در فصل دوم سریال The Last of Us، قسمت سوم با تمرکز بر اندوه پیچیده و سرکوبشدهی الی، به روشنی نشان میدهد که هرچند او اکنون نقش جوئل را در سفر دو نفره فصل بر عهده گرفته، اما تصمیماتش ریشه در شخصیت خودش دارد، نه میراث پدرخواندهاش. پایان این اپیزود، آغاز مسیر خطرناکی برای انتقام است که الی را بیش از پیش به جوئل شبیه میسازد؛ انتخابهایی که بازتاب تصمیمات آنی و مرگطلبانهی جوئل در پایان فصل اول است.
هشدار اسپویل
واکنش پرتنش و متناقض الی به مرگ جوئل، تامی را عمیقاً نگران کرده است. او در شخصیت الی، سایههایی از برادرش جوئل را میبیند و میترسد که او نیز مانند جوئل مرز بین درست و غلط را از دست بدهد. در این فصل، محور اصلی شخصیت الی دیگر بقا یا یافتن عزیزان نیست، بلکه انتقام است؛ مسیری تاریک و پرمخاطره.
گرچه شباهتهای بسیاری بین الی و جوئل ترسیم شده، سریال بهدقت تفاوتهای اساسی میان آنها را نیز برجسته میکند. این نکته که انتخابهای الی بازتابی از جوئل نیست بلکه از ذات و گذشتهی خود او نشأت میگیرد، تأکید مهمی از سوی نویسندگان است. تامی که پس از مرگ جوئل تا حدی نقش پدرانه برای الی دارد، در تلاش است مسیر او را از این تاریکی دور کند. او در یکی از صحنهها، در یک بازی بیسبال نزد گیل میرود تا ارزیابی او را از وضعیت روانی الی پس از پیشنهاد او برای شکار و کشتن ابی جویا شود.
کاترین اوهارا در نقش شخصیت جدیدی به نام گیل، تأیید میکند که هدف الی نه عدالت برای جکسون، بلکه انتقام است؛ و از آن بدتر، ممکن است تامی نتواند جلوی این مسیر را بگیرد. گیل با اشاره به موانع احساسی و رفتارهای تکانشی الی، این تمایلات را درونزاد میداند نه صرفاً آموخته از جوئل؛ همانطور که جوئل برای محافظت از عزیزانش دست به کشتن بیگناهان میزد، حالا الی هم برای “عدالت” چنین آمادگیای دارد.
با این حال، نشانههایی در اپیزود سوم دیده میشود که نشان میدهد الی هنوز نوری درون خود دارد که شاید جوئل هرگز نداشت. هنگامی که میشنود که نیروهای جبهه آزادی واشنگتن ممکن است یک جامعه کامل را قتلعام کرده باشند، الی به این باور پناه میبرد که توقف آنها کار درستی است. این میتواند آغاز درک او از وضعیت ابی باشد، کسی که جامعهاش قربانی خشونت شده است.
گذشتهی الی، از کودکی در مدرسه نظامی فدرا گرفته تا حس بیگانگی ناشی از ایمنیاش در برابر آلودگی، او را شخصیتی ساخته که بهجای زندگی برای دیگران، به راحتی حاضر است جان خود و اطرافیانش را در راه یک هدف قربانی کند. بر خلاف جوئل، که پیش از شیوع بیماری خانوادهای امن و باثبات داشت، الی هرگز عشق یا امنیت واقعی را نشناخته و از ابتدا با فقدان و خشونت خو گرفته است.
در نهایت، اگر الی در فصل دوم واقعاً جای جوئل را گرفته، این جانشینی نه به خاطر فقدان شخصیت جوئل بلکه به دلیل گذشتهی الی و ذات اوست. گیل درستی این نکته را به تامی یادآوری میکند که جوئل مسیر تاریک را برای الی باز نکرد، بلکه فقط همراهش شد در مسیری که خودش در آن پا گذاشته بود.
منبع: اسکرین رنت
source