با نقد و بررسی The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered، یکی از بهترین سورپرایزهای سال ۲۰۲۵ دنیای گیمینگ، همراه ما باشید.
فرنچایز The Elder Scrolls از بدو خلقتش، همواره در زمره برجستهترین آثار نقشآفرینی زمان خود قرار داشته است. از نسخه تحسین شده Morrowind گرفته تا شاهکار بینظیر دنیای بازیهای ویدیویی یعنی Skyrim. در این بین، مخاطبان سری، همواره ارزش فوقالعاده بالایی برای نسخه چهارم، یعنی Oblivion، قائل بودهاند و حتی بسیاری، از لحاظ داستانی، دنیا پردازی و سیستم جادوها، آن را از Skyrim برتر میدانند.
تصمیم هوشمندانه بتسدا برای ریمستر کردن این عنوان قدیمی، این امکان را در اختیار ما قرار داده تا با رنگ و لعاب و روکشی مدرن و جذاب، در Cyrodill به ماجراجویی برویم ….

داستان The Elder Scrolls IV: Oblivion شش سال پس از وقایع نسخهی سوم و حدود دویست سال قبل از اتفاقات Skyrim در جریان است؛ ما در نقش زندانیای بی نام و نشان قرار داریم که به سرعت درگیر حوادث و اتفاقات مختلفی میشود. Ureil Septim VII، پادشاه Tamriel، قبل از کشته شدن، گردنبند و رازی بزرگ را با ما در میان میگذارد مبنی بر این که که او یک پسر و جانشین دارد و کسی از وجود او خبر ندارد و وظیفه پیدا کردن او را به ما محول میسازد (فعل و انفعالات مختلفی قبل و بعد این اتفاق رخ میدهد که بهتر است به آنها اشاره نکنم).
اکنون هدف اصلی داستانی بازی مشخص است. پیدا کردن وارث پادشاه و کمک به او در راه رسیدن به پادشاهی و حواشی مختلفی که در این بین به وجود میآیند. اگر آثار دیگر این فرنچایز را تجربه کرده باشید، با ساختار کلی روایی و داستانی نسخهی Oblivion نیز به سرعت ارتباط برقرار خواهید کرد.

یکی از جذابترین ویژگیهای سری Elder Scrolls، این موضوع است که میتوانید پس از اتمام Prologue، بدون توجه به خط اصلی داستانی، تمام مراحل فرعی، کوئستها، مناطق قابل اکتشاف و صد در صد محتویات بازی را تجربه کنید. این مسئله باعث میشود هیچگونه محدودیتی در چگونگی تجربهی مراحل بازی نداشته باشید. به شخصه بعد از اتمام بخش ابتدایی، بیست ساعت زمان را صرف تجربهی خطوط داستانی Factionها و اکتشاف در دانجنها و غارها کردم و اصلا به سمت خط اصلی داستانی نرفتم. این مسئله، اوج جذابیت و آزادی عمل دنیای بازی را نشان میدهد.
در مورد داستان بازی باید بگویم هر چقدر پیش زمینه داستانی از سری The Elder Scrolls و قارهی Tamriel در ذهن داشته و با مواردی مثل نژادها، روابط گروهها و Factionها با یکدیگر و نکات این چنینی آشنا باشید، قطعا از تعامل با شخصیتها، پیشبرد داستان و موارد اینچنینی، لذت بیشتری خواهید برد. البته همان طور که گفتم، این دنیاسازی و Lore عمیق فرنچایز است که مخاطب را با خود درگیر میکند، نه صرفا مراحل مختلف داستانی.

در ابتدای تجربهی بازی، باید نژاد، کلاس و Birth Sign مورد نظر خود را انتخاب کنید که این موارد، جهت کلی کاراکتر شما را مشخص میکنند. همچنین ساز و کار ارتقاء و پیشرفت در این نسخه، بسیار جذاب است و بر اساس مهارتها و همچنین Attribute Pointها تعیین میشود و دست شما را برای ساخت و پرداخت کاراکتر کاملا باز میگذارد.
گیمپلی ساده اما در عین حال جذاب و اعتیادآور است. بازیهای بتسدا عموما گیم پلی فنی و ساختاری روان، به روز و جذابی ندارند و از انیمیشنهای خشک گرفته تا موارد مشابه، بعضا مشکلات مختلفی را شاهد هستید. اما این ضعفها را با جذابیت در بخشهای دیگر، خصوصا عمق سلاحها، جادوها و ابزار پیشبرد مبارزات برطرف کرده و اثر این مشکلات را به حداقل میرسانند. فراموش نکنیم بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered نسخهی مدرن یک اثر بیست ساله است و نمیتوان از سازندگان انتظار معجزه داشت. با وجود بهبود انیمیشنها و فیزیک حملات و حرکات کرکترها، همچنان شاهد انیمیشنهای قدیمی و کهنه هستیم که صادقانه باید بگویم اصلا و ابدا نقطه ضعف به شمار نمیآید، چرا که تجربهی کلی اثر، همچنان بسیار دلچسب، لذتبخش و اعتیادآور است.

یکی از بزرگترین نقاط قوت سری The Elder Scrolls، عمق سلاحها و ابزارهای قابل استفاده در جریان مبارزات است. طیف وسیعی از سلاحهای سرد، از شمشیر و خنجر و تبر و پتک گرفته، تا انواع و اقسام کمان و عصاهای جادویی و صد البته صدها جادوی (Spell) تدافعی و تهاجمی در بازی وجود دارند که به لطف محدود نبودن استفاده از آنها، میتوانید به صورت ترکیبی از همهی آنها در صورت علاقه استفاده کنید و مبارزات جذابی داشته باشید. این موضوع عمق فوقالعادهای به مبارزات بازی اضافه میکند و ضعفهای ساختاری آن را میپوشاند.
وجود مواردی مثل ساخت جادو یا Spellcrafting، آنقدر عمیق و جذاب است که به تنهایی میتواند شما را ساعتها در خود غرق کند و شما را به آزمون و خطا ترغیب سازد. لازم به ذکر است این قابلیت در بازی بعدی سری یعنی Skyrim وجود نداشت که این موضوع ارزش این مکانیزم در نسخهی Oblivion را بیش از پیش بالا میبرد.

بخشها و مکانیزمهای دیگر مثل Enchanting و ترکیب جادو با سلاحها نیز یک لایه دیگر به مبارزات عمق میدهد و وقتی کلاس ابتدایی که باید انتخاب کنید را نیز در نظر بگیریم، بازی آپشنها و امکانات گستردهای برای ساخت Build در اختیار مخاطبان قرار میدهد. میتوانید یک کماندار قدرتمند با جادوهای سرعتی باشید و یا یک مبارز قدرتمند با سلامتی بالا، زره سنگین و سلاحهایی با آسیب بالا بسازید. عملا پلیرهای این اثر، هر کدام یک سبک بازی و یک قهرمان مخصوص به خود را دارند.
اگر بخواهم در یک کلمه به جذابترین ویژگی این فرنچایز اشاره کنم، آن کلمه «اکتشاف» است. عملا مهم نیست در کجای دنیای بازی قرار دارید، با چه شخصیتی صحبت میکنید و در چه موقعیتی حضور دارید، بازی رمز و رازهای مختلفی برای شما تدارک دیده است. حتی در دورافتادهترین نقاط نقشه نیز مکانهای قابل اکتشاف، غارها، سیاهچالها و قلعههای جذابی برای اکتشاف وجود دارند که از قضا فوقالعاده سودمند هستند و پاداش مناسبی برای وقت و زحمت شما فراهم میکنند.

شاید جذابترین کاری که میتوانید در این عنوان انجام دهید، تجربهی داستانهای پنج گانه مربوط به Guildهای بازی باشد. از ماجراجوییهای جذاب در دانشگاه Arcane گرفته تا پیوستن به Dark Brotherhood و انجام قراردادهای متنوع و چالشبرانگیز این گروه، هر کدام از این پنج Guild، حداقل ۱۵ مرحله و Quest در دل خود جای داده و به تنهایی ۱۵ تا ۲۰ ساعت محتوای جذاب برای شما تدارک دیدهاند.
هنگام صحبت با NPCها، باید تمام دیالوگهای ممکن را انتخاب کنید چرا که به شایعات، Questها و موارد بیشتری دست پیدا خواهید کرد. همچنین از اکتشاف در دنیای بازی نیز نباید غافل شد، زیرا موارد جذابی برای تجربه در دل دانجنها، غارها و مناطق مختلف قرار گرفته است. هر چقدر در آثار بتسدا کنجکاوتر باشید، از بازی لذت بیشتری خواهید برد و راز و رمزهای مخفیتری را کشف خواهید کرد.

یکی از مشکلات بازی، مربوط به رابط کاربری آن است. هر چند نسخهی ریمسترد رابط کاربری را مدرنتر کرده است، اما همچنان یک ایراد به ظاهر ساده اما در عین حال اساسی در بازی وجود دارد و آن هم عدم دادن اطلاعات کافی در مورد Point of Interestها است. در Skyrim، وقتی که تمام دشمنان یک مکان مثل غار یا دانجن را کشتید و ماموریت اصلی آن جا را کامل کردید، نقشهی به شکل Cleared آن منطقه را نشان میدهد. اما در Oblivion چنین چیزی وجود ندارد و عملا هیچ راهی نیست تا بدانید کدام مناطق را قبلا کشف کردهاید یا چه مناطقی همچنان نیاز به اکتشاف دارند. موردی که به سادگی قابل حل بود و کمک شایانی به روند اکتشاف در بازی میکرد.
موسیقی بازی، درجه یک کار شده است و حسی حماسی و هیجانانگیز را انتقال میدهد. از طرف دیگر، صداپیشگان بازی عملکرد خوبی دارند، هر چند شاهد برخی سوتیهای خندهداری هستیم که به عمد در نسخهی ریمستر، حفظ شدهاند.

گرافیک بازی اما میزبان مشکلات مختلفی است. هنگام عبور از درها، Fast Travel کردن و حرکت در محیط بیرونی، شاهد افت فریمهای شدیدی هستیم. این مسئله همچنین هنگام مبارزات شلوغ، بسیار مشهود است. البته حقیقتا بعد از گذشت مدتی، به نوعی به این مشکلات عادت کرده و آنچنان به آن توجه نخواهید کرد.
بازی البته پیشرفتهای چشمگیری از لحاظ بصری داشته است. نورپردازی به شدت بهبود پیدا کرده، کیفیت بافتها و Textureها بسیار بهتر شده و مهمتر از همه، چهره پردازی و طراحی چهرهها بسیار به ساختار مدرن نزدیکتر شده است. در واقع عملکرد فنی و هنری بخش گرافیک بازی، به مانند شمشیر دو لبه عمل میکند.
گالری اختصاصی گیمفا:









The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered
بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered یک تجربهی فوقالعاده حتی در عصر جدید به شمار میآید و پس از سالها، بار دیگر طعم ناب اکتشاف و ماجراجویی را به مخاطب میچشاند.
نکات مثبت:
- تنوع بالای سلاحها، جادوها و قابلیتها
- بخش Spell Crafting جذاب
- مراحل فرعی متعدد و سرگرمکننده
- داستانهای Guildهای پنج گانه بسیار جذاب هستند
- دنیای بزرگ و پر از محتوا
- ارزشمند بودن اکتشاف و کاوش
- زنده بودن شهرها و شخصیتهای دنیای بازی
- راز و رمزهای فراوان Cyrodill
نکات منفی:
- مشکلات فنی، خصوصا افت فریمهای پرشمار
- مدرنسازی رابط کاربری میتوانست بهتر صورت بگیرد و به اکتشاف کمک کند
۹
این بازی روی PS5 و بر اساس کد ارسالی ناشر (Bethesda) تجربه و بررسی شده است

source