.
source